از مانیبال تا فورد دربرابر فراری: تمجیدی از فیلمهای ورزشی هوشمند
بینندگان از تماشای فیلمهای ورزشی لذت میبرند، چون دوست دارند بخشی از فیلم و مسیری باشند که قهرمان یا قهرمانان برای رسیدن به اهداف و آرزوهای خود طی میکنند. در اینگونه فیلمها معمولا ما شاهد روندی هستیم که طی آن یک فرد یا تیم خاص که باوجود اشتیاق و تواناییهایشان موفقیتی به دست نیاوردهاند، بهگونهای مدیریت میشوند تا درنهایت به اهداف خود برسند. امری که باعث ایجاد حس شادی در بیننده شده و عواطف و احساسات او را درگیر خود میکند.
این روند بهنوعی در بسیاری از فیلمهای ژانر ورزشی عمومیت دارد. فیلمهای این حوزه معمولا دارای ساختاری مشخص هستند که اغلب حول محور موفقیت در یک آزمون ورزشی یا مسابقهای مهم میچرخد. از سوی دیگر در اینگونه فیلمها شاهد شکلگیری یک تضاد منافع هستیم که عموما علایق شخصی و روابط افراد را به چالش میکشد، وضعیتی که بسیاری از ما هم در طول زندگی خود با آن مواجه شدهایم. بااینحال باید اذعان کرد که شاید آثار ژانر ورزشی به اندازهای که باید، از وجود فرمولهای ریاضی و حساب و کتاب در ساختار خود استفاده نکردهاند.
از دید نویسنده این مطلب، بخشی از زیر مجموعههای آثار ورزشی که هوشمندانهتر به روند داستان نگاه میکنند، در مقایسه با فیلمهای مشابه از جذابیت و گیرایی بیشتری برخوردار هستند. اینگونه فیلمها علاوهبر توجه به تمام مؤلفههای ذکر شده فوق، به نکات جزئیتری نیز توجه نشان میدهند. به همین خاطر درون مایه داستان این نوع فیلمها، تنها حول محور یک بازیکن؛ تیم ورزشی یا مربی خاص نمیچرخد و درکنار آنها اصول مدیریت درست تیم یا راهکارهای فردی نیز مورد توجه قرار میگیرد.
البته، اینجا هم همچنان یک رقابت، بازی مهم و قهرمانی در انتظار ورزشکاران و تیمهای حاضر است که باید برای بردن آن تلاش کنند، اما بااینحال این تمام داستانی نیست که به تصویر کشیده میشود. در حقیقت قوانین حاکم براین گونه فیلمها تنها به مهارتهای افراد نپرداخته و همه رخدادهای مهم در زمینهای ورزشی رقم نمیخورند. چراکه درکنار آنها ما شاهد تصمیم گیریهای حیاتی و برنامهریزیهای دقیقی هستیم که ضمن حضور در اتاقهای جلسه و با همفکریهای تیمی گرفته میشوند. از سوی دیگر اگرچه رعایت این نکات قطعا باعث موفقیت یک تیم میشود، اما همچنان حضور یک رهبر یا شاید منجی سختکوش نیز لازم است. به همین خاطر در اینگونه آثار شاهد حضور فردی خاص با بینشی درست و دقیق هستیم که هم از وضعیت موجود به خوبی آگاهی است و هم قادر است نقطه نظرات خود را به خوبی پیاده کند.
فیلم «روز عضوگیری» (Draft Day) مثالی خوب از اینگونه آثار سینمایی است، از سوی دیگر فیلم «جری مگوایر» (Jerry Maguire) نیز حرفهایی برای گفتن در این زمینه دارد. اما اگر به استانداردهای فوق توجه ویژهای داشته باشیم، باید پذیرفت که مانیبال (Moneyball) گزینهای کامل و نمونهای عالی از فیلمهای ورزشی هوشمند است.
مانیبال تلاش نمیکند در دنیای آثار سینمایی مرتبط با ورزش بیسبال، به جایگاهی مشابه فیلم «سرزمین رؤیاها» (Field of Dreams) برسد، چرا که این فیلم اهدافی بلندپروازانهتر را دنبال میکند. در فیلم مانیبال شاهد نقش آفرینی برد پیت هستیم که در نقش بیلی بین ظاهر شده که مدیر فنی یک تیم بیسبال به نام اکلند اتلتیکس است. داستان فیلم که براساس رویدادی واقعی ساخته شده است، با باخت این تیم آغاز میشود. در ادامه مربی با وضعیت سختی مواجه شده و به همین خاطر بهدنبال راهی برای بازسازی و تقویت تیم خود است. بیلی بین برای شروع با یک آمارگر به نام پیتر براند با بازی «جونا هیل» همراه میشود.
سکانسهایی از فیلم مانیبال به تریلرهای سیاسی دهه هفتادی پهلو میزند
در یک سکانس جالب توجه که میتوانست یادآور بخشی از یک تریلر سیاسی دههی هفتادی باشد، پیتر برای بیلی توضیح میدهد که تاچه حد تغییر تاکتیکها میتواند روی وضعیت تیمهای ورزشی تأثیرگذار بوده و آنها را به سمت دریافت کمکهای مالی بیشتر هدایت کند. او به بیلی یادآوری میکند برای داشتن یک تیم موفق و شانس قهرمانی در رقابتها، او نیازی به سوپراستارهای گرانقیمت ندارد و بهجای آن بهتر است باتوجهبه الگوریتمهای ریاضی و محاسباتی به سراغ بازیکنانی برود که در کار خود خبره و مسلط هستند.
در مانیبال، بنت میلر به کمک فیلمنامهای به قلم آرون سورکین و استیون زایلیان سعی کرده است از زاویهای دیگر به آثار ورزشی نگاه کند. بهعنوان اینکه باید چگونه در «Strike Zone» (منطقه خط سیر در بازی بیسبال) حضور داشت یا اینکه روشهای درست برای پیشرفت چیست؟ به عبارت دیگر ما بهعنوان بیننده با تیم همراه میشویم، اطلاعات بیشتری از این ورزش به دست آورده و متوجه میشویم چگونه منطق میتواند برای به ثمر نشاندن اهداف مهمی که دور از دسترس به نظر میرسند، کمک کننده باشد.
بنابراین درحالی که شخصیتهای فیلم در تلاش هستند تا جهان را متقاعد کنند چیزی خاص و شگفتانگیز در مورد آنها وجود دارد، بیننده هم در کنارشان حضور داشته و با آنها برای رسیدن به اهدافشان همگام و همقدم میشود. درکنار مونتاژ خیرهکننده و جذاب فیلم و شماری از صحنههای شگفتانگیزی که در اتاق جلسه رقم میخورند، ما به اطلاعاتی دست پیدا میکنبم که بسیاری در لیگ بیسبال از درک آنها بیبهرهاند. درواقع پیتر برای ما توضیح میدهد چگونه تیمی قادر است با به خدمت گرفتن ترکیبی از بازیگران نه چندان گرانقیمت و متوسط، به نتایجی خیره کننده دست پیدا کند.
یکی از نقاط قوت فیلم مانیبال، بازی تأثیرگذار برد پیت است
اگرچه فیلمهایی از این دست کششی ذاتی به سمت دنیای ورزش دارند، اما همچنان چیزهای بیشتر و بزرگتری برای عرضه به مخاطب هم در اختیار دارند که آنها را به مراتب جالب توجهتر میکند. در مانیبال هم تنها بحث یک بازی در میان نیست که نیاز به پیروزی در آن وجود دارد، بلکه شالوده اثر نشان دادن راهی اصولی است که از آن طریق بیننده بهتر ورزش بیسبال و قوانین حاکم برآن را درک کند.
این پیوند شکل گرفته میان مخاطب و شخصیتهای فیلم، باعث ایجاد درکی مشترک برای شناخت سیستمهای پیشرفته آماری است، هرچند دراینمیان نمیتوان اجراهای تأثیرگذار و احساسی بازیگران را نادیده گرفت. در فیلم مانیبال، برد پیت به خوبی از عهده دوگانگی شخصیت بیلی بین برآمده است، شخصیتی که گاهی نشانههایی از سرخوردگی را بروز میدهد و گاهی بسیار پرانرژی و سختکوش ظاهر میشود.
دراینجا بهجای شخصیتهای مرسوم فیلمهای ورزشی همچون یک مربی سختگیر اما در عین حال منصف، برد پیت سعی کرده است شخصیتی پیچیدهتر را به نمایش بگذارد. بیلی بین بهصورت کاملا واضح عشقی عمیق به وزش بیسبال دارد، اما در عین حال قلبا آگاه است که این امری اشتباه است. بههمین خاطر شخصیت بیلی بین حضوری قدرتمند را به نمایش گذاشته است. درنهایت نشان دادن تأثیرات چشمگیر معادلات ریاضی در دنیای ورزش و نیز نمایش سطوح عاطفی و شخصیتی بیلی درکنار هم، باعث میشود که بیننده پیروزی و شکستهای آنها را با علاقمندی بیشتری دنبال کند.
اما صرفنظر از فیلم مانیبال، یکی دیگر از فیلمهای زیرمجموعه ورزشی که اخیرا اکران شده است، فیلمی از جیمز منگولد با عنوان فورد دربرابر فراری (Ford v. Ferrari) است که در آن توجه ویژهای به جنبههای تکنیکی کار شده است و از این نقطه نظر، اثری جالب توجه به شمار میرود. در این فیلم مت دیمون در نقش کرول شلبی بازی میکند، یک مسابقه دهنده سابق که اکنون به عنون طراح ماشینهای مسابقه فعالیت میکند. این فیلم به روابط بین او و کن مایلز با بازی کریستین بیل میپردازد، رانندهای بوالهوس اما خبره که درکنار شلبی همکاری مشترکی را با شرکت خودروسازی فورد آغاز میکنند تا در مسابقه ۲۴ ساعته لومان به پیروزی برسند.
در طول فیلم بیننده با این شخصیتها همراه شده و میبیند که چگونه در حال طراحی و آزمودن ماشینهای مسابقه هستند. همچنین تماشاگر درکنار این دو تئوریهایشان را برای سبکتر کردن و افزایش هرچه بیشتر سرعت اتومبیل بررسی میکند. این صحنهها درست به همان دلیلی جذاب و فراموش نشدنی هستند که صحنههای بررسیهای آماری فیلم مانیبال در خاطر بخشی از مخاطبان فیلم ماندگار شدهاند. اینکه ما در مقام بیننده با مراحل ساخت اتومبیل آشنا میشویم، باعث میشود که سکانسهای مربوطبه مسابقه، بار عاطفی و بصری بیشتری برایمان داشته باشد.
در این فیلم شلبی و مایلز در تلاش هستند تا مقابل کسانی قد علم کنند که توانایی و مهارتهای آنها را نادیده گرفته و به آن دو باور ندارند.عمده جذابیت فیلم در این است که بیننده به خوبی با این شخصیتها ارتباط برقرار کرده و حتی احساسات آنها را درک میکند.
بازی دیمون در فیلم فورد دربرابر فراری جذابیتهای بسیاری دارد، درست شبیه به همان کاری که پیت با نقش بیلی بین کرد. بهعنوان نمونه آنجایی که با فورد روبهرو میشود-که قادر نیست تصویر بزرگتر را دیده و مهارتهای خاص او برای ساخت یک ماشین مسابقه را درک کند- خشم شلبی تماشایی است که از مورد قضاوت قرار گرفتن آزرده خاطر شده است. با لهجهای جنوبی و حالتی متکبر و پرخاشگر، دیمون یک بازیگر کامل و عالی است که به خوبی در قالب نقشش فرو رفته است. به همین خاطر برای درک این شخصیت ما باید به درکی درست از ماشین برسیم.
فیلم فورد دربرابر فراری امتیازاتی به مراتب بیشتر از اثری صرفا جذاب دارد، چرا که درکنار آن گوشه چشمی هم به زندگی خانوادگی مایلز و اساس همکاری او با شرکت فورد دارد. به باور نویسنده، دنیای فیلمهای ورزشی هنوز خالی از آثاری مشابه فیلمهای مانیبال یا فورد دربرابر فراری است. هرچند بااین وجود هنوز چیزهای زیادی برای عرضه به علاقمندان فیلمهای ورزشی وجود دارد که نمیتوان آنها را نادیده گرفت. بااینحال ارائه آثاری جدید که از استانداردهای حاکم فراتر رفته و چیزهای بیشتری برای نمایش داشته باشند همواره جذاب است و شاید زمان آن فرا رسیده است که محصولی دیگر اکران شود که بیش از گذشته به معادلات ریاضی و تکنیکهای متفاوت اهمیت بدهد.
به پایان این مطلب رسیدیم، نظر شما در مورد آثار ژانر ورزشی چیست؟ آیا فیلمهایی همچون مانیبال یا فورد دربرابر فراری شما را بیشتر مجذوب خود کردند؟ فراموش نکنید نظرات خود را با ما و دیگر دوستانتان در زومجی نیز در میان بگذارید.