هفت دلیل برای پیشنهاد فاینال فانتزی 7 ریمیک به افراد ناآشنا با مجموعه Final Fantasy
وقتی یک مجموعه در جهان هنر هشتم به شناختهشدگی و گستردگی سری بازی Final Fantasyاسکوئر انیکس برسد، همزمان هر روز همهچیز برای مخاطب قدیمی جذابتر و درگیرکنندهتر و برای مخاطب جدید پیچیدهتر و ترسناکتر میشود. ولی راستش را بخواهید بهعنوان کسی که هرگز نمیتوانست خود را یکی از طرفدارهای پروپاقرص و همهجانبهی «فاینال فانتزی» معرفی کند، پس از تجربهی تازهترین ساختهی تتسویا نومورا میتوانم یک جمله را بدون هیچ ابایی بیان کنم؛ «فاینال فانتزی 7 ریمیک» نهتنها یکی از بهترین بازیهای سال جاری میلادی (اگر نگوییم تا این لحظه برترینِ ۲۰۲۰) که بهترین دریچه برای ورود هر گیمر به جهان Final Fantasy است. به این معنی که اگر تا به امروز نه نوشتهای راجع به این سری خواندهاید و نه موفق به تماشای یک پروندهی ویدیویی با محوریت آن شدهاید، باز هم میتوانید در Final Fantasy VII Remake غرق شوید و از آن لذت ببرید. وقتی به اصل «رفتن یا نرفتن به سراغ Final Fantasy VII Remake» میاندیشیم، تفاوتی ندارد که میزان شناخت گیمر از سرتاسر مجموعهی مورد بحث، بازی کلاسیک Final Fantasy 7 و حتی اطلاعات منتشرشده راجع به خود FF7R چه اندازه کم یا زیاد است؛ حتی اگر تا به امروز یک دقیقه از یک تریلر از یکی از بازیهای سری «فاینال فانتزی» را به تماشا ننشستهاید، باز هم در صورت علاقه داشتن به بازیهای تکنفرهی داستانگو، پرشده از کاراکترهای قابل لمس و کاتسینهای دیدنی، داری چندین و چند مینیباس و باس جذاب و چالشبرانگیز، دشمنان مختلف و مدتزمان قابل قبول در مجموع مراحل اصلی و فرعی میتوانید سراغ این اثر را بگیرید و به آن اهمیت بدهید. اصلا یکی از مهمترین نقاط قوت بازی Final Fantasy VII Remake توانایی آن در راضی کردن تعداد قابل توجهی از انسانهای قرارگرفته در گروههای مختلف طرفداران جهان «فاینال فانتزی» و همزمان کشاندن گیمرهای بیشتر به سمت این سری بازی است. پس این مقاله را یکی دیگر از آن «همهی مواردی که باید پیش از تجربهی بازی X بدانید»ها ندانید و همانگونه که تیترش میگوید، از استدلالهای قرارگرفته درون آن برای راضی کردن خود و دیگر افراد نسبت به قدم گذاشتن به دنیای FF با «فاینال فانتزی 7 ریمیک» بهره ببرید.
Final Fantasy VII Remake پس از ۲۳ سال گذشتن از زمان عرضهی بازی نقشآفرینیِ انقلابی Final Fantasy VII یکی از محبوبترین RPGهای تاریخ ویدیوگیم را مجددا تبدیل به موضوع اصلی بحثهای بازیکنها کرده است تا میلیونها نفر دوباره با احساس اسامی کلود، اِریث، تیفا، جِسی، سگی به اسم Red XIII و چندین و چند کاراکتر، موجود و آیتم عجیبوغریب دیگر را به زبان بیاورند. این بازی پرشده از اِلمانها و مکانهایی منحصربهفرد است؛ پرشده از جزئیاتی برای غرق شدن، داستانی شلوغ برای درگیر شدن و جهانسازیهایی برای خیره شدن. Final Fantasy VII Remake همچون بسیاری از بازسازیهای برتر دیگر هر مدیوم همزمان بهشدت وفادار و به اندازهی لازم بیتوجه به منبع اصلی است. ولی درنهایت چرا یک مخاطب جدید باید قدم به آن بگذارد و ذرهذرهی دنیای اثر را در آغوش بکشد؟
این تمام داستان نیست!
بازی ویدیویی Final Fantasy VII Remake به کارگردانی تتسویا نومورا داستان کاملی را روایت میکند که خود به زیبایی بخشی از یک داستان عظیم است
در سال ۱۹۹۷ میلادی بازی «فاینال فانتزی 7» بهعنوان محصول عجیب و بسیار بزرگی عرضه شد که پشت سر گذاشتنِ ابتدا تا انتهای آن نزدیک به ۶۰ ساعت زمان میبرد؛ یک محصول منتشرشده روی ۳ عدد CD برای کنسول پلیاستیشن 1 که تا ۱۰ سال اسکوئر انیکس را با نینتندو (به خاطر عرضه شدن روی کنسول جدید حریف) دشمن کرد و بخش مهمی از تاریخ هنر هشتم را رقم زد. اما اگر فکر کردهاید که «فاینال فانتزی 7 ریمیک» بهعنوان یک بازی که ۱۰۰ درصد کردن آن روی درجهی سختی Normal دست کم ۳۵ ساعت زمان میبرد، بیش از نیمی از آن محصول ۶۰ساعته را بازسازی میکند، اشتباه متوجه شدهاید. چون بازی Final Fantasy VII Remake در حقیقت تنها ۸ ساعت ابتدایی آن بازی کلاسیک یعنی بخشی از محتواهای دیسک اول آن محصول متشکل از سه دیسک را گسترش میدهد و به دست ما میرساند. نتیجه این است که Final Fantasy 7 ریمیک فقط یک بازی ۳۵ساعته نیست. بلکه حکم قسمت اول یک سری بازی ارزشمند و جذاب را دارد که احتمالا تا چندین و چند سال قرار است با آن همراه شویم و از اول تا آخرش را تجربه کنیم. وقتی این بازی را بخرید و به تجربهی آن بپردازید، در صورت لذت بردن از تجربهی ارائهشده میدانید که در بخش قابل توجهی از نسل نُهُم کنسولها هم آثاری را برای انتظار کشیدن دارید؛ آثاری که دیگر کاراکترها، جنس داستانگویی و سبک گیمپلی آنها را شناختهاید و با هرکدامشان بیشتر قصهای شنیدنی را دنبال میکنید. ماجرا هم فقط به Final Fantasy VII Remake Part II و احتمالا حتی Final Fantasy VII Remake Part III محدود نمیشود. چون این پروژه به قدری بزرگ شده است که حتی خود اسکوئر انیکس هم هنوز دقیقا نمیداند کل حماسه را در چند قسمت روایت میکند و تحویل گیمرها میدهد.
ولی این مدل ساخت و عرضه روشی خودسرانه برای سودآورتر کردن محصول نیست. چون Final Fantasy VII Remake در مقام قسمت اول این سری به خودیِ خود به مراتب بیشتر از بسیاری از بازیهای ۶۰ دلاری امروز جذابیت و محتوا دارد؛ شاید مثلا به اندازهی قسمت نخست سری بازی Mass Effect! از آن مهمتر بازی در داستانگویی هم طوری جلو میرود که شروع، میانه و پایانی صحیح داشته باشد. بهگونهای که اگر در تاریخ ویدیوگیم اثری به اسم «فاینال فانتزی 7» وجود نداشت و این محصول جدید امسال از راه میرسید، خیلیها نمیتوانستند پیشبینی کنند که FF7R باید تبدیل به نخستین اپیزود یک بازی چند قسمتی شود.
پس Final Fantasy VII Remake داستان کاملی را روایت میکند که به زیبایی بخشی از یک داستان بزرگتر است. این گستردگیِ هر قسمت و ساختار چند اپیزودی نیز تنها منجر به افزایش درک مخاطب از اثر و میزان لذت قرارگرفته در دل آن نشده است. زیرا روی هیجانانگیزتر کردن تجربهی مخاطبِ تازه از راه رسیده هم تاثیر دارد؛ ما اکنون میدانیم با برداشتن یک قدم و رفتن به سمت این سری بازی نه برای ۳۵ الی ۴۰ ساعت که برای سالها میخواهیم با داستانی قوی و شخصیتهایی دوستداشتنی همراه شویم.
بازی سال ۱۹۹۷ بیعلت در تاریخ ثبت نشد
چرا و چگونه Final Fantasy 7 تبدیل به محبوبترین «فاینال فانتزی» برای اکثر افراد علاقهمند به این مجموعه و یکی از پرطرفدارترین بازیهای دههی ۹۰ میلادی شد؟ این پرسشی است که برای بسیاری از افراد تازه آشناشده با سری FF به وجود میآید. پاسخ اما صرفا در برخورداری از داستان عظیم و غنی و کاراکترهای کنجکاوکننده نهفته نیست. البته که FF7 و «متال گیر سالید» (Metal Gear Solid) اثر هیدئو کوجیما بهنوعی نخستین بازیهایی بودند که داستانگوییهای ردهبالای عظیم و مفصل را به بازیکنها و بازیسازهای نسلهای پنجم به بعد کنسولها معرفی کردند. ولی اصل ماجرا برای «فاینال فانتزی 7» از لحظهای شروع شد که در سال ۱۹۹۷ از لحاظ بصری و فنی هم در جلب توجهات موفق بود. این بازی خوشجلوه بازیهای RGP شرکت Square Enix را که آن زمان Squaresoft نامیده میشد، بر سر زبانها انداخت. ناگهان یک بازی ویدیویی کاری کرد که افرادی که کوچکترین ارزشی برای بازیهای ویدیویی سبک نقشآفرینی قائل نبودند نیز واقعا با آنها آشنا شوند. اصلا دلیل دست رد زدن اسکوئر انیکس به سینهی نینتندو و شکلگیری تمام دعواهای به وجود آمده بعد از آن همین بود که شرکت ژاپنی میخواست با سختافزار پیشرفتهتر پلیاستیشن تصاویر چشمگیر، کاتسینهای از پیش رندرشده و بکگراند عظیمی را به تصویر بکشد که یک جهان استیمپانکی بهخصوص را مقابل بازیکن میگذارد. اسکوئر انیکس با عرضهی انحصاری بازی خود روی پلتفرم سونی نینتندو را عصبانی کرد تا بتواند یک بازی بهرهبرده از ایدهها و کاراکترهای مد نظرش و برخوردار از عمق احساسی بالا را تحویل جهان دهد.
به همین خاطر «فاینال فانتزی 7» حکم قصه و جهانی داستانی را پیدا کرد که عدهی زیادی از مردم میتوانستند در آن گم شوند. یک بازی ویدیویی گام برداشته در مرز تکنولوژیهای روز که هم مجموعهی خود را بهتر و محبوبتر کرد، هم در بلند کردن صدای تحسین اشخاص ناآشنا با آن بلند بود؛ شاید نسخهای عظیمتر از کاری که امروز FF7R مشغول انجامش شده است. مردم شاید مکانیزمهای گیمپلی را فراموش کنند و شاید گرافیکهای بازیهای هر سال را پس از چند سال قدیمی بخوانند، ولی تاثیر یک داستان خوب با شخصیتهای به یاد ماندنی ابدی است. Final Fantasy 7 فراموش نشد و اسکوئر انیکس موقع انتخاب آن بازی از این مجموعه که قصد ساخت نسخهی ریمیکش را دارد، به سراغش رفت؛ به سراغ بهترین «فاینال فانتزی» که غرق نشدن کامل در جهان آن مثل از دست دادن فرصت آشنایی با چند صفحهی مهم از کتاب تاریخ هنر هشتم است.
تا امروز سیستم مبارزات قدیمی، کیفیت بصری از دست رفته و بسیاری از موارد دیگر خیلیها را از آشنایی با آن بازداشتند. ولی اکنون که FF7R یک بازی کاملا بهروز و عالی برای همگان است، تکتک گیمرهای متعهد به درک کامل مدیوم بازیهایی ویدیویی فرصت عشق ورزیدن به یکی از برترین RPGهای تاریخ ویدیوگیم را دارند.
«فاینال فانتزی 7 ریمیک»، بهبودبخش نسخهی کلاسیک
احتمالا تا همین لحظه هم فهمیدهاید که FF7R صرفا بازسازیکنندهی یک بازی قدیمی در فرمی مدرنتر نیست و بیشتر حکم اثری را دارد که همزمان به گسترش و بهبود محصول کلاسیک مورد بحث نیز میپردازد. مثلا در بخش داستانی، «فاینال فانتزی 7 ریمیک» دقیقا مشغول بازگویی همان قصهی حفظشده توسط چند صد هزار نفر طی دو دهه نیست و شامل بخشهای جدید زیادی میشود؛ اما اسکوئر انیکس بهجای دور ریختن محتواهای قدیمی، هم آنها را به شکل بهتر تحویل داده است و هم ابایی از افزودن به فهرست داشتههای گوناگون بازی ندارد. این یک بازسازی کامل است؛ بازسازی گرافیکی واضح، بازسازی گیمپلی و بردن از آن RPG با مبارزات نوبتی به یک اکشن-RPG و بازسازی داستانی. در تمامی این بخشها هم شاهد وفاداری قابلتوجه و جسارت همزمان سازندگان برای ارائهی موارد تازه هستیم. برای نمونه سه عضو از گروهی به اسم آوالانچ در بازی اصلی وجود دارند که رسما کاراکترهایی تکخطی و فراموششدنی هستند. اما در این بازسازی چه اتفاقی رخ داده است؟ همهی آنها و مخصوصا جسی تبدیل به شخصیتهای پیچیدهای شدهاند که مخاطب هر لحظه میخواهد بیشازپیش آنها را بفهمد و بشناسد.
بازیکنهای تازهوارد باید بدانند که حتی طرفدارهای قدیمی و پروپاقرص مجموعه با FF7R به تجربهای کاملتر و گستردهتر از بازی اورجینال سال ۱۹۹۷ دست مییابند؛ نه محصول ناقصی که هر لحظه آنها را به خاطر حذفیات خود عصبانی کند
اینجا مخاطب با اثری سر و کار دارد که در دل اکثر مبارزههای آن کنترل چند کاراکتر را در دست میگیرد، مدام بین آنها سوئیچ میکند و همزمان با اعمال حملهها و دفاعهای در لحظه به سبک بازیهای اکشن، چند بار هم به سرعت به منوی دستورها سر میزند تا آیتمی را مصرف کند یا حملهی بهخصوصی را انجام دهد. نتیجه آن است که FF7R همزمان قدیمی و جدید به نظر میرسد؛ هم حسوحال آن بازی اورجینال را برای گیمر معنی میکند و هم بهروز است و نمیتواند جامانده از پیشرفتها خطاب شود. در داستانگویی بازی هم با چنین الگویی سر و کار داریم؛ اصل قصهی «فاینال فانتزی 7 ریمیک» دقیقا مثل داستان اصلی است و شاخوبرگهای آن به مراتب بیشتر و جذبکنندهتر. کاتسینهای طولانیتر، ارائهی توضیحات کاملتر، شخصیتپردازیهای مفصلتر و قابل فهمتر و تصویرسازی بهتر از احساسات هر کاراکتر در مواقع گوناگون. FF7R از وقت گذاشتن روی قصهگویی نمیترسد و از این جهت هم نسخهای عالی و گسترشیافته از بازی اورجینال میشود. همهی اینها هم به ما میفهمانند که مخاطبِ تازه از راه رسیده در دل این بازی صرفا یک اثر مهمِ تاریخ ویدیوگیم را نمیشناسد. بلکه آن را به قابل لمسترین و شاید بهترین شکل ممکن در آغوش میکشد.
FF7R، عامهپسندترین «فاینال فانتزی» تا به امروز
نقشآفرینیهای غنی قدیمی در دنیای بازیهای ویدیویی همچون اکثر قسمتهای مجموعهی Final Fantasy متعلق به همه نیستند؛ سبک مبارزات نوبتی، داستانگوییهای عظیم متنی و سرعت نهچندان بالای رخ دادن اتفاقات در آنها سبب میشود که همانقدر که طرفدارهایی بهخصوص دیوانهوار عاشقشان بودند، عدهای هم هرگز نتوانند سراغ آنها را بگیرند. سری «فاینال فانتزی» نیز با درک همین موضوع به زیبایی طی سالهای اخیر مشغول جنگیدن برای رسیدن به عامهپسندی بیشتر بوده است؛ نه به قیمت از دست دادن ماهیت و عناصر ذاتی خود بلکه برای جذب درست گیمرهایی که میتوانند از لحظهلحظهی نفس کشیدن در دنیاهایش لذت ببرند و هرچه سعی میکردند، ورود صحیح به آنها را ناممکن میدیدند.
این بازی ویدیویی در حالی مخاطب کاملا ناآشنا با سری را جلب میکند که حتی یک لحظه هویت خود را از یاد نبرده است
پس قسمتهای مختلف «فاینال فانتزی 13» و بعد از آن «فاینال فانتزی 14» اندکی در این راه جلو رفتند و بازی Final Fantasy XV هم به سختی جنگید تا تبدیل به عامهپسندترین «فاینال فانتزی» تا زمان عرضهی خود بشود. اکنون عرضهی FF7R حکم برداشتن چند گام رو به جلو در همان مسیر طیشده توسط آنها را پیدا کرده است. همانگونه که گفته شد، هر کسی که به بازیهای داستانمحور تکنفره و آفلاین علاقه دارد و از مبارزات اکشن لذت میبرد، به احتمال زیاد با این اثر کنار خواهد آمد. تازه تنها پس از یک الی دو ساعت هم مدل مبارزات ترکیبی بازی (همزمان و سرعتی به همراه دستوری و باتوقف) نهتنها درکنار جنس مراحل نیمه-باز اثر به دل بسیاری از تازهواردها مینشیند، بلکه احتمالا عدهای را هم که تا به امروز اصلا آن را نمیشناختند، بهشدت مجذوب خود میکند؛ در مقام یک الگوی متفاوت و شیرین برای تعامل با بازیهای ویدیویی برای برخی افراد که هرگز چنین آثاری را تجربه نکردند.
تازه اینجا با دقایق طولانی و پرشده از تکرارهای JRPGوار Final Fantasy 15 هم سر و کار نداریم که از جایی به بعد مخاطب را پس بزنند؛ بازی مدام جلو میرود، مدام قصه میگوید و مدام لحظهی مهم بعدی را رو میکند. مراحل فرعی و توقفهای قابل تشخیص هم همیشه با تعداد اندک در لحظاتی ارائه میشوند که شدت جذب شدن بازیکن به تجربهی کلی یا اتفاقی تازه پیشآمده و خاص (مانند مواجهه با یک کاراکتر فوقالعاده برای نخستین بار) آنها را بهتر از حالت عادی به تصویر میکشد. برای جذابتر شدن ماجرا هم اسکوئر انیکس مطمئن شده است که طی کردن مراحل فرعی پاداشهای مناسبی برای بازیکن داشته باشد و حتی گاهی انتخابهایی جالب را مقابل او بگذارد.
FF7R یکی از بهترین «فاینال فانتزی»های جهان و در عین حال قطعا عامهپسندترینِ آنها به شمار میآید.
پوشش دادن تمامی سلیقهها با چهار درجهی سختی
یکی از بازیکنهای قدیمی سری «فاینال فانتزی» هستید که هیچ ارتباطی با سیستم اکشنمحورتر FF7R نسبت به گذشته برقرار نمیکنید؟ بازی درجهی سختی مشخصی برای شما دارد که در آن همهی مبارزهها بهصورت نوبتی و براساس دستورهای بازیکن درون منو کنترل شخصیتها پیش میروند. موقع تجربهی بازیهای داستانی دوست دارید با کمی دقت حتی یک بار هم شکست نخورید و از به زانو درآوردن پیاپی دشمنها و حرکت رو به جلو در داستان لذت ببرید؟ درجهی سختی Easy برای شما ساخته شده است.
تجربهی متعادلی میخواهید که در آن چندین و چند بار شکست میخورید، آرامآرام روی سیستمهای مبارزهای مسلط میشوید و همزمان احساس لذت مواجهه با چالشهای جدی و دوست داشتن قصهای شنیدنی و دیدنی را به چنگ میآورید؟ به سراغ درجهی سختی Normal بروید. اگر هم بازی را روی درجهی Normal به پایان رساندید و تجربهای به مراتب چالشبرانگیزتر میخواستید که در آن حتی از تمام امکانات موجود هم بهره نمیبرید، بازی میتواند درجهی سختی Hard را مقابل شما بگذارد تا بارها و بارها بمیرید.
به سان بهترین و در دسترسترین بازیهای ویدیویی بزرگ، FF7R به گیمر احترام کامل میگذارد و به وی اجازهی انتخاب میدهد. این بازی شما را موظف به پذیرش یک تجربهی آسان یا سخت نمیداند و کاری میکند که جنس و میزان چالش توسط شما تعیین شود. پس نیازی نیست به این فکر کنید که آیا از لحاظ چالشبرانگیزی، «فاینال فانتزی 7 ریمیک» برای شما ساخته شده است یا خیر. چون در هر حالت، بازی ویدیویی نامبرده از این نظر برای همهی ما ساخته شده است و تکتک بازیکنها را لایق احترام میداند.
موفقیت Final Fantasy VII در معرفی و توضیح خود
یک نکتهی بسیار پراهمیت دربارهی سری «فاینال فانتزی» را هرگز از یاد نبرید؛ دقیقا مثل آنچه در سری بازی ژاپنی «پرسونا» (Persona) دیده میشود، هیچ دو قسمتی از این مجموعه که پسوندهای شمارهای یکسانی را یدک نمیکشند، ربط مستقیمی به هم ندارند. این یعنی مثلا هیچکس برای تجربهی «فاینال فانتزی 8» محتاج آشنایی با «فاینال فانتزی 6» نیست و تنها بازیهایی که در نام آنها عبارت Final Fantasy با عدد یکسانی در مقابلش به چشم میخورد، با یکدیگر ارتباط دارند. پس از آنجایی که Final Fantasy 7 Remake همانگونه که اشاره شد قسمت اول یک سری بازی جذاب تازه خواهد بود، شما برای رفتن به سراغ آن محتاج آشنایی با هیچ محصول دیگری نیستید و میتوانید بهسادگی با همین اثر از صفر شروع کنید. مطمئن هم باشید که اگر اسکوئر انیکس میخواست همهی مخاطبهای بازی جدیدِ FF7R را موظف به تجربهی بازی کلاسیک Final Fantasy 7 و اسپین-آفهای آن بهعلاوهی تماشای انیمیشن/فیلم سیجیآیمحور ساختهشده برای شرح بخشهایی از قصهی آن بازیِ متعلق به سال ۱۹۹۷ بداند، اصلا سراغ خلق «فاینال فانتزی 7 ریمیک» نمیرفت! این بازی برخلاف آنچه که برخی افراد فکر میکنند، هیچ نیازی به وجود دانشی از سری «فاینال فانتزی» درون ذهن مخاطب ندارد و کار خویش را انجام میدهد. تغییرات اندک قصه نسبت به داستان کلاسیک «فاینال فانتزی 7» هم نه کاهنده که افزاینده به لذت و زیبایی اثر هستند. اسکوئر انیکس حتی از قرار دادن عجیبترین بخشهای بازی اصلی در نسخهی بازسازیشده نترسید و حتی آنها را لابهلای دقایق FF7R اغراقآمیزتر و عجیبتر از قبل نیز کرد. «فاینال فانتزی 7 ریمیک» حداقل در بیشتر از ۹۰ درصد مواقع یکی از آن بازیهایی نیست که برای فهمیدن قصهی آنها باید به نوشتهها یا ویدیوها رجوع کنید. این بازی خود را میشناسد، خود را توجیه میکند و خود را به بهترین شکل توضیح میدهد؛ طوری که همهی موارد اصلی و پراهمیت درون خودِ بازی به بازیکن ارائه شوند.
حتی موسیقیهای FF7R خلقشده به وسیلهی بهتر کردن آلبوم موسیقی متن ماندگار بازی کلاسیک «فاینال فانتزی 7» هستند
ارزش تکرار بالای مراحل به خاطر وجود انتخابها
اگر پس از تجربهی بازی ویدیویی Final Fantasy VII Remake جزو طرفدارهای مجموعه شدیم، تا چند سال میتوانیم منتظر و مشغول تجربهی دنبالههای قصهای دیدنی و شنیدنی باشیم
بازی ویدیویی «فاینال فانتزی 7 ریمیک» از مدل جذابی برای قرار دادن انتخابها در مقابل مخاطب بهره میبرد؛ گاهی این کار را مستقیم و بهصورت گزینهمحور انجام میدهد. گاهی این کار را غیرمستقیم و مخفیانه به سرانجام میرساند. گاهی نتایج انتخابها و تاثیرهای مستقیم و غیرمستقیم بازیکن را در قالب ارائهی تروفیها به یادمان میآورد و گاهی نیز انقدر در دیالوگنویسی و طراحی جزئیات کاتسینها میدرخشد که بازیکن خود را وادار به بازگشت به قبل، تکرار مراحل پس از به پایان رساندن اثر و مواجهه با نتایج ممکن دیگر کند. هیچکدام از این انتخابها هم در اصل داستان تاثیر نمیگذارند و نهایتا درون چند دیالوگ شنیدنی یا چندین و چند ثانیه از کاتسینی متفاوت گیمر را به زیبایی مشغول خود میکنند. این انتخابها سبب میشوند پس از پایان یافتن تجربهی نخست و هنگامی که درجهی سختی Hard و حالت نیوگیمپلاسمانند FF7R تقدیم بازیکن شدند، گیمر دلایل بیشتری برای کندوکاو بهتر و آزادانهتر جهان Final Fantasy 7 داشته باشد و آن را کاملتر از حالت عادی نیز بفهمد. تازه برخی مواقع انتخابهای واضح شما خود را با تاثیرگذاری مستقیم روی چالش قرارگرفته در مقابل پروتاگونیست نشان میدهند و اینگونه ارزش تکرار نبردها و به چالش کشیدن مجدد خویش را نیز بالا میبرند.
بازی Final Fantasy VII Remake ارزش یک بار امتحان شدن توسط تعداد قابل توجهی از گیمرهای متفاوت را دارد؛ مخصوصا به آن بازیکنهایی اشاره میکنم که تا به امروز «فاینال فانتزی» را نشناختند. این را از کسی بشنوید که شاید تا چند سال قبل فکر هم نمیکرد بتواند نهتنها از نظر فنی که از نظر احساسی نیز با چندین و چند دلیل محکم یکی از قسمتهای مدرن مجموعه مورد بحث را یکی از جدیترین نامزدهای دریافت جایزهی بازی برتر سال آن هم در چنین سال شلوغی از نظر داشتن ویدیوگیمهای عالی خطاب کند.
نظرات