جالبترین نکات مطرح شده توسط تایکا وایتیتی در تفسیر صوتی فیلم Jojo Rabbit
اگرچه تایکا وایتیتی بیشتر برای کارگردانی آثاری چون فیلم Thor: Ragnarok (ثور: راگناروک)، فیلم What We Do In The Shadows (آنچه در سایهها انجام میدهیم) و فیلم Hunt for the Wilderpeople (شکار برای مردم وحشی)، شناخته میشود، اما این کارگردان نیوزیلندی توانست حسابی با فیلم JoJo Rabbit (جوجو خرگوشه) سر زبانها بیافتد. این فیلم کمدی سیاه که توانسته بود نظر منتقدان و تماشاگران را جلب کند، موفق شد نامزد دریافت ۶ جایزه اسکار شود و درنهایت وایتیتی در بخش بهترین فیلمنامه اقتباسی توانست برای اولینبار برنده جایزه اسکار شود. این فیلم اقتباسی از رمانی به نام Caging Skies اثر کریستین لئونز است که لحن فیلم تا حد زیادی نسبت به منبع اقتباس تفاوت دارد.
اتفاقات فیلم Jojo Rabbit در دوران جنگ جهانی دوم و از نگاه یک پسر بچه آلمانی بهنام جوجو روایت میشود که تنها بههمراه مادرش در حال زندگی است و آدولف هیتلر دوست خیالی او است. جوجو در طول تابستان به کمپ جوانان آلمان نازی میپیوندد که ظاهرا تجربه چندان موفقی نیست و یک دختر یهودی نیز در خانه آنها پنهان شده است. حال مدتی میشود که نسخه خانگی فیلم Jojo Rabbit منتشر شده که حاوی تفسیر صوتی فیلم است که در آن تایکا وایتیتی و برخی از بازیگران به به چندین نکته و اطلاعات در مورد فیلم و شخص خود پرداختهاند و در ادامه با زومجی همراه باشید.
ادامه متن ممکن بخشهایی از داستان و پایان فیلم Jojo Rabbit را برای شما فاش کند
- در ابتدا تایکا وایتیتی به معرفی خودش میپردازد که مانند سم نیل، کلیف کورتیس، ملانی لینسکی و پیتر جکسون اهل نیوزیلند است. البته وایتیتی در گفتن نام کامل ملانی لینسکی مشکل دارد وایتیتی در ادامه به درستی اشاره میکند که تفسیر صوتی درواقع چیزی است که معمولا مردم در مورد آن در محتوای اضافه یک فیلم خبر ندارند و به سراغ آن نمیروند و در ادامه او به تعبیر خود میگوید درواقع هیچکس گوش نمیدهد!
- گروه The Beatles زمان زیادی را در هامبورگ آلمان سپری کردند تا نسخه به زبان آلمانی آهنگهای محبوب خود را ضبط کنند. جانی کش، دیوید بویی و روی اوربیسن نیز فعالیت و کار مشابهی را انجام داده بودند.
- فیلمبرداری صحنههای جنگل در کشور جمهوری چک انجام شده بود که وایتیتی آن را محلی پر از عجایب اروپا میداند و در تمام زمان فیلمبرداری نیز وی لباسی را بر تن داشت که بسیار برای او بزرگتر بود.
- در ادامه استیون مرچنت به اضافه میشود و مرچنت از وایتیتی در مورد بینش و چیزی که در فیلم به دنبالش بود، سؤال پرسید و وایتیتی نیز در پاسخ گفت که هیچکس به این چیزها گوش نمیدهد. بنابراین آزادی تا هرچه را که دوست دارید در آن بگویید. بنابراین تنها زمانیکه احساس کنی آزاد هستید، آنها به تو گوش خواهند کرد. بااینحال، مرچنت تلاش میکند تا وایتیتی تفسیری واقعی در مورد رویکردش در فیلم بگوید، اما وایتیتی به تحسین تفسیر صوتی مایکل بی برای فیلم The Rock میپردازد. وایتیتی گفت چیزی که مایکل بی درواقع به او داده، این بود که یک نگاه واقعی به روند فیلمسازی از او دریافت کرده است. با وجود تلاش مرچنت، اما وایتیتی میگوید که هیچکس به این حرفها اهمیت نمیدهد!
- وایتیتی در اینباره توضیح داد که اگر گروه کوچکی از بازیگران حضور داشته باشند، او تمامی صحنههای مورد نظر و چیزی که از بازیگران میخواهد، را روی استوری بورد طراحی و پیادهسازی میکند، اما اگر تعداد بازیگران زیاد باشد، تنها بخشهایی از صحنه را روی استوری برد میآورد و آن را کار راحتی میداند که میتواند در طول روز انجام دهد. باتوجهبه سبک بصری کارهای این کارگردان نیوزیلندی، وایتیتی بهدنبال چیزی روشن و رنگارنگتر بود؛ زیرا بهگفته خود اکثر فیلمهای این دوره تمی غمگین و کسل کننده دارند. درواقع وایتیتی توضیح داد که او میخواست چیزی را نشان دهد که درواقع رنگ بندی فیلم برای آن زمان اعتبار بیشتری داشت و درواقع واقعیتر باشد. او گفت که آلمان یکی از کشورهای پیشرو در زمینه مد، طراحی لباس و منسوجات بوده است.
فیلمبرداری صحنههای جنگل در کشور جمهوری چک انجام شده بود
- وایتیتی در ادامه توضیح داد که دوست ندارد خیلی به بازیگرانش بگوید که چه کاری انجام دهند. او احساس میکند که اگر کسی کلمات را بلد باشد و میتواند آن را نسبتا سریع بگوید و احساس نکند که آنها خیلی بخشی از یک بازیگری است (درواقع کلمات را بخشی از حرفهای خودش بداند)، لازم نیست که خیلی چیزی به او گفته یا تذکر داده شود. مرچنت هرگز بهعنوان بازیگر تاکنون با لهجههای مختلفی کار نکرده بود. بنابراین او با یک معلم برای صدا کار کرد تا اینکه با تلاش خود اطمینان پیدا کرد که میتواند با لهجه آلمانی صحبت کند. او تا روز فیلمبرداری هنوز استرس داشت، اما ۲ روز قبل از شروع فیلمبرداری و زمانیکه او دیگر بازیگران را در اطراف خود دید، احساس راحتی پیدا کرد.
- یکی از صحنههای فیلم که بسیاری را تحت تاثیر قرار داد و آن را بسیار خلاقانه و متفاوت میدانستند، صحنه مرگ روزی با بازی اسکارلت جوهانسون، بود. وایتیتی ایده اینکه ظاهر و قیافه شخص به دار آویخته شده را نشان دهد، دوست نداشت. وایتیتی گفت این همان چیزی بود که تا حدودی منجر شد تا مرگ شخصیت روزی که مادر جوجو بود، بدون نشان دادن چهره وی فاش شود. وی افزود که یک فرد مرده از عزیزانتان، چیزی مثل یک محرم برای شما است و آنها این احساس را پیدا کردند که اجازه ندارد تا ببینند که جوجو چه چیزی را دیده است و ظاهر مادر جوجو را با او در این صحنه ببینند.
- وایتیتی گفت که توماسین مک کنزی را از زمانیکه خیلی کوچک بود میشناخت. درواقع وایتیتی وقتی که جوانتر بود با پدر و مادر مککنزی از زمان تئاتر نیوزیلند با آنها دوست بوده است. وایتیتی از مککنزی خواسته بود تا فیلم Heathers محصول سال ۱۹۸۹ را تماشا کند تا او متوجه شود که وی دنبال چه شخصیتی در فیلم است. از کارهای بعدی مککنزی جوان که این روزها بسیار مورد توجه قرار گرفته، میتوان به فیلم Lost Girls و فیلم Last Night in Soho به کارگردانی ادگار رایت اشاره کرد.
- فیلم Jojo Rabbit اقتباسی از رمانی به نام Caging Skies اثر کریستین لئونز است. درواقع مادر وایتیتی این کتاب را بسیار دوست داشت و آن را به پسرش معرفی کرد که بخواند و وایتیتی هم پس از خواندن کتاب به آن علاقهمند شد. بااینحال، فیلم نسبت به منبع اقتباس دارای تفاوتهایی هم از جمله لحن بود. همچنین هیتلر خیالی در کتاب وجود نداشت و وایتیتی آن را به فیلم اضافه کرده بود. بااینحال، سایر شخصیتهای اصلی داستان بدون تغییر در فیلم نیز حضور داشتند.
- کاپیتان کلنزندرف با بازی سم راکول در ابتدا کمی متفاوتتر بود و همچنین قرار بود سرنوشت متفاوتی را داشته باشد. در پیش نویس اولیه فیلمنامه، کاپیتان کلنزندرف قرار بود سخنرانی مقدماتی خود را بسیار مغرورانه انجام دهد و وایتیتی آن را تغییر داد، چرا که احساس میکرد که این مرد باید بیشتر سرخورده باشد. او همچنین در ابتدا نوشته بود که این شخصیت در پایان به دار آویخته میشود، اما وایتیتی در ادامه آن را تغییر داد که دلیل آن این بود که قرار بود این صحنه مانند اعدام مادر جوجو باشد و قبلا آن را دیده بودیم و صد البته صحنه مرگ نهایی وی نیز نتیجه بهتری داشت.
- وایتیتی در ادامه توضیح داد که از خندههای ادی مورفی برای شخصیت هیتلر خیالی استفاده کرده بود. ربل ویلسون حدود یک ماه را در پراگ حضور داشت، اما تنها به مدت هفت روز در پشت صحنه فیلمبرداری حاضر شد. او گفت که زمان زیادی بوده و آن را غنیمت شمرده و طی این مدت به جاهای مختلف شهر پراگ مراجعه کرده بود. ویلسون که البته در حال کار دیگری بود و بهدلیل نزدیکی به استودیو فاکس به درخواست وایتیتی اضافه شده بود، در ادامه گفت که هرکسی در حال شنیدن تفسیر صوتی است، هم فیلم را دوست دارد و هم از شنیدن جزئیات فیلم و پشت صحنه آن هیجان زده است و آن را دوست خواهد داشت. وایتیتی در ادامه به شوخی اضافه کرد که هیچ اطلاعاتی در مورد این موضوع به او داده نشده است!
فیلم Jojo Rabbit اقتباسی از رمانی به نام Caging Skies اثر کریستین لئونز است، اما دارای تفاوتهایی با منبع اقتباس نیز است که از جمله مهمترین آن میتوان به هیتلر خیالی اشاره کرد در کتاب وجود نداشت و وایتیتی آن را به فیلم اضافه کرده بود
- وایتیتی در ادامه قصد داشت زمانیکه هیتلر با لگد از پنجره به بیرون پرتاب شد، خودش شخصا این کار را انجام دهد، اما درنهایت به سراغ یک بدلکار حرفهای رفت. باتوجهبه اینکه بخش زیادی از فیلم فیلمبرداری شده بود، بهنظر میرسید که زمان زیادی برای تمرین و آماده شدن نبود و به همین علت وایتیتی تصمیمش را عوض کرد و یک بدلکار حرفهای را استخدام کرده بود تا فیلمبرداری فیلم طبق برنامه به اتمام برسد.
- آهنگ Heroes از دیوید بویی که در پایان فیلم پخش شد، از همان ابتدا در فیلمنامه قرار داشت. وایتیتی میگوید که او احساس کرد که این آهنگ مناسب پایان دادن به فیلم است. وی میگوید علاوهبر مضامین خود این آهنگ، آهنگ Heroes در برلین ضبط شده بود که باعث شد تا وایتیتی بیشتر به انتخاب خود مطمئن شود. مخفیگاه السا در خانه یکی از آخرین بقایایی آلمان نازی در این فیلم بود و بیرون رفتن وی از خانه نشانگر فرار او است و آهنگ نیز سفر و ماجراجویی او را روایت میکند.
- وایتیتی در ادامه از دلیل ساخت این فیلم گفت که مردم پس از پایان جنگ جهانی دوم فریاد میزدند که نباید آن را فراموش کنیم، اما باتوجهبه اتفاقات در دوران امروز در برخی از مناطق جهان، بهنظر میرسد که اتفاقات جنگ جهانی دوم در حال فراموشی است و این موضوع باعث شد تا وایتیتی تصمیم به ساخت فیلم Jojo Rabbit بگیرد.
در حال حاضر نسخه با کیفیت فیلم Jojo Rabbit در دسترس است و فیلم Next Goal Wins (هدف بعدی پیروزی است) فیلم بعدی او است که قرار است پاییز امسال اکران شود که طبق گفته وی، او هنوز در حال یادگیری خیلی از چیزها است و فیلم جدیدش نیز نسبت به فیلم جوجو خرگوشه قرار است بسیار متفاوتتر باشد. همچنین وایتیتی وظیفه کارگردانی فیلم Thor: Love and Thunder (ثور: لاو و تاندر) را نیز بر عهده دارد و اخیرا وظیفه کارگردانی قسمت جدید فیلم Star Wars (جنگ ستارگان) را بر عهده گرفته است و بهنظر میرسد که او قرار است به ساخت ترکیبی از فیلمهای مستقل و بلاک باستری طی سالهای آینده ادامه دهد.