نگاهی به تعدادی از لوکیشن های فیلم 1917 در دنیای واقعی
فیلم ۱۹۱۷ یکی از آثار محبوبی است که در جشنوارههای متعددی همچون گلدن گلوب، بفتا و اسکار توجه داوران را به خود جلب و جوایز متعددی را از آن خود کرد. فیلم نمایشی مهیج از مفاهیمی همچون حس مسئولیت، فداکاری، تنگناهراسی و البته دورنمایی از مصیبت جنگ جهانی اول است که در میان هالهای از غروری تماشایی و قابلتوجه پیچیده شده است.
باتوجه به این چشمانداز، بیتردید برای بسیاری از سینما دوستان این تازهترین اثر کارگردان نامی سینما «سم مندس» انتخابی ایدهآل برای شروع یک سال سینمایی خوب به شمار میرود. مسئلهای که چندان دوراز انتظار نیست، بهویژه اگر بدانیم این فیلم اکشن سه جشنواره سینمایی معتبر جهانی یعنی گلدن گلوب، بفتا و مراسم اهدای جوایز آکادمی اسکار را دست پر پشت سرگذاشت. ویترین باشکوه جوایز این فیلم نیز گواه این مدعا است. درمجموع سم مندس موفق شد حماسه بزرگ و بینظیر جنگی خود را با موفقیت روانه پرده سینما کرده و نظر علاقمندان سینما را به این فیلم جلب کند.
از سوی دیگر تیم بازیگران حاضر در فیلم نیز قابلتوجه است. درکنار شماری بازیگران تازهوارد و کم تجربه شاهد حضور بازیگرانی مطرح و تعدادی از هنرمندان شاخص و محبوب انگلیسی هستیم که جذابیت کار را دوچندان کردهاند. درنهایت باید اذعان کرد که کارگردان اسکایفال به خوبی از عهده روایت داستان دو سرباز جوان و سفر شجاعانه آنها به قلب دشمن برای نجات جان هزاران برادر رزمنده خود برآمده است.
قبل از شروع سفر سرگرم کننده و تصویریمان به شماری از لوکیشنهای این فیلم بد نیست مروری کوتاه بر داستان فیلم داشته باشیم.
۱۹۱۷ روایت دو سرباز جوان بریتانیایی در شمال فرانسه است که باید پیش از آنکه شمار قابل توجهی از دوستان و همرزمانشان در کمین دشمن به خاک و خون کشیده شوند، به آنها هشدار داده و جان بسیاری را نجات دهند. مشکل اینجا است که سربازان کیلومترها داخل قلمروی دشمن هستند و رساندن این هشدار به آنها کارچندان سادهای نیست. مأموریتی که شاید درنگاه اول غیرممکن به نظر میرسد.
فیلمنامه این اثر با الهام از داستانی نوشته شده که پدربزرگ سم مندس در دوران کودکی برای او تعریف کرده است. جذابیت اصلی فیلم۱۹۱۷ بهنوعی مدیون شیوه فیلمبرداری آن است که از تک برداشتی بلند و کامل شکل گرفته و درنهایت تدوینی هوشمندانه آن را مبدل به اثری جذاب کرده است. البته استفاده از برداشت بلند و بدون قطع شدن پیش از این نیز در آثار دیگری مورد استفاده قرار گرفته بود که از آن جمله میتوان به فیلم «مرد پرنده» محصول سال ۲۰۱۵ اشاره کرد. سم مندس در جایی عنوان کرد از آنجایی که اتفاقات فیلم برمبنای داستانی واقعی شکل گرفته است، او سعی کرده بیننده حتیالامکان با شخصیتها همذات پنداری کند و از این طریق فیلم حال و هوایی واقعیتر به خود بگیرد.
شخصیتهای کلیدی فیلم دو سرباز جوان به نامهای «اسکافیلد» و «بلیک» هستند که نقش آفرینی آنها به ترتیب برعهده «جرج مک کی» و «دین- چارلز چپمن» بوده است. مکای پیش از این برای بازی در اقتباس سینمایی از موزیکال اسکاتلندی «Sunshine on Leith» و نیز بازی درکنار «ویگو مورتنسن» در فیلم «کاپیتان خارقالعاده» محصول سال ۲۰۱۶ شناخته شده است. از سوی دیگر چپمن نیز شهرت خود را مدیون بازی در نقش اصلی موزیکال بیلی الیوت و نیز بازی در نقش «تامن براتیون» در سریال محبوب بازی تاج و تخت (Game of Thrones) است.
اما درکنار این دو بازیگر جوان و نسبتا تازهوارد، شاهد حضوری بازیگرانی مطرحتر همچون ریچارد مدن هستیم که نقش برادر بزرگ بلیک را برعهده دارد. برادری که همراهبا دیگر همقطاران نظامیاش در خاک دشمن حضور دارد و درصورت شکست مأموریت دو سرباز جوان، قطعا جان خود را در کمین دشمن از دست میدهد. کالین فیرث دیگر بازیگر شناخته شده و برنده جایزه اسکاری است که در فیلم ۱۹۱۷ شاهد هنرنماییاش هستیم، درکنار او «بندیکت کامبربچ»، ستاره فیلم دکتر استرنج و نیز ایفاگر نقش شرلوک هولمز نیز در فیلم حضور دارد.
باتوجه به فرایند ساخت این فیلم شاید بینندگان تنها علاقمند به آشنایی با لوکیشنهای فیلمبرداری این اثر نبوده و مایل باشند کمی بیشتر در مورد پشت صحنه و نحوه فیلمبرداری آن اطلاعاتی کسب کنند. استفاده از تک برداشتی بلند و بدون قطع شدن باعث میشود که حس کنید فیلم تنها در یک لوکیشن فیلمبرداری شده است، اما در حقیقت چیزی که شما در مدت نزدیک به دو ساعت روی پرده سینما تماشا میکنید، ماحصل فیلمبرداری ۶۵ روزه و حضور در لوکیشنهای متعددی است که گاهی کیلومترها از هم فاصله داشته و درگوشه و کنار انگلستان واقع شدهاند.
دراین میان باید اشاره کرد که بخش اعظم این فیلم در هوای باز و در لوکیشنهای بیرونی فیلمبرداری شده است. لوکیشنهای استفاده شده حتی بسیار بیشتر از چیزی است که روی پرده سینما به نمایش درآمد. از معبر و مایلها سنگر گرفته تا نماهایی از ساختمانهایی واقعی که توسط بمباران به سختی آسیب دیدهاند و پر واضح است که فناوریهای روز همچون CGI نقشی مؤثر در خلق جلوههای ویژه و بخشیدن حال و هوایی جنگی به فیلم ایفا کردهاند.
به جز جلوههای طبیعی تکنولوژی CGI نیز نقشی مهم در ساخت این فیلم داشته است
قبل از آغاز فیلمبرداری مندس دو بازیگر نقش اصلی فیلم را به استودیوی فیلمسازی «شپرتون» برد که بهویژه بهدلیل ساخت مجموعه فیلمهای جیمز باند و از جمله فیلم اسکایفال به کارگردانی خود او به شهرت رسیده است. درآنجا این دو با مجموعهای از سنگرهای ساخته شده از جعبههای مقوایی سروکار داشته و از قبل برای قرار گرفتن در موقعیت اصلی فیلم آموزش دیدند. آنها باید زمانبندی و نحوه درست حرکت کردن را میآموختند تا خللی در روند و سرعت فیلمبرداری ایجاد نشود.
یکی از نخستین لوکیشنهای استفاده شده در فیلم «دشت سالیسبوری» است. فضایی وسیع که درگذشته اغلب برای آموزش ارتش استفاده میشد. تیم سازنده در نظر داشتند که از این دشت بهعنوان نمایی از دشتهای شمالی فرانسه استفاده کنند. البته این منطقه پیش از این نیز بهعنوان لوکیشن فیلمبرداری آثاری همچون «آنا کارنینا» محصول سال ۲۰۱۲ و فیلم «کمک!» محصول سال ۱۹۶۵ نیز مورد استفاده قرار گرفته بود. بدنیست بدانید که بنای تاریخی و مرموز استونهنج در نزدیکی این منطقه واقع شده است، به همین خاطر این ناحیه از قبل مورد بررسی قرار گرفت تا مشخص شود هیچگونه آثار تاریخی و باارزش دیگری درآنجا باقی نمانده است و سپس مراحل تولید فیلم و از جمله کندن گودالها آغاز شد.
اولین صحنههای فیلم ۱۹۱۷ در دشت سالیسبوری آغاز میشود، زیر سایه درختان و سپس در میان سنگرهای خاکی که حضوری پررنگ در فیلم دارند. و درمرحله بعد به فرودگاه نیروی هوایی سلطنتی «باوینگدِن» میرسیم که در منطقه هرتفوردشایر واقع شده است. این محل تا سال ۱۹۷۲ دراختیار وزارت دفاع بود، اما بعدها بهعنوان لوکیشن فیلمبرداری مورد استفاده قرار گرفت.
بهعنوان نمونه بعد از بازسازی از آن بهعنوان محل برگزاری مراسم کنسرت زنده «فردی مرکوری» در فیلم «حماسه کولی» استفاده شد. همچنین در فیلم «روگ وان» (Rogue One: A Star Wars Story) از مجموعه فیلمهای جنگ ستارگان، این منطقه بهعنوان نمایی از سیارهای بیابانی استفاده شد.دستاندرکاران فیلم ۱۹۱۷ نزدیک به پنجاه هزار تصویر را مورد بررسی دقیق قرار دادند تا دیدی درست از نمای سنگرهای آلمان و نیروهای متفقین داشته و بازسازی دقیق را انجام دهند. آنها همچنین بهدلیل رنگ خاک محیط از انواع خاکهای مختلف استفاده کردند تا زمین منطقه سایه، رنگ و حالت مناسبی داشته باشد.
در ادامه تیم سازنده دوباره سری به شپرتون زدند و این بار صحنههای مربوطبه پناهگاههای سربازان آلمان نازی را فیلمبرداری کردند. همچنین صحنههای مربوطبه شهر فرانسوی و بمباران شده «Ecoust» نیز در استودیوی «بکلات» تصویربرداری شد، جایی که اسکافیلد در تاریکی شب زیر آتش دشمن قرار میگیرد. پس از صرف زمانی با آلمانها، تیم سازنده اینبار یک انبار غله در سالیسبوری را بهعنوان لوکیشن فیلمبرداری انتخاب کردند تا یک زاغه و انبار مهمات را بازسازی کنند. در این بخش همچنین از یک معدن سنگ در منطقه آکسفوردشایر نیز استفاده شد.
سفر ماجراجویانه و خطرناک این دو سرباز جوان با عبور از میان مزارع و رسیدن به یک خانه روستایی ادامه پیدا میکند. دشت سالیسبوری مکانی ایدهآل برای فیلمبرداری این صحنهها بود و برای این کار نواحی اطراف روستایی در شروتون مناسب به نظر میرسید. مقصد بعدی کانال آب استT جایی که اسکافیلد با پلی شکسته مواجه میشود. در اینجا تیم سازنده کمی از خاک اصلی انگلستان فاصله گرفته و سفری به اسکاتلند و شمال گلاسکو داشتند تا فیلمبرداری را در بارانداز «گاون گروینگ» در مجاورت «رودخانه کلاید» ادامه دهند. اعضای تیم به مدت سه هفته در این منطقه حضور داشته و مقدمات کار را فراهم کردند. صحنههای مربوطبه رودخانه در منطقه «Low Force» گرفته شد و نیز آبشاری در منطقه دورهام در نزدیکی قلعه «بارنارد» نیز مورد استفاده قرار گرفت. آنها درختی را در رودخانه قرار داده و علامتهایی را درگوشه و کنار نصب کردند تا به مردم و گردشگران احتمالی نسبت به وجود جسدهای گلآلود در اطراف محل فیلمبرداری هشدار دهند.
بعد از رودخانه دوباره گروه به منطقه دشت سالیسبوری بازگشت تا باردیگر فیلمبرداری را در سنگرها ادامه دهد، جایی که دومین نبرد بزرگ درآنجا رخ داد و بنابر تخمینهای موجود برای گرفتن صحنههای مربوطبه این بخش از این فیلم نزدیک به ۱.۶۱۵ تن خاک مورد استفاده قرار گرفت. درنهایت بعد از این سفر طولانی توقف آخر بازگشت به جایی است که فیلم از آنجا آغاز شد: تک درختی تنها در دشت سالیسبوری.
با کمی بررسی مشخص شد بهترین مکان برای سکانس پایانی، همان مکانی است که فیلم از آنجا آغاز شد
بهگفته فیلمبردار راجر دیکینز قرار بود این صحنه در نزدیکی نهر آب گرفته شود، اما زمانیکه درحال بررسی اطراف بودند متوجه شدند که واقعا بهدنبال چه چیزی هستند. اینکه دوباره شخصیتها را درهمان جایی داشته باشند که فیلم از آنجا آغاز شد یعنی زیر سایه درختان. خوشبختانه کمی دورتر از محل فیلمبرداری اولیه، آنها درخت دیگری پیدا کردند و به این نتیجه رسیدند که این همان چیزی است که به دنبالش بودند.
دیکینز همچنین از دیگر تجربیات خود در هنگام فیلمبرداری صحبت کرده و اشاره میکند که بیشتر اوقات باید دوربین به دست بهدنبال بازیگران حرکت میکرد، درحالی که دستیارش سیمها را جابهجا میکرد و بعد آنها باید سوار جیپ کوچکی شده و چند صد متر را طی میکردند و دوباره از ماشین پیاده شده و همین کار را ادامه میدادند. بااینحال نتیجه نهایی نشان میدهد که این فیلم ارزش این کار سخت و تلاش قابلتوجه را داشته است.
همانگونه که مشخص است نمیتوان انگشت روی نقطهای خاص گذاشت و از آن بهعنوان لوکیشن اصلی فیلمبرداری یاد کرد، چون بخش عمدهای از فیلم ۱۹۱۷ در فضای باز ساخته شده و عمیقا تحت تأثیر طبیعت و وضعیت آب و هوایی قرار داشته است. بااینحال در یک نگاه کلی دشت سالیسبوری بیشترین سهم را به خود اختصاص داده و ازاینرو میتوان از آن بهعنوان اصلیترین لوکیشن فیلم یاد کرد.
به پایان این مطلب رسیدیم، امیدوارم از این مرور کوتاه لذت برده باشید. نظرات و پیشنهادها سازنده خود را با زومجی درمیان بگذارید.
نظرات