حقایق جالب فیلم Mad Max: Fury Road - مکس دیوانه: جاده خشم
اگر طرفدار فیلمهای اکشن باشید بدون شک فیلم Mad Max: Fury Road را تماشا کردهاید. فیلمی که نهتنها طرفداران فیلمهای سبک اکشن را به جنون میرساند بلکه باعث میشود حتی اگر طرفدار این ژانر نباشید با تماشای آن خون در رگهای شما با سرعت بیشتری جریان پیدا کند. فیلم مکس دیوانه: جاده خشم بهقدری صحنه اکشن با کیفیت دارد که بهراحتی میتوان هرکدام از سکانسهای آن را بارها و بارها تماشا کرد و با هربار تماشای آنها از تکتک لحظات آن لذت برد. یک فیلم پساآخرالزمانی که چهارمین قسمت از مجموعه سینمایی Mad Max بهشمار میرود. خالق این مجموعه سینمایی یعنی جرج میلر نخستین قسمت آن را در سال ۱۹۷۹ با هزینه شخصی تهیه و اکران کرد که موفقیتهای بسیار زیاد آن راه را برای ساخت قسمتهای بعدی این مجموعه سینمایی هموار کرد. قسمتهای دوم و سوم این مجموعه در سالهای ۱۹۸۱ و ۱۹۸۵ اکران شدند که هردو فیلمهای بسیار باکیفیتی تلقی میشوند. پس از اکران قسمت سوم این مجموعه طرفداران آن مدت زمان زیادی را برای قسمت چهارم آن که یک بازسازی از قسمت اول آن قلمداد میشود، صبر کردند. پس از حدود دو دهه جورج میلر تصمیم به ساخت قسمت چهارم سری فیلمهای مکس دیوانه با عنوان جاده خشم گرفت.
این فیلم در سال ۲۰۱۵ توسط استودیو کندی میلر پیکچرز تهیه و توسط شرکت برادران وارنر بهصورت سراسری در جهان اکران شد. مکس دیوانه: جاده خشم در باکس آفیس عملکرد خیلی خوبی نداشت ولی تقریبا هرکسی که آن را تماشا کرده باشد بهشدت از آن لذت برده است. ایفای نقش شخصیت مکس در این اثر برخلاف قسمتهای ابتدایی برعهده تام هاردی قرار داشت؛ درکنار تام هاردی بازیگران برجسته دیگری مانند شارلیز ترون و نیکولاس هولت در این فیلم بهایفای نقش میپردازند. ما در این مقاله قصد نداریم به نقد و تحلیل روند داستانی این فیلم بپردازیم و تنها بهبررسی نکات و حقایق جالب آن خواهیم پرداخت؛ حقایقی که شاید از آنها اطلاعی نداشته باشید.
۱- ایده ساخت این مجموعه سینمایی در ذهن دکتر جورج میلر
این سناریو را درنظر بگیرید: در اواسط دهه ۱۹۷۰ دکتر جرج میلر که در شهر سیدنی استرالیا در یک مرکز درمانی مشغول بهکار بود با گروهی از مجروحین یک تصادف رانندگی بزرگ برخورد میکند که در اتاق انتظار آن درمانگاه حضور پیدا کرده بودند. صحنهای که میلر با آن روبهرو شد باعث ایجاد جرقهای در ذهن او گردید که آن جرقه کوچک درنهایت منجر به ساخت اولین فیلم Mad Max شد. او برای تکمیل کردن داستان خود از علاقه مردم استرالیا به تغییر دادن ظاهر ماشینهای خود استفاده کرد؛ در آن زمان این موضوع در کشور استرالیا بسیار رایج بود که مردم آن کشور تغییرات زیادی را روی ماشینهای خود اعمال میکردند، این تغییرات نهتنها در ظاهر ماشین که در قدرت و بازدهی آنها هم اعمال میشد. او ایده خود را با چند استودیو فیلمسازی در میان گذاشت که هیچکدام با ساخت آن فیلم موافقت نکردند. میلر سرانجام تصمیم گرفت این فیلم را با بودجه شخصی و با کمک اطرافیان خود در استودیو کندی میلر (Kennedy Miller Productions) که خود بنیانگذار آن بود، تهیه کند. اولین فیلم مکس دیوانه با بودجهای حدود ۳۰۰ الی ۴۰۰ هزار دلار ساخته و موفق شد به فروش فوقالعادهای معادل ۱۰۰ میلیون دلار دست پیدا کند.
جورج میلر در مصاحبهای عنوان کرد: «من هیچوقت فکر ساخت دومین فیلم این مجموعه را در ذهن نداشتم، چه برسد به فیلمهای سوم و چهارم آن. پس از ساخت سه فیلم اول آن مجموعه همه منتظر قسمتهای بعدی آن بودند ولی من اصلا دوست نداشتم که با ساخت قسمتهای زیاد کیفیت آن را فدای کمیت کنم. ایده ساخت قسمت چهارم مکس دیوانه از سال ۱۹۹۹ در ذهن من قرار داشت ولی بهدلایلی ساخت آن مرتب بهتعویق میافتاد که درنهایت پس از گذشت ۱۴ سال مراحل فیلمبرداری آن آغاز شد». این داستان پیدایش و ساخت یکی از موفقترین و باکیفیتترین مجموعههای سینمایی تاریخ تلقی میشود.
۲- شخصیت اصلی فیلم Fury Road
شخصیت اصلی این فیلم برخلاف تمام تصورات شخصیت مکس با بازی تام هاردی نیست و این عنوان به شخصیت فیوریوسا با بازی شارلیز ترون تعلق میگیرد. با اینکه شخصیت مکس در بیشتر صحنهها و اتفاقات اصلی فیلم حضور پررنگی دارد و بهراحتی میتوان او را بهعنوان نقش اصلی فیلم قلمداد کرد ولی در اصل او پشت سر فیوریوسا قرار دارد و از فیوریوسا باید بهعنوان شخصیت اصلی فیلم یاد کنیم. شخصیت فیوریوسا در روند داستانی فیلم زندانیها و معشوقههای شخصیت شرور فیلم را با تصمیمات شجاعانه خود آزاد میکند که این موضوع باعث میشود داستان کلی فیلم روند فرار بزرگ او را بهتصویر بکشد. برخلاف تمام قسمتهای قبلی مجموعه سینمایی مد مکس که شخصیت مکس نقش اصلی فیلم بهشمار میرفت، در این فیلم شاهد این موضوع هستیم که داستان اصلی فیلم درباره شخصیت مکس نیست و شخصیت دیگری روند اصلی داستان را برعهده دارد. این تصمیم سازندگان فیلم در نگاه اول شاید خیلی منطقی نباشد ولی همین تصمیم شجاعانه باعث شد تا این فیلم از تکراری شدن فرار کند و با سایر قسمتهای خود فرق بسیار بزرگی داشته باشد. باید به تیم سازنده فیلم ازجمله جورج میلر برای گرفتن این تصمیم بسیار بزرگ و با ریسک بسیار بالا تبریک گفت.
۳- بازیگر شخصیت مکس
این موضوع را جورج میلر و سایر اعضای تیم سازنده این فیلم در مصاحبههای مختلف بیان کردند که آنها بههیچوجه قصد نداشتند بار دیگر با مل گیبسون برای بهتصویر کشیدن شخصیت مکس همکاری کنند. آنها درنظر داشتند که با تغییر بازیگر نقش مکس تغییر بزرگی را در این مجموعه سینمایی اعمال کنند؛ مانند تغییری که در عنوان شخصیت اصلی فیلم اعمال کردند و شخصیت اصلی فیلم را از مکس به فیوریوسا تغییر دادند. این تصمیمات بزرگ و تغییرات مهم را میتوان اصلیترین عامل موفقیت این فیلم قلمداد کرد. آنها چی کسی را برای جایگزینی مل گیبسون درنظر داشتند؟ جواب این سؤال بازیگر محبوب فیلم شوالیه تاریکی یعنی هیث لجر است؛ جورج میلر هیث لجر را برای بازی در نقش مکس درنظر داشت و در طی صحبتهایی که در سال ۲۰۰۶ با او انجام داده بود لجر نیز موافقت خود را برای حضور در این فیلم به میلر اعلام کرد ولی پس از مرگ ناگهانی و غمانگیز لجر در سال ۲۰۰۸، نهتنها حضور لجر بهعنوان شخصیت مکس در این فیلم منتفی شد که مراحل ساخت فیلم نیز بهدلیل اینکه میلر شخص دیگری را برای آن نقش درنظر نداشت بهتعویق افتاد. پس از گذشت چند سال درنهایت جورج میلر اعلام کرد که پس از توافق با تام هاردی، او نقش مکس را بازی خواهد کرد. بدون شک تام هاردی این نقش را بهبهترین شکل ممکن بهتصویر کشید ولی آیا میتوانید تجسم کنید اگر هیث لجر این نقش را ایفا کرده بود فیلم جاده خشم چقدر متفاوتتر از چیزی میشد که ما آن را تماشا کردیم؟ آیا فیلم بههمین خوبی از آب در میآمد یا اینکه نتیجه آن ضعیفتر یا قویتر میشد؟
۴- گیتار آتشین معروف فیلم
بهطور حتم با این موضوع موافق خواهید بود که یکی از نمادینترین صحنهها و شخصیتهای این فیلم، نوازنده گیتاری است که روی یکی از ماشینهای موجود در فیلم گیتاری در دست دارد که با نواختن آن گیتار شعلههای آتش از آن بیرون میآید. اگر بخواهیم منطقی به این موضوع نگاه کنیم، هیچ دلیلی برای حضور یک نوازنده گیتار روی یک ماشین بسیار بزرگ وسط یک جنگ بسیار عظیم که درحال نواختن یک گیتار آتشین است، وجود ندارد ولی برای برای بهتصویر کشیدن چنین صحنه باشکوهی نیاز به منطق نخواهد بود. این تصویر و این شخصیت تنها برای اضافه کردن هیجان یا بهعبارتی بهتر برای باحالتر کردن صحنههای جنگ و تعقیب و گریز ماشینهای جنگی در آن صحنهها حضور دارند؛ موضوعی که بسیار خوب پردازش شده و بهراحتی یکی از بهترین المانهای فیلم بهشمار میرود. نوازنده گیتاری که در آن سکاسنها درحال نواختن گیتار است، سین هیپ نام دارد؛ هنرمند استرالیایی که بیشتر مردم استرالیا او را با نام مستعار iota میشناسند. او در مصاحبهای درباره آن صحنهها توضیح داد و گفت که گیتاری که در صحنهها مشاهده میکنید حدود ۵۵ الی ۶۰ کیلوگرم وزن داشت تا حس سنگین بودن آن بهخوبی به تماشاگران منتقل شود. او همچنین توضیح داد که در زمان نواختن آن شعلههای آتشین کوچکی از آن بیرون میآمد که او میتوانست با دکمهای که روی گیتار تعبیه شده بود آنها را کنترل کند.
۵- فیلمبرداری خارقالعاده فیلم
قبل از توضیحات این بخش لازم است که صحبتهای جورج میلر درباره بهتصویر کشیدن سکانسهای این فیلم را بازگو کنیم؛ او در اینباره گفت: «این فیلم بههیچوجه نباید به یک اثر صرفا ساخته شده توسط جلوههای ویژه تبدیل میشد. در این فیلم هیچ قانونی از فیزیک زیر سؤال نمیرود، هیچ فردی درحال پرواز وجود ندارد و هیچ سفینه فضایی هم در فیلم حضور ندارد، پس زمانیکه نیازی به نشان دادن چنین موضوعاتی نداریم، چرا باید از جلوههای ویژه استفاده کنیم؟ چشم انسان بهراحتی میتواند تصاویر واقعی را از ساختگی تشخیص دهد و واقعگرایانه بودن فیلم تجربه خالصتری را در اختیار بیننده قرار میدهد. پس اصلا نیازی نیست تصاویر زیادی را بهصورت ساختگی به مخاطب نشان دهیم. بنابراین ما راهحل سخت را انتخاب کردیم؛ ماشینهای واقعی با طراحیهای منحصربهفرد، برخودهای سنگین ماشینها، انفجارها و آدمهای واقعی در صحرای واقعی. چرا که نه؟»
بدون شک جلوههای ویژه و استفاده از تکنولوژیهای CGI در این فیلم مورد استفاده قرار گرفتهاند ولی بیشتر استفاده آنها برای بهتصویر کشیدن طوفانها و تغییرات آبوهوایی بوده است. تمام تعقیبوگریزهای فیلم واقعا انجام شدهاند و تمام افراد حاضر در آن تصاویر را بدلکاران حرفهای تشکیل میدهند. تقریبا تمام گریمهای شخصیتهای مختلف، صحنههای اکشن و مبارزات بهصورت واقعی فیلمبرداری شدهاند و همچنین محیطهای مختلف در فیلم بهطور کامل ساخته شدهاند. برای فیلمبردای صحنههای تعقیب و گریز دوربینهای کوچکی روی میلههای بلند تعبیه شده روی ماشینها قرار گرفته بودند که تصاویر هیجانانگیزی را از آن لحظات ضبط میکردند. اعضای تیم سازنده فیلم میتوانستند مانند اکثر فیلمهای هالیوودی این تصاویر را در یک استودیو فیلمبرداری کنند ولی نتیجه آن بدون هیچ بحثی بهخوبی چیزی که مشاهده کردیم درنمیآمد. نتیجه فیلمبرداری این فیلم چیزی حدود ۴۷۰ ساعت بود، ۴۷۰ ساعت تصاویر ضبط شده که ما تنها حدود ۲ ساعت از آنها را تماشا کردیم. یکی از جالبترین نکتههای فیلمبرداری این فیلم این است که برای ضبط تنها یک سکانس (مشخص نشده است که کدام سکانس) تیم سازنده این فیلم ۱۳۸ روز را صرف تهیه آن سکانس کردهاند. ۱۳۸ روز تنها برای بهتصویر کشیدن تنها یک سکانس ایدهآلگرایی بیش از حد جورج میلر را نشان میدهد که قصد داشت محصول نهایی بدون هیچ مشکل کوچکی بهنمایش درآید.
۶- نسخههای مختلف فیلم در ذهن جورج میلر
جورج میلر در مصاحبهای در سال ۲۰۰۹ از علاقه شدید خود به انیمههای ژاپنی مخصوصا انیمه Ghost in the Shell سخن گفت و بیان کرد که ممکن است در آینده یک فیلم اکشن بهصورت انیمیشن تهیه کند. پس از اکران فیلم Mad Max: Fury Road میلر در مصاحبه دیگری عنوان کرد که منظور او در مصاحبه سال ۲۰۰۹ این بود که قصد داشته همین فیلم را بهصورت انیمیشن تولید کند ولی با گذشت زمان از این تصمیم خود پشیمان شده و فیلمی که امروزه شاهد آن هستیم را تهیه کرده است. درکنار ایده ساخت این فیلم بهصورت انیمیشن، میلر ایدههای دیگری را نیز برای ساخت این فیلم در سر داشت. برای مثال او در مصاحبه دیگری تایید کرده است که پس از اتمام مراحل ساخت این فیلم تصمیم گرفته بود که فیلم را بهطور کامل بهصورت سیاه و سفید اکران کند که اطرافیانش او را از این تصمیم منصرف کردند. آنها عقیده داشتند که در صورت اکران فیلم بهصورت سیاه و سفید تمام صحنههای فیلم هیجان خود را از دست خواهند داد و جذابیت فیلم تا حد زیادی افت خواهد کرد؛ موضوعی که در آن کاملا حق داشتند.
۷- ماشینهای شگفتانگیر حاضر در فیلم
تا اینجای مقاله چند بار به ماشینهای فوقالعاده جذاب با طراحیهای شگفتانگیز آنها اشاره کردیم. در تمام فیلم و در تصاویر مربوطبه سکانسهای تعقیب و گریز شاید نهایتا شاهد ۱۵ الی ۲۰ عدد ماشین بودیم. به این موضوع هم اشاره کردیم که صحنههای تصادف خودروها و تصاویر تعقیب و گریز ماشینهای جنگی همگی واقعی بودهاند. از این دو موضوع میتوان این نتیجه را گرفت که تعداد ماشینهای تولید شده برای این فیلم نباید تنها همانهایی باشند که در فیلم تماشایشان کردیم؛ بله دقیقا همینطور است. تیم طراحی و ساخت خودروهای این فیلم چیزی حدود ۱۵۰ الی ۱۶۰ خودرو با طراحیهای مختلف تولید کردند، طراحی و تولید هر خودرو یه پروسه بسیار زمانبر بود و طراحی موتورهای هر خودرو و خصوصیات ظاهری آنها هم اصلا کار آسانی نبود. از این تعداد خودروی تولید شده بیش از نصف آنها (حدود ۸۰ عدد از خودروهای تولید شده) در مراحل فیلمبرداری فیلم و در صحنههای مختلف بهکلی نابود شدند! هر خودرو حدود ۹ فوت (حدود ۳ متر) اندازه داشت و دارای ۳ موتور پرقدرت بود که تنها برای نابود شدن در یکی از سکانسها از آنها استفاده شده بود. مقدار زیادی از فلزات و ضایعات خودروها پس از اتمام فیلمبرداری به صحرای کالیفرنیا برده شدند تا در صورت امکان از آنها دوباره استفاده شود.
شاید جذابترین ماشین حاضر در فیلم خودروی مربوطبه شخصیت جو جاویدان (Immortan Joe) بود؛ خودرویی که نام مخصوص بهخود را داشت و آن را GigaHorse صدا میزدند. این خودرو یکی از شگفتانگیزترین وسایلی بهشمار میرود که برای این فیلم تولید شده است. مهندسی ساخت این خودرو اینگونه بود که برای ساخت آن از بدنه دو خودرو کادیلاک مدل سال ۱۹۵۹ استفاده شده که قسمت جلویی یکی از آنها کاملا حذف و باقیمانده بدنه آن روی شیشه عقب خوردو دوم تعبیه شده است. نکته بسیار جالب درباره این ماشین این است که تمام قطعات مورد نیاز برای بدنه آن توسط پرینتر سهبعدی تهیه شده تا مشکلی برای مونتاژ آن بهوجود نیاید. طبق گفته تیم طراحی این خودرو مشکل اصلی آنها اندازه تایرهای آن بود که باید از برخود آنها با شاسی ماشین جلوگیری میکردند؛ این مشکل بهخاطر تفاوت اندازه چرخهای این خودرو بهوجود آمده بود. تایرهای عقب بسیار بزرگتر از جلوییها بودند و این موضوع درخواست شخصی جورج میلر قلمداد میشد تا اندازه چرخهای این ماشین اینگونه طراحی شوند. کالین گیبسون فرد اصلی در طراحی خودروهای این فیلم در مصاحبهای اعلام کرد که قبل از شروع طراحی خودروها جورج میلر به او گفته است: «در طراحی خودروهای این فیلم کوچکترین اشتباهی نکن وگرنه تو را خواهم کشت». این شوخی جورج میلر یکی دیگر از دلایلی است که نشان میدهد او به چه اندازه به جزییات کوچک فیلم اهمیت میداد. فیلمی از نحوه ساخت ماشینهای این فیلم وجود دارد که میتوانید آن را در این لینک مشاهده کنید.
۸- اتفاقات میان تام هاردی و شارلیز ترون
در طول مراحل فیلمبرداری این فیلم میان تام هاردی و شارلیز ترون، بازیگرهای اصلی این فیلم اتفاقات بسیار جالبی رخ داده است. شارلیز ترون در مصاحبهای با یاهو درباره یکی از سکانسهای فیلم صحبت کرده و از آن بهعنوان یکی از ترسناکترین لحظات زندگی خود نام برده است. در یکی از سکانسهای فیلم که تام هاردی بهطور برعکس از ماشین شارلیز ترون آویزان است، سر او تنها چند سانتیمتر با زمین فاصله داشت و بدن او فقط با یک سیم نازک به قسمتی از ماشین متصل بود و تنها همان سیم از متلاشی شدن سر تام هاردی جلوگیری میکرد. خودروی شارلیز ترون با سرعتی حدود ۸۰ کیلومتر بر ساعت حرکت میکرد و او بسیار نگران برخورد سر تام هاردی با زمین بود. پسر تام هاردی در تماسی با تیم سازنده فیلم درباره این سکانس نگرانی خود را ابراز کرد و از جورج میلر پرسید که اگر مشکلی برای آن سیم بهوجود میآمد چه اتفاقی برای پدر او رخ میدهد؟ میلر خیلی ساده جواب داد که اگر این اتفاق رخ دهد تام به زیر چرخهای ماشین خواهد رفت؛ بههمین سادگی! بههمیندلیل بود که شارلیز ترون از فیلمبرداری آن صحنه بهعنوان یکی از ترسناکترین لحظات زندگی خود یاد کرده است. اتفاق جالب دیگری که میان ترون و هاردی در مراحل ساخت فیلم رخ داده این است که در حین فیلمبرداری یکی از سکانسهای فیلم شارلیز ترون بهطور ناخواسته با آرنج خود بهصورت تام هاردی ضربهای وارد میکند که این ضربه باعث شکستن دماغ تام هاردی میشود. این اتفاق باعث شد تا مراحل فیلمبرداری فیلم برای چند روز تعطیل شود.
۹- وظیفه ویرایش نهایی فیلم
جورج میلر کارگردان و خالق مجموعه سینمایی مکس دیوانه، وظیفه ویرایش نهایی فیلم را به همسر خود یعنی مارگارت سیکسل واگذار کرد. در مصاحبهای جورج میلر درباره این موضوع توضیحات کاملی ارائه داده و گفته است: «وظیفه ویرایش نهایی فیلم را بهایندلیل به همسر خود مارگارت سپردم چون او هیچوقت یک فیلم اکشن را تدوین نکرده بود. بههمینخاطر او یک دید جدید و یک رویکرد تازه برای ویرایش فیلم در اختیار داشت. این موضوع باعث میشد تا تدوین نهایی فیلم با تدوینهای رایجی که در سایر فیلمهای این ژانر دیده بودیم، متفاوت باشد». مارگارت سیکسل در طول هفته ۶ روز را به تدوین نهایی این فیلم اختصاص داده بود و از میان ۴۷۰ ساعت تصویر ضبط شده تقریبا ۱۲۰ دقیقه آن را بهعنوان محصول نهایی ویرایش کرد؛ تدوین نهایی فیلم حدود دو سال طول کشیده است. این فیلم حدود ۲۷۰۰ کاتسین دارد که تقریبا دوبرابر تعداد کاتسینهای فیلم Road Warrior بود. مارگارت سیکسل در آفریقای جنوبی متولد شده و این موضوع او را تبدیل به نخستین تدوینگر آفریقایی برنده جایزه اسکار کرده است.
۱۰- حقایق متفرقه فیلم
- تیم بدلکاری فیلم که روی ماشینهای موجود در سکانسهای مختلف حضور داشتند، بدلکارانی حرفهای بودند که در مراسم افتتاحیه المپیک سیدنی و المپیک پکن نیز حضور پررنگی داشتند.
- مل گیبسون قبل از شروع مراحل فیلمبرداری فیلم Mad Max: Fury Road در ملاقاتی که با تام هاردی داشت برای او آرزوی موفقیت کرد و به او گفت که برای تماشای این فیلم و تماشای شخصیت مکس با بازی او لحظهشماری میکند.
- برخی از تصاویر فیلم بهجای اینکه با دوربینهای بسیار حرفهای سینمایی تهیه شوند با دوربین مدل 5D شرکت Canon فیلمبرداری شدهاند. دلیل این کار جابجایی بسیار راحت آن و کیفیت بالای ضبط تصاویر توسط این دوربین اعلام شده است.
- بازیگر نقش آنتاگونیست اصلی فیلم یعنی هیو کیز-برن در اولین قسمت فیلم Mad Max نیز وظیفه ایفای نقش شخصیت شرور اصلی فیلم یعنی جو جاویدان را برعهده داشت.
- تام هاردی در ابتدای مراحل ساخت فیلم با برخی از ایدههای جورج میلر مخالف بود و آنها را برای فیلم مناسب نمیدانست ولی پس از اکران سراسری فیلم بهصورت عمومی در مراسم فیلم کن از میلر عذرخواهی کرد.
- طبق قراردادی که بهصورت عمومی منتشر شده است، تام هاردی در سه قسمت آینده این مجموعه سینمایی حضور خواهد داشت.
نظر شما همراهان همیشگی سایت زومجی درباره فیلم مکس دیوانه: جاده خشم چیست؟ اگر شما هم نکته جالبی درباره این فیلم میدانید که در این مقاله به آن اشارهای نشده است، آن را با ما و سایر خوانندگان سایت زومجی درمیان بگذارید.
نظرات