حقایق جالب فیلم The Curious Case of Benjamin Button - مورد عجیب بنجامین باتن
بازهم دیوید فینچر و بازهم همکاری او با برد پیت یک شاهکار را به اهالی سینما هدیه داد. فیلم مورد عجیب بنجامین باتن (The Curious Case of Benjamin Button) از آن دسته فیلمهایی است که برای درک تمام جزییات داستانی آن باید بیش از یک بار آن را ببینیم. این فیلم که از روی یک کتاب با همین نام بهنویسندگی اسکات فیتزجرالد اقتباس شده است بهقدری شما را در روند داستانی خود محو میکند که تا به خودتان میآیید فیلم بهاتمام رسیده و باید آن را دوباره تماشا کنید. این فیلم داستانی بسیار خاص دارد که اصلا خستهکننده نخواهد بود و بدون شک از آن لذت خواهید برد. فیلم بنجامین باتن در سال ۲۰۰۸ بهکارگردانی دیوید فینچر، کارگردان صاحب سبک هالیوود و نویسندگی اریک راث توسط پارامونت پیکچرز و استودیو برادران تهیه و اکران شد. در این فیلم علاوهبر برد پیت که همیشه شاهد همکاریهایی موفق بین او و دیوید فینچر بودهایم، بازیگران برجستهای مانند کیت بلانشت، تراجی پی هنسون، ماهرشالا علی و تیلدا سوئینتن حضور دارند که همین اسامی بهخوبی نشان میدهند که با چه فیلم قوی و باکیفیتی روبهرو خواهیم بود.
ما در این مقاله قصد نقد و تحلیل خط داستانی این فیلم را نداریم و بههمیندلیل اگر هنوز این فیلم را تماشا نکردهاید قسمت مهمی از داستان آن برای شما لو نخواهد رفت و پیشنهاد میکنیم که دیدن این فیلم را در الویت قرار دهید. در این مقاله تنها بهبررسی نکات و حقایق جالب فیلم The Curious Case of Benjamin Button خواهیم پرداخت؛ حقایقی که شاید از آنها اطلاعی نداشته باشید.
۱- مراحل اولیه ساخت
مراحل ابتدایی ساخت هر فیلم یا سریالی از جذابترین مراحل تولید آن است. بهاحتمال زیاد بینندگان هر اثر پس از تماشای آن خیلی به مراحل ساخت آن اهمیت نمیدهند ولی زمانیکه از جزییات مراحل ساخت و سختیهایی که تیم سازنده آن محصول متحمل شدهاند آگاهی پیدا میکنند، آن موقع بیشتر متوجه کیفیت بالای فیلم یا سریالی میشوند که تماشا کردهاند. مراحل ساخت بنجامین باتن به سال ۱۹۹۴ برمیگردد، زمانیکه قرار بود ران هاوارد کارگردانی آن و جان تراولتا ایفای نقش شخصیت اصلی آن را برعهده بگیرند ولی درنهایت این وظایف به دیوید فینچر و برد پیت رسید. فیلمبرداری این فیلم در سال ۲۰۰۶ در نیواورلئانز آغاز شد؛ شهری که چندی قبل از شروع مراحل ساخت این فیلم طوفان کاترینا صدمات زیادی به آن وارد کرد ولی تیم سازنده آن و شخص برد پیت مبالغ زیادی از سود و درآمد خود از این فیلم را برای جبران خسارتهای وارده به آن شهر اهدا کردند. برد پیت پس از اکران فیلم درباره روزهای ابتدایی فیلمبرداری توضیحات مختصری ارائه داد و گفت: «زمانیکه فیلمنامه فیلم را مطالعه کردم واقعا برای شخصیت بنجامین باتن ناراحت شدم. او از زندگی معمولی سایر انسانها محروم شده بود و با ناراحتیهای زیادی باید مقابله میکرد. پس از مطالعه فیلمنامه فکری که بهشدت ذهنم را درگیر کرده بود، این بود که چگونه از این دنیا خواهم رفت؟ من هیچوقت از مرگ نترسیدم ولی پس از مطالعه آن فیلمنامه از نحوه مرگم بهشدت میترسم».
۲- گریم شگفتانگیز بازیگران سریال
بدون شک با تماشای فیلم بنجامین باتن یکی از موضوعاتی که بهشدت شما را محو خود میکند، گریم خارقالعاده بازیگران آن است. در قرن ۲۱ با پیشرفت تکنولوژی و استفاده از تکنولوژیهای CGI بهتصویر کشیدن اینگونه چهرهها کار بسیار سختی بهشمار نمیرود ولی دیوید فینچر بههیچوجه قصد نداشت از تصاویر کامپیوتری استفاده کند و تنها راهی که برای خود مشخص کرده بود، گریم بازیگران فیلم تلقی میشد. گرگ کنوم طراح گریمهای بازیگران این فیلم در مصاحبهای درباره این وظیفه بسیار سنگین گفته است:
همه ما بهخوبی میدانستیم که اگر گریم بازیگران خوب از آب در نیاید تمام فیلم محکوم به نابودی خواهد بود. این فیلم یکی از معدود آثاری قلمداد میشود که مهمترین عامل موفقیت آن کیفیت گریم شخصیتهای حاضر در آن است. تیم گریم ما ۱۸ ماه روی طراحیهای مختلف کار کرد و دو هفته قبل از شروع فیلمبرداری شروع به آزمون و خطای طراحیهای خود روی صورت بازیگران فیلم کردیم. برای گریم هر سکانس ما باید بهطور واضح میدانستیم که برد پیت یا کیت بلانشت چه لباسی خواهند پوشید که گریم آنها را مناسب با آن لباس طراحی کنیم. گریم برد پیت هر روز حداقل پنج ساعت و گریم کیت بلانشت حداقل چهار ساعت زمان میبردند؛ میتوانید میزان زمانیکه ما هر روز برای گریم این دو نفر صرف میکردیم را تجسم کنید؟ این پروسه روزانه بسیاری از زمان فیلمبرداری را بهخود اختصاص میداد که همین موضوع باعث بیشتر شدن روزهای فیلمبرداری میشد.
در هر روز از فیلمبرداری فیلم بنجامین باتن گریم برد پیت پنج ساعت و گریم کیت بلانشت چهار ساعت بهطول میانجامید
گریم سنگین این دو شخصیت معمولا مربوطبه سنین پیری آنها بود. این موضوع برای برد پیت که با آن گریم سنگین فعالیت بیشتری در آن لحظات داشت، بسیار سختتر تلقی میشد ولی کیت بلانشت در سکانسهایی که گریم سنگینی روی صورت او قرار داشت معمولا روی تخت بیمارستان خوابیده بود. نتیجه کار تیم گریم و طراحی لباس این فیلم واقعا در نوع خود بینظیر و خارقالعاده است و آنها باید به خودشان برای ساخت چنین شاهکای افتخار کنند؛ موضوعی که هر بینندهای پس از تماشای این فیلم به آن پی خواهد برد.
۳- بازیگران اصلی فیلم
بعضی از فیلمها بهخاطر کارگردانی عالی آنها به یک شاهکار تبدیل میشوند، برخی بهخاطر داستان شگفتانگیز و برخی هم بهدلیل بازیگران خود. وقتی به فیلم The Curious Case of Benjamin Button نگاه میکنیم، این فیلم تمام موارد بالا را شامل میشود ولی شاید تیم بازیگران آن بهراحتی میتواند عنوان قویترین بخش این فیلم را بهخود اختصاص دهد. فقط کافی است نگاهی کنید به اسامی بازیگران حاضر در این فیلم؛ در فیلم بنجامین باتن شاهد نه یکی و نه دو تا بلکه شاهد حضور چهار برنده جایزه اسکار هستیم. درکنار برد پیت و کیت بلانشت، حضور ماهرشالا علی و تیلدا سوئینتن تیم بازیگری این فیلم را بسیار برجسته میکند و درکنار آنها میتوان به تاراجی پی هنسننیز اشاره کرد که برای ایفای نقش خود در این فیلم نامزد کسب جایزه اسکار شد. بههرحال از هر دیدی که به تیم بازیگران این فیلم نگاه کنید متوجه خواهید شد که با چه تیم بازیگری با کیفیتی مواجه هستید. نکته جالب درباره ایفای نقش برد پیت این است که او در این فیلم یکی از کم دیالوگترین نقشهای خود را ایفا کرده است ولی اگر توجه کنید تکتک کلماتی که بهزبان میآورد برای آن لحظه مهمترین کلمات محسوب میشوند. برای مثال او در هنگام شنیدن خبر باردار بودن همسر خود و حتی درلحظه ترک کردن او حتی یک کلمه هم بهزبان نمیآورد.
۴- بهت گفته بودم که تا الان هفت بار صاعقه بهم برخورد کرده؟
در تیم بازیگری فیلم باقی بمانیم. از بازیگرهای اصلی فیلم که عبور کنیم به بازیگرهایی که وظیفه بهتصویر کشیدن شخصیتهای فرعی آن را برعهده داشتند میرسیم. احتمالا شما هم با حرف من موافق خواهید بود که تکتک شخصیتهای فرعی فیلم برای خود یک داستان بسیار جذاب دارند و هیچکدام از آنها شخصیتی تکراری و خستهکننده قلمداد نمیشوند. از جرد هریس در نقش کاپیتان مایک که دقایق زیادی را در فیلم حضور دارد تا فیونا هیل که نقش خانم هالیستر را بازی میکند و حضور بسیار کوتاهی در فیلم دارد. تمام این شخصیتها در طول فیلم بهقدری خوب پردازش میشوند که بهراحتی میتوان با تکتک آنها ارتباط برقرار کرد. شخصیت آقای داوس که ایفای نقش آن برعهده تد منسن قرار دارد در طول فیلم بهطور مدام به بنجامین یادآوری میکند که در زندگی خود هفت بار مورد اصابت صاعقه قرار گرفته است؛ این یک داستان خیالی و زاییده ذهن نویسندگان فیلم نیست و واقعا اتفاق افتاده است. آقای روی کلیولند سالیوان که در سال ۱۹۸۳ از دنیا رفت واقعا در طول زندگی خود هفت بار صاعقه به او برخورد کرده که این موضوع نام او را در کتاب گینس قرار داده است. در فیلم زمانیکه آقای داوس یکی از آن هفت مرتبه را مثال میزند، به بنجامین میگوید: «تا حالا بهت گفته بودم که هفت بار صاعقه بهم برخورد کرده است؟ یک بار زمانیکه در ماشین خودم نشسته بودم و سرم تو کار خودم بود، ناگهان یک صاعقه بهم برخورد کرد». این دقیقا اتفاقی است که برای روی سالیوان رخ داد و دیوید فینچر قصد داشت اینگونه اشارهای به او و اتفاق جالب زندگی او کند.
۵- اشارههایی به برعکس بودن خط زمانی
مشخصا مهمترین خط داستانی فیلم مربوطبه شخصیت اصلی آن یعنی بنجامین باتن است که با ظاهر یک فرد سالخورده بهدنیا آمد و با گذر زمان بهجای پیر شدن، جوان میشود و این موضوع برعکس بودن زمان برای او را نشان میدهد. در قسمتهای زیادی از فیلم شاهد اشارههایی هستیم که این برعکس بودن خط زمانی را نشان میدهند. برای مثال میتوان به پرنده مورد علاقه کاپیتان مایک یعنی مرغ زرینبال اشاره کرد که شاهد حضور آن در قسمتهایی از سریال هستیم که مهمترین آن در سکانس پایانی سریال و پشت شیشه بیمارستان است. این پرنده میتواند برعکس پرواز کند و حضور آن در فیلم بهخوبی به خط داستانی اصلی آن اشاره میکند. مثال بعدی طوفانی است که در زمان بیماری شخصیت دیزی جریان دارد؛ زمانیکه کارولاین در بیمارستان برای مادر خود دفترچه خاطرات بنجامین را مطالعه میکند طوفانی در راه است که چند بار در سریال شاهد اشاره به آن هستیم. این طوفان در نیمکره شمالی خلاف جهت عقربههای ساعت گردش میکند و پیش میرود و مثالی دیگر تلقی میشود برای اشارههای هوشمندانه دیوید فینچر به برعکس بودن زمان خط داستانی اصلی فیلم.
۶- سرنوشت
داستان عاشقانه میان دیزی و بنجامین شاید یکی از پیچیدهترین، غمانگیزترین و در عین حال زیباترین داستانهای عاشقانهای باشد که در تاریخ سینما بهتصویر درآمده است. تجسم خودمان در شرایط آنها بههیچوجه کار آسانی نیست و بدون شک فکر کردن درباره آن بسیار ناراحتکننده خواهد بود. تجسم کنید دیوانهوار عاشق یک نفر باشید ولی میدانید که درنهایت درکنار او نخواهید بود، میدانید که قادر نخواهید بود زندگی را مثل شریکتان بهپایان برسانید و میدانید که درنهایت مسیر شما یکسان نیست. دیوید فینچر بهزیبایی هرچه تمامتر اشارههای کوچکی به این موضوع در طول فیلم کرده است که شاید قشنگترین اشاره به این موضوع زمانی است که دیزی و بنجامین برای مرتبه دوم یکدیگر را ملاقات میکنند و دیزی درباره کلمه «Kismet» با بنجامین بهصحبت میپردازد. خب چرا این کلمه برای این موضوع بسیار مهم تلقی میشود؟ کلمه «Kismet» معادل انگلیسی یک کلمه ترکیهای بهمعنای تقدیر یا سرنوشت است که در آن زمان بنجامین را کمی گیج کرد چون معنی آن را نمیدانست. دیوید فینچر از ابتدای فیلم و در سراسر آن اشارههای بسیار کوچک و زیبایی به معقوله سرنوشت و تقدیر میکند.
۷- دِیزی؟
نام شخصیت دِیزی در داستان اصلی بنجامین باتن، هیلدگارد مانکریف بود که دیوید فینچر آن را در فیلم به دِیزی تغییر داد
اگر در مجموع بهنحوه اقتباس این فیلم از روی رمان آن نگاه کنیم، متوجه میشویم که ساخته دیوید فینچر با بازی برد پیت و کیت بلانشت بهخوبی به داستان کتاب وفادار مانده و بههیچوجه جزییات مهم آن را تغییر نداده است. بهطورحتم همه میدانیم که تبدیل یک داستان نوشته شده به یک فیلم اصلا کار آسانی نیست و برای بهتر بهتصویر کشیدن داستان و تکراری نشدن آن، سازندگان فیلم در بعضی از شرایط مجبور به تغییر برخی از جزییات داستان خواهند شد. تیم سازندگان فیلم The Curious Case of Benjamin Button بهطرز شگفتانگیزی با اعمال کمترین تغییر موفق بهتصویر کشیدن این داستان شدند. مهمترین تغییر اعمال شده در فیلم نسبت به داستان کتاب نام شخصیتی است که ایفای نقش آن برعهده کیت بلانشت قرار داشت. نام این شخصیت در کتابی که فیتزجرالد نوشته است هیلدگارد مانکریف بود ولی در فیلم نام او به دِیزی تغییر پیدا کرده است که این تغییر هم دلیل جالبی دارد. دیوید فینچر با این تغییر نام قصد داشت تا اشارهای کند به دیگر کتاب معروف فیتزجرالد یعنی کتاب گتسبی بزرگ «The Great Gatsby» که شخصیت اصلی خانم آن کتاب نیز دِیزی نام داشت. فینچر با این تغییر نام علاوهبر ادای احترامی هرچند کوچک به خالق این دو داستان کاری کرد تا نام شخصیت اصلی خانم فیلم بنجامین باتن راحتتر در ذهن اهالی سینما باقی بماند.
۸- دلیل عدم حضور برد پیت در سکانسهای پایانی
همانطور که در توضیحات مربوطبه گریم بازیگران توضیح دادیم، دیوید فینچر هیچ علاقهای به استفاده از جلوههای ویژه برای بهتصویر کشیدن دورههای زمانی مختلف شخصیت بنجامین باتن نداشت. تیم طراحی صورت و گریم این فیلم با اینکه موفق به ثبت یک نتیجه خارقالعاده در گریم شخصیتهای اصلی سریال در سالهای پیری شدن ولی قادر نبودن برد پیت را بهعنوان یک شخصیت نوجوان یا کودک گریم کنند و بههمیندلیل آخرین تصویری که از برد پیت در فیلم دیدیم مربوطبه صحنه دیدار دوباره او با دِیزی پس از سالها بود که مانند یک جوان ۱۸ ساله بهنظر میآمد. دیوید فینچر درباره عدم حضور پیت در سکانسهای پایانی در مصاحبهای چنین توضیح داد: «من قصد استفاده از جلوههای ویژه برای بهتصویر کشیدن چهره شخصیتهای این فیلم را نداشتم چون تماشاگران با تصاویر واقعی خیلی بهتر ارتباط برقرار میکنند. در زمان فیلمبرداری سکانسهای پایانی فیلم این فکر به ذهن من هم خطور کرد که با کمک جلوههای ویژه باز هم شاهد ایفای نقش برد باشیم ولی هم عدم علاقه من و هم محدود بودن بودجه باعث شد تا از بازیگر دیگری استفاده کنیم و بسیار خوشحالم که این موضوع اتفاق نیفتاد و بازیگران دیگری نقش نوجوانی و کودکی او را ایفا کردند. او اساسا در آن سکانسها به شخصیتی متفاوت تبدیل شده بود و این موضوع با حضور بازیگری بهجز او بهخوبی به بیننده منتقل میشد».
۹- اشارهای به فیلم Fight Club
در زمان مراحل ساخت فیلم The Curious Case of Benjamin Button، کارگردان آن یعنی دیوید فینچر یکی از معروفترین و یکی از کارگردانهای صاحب سبک هالیوود تلقی میشد. قبل از ساخت این فیلم شاهد فیلمهایی از فینچر بودیم که هرکدام از آنها از شاهکارهای تاریخ سینما بهشمار میروند. دیوید فینچر قبل از شروع ساخت فیلم بنجامین باتن کارگردانی فیلمهای Se7en و Fight Club را برعهده داشت که واقعا هر دو فیلمهای بینظیری هستند. نکته جالب این فیلمها این است که وظیفه ایفای نقش شخصیت اصلی هر سه فیلم برعهده برد پیت قرار گرفته بود تا این موضوع ثابت شود که همکاری برد پیت با دیوید فینچر همیشه نتیجه شگفتانگیزی خواهد داشت. اکثر کارگردانهای دنیا در فیلمهای خود به فیلمهای موفق گذشتهشان اشارههای ریز و درشتی میکنند و دیوید فینچر هم که استاد اینگونه جزییات جالب است. در فیلم بنجامین باتن شاهد یک اشاره بسیار زیبا و ریز به فیلم Fight Club هستیم؛ در یکی از سکانسهای فیلم پدر بنجامین از او درباره «خانهای در خیابان پیپِر» سؤال میکند، این آدرس دقیقا آدرس خانهای است که شخصیت تایلر داردن در فیلم Fight Club در آن سکونت داشت.
۱۰- خط زمانی فیلم
فیلم بنجامین باتن یکی از آن دسته فیلمهایی بهشمار میرود که در آن شاهد خطهای زمانی مختلف و زیادی هستیم. خطهای زمانی گوناگون این فیلم شاید خیلی پیچیده نباشند و بهراحتی بتوان آنها را از یکدیگر تشخیص داد ولی بازهم ممکن است برای برخی از بینندههای این فیلم در مرتبه اول تماشای آن کمی گیجکننده باشند. بههمیندلیل در این مورد بهبررسی خطهای زمانی مختلف فیلم خواهیم پرداخت. خط زمانی اصلی فیلم که در آن کارولاین درحال خواندن دفترچه خاطرات بنجامین برای مادر خود است در سال ۲۰۰۵ جریان دارد. قدیمیترین سکانس فیلم که مربوطبه نصب ساعت معروف در ایستگاه راهآهن است در سال ۱۹۱۸ و لحظه بهدنیا آمدن بنجامین در سال ۱۹۲۵ رخ میدهد. با جلو رفتن فیلم شاهد پرشهای متعددی در فیلم در سالهای مختلف هستیم که دائم خط زمانی فیلم تغییر میکند. بهطور خلاصه تصاویر فیلم بهترتیب در سالهای ۱۹۳۶، ۱۹۴۱، ۱۹۴۵، ۱۹۵۴، ۱۹۶۲، ۱۹۶۴، ۱۹۶۸، ۱۹۷۰، ۱۹۸۱، ۱۹۹۱، ۱۹۹۷، ۲۰۰۲ و ۲۰۰۳ جریان دارند که درنهایت بههمان سال ۲۰۰۵ و لحظه شروع فیلم ختم میشود. با این توضیحات اگر قصد دیدن دوباره فیلم را داشته باشید با تماشای هر سکانس فیلم خواهید دانست که آن لحظه مربوطبه چه سالی است.
۱۱- حقایق متفرقه فیلم
- نام قایق تفریحی بنجامین باتن (Benjamin Button) در فیلم «Button Up» بود که بهمعنای صحبت نکردن یا نگهداشتن راز کسی نزد خودمان است.
- دیوید فینچر در ابتدا درجه سنی PG-13 را برای این فیلم در نظر گرفته بود.
- بودجه ساخت این فیلم ۱۶۰ میلیون دلار اعلام شده است که درنهایت موفق شد به میزان فروش ۳۳۵ میلیون دلار دست پیدا کند.
- شخصیت دِیزی در سال ۱۹۲۴ متولد شده است.
- در ابتدا قرار بود ریچل وایس بازیگر شخصیت دِیزی باشد که بهدلیل حضور در یک فیلم دیگر حضور او در فیلم بنجامین باتن لغو شد.
نظر شما همراهان همیشگی سایت زومجی درباره فیلم بنجامین باتن چیست؟ اگر شما هم نکته جالبی درباره این فیلم میدانید که در این مقاله به آن اشارهای نشده است، آن را با ما و سایر مخاطبان سایت زومجی در میان بگذارید.
نظرات