ماجراجوییهای لینک در سرزمین هایرول ۳۵ ساله شد
سی و پنج سال پیش، زوج افسانهایِ تاکاشی تزوکا و شیگرو میاموتو، عنوانی خلق میکنند که تا به امروز، لقب یکی از موفقترین و ماندگارترین مجموعه بازیهای تاریخ را با خود یدک میکشد. مجموعه بازیهای افسانه زلدا با خلق دنیایی پرجزئیات، گیمپلیای درگیرکننده و شخصیتهایی ماندگار، طی سالیان ثابت کردهاند که نمادی از یک ماجراجویی اصیل در ویدیو گیم بهحساب میآیند. به این ترتیب بیدلیل هم نیست که این مجموعه بازی را پایهگذار سبکی میدانند که امروزه با نام اکشنادونچر میشناسیم. حال، به مناسبت سی و پنج سالگی زلدا، تصمیم گرفتیم مرور کوتاهی داشته باشیم بر تاریخچه این مجموعه بازی ماندگار. با ما همراه باشید.
بعد از عرضه چندین و چند عنوان آرکید موفق نظیر بازیهای دانکیکانگ و ماریو برادرز، نینتندو در سال ۱۹۸۳ میلادی، بالاخره اولین کنسول خانگی خود یعنی کنسول فمیکام، که در غرب با نام NES شناخته میشد، روانه بازار میکند. بهدنبال عرضه کنسول، انتشار بازیهای محبوبی نظیر مجموعه بازیهای سوپر ماریو برادرز، به موفقیت و محبوبیت زودهنگام این کنسول تازه از راه رسیده منجر میشود.
با موفقیت بهدست آمده در عرضهی اولین کنسول خانگی، نینتندو به فکر ارائهی افزونهای برای نسخه ژاپنی کنسول، یعنی کنسول فمیکام میافتد. برای بازاریابی افزونهی «فمیکام دیسک سیستم»، نینتندو به یک لانچ تایتل درست و حسابی هم نیاز داشت. این لانچ تایتل قرار بود که از تمام قابلیتهای افزونهی جدید کنسول، بهخوبی استفاده کند. به این ترتیب، اولین نسخه از مجموعه بازیهای زلدا، با نام افسانه زلدا ساخته و در سال ۱۹۸۶ بهعنوان لانچ تایتل فمیکام دیسک سیستم، درژاپن روانه بازار میشود.
کار ساخت و کارگردانی این نسخه از بازی را تاکاشی تزوکا و شیگرو میاموتو برعهده داشتهاند. درکنار زوج میاموتو و تزوکا، آهنگساز افسانهای نینتندو یعنی کوجی کاندو هم کار آهنگسازی اولین نسخه از این مجموعه بازی را برعهده میگیرد.
البته که نسخه نهایی بازی، با چیزی که سازندهها در ابتدا در ذهن داشتند تفاوتهایی دارد. برای مثال در ابتدا قرار بود این بازی یک بازی دو نفره باشد که در آن بازیکنان بتوانند دانجنهایی که ساختهاند را با هم به اشتراک بگذارند. البته که این ایده بعدها کنار گذاشته و درنهایت نسخه اول از مجموعه بازیهای زلدا، به دنیایی وسیع به نام هایرول تبدیل میشود که در هر گوشه و کنارش، دانجنی برای کشف و جست و جو وجود داشت. تزوکا قهرمان این دنیای خیالی را که با الهام از شخصیت پیترپن طراحی شده بود، لینک نامگذاری میکند.
اولین نسخه از مجموعهی زلدا یک بازی کاملاً منحصربهفرد به حساب میآمد. جدای از برخی الهاماتی که در ساخت بازی از آثار قدیمی آتاری مثل بازی Adventure گرفته بودند، باقی مکانیزمهای بازی کارِ اعضای خلاق نینتندو بوده است. همین نوآوریها در ساخت یک بازی ماجراجویی است که درنهایت بازی زلدا را به پایهگذار سبک اکشنادونچر تبدیل میکند. جدای از این مورد و بهدلیل قابلیتهای افزونهی فمیکام دیسکسیستم، بازی زلدا یکی از اولین بازیهای کنسولی است که قابلیت ذخیرهکردن پیشرفت بازی را در اختیار بازیکن قرار میداد؛ قابلیتی که در آن سالها بیشتر در بازیهای پلتفرم کامپیوتر بهچشم میخورد.
هرچند عدم عرضه فمیکام دیسک سیستم در غرب، نینتندو را برای عرضه بازی زلدا در باقی نقاط دنیا با مشکل روبهرو میکند. برای حل این مشکل اما نینتندو تصمیم میگیرد تغییراتی روی کارتریجهای غربی بازی زلدا ایجاد کند؛ به این ترتیب که در این نسخه از کارتریجهای بازی، حافظهی کوچیکی کار گذاشته شده که به وسیلهی یک منبع تغذیه، فعال باقی میماند. با این روش بالاخره بازیکنان غربی بازی هم میتوانستند پیشرفت خود در بازی را روی این کارتریجهای مخصوص ذخیره کنند.
Zelda II: The Adventure of Link (1987)
با موفقیت نسخه اول از مجموعه بازیهای افسانه زلدا، نینتندو بلافاصله کار ساخت دنبالهای بر این بازی را آغاز میکند. به این ترتیب و در سال ۱۹۸۷ و با فاصلهای کمتر از یکسال از عرضه بازی اول، نسخه دوم از مجموعه بازیهای زلدا با نام Zelda II: The Adventure of Link ،در ژاپن روانه بازار میشود. در کمال تعجب اما تاکاشی تزوکا نقشی کلیدی در ساخت این بازی برعهده نمیگیرد و به این ترتیب تهیهکنندگی بازی بر دوش شیگرو میاموتو میافتد. برای همین هم تعجبی ندارد که بسیاری از طرفداران این مجموعه محبوب، معتقدند نسخه دوم از بازی، بیشاز آنکه به بازیهای زلدا شبیه باشد، به بازیهای سوپر ماریو برادرز، مخلوق اصلی میاموتو شباهت پیدا کرده است.
یکی از اصلیترین تفاوتهای بازی The Adventure of Link با نسخهی اصلی بازی در تفاوت زاویه دوربین بازی بود. در نسخهی اصلی بازی، دوربین در تمام مدت زاویهای از بالا به پایین را تقدیم مخاطب میکرد، حال آنکه در نسخه دوم از بازی، زاویه دوربین در بعضی از محیطها به «ساید اسکرول» تغییر پیدا میکند و همین امر هم حسی مشابه به بازیهای پلتفرمر در این نسخه از بازی ایجاد کرده است. اضافه کردن المانهای بازیهای نقشآفرینی که به بازیکن امکان ارتقای برخی قابلیتهای کاراکتر اصلی بازی را میداد، از دیگر تغییرات این نسخه از بازی بود.
دومین نسخه از مجوعه بازیهای زلدا، با وجود سختی بیش از اندازهاش، درنهایت بهعنوانِ موفقِ دیگری از این مجموعه بازی تبدیل میشود.
The Legend of Zelda: A Link to the Past (1991)
با عرضه کنسول بعدی نینتندو یعنی کنسول SNES، حالا نوبت به ساخت نسخهای جدید از مجموعه بازیهای زلدا برای این کنسول خوش رنگ و لعاب میرسد. برای ساخت این نسخه جدید، نینتندو باری دیگر سراغ کارگردان اصلی مجموعه یعنی تاکاشی تزوکا میرود تا عنوانی جدید و منحصربهفرد از این مجموعه را اینبار برای کنسولهای SNES در اختیار طرافداران تشنهی بازی قرار دهد.
به این ترتیب سومین نسخه از مجموعه بازیهای زلدا با نام The Legend of Zelda: A Link to the Past در سال ۱۹۹۱ روانه بازار میشود. البته که این نسخه از بازی، درکنار جذابیتهای بصری خیرهکنندهاش که مدیون کنسول جدید و قویتر نینتندو بوده، تفاوتهایی دیگری هم با نسخههای قبل از خودش داشته است. برای مثال بازی A Link to the Past نسبت به نسخههای قبلی مجموعه از بخشهای داستانی بیشتری برخوردار است. به این ترتیب طرفداران مجموعه بالاخره میتوانستند اطلاعات بیشتری از پیشینهی سرزمین هایرول بهدست بیاورند و قوانین این دنیای پیچیده را بهتر بشناسند. کاراکترها و لوکیشنهای متنوع، درکنار ارتقای مکانیزمهای قدیمی بازیهای زلدا و اضافه کردن المانهای جدید به گیمپلی بازی، از جمله تغییرات دیگر این نسخه نسبت به ساختههای پیشین زلدا بود.
سومین نسخه از مجموعه بازیهای زلدا پس از عرضه با استقبال بینظیری از جانب همگان روبهرو میشود و موفقیتی مالی برای نینتندو به همراه میآورد؛ تا جایی که بسیاری از طرفداران، این نسخه از بازی را بهترین بازی از مجموعه زلدا بهشمار میآورند. بسیاری از مکانیزمهایی که برای اولینبار در این نسخه از بازی معرفی شده، امروزه به المانهای ماندگار و اصلی مجموعه زلدا تبدیل شدهاند.
The Legend of Zelda: Link's Awakening (1993)
با عرضه اولین کنسول دستی نینتندو یعنی کنسول محبوب و موفق گیمبوی، یکی دیگر از بهترین و ماندگارترین نسخهها از مجموعه بازیهای افسانه زلدا یعنی بازی The Legend of Zelda: Link's Awakening هم متولد میشود. این نسخه که باری دیگه کار کارگردانیش را تاکاشی تزوکا برعهده داشته، اولینبار در سال ۱۹۹۳ و با طراحی مونوکروم برای کنسولهای دستی گیمبوی روانه بازار میشود. وقایع داستانی این نسخه از بازی که دنبالهای مستقیم بر نسخه قبلی مجموعه یعنی A Link To The Past بهحساب میآید، برخلاف نسخههای قبلی، نه در سرزمین هایرول، بلکه در جزیرهای با نام کوهولینت جریان دارد. به این ترتیب دنیای این بازی که تاکاشی تزوکا آنرا با الهام از دنیای توئین پیکسِ دیوید لینچ خلق کرده، پر از کاراکترهای عجیب و غریب و خطوط داستانی جذاب و سرگرمکننده است. جدای از داستان، دانجنهای این نسخه از بازی هم پیشرفت چشمگیری نسبت به نسخه قبلی بازی داشتهاند؛ علیالخصوص که در این نسخه، هر دانجن با قطعه موسیقیای منحصربهفرد و بینهایت گوشنواز همراهی میشد.
با فاصلهی پنج ساله از عرضه این بازی، نینتندو نسخهای تمام رنگی از این بازی را هم با نام The Legend of Zelda: Link's Awakening DX برای کنسولهای گیمبوی کالر روانه بازار میکند. از این نسخهی رنگی، نسخهی بازسازی شدهای برای کنسولهای نینتدو سوییچ در سال ۲۰۱۹ میلادی منتشر شده است که آخرین نسخهای ارائه شده از بازیهای زلدا تا این تاریخ بهحساب میآید.
The Legend of Zelda: Ocarina of Time (1998)
بعد از عرضه نسخههای فرعی بسیاری که کار ساخت برخی از آنها را نینتندو برعهده نداشته، بالاخره نوبت به عرضه یکی دیگر از اصلیترین نسخههای مجموعه، یعنی بازی The Legend of Zelda: Ocarina of Time میرسد. این نسخه از بازی که کار ساخت و توسعهاش چهار سال طول کشیده، درنهایت و با عرضه در سال ۱۹۹۸، به یکی از موفقترین عناوین عرضه شده برای اولین کنسول سهبعدی ننیتندو، یعنی کنسول نینتندو ۶۴ تبدیل میشود. از این نسخه بهبعد، کارِ کارگردانی بازیهای زلدا برعهدهی ایجی آنوما قرار میگیرد. آنوما در سالهای آتی به یکی از مهمترین و کلیدیترین افراد در تاریخ مجموعه بازیهای زلدا تبدیل میشود.
یکی از بزرگترین چالشهای نینتندو برای ساخت این نسخه از بازی، پایین بودن تجربه و دانش لازم برای ساخت بازی سهبعدی، آنهم برای کنسولهای خانگی بود. خوشبختانه از آنجایی که کار ساخت اوکارینا آو تایم همزمان با پروژه موفق و مهم دیگر نینتندو یعنی بازی سوپر ماریو ۶۴ آغاز شده بود، به همین دلیل سازندهها میتوانستند از دستاوردهای یک بازی، در ساخت بازی دیگر هم استفاده کنند. برای مثال در اولین نسخه سهبعدی از بازیهای زلدا، سازندگان بهجای آنکه به رسم معمول سایر بازیهای مجموعه، دنیایی سهبعدی با زاویه دید از بالا به پایین طراحی کنند، تصمیم میگیرند دوربین بازی سوپر ماریو ۶۴ را که بهتنهایی دستاوردی چشمگیر برای نینتندو بهحساب می آمد، در بازی اوکارینا آو تایم هم پیادهسازی کنند.
برای طراحی سیستم مبارزاتی اما که یکی از ارکان اصلی مجموعه بازیهای زلدا بهحساب میآمد و قرار بود برای اولینبار در دنیایی سهبعدی در اختیار بازیکنان قرار گیرد، اعضای نینتندو از سیستم لاکتارگت روی دشمنان استفاده میکنند. این امر باعث میشد دشمنان بازی همیشه در دیدرس بازیکن قرار داشته باشند. در آن سالها، پیادهکردن چنین سیستمی برای هدفگیری در یک بازی سهبعدی کنسولی، یکی دیگر از دستاوردهای بینظیر نینتندو بهحساب میآمد.
از تغییرات دیگر این نسخه نسبت به نسخههای قبلی میتوان به وسعت بیشتر سرزمین هایرول اشاره کرد. اینبار لینک، اسبی هم برای جا به جایی در این دنیای وسیع در اختیار داشت. از فواید تکنولوژی سهبعدی این بود که حالا سازندهها آزادی عمل بیشتری در روایت داستان بازی داشتند. به این ترتیب بازی اوکارینا آو تایم به یکی از بهترین و ماندگارترین نسخههای مجموعه زلدا از لحاظ روایت داستانی و شخصیتپردازی تبدیل میشود. درنهایت بازی The Legend of Zelda: Ocarina of Time نهتنها لقب پرفروشترین بازی زلدا تا آن تاریخ را از آن خود کرده، بلکه تا امروز لقب یکی از بهترین بازیها در تاریخ صنعت ویدیو گیم را هم با خود یدک میکشد.
The Legend of Zelda: Majora's Mask (2000)
به فاصله دو سال از عرضه بازی ماندگار اوکارینا آو تایم و در سال ۲۰۰۰ میلادی، یکی دیگر از بهترین بازیهای مجموعه زلدا، یعنی بازی The Legend of Zelda: Majora's Mask برای کنسولهای نینتندو ۶۴ روانه بازار میشود. کار کارگردانی این نسخه از بازی که دنبالهای مستقیم بر بازی اوکارینا آو تایم است را هم باری دیگه ایجی آنوما برعهده میگیرد.
بازی مجوراز مسک در طراحی مکانیزمهای گیمپلی شباهتهای بسیاری به بازی پیش از خود داشته است. هرچند بازیکنان در این نسخه از بازی هم با تغییراتی روبهرو میشوند. برای مثال در بازی Majora's Mask، اینبار بازیکن تنها سه روز، به مقیاس زمان در دنیای بازی، فرصت دارد تا ماجراجویی جدید لینک را پشتسر بگذارد. با تمام شدن این سهروز، اگر که موفق به حل مشکل نشده باشید، زمان باری دیگه به عقب برمیگردد و این پروسه بارها و بارها در بازی تکرار میشود.
در هر دور از بازی، بازیکن باید با بیشمار کاراکتر فرعی که هرکدام در گوشهای از دنیای وسیع بازی پراکنده هستند، صحبت کند، ترتیب وقایع زمانی را بهدست بیاورد تا بالاخره در یکی از دورها موفق به پشتسر گذاشتن بازی شود. به همین دلیل نسخهی Majora's Mask نسبت به سایر نسخههای این مجموعه، از سایدکوئستها یا مأموریتهای فرعی بیشتری برخوردار بود و همین امر هم تنوعی بینظیر به این نسخه از بازی میبخشید. یکی دیگر از المانهای منحصربهفرد گیمپلی این بازی، بیشمار ماسک یا نقابی بود که هرکدام قدرتی منحصربهفرد به لینک میبخشیدند و بعضی از این نقابها لینک را به نژادهای مختلفی از دنیای هایرول تبدیل میکردند.
بازیهای زلدا همیشه به روایت داستان با تمی تیره و تاریک هم معروف بودند. بازی مجوراز مسک که به مسائلی مانند مرگ و زندگی میپردازد را شاید بتوان از این حیث یکی از تاریکترین روایتهای داستانی مجموعه بازیهای زلدا هم بهحساب آورد.
The Legend of Zelda: The Wind Waker (2002)
بعد از ساخت چند نسخهی فرعی از مجموعه زلدا برای کنسولهای دستی نینتندو، آن هم توسط شرکت کپکام، بالاخره نوبت به نسخه بعدی اصلی این مجموعه محبوب میرسد. بازی The Legend of Zelda: The Wind Waker که در سال ۲۰۰۲ و برای کنسولهای گیمکیوب روانه بازار شده، تا آن تاریخ یکی از پر ریسکترین بازیهای مجموعه برای نینتندو بهحساب میآمد.
جالب است که در نمایشهای قبل از عرضه بازی، نینتندو قول محصولی با طراحی گرافیکی کاملاً متفاوت از نسخه نهایی بازی را به طرفداران داده بود. حال آنکه بعد از عرضه بازی، بازیکنها با نسخهای از مجموعه زلدا که برای اولینبار با استفاده از تکنیک سلشید طراحی شده بود، روبهرو میشوند. درست است که در زمان عرضه، بسیاری از طرفدارای قدیمی مجموعه زلدا از این تغییر استقبال گرمی نمیکنند، اما با گذر زمان طراحی سلشید زلدا به یکی از بهترین و قویترین استایلهای طراحی این بازی تبدیل میشود.
در این نسخه از بازی اینبار بازیکنان کنترل نسخهای بسیار جوانتر از لینک را که حالا بین طرفداران به ToonLink معروف شده، در اختیار داشتند. جدای از تغییر گرافیکی بازی، وقایع این نسخه از بازی هم اینبار بهجای سطح زمین، روی اقیانوسی پهناور جریان داشت. لینک با کنترل کردن قایق کوچکش، باید به جزیرههایی که در سرتاسر این اقیانوس پراکنده شده بودند، سفر میکرد و با حل کردن پازلهای هر جزیره، راهی لوکیشن بعدی میشد.
جدای از اعتراضاتی که به طراحی این نسخه از بازی وارد شده بود اما، برخی این نسخه را تغییری درست و بهجا بهحساب میآوردند که بهنوعی جانی تازه به مجموعه بازیهای زلدا بخشیده بود. متاسفانه بهدلیل استقبال پایین گیمرها از کنسول گیمکیوب نینتندو، نسخه Wind Waker از مجموعه زلدا هم موفقیت مالی چندانی بهدست نمیآورد. البته که نینتندو بازهم موفق به ساخت بازیای شده بود که تا آن تاریخ مثل و مانندی نداشت.
The Legend of Zelda: Twilight Princess (2006)
با رسیدن به سال ۲۰۰۶، نینتندو نسخهای دیگری از مجموعه بازیهای زلدا را تقدیم مخاطبانی میکند که اینبار بهدنبال تجربهای مشابه به نسخههای کنسول نینتندو ۶۴، یا به تعریف دقیقتر، نسخههایی تاریکتر و جدیتر از مجموعه زلدا میگشتند. بازی The Legend of Zelda: Twilight Princess که بهطور همزمان برای کنسولهای گیمکیوب و نینتندو-وی روانه بازار شده است را شاید بتوان بازگشتی دوباره به ریشههای داستانی تیره و تاریک مجموعه زلدا نامگذاری کرد.
البته که به رسم همیشگی نینتندو، این نسخه از مجموعه بازیهای زلدا هم مکانیزمهای گیمپلیای منحصر بهفردی را تقدیم مخاطب میکرد. یکی از این المانهای تازه، قابلیت تبدیل شدن لینک به گرگ در بازی بود. به این ترتیب که در جریان بازی، هرکجا که نور مهتاب پیدا میکردید، میتوانستید کاراکتر لینک را به گرگ تغییر بدهید و از تواناییها کاراکتر جدید خود در بازی استفاده کنید. همین امر بهتنهایی تنوع زیادی به گیمپلی آشنای بازیهای زلدا بخشیده بود و تجربهای متفاوت را تقدیم طرفداران قدیمی این مجموعه بازی میکرد.
جدای از این مورد، نسخهی نینتندو-وی بازی با استفاده از کنترلر حسی مخصوص این کنسول، قابلیتهای منحصربهفردی در کنترل کاراکتر لینک به بازیکن میداد که همین امر هم یکی دیگه از دلایلی استقبال منتقدین و طرافداران مجموعه از این نسخه از بازی بهشمار میرفت. به این ترتیب بازی Twilight Princess با فروشی بیش از سایر نسخههای مجموعه زلدا تا به آن تاریخ، یکی دیگر از بازیهای موفق این مجموعه را رقم میزند.
The Legend of Zelda: Skyward Sword (2011)
بعد از عرضه چند نسخهی دنباله بر بازی ویندویکر برای کنسول نینتندو DS که هرکدام مکانیزمهای جدید و منحصر بهفردی به مجموعه بازیهای زلدا اضافه کرده بودند، حالا نوبت به نسخه مهم بعدی مجموعه یعنی بازی The Legend of Zelda: Skyward Sword میرسد. این درحالی بود که پنج سال از انتظار طرفداران مجموعه برای عرضه نسخهی سهبعدی از مجموعه بازیهای زلدا برای کنسول موفق نینتندو یعنی نینتندو وی میگذشت. درست است که نسخه قبلی یعنی بازی Twilight Princess هم برای کنسول نینتندو وی عرضه شده بود، اما مقصد اصلی آن بازی کنسولهای گیمکیوب بهحساب میآمد. به همین دلیل طرفدران بیصبرانه انتظار نسخهای را میکشیدند که با تمرکز کامل بر قابلیتهای کنسول wii ساخته شده باشد.
کارگردانی این نسخه از بازی اما اینبار برعهده هیدِمارا فوجیبایاشی قرار میگیرد. در این نسخه از بازی بازیکنها میتوانستند کنترل شمشیر لینک را با استفاده از قابلیت کنترلر حسی نینتندو وی در دست بگیرند و با حرکتدادن کنترلرِ کنسول به جهتهای مختلف، ضربات متفاوتی هم به دشمن وارد کنند. به این ترتیب نحوه وارد کردن ضربات به دشمن با استفاده از کنترلر نینتندووی دیگر بهراحتی بازی قبلی یعنی بازی Twilight Princess نبود. درواقع اینبار بازیکنها باید حرکات دشمنان بازی را بهتر رصد میکردند تا ضربات دقیقتری به آنها وارد کنند.
علاوهبر این، در بازی Skyward Sword اینبار لینک میتوانست بر پشت پرندهای غولپیکر سوار شده و در آسمانها به پرواز درآید. در این نسخه از بازیهای زلدا، باری دیگر طراحی هنری بازی هم دستخوش تغییر میشود. اینبار طراحان بازی از استایلی مشابه آبرنگ در طراحی دنیای بازی استفاده میکنند که باری دیگه تجربهای منحصربهفرد و به یادماندنی را تقدیم مخاطبان میکرد. متاسفانه بازی Skyward Sword با وجود خلاقیتهای بسیارش نمیتواند موفقیت مالی چندانی را عاید نینتندو کند. برخی، از تغییرات سیستم کنترل این بازی و بعضی هم از لوکیشن آسمان برای بازی زلدا ابراز ناراضیاتی کرده بودند. خوشبختانه اما نینتندو از ساخت این نسخه از بازی درسهای زیادی گرفته بود؛ تاجایی که نسخه بعدی از مجموعه بازیهای زلدا را به یکی از شاهکارهای صنعت گیم تبدیل میکند.
The Legend of Zelda: Breath of the Wild (2017)
۶ سال از عرضه آخرین نسخه سهبعدی مهم از مجموعه زلدا میگذشت و حالا دیگه نوبت آن رسیده بود که نینتندو باری دیگر، جانی تازه به مجموعه قدیمی و محبوبش ببخشد. نینتندو سالهای بعد از عرضه بازی Skyward Sword را به ساخت نسخههای بازسازی شده از بازیهای قدیمی و موفق مجموعه زلدا اختصاص داده بود. علاوهبر این نسخههای بازسازی شده، در سال ۲۰۱۴ ننیتندو یک نسخه سهبعدی از مجموعه بازیهای زلدا با نام Hyrule Warriors رو هم برای کنسولهای wii u روانه بازار میکند. هرچند که این نسخه سهبعدی هم آن چیزی نبود که طرفداران بهدنبالش بودند.
بازی The Legend of Zelda: Breath of the Wild بدون شک ریسکی عظیم برای نینتندو بهحساب میآمد، چراکه بازهم قرار بود این نسخه از بازی، تفاوتهایی آشکار با نسخههای قبل از خودش داشته باشد. برثآده وایلد اولینبار در مراسم E3 ۲۰۱۴ به نمایش در میاد و نینتندو طی این نمایش اعلام میکند که قصد دارد این بازی جدید را برای کنسولهای وییو منتشر کند.
در همین نمایش کوتاه هم بازیکنان میتوانستند ببینند که طراحی لینک باری دیگه تغییر کرده است. جدای از طراحی کاراکتر اما چیزی که بیش از همه نظر طرفداران را به خودش جلب کرده بود، دنیایی وسیع، با طراحی بینهایت چشمنوازش بود. این نسخه از بازی که قرار بود در سال ۲۰۱۵ عرضه شود، بعد از تاخیرخوردنهای بسیار درنهایت در سال ۲۰۱۷ و بهعنوان لانچ تایتل جدیدترین کنسول نینتندو، یعنی نیتندو سوییچ روانه بازار میشود.
بازی The Legend of Zelda: Breath of the Wild که اینبار هم کار کارگردانیش را هیدِمارا فوجیبایاشی برعهده داشته، نسبت به سایر نسخههای مجموعه روایتی غیرخطیتر داشت. جالب است که از همان ابتدای بازی هم بازیکن میتوانست راهیِ باسفایت آخر بازی شود، هرچند تواناییهای کاراکتر لینک برای رسیدن و مبارزه با باس آخر بازی کفایت نمیکرد. آخرین نسخه از مجموعه بازیهای زلدا، ماهیتی جهانباز داشت. نکتهای که جهانِ باز این بازی را از سایرین جدا میکرد، میزان جزئیات بیشماری بود که سازندهها در طراحی دنیای این بازی بهکار برده بودند. در این نسخه از بازی اما بهجای دانجنهای قدیم، اینبار بازیکنها باید گوشه و کنار سرزمین وسیع هایرول را بهدنبال شِراینها میگشتند. با حل کردن هر شراین، بازیکن میتوانست تواناییهای کاراکترش را ارتقا بخشد و از آنها در مبارزات پیشرو استفاده کند.
بازی Breath of the Wild پس از عرضه به یکی از موفقترین نسخههای مجموعه و درنهایت به پرفروشترین آنها نیز تبدیل میشود. نسخه وییو این بازی هم که همزمان با نسخه سوییچ به بازار عرضه شده بود، آخرین بازیای است که نینتندو برای کنسول نسل قبلش به بازار عرضه کرده است.
البته که داستان بازیهای زلدا و ماجراجوییهای لینک در همینجا به پایان نمیرسد. در مراسم E3 سال ۲۰۱۹ نینتندو بازیای را معرفی میکند که قرار است دنبالهای بر اثر شاهکارش یعنی Breath of the Wild باشد؛ اینبار اما بهنظر میرسد قرار است با دنیایی تیره و تاریکتر از نسخهی قبلی این بازی روبهرو شویم. متاسفانه از دنبالهی بازی برثآودهوایلد نه تریلری پر و پیمانی در دسترس است و نه تاریخ عرضهی دقیقی؛ هرچند طرفداران قدیمی این مجموعه بعد از گذشت سی و پنج سال، حالا دیگه خوب میدانند که نینتندو، همانطور که بارها در گذشته ثابت کرده، به احتمال زیاد اینبارهم همه را با بازی جدیدش حسابی غافلگیر خواهد کرد.