مروری بر داستان بازی Horizon Zero Dawn | چیزهایی که باید قبل از تجربه فوربیدن وست بدانید
با اینکه بازی Horizon Zero Dawn در قرن ۳۱ میلادی جریان دارد، اولین جرقهی آن در همین صدهای که در آن زندگی میکنیم زده شده است. بازهی زمانی طولانی این اثر، شاید در ابتدا کمی گیجکننده به نظر برسد و چه بسا پس از تمام کردن بازی، همچنان سوالات زیادی برایتان بیجواب و گنگ باقی مانده باشند؛ سوالاتی که اگر قصد تجربهی فوربیدن وست را دارید، بهتر است به آنها پاسخ داده شود یا حتی اگر پاسخ قاطعی برایشان وجود ندارد، تا حدی با کلیت ماجرا آشنایتان کند.
شاید تصور اکثر ما از قرن ۳۱ تکنولوژی فوق پیشرفتهای است که حتی در ذهنمان نمیگنجد. اما هورایزن زیرو داون دنیایی کاملا متفاوت با تصورات ما را به تصویر میکشد. بهجای ماشینهای پرنده و آسمانخراشهای سربهفلک کشیده، شاهد انسانهایی هستیم که بهصورت قبیلهای و به سادهترین شکل ممکن زندگی میکنند، طبیعت علیه ساختمانها قد علم کرده، رباتها در گوشه و کنار دیده میشوند و از همه مهمتر، هوشهای مصنوعی خدایان این دنیای جدید به شمار میروند. اما این دنیای ناشناخته چگونه به اینجا رسید و ما چه نقشی در آن ایفا میکنیم؟
با اینکه بازی Horizon Forbidden West ما را در ماجراجویی جدیدی قرار میدهد، همچنان با نسخهی پیشین ارتباط زیادی دارد و این موضوع برای ماهایی که حافظهی بدی داریم چیزی جز کابوس نیست! هیچ نگران نباشید؛ چرا که در ادامه تمامی اطلاعاتی را که از زیرو داون لازم دارید در اختیارتان قرار میدهیم.
در ادامه وقایع مهم بازی هورایزن زیرو داون فاش میشود.
شمارش معکوس نابودی دنیا
سال ۲۰۶۴ اتفاقی رخ داد که دنیا را تا هزاران سال بعد تحت تاثیر قرار داد. انسان بهحدی از پیشرفت در تکنولوژی مخصوصا در زمینهی رباتها و هوش مصنوعی رسیده بود که جمعیت عمدهی ارتشهای جهان را رباتها تشکیل میدادند. تصور کنید که در این وضعیت ناگهان برای عدهای از رباتها مشکل فنی پیش بیاید. مطمئنا بشر راهی برای مقابله با این مشکل دارد؛ اما چه میشود اگر تمامی این راهحلها به بنبست ختم شود؟ چنین وضعیتی دقیقا برای رباتهای شرکت Faro Automated Solutions یا به اختصار FAS به وجود آمد. ویژگیهای زیر را مطالعه کنید تا ببینید چرا هر راهحلی برای متوقف کردن این رباتها با شکست مواجه میشد.
- هیچ راهی برای هک کردن این رباتها وجود نداشت و هرگونه اقدام برای انجام این کار دهها سال طول میکشید
- فعالیت آنها بهصورت گروهی بود و قابلیت هک کردن رباتهای دیگر را داشتند
- رباتهای غولپیکری به نام Horus، توانایی تولید تعداد بیشماری از رباتها را داشتند و حتی میتوانستند هوروسهای دیگر را هم ایجاد کنند. در دنیای هورایزن زیرو داون مطمئنا به بقایای این رباتهای غولپیکر برخورد کردهاید که از آنها بهعنوان شیطان فلزی (Metal Devil) یاد میشود
- این رباتها در شرایط اضطراری و در صورتی که از گروه خود جدا بودند، میتوانستند از منابع طبیعی بهعنوان سوخت استفاده کنند. تاکید میکنم، در شرایط اضطراری!
ربات Horus در بازی هورایزن زیرو داون
حالا تصور کنید که این رباتها ناگهان استقلال خود را بهدست بیاورند و دیگر به دستورها پاسخ ندهند. در این صورت یک ارتش عظیم از رباتهای خودمختار را داریم که برنامهریزی شدهاند تا در صورت مستقل بودن، از منابع طبیعی و موجودات زنده بهعنوان سوخت استفاده کنند، به کدهایی که آنها را غیرفعال میکند پاسخ ندهند و مهم نیست چه تعداد از آنها از بین برود، هوروسها بهراحتی آنها را با رباتهای جدید جایگزین کنند. به اوج فاجعه پی بردید؟
حالا تصور کنید رباتهایی که برنامهریزی شدهاند تا از منابع طبیعی از جمله انسان بهعنوان سوخت استفاده کنند، ناگهان خودمختار شوند. به اوج فاجعه پی بردید؟
این دقیقا همان اتفاقی بود که در سال ۲۰۶۴ رخ داد. یک گلیچ یا نقص فنی در یکی از خطهای تولید رباتهای فارو رخ داد و هرگونه تلاش برای متوقف کردن آن با شکست همراه بود. تد فارو، رئیس شرکت FAS، با دیدن وخامت اوضاع، موضوع را با یکی از کارمندان قدیمی خود به نام الیزابت سوبک در میان گذاشت.
بهتر است قبل از ادامهی بحث به این موضوع اشاره کنم که بیست سال قبل از این موضوع دنیا در بحران آبوهوایی به سر میبرد. در این شرایط شرکت FAS با طراحی رباتهای دوستدار محیط زیست به مدیریت الیزابت سوبک، نقش بهسزایی در بهبود این وضعیت داشت. مدتی پس از این موضوع، سیاست شرکت بهطور کلی تغییر کرد و این شرکت به ساخت رباتهای جنگی روی آورد. الیزابت با دیدن این وضعیت FAS را ترک و شرکت خود را راهاندازی کرده بود.
تد فارو امید داشت که با در میان گذاشتن موضوع با الیزابت راهحلی برای این موضوع پیدا کند اما برای این کار دیر شده بود. وضعیت آنقدر وخیم بود که دنیا تنها ۱۵ ماه با نابودی فاصله داشت. انسان داشت بهدست ساختههای خودش به نابودی کشیده میشد.
زیرو داون، امیدی برای نجات جهان
پس متوجه شدیم که هیچ راهی برای متوقف کردن رباتهای فارو و نجات زمین وجود نداشت. اما الیزابت سوبک راهی پیدا کرد که حداقل امیدی برای آیندگان باقی بماند. برای این کار او پروژهی زیرو داون را طراحی کرد. به کمک این پروژه زمین پس از نابودی میتوانست مجددا بازسازی شود. این کار به کمک یک هوش مصنوعی فوق پیشرفته به نام گایا صورت میگرفت.
به کمک پروژهی زیرو داون زمین پس از نابودی میتوانست مجددا بازسازی شود. این کار به کمک یک هوش مصنوعی فوق پیشرفته به نام گایا صورت میگرفت
گایا، یا بهتر بگویم مادر طبیعت اما در قالب هوش مصنوعی، دو وظیفهی اساسی بر عهده داشت. او ابتدا باید پس از انقراض بشریت کدهای غیرفعال کردن رباتهای فارو را تکمیل و سپس آنها را پخش میکرد تا زمین را از آنها پاکسازی کند. کاری که دهها سال طول میکشید و انسانها وقت کافی برای انجام آن را نداشتند. سپس گایا باید به کمک دادههای خود زمین را از نو میساخت و حیات را به آن برمیگرداند.
البته مادر طبیعت در این راه تنها نبود و ۹ زیرمجموعه او را همراهی میکردند. زیرمجموعههایی که هر کدام وظیفهی خاصی بر عهده داشتند و بهدنبال یکی از خدایان یا الهههای اساطیر یونان نامگذاری شده بودند. دقت کنید که این زیرمجموعهها یک هوش مصنوعی به شمار نمیآمدند.
MINERVA - مینروا
کدهای خاموش کردن رباتهای فارو و ساخت برجهای مخابره بر عهدهی مینروا بود و این کار به کمک رباتهایی که هفاستئوس ساخته بود، انجام میشد. یکی از این برجها که در طول بازی هورایزن زیرو داون هم آن را دیدیم، از اهمیت زیادی برخوردار بود. به کمک این برجها میتوان یک کد خاص را به تمامی رباتها مخابره کرد و با اینکه برای فرستادن کدهای خاموشی از آنها استفاده شد، اما میشد عمل عکس آن را هم انجام داد. درست مانند کاری که هیدیز در بازی هورایزن زیرو داون قصد انجامش را داشت و با تحت کنترل گرفتن یکی از این برجها میخواست تمام رباتهای فارو را فعال کند.
HEPHAESTUS - هفاستئوس
هفائستوس وظیفهی ساختن رباتهای گایا را بر عهده داشت تا در پاکسازی هوا و آب زمین کمک کنند و ارتباط دوستانهای با انسانها داشته باشند. اکثر رباتهایی که در بازی با آنها برخورد میکنیم توسط هفاستئوس در مکانی به نام cauldronها طراحی و ساخته میشوند. در بسته الحاقی بازی به نام Frozen Wilds الوی با هفاستئوس که حال یک هوش مصنوعی مستقل شده است، برخورد میکند. شاید از خودتان بپرسید که چرا ماشینهایی که یکی از برنامههای گایا بودند و قرار بود دوست انسان باشند در بازی چنین رفتار مهاجمانهای دارند؟ این ماشینها بهگونهای طراحی شدند که دربرابر خطر از خود دفاع کنند. انسانها از همان ابتدا با شکار کردن رباتها آنها را به دشمنان خود تبدیل کردند و هفاستئوس در پاسخ به این عمل رباتهای کشندهتری را طراحی کرد. این موضوع هم به خاطر پاک شدن اطلاعات آپولو رخ داد که در ادامه به آن خواهم پرداخت.
AETHER – آیتر
وظیفهی آیتر سمزدایی و پاکسازی هوای آلودهی ناشی از فعالیت رباتهای فارو پس از غیرفعال شدن آنها بود.
POSEIDON – پوزئیدون
پوزئیدون وظیفهی مشابهی با آیتر اما برای آبهای زمین بر عهده داشت.
DEMETER – دمتر
پس از اینکه زمین به حالت مناسب قبل از نابودی برمیگشت و مجددا قابل زندگی میشد، دمتر طبیعت را به آن برمیگرداند.
ARTEMIS – آرتمیس
بازگرداندن تمامی موجودات زنده به جز انسانها به زندگی بر عهدهی آرتمیس بود.
ELEUTHIA - ایلیثیا
پس از اینکه سایر هوشهای مصنوعی وظایف خود را به انجام رسانده بودند، ایلیثیا وارد عمل میشد و انسانها را مجددا به وجود میآورد و تا زمانیکه به بزرگسالی میرسیدند، بزرگ میکرد. در این بازهی زمانی قرار بود که دانش لازم از دنیا و انسانهای دنیای قدیم به آنها آموزش داده شود؛ اما این اتفاق هرگز نیفتاد.
APOLLO – آپولو
آپولو برنامهریزی شده بود تا دانش و اطلاعات لازم را به انسانهای دنیای جدید آموزش دهد. به این ترتیب هزاران سال علم و دانشی که انسانهای قدیم بهدست آورده بودند از بین نمیرفت و اشتباهات قبلی مجددا تکرار نمیشد.
شاید فکر کنید همه چیز در پروژهی زیرو داون برنامهریزی شده بود و چیزی نمیتوانست در آن اختلال ایجاد کند. اما اتفاقاتی کاملا غیرمنتظره رخ داد و آیندهی انسان را دستخوش تغییرات جبرانناپذیری کرد. اولین اتفاق در روزهای نهایی پروژه زیرو داون و قبل از نابودی دنیا رخ داد و آن هم پاک شدن اطلاعات آپولو بهدست تد فارو بود.
HADES – هادس
اگر گایا به هر ترتیبی نمیتوانست دنیا را به بهترین شکل ممکن خلق کند، هیدیز برنامهریزی شده بود تا دنیا را نابود کند تا گایا مجددا کار خود را از سر بگیرد. به این ترتیب دنیا به شکل بینقص اولیه خود بازمیگشت.
سیگنال مرموزی که زیرمجموعههای گایا را خودکفا کرد
دو اتفاق مهم و اساسی باعث شد که پروژه زیر داون مطابق برنامه پیش نرود. اتفاق اول با مرگ الیزابت سوبک رقم خورد. ماجرا از این قرار بود که یکی از درهای تاسیسات زیرزمینی که دانشمندان در آن مشغول توسعهی گایا بودند با نقص فنی روبهرو شده بود و امکان بستن آن بهصورت خودکار وجود نداشت و یک نفر باید بهصورت دستی آن را میبست. اما آن شخص با این کار برای همیشه در دنیای بیرون که حالا تنها با لباسهای مخصوص میشد روی آن قدم گذاشت، گیر میافتاد. اگر سریع یک نفر داوطلب نمیشد، رباتهای فارو دیر یا زود سیگنال گایا را شناسایی میکردند و پروژه زیرو داون و آیندهی زمین به نابودی کشیده میشد. الیزابت برای نجات پروژه خودش را قربانی کرد تا در ورودی را بهصورت دستی ببندد. الیزابت پس از انجام این کار به محل زندگی خودش رفت و درنهایت با از بین رفتن کارایی یونیفرم مخصوصش، جانش را از دست داد.
تد فارو پس از شروع اتفاقات با مشکلات روحی و روانی دستوپنجه نرم میکرد. مرگ الیزابت تنها به وخامت اوضاع دامن زد. فارو با این عقیده که دانش مانند یک مریضی است و نسل آینده نباید اشتباهات آنها را تکرار کنند، تمامی اطلاعات آپولو را نابود کرد.
تاثیر این اقدام شوکهکننده را میتوان در دنیای هورایزن به وضوح مشاهده کرد. انسانها بهصورت قبیلهای و به سادهترین شکل ممکن زندگی میکنند و خرافات شدیدی دارند. آنها بیخبر از کاربرد اصلی ماشینها و تاثیری که در بهبود دنیا داشتند، آنها را برای منابع شکار کردند. در نتیجه ماشینها نیز حالت تدافعی گرفتند. هفاستئوس انسانها را بهعنوان دشمن شناخت و دست به ساخت ماشینهای قدرتمند و تهاجمی زد.
اتفاق دوم هزار سال بعد و زمانیکه گایا برنامههای خود را به سرانجام رسانده بود، رخ داد؛ اتفاقی شوکهکننده که همه چیز را به هم ریخت. یک سیگنال مرموز از یک منبع ناشناخته به گایا فرستاده و باعث شد که زیرمجموعههای آن به هوشهای مصنوعی خودکفا تبدیل شوند.
پاک شدن اطلاعات آپولو بهدست تد فارو آنقدر فجیع بود که آیندهی انسان را بهطور کلی تغییر داد
هیدیز بهدنبال این اتفاق، در صدد نابودی دنیا برآمد. گایا که نمیتوانست چنین اجازهای بدهد تصمیم گرفت با نابودی خودش از رخ دادن این اتفاق جلوگیری کند. اما هیدیز ویروسی را فعال کرد که باعث از بین رفتن اتصال زیرمجموعهها به گایا و فرار کردن آنها شد و در نتیجه تنها خود گایا از بین برود.
با نابودی گایا، دنیا تنها تا زمان مشخصی میتوانست به روند طبیعی خود ادامه دهد اما با گذشت زمان به آشفتگی کشیده و درنهایت نابود میشد. گایا پیش از نابودی برای این موضوع چارهای اندیشید. او همسان الیزابت را به امید اینکه روزی بتواند او را مجددا راهاندازی کند، خلق کرد. درواقع الوی، آخرین امید برای نجات زمین بود.
درنهایت باید به سیگنال مرموزی که این فاجعه را به وجود آورد بپردازم. برخی عقیده دارند که عامل خودکفا شدن رباتهای فارو و سپس زیرمجموعههای گایا کار یک منبع مشترک بوده باشد. اما تا به حال به این موضوع اشارهای نشده است و انتظار میرود که در فوربیدن وست یا حتی نسخههای احتمالی پس از آن بیشتر به کندوکاو حول محور این موضوع بپردازیم.
مروری بر وقایع هورایزن زیرو داون
حال که متوجه اتفاقات قبل از جریان فعلی بازی شدید، وقت آن است که سراغ روایت اصلی آن برویم. در قلب سرزمینهای قبیله نورا، الوی (Aloy)، دختری است که از بدو تولد از قبیلهاش طرد شده است. مردی به نام راست (Rost) که او هم از قبیله رانده شده است، سرپرستی الوی را بر عهده دارد. اصولا افرادی که از قبلیه طرد شدهاند در گذشته جرم سنگینی را انجام دادهاند و افراد قبیله با پرخاشگری هرچه تمامتر با آنها برخورد میکنند. اما الوی از بدو تولد و بدون اینکه کار خاصی انجام داده باشد از نورا رانده شده است. همین موضوع درکنار پیدا کردن مادرش، انگیزهای برای الوی میشود تا از همان زمان کودکی خود را برای مسابقهای به نام Proving آماده کند. با تمام کردن این مسابقه او در قبیله پذیرفته میشد و در صورت اول شدن، اعضای بالارتبهی نورا خواستهی او را برآورده میکردند.
بهتر است تا دیر نشده در مورد دستگاهی به نام Focus نیز صحبت کنم. الوی در دوران کودکی خود بهطور اتفاقی به درون یکی از خرابههای هزار سال پیش سقوط میکند. در آنجا دستگاه فوکوس را پیدا میکند و برخلاف تلاشهای راست، آن را پیش خود نگه میدارد. این ابزار که از زمان انسانهای قدیمی بهجای مانده است، ویژگیهای مختلفی دارد و علاوهبر متصل بودن به یک شبکهی گسترده، اطلاعات زیادی را درون خود جای داده است. فوکوس نقش کلیدیای در روند داستان و گیمپلی هورایزن ایفا میکند.
روز مسابقه فرا میرسد و الوی با وجود چالشهای متعدد، موفق میشود جایگاه اول را مسابقه کسب کند. اما این شادی دوام چندانی ندارد؛ چرا که قبیله همان موقع تحت حملهی گروهی به نام The Eclipse قرار میگیرد. تعداد زیادی از اعضا کشته میشوند و درست زمانیکه الوی هم با مرگ فاصلهی چندانی ندارد، راست به کمک او آمده و با فدا کردن خودش، جان الوی را نجات میدهد. الوی سپس به کمک دستگاه فوکوسی که درکنار یکی از قاتلان پیدا کرده بود، بهدنبال دلیل حملهی آنها میگردد. مشخص میشود که هدف قاتلان از حمله به قبیله درواقع کشتن الوی بوده است. آن هم بهدلیل شباهت زیاد او به زنی که تصاویرش در فوکوس ذخیره شده بود. آن شخص درواقع همان الیزابت سوبک است.
ماجراجوییهای الوی برای پیدا کردن پاسخ او را به سرزمینهای دوردستی میبرد. الوی در مسیر خود با افراد زیادی برخورد میکند و با قبیلههای دیگر هم آشنا میشود. اما هدف اصلی او کندوکاو در خرابههای هزار سال پیش و پیدا کردن سوالی است که به خاطرش سالها تمرین کرد. اما پاسخ سؤال الوی به این سادگیها نیست و این سؤال به ظاهر ساده، او را درگیر ماجرایی به قدمت هزار سال میکند.
هیدیز به کمک گروه Eclipse قصد داشت که هدف خود را عملی کند و با فعال کردن رباتهای فارو، دنیا را بار دیگر از بین ببرد. اما این بهمعنی پایان همیشگی دنیا بود؛ چرا که دیگر گایا نبود که زمین را مجددا بازسازی کند. هیدیز به کمک یکی از برجهای مخابره قصد داشت تا به هدفش برسد. این برج در نزدیکی مریدین، پایتخت قبیلهی کارجا قرار داشت. هیدیز و ارتشش برنامه داشتند تا به این شهر حمله کنند و کنترل کامل منطقه را بهدست بیاورند. با اینکه در همان زمان هم هیدیز توانسته بود تعدادی از رباتهای فارو را به زندگی برگرداند، اما تعداد آنها در مقایسه با رباتهایی که به کمک این برج فعال میشدند قابل مقایسه نبود.
گایا پیش از مرگ خود وسیلهی لازم برای ازبینبردن هیدیز را به الوی نشان داد؛ دستگاهی به نام Master Override. پس از یک جنگ طولانی الوی و یارانش موفق میشوند هیدیز و رباتهایش را شکست دهند. البته این اتفاقی است که در ظاهر رخ داد. در صحنههای پایانی بازی دیدیم که هیدیز به دلایل نامشخص هنوز فعال است و از آن شوکهکنندهتر، سایلنس او را گیر میاندازد. سایلنس به هیدیز میگوید که هنوز خیلی چیزها است که در موردش صحبت نکردهاند؛ مانند هویت فرستندگان آن سیگنال مرموزی که زیرمجموعههای گایا را غیرفعال کرد. سپس به یکی از هوروسها نگاه میکند و بازی در همینجا به پایان میرسد.
مشخص شد که سایلنس کسی بوده است که برای اولینبار هیدیز را پیدا کرده است. به او صدایی برای برقراری ارتباط داد و او را از اتفاقات دنیای آن زمان باخبر و سپس گروه Eclipse را راهاندازی کرد. مدتی پس از این اتفاقات هیدیز از سایلنس بینیاز شد و قصد کشتن او را داشت. سایلنس اما از این موضوع خبردار شد و توانست فرار کند.
باتوجهبه صحنهی پایانی بازی میتوان گفت که سایلنس میدانست که Master Override هیدیز را بهطور کامل از بین نمیبرد. درواقع از الوی سواستفاده کرد تا به اهداف خودش برسد و دوباره کنترل هیدیز را بهدست آورد. مشخص نیست که این شخصیت مرموز دقیقا چه اهداف شومی را دنبال میکند. موضوعی که مطمئنا در فوربیدن وست آشکار خواهد شد.
خلاصه داستان فوربیدن وست
حدود ۶ ماه از وقایع هورایزن زیرو داون میگذرد و الوی این بار خطر جدیدی را پیش روی خود میبیند. زمین و موجودات زندهی آن در حال نابودی هستند و الوی باید راهی برای متوقف کردن آن پیدا کند. بنابراین قهرمان داستان ما راهی سرزمین ممنوعهی غربی میشود. سرزمینی بیرحمی که در غرب قلمروی کارجا قرار دارد و در طول نسخهی اول بارها از آن بهعنوان منطقهای وحشی و خطرناک یاد شده است.
در تریلرهایی که تا این زمان از بازی منتشر شده است، شاهد رباتهای جدید و خطرناکی شدهایم که یک مار و ماموت غولپیکر بیشتر از سایرشان به چشم میآیند. رباتها اما تنها مورد جدید این سرزمین نیستند و الوی در مسیر خود با قبیلههای جدیدی هم برخورد میکند. بازی همچنین از یک شخصی منفی جدید به نام رگالا رونمایی میکند که پیروانش قابلیت رام کردن رباتها را بهدست آوردهاند. البته رگالا بهتنهایی این قابلیت را بهدست نیاورده و ظاهرا خود او هم تحت سلطهی شخص دیگری است که به او شیوهی کنترل کردن ماشینها را یاد داده است. با خواندن این جمله چه کسی در ذهنتان نقش میبندد؟ سایلنس!
البته هیچکدام از این موارد به اندازهی خطر اصلی حائز اهمیت نیستند. مطمئنا هدف اصلی الوی پیدا کردن راهی برای برگرداندن گایا است تا بتواند دنیای رو به نابودی را احیا کند و در این راه باید با هیدیز، سایلنس و سایر خطرهای غرب ممنوعه مقاله کند.
در جدیدترین تریلر بخش داستانی بازی شاهد حضور گایا بودیم و ظاهرا الوی موفق شده بود به طریقی این هوش مصنوعی را احیا کند. همچنین شخصیتهای جدیدی حضور پیدا کردند که از مهمترین آنها میتوان به تیلدا با بازی کری-ان ماس اشاره کرد. نکتهی قابلتوجه در مورد تیلدا ظاهر متفاوت او نسبت با سایر شخصیتهایی بود که در بازی هورایزن حضور دارند. در مجموع همهی شواهد به این موضوع اشاره دارد که تیلدا در روند بازی از اهمیت زیادی برخوردار است.
آیا بالاخره با فرستندگان ان سیگنال مرموز برخورد میکنیم؟ آيا الوی شانسی برای نجات دنیا دارد؟ پاسخ تمامی این سوالات در غرب ممنوعه جا خوش کرده است. درنهایت دوست داریم نظر شما کاربران زومجی را در رابطه با داستان بازی هورایزن زیرو داون و فوربیدن وست بدانیم.