اسطوره شناسی و داستان بازی Elden Ring
داستانسرایی در ساختههای هیدتاکا میازاکی، بدین صورت است که بازیکن برای فهمیدن کامل داستان باید بهسراغ فهمیدن اسطورهشناسی بازی برود. بهعبارتی با خواندن توضیحات سلاحها، حلقهها، لباسها و موارد مشابه و همچنین صحبت با کاراکترهای غیرقابل بازی، میتوانید اسطورهشناسی یا لور بازی را متوجه شوید. Elden Ring هم از این قاعده مستثنا نیست. کلیت روایت داستان و هدف اصلی شما، در الدن رینگ مشخص بوده و میدانید که چه هدفی در بازی دارید.
این در حالی است که پسزمینه داستانی سرزمینهای میانه موردی است که در هالهای از ابهام قرار داشته و برای فهمیدن آن باید تلاش کنید. البته که فرامسافتور از زمان معرفی الدن رینگ تا نمایش میانپرده ابتدایی بازی، سعی بر ارائه پسزمینه داستانی بازی داشت تا بازیکن متوجه شود که چرا الدن رینگ نابود شده است. بااینحال، طبیعی است که بازیکن در همان ابتدا چیزیم توجه نشود. در ادامه نگاهی به داستان و پیشزمینه داستانی بازی Elden Ring خواهیم انداخت. اینکه چه رابطهای میان دمیگادها وجود دارد، چرا الدن رینگ نابود شد و هرکدام از ۶ پایان بازی (سه پایان اصلی و سه ساختار مختلف برای پایان اول) چه نتیجهای روی سرزمینهای میانه (Lands Between) دارند.
این مقاله جزییات زیادی از داستان بازی الدن رینگ را فاش میکند
داستان بازی Elden Ring
پیش زمینه داستانی الدن رینگ و علت Shattering
سرزمینهای میانه (Lands Between) در سالهای دور به شکل امروزی خود نبوده است. نه Erdtree فعلی و نه جاودانگی وجود داشت. مردم زندگی معمولی خود را سپری میکردند تا اینکه یک خدای بیرونی به اسم Greater Will که درواقع یک موجود کیهانی است، یک گلدن استار (Golden Star) را به سمت لندز بیتوین فرستاد و حاصل آن چیزی جز بهوجود آمدن الدن بیست و در ادامه الدن رینگ نبود. درواقع گریتر ویل شباهتهایی به گریتر وان بازی Bloodborne دارد. پس از بهوجود آمدن اردتری، گریتر ویل به یک سری مأمور و همراه نیاز داشت تا بتوانند در قالب نماینده وی در سرزمینهای میانه باشند. ازاینرو شاهد Two Fingerها هستیم. موجوداتی که توان صحبت کردن ندارند و بازیکن بهواسطهی Finger Readerها یا همان پیرزنهایی که ازطریق انگشتهای دستهای شما طالعبینی میکنند، بیشازپیش با Two Fingerها آشنا میشوند.
پس از مرگ، روح مردهها از بین نمیرود، بلکه به اردتری برمیگردد و در جهان بازی باقی میماند
نکته جالب این است که بدانید قبل از بهوجود آمدن اردتری فعلی در سرزمینهای میانه، اردتری دیگری هم وجود داشت و مرگ و زندگی چرخهای جدا نشدنی از آن بود، اما پس از ظاهر شدن اردتری فعلی و بهوجود آمدن الدن رینگ، ملکه ماریکا Rune مرگ را از آن جدا کرد. برای شناخت ملکه ماریکا و اینکه ایمپرینها چه کسانی هستند، بهتر است بیشتر توضیح دهم تا شناخت کافی پیدا کنید. از آنجایی که Greater Will حضور فیزیکی در لندز بیتوین نداشت، یک خدا را انتخاب کرد که دراینجا شاهد حضور ملکه ماریکا جاویدان هستیم. از گذشته و خانواده ماریکا اطلاعاتی در دست نیست، اما وی از نژاد نیومن (Numen) است. نیومن یکی از نژادهای بازی Elden Ring است و در توضیحات آن نوشته شده «نیومنها فرزندان اشخاصی هستند که در خارج از سرزمینهای میانه زندگی میکردند.»
ازطرفی هر ملکه باید یک Shadow داشته باشد که نقش نگهبان ملکه را ایفا میکنند. شدوها در نقش گرگ ظاهر میشوند و ملیکث که از وی بهعنوان برادر ناتنی ماریکا یاد میشود، در نقش نگهبان او ظاهر شده است. همچنین اگر به بازی و اتفاقات آن دقت داشته باشید، رانی که یکی از ایمپرینها و جایگزین ملکه است، بلید را درکنار خود دارد. نگهبانهایی قسم خورده که به هر قیمتی باید از جان Master خود دفاع کنند. دراینمیان اشاره کنم که الدن رینگ در درون خود شامل رونهای مختلفی میشود که هر رون قدرت منحصربهفردی دارد. پس از اینکه ماریکا رون مرگ را از الدن رینگ جدا میکند، آن را به مالیکث سپرده تا هیچکس نتواند به آن دسترسی داشته باشد و ازطرفی، جاودان بودن را به سرزمینهای میانه میآورد.
نکته جالب در مورد بچههای رنالا و راداگُن ، این است که هرکدام سعی درتلاش برای تبدیل شدن به پدر و مادر خود بودند
حال شاید این سؤال بهوجود آید پس چرا در جهان بازی شامل مرگ و میر هستیم؟ درواقع پس از مرگ، روح مردهها از بین نمیرود، بلکه به اردتری برمیگردد و در جهان بازی باقی میماند. در ادامه روحهایی را میبینیم که فاقد جسم هستند یا دشمنان و مینی باسهایی که پس از کشته شدن، در قالب یک Spirit Summon قابل احضار هستند. جدا از این موارد، داشتن همسر یکی دیگر از مواردی بود که ملکه باید آن را انجام میداد. ازاینرو، ماریکا با هورا لو، قویترین مبارز سرزمینهای میانه ازدواج کرد و وی رسما به گادفری، اولین الدن لرد تبدیل شد. علت اصلی تغییر نام وی هم این بود که خشم و عطش خود برای حضور در نبردها در قالب یک مبارز دلیر را فروکش کند. گادوین، موگ و مارگت فرزندهای گادفری و ماریکا هستند. شاید دراینمیان از خود بپرسید که گادریک هم فرزند گادفری است یا خیر. در جواب به این سؤال و شواهدی که موجود است، گادریک درواقع فرزند گادوین به حساب میآید.
یکی دیگر از دلایل ازدواج ماریکا و گادفری، جنگهای پیش رو بود. نبردهایی احتمالی که بهواسطهی آنها قدرت ماریکا و گلدن اوردر، به خطر میافتد. در ادامه ماجرا، جنگی میان سرزمین لیرنیا و گلدن اوردر رخ داد. جاییکه رنالا، قهرمان و بهترین استفاده کننده از جادو درکنار سایر جادوگران House of Caria وارد نبرد با گلدن اوردر به رهبری راداگُن شد. این در حالی بود که راداگُن و رنالا به یکدیگر علاقهمند شده و ازدواجشان به جنگ میان House of Caria و گلدن اوردر پایان داد. حاصل ازدواج این دو شخص، رانی، رایکارد و رادان بود. نکته جالب در مورد بچههای رنالا و راداگُن ، این است که هرکدام سعی درتلاش برای تبدیل شدن به پدر و مادر خود بودند.
جدایی راداگُن از رنالا، باعث شد تا او درگیر غم و اندوه بزرگی شود و شخصی که روزی از آن بهعنوان یک قهرمان یاد میشد، حال دیگر نه قدرتی برای مبارزه کردن داشت و نه آن کاراکتر با ابهت و قابل احترام گذشته بود
رنالا راه مادر خود را پیش گرفت و به لونار پرینسس تبدیل شد. این در حالی است که رادان تلاش کرد تا همانند پدر خود شده و به جادو جاذبه، تسلط پیدا کند و ازطرفی به گادفری هم علاقه بسیاری داشت. دراینمیان رایکارد راهی متفاوت را پیش گرفت. وی با امتحان کردن جادویی خاص، درواقع خود را قربانی کرد و دراختیار یک سرپنت قرار داد. دراینمیان گادفری هم در جنگهای مختلفی شرکت و پیروزی کسب کرد که از میان آنها میتوانبه نبرد علیه جاینتها و رویارویی تنبهتن با استورملرد اشاره کرد. بااینحال، زمانیکه آخرین حریف قدر گادفری از پا درآمد، وی دیگر آن آدم سابق نبود و انگار امید به زندگی و طبعیت از Grace، در وی مرده است. شخصی که به این مرحله از زندگی برسد و قدرت Grace را از دست دهد، چشمهایش بیرنگ شده و دیگر آن زردی و روشنایی همیشگی حاصل از گریس را دراختیار ندارد. ماریکا پس از مشاهدهی این اتفاقات، گادفری را تبعید کرد و ازاینرو، وی به اولین Tarnished تبدیل شد.
در آن سوی میدان، راداگُن که فرصت را مناسب دید، به رنالا خیانت و او را رها کرد تا راهی پایخت شده و با ماریکا ازدواج کند. ازاینرو راداگُن بهعنوان دومین الدن لرد سرزمینهای میانه شناخته شد. جدایی راداگُن از رنالا، باعث شد تا او درگیر غم و اندوه بزرگی شود و شخصی که روزی از آن بهعنوان یک قهرمان یاد میشد، حال دیگر نه قدرتی برای مبارزه کردن داشت و نه آن کاراکتر با ابهت و قابل احترام گذشته بود. مدتی پس از این اتفاقات و زمانیکه لندزبیتوین در دوره Golden Age of Erdtree قرار داشت، یکی از فرگمنتهای رون مرگ را از مالیکث دزدیده شد تا ازطریق آن، یکی از دمیگادها کشته شود و ملیکث هم برای جلوگیری از دزدیده شدن مابقی فرگمنت مرگ و جلوگیری از «مرگ مقدرشده» آن را با گوشت و پوست خود یکی میکند.
در یک شب سرد و آرام، بهواسطهی فرگمنت دزدیه شده توسط رانی، گادوین، پسر ماریکا کشته میشود و بهدنبال آن، Shattering یا از بین رفتن الدن رینگ اتفاق میافتد. تابهامروز تئوریهایی وجود دارد از اینکه آیا ماریکا پشت این اتفاق بوده است؟ زیرا در گذشته هم خواهان این بوده تا الدن رینگ را از بین ببرد. از آنجایی که بدون هیچ دلیل و بهخاطر خشم گریتر ویل قادر به انجام این کار نبوده، مرگ گادوین بهانهای بود تا بتواند بهواسطهی غم و اندوه بهوجود آمده، Shattering را انجام دهد. البته که درجریان اتفاقات Night of the Black Knives، ماریکا هیچ دخالتی نداشته و صرفا منتظر چنین فرصتی بوده تا الدن رینگ را از بین ببرد. حال غم و اندوه حاصل از کشته شدن فرزند، موردی بود که به ماریکا اجازه داد تا الدن رینگ را از بین ببرد. ازاینرو Tarnishedها فرا خوانده میشوند تا تمامی قطعههای الدن رینگ را جمعآوری کرده و به الدن لرد تبدیل شوند و قهرمان داستان، یکی از این Tarnishedها است.
میکلا و ملنیا و ارتباط میکلا با موگ
پس از اینکه راداگُن و ماریکا با یکدیگر ازدواج کردند، صاحب دو فرزند به نامهای میکلا و ملنیا شدند که هرکدام از این دو فرزند با یک طلسم به دنیا آمدند. ملنیا با طلسم رات بهدنیا آمد و میکلا هم در بچگی ابدی گرفتار شد. دراینمیان باید اشاره کنم که گریتر ویل تنها خدای بیرونی جهان بازی نیست. بلکه الدن رینگ دارای چهار خدای بیرونی است که در ادامه و برای رسیدن به ارتباط میکلا و موگ، باید آنها را معرفی کنیم. جدا از گریتر ویل، Frenzied Flame دومین خدای بیرونی و بیرحمترین است. موجودی که تنها یک هدف دارد و آن هم چیزی جز نابودی تمامی جهانها نیست و در ادامه و بخش مربوطبه پایانهای بازی، بهآن میپردازیم.
جدای جز چهار خدا بیرونی ذکر شده، در گوشه و کنار بازی به یک خدا بیرونی دیگر هم به نام Gloom-Eye Queen اشاره میشود که تئوریهایی حول این خدا بیرونی وجود دارد
سومین خدا که البته هنوز با قاطعیت نمیتوان از آن صحبت کرد، Sealed God of Scarlet Rot است. خدایی که پس از نبرد ملنیا و رادان و آلوده شدن رادان به اسکارلت رات، وی و Caelid را رها کرد تا غرق در اسکارلت رات باقی بمانند. در توضیحات نقشه مربوطبه Lake of Rot نوشته شده که در این سرزمین، ماهیت الهی یک خدای بیرونی مهر و موم شده است. چهارمین خدا که مورد بحث ما است، Formless Mother نام دارد. خدایی که به Mother of Truth هم معروف بوده و موگ، پسر ماریکا و گادفری را بهعنوان Vessel اصلی خود انتخاب میکند. شخصی که با جادوهایی با محوریت خون کار میکند و به Lord of Blood معروف است.
پس ازاینکه موگ به سمت Formless Mother رفت، به اعماق سرزمین زیر لندزبیتوین فرستاده شد. همانند گریتر ویل که ماریکا را بهعنوان ملکه سرزمین لندزبیتوین انتخاب کرد، فورملس مادر هم سعی داشت تا موگ را به الدن لرد سرزمینهای میانه تبدیل کند تا بتواند گریتر ویل را کنار زده و خود حاکم این جهان باشد. ازاینرو بهسراغ میکلا رفتند. شخصی که یکی از ایمپرینهای سرزمینهای میانه بود و بهخاطر طلسمی که داشت، بهترین گزینه به حساب میآمد. دراینمیان بگویم که ایمپرین، درواقع اشخاصی هستند که جایگزین ملکه ماریکا به حساب میآیند و رانی، میکلا و ملنیا ایمپرینهای سرزمینهای میانه خطاب میشدند.
تمامی این موارد در حالی است که هیچوقت نقشه فورمس مادر و موگ برای ازبینبردن طلسم میکلا و تبدیل او به خدا بازمتولد شده جواب نداد و تلاش آنها باعث مرگ ابدی میکلا شد. دراینمیان بد نیست کمی بیشتر با ملنیا آشنا شویم. ملنیا یکی از مبارزین قدرتمند سرزمینهای میانه به حساب میآید؛ شخصی که توسط مارگیت یک اعجوبه و شگفتی از نظر مبارزات و قدرت نبرد خوانده شده است. حتی در جهان بازی هم اشاره شده که ملنیا با گادریک هم وارد نبرد شده و او را شگست داده است. بااینحال اصلیترین نبرد ملنیا با رادان، برادر ناتنیاش بود. طی این نبرد ملنیا با استفاده از طلسم اسکارلت رات خود، رادان را به رات آلوده کرد و بزرگترین و بهترین ژنرال جهان بازی، به یک هیولا تبدیل شد. شخصیکه علاقه خاصی به گادفری داشت و حتی علامت و ظاهر شیر لباس جنگی او هم به گادفری اشاره دارد.
پس از این نبرد، ملنیا بر اثر خستگی بیش از اندازه وارد خوابی عمیق شد که در انتها فینلی، شوالیه کلینرات ملنیا، او را نجات داد و به Haligtree آورد تا منتظر تولد مجدد برادرش باشد. این در حالی است که در جریان خواب سنگین ملنیا، موگ میکلا را برای پیادهسازی نقشهاش با فورملس مادر میدزدد و حال، پس از رویارویی با ملنیا، شوالیهای را میبینیم که منتظر رستاخیزی میکلا است.
گادوین و رایکارد
Godwin the Golden را میتوان کاملترین و بیعیب و نقصترین دمیگاد سرزمینهای میانه دانست که بدون هیچ طلسم و بیماری متولد شد. همچنین گادوین درمیان مردم محبوبیت بالایی داشت و فردی دلیر بهحساب میآمد. درجریان اتفاقات سرزمینهای میانه، شاهد حمله درگنهای پرایمال به پایتخت هستیم و گادوین اولین نفری است که وارد میدان نبرد شده و به اولین درگن اسلیر تبدیل میشود. نکته جالب، این است که گادوین درجریان دوئل خود با فورتیسکس افسانهای، بهجای کشتن این درگن سرسخت، با او دوست شد. بااینحال در جریان اتفاقات Night of the Black Knives، گادوین طلایی قربانی نقشه رانی شد.
پس از کشته شدن گادوین، جنازه وی در زیر پایتخت قرار گرفت و در محیط دیپروت قرار گرفت. البته که اگر به پایینترین نقطه قلعه Stormveil رفته باشید یک صورت بسیار بزرگ را مشاهده میکنید که از زیر آن ریشههایی بیرون آمده است. درواقع این صورت گادوین بوده و ساختار مشعلهای این محیط بهگونهای است که حتی از جنازه وی در مقابل آدمکشها حفاظت شود. ریشههای بیرون آمده هم درواقع ریشههای طلسم گادوین است. در ادامه کاراکتر Fia را میبینیم که سعی دارد با کامل کردن Rune of the Death Prince، گادوین را در قالب Prince of Death به زندگی برگرداند.
رایکارد را میتوان یکی از متفاوتترین دمیگادهای سرزمینهای میانه دانست. شخصیکه علاقه خاصی به سفر کردن و امتحان کردن جادوهای مختلف داشت. در جریان یکی از سفرهای خود، عاشق تانیث شد. بعد از اینکه رایکارد و رانی Volcano Manor را بهوجود آوردند، رایکارد به رانی کمک کرد تا نقشه خود را عملی کند. پس از اینکه رانی موفق به انجام مأموریت خود شد، خنجری را به رایکارد هدیه داد که روی آن آثار Rune of Death دیده میشد (اشاره به Blasphemous Claw). بااینکه رایکارد همانند رادان، برادر خود جنگجو دلیری نبود، اما قدرت خود را بهزور و با کشتن دشمنانش کسب کرده بود.
بااینحال نمیتوان رایکارد را قدرت اصلی Volcano Manor دانست. در زیر این قلعه عظیم، یک سرپنت ترسناک و نامیرا به نام Eiglay وجود داشت که خواهان خون قربانیهای خود بود. رفته رفته این کار باعث شد تا تمامی زندانهای Volcano Manor پر از زندانیها و اجساد مختلف شود و دیگر جایی برای قربانیهای جدید وجود نداشت. پشت پنجرهها و ساختامانهای این عمارت آثاری از نجیبزادگانی بود که قربانی شده بودند. در ادامه، Eiglay که همانند یک خدا برای رایکارد بود، به او وعده نامیرا شدن را داد. درواقع باید بدن و ماهیت خود را وقف سرپنت میکرد تا بتواند هم قدرت بیشتری را کسب کند و هم به نامیرا بودن دست پیدا کند. عطش خاموش نشدنی رایکارد برای کسب قدرت، سبب شد تا پیشنهاد Eiglay را قبول کند و این کار پایان بود بر جاهطلبیهای رایکارد.
ماریکا و راداگُن درواقع یک شخص هستند
زمانیکه به باس فایت انتهایی بازی Elden Ring میرسید، ملکه ماریکا را میبینید که ناگهان تبدیل به راداگُن میشود. درواقع متوجه میشوید که این دو شخص در اصل یک نفر هستند. البته که تا قبل از رسیدن به این باس فایت، نشانهای دیگری در جهان بازی وجود داشت که نشان میداد راداگُن و ماریکا درواقع یک شخص هستند. بهبیان دیگر، راداگُن نیمه مرد ملکه ماریکا است که از وی جدا شد تا گلدن اوردر را هدایت کرده و جنگ با لیرنیا را رهبری کند. این در حالی است که نتیجه آن جنگ چیزی جز عشق و ازدواج راداگُن و رنالا نبود. اختلاف راداگُن و ماریکا از زمانی شروع شد که ماریکا از خدای بیرونی ناامید و بهدنبال راهی بود تا از سلطه آن خارج شود. این در حالی است که راداگُن به خدای بیرون وفادار بود. بههمین دلیل ماریکا خواهان Shattering بود، اما دلیل قاطعی برای این کار نداشت تا گادوین کشته شد.
نتیجه این اختلاف نابودی الدن رینگ و تلاش راداگُن برای تعمیر الدن رینگ بود که به جایی ختم نشد. نتیجه نابودی الدن رینگ و تبدیل آن به گریت رونهای مختلف، پیامدی جز خشم گریتر ویل را بههمراه نداشت و راداگُن حکم و مجازات ماریکا را سهیم شد. ازاینرو هر دو مجدد به یک بدن واحد تبدیل شده و زیر Erdtree زندانی شدند.
ایمپرینها چه کسانی هستند؟
ایمپرینها دمیگادهایی خاص و متمایز از سایر دمیگادهای سرزمینهای میانه بوده که هدف اصلی انتخاب آنها، چیزی جز بهنمایش گذاشتن قدرت خدایان بیرونی نبوده است. تابهامروز نحوه انتخاب ایمپرینها بهصورت دقیق و قطعی مشخص نشده، اما میدانیم شخصی که بهعنوان ایمپرین انتخاب میشود، باید از یک خدا بهدنیا آمده باشد. میکلا و ملنیا، فرزندان ماریکا و راداگُن بوده و از آنجایی که راداگُن و ماریکا یک شخص هستند، پس از این نظریه ایمپرین شدن برای این دو دمیگاد صدق میکند. این درحالی است که سرزمینهای میانه یک امپرین دیگر هم دارد و آن هم رانی است.
ایمپرینها ازطریق خدای بیرونی میتوانند به قدرت زیادی دست پیدا کرده و یک شدو (Shadow) در قالب یک گرگ محافظ آنها خواهد بود
رانی فرزند راداگُن و رنالا است و همین مورد این فرضیه را که ایمپرینها باید زاده یک خدا باشند، رد میکند. بااینحال هنوز دلیل اصلی ایمپرین خطاب شدن رانی مشخص نیست. ازطرفی ایمپرین بودن رانی میتواند به Great Rune of the Unborn مربوط باشد؛ موردی که راداگُن بههنگام ترک رنالا دراختیار او قرار داد. تمامی این موارد درحالی است که رانی درطول دیالوگهای خود به این مورد اشاره میکند که وی بهواسطه Two Fingers خودش بهعنوان یک کاندیدا برای جایگزینی ماریکا انتخاب شده است.
ایمپرینها ازطریق خدای بیرونی میتوانند به قدرت زیادی دست پیدا کرده و یک شدو (Shadow) در قالب یک گرگ محافظ آنها خواهد بود. همانطور که قبلا هم به این مورد اشاره شد، ملیکث و بلید را میبینیم که در قالب محافظهای ماریکا و رانی ظاهر شدهاند و این سؤال همچنان وجود دارد که آیا میکلا و ملنیا هم محافظهای خودشان را داشتهاند؟ شدوها محافظان قسم خورده ایمپرین به حساب میآیند و یک راز بسیار مهم را در خود مخفی نگه میدارند؛ اینکه اگر Master آنها یک زمان به گلدن اوردر خیانت کرد، شدو آنها در یک حالت عصبانی و از کنترل خارج شده قرار گرفته و وظیفه نابودی ایمپرین را برعهده میگیرد. موردی که در جریان رسیدن به پایان Age of the Stars آن را مشاهده خواهید کرد؛ جاییکه شدو دیوانه شده بلید (Baleful Shadow) برای شکار رانی با شما وارد مبارزه میشود.
علت مرگ رانی چیست؟
رانی در شب Black Knives و همزمان با به قتل رساندن گادوین، خودکشی میکند، اما برای رسیدن به این نقطه از داستان، بگذارید کمی بیشتر با لونار پرینسس سرزمینهای میانه آشنا شویم. رانی از زمان بچگی علاقه خاصی به جادو داشت تا اینکه یک روز در دوران کودکی خود و اعماق جنگل، با جادوگری خاص و ماهر آشنا شد که خود را جادوگر سفید میخواند. بهدنبال این رویارویی، جادوگر سفید به استاد مخفی رانی تبدیل شد. وی جادوهای سرد را به رانی یاد داد و به او گوشزد کرد که بهسراغ دارک مون نرود. بااینحال رانی در کمترین زمان ممکن توانست همانند مادر خود به یک استفاده کننده ماهر از جادو تبدیل شده و صدالبته جادوی دارک مون را هم یاد گرفت.
پس از وقایع Shattering و زمان حال، رانی همچنان نقش مهمی را ایفا میکند و اصلیترین و مهمترین پایان بازی به کاراکتر رانی مربوط میشود
نکته جالب این است که رانی باوجود ایمپرین بودن، از این ایده و ساختار سلطنتی تنفر داشت و علت آن هم چیزی جز خیانت راداگُن به رنالا نبود. ازاینرو در Age of the Erdtree که همه چیز عالی بهنظر میرسید و مورد خاصی سرزمینهای میانه را تهدید نمیکرد، رانی در پشت پرده در حال آماده کردن نقشه خود بود. در جریان Night of the Black Knives، وی اسب سوارانی تماما زن از آدمکشهای Black Knife را دور یکدیگر جمع کرد. در ادامه آنها را هدایت کرد تا یکی از فرگمنتهای رون مرگ را دزدیده تا خنجرهای سیاه Godslaying را بسازد. خنجرهایی که شوالیههای Black Knife ازطریق آن گادوین را از بین بردند. نوع کشتن گادوین، بهگونهای بود که روح او را از بین بردند تا هیچوقت به این دنیا برنگردد، زیرا همانطور که کشته شد، ماریکا با جدا کردن رون مرگ از الدن رینگ، مرگ تقدیر شده را از سرزمینهای میانه جدا کرده بود و ازاینرو هرکس پس از مرگ، روحش به اردتری باز میگشت.
حال در آن شب اتفاق دیگری هم رخ داد و آن چیزی جز خودکشی رانی نبود. رانی هم در آن شب خودکشی کرد تا ایمپرین بودن خود را از بین ببرد. این در حالی است که تاثیر رون مرگ برای رانی، تاثیر عکس گادوین داشت. بهعبارتی، گادوین روح خود را بهصورت کامل از دست داد، اما جسم او از بین نرفت. این در حالی است که رانی جسم خود را از دست داد، اما روحاش سالم ماند و در جریان بازی، او را در بدن یک عروسک مشاهده میکردیم. پس از وقایع Shattering و زمان حال، رانی همچنان نقش مهمی را ایفا میکند و اصلیترین و مهمترین پایان بازی به کاراکتر رانی مربوط میشود.
ارتباط ملینا و رانی
موردی که درجریان داستان و دیالوگهای بازی میدانیم، این است که ملینا در نقش یک میدن برای Tarnished داستان ظاهر شده تا به وی برای رسیدن به هدفش کمک کند. ملینا به ما میگوید که قصد اهدافش از داخل اردتری به او گوشزد میشود. حال اگر مسیر پایان الدن لرد و زیرشاخههای آن و Age of Stars را دنبال کنید، وی خود را قربانی کرده تا اردتری به آتش کشیده شود. ازاینرو شما میتوانید وارد درخت شوید و مأموریت خود را به پایان برسانید. این در حالی است که اگر مسیر Lord of Chaos را انتخاب کنید، وی ظاهر دیگری از خود را بهنمایش میگذارد. جاییکه بهخاطر نابودی اردتری و گریس چشم راست ملینا دیگر درخشش و زرد رنگ بودن گذشته را نداشته و به رنگ خاکستری درآمده است.
شاهد یک خدای بیرونی دیگر هستیم که مرگ تقدیر شده را در خود جای داده و ازطریق Gloom-eyed Queen تقدیر و سرنوشت نهایی را برای هر شخص و خدا به ارمغان میآورد
دقیقا همان رنگی که چشمان گادفری را فرا گرفت و باعث تبعید شدنش شد. اما نکته جالبتر، باز شدن چشم چپ ملینا است. جاییکه چشمانی با رنگ آبی مایل به بنفش را مشاهده میکنیم. بگذارید کمی دقیقتر به شباهتهای میان ملینا و رانی اشاره کنیم. ملینا روی چشم چپ خود یک علامت خاص دارد و تا انتهای بازی چشم چپ او را بسته میبینیم. این در حالی است که رانی هم ساختار مشابهی دارد، اما چشم بسته و باز او دقیقا قرینه ملینا است. البته که علامت روی چشم بسته رانی، به وضوح قابل مشاهده نیست. بااینحال در میانپرده انتهای Age of Stars و همچنین تریلر سینمایی بازی که رانی راوی آن بود، بهوضوح چهره یک روح دیگر را مشاهده میکنیم.
چهرهای که دقیقا با ملینا شبیه بوده و مطابقت دارد. موضوع دیگر، نوع صحبت کردن و انیمیشن ناپدید شدن هر دو است. هردو کاراکتر آرام و شمرده صحبت کرده و اگر به انیمیشن ناپدید شدنشان دقت کنید، دقیقا یکسان هستند. جدا از این موارد، یک تئوری دیگر از ماهیت ملینا وجود دارد که هنوز اطلاعات دقیقتری از آن در دسترس نیست و صرفا در قالب یک تئوری پرطرفدار بیان میشود و آن هم چیزی جز ارتباط میان ملینا و Gloom-Eyed Queen نیست. دراین تئوری آمده که Gloom-Eyed Queen یا Dusk-Eyed Queen یکی از خدایان بازی است که بهواسطهی اینکانتیشن Black Flame قدرت کشتن خدایان را دراختیار دارد. ازاینرو شاهد یک خدای بیرونی دیگر هستیم که مرگ تقدیر شده را در خود جای داده و ازطریق Gloom-eyed Queen تقدیر و سرنوشت نهایی را برای هر شخص و خدا به ارمغان میآورد.
ملینا در طول صحبتهای خود و اشاره به ماریکا، هیچوقت او را مادر خود خطاب نکرد، اما سؤال این است که آیا ماریکا تنها مادر بازی است؟
بهعبارتی وی صاحب Rune of Death است؛ آیتمی که ماریکا آن را از الدن رینگ حذف کرد. بااینحال نکته جالب این تئوری، این است که Gloom-Eyed Queen در جنگهای مختلف با ماریکا همکاری کرده تا ماریکا بهواسطهی قدرت بلک فلیم، بتواند سایر خدایان و تهدیدهای اطراف خود را از بین ببرد که از جمله آن میتوانبه God of Scarlet Rot اشاره کرد. در ادامه پس از اینکه کار ماریکا با Gloom-Eyed Queen تمام شد، به او خیانت کرد و ملیکث هم پس از کشتن Gloom-Eyed Queen، رون مرگ را برداشت و از آن مراقبت کرد و فرقه وی هم بهدست فراموشی سپرده شد. فرقهای که شامل Godskin Apostle بازی است. حال این موارد چه ارتباطی با ملینا داشت؟ زمانیکه بهصورت دقیقتر به علامت روی چشم ملینا دقت کنیم، پای یک کلاغ را مشاهده میکنیم و کلاغ یک جورایی نشانه مرگ است.
ازطرفی، بارها ملینا در دیالوگهای خود به مرگ تقدیر شده اشاره میکند و در پایان Frenzied Flame که میخواهد کاراکتر اصلی را به سرنوشت خود، یعنی مرگ تقدیر شده، برساند، شاهد چشمانی خاکستری هستیم که میتواند به Dusk-Eyed Queen اشاره داشته باشد. ملینا در اولین ملاقاتهای خود به شما میگوید که پیش ریشه Erdtree به دنیا آمده و مادرش از داخل اردتری به او هدف میدهد. شاید با خود بگویید که خب ماریکا هم در اردتری بوده است. در جواب باید بگویم که ماریکا برای Shattering وارد اردتری شد و در ادامه مجازات او، زندانی شدن در اردتری بود. ازطرفی در نوشتههای مربوط Great Rune 6 بازی، به افسانهای اشاره میشود که در جریان آن اشخاص بهدنیا آمده پیش ریشه درخت، افراد خوششانس و خاصی بودهاند، اما ملینا کمی متفاوتتر از این قضیه است.
ملینا در طول صحبتهای خود و اشاره به ماریکا، هیچوقت او را مادر خود خطاب نکرد، اما سؤال این است که آیا ماریکا تنها مادر بازی است؟ خیر. در توضیحات آیتم Godskin Swaddling Cloth آمده است که Gloom-eyed Queen مادر Godskin Apostleها است و آنها را بهدنیا آورده است و میتوان از او بهعنوان یکی دیگر از مادرهای جهان بازی یاد کرد. همچنین در توضیحات آیتم Deathroot آمده است که پس از کشته شدن گادوین، Rune of Death در جهان بازی گسترش یافت و کسانی که در مرگ زندگی میکردند، درکنار ریشههای زیرزمین Greattree بهدنیا آمدند. حال میتوان نتیجه گرفت که بهدنیا آمدن ملینا بهعلت گسترش Rune of Death یا همان Gloom-eyed Queen پیش ریشه Erdtree بوده است.
با درنظر گرفتن ایان تئوری، سؤالهای دیگری هم بهوجود میآیند. اینکه بدن ملینا سوخته است و چرا ما هیچوقت جنازه او را پیدا نمیکنیم؟ یا اینکه علت شباهت بیش از اندازه او با رانی چیست؟ رانی میگوید که وی تمامی برنامههای Night of the Black Knives را برنامهریزی کرده و این گفته بدین معنا است که رانی همان شخصی است که Rune of Death را به ریشههای درخت اردتری وارد کرده است؛ جاییکه شاهد جنازه گادوین هستیم، زیرا رانی جنازه وی را در این منطقه قرار داده است. بهعبارتی رانی تمام این مدت میدانسته که بهتنهایی قادر به نابودی گلدن اوردر نیست و با گسترش Rune of Death، سعی کرده تا Gloom-Eyed Queen را مجددا به زندگی برگرداند تا در قالب ملینا، Tarnished بازی را پیدا کرده و او را برای رسیدن به هدف خود، یعنی برداشته شدن مهر و موم Erdtree و ورود به این درخت عظیم یاری دهد. جایی که پس از از بین رفتن الدن بیست، توسط Tarnished احضار شده تا برنامه خود را عملی کند.
دلیل شباهت ملینا و رانی هم در این تئوری چیزی جز استفاده از Essence خود نیست. درواقع رانی نیمی از Spirit Essence خود را به همراه Rune of Death به ریشههای Erdtree وارد کرد و همین مورد سبب شده تا شاهد یک شباهت میان این دو کاراکتر و همچنین یک هاله روح درکنار چهره رانی باشیم که دانش طراحی تیم سازنده را بهنمایش میگذارد.
پایانهای بازی
تا بدین لحظه ۶ پایان رسمی برای بازی Elden Ring مشاهده شده است. ازاینپایانها، سه عدد از آنها پایانهای اصلی بازی بوده سه عدد دیگر ساختار متفاوت پایان اول بازی هستند.
- Age of Fracture: اولین پایان بازی که برای کسب آن نیازی به انجام مأموریت خاصی نیست و صرفا باید تعدادی از رونهای بازی را پیدا کرده و سپس داستان را پیش ببرید و به اتمام برسانید. در جریان این پایان قهرمان داستان با متصل کردن تمامی رونها به یکدیگر، مجددا الدن رینگ را بهوجود آورده و خودش تبدیل به الدن لرد میشود. سرزمینهای میانه هم به شکل عادی خودش بر میگردد، اما بهخاطر Shattering، ظاهر در هم شکسته آن را مشاهده میکنیم.
- Age of Duskborn: این پایان و دو پایان بعد مربوطبه ساختار متفاوت پایان اول بازی میشوند. جاییکه شما به الدن لرد تبدیل میشوید، اما اتفاقات رخ داده برای لندزبیتوین متفاوت است. در جریان این پایان بازیکن با انجام مأموریتهای کاراکتر Fia، رون شاهزاده مرده (Rune of Death Prince) را کسب میکنید. درجریان میانپرده انتهایی هم شامل جهانی هستیم که در خاکستر و مرگ فرو رفته است. تعبیر از این پایان، بازگشت رون مرگ و بهعبارتی مرگ تقدیر شده به سرزمینهای میانه است که ماریکا در زمان به قدرت رسیدن خود آن را از الدن رینگ جدا کرد تا ابدیت را بهوجود آورد.
- Blessing of Despair: یکی دیگر از ساختار دیگر پایان اول که در برای رسیدن به این پایان باید خط داستانی کاراکتر Dung Eater را به پایان برسانید. در میانپرده انتهایی، سرزمینهای میانه را مشاهده میکنیم که در طلسم و بیماری فرو رفته است. درواقع آرزوی Dung Eater برآورده میشود. آرزوی وی هم این بود که تمامی آدمهای کشته شده بهدست او با یک طلسم و بیماری مجددا زنده شده و صاحب فرزندانی شوند که این طلسم را به ارث میبرند و فرزندان آنها، مجددا با گسترش نسل، این طلسم را نسل به نسل انتقال داده تا تمامی مردم سرزمینهای میانه، به این طلسم و بیماری مبتلا شوند.
- The Age of Order: بهشخصه معتقدم که The Age of Order را میتوان بهترین ساختار برای پایان اول بازی دانست و بازیکنان با انجام مأموریتهای کاراکتر Gold Mask، آن را آزاد خواهند کرد. در جریان این پایان، قهرمان داستان پس از تبدیل شدن به الدن لرد، گلدن اوردر جدید و بیعیبونقصی را ایجاد میکند. حال دیگر هیچ خدای بیرونی قادر به تاثیرگذاری روی تصمیمات گلدن اوردر نیست.
حال دو پایان بعد، مربوطبه بدترین پایان و پایان واقعی بازی الدن رینگ میشود.
- The Frenzied Flame: فرنزید فلیم را میتوان بیرحمترین و بدترین خدای بیرونی دانست و Three Fingerها، مأموران وی در سرزمینهای میانه هستند. بازیکن با انجام مأموریت مربوطبه این پایان، تمامی پایانها را برای خود غیرفعال خواهد کرد و ملینا هم به شما میگوید که دیگر گزینه مناسبی برای مقام الدن لرد نیستید و وی تمام تلاش خود را میکند تا شما را از بین ببرد. در میانپرده انتهایی، قهرمان داستان به Lord of Chaos تبدیل شده و Erdtree هم بهصورت کامل نابود و سرزمینهای میانه غرق در آتش میشود. نکته بسیار جالب این پایان، ظاهر تغییر یافته ملینا است که برای شکار شما آمده و حال هم از نظر ظاهر تغییر پیدا کرده و هم دیگر چپاش بسته نیست. ازاینرو باتوجه به رنگ چشم و ظاهر ملینا، تئوریهای وجود دارد از اینکه ملینا و رانی درواقع یک شخص هستند.
نکته: اگر میخواهید چند پایان مختلف را همزمان و با جابهجا کردن فایلهای ذخیرهای خود مشاهده کنید، برای رفع تاثیر این پایان و مشاهده سایر پایانها، باید خط داستانی کاراکتر ملیسنت را کامل کرده و سپس Miquella’s Needle را هم کسب کنید. با استفاده از این آیتم، تاثیر پایان The Frenzied Flame از بین خواهد رفت.
- The Age of Stars: عصر ستارهها، پایان واقعی بازی الدن رینگ به حساب میآید و در جریان آن بازیکن باید خط داستانی رانی را به پایان برساند. پایان Age of Stars بدین معنا است که دیگر خدایی روی زندگی مردم و کارهایی که انجام میدهند، تأثیرگذار نیست و هر شخص باتوجهبه اراده و خواستهای که دارد، زندگی خود را پیش میبرد. در ادامه شما در نقش همسر رانی ظاهر شده و خود رانی هم حاکم جدید سرزمین خواهد بود. از آنجایی که رانی با خودکشی، ایمپرین بودن خود را از بین برد و حال دیگر خدای بیرونی روی سرنوشت سرزمینهای میانه اثرگذار نیست، برای حکمرانی نیازی نیست که رانی ایمپرین باشد و به کل این قانون از بین میرود. بهعبارتی، همانطور که گفته شد مردم آزادی عمل خواهند داشت و ساختار به سلطنت رسیدن هم مثل قبل نخواهد بود.
درانتها نظر شما کاربران زومجی دراینباره چیست؟ متوجه چه اسراری در جهان الدن رینگ شدهاید؟ نظرات و ایدههای خود را با ما در میان بگذارید و به یاد داشته باشید که بخشی از تئوریهای ذکر شده، مواردی هستند که بهواسطهی توضیحات آیتمها و جهان بازی بهوجود آمدهاند. از آنجایی که الدن رینگ و اسطورهشناسی و داستان آن نکات ریز و پرجزئیاتی دارد، امکان دارد در آینده شاهد تئوریهای دیگری باشیم که جزئیات جدیدتری را اضافه میکنند.
نظرات