ترسناک ترین و نفس گیرترین افتتاحیه های بازی های ویدیویی

یکی از مهم‌ترین المان‌های بازی‌های ترسناک تاثیری است که در ابتدای کار روی ذهن مخاطبان خود باقی می‌گذارند. درواقع بخش آغازین هر بازی است که سنگ بنای گیم‌پلی و فضاسازی آن را قرار می‌دهد و در این بین آثار فراوانی وجود دارند که از همان ابتدای امر ثابت می‌کنند قرار است تجربه‌ای به‌یادماندنی را از خود به‌جای بگذارند. از افتتاحیه‌های ترسناکی همانند بازی رزیدنت ایول 7 گرفته تا دد اسپیس 2 که هرکدام به‌نوبه خود از همان ابتدا به کاربر نشان می‌دهند که قرار است با چه چیزی در ادامه روبه‌رو شود! ازاین‌رو در این مقاله تصمیم گرفته‌ایم به سراغ معرفی ۱۵ مورد از بهترین بازی‌هایی برویم که با افتتاحیه‌های خود مو را بر تن بازیکنان سیخ می‌کنند و لحظاتی به‌یادماندنی را از خود به‌جای می‌گذارند. پس در ادامه با ما همراه باشید.

The Evil Within 2 ساخته شینجی میکامی به‌راحتی یکی از بهترین بازی‌های ترسناکی بوده که استودیو بتسدا تاکنون منتشر کرده است. جالب است بدانید که این بازی همچنین یکی از ترسناک‌ترین افتتاحیه‌های دنیای بازی‌های ویدیویی را در اختیار دارد که مطمئنا تا مدت‌ها پس از پخش تیتراژ پایانی در ذهن مخاطب باقی می‌ماند. شما بازی را در مقابل خانه‌ای شعله‌ور شروع می‌کنید و با ورود به آن صدای فریاد دختر مورد علاقه شخصیت اصلی را می‌شنوید. در ادامه راه خود را از میان آوار پیدا می‌کنیم و لیلی را می‌بینید که در شعله‌های آتش گرفتار شده است. در این لحظه درحالی‌که اصلا انتظارش را ندارید، لیلی به شما نزدیک می‌شود و شما را تا حد مرگ خفه می‌کند. حین این اتفاق، سباستین از این کابوس وحشتناک بیدار شده و داستان بازی تازه شروع می‌شود.

هنگامی‌که صحبت از بازی‌هایی با افتتاحیه‌های ترسناک می‌شود، شاید این بازی اولین اثری نباشد که به ذهن ما خطور می‌کند، اما بدون شک Metal Gear Solid 5 ساخته هیدئو کوجیما سزاوار جایگاهی در این فهرست است. در ابتدای بازی مشاهده می‌کنیم که ونوم اسنیک از یک کمای طولانی‌مدت بیدار شده و متوجه می‌شود که یکی از بازوهایش قطع شده است. پس از تجویز مقداری دارو، اسنیک دوباره از خواب بیدار می‌شود تا دکتر را ببیند، اما این‌بار پرستار توسط یک قاتل به قتل می‌رسد. در ادامه به‌لطف کمک یک دوست، اسنیک خود را نجات می‌دهد و فرصتی پیدا می‌کند تا با خزیدن در راهروی بیمارستان، به‌سختی خود را به محل امنی برساند.

داستان Dead Space 2 درست پس از وقایع نسخه اول شروع می‌شود و ما می‌بینیم که قهرمان داستان یعنی، ایزاک کلارک، درحالی‌که تصورات نیکول در پس‌زمینه او را آزار می‌دهد، در مورد مسائل ذهنی‌اش مورد بازجویی قرار می‌گیرد. درست قبل از اینکه فرانکو او را درحالی‌که به‌تنهایی در یک ایستگاه فضایی دراز کشیده، پیدا کند، این تصورات به‌سرعت شروع به تشدید شدن می‌کنند. پس از آن‌که کلارک به هوش می‌آید، فرانکو توسط یک نکرومورف تکه‌تکه می‌شود که خب طبیعتا این اتفاق به خودی خود برای اثری که قرار است در ادامه با ترس و وحشت از مخاطبان خود پذیرایی کند، منظره‌ای وحشتناک قلمداد می‌شود.

بازی Song of Horror استودیو Protocol Games ممکن است به اندازه سایر آثار کلاسیک این فهرست اثری شاخص نباشد، اما بدون شک می‌توان آن را یک بازی ترسناک خوب قلمداد کرد که طرفداران این سبک باید حتما به آن نگاهی بیاندازند. شما بازی را با تحقیق در مورد خانه نویسنده‌ای مفقود شده آغاز می‌کنید؛ محلی که یک کلبه متروکه پر از اشیا ترک خورده و چیزهای عجیب و غریب دیگر است. مانند هر بازی ترسناک خوب، Song of Horror سعی می‌کند با ایجاد حس ترس از ناشناخته‌ها، در ابتدا شما را ناآرام کند، اما با گذشت زمان در طول بازی با انواع ارواح و چیزهای دیگری روبه‌رو می‌شوید که فریاد و جیغ شما را بیرون می‌کشد!

Forbidden Siren یک بازی سبک ترس و بقا است که در سال ۲۰۰۴ به‌صورت انحصاری برای کنسول پلی استیشن 2 منتشر شد. این بازی زمان زیادی را برای صرف داستان‌سرایی خود تلف نمی‌کند. به‌صورتی که داستان آن با یک مراسم مذهبی شروع می‌شود که قهرمان بازی در حال بررسی آن است. در ادامه مشاهده می‌کنیم که یک افسر پلیس که از چشمانش خون بیرون می‌آید به تعقیب شخصیت اصلی می‌پردازد. بازی از این‌جا به بعد شما را به عمق گیم‌پلی خود وارد می‌کند و حالا باید تمامی قطعات پازل را درکنار هم قرار دهید و در اولین فرصت مسیری را به سمت یک مکان امن برای خود دست‌وپا کنید.

Resident Evil 3 Remake با خبری مبنی بر اینکه شیوع ویروسی در شهر منجر به قرنطینه شدن آن شده است،‌ آغاز می‌گردد. جایی که ما کار خود را با قهرمان محبوب این مجموعه یعنی جیل ولنتاین آغاز می‌کنیم. پس از دیدن کابوس‌های وحشتناک، جیل با یک هیولای بزرگ رو‌به‌رو می‌شود و اگر می‌خواهید زنده بمانید در همان ابتدای کار کشته نشوید، باید از چنگال این هیولا فرار کنید! برخلاف دیگر نسخه‌های این مجموعه، بازی بدون هیچ اتلاف وقتی شما را وارد تجربه‌ای نفس‌گیر می‌کند که به‌نوبه خود یک افتتاحیه متفاوت را برای بازیکنان رقم می‌زند.

Silent Hill 4: The Room شاید بهترین نسخه از مجموعه محبوب سایلنت هیل نباشد، اما بدون شک یکی از خاطره‌انگیزترین و وحشتناک‌ترین تجربه‌های این سری را در اختیار طرفداران قرار می‌دهد. در ابتدای بازی شما همانند همیشه در داخل آپارتمان خود از خواب بیدار می‌شوید، اما این‌بار همه‌چیز غرق در خون است و یادداشت‌ها و تصاویر عجیبی در سرتاسر محیط خانه پراکنده شده‌اند. گیر افتادن در مکانی آشنا و در عین‌حال ترسناک، مطمئنا ناراحت‌کننده و آزاردهنده است و Silent Hill 4 از این المان برای خلق تجربه‌ای نفس‌گیر به‌خوبی استفاده می‌کند.

Bloodborne از بسیاری جهات همانند نامه‌ای عاشقانه به آثار لاوکرافت است که در آن روایت بازی با یک یادداشت هولناک آغاز می‌شود؛ روایتی‌ که بدون شک در ستون فقرات شما لرزش ایجاد می‌کند. شکارچی شما با ژرمن (Gherman) قراردادی خونین می‌بندد و به‌دنبال شما آن در تختی تاریک در کلینیک ایوسفکا از خواب بیدار می‌شوید. پس از آن‌که چشمان خود را باز می‌کنید، گرگینه‌ای خشن را از نزدیک می‌بینید که خون از دهانش می‌چکد و در این لحظه حالا باید بدون هیچ سلاحی به نبرد گرگینه بروید. با اینکه در این مبارزه شما قرار است شکست بخورید، اما باز هم بازی موفق می‌شود شروعی ترسناک را پیش‌روی بازیکنان قرار دهد.

پر بیراه نیست که بگوییم Resident Evil یک شاهکار در طراحی بازی‌های ترس و بقا است. اثری که شاید بهترین تجربه داستانی را در اختیار نداشته باشد، اما انواع تجربه‌های ترسناک مختلف را پیش‌روی بازیکنان قرار می‌دهد. بازی با جیل ولنتاین و دوستانش آغاز می‌شود که در حال بررسی چیزی در جنگلی تاریک هستند. پس از آن‌که اعضای تیم با یک سگ شکاری جهش‌یافته روبه‌رو می‌شوند، دیوانه‌وار به‌سمت عمارتی پناه می‌برند که در آن‌جا وحشتی عظیم‌تر انتظار آن‌ها را می‌کشد. درست است که این بازی ترسناک‌ترین افتتاحیه دنیای بازی‌های ویدیویی را در اختیار ندارد، اما فضاسازی عالی آن می‌تواند به‌راحتی مو به تن هر بازیکنی را سیخ کند.

Resident Evil 7: Biohazard با یک تماس تلفنی از جانب میا آغاز می‌شود که قهرمان داستان بازی یعنی اتان وینترز را مجاب می‌کند برای نجات او از هر چیز ترسناکی که میا را گیرانداخته است، وارد مأموریتی نفس‌گیر شود. در ادامه با گذر از میان جنگل‌های مختلف، شما راه خود را به خانه ظاهرا متروکه بیکر (Baker) پیدا می‌کنید. در حالی‌که در ابتدا هیچ‌ المان ترسناک بزرگی انتظارتان را نمی‌کشد، اما بازی با فضای شبح‌آلود و ترسناکی که در خانه بیکرها پیش‌روی‌تان قرار می‌دهد، به‌راحتی می‌تواند ترس را بر اندام شما بیاندازد.

بازی ترسناک عالی SOMA ساخته استودیو Frictional Games افتتاحیه جالب توجهی را پیش‌روی بازیکنان قرار می‌دهد، جایی‌که قهرمان داستان در آپارتمان خود در حال آماده شدن برای ملاقات با دکتر خود است. تنها کمی بعد است که SOMA وحشت خود را به بازیکنان به‌نمایش می‌گذارد؛ جایی‌که شما در داخل یک مرکز ناشناخته پس از بیهوش شدن در طول آزمایشی خاص از خواب بیدار می‌شوید. حال شما به معنای واقعی کلمه هیچ اطلاعاتی از این دنیا و چگونگی بازگشت از آن را نمی‌دانید و این فضاسازی به‌تنهایی می‌تواند بدون آن‌که متوجه آن شده باشید، شما را تحت‌تأثیر قرار دهد.

همانند نسخه اول، Little Nightmares 2 برای ترساندن شما به هیولاها یا ارواح غول‌آسا تکیه نمی‌کند و اصلا به آن‌ها نیازی هم ندارد. در عوض این بازی با استفاده هوشمندانه از اتمسفر و ترس ذاتی ناشی از سکوت باعث شود شما حس کنید چیزی در سر جای خود قرار ندارد و آن‌طور که باید همه‌چیز درست نیست. شما در یک جنگل از خواب بیدار می شوید و چیزهایی همانند یک تلویزیون، گذرگاه‌های کلاستروفوبیک (ترس از فضاهای محدود) و بدن‌هایی آویزان را مشاهده می‌کنید که بیشترین وظیفه را برای ایجاد فضایی وحشتناک در این ماجراجویی به عهده دارند.

قبل از اینکه ما با قهرمان اصلی آشنا شویم، Eternal Darkness: Sanity’s Requiem با تصاویر بصری ظاهرا تصادفی از چیزهای مختلف آغاز می‌شود و درست پس از آن است که بازیکنان به انتهای جنون این بازی کشیده می‌شوند و باید در یک اتاق با سلاح شات‌گان خود به نبرد زامبی‌ها بروند. شاید این موضوع از لحاظ گیم‌پلی کمی آزاردهنده باشد، اما بدون شک برای جلب توجه بازیکنان در همان ابتدا روشی موثر به‌نظر می‌رسد! با این اوصاف، باز هم Sanity’s Requiem در ادامه چیزهای زیادی برای ترساندن شما در اختیار دارد که تجربه آن خالی از لطف نیست.

Fatal Frame: Crimson Butterflies به‌راحتی یکی از بهترین نسخه‌های این مجموعه ترسناک به‌شمار می‌رود و این موضوع در مورد دقایق آغازین آن هم صدق می‌کند. ما قهرمانان بازی یعنی میو (Mio) و مایو (Mayu) را می‌بینیم که پس از تعقیب یک پروانه، وارد دهکده‌ای متروکه می‌شوند. در ادامه و با پیش‌روی در عمق داستان، مایو توسط یک طلسم اسرارآمیز افسون می‌شود و در نتیجه آن این دو شخصیت از یکدیگر جدا می‌شوند. عوامل متعددی، از موسیقی مناسب گرفته تا فضاسازیی عالی باعث می‌شوند که در بخش‌های مختلف بازی حس کنید چیزی سر جایش نیست و این همان چیزی است که دقیقا با پیشرفت داستان بازی اتفاق می‌افتد.

ما Supermassive را به‌عنوان یکی از بهترین سازنده‌های بازی‌های ترسناک روایت‌محور می‌شناسیم و The Quarry هم یکی از بهترین آثار این استودیو به‌شمار می‌رود. بازی با رانندگی لورا و مکس در جنگلی تاریک آغاز می‌شود و مشاهده می‌کنیم که در نبود آنتن تلفن همراه و جی‌پی‌اس آن‌ها گم می‌شوند. در ادامه ناگهان ماشین آن‌ها از جاده منحرف می‌شود و درون جنگل تصادف می‌کنند. طی این اتفاق لورا از مکس جدا می‌شود و شما باید تلاش کنید تا راه خود را به سمت او پیدا کنید. البته که در ادامه بازی تلاش می‌کند تا با ایجاد ترس و وحشتی نفس‌گیر یک فضاسازی کاملی را برای ماجراجویی پیش‌رو، ایجاد کند.

در انتها نوبت شما کاربران زومجی است که نظرات خود را با ما درمیان بگذارید و بگویید که افتتاحیه کدام بازی‌ها از همان اول کار شما را حسابی غافل‌گیر کرده‌اند.