آخر هفته چی بازی کنیم: از Mad Max تا تجربهای وسترن
به رسم چهارشنبهها، این هفته هم در قسمتی دیگر از مقالههای آخر هفته چی بازی کنیم به معرفی دو بازی خواهیم پرداخت. بازیهای این هفته، هر دو محصول سال ۲۰۱۵ هستند و اولی اثری مرتبط با جهان مد مکس است و دیگری هم یک تجربه وسترن مفرح که تجربهای غیرخطی ارائه میدهد.
بازی Mad Max
معمولا بازیهای ویدیویی و آثار سینمایی، رابطه چندان خوشایندی با هم ندارند! به این معنی که معمولا نه آثار سینمایی ساختهشده از روی بازیها تجربه خیلی موفقی میشوند و نه بازیهایی که براساس فیلم و سریالها ساخته شدهاند. بااینحال هنوز هم استثناهایی در این بین داریم که برخی از آنها حتی اگر کاملا هم ایدهآل و درجهیک نباشند، باز ارزش حداقل یک بار تجربه را دارند و Mad Max، ساخته استودیو آوالانچ را هم میتوان در این جمع قرار داد.
اولینبار در سال ۲۰۰۸ بود که جرج میلر، خبر از علاقه خودش به ساخته شدن یک بازی ویدیویی براساس مد مکس داد. میلر برای این منظور با کوری بارلوگ همکاری کرد که تازه از سونی جدا شده بود. بارلوگ پس از مدتی اعلام کرد که بهدنبال ناشری برای بازی هستند و پس از آن دیگر خبر خاصی از این پروژه نشد. کوری بارلوگ در سال ۲۰۱۰ بهعنوان مشاور کنار استودیو آوالانچ بود و بعدها مشخص شد که در همین دوره، ایدههایی هم برای مد مکس پیشنهاد کرده است اما نقش خیلی خاصی در توسعه آن نداشت. در همین دوره، استودیو Interplay Entertainment هم یک بازی با محوریت مد مکس در ذهن داشت که آن هم به نتیجه خاصی نرسید.
بالاخره در سال ۲۰۱۳ بود که استودیو آوالانچ، اولین تصویر از بازی مد مکس خود را با حالتی تار و مرموز منتشر کرد و در جریان کنفرانس سونی در E3 همان سال این اثر رسما معرفی شد. مد مکس که خود جرج میلر هم در جریان مراحل پیشتولید آن ایدههایی برایش پیشنهاد کرده بود، قرار بود سال ۲۰۱۴ منتشر شود ولی درنهایت در سال ۲۰۱۵ در دسترس قرار گرفت.
مد مکس تجربهای جهانباز است و روی شخصیت مکس تمرکز دارد؛ کاراکتری که در جهانی آخرالزمانی، باید با تجهیز کردن ماشین خودش و همکاری با گروهی از انسانها، به نبرد با دشمنانش برود تا شاید بتواند پس از این جنگ تمامعیار، در گوشهای از این جهان به آرامشی نسبی برسد. داستان بازی، یکی از جنبههای آن است که محل بحث و تناقض زیادی بود؛ به طوریکه برخی منتقدین آن را مناسب و قابلقبول دانستند و برخی اعتقاد داشتند که داستان حرف چندانی برای گفتن ندارد. راستش را بخواهید، مد مکس بهطور کلی از آن دست بازیهایی نیست که خیلی غرق داستانش شویم و با اینکه این جنبه از آن جای کار زیادی دارد، ولی اگر بتوانید با روند کلی بازی ارتباط برقرار کنید، شاید این ضعف کمتر به چشم بیاید.
گیمپلی بازی، با ضعفهایی که میتوان در آن پیدا کرد، در یک کلام مفرح است. اگر مجموعه Just Cause استودیو آوالانچ را تجربه کرده باشید، بهتر متوجه منظورم خواهید شد. مد مکس هم مثل همین مجموعه، ویژگیهای فوقالعاده یا منحصربهفردی ندارد ولی در حین تجربه آن و پس از تمام کردنش، در کل با رضایت آن را ترک خواهید کرد. گشتوگذار در جهان نسبتا بزرگ بازی و پیدا کردن مواردی مثل منابع لازم برای ارتقاها، خوب کار شده و درکنار آن نبردها هم جذابیت قابلقبولی دارند؛ مخصوصا نبرد با ماشین که از قضا تمرکز زیادی هم روی آن شده و میتوانید به مرور ماشین خودتان را ارتقا بدهید و با شیوههای دلخواه، دشمنان را بهوسیله آن نابود کنید.
مد مکس در زمان انتشار، جلوههای بصری مناسبی هم داشت و خیلیها از این بابت آن را تحسین کردند. در کل مد مکس از حیث کیفیت کلی، بیشباهت به وضعیت همیشگی مجموعه جاست کاز نیست؛ اثری که نه عمق خیلی خاصی دارد و نه میخواهد خودش را جدی بگیرد؛ بلکه هدف بازی صرفا سرگرم کردن مخاطب با تجربهای مفرح است که خب اگر نظر من را بخواهید، تا حد زیادی هم در این راه موفق است.
بازی Westerado: Double Barreled
بازی دوم این هفته، اثری مستقل به نام Westerado: Double Barreled است که نسخه بهبودیافته و مستقل بازی مرورگرمحور Westerado بهحساب میآید. این اثر در سال ۲۰۱۵ برای کامپیوتر و یک سال بعد هم برای ایکس باکس وان منتشر شد.
Westerado: Double Barreled با الهام از فیلمهای وسترن ساخته شده و در مواردی مثل دیالوگها یا میانپردهها هم حال و هوایی مثل آنها پیدا میکند. داستان بازی، حول موضوع انتقام بنا شده؛ به طوریکه افرادی در ابتدای هر نوبت از بازی، خانواده شخصیت اصلی را به قتل میرسانند و محل زندگی آنها را خراب میکنند و همین بهانهای میشود تا کاراکتر بازی، بهدنبال گرفتن انتقام از عامل این اتفاق باشد. بااینحال پیدا کردن این شخص، به همین سادگی نیست و شما باید در جهان بازی بگردید و ازطریق صحبت کردن با افراد مختلف، سرنخهایی برای پیدا کردن قاتل بهدست بیاورید.
یکی از ویژگیهای Westerado: Double Barreled، این است که در هر بار تجربه آن، ظاهر قاتل به شکلی تصادفی طراحی میشود و همین باعث میشود تا هر نوبت از بازی، با دفعه قبل متمایز باشد و با اینکه کلیات جهان بازی یکسان و ثابت است، ولی لازم است تا از شیوههای مختلف برای پیدا کردن قاتل در هر نوبت استفاده کنید. بازی، آزادیعمل خوبی به مخاطب میدهد و مثلا ممکن است حین صحبت با افراد مختلف، آنها برای ارائه اطلاعات از شما درخواستی داشته باشند که این موضوع درواقع باعث شروع مأموریتهای فرعی مثل دفاع از یک مزرعه دربرابر راهزنها میشود. به مرور میتوانید سلاحهای مختلفی برای خودتان بخرید و باید با انجام مجموعهای کارهای فرعی، درنهایت قاتل خانواده شخصیت اصلی را پیدا کنید.
Westerado: Double Barreled اثری با ظاهر ساده است ولی ارزش تکرار و تجربه بالایی دارد و مخصوصا اگر به آثار وسترن و حال و هوای آنها علاقه داشته باشید، از بازی کردن آن پشیمان نخواهید شد.
در پایان لطفا نظرات خود را با زومجی و کاربرانش بهاشتراک بگذارید.