بهترین بازی اکشن ادونچر سال ۲۰۲۳ از نگاه زومجی + نتیجه نظرسنجی
ترکیب شدن اکشن و ماجراجویی بدون شک یکی از بهترین اتفاقات رخداده در سالهای آغازین تولد صنعت ویدیوگیم بود. زیرا وقتی عناصر ژانر اکشن به درستی درکنار عناصر ژانر ادونچر قرار میگیرند، به بازیساز فرصت انجام کارهای بسیار متفاوتی را میدهند؛ تا حدی که در اکثر مواقع میبینیم که بازیکنها و بازیسازها برای توصیف هر بازی اکشن ادونچر به سراغ استفاده از اسامی زیرژانرهایی مثل سروایول هارر میروند.
این سبک بازیها قدرت زیادی برای بردن بازیکن به جهان خودشان دارند. آنها به مدلهای انگشتشماری از طراحی مرحله محدود نمیشوند. در نتیجه میتوانند در ساختار گیمپلی از نبردها، پازلها، گشتوگذار و در کل تعداد زیادی از فعالیتها بهره ببرند. آنها میتوانند در بعضی از بخشها مدام آدرنالین را در خون گیمر تزریق کنند و در بعضی از بخشها فقط با درگیر کردن احساسات او قصه بگویند. تکتک دلایل مورد اشاره باعث میشوند که هر سال شاهد رقابت بازیهای بسیار متنوعی برای کسب عنوان بهترین بازی اکشن-ادونچر باشیم؛ بازیهایی که هرکدام به نوبه خود لایق ستایش هستند. بازیهای زیر بر اساس رای اعضای تحریریه زومجی رتبهبندی شدهاند.
۵- بازی Dead Space
دد اسپیس یکی از مجموعههای آشنا برای بسیاری از گیمرها است؛ مجموعهای که در همان اولین قسمت خود ما را به سفینه USG Ishimura برد و در دل وحشت آن غرق کرد. پس از سالها انتظار کشیدن طرفداران برای بازگشت سری بازی Dead Space، استودیو Motive وظیفهی کار روی مجموعه را برعهده گرفت. از آنجایی که بازسازی دد اسپیس رسما سنگینترین پروژهی این استودیو در سالهای فعالیت آن بود، خیلیها به موفقیت این ریمیک شک داشتند. بالاخره بسیاری از بازیکنها هنوز هم در حسرت تعطیلی استودیو Visceral Games توسط شرکت EA هستند.
ولی موتیو به خوبی راه خود را پیدا کرد. اعضای استودیو با تمرکز بسیار زیاد روی رساندن ریمیک Dead Space به سطح کیفی موردنظر طرفدارها، از پس ارائهی یک تجربهی ترسناک و پرهیجان به گیمرها برآمدند. آنها مدام دستاوردهای خود در مسیر تولید بازی را با گیمرها به اشتراک گذاشتند، به دقت مشغول بررسی واکنشهای آنها شدند و از یادگیری نترسیدند. نتیجهی کار نهتنها طرفدارهای قدیمی را راضی کرد، بلکه عدهای را برای اولینبار به سوی دد اسپیس کشاند.
دیگر سری بازی Dead Space یک مجموعهی گیرافتاده در نسل ۷ نیست. همین حالا میلیونها کاربر میتوانند روی پلتفرمهای روز و با گرافیک معرکه به تجربهی این بازی باکیفیت بپردازند؛ تا قدم زدن در فضای هولناک آن را تجربه کنند. در این بین باتوجهبه موفقیت ریمیک دد اسپیس، کم نیستند بازیکنهایی که آرزوی تجربهی دد اسپیس ۲ جدید و ادامهی همراهی با آیزاک کلارک را دارند.
۴- بازی Marvel’s Spider-Man 2
اینسامنیاک گیمز در همان سال ۲۰۱۸ میلادی با عرضهی بازی اسپایدرمن نشان داد که شایستگی استفاده از این حق اقتباس را داشت. در بازی Marvel’s Spider-Man 2 نوبت به قدم بعدی رسید و استودیو Insomniac این قدم را محکم برداشت. اسپایدرمن ۲ یک ماجراجویی عالی برای طرفدارهای مرد عنکبوتی است که سازندگان آن بهمعنی واقعی کلمه طرفدار مرد عنکبوتی هستند. از موسیقی متن عالی و تأثیرگذار تا چند باسفایت هیجانانگیز و دلچسب، تعدادی از نکات مثبت انکارناپذیر این ماجراجویی پرهیجان محسوب میشوند.
اسپایدرمن ۲ چه در زمانهایی که به سیستمهای جوابپسدادهی بازی قبلی میچسبد و چه طی بخشهایی که مخاطب را سورپرایز میکند، سرگرمکننده میماند. بازی Spider-Man 2 کاراکترهای قابلتوجه و شخصیتپردازیهای بسیار خوبی دارد. تقابل شخصیتها با وسوسههای سیمبیوت، رفتارهای ونوم قدرتمند، خواستههای یک شکارچی کاربلد و خسته، شجاعت دختر روزنامهنگار که برای تاثیرگذاری روی دنیا میجنگد، احساسات پسری که زندگی را دوباره در آغوش کشید و دغدغههای نوجوانی که باید بزرگسال شود، همه و همه در این قصه به چشم میآیند.
گیمپلی؟ اینسامنیاک میداند چهطور گیمر را پای بازی نگه دارد. گجتهای گوناگون، جاخالیهای پرسرعت، دفاع بهموقع، حملات متنوع و قابلیتهای کسبشده در درخت مهارتها اجازه میدهند همانگونه که دوست دارید، تبدیل به مرد عنکبوتی شوید و با سیلی از دشمنها بجنگید. البته که حتی وقتی خبری از مبارزه نیست، سازندگان میتوانند ناگهان در دل یک مرحلهی فرعی ساده و چند دقیقهای، یک تجربهی انسانی ارزشمند را تقدیم شما کنند.
۳- بازی Resident Evil 4
وقتی یک بازی جریانساز از راه میرسد و استانداردهای صنعت ویدیوگیم را جابهجا میکند، خیلیها دچار اشتباه میشوند؛ دچار این اشتباه که همهی دستاوردهای بزرگ آن اثر، قابل تکرار هستند. چند سال که میگذرد، گیمرها و رسانهها به خودشان میآیند. همه میبینند که فقط تعداد محدودی از بازیها توانستند به درستی از آن اثر معرکه الهام بگیرند. تازه این بازیهای موفق هم لزوما نمیتوانند به اندازهی خود آن ویدیوگیم، تأثیرگذار و ماندگار شوند. عرضهی یک ریمیک وفادارانه و سطح بالا از بازی Resident Evil 4 در سال ۲۰۲۳ میلادی دقیقا همین نکته را به یادمان آورد.
شینجی میکامی و تیم او در اوایل سال ۲۰۰۵ میلادی با رزیدنت ایول 4 یک تکان اساسی به زیرژانر ترسوبقا و در کل بازیهای سومشخص دادند. حالا وقتی ریمیک Resident Evil 4 را تجربه میکنیم، به شکل عجیبی میبینیم که حتی بعد از حدود دو دهه، همچنان بسیاری از بازیسازها باید سر کلاس شرکت کپکام حاضر شوند و درس رزیدنت ایول 4 را پاس کنند.
ریمیک Resident Evil 4 نهتنها بسیاری از جذابیتهای بازی اصلی را حفظ میکند، بلکه نکات مثبت خاص خود را هم دارد. برای نمونه در این نسخه از بازی RE4 میتوانید کمی بیشتر داستان را جدی بگیرید و اطلاعات زیادی دربارهی گوشهوکنار جهان رزیدنت ایول 4 کسب کنید. گرافیک فوقالعاده، گانپلی روان، دشمنان متنوع، اتمسفر درگیرکننده، طراحی مرحله دلهرهآور، اشلی، ایدا و صدالبته لیان. نه رزیدنت ایول 4 و نه ریمیک رزیدنت ایول 4 را نباید از دست داد.
۲- بازی The Legend of Zelda: Tears of the Kingdom
شرکت Nintendo با جادوی خاصی بازیهای خود را میسازد. این جمله کلیشهای به نظر میرسد، اما بسیاری از طرفدارهای نینتندو هم در بسیاری از مواقع نمیتوانند توضیح بهتری برای موفقیتهای پیاپی شرکت ژاپنی پیدا کنند؛ موفقیت در زنده نگه داشتن مجموعههای ارزشمند با ارائهی تجربههای به یاد ماندنی. به همین خاطر درحالیکه بیش از ۳۷ سال از عرضهی اولین افسانه زلدا میگذرد، بازیسازهای کاربلد طی چند نسل موفق به انجام کارهای جدید و هیجانانگیز با مجموعه شدهاند.
نینتندو بیشترین تمرکز را روی گیمپلی دارد. چون ارزش بسیار زیادی برای تعاملی بودن این سرگرمی قائل میشود. در نتیجه ما عادت کردهایم که بهترین بازیهای نینتندو پر از مکانیزمهای جذاب و ایدههای عالی باشند. معمولا یادگیری کلیت گیمپلی آنها ساده است و تسلط روی آنها سخت.
باتوجهبه همهی اینها وقتی The Legend of Zelda: Tears of the Kingdom یک بازی معرکه از آب درآمد، کسی تعجب نکرد. چون نینتندو حتی وقتی در ظاهر به سراغ استفاده از یک فرمول اثباتشده میرود، باز هم از تمامی فرصتهای موجود برای خلاق بودن بهره میبرد. اصلا یکی از زیباترین نکات دربارهی بازی The Legend of Zelda: Tears of the Kingdom این است که نشان میدهد چهطور یک دنباله با حسوحال کلی اثر قبلی نیز میتواند تازگی و هویت خود را داشته باشد.
فقط به سیستم معرکه بازی برای ایجاد سازهها و ابزارهای حرکتی متفاوت نگاه کنید. تیم سازنده عملا در دل این تجربهی پرشده از ماجراجویی و مبارزات، ازطریق مکانیزم ساختوساز به گیمر دستور میدهد که «خلاق باش و از بازی کردن به شکل منحصربهفرد برای خود لذت ببر». جهان وسیع بازی با تعداد زیادی مرحله و پازل متفاوت، بدون اینکه دربرابر خلاقیت گیمرها کم بیاورد، به آنها آزادی عمل میدهد. مثلا طراحی پازلهای محیطی بازی با نهایت دقت و به شکل بسیار هوشمندانه انجام شده، اما فکر نکنید که فقط یک راهحل پیچیده دارند. انواعواقسام گیمرها میتوانند روشهای گوناگون برای حل آنها را پیدا کنند.
۱- بازی Alan Wake 2
انتظار کشیدن سخت است؛ برای مخاطبی که شیفتهی یک جهان داستانی شد و میخواهد به آن برگردد. همینطور برای قصهگویی که بیصبرانه برای روایت ادامهی داستان تکاندهندهی خود انتظار میکشد. اما گاهی گذر زمان به نفع هر دو طرف تمام میشود. گاهی انگار زمان لازم است تا بستر لازم برای نوشتن یک قصه و همینطور فضای ایدهآل برای خواندن آن به وجود بیاید.
سالها قبل یک بازیساز فنلاندی بااستعداد نتوانست دنبالهی اثر موردنظر خود را بسازد. او در گذشته هم یک بار یکی از مجموعههای داستانی خود را تحت تاثیر قدرت پول، از دست داده بود. بیشتر از یک دهه گذشت تا شرایط لازم برای عرضهی آن دنباله فراهم شد. بازیساز دوباره حق ساخت و انتشار اثر خود را بهدست آورد. هم رِمِدی به یک ناشر بزرگ اثبات کرد که لیاقت دریافت بودجهی لازم برای تولید Alan Wake 2 را دارد و هم پیشرفتهای فنی صنعت بازی اجازه میدادند که این بازی جدید بتواند بیشازپیش مرز بین گرافیک کامپیوتری و فیلم لایواکشن را بشکند. سم لیک با کولهباری از تجربه نهتنها فرصت کار روی بازی مورد علاقهی خود را بهدست آورد، بلکه این کار را با تمامی ابزارهای موردنیاز انجام داد. در نتیجه گیمرها نهتنها بالاخره فرصت دستوپا زدن در جهان بازی Alan Wake 2 را به چنگ آوردند، بلکه بهترین نسخهی ممکن از آن را تجربه کردند.
بازی Alan Wake 2 مرز بین خیال و واقعیت را گم میکند؛ همانگونه که از داستانها انتظار میرود. از سیستمهای مختلف گیمپلی همچون توجه به سرنخهای متفاوت تا موسیقی متن و صداگذاری تکاندهندهای که ذهن ما را به حوالی Black Lodge میبرد، همه در خدمت قصه و قصهگویی هستند. اینجا قصه از همهچیز مهمتر است. حتی شاید بتوان گفت قصه دربارهی این است که قصهها چگونه روی جهان پیرامون ما تاثیر میگذارند. سم لیک، کایل رولی و تیم آنها موفق به کنار هم گذاشتن تعداد بسیار زیادی از مدیومهای هنری مختلف برای خلق یک تجربهی منحصربهفرد شدهاند؛ تا اثری را بیافرینند که بندهی قرارگیری در هیچ چارچوب آشنایی نیست. الن ویک 2 در اصل میخواهد جایزهی النویکیترین بازی سال را ببرد و در انجام این کار هم به موفقیت میرسد. «آلن ویک یک Parautilitarian است. این کلمه دهنپرکن است و در نتیجه همه آن را جدی میگیرند».
تلاش میکند که توضیح دهد به چه دلیلی اعضای تحریریه زومجی، بازی آلن ویک 2 را بهعنوان بازی اکشن ادونچر سال ۲۰۲۳ میلادی انتخاب کردهاند. محمدحسین جعفریان تقریبا سه پاراگراف کوتاهوبلند را به این توضیحات اختصاص میدهد. او از این میگوید که سم لیک پس از سالها صبر موفق به تولید بهترین نسخهی ممکن از بازی Alan Wake 2 شد. اشاراتی هم به نقش اپیک گیمز بهعنوان ناشر ثروتمند پروژه میکند. درحالیکه وقت وی رو به اتمام است و مقاله باید منتشر شود، یک ارجاع به توئین پیکس، یکی از منابع الهام سری بازی Alan Wake میدهد. به خوبی میداند که تجربهی عجیبوغریب آلن ویک 2 را نمیتوان با سه پارگراف توصیف کرد. یک نقل قول از خود بازی میآورد و از نوشتن دست میکشد. مقاله را به سردبیر تحویل میدهد.
«آلن ویک یک Parautilitarian است. این کلمه دهنپرکن است و در نتیجه همه آن را جدی میگیرند»
نظرسنجی بهترین بازی اکشن ادونچر از نگاه کاربران زومجی در مجموع با ۱۴۱۴ رای به پایان رسید و بر این اساس، بازی Alan Wake 2 با مجموع ۵۸۸ رای و ۴۲ درصد آرا کلی، بهعنوان بهترین بازی این شاخه از نگاه کاربران شناخته شد. در ادامه میتوانید تصویر نمودارهای مربوط به این نظرسنجی را مشاهده کنید: