تحلیل پایانهای بازی Black Myth: Wukong؛ موشکافی اساطیر
بازی Black Myth Wukong پس از سالها انتظار و در میان جوی سنگین از تردید و هیجان، بالاخره منتشر شد و همگیمان شگفتزده کرد. محصولی که حقیقتا برخلاف اکثر انتظارات، بههمان میزانی که تبلیغ و وعده داده میشد، توانست عمل کند و موفق شد تا رضایت حجم قابل توجهی از بازیکنان را بهدست آورد.
در واقع اگر از من بپرسید، باید بگویم دلیل اصلی موفقیت بازی در این است که دقیقاً همان چیزی را که در تریلرهایش نشان میداد، بهمخاطبان ارائه کرد و هرچه از آن تبلیغ شده بود، حقیقت داشت. این نخستین ویدیوگیم یک استودیوی مستقل چینی بود که برخلاف انتظارات اولیه، با شروعی بسیار خوب و بهلطف کیفیت بالای خود و حمایت گیمرهای چینی، به یکی از بزرگترین موفقیتهای سال تبدیل شد. موضوعی که قطعا برای ما گیمرهای ایرانی نکات جالبی دارد؛ مخصوصا زمانی که بدانیم بازی ایرانی «فرزندان مورتا» از استودیو دد میج (Dead Mage) امتیازی بهمراتب بالاتر از ووکانگ را در وبسایت متاکریتیک (که مورد قبول عموم بازیکنان دنیا و ایران است) دریافت کرد اما هرگز نتوانست حمایت اکثر گیمرهای ایرانی را بهدست بیاورد. این حمایت چشمگیر چینیها از ووکانگ، باوجود بحثبرانگیز بودنش، برای بسیاری میتواند آموزنده باشد. بگذریم.
اما ووکانگ، فارغ از کامبت لذتبخش و جلوههای بصری خیرهکنندهاش، داستانی بسیار جالب و بحثبرانگیز دارد که در این مطلب، میخواهیم پایانبندی آن را از نقطهنظر قصهگویی و اساطیر جهان «سفرنامه غرب/西游记» بررسی کنیم؛ پس اگر هنوز بازی را تکمیل نکردهاید، قصد دارید در آینده آن را تجربه کنید و کلا دلتان نمیخواهد فعلا از پایان قصهاش چیزی بدانید؛ بهتر است خواندن این مقاله را بهزمانی دیگر موکول کنید.
پخش از رسانه
برای حمایت از زومجی لطفا ویدیو را در یوتیوب تماشا کنید
بازی ما اثری است که ریشههای داستانی خود را بر اساس «سفرنامهی غرب»، نوشته وو چانگ ان، پایهگذاری میکند که در گذشته نیز در مقالهای پیرامون موشکافی اسطوره-محور تریلرهای بازی بلک میث ووکانگ، مفصلاً دربارهاش صحبت کردیم. اکنون که بازی منتشر شده، میبینیم که Black Myth Wukong بهطرزی شگفتانگیز نهتنها ادامهای بر داستان «سفرنامهی غرب» را روایت میکند، بلکه از طریق کاتسینهای مختلف و بهروشهای متنوع، از جمله قصهگویی محیطیِ آیتممحور سولزلایکی، آن داستان را بازگو هم کرده است.
همانطور که اشاره شد، داستان این بازی در اصل پس از وقایع رمان «سفرنامهی غرب» روایت میشود و بهنوعی دنبالهی آن است. در رمان سفرنامه غرب، داستان میمونی جادویی و قدرتمند به نام سان ووکانگ روایت میشود که در پی دستیابی به جاودانگی، قدرتهای فوقالعادهای به دست میآورد. این قدرتها، همراه با غرور و تکبر ناشی از آن، او را به مقابله با اساطیر آسمانی میکشاند. ووکانگ به چنان نیرویی دست یافته که حتی پادشاهان آسمان نیز نمیتوانند او را مهار کنند. در نهایت، بودا شخصاً مداخله کرده و موفق به شکست و زندانی کردن او میشود. پس از گذشت ۵۰۰ سال، یک راهب به نام تن سان زنگ، ووکانگ را به شاگردی میپذیرد و از او درخواست میکند که در سفری پرمخاطره برای یافتن متون مقدس بودایی، همراهیاش کند. این سفر که با چالشها و خطرات فراوانی همراه است، در نهایت با موفقیت به پایان میرسد. بهپاس خدماتش در این سفر، سان ووکانگ عنوان «بودای پیروز» را دریافت میکند و به عضویت در دربار آسمانیان درمیآید. این داستان یکی از ارکان مهم ادبیات کلاسیک چین بهشمار میرود و نمایانگر پیوند میان فلسفه بودیسم، اساطیر و حکمتهای عامیانه است (Wu Cheng'en, 1592).
منبع: Journey to the West, Wu Cheng'en, 1592
با این حال، دربار و مقامات آسمان هرگز با ووکانگ مهربان نبودند و باوجود اینکه او دیگر آن میمون یاغی قدیمی نبود، همچنان از او کینه به دل داشتند. اینجاست که داستان Black Myth Wukong با یورش سان ووکانگ به درگاه آسمانها، آغاز میشود.
شاه میمون برای تسویهحساب با خدایان آسمان، بر ابر تابستانه (جین دو یون/觔/筋斗雲) سوار میشود و بهمصاف ارلان شن میرود که در آینده طی ویدیو دیگری بهطور مفصل دربارهی اساطیر مربوطه صحبت خواهیم کرد. ووکانگ به خدایان آسمانی میگوید: «ما سوتراها را پیدا کردیم و اربابم هم صحیح و سالم است. پس مشکلتان چیست که همنوعان من را قتلعام میکنید؟» این مسئله، بزرگترین انگیزه ووکانگ برای بهراه انداختن جنگی عظیم علیه جهان بالا بهشمار میرود. نبردی که ووکانگ تا نزدیکی پیروزی در آن پیش میرود، اما سربند طلایی او وارد کار شده و همهچیز را خراب میکند. این سربند، وسیلهای برای کنترل رفتار خشونتآمیز ووکانگ است که در بخش ۱۴ از کتاب سفرنامهی غرب بر سر، بهدنبال قتل عام افرادی که تریپتاکا، اولین استاد ووکانگ را اذیت میکردند، بهشکل فریبکارانهای بر سر او گذاشته میشود. در باب ۱۴ سفرنامه غرب پیرامون این موضوع میخوانیم:
«این گنجینهها، فیلههای سفتکننده نامیده میشوند، و اگرچه همه آنها شبیه هم هستند، اما کاربردشان یکسان نیست. من برای هر یک از آنها طلسمی جداگانه دارم: طلسم طلایی، طلسم منقبض و منعکننده. اگر در راه با هیولایی روبرو شدید که دارای قدرت جادویی عظیم و جاودانگی است، باید او را متقاعد کنید که راه خوب بودن را بیاموزد و از زائر کتاب مقدس به عنوان شاگرد او پیروی کند. اگر نافرمان باشد، ممکن است این فیله را روی سرش بگذارد. فیلهای که به محض تماس با گوشت، ریشه میزند. طلسم مخصوص فیله را بخوان تا سرش متورم شود و چنان دردناک شود که فکر کند مغزش در حال ترکیدن است. این، او را متقاعد می کند که به دامان ما بیاید.»
بعد از ظاهر شدن سربند در میانه نبرد ووکانگ و ارلان شنگ، قهرمان داستان ما ضعیف شده و توسط چهار پادشاه بهشت محاصره و مجازات میشود. آنها ووکانگ را به همان شکلی که متولد شده بود، یعنی یک رحم سنگی، بازمیگردانند. طی این فرآیند، شش جوهرهی نیروی شاه میمون در سرزمینهای مختلف پراکنده میشود. سالها پس از شکست ووکانگ، یک میمون از میان همنوعانش به عنوان «برگزیده» انتخاب میشود تا این شش جوهره را بیابد و شاه میمون را دوباره زنده کند.
این آغاز ماجراجویی ماست؛ سفری برای جمعآوری شش حس اصلی ووکانگ، که از جمله آنها حس ذهن است. هر حس که جمعآوری میشود، بازیکن را به قدرت واقعی ووکانگ نزدیکتر میکند. اما سوال اینجاست که پس از به دست آوردن هر شش جوهرهی قدرت و احساسات ووکانگ، چه سرنوشتی در انتظار شماست؟
این پایان، همان جایی است که اکثر بازیکنان به آن رسیدهاند: پایان بدِ بازی.
در این پایان تلخ، شخصیت شما موفق میشود تا ووکانگ سنگی را، که تنها کالبدی بیروح از شاه میمون است، شکست دهد و تمامی قدرتهای او را به ارث ببرد. میمون برگزیده پس از شکست ووکانگ، هم قدرتهای او و هم نقطهضعف بزرگش یعنی سربند طلایی را از آن خود میکند.
در این پایان، پس از شکست ووکانگ، طلسم طلایی روی سر میمون برگزیده قرار میگیرد و او نیز مانند ووکانگ، در سنگی جادویی حبس میشود؛ دقیقاً همان سرنوشتی که شاه میمون به آن دچار شده بود.
اما برای کسانی که به دنبال پایان واقعی بازی هستند، نیاز است تا اسرار مخفی آن را کشف کنند. یکی از این اسرار، پیدا کردن «The Grand Pagoda/پاگودای بزرگ» در چپتر سوم و انجام یک مأموریت جانبی است. به یاد داشته باشید که پس از به دست آوردن پایان بد، نیازی به شروع دوباره بازی نیست. میتوانید به این لوکیشن بازگردید و اقدامات لازم برای باز کردن پایان واقعی را انجام دهید.
در این مأموریت جانبی، با ارلان شنگ مبارزه میکنید و پس از آن، نبردی حماسی با چهار خدای بهشتی در انتظار شماست.
اما نکته جالب، این است که ارلان شنگ در این نبرد کشته نمیشود. در عوض، چیزی مرموز از چشم سوم او آزاد میشود. او خاطرات سان ووکانگ را آزاد میکند و فاش میشود که او از ابتدا میدانست که روزی یک برگزیده برای کسب تاجوتخت ووکانگ خواهد آمد. به همین دلیل، خاطرات شاه میمون را در چشم سوم خود پنهان کرده بود.
ووکانگ در خاطراتش به جادویی اشاره میکند که میخواست آن را بشکند. با آگاهی از پایان بد بازی، حالا میدانیم که منظور ووکانگ این بود که میخواست از طلسم طلایی سربندش آزاد شود و در کنار همنوعانش بهجای خدمت به اربابان بهشتی، آزادانه زندگی کند.
پس از شکست ارلان شنگ و به دست آوردن خاطرات ووکانگ، به محل نبرد نهایی بازمیگردید. این بار، وقتی میمون پیر به شما نزدیک میشود تا طلسم طلایی را روی سرتان قرار دهد، اتفاقی متفاوت رخ میدهد. میمون برگزیده چشمانش به حقیقت باز میشود و به نظر میرسد که ووکانگ واقعی دوباره زنده شده است! البته، این دیگر همان ووکانگ قدیمی نیست؛ بلکه ووکانگی جدید با خاطرات و قدرتهای پیشین و اهداف تازه است.
در این لحظه، یک کاتسین تماشایی پخش میشود که خاطرات ووکانگ از ماجراهای کتاب «سفرنامه غرب» را به تصویر میکشد. از همراهی با تن سانزنگ و دوستانش در سفر به بهشت غرب، مبارزات حماسی برای محافظت از راهب، تا کسب مقام «بودای پیروز» و سپس مجازات شدن توسط بودا. همچنین، کشته شدن دوستان و یاران ووکانگ به دست سربازان بهشتی و تصمیم او برای نابودی جهان بالا نیز نمایش داده میشود.
در اینجا مشخص میشود که هدف اصلی ما در این بازی، فقط برداشتن طلسم طلایی از سر ووکانگ بوده است؛ طلسمی که او را از قدرت حقیقیاش محروم کرده بود. حالا که طلسم شکسته شده، بهنظر میرسد که سرنوشتی شگفتانگیز در انتظارمان است.
پایان واقعی بازی نشان میدهد که این بازی شروعیبر داستان جدید ووکانگ بهشمار میرود. حالا که او دوباره به آزادی رسیده و جوهرهی خود را بهکالبدی تازه منتقل کرده است، سوالی مهم ایجاد میشود: هدف بعدی او چیست؟ جالب است بدانید که برخی از گیمرهای چینی در فایلهای بازی، دو پایان دیگر و فایلهای صوتی مربوط به آنها را پیدا کردهاند که ظاهراً به بستههای الحاقی بازی مربوط میشود. استودیوی Game Science هم تأیید کرده که کار روی اولین بسته الحاقی بازی آغاز شده است. به نظر میرسد که در بستههای الحاقی یا در بازی دوم، قرار است به مبارزه با جهان بالا برویم و انتقام ووکانگ از کسانی که به او و دوستانش ظلم کردهاند را بگیریم.
اما نظر شما چیست؟ آیا موفق شدید پایان مخفی بازی را بهدست بیاورید؟ فکر میکنید که مقصد بعدی میمون برگزیده و قصهی او کجا خواهد بود؟ دیدگاهتان را برای زومجی بنویسید.
نظرات