شباهت های ویدیو گیم و ورزش‌های تیمی

دوشنبه ۱۲ آذر ۱۴۰۳ - ۲۲:۰۲
مطالعه 9 دقیقه
شباهت های ویدیوگیم و ورزش‌های گروهی
در این مقاله به شباهت‌های میان صنعت ویدیوگیم و ورزش‌های تیمی خواهیم پرداخت و این دو مدیوم را زیر ذره‌بین خواهیم برد. با زومجی همراه باشید.
تبلیغات

در دهه ۸۰ میلادی صنعت ویدیوگیم با رهبری نینتندو در آغاز مسیری بود که امروزه از آن به‌عنوان یک صنعت صدها میلیارد دلاری یاد می‌شود. بااین‌حال قبل از اینکه ویدیوگیم به این نقطه باشکوه برسد، بخشی از جامعه به‌شمار می‌رفت که همه آن را به چشم یک عیب یا نقص نگاه می‌کردند. در دهه‌های ۸۰ و ۹۰ میلادی اگر اعتراف می‌کردید که از بازی‌های ماریو لذت می‌برید به شما لقب‌هایی مانند دورک (Dork) به معنی بچه مثبت یا لوزر (Loser) به معنی کسی که در زندگی کار خاصی انجام نداده، داده می‌شد. تا جایی که خانواده‌ها بچه‌های خودشان را نصیحت می‌کردند که با بچه‌هایی که اهل ویدیوگیم هستند، تعاملی نداشته باشند؛ کماکه متاسفانه این باور بسیار غلط هنوز به‌صورت کم‌رنگ در برخی از مناطق جهان وجود دارد.

آن طرف ماجرا ورزش‌های تیمی حضور داشتند و بچه‌های خفن آن زمان معمولا اهل ورزش بودند؛ چه ورزشکار بودند چه از تماشای ورزش لذت می‌بردند. به‌عبارت بهتر در آن زمان جنگی وجود داشت میان نِردها یا همان بچه‌مثبت‌ها که امثال ما بودند و بچه‌های کول و خفن که سمت ورزش قرار داشتند. چه خوشمان بیاید چه خوشمان نیاید، برنده این جنگ در آن دهه‌ها معمولا افرادی بودند که ویدیوگیم را یک فعالیت ضایع و لوس قلمداد می‌کردند. بااین‌حال در طول زمان این ما گیمرها بودیم که جنگیدیم و درنهایت توانستیم جایگاه بسیار خوبی را برای خودمان بسازیم.

مرز میان ویدیوگیم و ورزش که در دهه‌ ۸۰ میلادی ابتدا و انتهای آن مشخص نبود، امروزه تقریبا قابل مشاهده نیست و در طول این سال‌ها رفته رفته کم‌رنگ و کم‌رنگ‌تر شده است. در سال ۲۰۱۰ آقای باب کوک، ژورنالیست ورزشی آمریکایی در یک مقاله تحقیقاتی نوشته بود که پسرش در یک بازی مناسب کودکان که درباره بیسبال جریان داشت، توانست به‌خوبی قوانین این ورزش را فرا بگیرد و به یکی از طرفداران این ورزش تبدیل شود. در همان مقاله آمده است که ۳۵ درصد افرادی که اهل ویدیوگیم هستند حداقل یک بار ویدیوگیمی را تجربه کرده‌اند که درباره ورزش محبوب آن‌ها بوده است. پسر آقای باب کوک سال‌ها بعد به بازی NBA2K علاقه‌مند شد و پس از آن توانست در تیم حرفه‌ای دانشگاه خودشان به یکی از بهترین بازیکنان منطقه تبدیل شود.

همین افرادی که در اوایل قرن جدید در دوران کودکی به ویدیوگیم‌های ورزشی علاقه پیدا کردند امروز از افرادی هستند که مشتری اصلی این بازی‌ها به‌شمار می‌روند. برای مثال خود بنده که برای اولین بار در سال ۲۰۰۳ توانستم بازی PES4 را تجربه کنم امروزه از مشتری‌های اصلی بازی فیفا یا اف‌سی هستم و هرچقدر هم این بازی افت کیفی داشته باشد باز هم نمی‌توانم از تجربه کردن ورزشی که دوستش دارم آن هم در صنعت ویدیوگیم چشم‌پوشی کنم. اگر از جمله افرادی هستید که در اوایل ۲۰۰۰ به تجربه ویدیوگیم پرداخته‌اید و همچنان این صنعت را دنبال می‌کنید باید به خودتان افتخار کنید؛ چرا که شما هم در جایگاه امروزی ویدیوگیم نقش داشتید و توانستید کمک کنید تا این صنعت به نزدیکی ورزش‌های تیمی برسد. بااینکه هنوز تا رسیدن به آن نقطه مسیر زیادی باقی مانده ولی به‌هیچ‌وجه نمی‌توان جایگاه بسیار مهم ویدیوگیم در فرهنگ عامه امروز را انکار کرد.

حالا به تیتر مقاله بازگردیم؛ چه شباهت‌های مهمی میان این دو صنعت بسیار بزرگ و بسیار محبوب وجود دارد؟ آیا می‌توانیم آن‌ها را در قیاس با یکدیگر در کنار هم قرار دهیم؟ اگر می‌توانیم این کار را انجام دهیم این مسیر چه پستی‌ها و بلندی‌هایی دارد؟

برای بسیاری از اهالی ویدیوگیم از جمله خود بنده، بازی‌های ویدیویی یکی از اصلی‌ترین منابع لذت به‌شمار می‌روند و به‌این‌خاطر که بازیکن را از جهان واقعی دور می‌کنند، می‌توانند نقش مهمی در روح و روان گیمرها داشته باشند. شما در ویدیوگیم اجازه اشتباه کردن دارید و با تمرین فراوان می‌توانید به یک بازیکن حرفه‌ای در آن تبدیل شوید. موضوعی که دقیقا در ورزش‌های تیمی هم صادق است. بااین‌حال می‌توانیم شباهت‌های این دو مدیوم بسیار بزرگ را در پنج زیرشاخته مهم دسته‌بندی کنیم:

  • ۱. وضعیت اجتماعی (Status)
  • ۲. دسترسی (Access)
  • ۳. مهارت‌های مختلف (Skills or Power)
  • ۴. هدف (Goal)
  • ۵. پاداش‌های نهایی (Rewards)

در ادامه مقاله قرار نیست مثل تقریبا همه مقاله‌های دنیا این پنج مورد را به‌طور جداگانه موردبحث قرار دهیم و این پنج موردی که به آن اشاره کردیم به‌طور کامل در تاروپود ادامه مقاله حضور خواهند داشت و مورد بحث قرار می‌گیرند. شما با خواندن همین پنج مورد هم می‌توانید یک پیش‌زمینه بسیار خوب در ذهن خودتان تجسم کنید که این پنج مورد چگونه درمیان ویدیوگیم و ورزش‌های تیمی مشترک هستند. بااین‌حال در ادامه مقاله به توضیحات کاملی از این پنج مورد به‌طور مشترک خواهیم پرداخت.

به همان دهه‌های ۸۰ و ۹۰ میلادی برگردیم. در آن زمان شما وقتی می‌توانستید بازی ماریو را تمام کنید یا بازی DOOM را روی درجه سختی بالا به انتها برسانید بدون شک نزد دوستانتان می‌رفتید و با این قضیه به آن‌ها پز می‌دادید. این موضوع شما را در وضعیت اجتماعی بهتری قرار می‌داد و قطعا افراد دیگر به چشم یک بازیکن حرفه‌ای به شما نگاه می‌کردند. البته که در آن زمان برای پز دادن باید سراغ دوستان نِرد خودمان می‌رفتیم که مانند خودمان اهل ویدیوگیم بودند.

این موضوع در زمان حال به‌این‌خاطر که تعداد گیمرها خیلی بیشتر از قبل شده در مسیری متفاوت قرار گرفته است. تمام کردن یک بازی روی درجه سختی بالا دیگر اتفاق خفنی نیست؛ چراکه خیلی‌ها به این مهم دست پیدا کرده‌اند و برای پز دادن باید کار بسیار خاصی انجام دهید. برای مثال بازی دارک سولز را با چشم بسته به اتمام برسانید و با این کار قطعا می‌توانید درمیان تمامی گیمرها پز کارتان را بدهید. در سمت دیگر در ورزش‌های گروهی یک بازیکن بسیار خوب قرار گرفته که در یک فصل کامل تیمش را روی دوش خودش قرار داده و آن‌ها را به موفقیت رسانده. این اتفاق قطعا آن بازیکن را در موقعیت اجتماعی و شغلی بهتری قرار می‌دهد.

گیمر یا بازیکن یک تیم ورزشی به المان‌های زیادی دسترسی دارند. برای مثال در همان بازی ماریو شما با خوردن یک گل می‌توانید گلوله‌های آتشین به سمت دشمن‌ها پرتاب کنید و از آن طرف بازیکن‌های یک ورزش تیمی می‌توانند با استفاده از تجهیزات بهتر کیفیت بازی کردن خودشان را افزایش دهند. این المان‌ها همیشه در هر دو سمت حضور داشتند و همیشه حضور خواهند داشت. گیمرها و تمام ورزشکاران در رشته‌های مختلف همیشه به یک سری امکانات و المان‌های مختلف دسترسی داشته‌اند تا بتواند سطح مهارت یا قدرت خودشان را افزایش دهند.

ما درباره این موضوع صحبت کردیم که چگونه علاقه گیمرها به بازی‌های ورزشی باعث می‌شود آن‌ها به همان ورزش علاقه بیشتری پیدا کنند و علاوه‌بر طرفداری از آن ویدیوگیم ورزشی می‌توانند از یک یا چند تیم در همان رشته ورزشی هم طرفداری کنند. حالا اجازه دهید این موضوع را از یک سمت دیگر مورد بازنگری قرار دهیم. سناریوی زیر را درنظر بگیرید:

«تیم A یک هدف مشخص دارد. آن‌ها باید با یکدیگر حرکت کنند، با یکدیگر ارتباط مناسبی برقرار کنند و نقاط ضعف یکدیگر را پوشش دهند و از نقاط قوت خود به بهترین شکل استفاده کنند. در یک مسابقه با سرعت بالا، آن‌ها باید بهترین عملکرد را داشته باشند. آن‌ها شاید برنده شوند و شاید مغلوب حریف شوند ولی بااین‌حال آن‌ها بیشترین تلاش خودشان را به کار گرفتند و با کمک یکدیگر بهترین عملکرد را ارائه دادند. در مجموع یک تجربه مهم را پشت‌سر گذاشتند».

بعد از خواندن سنارینوی بالا این سوال را از شما می‌پرسیم که به‌نظر شما این سناریو مربوط‌به یک مسابقه ورزشی بود یا به یک مچ در بازی کالاف‌ دیوتی یا رینبو سیکس تعلق داشت؟ بازی‌های ویدیویی و ورزش‌های تیمی دقیقا به همین اندازه به یکدیگر شباهت دارند. در این مقاله به دنبال اثبات این تئوری هستیم که المان‌های این دو صنعت یکسان بوده‌اند و خواهند بود. یک طرفدار ویدیوگیم ورزشی می‌تواند طرفدار همان ورزش شود و از آن طرف ورزشکاران هم می‌توانند به بازی‌های ورزشی یا در مجموع به صنعت ویدیوگیم علاقه‌مند شوند و این موضوع همکاری‌های بسیار مهمی را شکل می‌دهد.

ورزش‌کارهای بسیار محبوبی مانند لبران جیمز، نایومی اوساکا، پاتریک ماهومز و نیمار جونیور در بازی فورتنایت حضور دارند. در بازی کالاف‌دیوتی می‌توانید با اسکین‌های مربوط‌به کوین دورنت، لیونل مسی، دوین بوکر و باز هم نیمار جونیور بازی کنید. ستاره NBA کارل آنتونی تاونز استودیو خصوصی خودش در مسیر ساخت ویدیوگیم را چندی پیش افتتاح کرد. همه این اتفاقات باعث می‌شود تا بیشتر به این مسئله واقف شویم که بسیاری از ورزشکارها در وهله نخست یک گیمر بوده‌اند یا به مرور زمان علاقه زیادی به این مدیوم پیدا کرده‌اند و نمی‌توان گیمرها و ورزشکارها را از یکدیگر جدا دانست. تازه ما هیچ اشاره‌ای در این بخش به بازی‌های ورزشی نکردیم که تمام ورزشکارها برای حضور در آن‌ها پول‌های کلانی دریافت می‌کنند. برای خیلی از این ورزشکارها، رشته ورزشی آ‌ن‌ها شغل روزمره به‌شمار می‌رود و ویدیوگیم یک شغل ثانویه درکنار آن و در اوقاتی وقت آزاد بیشتری دارند.

پیش‌تر به این موضوع اشاره کردیم که در دهه ۸۰ میلادی یک جنگ اجتماعی در جریان بود. جنگی میان ما نِردها و آن بچه‌های خفنی که ورزش را بیشتر دوست داشتند. ما ماریو را داشتیم و آن‌ها مایکل جوردن داشتند، ما دوم‌گای را داشتیم و آن‌ها ریوالدو رو داشتند. در طول سال‌ها این دو گروه به‌قدری با یکدیگر یکی شدند که شاید کسی در آن‌ سال‌ها حتی فکرش را هم نمی‌کرد. امروزه مرزی میان طرفداران بازی‌های ویدیویی و طرفداران ورزش‌های گروهی وجود ندارد؛ چراکه یکی هستند. مجموعه‌های قدیمی ورزشی بازی‌های خودشان را سریع‌تر می‌سازند تا نسل جدیدی که با فضای مجازی بزرگ شده بتواند از آن لذت ببرد. بازی‌های گلف که در گذشته آهسته بودند امروزه با اضافه شدن حالت‌های فراوان بسیار سریع‌تر و پرهیجان‌تر دنبال می‌شوند.

بازی‌های ویدیویی دقیقا مانند ورزش‌های گروهی یک هدف را دنبال می‌کنند که در آن بازیکن یا بازیکن‌ها برای رسیدن به آن هدف تمام تلاش خودشان را به‌کار می‌گیرند. در این مسیر از روش‌های بسیار متنوعی استفاده می‌کنند که کمابیش رسیدن به هدف این موضوع را تا حد زیادی توجیه می‌کند. در هر دو مدیوم و در هر مسابقه‌ای تنها یک تیم می‌تواند به آن هدف نهایی برسد و رسیدن به آن هدف نهایی بدون شک مهم‌ترین پاداش برای بازیکن یا بازیکن‌ها به‌شمار می‌رود. مسیر رسیدن به این هدف در بسیاری از موارد از خود هدف، پاداش بسیار ارزشمندتری برای بازیکن تلقی می‌شود و در همین مسیر است که هر نفر می‌تواند تجربه‌های بسیار بیشتر و بسیار ارزشمندی را کسب کند.

به‌طور خلاصه تا اینجا به این مضمون رسیدیم که ویدیوگیم و ورزش‌های تیمی می‌توانند شما را در موقعیت اجتماعی ‌بهتری قرار دهند. با دسترسی به المان‌ها و امکانات مختلف می‌توانند مهارت شما را افزایش دهند و درنهایت و پس از طی کردن یک مسیر سخت و پس از رسیدن به هدف، بهترین، شیرین‌ترین و مهم‌ترین پاداش را برای شما به ارمغان می‌آورند. همین یک پاراگراف را بدون هیچ تغییری می‌توانیم هم برای ویدیو گیم و هم برای ورزش‌های تیمی استفاده کنیم بدون اینکه ذره‌ای از معنای آن کم شود.

کمی هم درباره تبلیغات در این دو صنعت بزرگ صحبت کنیم. سال‌های نه‌چندان دور شرکت‌های سازنده بازی‌های ویدیویی اصلا و ابدا به این فکر نمی‌کردند که بازی خودشان را در مکان‌های ورزشی تبلیغ کنند؛ این موضوع اصلا منطقی نبود. افرادی که در یک مکان ورزشی در حال تماشای یک مسابقه بودند به احتمال بسیار زیاد علاقه‌ای به ویدیوگیم نداشتند. این موضوع را با شرایط امروز مقایسه کنید. امکان ندارد یک مسابقه فوتبال تماشا کنید و اطراف زمین خبری از تبلیغ درباره بازی‌های فوتبالی نباشد. سونی در بازی‌های چمپیونزلیگ تبلیغ بازی‌های انحصاری خودش را کنار زمین انجام می‌دهد. نتفلیکس در زمین‌های هاکی روی یخ در آمریکا و کانادا تبلیع سونیک را به‌تصویر می‌کشد.

اگر برای تبلیغ کردن یک محصول یا اثر تنها طرفداران ویدیوگیم را هدف بگیرید و به طرفداران ورزش‌های تیمی اهمیت ندهید یا برعکس عمل کنید، بدون شک مخاطب خود را از دست خواهید داد. بسیاری از شرکت‌های بزرگ همچنان برای تبلیغات خودشان جامعه ویدیو گیم و ورزش‌های تیمی را جدا از یکدیگر می‌دانند و این موضوع قطعا برای آن‌ها نفعی نخواهد داشت؛ چراکه درصد بسیار زیادی از اعضای حاضر در جوامع ویدیوگیم یا ورزش‌های گروهی افرادی یکسان هستند و به‌این‌شکل می‌توانند جامعه هدف خودشان به‌طرز چشمگیری افزایش دهند.

در مجموع باید بگوییم که در برهه‌ای از تاریخ قرار داریم که بازی‌های ویدیویی تنها یک «بازی و سرگرمی» نیستند. این بازی‌ها به شغل خیلی‌ها تبدیل شده‌اند. این بازی‌ها خودشان به یک رشته ورزشی تیمی و انفرادی مهم تبدیل شده‌اند و المپیک مخصوص به خودشان را دارند و قرار است در المپیک‌های تابستانی هم حضور داشته باشند. ویدیوگیم مانند گذشته دیگر یک «سرگرمی» صرف نیست و خیلی بزرگ‌تر از این حرف‌ها شده است. خود من در زمان کودکی عاشق ویدیوگیم بودم ولی همیشه آرزو داشتم وقتی بزرگ می‌شوم یک ورزشکار موفق باشم و هیچوقت به ذهنم نمی‌رسید که در بزرگسالی می‌توان به ویدیوگیم به چشم شغل نگاه کرد. حالا همه‌چیز فرق کرده، بچه‌ها و نوجوان‌های امروزی می‌توانند آرزو کنند که شغلشان همان ویدیوگیم باشد. اگر همین یک تغییر را به‌خوبی درک کنیم متوجه می‌شویم که ویدیوگیم چه مسیر طول و درازی را طی کرده و امروز رشته‌ای ورزشی را به خودش اختصاص داده که آن را با عنوان eSports می‌شناسیم.

نظر شما همراهان عزیز و همیشگی سایت زومجی درباره شباهت‌های ویدیوگیم و ورزش‌های تیمی چیست؟ نظر خودتان را با ما و سایر مخاطبان سایت زومجی به اشتراک بگذارید.

مقاله رو دوست داشتی؟
نظرت چیه؟
داغ‌ترین مطالب روز

نظرات