تحلیل و موشکافی تریلر بازی The Witcher 4 | سیری، ویچر جدید
اصلیترین عنصری که به تریلر رونمایی ویچر 4 قدرت میدهد، چیزی نیست جز نمایش واضح و تکاندهندهی بخشهایی از زندگی انسان در سدههای فراموششده. تریلر میخواهد به شکل عمیق و دردناک، سیاهیهای باورپذیری را نشان بدهد که در این جهان فانتزی بهشدت پررنگ هستند. با در نظر گرفتن همین جزئیات و توجه به اسطورهشناسی مجموعه بازی ویچر، در جدیدترین ویدیو زومجی سعی میکنم که به شناخت اولیهی مناسب دربارهی اثر تازه شرکت لهستانی سیدی پراجکت برسم.
پخش از رسانه
لطفا برای حمایت از زومجی در یوتیوب تماشا کنید
قصه از جایی شروع میشود که میفهمیم یک جوان دانا، خانوادهدار، مهربان و زیبا باید فدا شود. اما درحالیکه پدر او بهعنوان یکی از عاقلترین افراد روستا دربارهی ضرورت مواجهه با سختیهای زندگی حرف میزند، آرامآرام متوجه حقیقت تلخ پشت ماجرا میشویم. پدر میگوید «دخترم، قلبت از طلا است و روحیهی ایستادن دربرابر ناملایمات را داری. نه روزهای راحت، بلکه دشواریها هستند که ما را سر و شکل میدهند. عزیزم، امروز باید سرنوشت خود را کامل کنی». دختر با اینکه عمیقا ترسیده، انقدر مودب، عاقل و بامتانت است که وظیفهی خود را انکار نمیکند؛ با این باور که باید برود و بمیرد تا همهی مردم روستا رستگار شوند.
ولی خبری از رستگاری نیست. خود پدر هم میداند که مشتی مزخرف بافته تا بلکه خودش و فرزندش را آرام کند. پدر از دختر پوزش میطلبد. او از قبل و بدون اطلاع دیگران، یک ویچر را استخدام کرده است تا شاید بچه را نجات دهد. اینجا است که میفهمیم همهی سنت روستا و توهمات مردم دربارهی روش رستگاری، چگونه از سر کجفهمی و نادانی باعث مرگ افراد بیگناه میشود.
هیولایی خطرناک در جنگل نزدیک به روستا زندگی میکند؛ هیولایی با صداها و حتی جلوههای ظاهری ترسناک ویژه برای هر شخص. مردم روستا از مدتها قبل از شدت وحشت تصور کردند که هیولا یک ربالنوع قدرتمند است. وقتی هر از چند وقت یک بار، شخصی بهعنوان قربانی به جنگل رفت، مردم کمتر از قبل اذیت شدند. پس پیرامون همین ماجرا، عقاید تازهای شکل گرفت و سیستم انتخاب شخص قربانی مشخص شد. البته که در دل چنین سیستمی، افرادی هستند که طی ادوار مختلف از قدرت به نفع خود استفاده میکنند؛ مثل مردی که خود را مسئول مخابرهی پیام خدایان بابت انتخاب قربانی بعدی میداند. عدهای از مردم با باور قلبی سرتاسر داستانهای مطرحشده را میپذیرند و لابد یکسری قانون عجیبوغریب برای انتخاب قربانی مشخص میشود. هر از چند وقت یک بار، یک نفر خواهد مرد تا بقیه زنده بمانند.
سادهتر بگویم: چوپان از ترس یک گرگ، به جای اینکه سگ نگهبان بگیرد، مثلا هر ماه یکی از گوسفندهای خود را تقدیم گرگ میکند. سیاه و تلخ است، مگر نه؟
دختر فلکزده که شاید عاقلترین و آیندهدارترین آدم روستا بوده باشد، در دل همین نادانیها باید با مرگ کنار بیاید. باید با عقیدهای تحمیلشده بر همه، گام به گام به سمت مرگ برود و به زور باور داشته باشد که این تنها راه نجات مردم است؛ درحالیکه صرفا یک هیولای گرسنه گوشت میخواهد و احتمالا هیچ فرقی نمیکند که کدام فرد را بخورد. قطعا خوردن مرد خپل بیخاصیت که از روشهای کهن زندگی مردم روستا و انتخاب خدایان دم میزند، بیشتر میتوانست هیولا را سیر نگه دارد.
داستانگویی سری ویچر در بخشهای مختلف عمیقا از تاریخ و جغرافیای مناطق مختلف اروپای قرون وسطی تاثیر میگیرد. برای نمونه هیولایی که سیری به جنگ آن میرود، براساس موجودی در اسطورهشناسی صربستان با نام بائوک طراحی شده است؛ هیولایی که از ترس هر فرد تغذیه میکند.
استفادهی هوشمندانهی سازندگان از حقایق تلخ زندگی انسان در قرنهای گذشته میتواند تاثیرات مثبت زیادی روی بازی داشته باشد. تاکید روی مواردی جدی مثل رنج بردن خیلیها از نادانی عمیق، باعث میشود که وسط همهی اِلِمان فانتزی داستان با جنسی از باورپذیری هم روبهرو باشیم؛ نکتهای که باعث افزایش ارتباط احساسی مخاطب با اثر خواهد شد. همزمان نباید فراموش کرد که چنین داستانی میتواند پرداختن به سیری بهعنوان پروتاگونیست جدید مجموعه را هم تاثیرگذارتر کند.
یکی از فرقهای کلیدی سیری با گرالت و ویچرهای دیگر، این است که او نمیخواهد نسبت به دیگران بیتفاوت باشد. سیری هیچوقت شخصیتی نیست که بدون احساسات سرش را پایین بیندازد و پول بگیرد تا کارش را انجام بدهد و برود. انتظار میرود وی در بازی جدید نیز بارها به دنبال انجام کار درست باشد؛ نه فقط انجام شغل. چون این بخشی از هویت سیری را تشکیل میدهد. در نتیجه چنین قصهای از جهات مختلف، فردی به حساسیت سیری را به چالش میکشد. او فقط به دنبال شکار یک هیولا نیست، بلکه با خشم از دست مرد نادان برای نجات دختر جوان میجنگد. از اینکه نادانها دارند دستیدستی چنین دختری را به کشتن میدهند، عصبانی است.
همین که خیلیها تاکید دارند شکارچی حرفهای نباید با احساسات تصمیم بگیرد، گاهی به ضرر سیری تمام میشود. مثلا بائوک که راه ترساندن هر کسی را بلد است، چنین جملاتی رو با صدای مردم روستا خطاب به سیری میگوید: «از اینجا برو. دخالت تو، همهمون رو به کشتن میده. مراسم ما کار میکنه (جلوی نابودیمون رو میگیره)». سیری حتی وسط نبرد وحشتناک، صدای غمگین دختر را میشنود: «قرار نبود برگردم». تردید، سایه به سایه به دنبال سیری خواهد بود.
سیری بارها در زندگی خود احساس کرده است که باید از دست سرنوشت و تصمیمات گرفتهشده توسط دیگران فرار کند. در بخشی از حرفهای بائوک میشنویم: «سرنوشت رو نمیشه عوض کرد. تو هیچچیزی رو نمیتونی تغییر بدی». البته سیری اگر میخواست تسلیم سرنوشت شود، شاید به دنبال تخت پادشاهی نیفلگارد یا تخت پادشاهی سینترا میرفت.
با همهی اینها درنهایت سیری پیروز میشود، اما شکست میخورد. هیولا از پا درمیآید، ولی یکی از همان خرافاتیهای روستا که باور داشت اصلا نمیشود در تصمیمات خدایان مداخله کرد، با چاقو دختر بدبخت را میکشد؛ تا یک وقت بلایی سر دهکدهشان نیاید.
ماجرای گوسفندها را به یاد دارید؟ حتی بعد از مردن گرگ، چوپانِ ناآگاه که سگ نگهبان نگرفت، هر از چند وقت یک بار با دست خودش یکی از گوسفندها را کشت تا مبادا گرگ به گله حمله کند. در دنیای این آدمها سیری باید بپذیرد که تا آخرین نفس جنگید، اما حریف نادانی آنها نشد. آخر کار همین است که باید سکهای بابت هیولاکشی بگیرد، راهش را بکشد و از روستا برود.
در ادامه چند قاب بهخصوص از اولین تریلر The Witcher 4 را به همراه تمام دادههای مربوطبه آنها بررسی میکنم.
تریلر رونمایی بازی The Witcher IV یک سینماتیک از قبل رندرگرفتهشده روی نسخهای خاص از آنریل انجین ۵ است. سیدی پراجکت روی نسخهی شخصیسازیشده از UE5 کار میکند تا کاملا مناسب استفاده برای بازی جهان-باز این تیم لهستانی باشد. پس همانطور که از قبل میدانستیم، برخلاف ویچرهای پیشین اینجا دیگر از رد انجین استفاده نمیشود. سیدی پراجکت امیدوار است که همکاری جدی با اپیک از پیش آمدن مشکلات فنی برای پروژه جلوگیری کند.
سازندگان همچنین تایید کردند که بازی The Witcher 4 یک تجربهی تکنفره است و حماسهی جدیدی را در سری ویچر کلید میزند. شما در جاهطلبانهترین ویچر جهان-باز، کنترل سیری را بهعنوان یک هیولاکش حرفهای برعهده میگیرید و در جهان فانتزی تاریک مجموعه غرق خواهید شد؛ جهانی پر از بیرحمی و خشونت. البته آنها گفتهاند که به دنبال بزرگ کردن کورکورانهی سایز نقشه نیستند. آنها میخواهند بازی The Witcher IV گیمپلی جهان-باز عمیقتر و مبتنی بر سیستمهای بهتر داشته باشد.
مراسمها و رفتارهای مرسوم در جهان داستانی ویچر را نیز در تریلر میبینیم؛ از برگزاری رویداد آیینی توسط مردم به هدف دور کردن شیاطین با گیاهان ویژه و انجام غسل خاص تا توقف در دل طبیعت وحشی و ادای آداب ویچر بودن.
دو شمشیر برای یک مبارز. سلاحهای کلیدی ویچرها: یک شمشیر از جنس نقره و یک شمشیر از جنس فولاد. در بسیاری از قابهای تریلر، شمشیر سوآلو یا زیریل را مشاهده میکنیم؛ همان شمشیر که گرالت آن را در یکی از پایانبندیهای بازی The Witcher 3: Wild Hunt تقدیم سیری کرد.
البته نگران تجربه کردن پایانبندی متفاوت یا حتی به یاد نداشتن جزئيات داستانی ویچر 3 نباشید. قصه به گونهای در ویچر 4 شروع میشود که هیچکدام از پایانبندیهای ویچر 3 را نقض نمیکند. مثلا شاید فکر کرده باشید که در یکی از پایانبندیهای بازی The Witcher 3: Wild Hunt، فلان کاراکتر از دنیا رفت. ولی سازندهها نشان خواهند داد که نمرده است. در کل بازی چهارم با نهایت دقت به همهی جزئیات داستانی ساخته میشود.
چند فرد کاملا آشنا با اسطورهشناسی ویچر و جزئیات جهان آن در سیدی پراجکت دقیقا روی این کار میکنند که همهی سوالهای کلیدی، جواب داشته باشند؛ تا حفرهای در داستان به وجود نیاید. بااینحال روی این نکته هم تاکید میشود که اگر کسی یک کتاب ویچر را نخوانده باشد و یک بازی ویچر را تجربه نکرده باشد، قطعا میتواند با ویچر ۴ شروع کند و از آن لذت ببرد.
به حسوحال کلی فضا هم دقت کنیم. سازندهها بدون اینکه لوکیشن دقیق محل وقوع اتفاقات بازی The Witcher IV را بگویند، این خبر را دادند که در ویچر ۴ با سیری به سرزمینهای شمالی میرویم؛ به نقاط دوردست شمال قاره.
در رابطه با ویچر شدن سیری هم صحبتهای زیادی مطرح شدهاند. سازندهها میگویند انتخاب سیری بهعنوان شخصیت اصلی جدید ویچر، کاملا منطقی و طبیعی است. فراموش نکنیم که سیری طی مقاطعی هم در کتاب و هم در بازی «ویچر» خطاب شد. او تعلیمات ویچری را در کر مورهن پشت سر گذاشت. وی خون کهن را در رگ دارد و جادوگری را از ینیفر یاد گرفت، ولی اینها باعث نمیشوند که نتواند ویچر باشد.
داستان بازی ویچر 4 سالها بعد از زمان وقوع اتفاقات داستانی بازی ویچر 3 روایت خواهد شد. سازندهها توضیح دادند که سیری در بازهای مشخص بهصورت کامل پروسهی میوتیت شدن را طی کرد و با موفقیت Trial of the Grasses ویچرها را پشت سر گذاشت. اگر از این آزمون سربلند بیرون نیامده بود، نمیتوانست برای مقابله با بائوک آن سم را برای تقویت حواس و قدرت جسمی بنوشد.
سیدی پراجکت میگوید دلایل زیادی برای انتخاب سیری بهعنوان شخصیت اصلی دارد و مدتها قبل، تصمیمگیری در اینباره را نهایی کرده است. سیری قدرت تلپورت را به دلایلی مرموز از دست داد و در بازی چهارم واقعا به چالش کشیده میشود. سازندهها به سیری به چشم یک شخصیت معرکه، محبوب و چندلایه نگاه میکنند و قصد بهرهبرداری از تفاوتهای او با گرالت را دارند؛ تفاوتهایی ازجمله جوانتر بودن. اساسا این کاراکتر هم به بازیسازها و هم به بازیکنها، آزادی عمل بیشتری میدهد. چون قصه مجموعه ویچر در بازیهای استودیو سیدی پراجکت به نقطهای رسیده که سازندهها میتوانند داستان جدید را راحتتر روایت کنند. مسائل قدیمی دیگر جمعبندی شدهاند. سازندگان میخواهند بازیکنها به شکلی فراتر از انتخاب دیالوگ و گرفتن تصمیمات داستانی هم واقعا به سبکی که میخواهند، مشغول تجربهی ویچر 4 شوند.
سیری بهعنوان یه ویچر در حال شکل دادن اصول خود است و در نتیجه تصمیمات شما پتانسیل تاثیرگذاری جدی و عمیق روی او را دارند. المانهای نقشآفرینی قرار نیست فقط در مواردی مثل امکان برقراری روابط عاطفی دیده شوند. اینکه شما در یک کوئست چه رویکردی دارید یا چه سبکی را برای مبارزه با دشمنها دنبال میکنید، به شکل قابل توجه در این تجربه RPG نشان میدهند. تیم سازنده با تاکید روی این نکته که کل تریلر رونمایی ویچر 4 در حقیقت یکی از کوئستهای بازی را نمایش داد، این خبر جذاب را اعلام کردند که میشود با تصمیمات مناسب حتی جلوی مرگ دختر بیگناه را گرفت.
گرالت کجا است؟ حضور او در مقام شخصیت فرعی در بازی The Witcher IV تایید شد. تازه برخلاف سیری، صداپیشهی گرالت تغییر نمیکند و همان داگ کاکل دوستداشتنی خواهد بود. آخرین بار که گرالت را دیدیم، به سمتوسوی بازنشستگی میرفت. تیم سازنده اشاره میکند که براساس اپیلوگ داستان Season of Storms ویچر، یکجورهایی خبر داریم که او ۱۰۱ سال بعد از زمان وقوع حوادث بازی ویچر ۳ هم زنده است؛ در جنگل مگپای.
حالا دقیقا نمیدانیم گرالت در جریان بازی The Witcher 4 کجای دنیا اقامت دارد و مشغول انجام چه کاری است. ما چگونه گرگ سفید را ملاقات خواهیم کرد؟ باید دید استودیو CD Projekt Red چه زمانی اطلاعات بیشتر و دقیق را با طرفدارها به اشتراک میگذارد.
از جزئیات مبارزهی سیری با بائوک غافل نشویم. مبارزه واقعا سخت به نظر میرسد. ولی سازندهها عملا وجود درجههای سختی مختلف را تایید کردند. کسی که در اصل فقط میخواهد داستان را ببیند و بشنود، گزینهی موردنظر خود را پیدا میکند و کسی که دوست دارد به چالش کشیده شود، طعم چالش را میچشد. نکتهی دوم به ریشه داشتن بائوک در صربستان مربوط میشود. سازندهها خبر دادند که در نگاه کلی، هیولاهای بازی براساس اسطورهشناسیهای مختلف اروپایی طراحی میشوند. برای نکتهی سوم به قدرتهای سیری دقت کنید. خانم ویچر این تواناییها را واقعا در بازی هم خواهد داشت؛ تواناییهای مانند جنگیدن با زنجیر که خودش یک ارجاع جالب تریلر اولین بازی ویچر نیز محسوب میشود.
در بازی ویچر 4 از افسونهای جادویی قوی استفاده کنید و با موارد مختلف از جمله آتش قدرت زنجیر را بالا ببرید. سیری امکان جذب انرژیهای طبیعی مختلف مثل آب، آتش و رعدوبرق را خواهد داشت.
مدالیون سیری اهمیت زیادی دارد. او یک ویچر از مکتب سیاهگوش (Lynx) است؛ مکتبی که نه در کتابهای ویچر، بلکه در فنفیکشن به وجود آمد. براساس فنفیکشنی که سالها قبل دو کاربر با اسامی Witcher190 و SMiki55 نوشتند، مکتب موردبحث بعد از یک گفتوگوی مختصر بین شخصیتهای لمبرت و کیرا متز شکل گرفت. نویسندگان تصور کردند که بعد از ماجراهای ویچر ۳، لمبرت و کیرا دوباره به هم پیوستند و مکتب گربه را در قالب مکتب سیاهگوش احیا کردند. زیرا لمبرت میخواست یاد و خاطرهی ایدن را زنده نگه دارد و جلوی از بین رفتن میراث وی را بگیرد.
بازی The Witcher IV اکنون در فاز اصلی تولید قرار دارد؛ با بیشتر از ۴۰۰ بازیساز. سازندهها میگویند سرتاسر پروسهی پیشتولید را خیلی دقیق و خوب جلو بردند تا تولید بهینه و عالی باشد. آنها خبر از بهبود ارتباط درونسازمانی و انجام کارها با شفافسازی حداکثری بین اعضای تیم میدهند. خلاصه میخواهند بدون تکرار مشکلات زمان عرضه سایبرپانک ۲۰۷۷، بهترین اثر ممکن را در زمان درست ارائه دهند. کاش اثر نهایی واقعا یک بازی معرکه از آب دربیاید که هم تولیدکنندگان به ساخت آن افتخار کنند و هم ما به تجربهاش.
جملهی نهایی سیریلا فیونا الن ریانن خطاب به مرد پلشت، بهترین پایانبندی را برای تریلر رقم زد. مرد ادعا میکند: «کل چیزی که ما میخواستیم این بود که بره به جنگل؛ بره پیش خدایان». سیری با فریاد پاسخ میدهد:
خدایان؟ اینجا خبری از خدایان نیست. اینجا فقط سروکلهی هیولاها پیدا میشه!- سیری
منظور او فقط هیولاهایی مثل بائوک در جنگل نیست. موقع بیان جملات، دقیقا در چشمهای افراد سنگدلی نگاه میکند که یکی از آنها در اوج نادانی و نفهمی چاقو را در سینهی یک جوان بیگناه فرو برد. جهان ویچر همیشه وجه هیولایی بسیاری از انسانها را خیلی خوب درکنار هیولاها به تصویر میکشد.