در سایه نوبوناگا | نگاهی تطبیقی بر شاکله تاریخی Assassin’s Creed Shadows
بازی اساسینز کرید شدوز (Assassin's Creed: Shadows) تازهترین نسخه از مجموعه محبوب و پرطرفدار شرکت یوبیسافت، نقطهای ویژه و ملتهب از تاریخ ژاپن را بهعنوان تازهترین زمینبازیاش انتخاب کرده است. طرفداران سری بعد از سالیان سال درخواست برای انتخاب کشور خورشید طالع بهعنوان مقصد بعدی این مجموعه، حالا در نقطهای بزرگ و احتمالا مبهم از تاریخ ژاپن، خودشان را پیدا میکنند.
جریان اتفاقات بازی در دورهای تحت عنوان «سنگوکو» بهمعنی «کشورِ در جنگ» از تاریخ ژاپن، بازهای پر شده از چرخشهای سیاسی، رخدادهای فرهنگی، تحولات اقتصادی، کشاکشهای مذهبی در کنار جهشهای گسترده نظامی رخ میدهد. اتفاقاتی که دوره ذکر شده را بهبازهای متمایز، جذاب و کنجکاویبرانگیز از تاریخ ژاپن بدل میکند. در این مقاله با نگاه بهاساسیترین عناصر شکلدهنده از این بازهی زمانی، خودمان را برای کسب تجربه و درکی بهتر از جریانها و رخدادهای Assassin's Creed Shadows اماده خواهیم کرد. همراه زومجی باشید.
تحولات مذهبی؛ تنشهای دینی پر حرارتتر از همیشه
«مذهب» در کشور ژاپن، همیشه معمایی خاص و پرتلاطم بوده است. شاخصی که از پیدایش تمدن در این کشور و تاثیر گرفته از شامانیسم کرهای و بودیسم هندی، بهجوهرهای با نام «شینتو/神道» بدل شد. «شینتو» (بهمعنی طریقت خدایان) بزرگترین شاخصهی ملی کشور ژاپن است؛ مولفهای که هرگز از مرسومات همیشگی و مورد انتظار «مذاهب» ملل مختلف پیروی نمیکند. شینتو قلب تپنده تمدن، فرهنگ و تاریخ کشور ژاپن است. اساسیترین عاملی که ژاپن را از سلطه فرهنگی، علمی و مذهبی چین خارج کرد. از این رو، شینتو از بدو شکلگیری جدیِ تمدن در کشور ژاپن، دائما توسط به تکیهگاه ایدئولوژیک و بنیادین حاکمان این کشور تبدیل میشد.
از نگاه مذهبی، ژاپنیها در جامعهای پر شده از عصاره شینتو متولد میشوند، آداب و رسوماش را هویت ملی خود میدانند و با رسوم بودایی از دنیا میروند. شینتو بهعنوان تجلی «ژاپن» در زندگی این ملت، همیشه با «بودیسم» که یکی از میوههای تمدن چین در کشور ژاپن بهشمار میرود، در کلنجار بوده است. چالشی تاریخی که سرآغازش به زمان ورود بودیسم از چین در قرن هفت میلادی باز میگردد. زمانی که بازشدن پای بودیسم به ژاپن و چالش این مذهب در مقابل شینتو، برپاکننده اولین جنگها در تاریخ کشور ژاپن بود. این تقلای شینتو و بودیسم اما فقط بخشی از موازنهی سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و نظامی مابین چین و ژاپن بوده است.
شینتو درواقع تجلی روایات موجود در کتاب «کوجیکی/古事記» بهشمار میرود (فیلیپی، ۱۹۶۸). روایاتی افسانهای که داستان شکلگیری کشور و تمدن ژاپن بهدست خدایان را تعریف میکند. این قصه که روایات و رسوم آن در نهایت «طریقت شینتو» را میسازد، قصه تکامل نسل اندر نسل از خدایان ژاپنی را بازگو میکند؛ قصهای که با آفرینش ژاپن بهدست ایزاناگی و ایزانامی آغاز شد و در ادامه، ماجرای نسلهای بعد از خدایان را بازگو میکند (بوکینگ، ۱۹۹۷)؛ قصهای که در نهایت با متصل کردن امپراتور به نسل خدایان، با زندگی روزمره ژاپنیها گره میخورد.
در حال حاضر، مطلقا در تمامی محصولات سرگرمی ساخت کشور ژاپن میتوانیم اشارات ریز و درشت به شینتو را پیدا کنیم.
شینتو نهتنها نظام باور دینی، بلکه بخشی جداییناپذیر از هویت ملی ژاپن محسوب میشود. همانطور که شاهنامه فردوسی با روایت قصهی اساطیر به زنده نگه داشتن زبان و فرهنگ پارسی منجر شد، کوجیکی و نیهونگی نیز تاریخ اسطورهای و عناصر فرهنگی/ملی ژاپن را شکل میدهند (آستون، ۱۸۹۶). در این متون، امپراتوران ژاپن بهعنوان فرزندان خدایان معرفی میشوند و بدین ترتیب، مشروعیت حکومتشان به باورهای دینی پیوند میخورد (گرپارد، ۱۹۹۲).
منابع:
- آستون، ویلیام جرج. نیهونگی: تاریخ ژاپن از آغاز تا سال ۶۹۷ میلادی. لندن: انتشارات کیگان پال، ترنچ، تروبنر و شرکا، ۱۸۹۶.
- بوکینگ، برایان. فرهنگ لغت محبوب شینتو. انتشارات کرزون، ۱۹۹۷.
- گرپارد، آلن جی. آیین خدایان: مطالعهای درباره آیین کاسوگا در تاریخ ژاپن. انتشارات دانشگاه کالیفرنیا، ۱۹۹۲.
- فیلیپی، دونالد ال. کوجیکی. انتشارات دانشگاه پرینستون، ۱۹۶۸.
تحولات مذهبی که در دوران نوبوناگا و عصر سنگوکو (پنجره زمانی بازی Assasin's Creed) رخ میدهند، همگی در قرن هفتم میلادی و سرآغاز نفوذ بودیسم در کشور ژاپن ریشه دارند. ژاپن بهعنوان کشوری که تا ۱۰ قرن از دستور زبان و نوشتار چینی پیروی میکرد، شهرسازی و تمدنسازی را از پایتختِ وقت کشور چین یعنی شهر شیآن/Xian آموخت و اولین پایتخت ژاپن را (شهر نارا/Nara) ایجاد کرد، طریقت «شینتو» را بهعنوان همان عنصری میدید که بالاخره میتواند عامل جداسازی و تمییز ژاپن و چین باشد. چرا که ژاپنیها به مدت ۱۰ قرن هرگز نمیتوانستند این حجم از سایهاندازی فرهنگی، نظامی و ساختاری چین را تحمل کنند. پس بههر قیمتی که بود از شینتو محافظت میکردند؛ تا اینکه در قرن ۷ بودیسم وارد کشور ژاپن شد و همهچیز تغییر کرد. چرا که بودیسم بهشکلی عجیب، با ژاپنیها انس گرفت و پر طرفدار شد.
به مدت ۱۰ قرن تا پیش از ابداع دستور زبان هیراگانا توسط بانوان ادیب ژاپنی، دستور زبان چینی تمام شاکلهی سواد، تمدن و فرهنگ ژاپنیها را شکل میداد؛ اشعار، کتب و نامهها تا حدود ۱۰ قرن در ژاپن به زبان چینی نوشته و خوانده میشد. افزوده شدن بودیسم در قرن ۷ به چنین شرایطی، رخنه معارف چینی در فرهنگ، معماری و تمدن ژاپن را بههمراه داشت. اینجاست که ژاپن تنها یک شاخصه را بهبزرگترین راه فرار از سایه سنگین چین میدید: شینتو.
بودیسم بهخصوص شاخهی «ذن» از این آئین، طریقتی پر شده از آموزههایی است که افراد را برای مرگ و دست کشیدن از حیات پر شده از تجمل و مادیات، آماده میکند. کشور ژاپن هم که تحتتاثیر موقعیت جغرافیایی خاصاش دائما از حوادث طبیعی مثل زلزلههای مهیب تاثیر میگرفت، همیشه مردماناش را در مواجهه با مرگ قرار میدهد. اینجا بود که ورود بودیسم بهعنوان طریقتی با محوریت دست کشیدن از دنیای فانی و در آعوش کشیدن مرگ (که بعدها به مهمترین اصل طریقت سامورای و کتاب «هاگاکوره» بدل شد) هواداران بیشماری در میان ژاپنیها پیدا کرد. اینجا دقیقا لحظهای است که حاکمان ژاپنی، از عصر کهن تا ادوار بعدی از جمله دوران کاماکورا و سنگوکو، محبوبیت بودیسم را بهنشانهی پایمال شدن هویت ژاپنی دیدند و بهمقابله با آن پرداختند. این مقابله اما بهروشهای مختلفی ترجمه شد؛ از تخریب معابد بودایی و کشتارهای بزرگ گرفته تا صلح مقطعی [که الان هم در دوره صلح بودیسم و شینتو بهسر میبریم].
دوران سنگوکو را میتوان به عنوان یکی از مهمترین دورههای تغییرات دینی در ژاپن شناخت. با کاهش اقتدار شوگون و بالا گرفتن درگیریهای میان دایمیوها [زمینداران نظام فئودالی]، دین به عنوان عنصری هویتبخش و یک ابزار سیاسی مورد استفاده قرار گرفت.
دایمیوهایی که برای حفظ قدرت خود به حمایت مردم نیاز داشتند، به تأسیس یا بازسازی زیارتگاههای شینتویی میپرداختند. در مقابل، بودیسم نیز که از دوران آسوکا و نارا در ژاپن گسترش یافته بود، به شدت تحت تأثیر جنگهای داخلی قرار گرفت. معابد بودایی، که ثروت و زمینهای زیادی در اختیار داشتند، وارد درگیریهای نظامی شدند. برخی از فرقههای بودایی مانند جودو (Jōdo) و شینگون (Shingon) به ترویج آموزههای صلحآمیز پرداختند، اما فرقه تندای (Tendai) و راهبان مبارز ایکو-ایکی (Ikkō-ikki)، دستهها و ارتشهایی از راهبان جنگجو را تشکیل دادند و علیه شوگونها و دایمیوهای ظالم قیام کردند. یکی از مهمترین درگیریها، محاصره معبد هونگانجی توسط اودا نوبوناگا در سالهای ۱۵۷۰ تا ۱۵۸۰ بود، جایی که پیروان فرقه جودو-شینشو (Jōdo Shinshū) بیش از یک دهه در برابر نوبوناگا مقاومت کردند تا سرانجام این معبد سقوط کرد.
تحولات نظامی؛ شکوفایی رویکردهای جنگی و جنگافزارها
عصر سنگوکو یکی از پرتلاطمترین دورههای تاریخ ژاپن بود که در آن فرماندهان محلی (دایمیوها) بهطور مداوم برای قدرت و قلمرو با یکدیگر درگیر بودند. در این میان، اودا نوبوناگا (Oda Nobunaga) یکی از مهمترین چهرههایی بود که نهتنها مسیر یکپارچهسازی ژاپن را هموار کرد، بلکه اصلاحات نظامی چشمگیری را در جنگاوری این کشور ایجاد کرد. این اصلاحات شامل افزایش استفاده از تفنگهای فتیلهای، تغییرات در ساختار ارتش، تاکتیکهای نوین، و استراتژیهای محاصرهای جدید بود.
یکی از برجستهترین اصلاحاتی که نوبوناگا در ارتش خود اعمال کرد، استفاده گسترده از تفنگهای فتیلهای (Tanegashima) بود. این اسلحه که در دهه ۱۵۴۰ از طریق تجار پرتغالی به ژاپن وارد شده بودند، در ابتدا بسیار گران و غیرقابلاعتماد بودند؛ اما نوبوناگا با سرمایهگذاری در تولید داخلی، آنها را به نیرویی قدرتمند تبدیل کرد. در نبرد ناگاشینو (Nagashino)، نوبوناگا توانست با استفاده از هزاران تفنگچی که در پشت استحکامات چوبی مستقر شده بودند، نیروی سامورایی سوارهنظام تاکدا کاتسویوری (Takeda Katsuyori) را شکست دهد. او تاکتیک شلیک چرخشی را به کار برد که در آن سربازان به نوبت شلیک کرده و سلاح خود را مجدداً پر میکردند، درحالیکه نفرات دیگر آماده شلیک بودند. این روش باعث شد که رستههای سامورای مسلح به شمشیر و کمان در مقابل خط آتش یاران نوبوناگا تسلیم شوند.
نوبوناگا بر بهبود فناوری تولید تفنگ در ژاپن تأکید داشت و کارگاههای متعددی برای افزایش دقت و کاهش زمان بارگیری این سلاحها تأسیس کرد. برخلاف سایر دایمیوها که همچنان به شمشیر و کمان وابسته بودند، ارتش نوبوناگا در مقیاسی قابل توجه از سلاح گرم استفاده میکرد.
پیش از دوره نوبوناگا، ارتشهای ژاپن بیشتر متشکل از سامورایهای فئودالی و سربازان محلی (بوشی/Bushi) بودند که در زمان جنگ فراخوانده میشدند. اما نوبوناگا به ایجاد یک ارتش دائمی و حرفهای روی آورد که بر اساس سلسلهمراتب نظامی عمل میکرد.
سربازان نوبوناگا بر اساس تواناییها و تخصص، به دستههای زیر تقسیم میشدند:
- واحدهای تفنگچی (Teppō-gumi): متخصص در استفاده از تفنگ
- واحدهای نیزهدار (Yari-gumi): برای حملات نزدیک
- واحدهای کماندار (Yumi-gumi): که نقش پشتیبانی از راه دور را ایفا میکردند
- سوارهنظام سامورایی که بهعنوان نیروهای نخبه عمل میکردند
برخلاف دایمیوهای دیگر که تنها در مواقع ضروری ارتشهای خود را فعال میکردند، نوبوناگا در قلمرو خود پادگانهای دائمی و ارتشهای مزدور ایجاد کرد که باعث شد همیشه نیروهای آماده را در اختیارش قرار میداد. این ارتش از کشاورزان و جنگجویان غیرسامورایی تشکیل شده بود که آموزش دیده و به تسلیحات جدید مجهز شده بودند.
یکی از ویژگیهای بارز استراتژی نظامی نوبوناگا، تسلط او بر تکنیکهای محاصرهای بود. برخلاف روش سنتی ساموراییها که به نبردهای مستقیم علاقه داشتند، نوبوناگا از تاکتیکهای محاصرهای پیچیده برای تصرف قلعهها استفاده کرد. نوبوناگا اولین فرماندهای بود که در ژاپن از مواد منفجره و توپخانه برای تخریب دیوارهای قلعهها استفاده کرد. او در محاصره قلعههای مقاوم، از آتشافروزی گسترده و ایجاد گرسنگی در محاصرهشدگان برای تسلیم آنها استفاده کرد. نوبوناگا نهتنها قلعههای دشمن را تسخیر کرد، بلکه قلعههایی با طراحی مدرن مانند قلعه آزوچی (Azuchi Castle) را بنا کرد که دارای استحکامات پیشرفته و دیوارهای مقاومتر در برابر حملات بود. این قلعهها برخلاف قلعههای سنتی ژاپنی که معمولاً از چوب ساخته شده بودند، از سنگ و مصالح مقاوم بهره میبردند و امکان دفاع طولانیمدت را فراهم میکردند.
تحولات اقتصادی؛ از شاکله فئودالی به اقتصاد جدید
قبل از ظهور نوبوناگا، اقتصاد ژاپن عمدتاً بر پایه نظام فئودالی ترسیم شده بود. در این نظام، زمینهای کشاورزی به صورت ارثی مابین خانوادههای دایمیویی تقسیم شده و پایه اصلی ثروت، تولیدات کشاورزی محسوب میشد. با این حال، ساختار اقتصادی آن دوران، به دلیل جنگهای مداوم و درگیریهای داخلی، با مشکلاتی مانند ناپایداری تولید، عدم تمرکز توضیع منابع و کمبود زیرساختهای مالی مواجه بود.
دوران سنگوکو اما زمینهای برای تحولات اساسی را فراهم آورد. در این دوران، با وجود آشوب سیاسی و نظامی، چارچوبهای اقتصادی تغییر کردند. با شروع جنگهای مداوم، نیاز به منابع مالی بیشتر برای تأمین هزینههای جنگ و افزایش قدرت دایمیوها باعث شد تا اصلاحات اقتصادی در برخی مناطق آغاز شود. یکی از دستاوردهای مهم نوبوناگا، اجرای اصلاحات در سیستم مالیاتی بود. پیش از او، مالیات عمدتاً به شکل غلات و محصولات کشاورزی پرداخت میشد؛ امری که با مشکلاتی همچون نابسامانی و نوسانات در برداشت محصولات مواجه بود. نوبوناگا با معرفی سیستمهای مالیاتی مبتنی بر ارزیابی دقیق ارزش زمینها (که بعدها در دوران ادو بهسیستم کوکوداکا Kokudaka/石高 شناخته شد) تلاش کرد تا از منابع مالی کشور بهطور بهینهتری بهره ببرد.
این سیستم مبتنی بر ارزیابی درآمدزایی زمینها، به دایمیوها امکان میداد تا مالیات مشخصشدهای را از کشاورزان دریافت کنند. نتیجه این اصلاحات، افزایش نقدینگی در بازار اقتصادی و بهبود روند تأمین منابع مالی برای ارتش و ساخت و سازهای اساسی بود. نوبوناگا با سرکوب بسیاری از قدرتهای محلی و تمرکز قدرت در دست خود، توانست منابع مالی و اقتصادی را متمرکز کند. او با ادغام قلمروهای مختلف، به ایجاد بازاری یکپارچه دست یافت. این متمرکزسازی، علاوه بر تقویت ساختار نظامی، زمینههای رشد اقتصادی را نیز فراهم آورد.
ارتباط با کشورهای اروپایی نهتنها از نقطهنظر دینی و نظامی، بلکه از نظر اقتصادی هم تاثیرگذار بود.
با متمرکز شدن منابع مالی، دولت نوبوناگا قادر به تأمین تجهیزات نظامی، ساخت قلعههای مدرن و توسعه شبکههای حمل و نقل شد که در نهایت اسباب رشد اقتصاد منطقهای و افزایش سطح تولید و تجارت را فراهم کرد. با بهبود نظام مالیاتی و تمرکز منابع، شرایط بهتری برای توسعه تجارت داخلی در قلمرو نوبوناگا فراهم آمد. شهرهایی مانند ساکای و سایر مراکز تجاری کوچک به سرعت رشد کردند و نقش طبقه بازرگانان بهطور قابل توجهی افزایش یافت. بازرگانان محلی از طریق تجارت محصولات کشاورزی، صنایع دستی و کالاهای وارداتی، توانستند ثروت خود را افزایش دهند. این روند باعث شد تا فعالیتهای اقتصادی تنوع بیشتری پیدا کند و اقتصاد منطقهای به سمت بازار آزاد حرکت کند. همچنین ظهور بازارهای ثابت در شهرها، به افزایش نقدینگی و تبادل کالاها و خدمات کمک کرد.
با ورود تفنگهای پرتغالی به ژاپن در اوایل قرن شانزدهم، ارتباطات تجاری بین ژاپن و اروپا آغاز شد. نوبوناگا با استقبال از تکنولوژیهای جدید و کالاهای وارداتی، به ویژه کالاهای لوکس و اشیاء هنری، زمینه تبادل ارز خارجی را نیز فراهم ساخت. ورود سکههای اروپایی و پولهای چینی موجب شد تا ارز و نقدینگی در بازارهای محلی افزایش یابد. این تغییرات نهتنها به بهبود سیستم مالی داخلی کمک کرد، بلکه امکان برقراری روابط تجاری بینالمللی را نیز افزایش داد. همچنین، با استفاده از کالاهای وارداتی بهعنوان نمادهای فرهنگی و قدرت اقتصادی، دایمیوها توانستند جایگاه خود را تقویت کنند.
شهرهای ساحلی مانند ناگاساکی و هیراادو به مراکز اصلی تجارت خارجی تبدیل شدند. این شهرها به واسطه بنادر فعال و امکانات لجستیکی، نقطه تلاقی با تجار اروپایی و چینی شدند. رشد این مراکز تجاری موجب شد تا فعالیتهای اقتصادی در سطح منطقهای به شدت توسعه یابد و فرهنگ تجاری و تبادل ارز خارجی در ژاپن شکل بگیرد. بنادر فعال، نه تنها کالاها را از خارج وارد میکردند، بلکه نقش مهمی در انتقال تکنولوژی و دانشهای جدید اقتصادی و نظامی داشتند. این تبادلات فرهنگی و اقتصادی به نوبوناگا کمک کرد تا بتواند از تجربیات خارجی بهرهمند شود و اصلاحات اقتصادی خود را با استانداردهای بینالمللی هماهنگ کند.
کشاورزی در دوران نوبوناگا بهعنوان ستون اصلی اقتصاد ژاپن مطرح بود. با اصلاح سیستم مالیاتی و تعیین ارزش دقیق زمینها، دایمیوها انگیزه بیشتری برای بهبود روشهای کشاورزی پیدا کردند. نوبوناگا با ترویج استفاده از فناوریهای نوین و بهبود شیوههای آبیاری، سعی کرد تا بهرهوری زمینهای کشاورزی را افزایش دهد. توسعه کشاورزی نه تنها به تأمین مالیات ثابت کمک کرد، بلکه با افزایش تولید محصولات کشاورزی، زمینه ایجاد بازارهای داخلی گستردهتر و ثبات اقتصادی را فراهم ساخت. بهبود بهرهوری و تکنیکهای نوین کشاورزی باعث شد تا جمعیت روستایی بتواند نیازهای خود را بهتر تأمین کند و از این طریق، فشار اقتصادی بر طبقه کشاورز کاهش یابد.
تغییرات اقتصادی عصر نوبوناگا، تحولات اقتصادی دوران پسا-سنگوکو را پایهریزی کرد.
اقتصاد قوی، یکی از پیشنیازهای موفقیت نظامی نوبوناگا بود. اصلاحات مالیاتی، سیستم پولی ثابت و توسعه تجارت داخلی، منابع مالی لازم برای تأمین تجهیزات نظامی، استخدام سربازان و نگهداری از ارتش دائمی را فراهم کرد. این منابع مالی، به نوبوناگا اجازه داد تا در مقابل دشمنان خود، از جمله دایمیوهای قدرتمند دیگر، مقاومت کند و پیشرفتهای نظامی خود را ادامه دهد. بودجههای بالا و مدیریت دقیق منابع مالی، باعث شدند که ارتش نوبوناگا مجهز به سلاحهای نوین مانند تفنگهای فتیلهای شود و از تاکتیکهای نوین نظامی بهره ببرد. در نتیجه، جنگهای او نه تنها به دلیل نوآوریهای نظامی بلکه بهواسطه پشتوانه اقتصادی قوی، موفقیتآمیز بودند.
تحولات اقتصادی دوران نوبوناگا نه تنها در آن زمان تأثیرگذار بود، بلکه پایههای اقتصاد مدرن ژاپن را نیز بنا نهاد. اصلاحات مالیاتی، توسعه سیستم پولی و رشد تجارت داخلی و خارجی، همگی از جمله عواملی بودند که ژاپن را برای ورود به دوره ادو (Edo Period) آماده کردند. در این دوره، ژاپن به کشوری صلحجو و از نظر اقتصادی پایدار تبدیل شد که الگوهای اقتصادی و تجاری آن همچنان تا قرنها ادامه یافت. توسعه اقتصادی در دوران نوبوناگا تأثیرات عمیقی بر ساختار اجتماعی ژاپن داشت. افزایش تولیدات کشاورزی، رونق تجارت و ظهور طبقه بازرگانان، موجب شد تا ساختار طبقاتی جامعه تغییر کند. به جای نظام سفت و سخت فئودالی، جامعه بهتدریج به سمت یک نظام اقتصادی پویا و بازار محور حرکت کرد که نقش طبقههای مختلف اجتماعی را تغییر داد. تحول اقتصادی همچنین موجب شد تا فرهنگ مصرف و ارزشهای مدرنتری در جامعه شکل گیرد. افزایش ارتباطات تجاری و تبادل ارز خارجی، در نهایت موجب شد تا ایدههای نوین اقتصادی و فرهنگی از کشورهای خارجی وارد ژاپن شوند و جامعه را به سمت جهانیشدن سوق دهند.
پیچشهای سیاسی
پیش از ظهور نوبوناگا، ژاپن بهطور عمده تحت سلطه نظام فئودالی عمل میکرد. هر دایمیو، که معمولاً مالک زمینهای وسیعی بود، بهطور مستقل از دیگران حکومت میکرد و در شرایطی که هیچ قدرت مرکزی قوی وجود نداشت، هر منطقه به مثابه یک ایالت کوچک تلقی میشد. این پراکندگی قدرت باعث ایجاد درگیریهای مداوم، جنگهای داخلی و ضعف در مدیریت کل کشور شده بود
با کاهش اقتدار شوگون (سپهسالار/حاکم نظامی)، دایمیوها برای افزایش نفوذ و کنترل بر قلمروهای خود به رقابتهای خونین پرداختند. این رقابتها منجر به بیثباتی سیاسی و اقتصادی، فساد و کمبود هماهنگی بین مناطق مختلف شد. در همین میان، نیاز به ایجاد یک نظام سیاسی واحد و متمرکز برای پایان دادن به این آشوبها به شدت احساس میشد.
تکیهبر شینتو برای اثبات مواضع ملیگرایانه و مقابله با سایر معارف چینی [مشخصا بودیسم] یکی از مهمترین رویکردهای سیاسی و نظامی اودا نوبوناگا بهشمار میرفت.
اودا نوبوناگا در اوایل قرن شانزدهم به عنوان یکی از دایمیوهای منطقهای ظاهر شد. او با بهرهگیری از استعداد نظامی و دیدگاه اصلاحطلبانه خود، توانست قدرت خود را به سرعت گسترش دهد. برخلاف سایر دایمیوها که به روشهای سنتی و فئودالی پایبند بودند، نوبوناگا از نوآوریهای نظامی و مدیریتی استفاده کرد تا ساختار سیاسی منطقهای را تغییر دهد. یکی از اصلیترین عوامل موفقیت نوبوناگا، استفاده بهینه از تکنولوژیهای نوین نظامی، به ویژه ورود تفنگهای فتیلهای (Tanegashima)، بود. او با استفاده از این سلاحهای نوین توانست نظامهای نظامی سنتی سامورایی را به چالش بکشد و در نبردهایی مانند نبرد ناگاشینو (Nagashino) به پیروزیهای بزرگ دست یابد. این موفقیتها نه تنها نظام نظامی او را تقویت کرد، بلکه به عنوان عنصری کلیدی در به دست آوردن مشروعیت سیاسی نیز مطرح شد.
با استفاده از تاکتیکهای نوین و توان نظامی بالا، نوبوناگا به سرکوب دشمنان سیاسی و نظامی پرداخت. او با شکست دادن دایمیوهای قدرتمند و یکی کردن قلمروهای پراکنده، پایههای یک دولت متمرکز را بنا نهاد. از طریق تسخیر قلعهها و بهرهبرداری از منابع مالی، او توانست منابع را در یک نقطه متمرکز کند و از این طریق یک ساختار حکومتی قوی ایجاد نماید.
یکی از دستاوردهای بزرگ نوبوناگا، تمرکزسازی قدرت بود. او با سرکوب نظام فئودالی پراکنده و کنار گذاشتن ساختارهای سنتی، نظام حکومتی جدیدی را به وجود آورد که مبتنی بر متمرکز کردن منابع و فرماندهی قوی بود. نوبوناگا با فتح و ادغام قلمروهای متعدد، یک ساختار سیاسی متحد ایجاد کرد که از فساد و انقسام سیاسی گذشته فاصله داشت. او به منظور مدیریت بهینه قلمروهای فتحشده، نهادهای اداری جدیدی مانند دستگاههای مالیاتی منظم، ثبت احوال و نظام قضایی را معرفی کرد. این اقدامات زمینه را برای ایجاد یک دولت مرکزی قدرتمند فراهم آورد. با استفاده از اصلاحات مالیاتی و نظام پولی جدید، نوبوناگا منابع مالی را متمرکز کرد و به تأمین تجهیزات و نیروی انسانی برای ارتش متمرکز پرداخت.
در پی تمرکز قدرت، نوبوناگا به توسعه یک سیستم اداری مدرن پرداخت که نخستین قدم به سوی دولتسازی ژاپن محسوب میشد. نوبوناگا با اصلاح نظام مالیاتی به نحوی که ارزش واقعی زمینها مشخص شود، توانست درآمدهای دولت را افزایش دهد. این درآمدها به تأمین منابع برای پروژههای نظامی و ساخت زیرساختهای اداری کمک کرد. اداره کل قلمروها با ایجاد مرکزی برای نظارت بر فعالیتهای سیاسی، اقتصادی و قضایی، بهبود یافت. این مراکز باعث افزایش شفافیت و کارآمدی سیستم اداری شدند. با تأسیس دادگاههای مرکزی و محلی، نوبوناگا سعی کرد تا نظم و قانون را در قلمروهای تحت کنترل خود برقرار کند. این کار موجب ایجاد اعتماد عمومی به دولت جدید شد و به تثبیت ساختار سیاسی کمک کرد.
نوبوناگا در نظام حکومتی خود، ملاحظاتی از دیدگاه نظامی و سیاسی را ترکیب کرد. او با سازماندهی دوباره نیروهای نظامی و اداری، از همزمانی مسائل نظامی و سیاسی بهره برد. در این راستا ارتش نوبوناگا به واحدهای تخصصی تقسیم شد و هر کدام وظایف مشخصی در میدان نبرد و یا حفاظت از مناطق داشتند. این تقسیمبندی باعث شد تا تصمیمگیریها سریعتر و مؤثرتر صورت گیرند. ترکیب بسیاری از افسران نظامی نوبوناگا نقشهای اداری نیز بر عهده گرفتند. این ترکیب وظایف کمک کرد تا هماهنگی بین نیروهای نظامی و سیستم اداری بهبود یابد و از ایجاد تضادهای داخلی جلوگیری شود. نوبوناگا به عنوان یک اصلاحطلب سیاسی همواره به دنبال نوآوری در سیستمهای حکومتی و نظامی بود. او از تجربیات جنگهای گذشته درس گرفت و سیستمهای خود را بهبود داد تا همواره در برابر تهدیدات داخلی و خارجی مقاوم باشد.
با تمرکز قدرت داخلی و ایجاد یک دولت متمرکز، نوبوناگا نگرش ژاپن نسبت به روابط خارجی را نیز تغییر داد. پیش از او، ژاپن بهطور عمده به سیاستهای داخلی و درگیریهای محلی مشغول بود؛ اما با تثبیت قدرت، امکان برقراری ارتباطات خارجی و بهرهبرداری از تکنولوژیهای نوین فراهم شد. ورود تفنگهای فتیلهای نمونهای از تأثیرات غربی بود که نوبوناگا به کار گرفت. برخی از روشهای مدیریتی و اداری که از اروپا وارد شدند، به تدریج در نظام سیاسی ژاپن نفوذ کردند. اگرچه این تغییرات بهصورت مستقیم در دوران نوبوناگا مشاهده نمیشوند، اما بذرهای آنها در این دوره نهاده شد.
به علاوهٔ استفاده از فناوریهای نظامی، نوبوناگا روابط تجاری را به عنوان یک ابزار دیپلماتیک به کار برد. او از طریق تبادلات تجاری با کشورهای خارجی، نه تنها کالاهای نوین را وارد کشور کرد، بلکه از طریق این روابط به تبادل فرهنگی و اطلاعات سیاسی نیز پرداخت. این روابط به تثبیت قدرت داخلی و افزایش نفوذ سیاسی کمک کرد.
تحولات سیاسی نوبوناگا نقش بسزایی در پایهگذاری دولت مرکزی ژاپن داشت. با کنار گذاشتن ساختارهای سنتی فئودالی و تمرکز قدرت، نوبوناگا زمینه یکپارچهسازی کشور را فراهم آورد. این تحولات بهطور مستقیم به دوران بعدی، به ویژه حکومت توکوگاوا ایهیاسو در دوره ادو، راه داد که به عنوان دورهای از صلح و ثبات سیاسی شناخته میشود. با تغییر نظام سیاسی، ساختار طبقاتی نیز دستخوش تحول شد. دایمیوهای قدیمی که بر پایه قدرت نظامی و مالکیت زمین حکومت میکردند، به دلیل تمرکز قدرت و ظهور سیستم اداری جدید، نقششان کاهش یافت. طبقههای مدیریتی و اداری جدید جایگزین آنها شدند. ظهور مدیران حرفهای و نظامیان متخصص باعث شد تا رابطه میان حکومت مرکزی و مناطق بهطور جدی تغییر کند. این تغییرات به تدریج باعث ایجاد یک نظام حکومتی پایدارتر و کارآمدتر گردید.
با ایجاد دولت مرکزی و اجرای سیستمهای اداری نوین، فرهنگ سیاسی در ژاپن نیز دستخوش تغییر شد. نظام حکومتی جدید، که مبتنی بر قوانین و نهادهای منظم بود، زمینه مشارکت افراد در امور اداری را فراهم آورد. گرچه مشارکت مردمی در آن دوران به معنای امروزی آن نبود، اما اصلاحات نوبوناگا باعث شد تا تصمیمگیریها مبتنی بر منطق و شفافیت بیشتری انجام شود و زمینهٔ رشد فکری در میان مدیران و اندیشمندان سیاسی فراهم شود.
با وجود موفقیتهای چشمگیر نوبوناگا در تمرکز قدرت و اصلاح ساختارهای سیاسی، وی با مقاومتهایی از سوی دایمیوهای سنتی مواجه شد. برخی از این فرماندهان که به نظام فئودالی قدیمی پایبند بودند، نسبت به تغییرات نوبوناگا مخالفت نشان دادند و تلاش کردند از حفظ استقلال مناطق خود اصرار کنند. این مقاومتها منجر به درگیریهای متعدد و حتی شورشهای داخلی شد که نوبوناگا مجبور به اتخاذ راهکارهای نظامی و دیپلماتیک برای مهار آنها گردید. تمرکز قدرت به نحوی که در دوران نوبوناگا شاهد آن بود، چالشهای اجرایی خاص خود را نیز به همراه داشت. مدیریت قلمروهای وسیع، نظارت بر دستگاههای اداری و هماهنگی بین بخشهای مختلف دولتی از جمله مشکلاتی بودند که با اصلاحات سیاسی روبهرو شدند. با این حال، نوبوناگا با استفاده از ساختارهای جدید و تعیین قوانین دقیق، توانست بسیاری از این مشکلات را مرتفع کند؛ اما برخی از خلأهای اجرایی همچنان باعث نارضایتیهای داخلی شدند.
تصمیمات نوبوناگا همراه با عملکرد هیدهیوشی، میوههای ژاپن متحد را در دستان توکوگاوا ایهیاسو قرار داد.
با گذشت زمان و با نزدیک شدن به پایان دوران نوبوناگا، سوالاتی پیرامون پایداری نظام سیاسی ایجاد شد. انتقال قدرت از یک رهبر اصلاحطلب به دولتهای بعدی (مانند تویوتومی هیدهیوشی و توکوگاوا ایهیاسو) چالشهای زیادی را به همراه داشت. نوبوناگا به رغم اصلاحات گسترده، نتوانست تمامی مشکلات ساختاری را حل کند و برخی از ناکارآمدیهای سیستم جدید در مراحل بعدی ظهور یافتند. با این حال، پایههای اولیهٔ ایجاد یک دولت مرکزی و سیستم اداری منظم، مسیر را برای پایداری سیاسی در دورههای بعدی هموار کرد.
تحولات سیاسی نوبوناگا باعث شدند تا ژاپن از یک ساختار پراکنده فئودالی به یک کشور متحد و سازمانیافته تبدیل شود که الگوی موفقیت در مدیریت منابع و حکومت مرکزی را برای نسلهای آینده ارائه داد. اصلاحات نوبوناگا تأثیری عمیق بر فرهنگ سیاسی ژاپن گذاشت. ظهور یک دولت مرکزی منظم و اجرای قوانین مدون، به توسعه اندیشه سیاسی و قانونی در ژاپن کمک کرد.
تحولات فرهنگی
پیش از ظهور نوبوناگا، ژاپن در یک ساختار فئودالی عمیق و سنتمحور قرار داشت. فرهنگ ژاپنی در آن زمان به شدت تحت تأثیر رسوم و سنتهای قدیمی بود؛ آیینهای شینتو که بنیاد اصلی اعتقادات بومی ژاپن محسوب میشدند و همچنین آیینهای بودایی که از دوران نارا و هیان به کشور وارد شده بودند. هنرهای سنتی مانند خطاطی، نقاشی، و مراسم چاینوشی نیز به عنوان عناصر اساسی فرهنگ ژاپن تثبیت شده بودند. در عین حال، ساختار اجتماعی بر پایه سلسله مراتب فئودالی و ارزشهای مرتبط با وفاداری، شرافت سامورایی و احترام به سلسلههای خانوادگی شکل گرفته بود.
با وجود زیباییهای فرهنگی آن دوران، ساختار فئودالی محدودیتهایی نیز ایجاد میکرد؛ از جمله تکیه بیش از حد بر آداب و رسوم قدیمی و مقاومت در برابر نوآوریهای فرهنگی. در کنار این محدودیتها، جنگهای مداوم و درگیریهای داخلی، فضای فرهنگی را به نوعی متزلزل میساخت و نیاز به تغییر و تطبیق با شرایط جدید احساس میشد. وضعیت فرهنگی پیش از نوبوناگا تحت تأثیر یک نظام سنتی و محافظهکارانه بود که در بسیاری موارد مانع از پذیرش ایدههای نو و ابتکاری میشد.
اودا نوبوناگا بهعنوان یک رهبر اصلاحطلب و پیشرو، برخلاف سنتهای فئودالی، تمایل به نوآوری و شکستن مرزهای قدیمی داشت. وی نه تنها از دیدگاه نظامی بلکه از منظر فرهنگی نیز به دنبال ایجاد تغییرات بنیادین بود. نوبوناگا با دیدی آیندهنگر و از طریق برخورد متفاوت با سنتها، زمینههای رشد هنر، ادبیات و اندیشههای نوین را فراهم آورد. با ورود نوبوناگا، ارزشهای فرهنگی ژاپن دستخوش بازنگری شدند. او با تأکید بر نوآوری و خلاقیت، تلاش کرد تا فرهنگ ژاپن را از قیدهای سنتی رها سازد. نوبوناگا با حمایت از هنرمندان و اندیشمندان جوان، فضای آزادتری برای ابراز ایدههای نو فراهم آورد. از این رو، در دوران او شاهد ظهور سبکهای نوین در هنر و ادبیات بودیم که همزمان با ادامه سنتهای قدیمی، نوآوریهای خاص خود را نیز به نمایش گذاشتند.
دوران نوبوناگا شاهد شکوفایی هنرهای تجسمی بود. در این دوران، هنرمندان به دنبال ایجاد ترکیبی از سنتهای قدیمی با عناصر نوین بودند. نقاشیهای دیواری، تابلوهای خطاطی و مجسمهسازیهای معاصر، همگی به نوعی بیانگر تأثیرات فرهنگی نوین و تغییر نگرش نسبت به زیبایی و فرم بودند. در مقابل هنرهای سنتی که غالباً به الگوهای ثابت و نمادین پایبند بودند، هنرمندان دوران نوبوناگا از آزادگی در بیان احساسات و ایدهها بهره بردند. مثال: آثار دیواری معابد بهروز شده با ترکیب الگوهای سنتی شینتو و نوآوریهای غربی در زمینه پرسپکتیو و نورپردازی، نمونهای از این نوآوریهاست.
معماری در دوران نوبوناگا نیز دستخوش تغییرات چشمگیری شد. قلعههای سنتی ژاپنی که بهطور عمده از چوب ساخته میشدند، با قلعههای مدرنتر و مستحکمتر جایگزین شدند. نمونه بارز این تحول قلعه آزوچی است؛ قلعهای که نه تنها از نظر نظامی بلکه از منظر زیباییشناسی و طراحی شهری نیز نوآوری داشت. طراحی این قلعه با الهام از معماری چینی و اروپایی، نشاندهندهٔ تمایل نوبوناگا به پذیرش ایدههای نو و ترکیب آنها با عناصر بومی است. مثال: استفاده از مصالح سنگی و ایجاد فضاهای باز در قلعهها که علاوه بر حفاظت نظامی، به عنوان مراکز تجمع فرهنگی و هنری نیز خدمت میکردند.
نوبوناگا هنرمندان، شاعران و نویسندگان را به حمایت و تأمین منابع مالی دعوت میکرد تا بتوانند آثار خود را به نمایش بگذارند. این حمایتها به ظهور آثاری نوین در ادبیات ژاپنی منجر شد. در این دوران، داستانسرایی، تئاتر و اشعار آزادانه جایگاه ویژهای پیدا کردند. نویسندگان و شاعران با استفاده از زبان روزمره و اصطلاحات نوین، سعی در بازتعریف مفاهیم فرهنگی داشتند که نتیجه آن ظهور سبکهای ادبی مدرن در ژاپن بود. مثال: داستانها و اشعار دوره نوبوناگا، علاوه بر روایت روایات تاریخی، بازتابدهندهٔ روحیه نوآوری، شکوه و نفس تغییر بودند.
دین در ژاپن پیش از نوبوناگا عمدتاً بر پایه شینتو و بودیسم شکل گرفته بود. نوبوناگا، علاوهبر انتقاد و مقابله جدی در برابر بودیسم، از شینتو به عنوان عنصر اصلی هویت بومی بهره میبرد. وی با استفاده از مراسم و آیینهای شینتویی، سعی در تقویت مشروعیت سیاسی خود داشت. مثال: حمایت از زیارتگاههای شینتویی برای ایجاد همبستگی ملی و انتقال قدرت از نسلهای قدیمی به نسل نو.
در کنار تحولات دینی، اندیشههای فلسفی نیز دستخوش تغییر شدند. نوبوناگا به حمایت از اندیشمندانی پرداخت که نظرات نو و انتقادی نسبت به سنتهای قدیمی داشتند. این حمایتها منجر به ظهور مکاتب فکری جدید شد که تأثیرات آنها در دورههای بعدی ژاپن نیز مشهود بود. مثال: جنبشهای اندیشهای که بر مفاهیمی چون آزادی فرد، نوآوری و پذیرش تغییر تأکید داشتند و این امر در آثار فلسفی و ادبیات آن دوران به وضوح دیده میشد.
در دوران نوبوناگا، تعامل بین آیینهای مختلف نیز افزایش یافت. همزمان با تقویت شینتو، آیینهای بودایی نیز در برخی مناطق باقی ماندند و با یکدیگر به رقابت و تعامل پرداختند. این تعامل فرهنگی باعث شد تا مفاهیم دینی و فلسفی تغییر یابد و به یک همزیستی نسبی و پرحرارت دست پیدا کند. مثال: همزیستی معابد بودایی و زیارتگاههای شینتویی در شهرها که نشان از تلاش برای ایجاد تعادل بین سنت و نوآوری داشت. همزیستی که چندان مسالمتآمیز نبود و چالشهای بیشماری بههمراه داشت.
تحولات سیاسی و نظامی نوبوناگا تأثیر مستقیمی بر سبک زندگی مردم نیز گذاشت. جامعه ژاپن که پیش از این بهطور عمده در چارچوب نظام فئودالی و سنتهای قدیمی زندگی میکرد، به تدریج شاهد تغییراتی در شیوه زندگی، پوشش، زبان و رفتارهای اجتماعی شد. مثال: افزایش شهرنشینی و رشد مراکز تجاری، که زمینهٔ تعامل فرهنگی میان افراد با طبقات اجتماعی مختلف را فراهم آورد.
با رشد طبقه بازرگانان و توسعه بازار، رفتار مصرفی مردم نیز تغییر کرد. افراد به تدریج از خرید کالاهای سنتی به سمت کالاهای نوین و وارداتی حرکت کردند. این تغییر در سبک مصرف باعث رشد بازارهای تجاری و افزایش رقابت میان تولیدکنندگان داخلی شد. مثال: ظهور بازارهای جدید در شهرهای در حال رشد که در آن کالاهای لوکس و نوین به همراه صنایع دستی سنتی به فروش میرسید. اگرچه سینما بهعنوان یک رسانهٔ مدرن بعد از دوران نوبوناگا ظهور کرد، اما بسیاری از مفاهیم و سبکهای نمایشی آن از تغییرات فرهنگی دوران او نشأت میگیرد؛ مثل اجراها و مخلوقاتی همچون نگارگریهای «اِماکی»، اجراهای «کامیشیبای» و «کیبیوشی» که از دل آنها، پردهخوانیها و «قصهگویی مصور» شکل گرفتند و فرزند این فرمهای نمایشی، انیمه و مانگا امروز است.
شکلگیری فضای آزاد و نوآورانهٔ ارائه داستانهای حماسی و درام در ادبیات و تئاتر دوران نوبوناگا، زمینهای شد تا در دورههای بعدی آثار نمایشی مدرن ژاپن شکل بگیرند. مثال: تأثیر ادبیات و نمایشهای سنتی بر فیلمهای معاصر ژاپنی که در آن عناصر تاریخی و نوآوریهای نمایشی بهطور همزمان به کار رفته است.
تحولات فرهنگی دوران نوبوناگا نقش مهمی در شکلدهی به هویت فرهنگی ژاپن ایفا کردند. با ترکیب عناصر سنتی با نوآوریهای مدرن، یک فرهنگ منعطف و پویا به وجود آمد که بتوانست با چالشهای زمان خود سازگار شود. نوبوناگا با شکستن مرزهای فرهنگی، زمینهٔ رشد یک هویت ملی قوی را فراهم آورد که بعدها در دوران توکوگاوا تثبیت شد. با تحول در سیستمهای اداری و سیاسی، فضایی برای گفتوگوی آزاد میان اندیشمندان و هنرمندان ایجاد شد. این تبادل اندیشه، به رشد مباحث فلسفی و فرهنگی کمک کرد و زمینهٔ ظهور مکاتب فکری نوین در ژاپن را فراهم ساخت. مثال: تأثیر این مباحث بر ظهور مدارس هنری و فلسفی که در دورههای بعدی، مانند دوران ادو، به اوج خود رسیدند.
در نهایت، میراث فرهنگی دوران نوبوناگا نه تنها در آثار هنری و ادبی بلکه در ساختار فرهنگی و اجتماعی ژاپن باقی ماند. تأثیرات این دوره در تفکر، هنر و حتی سبک زندگی مردم ژاپن به عنوان پایههای فرهنگی مدرن شناخته میشود. نوبوناگا با اصلاحات و نوآوریهای خود زمینه را برای ایجاد یک فرهنگ پویا و همگام با تغییرات جهانی فراهم آورد که بعدها در مواجهه با چالشهای مدرن نیز نقشآفرین بود.
حالا نوبت دیدگاه شما است. با این مقاله بهنقطه پایانی ۱۴۰۳ شمسی رسیدیم و فرا رسیدن سال نو را تبریک میگویم. با آرزوی داشتن سالی پر شده از موفقیت و سلامتی، از شما میخواهم تا دیدگاهتان پیرامون عناصر بحث شده در این مقاله و ارتباطشان با Assassin's Creed Shadows را برای زومجی بنویسید.