بررسی دیجیتال فاندری از Doom: The Dark Ages؛ بهترین عملکرد مجموعه Doom؟
طرفداران قدیمی مجموعهی اسطورهای DOOM بیصبرانه منتظر تجربه جدیدترین قسمت از فرنچایزی هستند که به عنوان تأثیرگذارترین بازی در تاریخ ژانر FPS یا شوتر اول شخص شناخته میشود. سالها برای معرفی بازیهایی که در این سبک ساخته میشدند، از عبارت «Doom clone» یا شبیه به دووم استفاده میشد. حالا استودیوی id Software با بازی Doom: The Dark Ages برمیگردد تا دوباره گیمرها در جهنمی که هیولاهای وحشتناک آن از بخت بد با دووم اسلیرِ بیرحم یکجا گیر افتادند! غوطه ور کند.
اما پیش از عرضهی این بازی در ماه می، دیجیتال فاندری با دسترسی به نسخه دموی بازی، مطلب ویژه را تحت عنوان بررسی فنی پیش نمایش بازی منتشر کرده است تا جوانب مختلف عملکرد فنی آن را مورد ارزیابی قرار دهد. کارشناس دیجیتال فاندری در این مقاله توضیح میدهد که نسخهی پی سی بازی جدید Doom را روی یک کامپیوتر رده بالا به مدت چند ساعت تجربه کرده و موضوعاتی که اجازه دارد به آن اشاره کند، کمی محدود هستند، اما Doom: The Dark Ages حسابی آنها را تحت تأثیر قرار داده و عملکرد موتور گرافیکی idTech 8 واقعاً خیره کننده و چشمگیر است. با ما در پوشش این مقاله همراه باشید.
قبل از هرچیزی باید ابتدا از موتور گرافیکی این بازی شروع کنیم. بازی Indiana Jones از استودیوی Machine Games به خوبی ثابت کرد که جدیدترین فناوری idTech چه ظرفیتهایی دارد. حالا The Dark Ages که از نظر واقعگرایایی جلوههای تصویری اشتراکات زیادی با آن دارد، در فضای کاملاً متفاوتی جریان دارد که همه چیز در زندهترین و پویاترین حالت خود قرار دارد. حجم عظیمی از انیمیشنهای ثانویهی این بازی مثل حرکات درختان، پرچمها و بارش باران و ابرهای طوفانی آن، چشم هر بینندهای را به خود خیره میکند.
با این که در زمان تجربهی بازی، امکان بررسی تنظیمات گرافیکی حداکثری بازی در حالت Path Tracing Mode میسر نشده است، گفته میشود که جلوههای تصویری بازی در حالت استاندارد ری تریسینگ نیز بسیار زیبا به نظر میرسد. بازی Doom Eternal نیز از جلوههای انعکاس نور RT برخوردار بود، اما جلوههای RTGI را میتوان در Indiana Jones مشاهده کرد. محیطهای آبی به شکل بینقصی نور را منعکس میکنند و لایههای اتمسفریک با استفاده از SSR با جزئیات کم نظیری به نمایش گذاشته میشوند. باوجود این که توسعه دهندگان بازی در این نسخه بیشتر به سمت محیطهای واقعیتر رفتند، سطوح شفاف و منعکس کنندهی زیادی در محیط اطراف به چشم میخورند که RTGI با عملکرد عالی خود به خوبی در آن میدرخشد. این افکتها باعث میشوند تا نورپردازی بسیار دقیقتر و دراماتیکتری در محیط بزرگ بازی برقرار شود که تقریباً همه جای آن از طریق شعلههای آتش و خورشید روشن میشود.
تخریب پذیری فوق العادهی دنیای بازی و تمرکز روی فیزیک حرکت اشیاء در جلوههای گرافیکی Doom: The Dark Ages به وضوح مشخص است.
قابلیتهای موتور گرافیکی idTech 8 در بازی Indiana Jones نیز به خوبی مشخص میشد اما به نظر میرسد که اینجا توجه بیشتری روی تخریب پذیری محیط بازی شده و تمرکز طراحان روی فیزیک حرکت اشیا کاملاً واضح است. کنار گذاشتن نورپردازی از پیش طراحی شدهی عناصر محیط بازی باعث شده تا تمامی اجزای کوچک و بزرگ به خوبی در محیط بازی یکپارچه شوند و شاهد پیداه سازی سبک تخریب پذیری واقع گرایانه و شبیه به Crysis در محیط بازی باشیم که در دو نسخهی قبلی وجود نداشت.
شما میتوانید اشیای چوبی را با فیزیک بسیار دقیقی خورد کنید تا تکههای آن با نیروی وزن خودشان به زمین بریزند. یا این که دوباره تکههای خورد شدهی آن را به قطعات ریزتر بشکنید که نشان از دقت بالای توسعه دهندگان در طراحی تخریب پذیری محیط بازی دارد. این قبیل موارد باعث میشود تا محیط بازی بسیار زندهتر به نظر برسد و درحالی که درگیر مبارزه با نیروهای دشمن هستید، اشیای اطراف شما هم از این ضربات تأثیر بپذیرند. سکانسهای بعدی بازی که با ربات جنگی غول پیکر دووم گای و توانایی مخرب آن در یک محیط شهری شلوغ همراه میشود، تجربهی بصری بازی را فراتر از این هم میبرد.
یکی دیگر از پیشرفتهای گرافیکی بازی، به افکتهای آب مربوط میشود که هنگام عبور از یک چالهی پراز آب و تماشای هندسهی دقیق حرکات آب به خوبی قابل تشخیص است. شما حتی میتوانید با شنا کردن زیر سطح آب جلوههای جالبی را مشاهده کنید که شخصاً از آن لذت بردم.
همچنین به نظر میرسد که یک سیستم هندسهی مجازی اشیا، شبیه به چیزی که در Nanite موتور آنریل انجین دیده بودیم هم در اینجا مورد استفاده قرار گرفته است که البته هنوز نمیتوان آن را تأیید کرد. خلاصه که در حین حرکت در دنیای بازی، تغییرات گستردهای را از نظر پیچیدگی جلوههای بصری بازی مشاهده نمیکنید، اما تغییرات ریز و یکپارچهای در آن به وجود آمده که تجربهی کلی بازی را جذابتر و مدرنتر ساخته است.
تعداد بسیار بالای کاراکترهای درگیر در گیم پلی بازی همزمان با فیزیک واقع گرایانهی تخریب محیطی و جلوههای نورپردازی Path Tracing، آن هم در شرایطی که بازی با نرخ فریم روان 60FPS اجرا میشود، واقعاً خیره کننده و چشمگیر است.
اما جدا از این موارد، موردی که توجه شما را به خود جلب میکند، تعداد دشمنان بازی در صحنههای مبارزه است که به شکل دراماتیکی افزایش پیدا کرده است. به طور مثال در شروع یکی از مراحل بازی، بیش از ۳۰ نیروی دشمن در یک صحنه قابل شمارش بودند و در حین مبارزه بیشتر هم میشدند. توانایی موتور گرافیکی idTech 8 در هندل کردن این تعداد از کاراکترهای درگیر در گیم پلی بازی همزمان با پیاده سازی هندسهی مجازی محیط بازی، نورپردازی کامل ری تریسینگ و شبیه سازی فیزیک واقع گرایانهی تخریب محیطی، آن هم در شرایطی که بازی با نرخ فریم روان 60FPS اجرا میشود، واقعاً خیره کننده و چشمگیر است.
کارشناس دیجیتال فاندری در ادامه توضیح میدهد که هنوز فرصت تجربهی بازی روی کنسولهای بازی را نداشته است، اما با شناختی که از استودیوی id Software و بهینه سازی عالی بازیهای آنها دارد، تقریباً مطمئنیم که اجرای ۶۰ فریم بر ثانیهی بازی با تمام این جذابیتهای گرافیکی تضمین شده است.
اما با عبور از تکنولوژی ساخت و جلوههای گرافیکی بازی، بد نیست به تفاوتهای The Dark Ages با Doom (2016) و Doom Eternal نیز اشاره داشته باشیم. در بازی Doom Eternal، مبارزات بازی با پیشروی در داستان، میتوانست کمی بیش از حد طولانی شود؛ به طوری که اغلب بازیکن را در یک فضای بسته حبس میکرد و تا زمانی که دشمنان پشت سر هم وارد میشدند، مبارزه به شکلی رندوم و پرتکرار ادامه داشت. شما زمان زیادی را صرف تماشای cool-down شدن سلاحها در تواناییهای مختلف آن میکردید و برای این که مهمات و سطح سلامتی خود را بالا نگه دارید، باید مدام از سیستم گلوری کیل و اره برقی استفاده میکردید. بنابراین شما بارها و بارها این انیمیشنها را تماشا میکنید و کنترل بازی را رها میکنید. این حرکات و جریان داشتن بازی ویژگیهای مثبتی تلقی میشوند اما مسئله سرعت جریان بازی است که شاید کمی به چشم میآید.
حالا در Doom: The Dark Ages این موارد به کلی متحول شده است. دشمنان کوچکتر، خیلی سریعتر از بین میروند و گاهی یک یا دو تیر برای آنها کافی است. هرچند آنها همچنان تهدیداتی هستند که میتوانند سطح سلامت شما را کاهش دهند. همچنین شما میتوانید چند نفر را با هم نابود کنید که مثلاً با حمله ور شدن به سمت گروهی از دشمنان با استفاده از سپر جدید بازی که قابلیت انفجاری دارد، انجام میگیرد. در مورد گلوری کیل هم تقریباً باید گفت امکان اجرای آن روی دشمنان کوچک به طور کلی حذف شده است. ضمن این که حرکات دووم اسلیر، کنترل بازی را از بازیکن نمیگیرد و صرفاً یک انیمیشن نمایشی نیست. فقط در موارد معدودی میتوانید یک گلوری کیل کامل را اجرا کنید که آن هم روی باس فایتهای بزرگ قابل انجام است. همچنین استفاده از اره برقی هم برای به دست آوردن مهمات و ضروری نیست.
در Doom: The Dark Ages، گلوری کیل صرفاً یک انیمیشن نمایشی نیست و بازیکن کاملاً روی حرکات آن تسلط دارد.
در نتیجهی این تغییرات، نبردهای بازی بسیار روانتر دنبال میشوند و مثل Doom Eternal کنترل بازی از شما گرفته نمیشود. در اینجا باید در برابر دشمنان مختلف، استراتژی جدیدی را به کار بگیرید و مدام خودتان را با شرایط وفق بدهید. در واقع این بازی شبیه به تلفیقی از بازیهای کلاسیک Doom و مبارزات نسخههای مدرن این مجموعه است که تجربه لذت بخشی را رقم میزند.
به همین شکل، به نظر میرسد که قابلیتهای cool-down بیشتر حالت اختیاری و آپشنال دارند؛ هرچند استفاده از آنها واقعاً سرگرم کننده است و شکل آزادتری را به بازی میدهند. در این بازی کمتر پیش میآید شما در یک اتاق حبس شوید و میتوانید با سرعت از میان دشمنان عبور کنید؛ اگرچه آنها ممکن است شما را تعقیب کنند یا دفعهی بعدی که از اینجا عبور میکنید، شما را به دردسر بیاندازند. ضمناً چیزی که در اینجا واقعاً به حداقل رسیده است و به ندرت دیده میشود، حرکات هوایی و پلتفرمینگ در محیط بازی است.
مکانیزم سپر در بازی نیز یکی دیگر از جوانب جالب گیم پلی آن است. شما میتوانید با استفاده از این سپر قدرتمند، ضربات محکمی را به نیروهای دشمن وارد کنید یا این که در مواردی برای حل معماهای درون بازی، آن را پرتاب کنید. البته این سپر قابلیت دفاع در مقابل حملات در مبارزات نزدیک را هم دارد که البته The Dark Ages بازیکن را مجبور به این کار نمیکند، اما اضافه کردن آن به سبک بازی میتواند سرگرم کننده باشد. برخی ویژگیهای گیم پلی بازی هم ما را یاد Returnal میاندازد؛ مثلاً دشمنان ذراتی را به سمت شما پرتاب میکنند که شما میتوانید همان پارتیکلها را دفاع کنید و به سمت آنها برگردانید. البته این که هم یک سناریوی از پیش تعیین شده نیست و شما کاملاً روی آن کنترل دارید.
منوی آپشنهای بازی نیز قابلیتهای منحصر به فردی دارد. مثلاً میتوانید گیم پلی بازی دقیقاً مطابق سلیقهی خودتان تنظیم کنید. به این صورت که سرعت بازی را تعیین کنید یا میزان خشونت دشمنان را کم و زیاد کنید. تجربهی بازی با سرعت ۱۵۰ درصدی برای علاقهمندان به سبک سریع و خشن بازیهای دووم میتواند لذت بخش باشد.
نکتهی دیگری که در حین تجربه بازی Doom: The Dark Ages توجه شما را به خود جلب میکند، تغییر حس و حال مراحل بازی است. بخشهای ابتدایی بازی، بیشتر از لوپهای بستهی کلاسیک گیم پلی بازیهای Doom استفاده میکنند که بیشترِ کار شما پیدا کردن کارتها کلید و باز کردن مناطق جدید است. این مراحل همچنان خیلی خوب طراحی شدند و یک بخش جدید و جذاب هم در آن وجود دارد که شما سوار یک ربات مکانیکی بزرگ میشوید و شهر را به همراه شیاطین غول پیکر آن نابود میکنید. علاوه بر این، یک مرحله اژدها سواری هم در بازی وجود دارد که شما میتوانید آزادانه در فضای سه بعدی در آسمان پرواز کنید یا این که روی زمین فرود بیاید و مستقیماً با دشمن مواجه شوید. این مراحل یادآوری مراحل خاصی از بازیهای Halo و Titanfall 2 است که یک وسیله نقلیه در اختیار شما قرار میگیرد و سبک بازی به طور ناگهانی تغییر میکند. علاوه بر این، یک نقشهی بزرگ جهان باز نیز وجود دارد که البته توضیحات بازی دقیقاً به «open world» بودن آن اشاره نمیکند که از نظر فنی هم درست است، اما این نقشه به نسبت بزرگتر از نقشههای مراحل دیگر است و مأموریتها، درگیریهای اضافی و آیتمهای قابل جمع آوری زیادی در آن وجود دارند و حتی یک سلاح جدید برای بازیکنانی که آن را پیدا کنند هم در آن مخفی شده است.
هنوز سؤالاتی زیادی درباره نسخهی کامل این بازی وجود دارد، اما به نظر میرسد که توجه توسعه دهندگان در این نسخه بیشتر روی داستان بازی متمرکز شده است و در ابتدا و انتهای مراحل آن کات سینهای پیوستهای وجود دارد که شما را در جریان داستان بازی قرار میدهند. البته نه در حد بازیهایی مانند The Last of Us. ضمن این که همهی آنها با محوریت وقایع و درگیریهای اکشن روایت میشوند.
چند نکتهی انتقادی هم وجود دارد که اکثراً میتواند سلیقهای تلقی شود. مثلاً این که به دلیل تمرکز روی مکانیزم سپر در این بازی، هیچ گزینهای برای داشتن یک سلاح مرکزی و شبیه به بازیهای کلاسیک دووم در اینجا وجود ندارد. ضمن این که این بازی نقطهی هدفگیری وسط صفحه یا crosshair ندارد که خب مجدداً یک مسئلهی سلیقهای است. موسیقی متن بازی که در بازیهای Doom و Doom Eternal نقش بسیار مهمی در غوطه ور شدن در تجربه بازی داشتند، در این بازی شاید در سطح پایینتری قرار بگیرند. البته ترکهای اختصاصی خوبی برای آن طراحی شدند که شاید تأثیر زیادی روی تجربه بازی نداشته باشند.
یک انتقاد کوچک دیگر هم میتواند شدت رنگها در زمان پاور آپ باشد که بعضی مواقع در گیم پلی بازی تأثیرگذار است. یا مثلاً قرمز شدن کل صفحه در زمانی که سطح سلامتی شما پایین است، میتواند آزار دهنده باشد.
یک انتقاد دیگر هم وجود دارد که شاید عجیب به نظر برسد؛ اما بازی روی پلتفرم پی سی به قدری سریع لود میشود (حتی سریعتر از Doom (2016)) که دیگر وجود صفحه لودینگ بی دلیل به نظر میرسد. بنابراین این که مثلاً بعد از چند لحظه دوباره به بازی برگردیم، بهتر از این است که بعد از یکی دو ثانیه نمایش صفحه لودینگ، نیاز باشد تا یک کلید را برای ادامه بازی فشار دهید.
اما در کل باید گفت که تجربه بازی Doom: The Dark Ages بسیار لذت بخش است و به راحتی میتواند به بهترین بازی در سه بازی اخیر این مجموعه تبدیل شود.
Doom: The Dark Ages در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴ (۱۵ مه ۲۰۲۵) در دسترس کاربران ایکس باکس سری ایکس | ایکس باکس سری اس، پلی استیشن 5، کامپیوتر قرار میگیرد و از همان روز عرضه به گیم پس راه مییابد.
در پایان نظرات خود را در اینباره با زومجی و سایر کاربران در میان بگذارید.
منبع: Digital Foundry