۱۰ باری که بتمن مرگ را تجربه کرد!
بسیاری از طرفداران کتابهای کامیک دوست دارند به این مساله اشاره کنند که بتمن یک ابرقهرمان واقعی نبوده و دارای قدرتهای ماورا الطبیعی نیست که بتوان او را با لقب یک ابرقهرمان خطاب کرد. هرچند این فرضیه مخالفان خاص خود را نیز دارد و بسیاری میگویند که همین مهارت وی در هنرهای رزمی و قدرت تصمیمگیری بسیار خوب وی و شم کارآگاهی این شخصیت، به عنوان قدرتهای ماورا الطبیعی محسوب میشوند. به هر حال، از هر زاویهای که نگاه کنیم، بتمن نسبت به دیگر ابرقهرمانان از قدرتهای عجیب کمتری برخوردار است. با این همه، مهم این است که این شخصیت به مانند بسیاری از شخصیتهای معروف دیگر کمیک، چند باری از زمان خلقش، دار فانی را وداع گفته است. اگر از طرفداران کتابهای کمیک باشید، مطمئنا میدانید که این اتفاق در دنیای کمیکها اصلا چیز عجیبی نیست و بارها دیده شده که شخصیتهای معروف و محبوب در داستانی به دست نویسنده کشته شدهاند و در داستان دیگری دوباره زنده شدهاند.
اما مرگ، موضوع بسیار مهمی در دنیای ابر قهرمانها است و بسیاری از این ابرقهرمانها، شخصیتشان با مرگ تعریف میشود. از اسپایدرمن و کشته شدن عمو بن گرفته، تا سوپرمن که تمام افراد سیارهاش کشته شدند تا بتمنی که کشته شدن پدر و مادرش در یک دزدی خیابانی، باعث شد که وی تصمیم بگیرد که به مبارزه با مجرمین بپردازد. بتمن همچنین جزو شخصیتهایی است که سرنوشتش با مرگ بیشتر از دیگر ابر قهرمانها گره خورده است. از مرگ جیسون تاد گرفته تا مرگ تمامی زنهایی که وی دوستشان داشته است. علاوه بر تمام این مسائل، خود بتمن هم تا بحال چند باری مرده است و ما در این مقاله سعی داریم این دفعات را باهم بررسی کنیم. با ما و ده باری که بتمن در دنیای کمیکهای دیسی با این دنیا خداحافظی کرده، همراه باشید.
۱۰- مبارزه با جوکر در غار
کشته شدن بتمن در حین مبارزه با جوکر، در سری کمیکهای آخر بازی (Endgame) اتفاق افتاد. این مجموعه کمیک، تمرکز اصلیاش بر روی مواجه شدن بتمن با دشمن همیشگی خود، جوکر بود.
در این کمیک، ما داستان مبارزه این شوالیه شنلپوش با دلقک مجرم را در تعدادی غارهای زیرزمینی میبینیم. این غارها شامل منبعی از یک الکسیر زندگی هستند که پیش از این جوکر برای دوباره زنده شدن از آنها استفاده کرده بود.
بتمن نیز به دلیل دسترسی یافتن جوکر به این ماده، میخواست که این منابع را از بین ببرد تا خطرناکترین مرد گاتام تبدیل به یک موجود نامیرا نشود. پس از تعدادی مبارزه بسیار سنگین که بین این دو در این غار اتفاق افتاد، در نهایت در حالیکه هر دوی این شخصیتها نیمه جان و رو به مرگ بودند، غار ریزش کرد و راه خروج آنها را مسدود کرد و به نظر رسید که این دو دشمن قدیمی، در کنار هم جان دادند.
۹- مرگ در یک سانحه سقوط هلیکوپتر
هنگامی که گرنت موریسون به عنوان نویسنده اصلی کمیکهای بتمن انتخاب شد، وی ایدههای بسیار زیادی برای این شخصیت در سر داشت. این نویسنده اسکاتلندی، داستانهای عجیب و مرموزی را در مجموعه کمیک بتمن روحش شاد (Batman R.I.P) تعریف کرد و تمام جوانب شخصیتی مختلف بتمن را در یک کاراکتر خلاصه کرد.
این کار وی باعث شد که بسیاری از کاراکترهایی که در دنیای دیسی به دست فراموشی سپرده شده بودند، دوباره در این مجموعه ظاهر شوند. از این کاراکترها میتوان به حضور دوباره بتوومن اشاره کرد که از دهه ۵۰ میلادی در کتابهای کمیک حضور نداشت. وی همچنین در یکی دیگر از اقدامات جالب خود، در انتهای این مجموعه کمیک، بتمن را کشت.
داستان مجموعه Batman R.I.P زمانی به اتمام میرسد که یک سازمان شیطانی به نام دستکش سیاه (Black Glove) به بتکیو (غار معروف بتمن) دسترسی پیدا میکند و از این طریق شروع به بدنام کردن بتمن میکند. این گروه در آخرین اقدام خود، بتمن را از طریق انفجار یک هلیکوپتر به کام مرگ کشاند.
۸- ایست قلبی به دست The Electrocutioner
اگر میخواهید حدس بزنید قدرت The Electrocutioner چیست، کافی است یک بار دیگر به نام او نگاه بیاندازید! همانطور که از نام او مشخص است، وی توانایی این را دارد که به دشمنان خود شوک الکتریکی وارد کند. البته تا به حال ۳ شخصیت با این نام در دنیای دیسی وجود داشته که از این ۳ شخصیت، دومی آنها (که برادر The Electrocutioner اصلی است)، تنها کسی بوده که توانسته بتمن را حداقل برای دقایقی بکشد.
چاک دیکسون در کتاب کمیک کارآگاهی شماره ۶۴۴، شخصیت لستر باچینسکی را به دنیای کمیکهای دیسی معرفی کرد و نام The Electrocutioner را برای او انتخاب کرد. از تواناییهای وی میتوان به دادن شوک الکتریکی از طریق دستکشهایش و گرفتن انرژی از دیگر منابع تولید انرژی اشاره کرد.
در نهایت وی توانست به هدف خود که روبهرو شدن با بتمن بود، برسد و به دلیل قدرت بسیار زیادی که این شخصیت داشت، بتمن نتوانست در مقابل او مقاومت کند و توسط شوکهای الکتریکی The Electrocutioner قلبش از کار ایستاد و تنها رابین بود که توانست وی را نجات دهد.
۷- ایست قلبی عامدانه
اگر به نظر شما خطهای داستان Endgame و Batman R.I.P کمی مدرن به نظر میرسند بد نیست نگاهی به یکی از قدیمیترین مرگهای بتمن بیندازیم. در عصر طلایی و نقرهای کمیک، داستانهای این کمیکها به نحوی بودند که سریال تلویزیونی بتمن که در دهه ۶۰ ساخته شده بود، در مقابل خطهای داستانی کمیکها از لحاظ تاریکی فضای داستان، شبیه به سهگانه ساخته کریس نولان بود! در آن زمان در کمیکها حتی بتمن با یک گوریلی که به خود بمب بسته بود باید مبارزه میکرد!
با این حال در کتاب کمیک فریب دهندگان مرگ گاتام سیتی، بتمن برای اینکه بتواند به یک گروه مخفی نفوذ کند، مجبور شد به صورت عامدانه و مصنوعی، قلب خود را از کار بیندازد و از نظر علم پزشکی، برای چند دقیقه مرد و این بار هم رابین بود که او را دوباره به زندگی باز گرداند. دلیل اصلی وی هم برای اینکار، نفوذ به گروهی بود که نامش با نام کتابی که این اتفاق در آن رخ داد، یکی بود.
۶- سه بار کشته شدن در Countdown Arena
مجموعه کمیک شمارش معکوس (Countdown)، شاید یکی از غیر معروفترین مجموعه کتابهای کمپانی دیسی باشد. داستان این مجموعه کتابها در نهایت در کتاب آخرین بحران (Final Crisis) به اتمام میرسد. همچنین این مجموعه، به عنوان یک دنباله برای مجموعه کتاب بسیار موفق سری ۵۲ (Series 52) نوشته شده بود. سری ۵۲، بیشتر حول محور داستانهای شخصیتهای درجه دوی دنیای دیسی میگذشت.
یکی از مجموعههای فرعی که بر اساس مجموعه کمیک شمارش معکوس ساخته شد، Countdown: Arena بود که در این مجموعه کمیک، ضد قهرمانی به نام مونآرک، سری مسابقات گلادیاتور مانندی را ترتیب میداد که در این مسابقات، قهرمانان دنیاهای مختلف باهم به مبارزه میپرداختند.
از همان ابتدا، ایده پشت این مجموعه داستان، ایده جالبی نبود و به همین دلیل هم هرگز نتوانست به یکی از به یاد ماندنیهای تاریخ دیسی تبدیل شود. در یکی از کتابهای این مجموعه، ۳ نسخه متفاوت(!) از بتمن کشته شدند! یکی از این بتمنها، بتمن شهر گاتام بود که توسط گسلایت کشته شد و دیگری نیز The Bat، قهرمان جنگ جهانی دوم بود که به دست بتمن خون آشام (که خودش پیش از این کشته شده بود)، به قتل رسید.
(نگران نباشید، شما تنها کسی نیستید که با خواندن این بخش، گیج شدید!)
۵- کشته شدن توسط دارکسید
یکیدیگر از مرگهای بتمن در کتاب آخرین بحران (Final Crisis) رخ داد. داستان این کتاب عملا به دلیل پیچیدگیهای بسیار زیادش غیر قابل توصیف است. زیرا در این کتاب، تمام شخصیتهای دنیای دیسی حضور داشتند. و وقتی که میگوییم تمام شخصیتهای دنیای دی٬سی ، اصلا و ابدا اغراق نمیکنیم!
در این کتاب، دارکسید، ضد قهرمان اصلی، «معادله ضد زندگی» خودش را به راه انداخت و در حقیقت کاری کرد که در کتاب کمیکی که قرار بود در آن قهرمانها برنده شوند، برای اولین بار ضد قهرمانان جنگ را به نفع خود به اتمام برسانند. در پایان این کتاب نیز، بتمن به دست دارکسید کشته شد.
این اتفاق زمانی رخ داد که بتمن تصمیم گرفت قول خودش زیر پا بگذارد (که همیشه قسم خورده بود به هیچ کسی با اسلحه شلیک نکند) و یک گلوله به سمت دارکسید شلیک کرد. این گلوله خاص باعث میشد که هنگام اصابت به هدف، شخص را به سفری در زمان بفرستد. اما دارکسید به دلیل اینکه بسیار قدرتمند بود، کاری کرد که گلوله شلیک شده، کمانه کند و وارد سر بتمن شود. اینکار باعث شد که بتمن به عصر حجر فرستاده شود!
۴- خودکشی پیش از گیر افتادن به دست سوپرمن کمونیست!
پسر سرخ (Red Son) یکی از عجیبترین داستانهای دیسی است. این داستان مربوط به بخشی از داستانهای دیسی میشود که به یک دنیای دیگری تعلق دارد و اتفاقات رخ داده در این قبیل داستانها، ربطی به داستانهای مجموعههای اصلی ندارد. به همین دلیل، مارک میلار، نویسنده این کتاب با استفاده از این شگرد، یکی از عجیبترین داستانهای تاریخ بتمن را نوشت. در این داستان، سوپرمن به جای اینکه از سیاره خود در کشور آمریکا فرود بیاید، به درون کشور شوروی سابق میافتد و با ارزشهای این کشور کمونیستی بزرگ میشود و در نهایت تبدیل به یک ابر قهرمان کمونیست (!) میشود.
این سوپرمن بزرگ شده در شوروی، دیگر برای حقیقت و عدالت نمیجنگد. بلکه وی تمام تلاشش این است که ارزشهای شوروی را ارج نهد و ارزشهای او عبارتند از سوسیالیسم و گسترش دادن بینالمللی پیمان ورشو! وی به عنوان یک اسلحه بسیار قوی برای این کشور محسوب میشود و به همین دلیل آمریکا سعی میکند که این اسلحه مرگبار کشور شوروی را از بین ببرد.
در کمیک پسر سرخ، جنگ سرد جور دیگری تعریف میشود. در این کتاب، والدین بتمن توسط یک مامور کاگب کشته میشوند و به همین دلیل بتمن تمام هدف زندگی خود را برروی این میگذارد که با کمک لکس لوتر، سوپرمن را متوقف کند. تنها تفاوت وی با بتمنهای دیگر، این است که وی یک کلاه یوشانکا (کلاه معروف روسها) بر سر دارد. در هنگام مبارزه با سوپرمن، هنگامی که بتمن پی میبرد که هیچ شانسی در مقابل وی ندارد، از طریق بمبی که درون بدن خود کار گذشته، خود را منفجر میکند.
۳- کشته شدن توسط بیل!
کتاب کمیک تولد شیطان (Birth of the Demon)، توسط دنیس اونیل و نورم بریفگل نوشته شده بود و داستان ریشههای راسالغول، یکی از سرسختترین دشمنان بتمن را تعریف میکرد. این کتاب به صورت متناوب علاوه بر نشان دادن ریشههای این شخصیت، به زمان حال نیز سفر میکرد و صحنه مبارزه وی با بتمن را نشان میداد. به دلیل ذات نامیرای وی، او در زمان مبارزه خودش با بتمن ۶۰۰ سال داشت!
این کتاب به صورت کلی به توضیح دادن شباهتها و تفاوتهای دو شخصیت بتمن و راسالغول میپرداخت. یکی از اصلیترین تفاوتهای این دو شخصیت، در ارزشهایشان است. بتمن از ارزشهای اخلاقی بالایی پیروی میکند اما در مقابل، راسالغول یک دیوانه به تمام معنا است که فقط میخواهد همه را بکشد.
در راستای همین هدفش، راسالغول به مبارزه با بتمن میپردازد (بتمن پیش از این در چند رویارویی با این شخصیت، توانسته بود وی را شکست دهد) و راسالغول که نمیخواست باز هم شکست بخورد، به هر وسیلهای متوسل شد تا بتمن را از بین ببرد. در نهایت وی توانست یک بیل را درون سینه بتمن فرو کند و چندین بار با این بیل به وی ضربه وارد کند و اینگونه بود که باز هم بتمن کشته شد.
۲- کشته شدن توسط شوک الکتریکی و کنترل شدن توسط شخصیت اتم
کتاب جسدی که نمیمرد (The Corpse That Wouldn't Die!) نه تنها در دنیای کمیکهای دیسی ، بلکه در تاریخ کتابهای کمیک یکی از عجیبترین کمیکها محسوب میشود. شاید بپرسید که چه چیزی باعث شده که این کمیک به یکی از عجیبترین داستانهای تاریخ سرگرمی تبدیل شود؟ شما چه داستانی دیگری را در دیگر مدیومها شنیده، دیده و یا خواندهاید که در آن شخصی که در حال مرگ است، توسط یک انسان بسیار کوچک که دور مغز وی در حال پریدن است، از مرگ نجات پیدا کند؟
برای اینکه داستان را بهتر متوجه شوید، لازم است یک پیشزمینه از داستان کتاب به شما بدهیم.در ابتدای کتاب کمیک شجاع و جسور شماره ۱۱۵ (Brave and the Bold)، بتمن توسط شوک الکتریکی که به بدنش وارد میشود، قلبش از حرکت باز میایستد و اینبار دیگر رابینی وجود ندارد که وی را از مرگ نجات دهد.
به همین دلیل، شخصیت اتم که توانایی این را دارد خود را به اندازههای فوقالعاده کوچک در بیاورد، خود را کوچک میکند و وارد بدن بتمن میشود و کنترل بتمن را بر عهده میگیرد! نکته جالب این مساله این است که به طور ناگهانی تمام اعضای دیگر بدن بتمن به زندگی باز میگردند!
۱- شکنجه شدن تا ابد توسط جوکر
در کتاب جوکر امپراتور (Emperor Joker)، برای اولین بار ما شاهد این بودیم که این دلقک مجرم توانست مبارزه در مقابل بتمن را به نفع خود به پایان برساند. وی در این کمیک توانسته بود قدرتهای تغییر واقعیت را از Mister Mxyzptlk، یکی از دشمنان سوپرمن، بدزدد و توانایی این را پیدا کرده بود که دنیا را هرگونه که میخواهد تغییر دهد. خب فکر میکنید او با این قدرت چهکاری انجام داد؟ سعی کرد تمام قهرمانهای دنیای دیسی را به اطاعت از خود در آورد!
جوکر ابتدا، سوپرمن را به تیمارستان آرکام فرستاد (به دلیل کشتن لکس لوتر)، بیزارو نیز تبدیل به رئیس جدید لیگ عدالت (Justice League) شد و هونترز، نایتوینگ و رابین نیز کشته شدند. این نکته را نیز اضافه کنیم که سر آکوامن با سر یک ماهی واقعی جایگزین شد!
در این کمیک، دیوانگی و حس شوخطبعی مریض جوکر، به شدت دیده میشد. اوج این دیوانگی، سرنوشتی بود که وی برای بتمن در نظر گرفت! او کاری کرد که بتمن هر روز شکنجه و کشته شود و دوباره این چرخه از فردا شروع شود و تا ابد ادامه پیدا کند! داستان قرار بود اینگونه به اتمام برسد اما در نهایت جوکر مانند همیشه به این مساله پی برد که اگر بتمن نباشد، وی نیز دیگر هیچ دلیلی برای زندگی نخواهد داشت و به همین دلیل از ادامه دادن کار خود منصرف شد.
نظر شما درباره ده مرگ بتمن در تاریخ کمیکهای دی سی چیست؟
تهیه شده در زومجی با استفاده از مقاله وبسایت واتکالچر
نظرات