تنتن، خبرنگار جوان به همراه سگ باوفایش میلو، در پنجمین قسمت از ماجراهای تن تن و میلو، این بار به شرق دور و چین میروند و ما هم در ادامه معرفی این سری از کتابهای کمیک، به سراغ کتاب نیلوفر آبی میرویم. کتابی که به اعتقاد بسیاری از منتقدین، اولین شاهکار هرژه از این مجموعه به شمار میآید. داستان نیلوفر آبی با نام اصلی Le Lotus Bleu (در انگلیسی با نام The Blue Lotus) از تاریخ آگوست ۱۹۳۴ تا اکتبر ۱۳۹۵ در ضمیمه کودکان نوجوانان روزنامه Le Vingtième Siècle با نام Le Petit Vingtième به چاپ میرسید و در سال ۱۹۳۶ توسط کسترمن به صورت یک کمیک مجزا به چاپ رسید.
داستان این کتاب، دنباله سیگارهای فرعون محسوب میشود. تنتن و میلو در سال ۱۹۳۱ و در میان حمله ژاپن به چین، به این کشور سفر میکنند و علاوه بر برملا کردن جاسوسهای ژاپنی، موفق به از بین بردن یک گروه قاچاقچی مواد مخدر میشوند. در طراحی و نوشتن نیلوفر آبی، هرژه تاکید بسیار زیادی روی به تصویر کشیدن واقعی از جوامع مختلف داشت و به همین دلیل هرژه تلاش بسیار زیادی کرد تا اطلاعات تاریخی ارائه شده از چین، تا حد امکان به واقعیت نزدیک باشد. وی برای نوشتن این کتاب، کمک و الهام بسیار زیادی از دوست چینی خود با نام ژنگ چونگرن گرفت. ژنگ، یک دانشجوی چینی بود که در بلژیک در حال تحصیل بود و به هرژه برای ارائه اطلاعات تاریخی دقیق، کمک بسیار زیادی کرد. در نیلوفر آبی، هرژه تصورات اشتباه اروپاییها از چین را تصحیح میکند ضمن آنکه حمله ژاپنیها به این کشور را محکوم میکند.
کتاب نیلوفر آبی، توانست به موفقیت بسیار زیادی در بلژیک دست پیدا کند و پس از مدتی در فرانسه و سوییس نیز به چاپ رسید. هنگامی که چیانگ کایشک، رهبر سیاسی آن زمان چین، خبر چاپ این کتاب را شنید، شخصا از هرژه برای ملاقات چین دعوت به عمل آورد. پس از این کتاب، هرژه با گوش شکسته به نوشتن مجموعه تنتن ادامه داد و از این زمان بود که تنتن توانست خود را به عنوان یکی از دورانسازترین کتابهای کمیک مطرح کند. در سال ۱۹۴۶ بود که هرژه بخشهایی از کتاب نیلوفر آبی را بازطراحی کرد و آن را به صورت رنگی عرضه کرد. در این پروسه، داستان کتاب دستخوش تغییرات بسیار جزیی شد. دو شخصیت جی.ام. داسون و چنگ چونگ چن نیز از شخصیتهایی بودند که در این کتاب معرفی شدند و بعدها در دیگر کتابهای تنتن نیز حضور پیدا کردند.
داستان کاور و نام کتاب نیز، در نوع خود بسیار جالب است. عکس روی جلد اصلی کتاب، تنتن و میلو را نشان میدهد که در یک کوزه چینی پنهان شدهاند و روی دیوار، عکس یک اژدهای بسیار بزرگ را میبینیم. در فرهنگ چین، اژدها، دارای قدرتهای فوقالعادهای است و به صورت سنتی، این موجود میتواند افراد را از خطر و نیروهای اهریمنی دور نگه دارد. در سال ۱۹۳۲، مجله A-Z عکسی را از هوی فی، هنرپیشه چینی فیلم «قطار اکسپرس شانگهای»، روی جلد خود قرار داد که در این عکس فی را میبینیم که جلوی یک اژدهای قرمز با پسزمینه مشکی نشسته است. بدون هیچ شکی، این عکس، منبع الهام اصلی هرژه برای طراحی عکس روی جلد نیلوفر آبی بوده است. از سال ۱۹۴۶ که نسخه رنگی این کتاب چاپ شد، عکس روی جلد آن نیز به اژدهای مشکی با پسزمینه قرمز تغییر پیدا کرد.
نام کتاب نیلوفر آبی نیز با الهام از فیلم قطار اکسپرس شانگهای برداشته شده است. در بخشی از این فیلم، ما شاهد یک پیغام تلگراف هستیم که اشارهای به «نیلوفر آبی» میکند. این فیلم برای اولین بار در سال ۱۹۳۳ در اروپا به نمایش در آمد.
یکی دیگر از نکات قابل توجه نیلوفر آبی، ایستر اگهایی (Easter Egg) است که در آن وجود دارد. در سیگارهای فرعون، تنتن به اشتباه، یکی از صحنههای فیلمبرداری فیلم بلاکباستر راستاپاپولوس با نام «شوالیههای عرب» را به هم میریزد. در نیلوفر آبی، هنگامی که تنتن در سینما پنهان شده است تا از دست سربازان فرار کند، تریلر این فیلم در سینما در حال پخش است.
همانطور که در ابتدای مقاله نیز ذکر شد، هرژه تصمیم گرفته بود تا از این کتاب خود به بعد، وقایع تاریخی را به واقعیترین شکل ممکن به تصویر بکشد و به همین دلیل با دانشجوی چینی به نام ژنگ که در بلژیک در حال خواندن درس مجسمهسازی بود، به پیشنهاد پدر گوست، دوست شد. ژنگ، با دقتی مثال زدنی، جزئیات فرهنگ چین را برای هرژه توضیح داد و همچنین به وی در رابطه با تاریخچه هنری و سیاسی چین اطلاعاتی ارائه کرد. توضیحات دقیق ژنگ، باعث شد که چشمان هرژه، به دنیایی که هرگز آن را ملاقات نکرده بود، باز شود. همین جزئیات مثال زدنی باعث شد که نیلوفر آبی، به یکی از شاهکارهای هرژه تبدیل شود. از این کتاب به بعد بود که هرژه تصمیم گرفت پیش از نوشتن هر یک از داستانهای خود، با جزئیات دقیقی فرهنگ و کشور مورد نظر را مطالعه کند و از به کار بردن استریو تایپهایی که به اشتباه در فرهنگهای غربی جا افتاده بود، پرهیز کند. همین مسائل باعث شد که بسیاری ماجراهای تنتن و میلو را به دو بخش پیش از نیلوفر آبی و پس از نیلوفر آبی تقسیم کنند. حتی خود هرژه نیز زمانی گفته بود که با کتاب نیلوفر آبی بود که من یک دنیای جدید را کشف کردم.
با اینکه تنتن یک غربی بود، در نیلوفر آبی، جلوی استسمار غربیها و ژاپنیها از مردم چین ایستادگی کرد. از اواسط داستان نیلوفر آبی، تنتن به شکل مردم چین لباس میپوشد تا بهتر بتواند با آنها احساس نزدیکی بکند. در این کتاب، تنتن یک پسر چینی را از مرگ نجات میدهد. این پسر که چنگ چون چن نام دارد، از اینکه یک فرد سفیدپوست وی را نجات داده است، بسیار تعجب میکند و به این ترتیب آنها به دوستان نزدیکی برای یکدیگر تبدیل میشوند. چن، بار دیگر در کتاب تنتن در تبت نیز حضور پیدا میکند و در کتاب جواهرات کاستافیوره نیز به نام وی اشاره میشود.
همانطور که در ابتدای مطلب نیز اشاره شد، بسیاری از منتقدین آثار هرژه، کتاب نیلوفر آبی را اولین شاهکار وی میدانند. این کتاب از بسیاری جهات تاثیرات عمیقی روی مجموعه کتابهای تنتن و میلو از خود به جا گذاشت. منتقدین در نقدهای خود از این کتاب اکثرا بر این باور بودند که نیلوفر آبی، اولین کتاب از این مجموعه است که داستان در آن نقش بسیار مهمی را ایفا میکند و تنتن برای اولین بار برای ماجراهای خود یک هدف دارد. در رابطه با شخصیت چنگ نیز، بسیاری معتقدند که با اینکه این شخصیت، نقش بسزایی در داستان ندارد، اما یک شخصیت دوستداشتنی به حساب میآید. بنیوت پیترز، بیوگرافر هرژه اعتقاد دارد که تفاوتهای بسیار زیادی بین کتابهای قبل و بعد از نیلوفر آبی وجود دارد. به نظر وی، چه از نظر بصری و چه از نظر ایدئولوژیک، کتاب تغییراتی را داشته است و تفکرات کلاسیک راستی هرژه، دیگر از این کتاب به بعد وجود نداشت.
در سال ۱۹۹۱، یکی از قسمتهای انیمیشن ماجراهای تنتن، نیلوفر آبی بود. این انیمیشن توسط استودیوهای فرانسوی اکلیپس و شرکت انیمیشنی کانادایی نلوانا ساخته شده بود. در سال ۲۰۱۳ نیز استیون اسپیلبرگ، اعلام کرد که امکان دارد سومین فیلمی که وی بخواهد از ماجراهای تنتن بسازد، فیلمی بر اساس کتاب نیلوفر آبی باشد.
در یکی از قسمتهای سریال کالت The Avengers که از سال ۱۹۶۱ تا ۱۹۶۹ از شبکه ABC پخش میشد، جان استید در حال مطالعه کتاب نیلوفر آبی دیده میشد. در سه قسمت دیگر از این سریال نیز، سه کتاب دیگر از تنتن وجود دارند.