ماجراهای تن تن و میلو؛ خرچنگ پنجه طلایی
داستان شماره ۹ تن تن و میلو، خرچنگ پنجه طلایی نام دارد (در فرانسوی Le Crabe aux pinces d'or) که از ماه اکتبر سال ۱۹۴۰ تا اکتبر ۱۹۴۱ در Le Soir Jeunesse، ضمیمه کودکان و نوجوانان روزنامه Le Soir چاپ میشد. این روزنامه، در زمانی چاپ میشد که بلژیک در جریان جنگ جهانی دوم، توسط آلمان نازی اشغال شده بود. در میان راه چاپ داستان خرچنگ پنجه طلایی، چاپ ضمیمه Le Soir Jeunesse متوقف شد و هرژه به ارائه داستان در صفحات اصلی روزنامه Le Soir ادامه داد. داستان قسمت نُهم ماجراهای تنتن، این بار در شمال آفریقا و کشور مراکش جریان دارد. جایی که تن تن به دنبال یک باند قاچاق موادمخدر بینالمللی میافتد تا بتواند آن را منحل کند. در این داستان، قاچاقچیان، مواد مخدر را درون قوطیهای کنسرو گوشت خرچنگ قرار میدادند و به همین دلیل نام این داستان اینگونه انتخاب شده است.
پس از اتمام داستان در روزنامه، خرچنگ پنجه طلایی به سرعت به صورت یک کتاب کامل منتشر شد. در سال ۱۹۴۳، هرژه این داستان را بازطراحی و رنگآمیزی کرد که توسط انتشارات کسترمن به چاپ رسید. اما مهمترین و جذابترین نکته این داستان، معرفی شخصیت محبوب و دوستداشتنی کاپیتان آرچیبالد هادوک است. در این کتاب، ما برای اولین بار کاپیتان دوستداشتنی و معروف مجموعه تنتن را مشاهده میکنیم. کاپیتانی که با خصوصیات اخلاقی جالب و خشن خود، به یکی از جذابترین شخصیتهای این مجموعه داستان تبدیل شد. از این کتاب به بعد، کاپیتان هادوک در تمامی داستانهای تنتن حضور داشت.
کاپیتان هادوک، که از این داستان به بعد پای ثابت ماجراهای تنتن به حساب میآید، شخصیتی تندخو، مهربان، شجاع و قلبی پاک دارد که جالبترین و جذابترین خصوصیت اخلاقیاش، تندخویی و لعن و نفرینهای او است. البته بد نیست این نکته را اضافه کنیم که تکه کلامهای کاپیتان هادوک، هیچکدام زننده نیستند و همگی از فرهنگ لغات برداشته شدند. برخی از جالبترین تکه کلامهای هادوک، «لعنت بر شیطون»، «کله شق» و «گاریچی» هستند که در ترجمه فارسی کتاب از آنها استفاده شده بود.
تنتن، هنگامی که در حال دنبال کردن سر نخ قوطیهای کنسرو مشکوک است، با کاپیتان هادوک ملاقات میکند که هادوک، اصلا در شرایط خوبی به سر نمیبرد. علاوه بر اینکه وی توسط آلن زندانی شده است، بلکه دوست جدید تنتن، یک الکلی نیز محسوب میشود. البته در داستان تنتن و پیکاروها، پروفسور تورنسل، این مشکل هادوک را در نهایت حل میکند. به طور کلی، در داستانهای تنتن، ما زیاد با گذشته شخصیتها، آشنا نمیشویم اما در مورد کاپیتان هادوک، این داستان کمی فرق میکند (به خصوص در داستان راز اسب شاخدار که در مقالههای آینده به آن خواهیم پرداخت). همچنین در داستانهای هرژه، ما زیاد صحنههای پر احساسی را شاهد نیستیم ولی وقتی تنتن برای اولین بار هادوک را ملاقات میکند، به همان دلایلی که بالاتر به آنها اشاره کردیم، او در شرایط روحی مناسبی به سر نمیبرد و ناگهان، هادوک در حالیکه از همه چیز ناراحت است، به گریه میافتد و مادرش را صدا میزند!
الهام هرژه از فیلم، در صحنه اول داستان خرچنگ پنجه طلایی نیز کاملا مشخص است. جایی که بیشتر از همیشه، به نظر میرسد ما با سکانس یک فیلم صامت روبهرو هستیم. میلو، سگ باوفای تنتن، در حال گشتن در سطل آشغال است که تنتن او را مورد سرزنش قرار میدهد. نکته دیگر فریمهای اول کتاب، طنز نهفته در آن است. جایی که تنتن پس از مشکوک شدن به سطل آشغالی که میلو در حال بررسی آن بود، به جستجو درون آن میپردازد و اینبار میلو با لحن طعنهآمیزی او را مورد خطاب قرار میدهد.
دیگر نکته بسیار جالب در رابطه با کتاب نُهم مجموعه تنتن، شباهت غیر قابل انکار کشتی کارابوژان به کشتی گلنگری است. همانطوری که در عکس زیر نیز مشاهده میکنید، هرژه برای کشیدن کشتی کارابوژان، از یک کشتی واقعی با نام گلنگری الهام گرفته است. حتی فریمی نیز که ما تنتن را در آن مشاهده میکنیم، دقیقا با عکسی که از کشتی گلنگری در دسترس است، مطابقت دارد. هرژه، در طراحی این کشتی، با نگه داشتن روح و استایل هنری نقاشیهای خود و تنتن، یک نمونه کاملا نزدیک به واقعیت را از کشتی گلنگری در کتاب خود قرار داده است.
در مقطعی از داستان، زمانی که هواپیمای کاپیتان هادوک و تنتن سقوط میکند، این دو در میان صحرا گیر میکنند. جایی که تشنگی، بر آنها غلبه میکند و کاپیتان هادوک، دچار توهم میشود و تنتن را با نوشیدنی اشتباه میگیرد. در یکی دیگر از فریمهای خیلی بامزه این داستان، این بار تنتن تصور میکند که هادوک دوباره او را با باطری نوشیدنی اشتباه گرفته است و در یک فریم فوقالعاده، تنتن تصور میکند که کاپیتان با در بازکن میخواهد سر او را جدا کند!
اما یکی از بهترین فریمهای تمام کتابهای تنتن، در این کتاب وجود دارد. فریمی که با استناد به حرفهای هرژه، یکی از دو فریمی است که او از همه بیشتر آنها را در سری کتابهای تنتن دوست دارد. در این فریم، ما دشمنان کاپیتان هادوک و تنتن را میبینیم که در حال تیراندازی به سمت آنها هستند. در این هنگام، هادوک با فریاد زدن و دشنام دادن، باعث میشود که دشمنان بترسند و فرار کنند. نکته بسیار جالب، این است که هرژه با یک فریم، حرکات مختلف را در بین افراد مختلفی که در صحنه دیده میشوند (و دیده نمیشوند) نشان داده است. به جای اینکه او این فریم را به چند فریم جدا تقسیم کند، سعی کرده با یک فریم، تمام منظور را به خواننده برساند.
بسیاری از منتقدین کتابهای تنتن، اضافه شدن شخصیتی مانند هادوک را به داستان، یک المان داستانسرایی بسیار قدرتمند برشمردند که به صورت قابل توجهی، لحن این مجموعه را تغییر داد. همچنین یکی از دلایل به یاد ماندنی شدن این کتاب، اولین حضور شخصیت هادوک است. به طور کل، اکثر منتقدین بر این باور بودند که اضافه شدن شخصیتی مانند کاپیتان هادوک، جان تازهای به این مجموعه بخشید و پتانسیل این سری را بیش از پیش کرد. برخی از منتقدین نیز اعتقاد دارند که خرچنگ پنجه طلایی، به نوعی یادآور کتاب سیگارهای فرعون است.
در سال ۱۹۴۷، اولین فیلم سینمایی مجموعه تنتن از طریق تکنیک استاپ موشن ساخته شد که داستان آن، دقیقا داستان خرچنگ پنجه طلایی بود. این فیلم برای اولین بار زمستان سال ۱۹۴۷ برای تعدادی از افراد منتخب نمایش داده شد. این فیلم سینمایی، تنها یک بار در تاریخ ۲۱ دسامبر ۱۹۴۷ به نمایش درآمد و پس از آن ویلفرد بوشری، تهیهکننده فیلم، اعلام ورشکستگی کرد و به آرژانتین رفت.
در سال ۱۹۵۷، استودیوهای بلویژن، پنجمین اقتباس خود از مجموعه تنتن را به خرچنگ پنجه طلایی اختصاص داد. این اپیزود توسط ری گووسنز کارگردانی شد و مایکل «گِرِگ» رگنییر، وظیفه نویسندگی آن را بر عهده داشت. وی بعدها تبدیل به سردبیر مجله تنتن شد.
در سال ۱۹۹۱، هفتمین قسمت از مجموعه انیمیشنهای تنتن که توسط استودیو فرانسوی الیپس و استودیو فرانسوی نلوانا ساخته شده بود، به این داستان اختصاص داشت. در سال ۲۰۱۱ نیز فیلم ماجراهای تنتن که توسط استیون اسپیلبرگ کارگردانی شده بود و پیتر جکسون وظیفه تهیهکنندگی آن را بر عهده داشت، اکران شد که این فیلم، از سه داستان ماجراهای تنتن الهام گرفته بود که یکی از این سه داستان، خرچنگ پنجه طلایی بود.
در یکی از قسمتهای سریال فوقالعاده پرطرفدار خانواده سیمپسونها با نام «به نام پدربزرگ»، مارج، مادر خانواده، بارت، پسر شیطان خانواده، را دعوا میکند و او را تهدید میکند که کتابهای تنتن بارت را از او میگیرد. در این صحنه ما بارت را میبینیم که کتاب خرچنگ پنجه طلایی را محکم به خود فشار میدهد و قول میدهد که پسر خوبی باشد!