ماجراهای تن تن و میلو؛ تن تن و پیکاروها
تن تن و پیکاروها (در انگلیسی Tintin and the Picaros و در فرانسوی Tintin et les Picaros)، بیست و سومین و آخرین داستان از ماجراهای تن تن است که به طور کامل توسط هرژه نوشته شد. این داستان، از سپتامبر ۱۹۷۵ تا آوریل ۱۹۷۶ در مجله تن تن به چاپ رسید و در سال ۱۹۷۶ نیز توسط انتشارات کسترمن به صورت یک کتاب کامل چاپ شد. در این داستان، تنتن به همراه میلو، کاپیتان هادوک و پروفسور تورنسل به کشور خیالی سن تئودوروس در آمریکای جنوبی میروند تا بیانکا کاستافیوره را که توسط دولت ژنرال تایپوکا زندانی شده است، نجات دهند. هنگامی که شخصیتهای اصلی داستان به این کشور میرسند، به طور ناخواسته درگیر فعالیتهای ژنرال آلکازار، دوست قدیمی تنتن، میشوند که قصد دارد ژنرال تاپیوکا را از قدرت پایین بکشد.
هشت سال پس از اتمام داستان پرواز ۷۱۴، هرژه کار روی تنتن و پیکاروها را آغاز کرد. او در طراحی این داستان، مانند چند داستان قبلی تنتن، از اعضای استودیو هرژه کمک گرفت. داستان و محل وقوع تن تن و پیکاروها، حاصل علاقه زیاد هرژه به انقلابیون آمریکا لاتین، بخصوص فعالان در انقلاب کوبا بود. یکی از نکات بسیار جالب این داستان که آن را از وجوه بسیار مختلفی متمایز میکند، تغییرات مختلفی بود که شخصیتهای اصلی داستان دچار آن شده بودند. شاید بتوان مهمترین و اصلیترین این تغییرات را، تغییرات ظاهری تنتن برشمرد. تا پیش از این، تنتن همیشه شلوارهایی که در داستان بر تن میکرد، شلوارهایی بودند که ارتفاع آنها کم بود. اما در داستان تنتن و پیکاروها، برای اولین بار شاهد این هستیم که تنتن، شلوار جین قهوهای بلند پاچه گشادی بر تن کرده است. به طور کلی، داستان تنتن و پیکاروها، به هیچ وجه نتوانست نظر مثبت منتقدان را به خود جلب کند و حتی گذر زمان نیز باعث نشد منتقدان، این داستان را دوست داشته باشند. در نقدهای اولیه، بسیاری از منتقدین بدبینی هرژه نسبت به مسائل سیاسی را نکوهیدند و نقدهایی که بعدا از کتاب منتشر شد، ادعا داشتند که این داستان، شخصیتپردازی و انرژی ندارد.
در ابتدای داستان، تنتن متوجه میشود که بیانکا کاستافیوره، ایرما (ندیمه او)، ایگو واگنر (پیانیست) و دوپونت و دوپونط در کشور سن تئودوروس به دلیل توطئه علیه دولت ژنرال تاپیوکا زندانی شدهاند. در ادامه داستان، دولت تاپیوکا اعلام میکند که برنامهریزی اصلی این توطئه توسط تنتن، هادوک (!) و پروفسور تورنسل انجام شده است. در این هنگام، تاپیوکا تنتن و دوستانش را به سنتئودوروس دعوت میکند و به آنها قول امنیت میدهد. تنتن که میداند این دعوت یک تله است، از سفر کردن پرهیز میکند و هادوک و تورنسل راهی این سفر میشوند و در همان بدو ورود، به یک روستا فرستاده میشوند و تحت مراقبت شدید قرار میگیرند. چند روز بعد، تنتن به آنها ملحق میشود و اعلام میکند که آنها تحت نظر هستند. در ادامه داستان، تنتن با پابلو، شخصی که جان او را در داستان گوش شکسته نجات داده بود، روبهرو میشود و از طریق او میفهمد که تمام این این سناریو، نقشهای بوده که کلنل اسپونز، تدارک دیده است تا با کمک ژنرال تاپیوکا، از تنتن به دلیل اتفاقاتی که در داستان ماجرای تورنسل رخ داد، انتقام بگیرد.
پس از فرار از این روستا، تنتن به سوی ژنرال آلکازار میپیوندد. پس از اینکه تنتن متوجه حضور یک خائن در میان خودشان میشود، مجبور به فرار میشود و تنتن با ریجول، دوست قدیمی خود مواجه میشود و پس از ماجراهایی، آنها بالاخره به مقر اصلی پیکاروها میرسند. در این هنگام، مشکل اصلی ژنرال آلکازار، ارتش او است. تاپیوکا، از طریق هواپیما، برای افراد آلکازار، مشروبات الکلی ارسال میکند و به همین دلیل، لشکر آلکازار، هرگز در حالت عادی نیست. در این هنگام، پروفسور تورنسل، از طریق قرصی که اختراع کرده، این عادت سربازان را ترک میدهد. قرص تورنسل، نوشیدن اینگونه نوشیدنیها را برای انسان غیر ممکن میکند و ما متوجه میشویم که تورنسل، این قرصها را پیش از این روی کاپیتان هادوک آزمایش کرده است. اینجا است که سرو کله سرافین لامپیون و کارناوالش در مقر پیکاروها پیدا میشود و تنتن پیشنهاد میکند که آنها از طریق پوشیدن لباس مبدل در قالب اعضای کارناوال، حمله خود را شروع کنند و به این ترتیب عملیات کودتا شروع میشود.
هرژه، کار روی داستان تنتن و پیکاروها را ۸ سال پس از اتمام داستان پرواز ۷۱۴ شروع کرد و این کتاب، به تنها کتابی تبدیل شد که وی در ۱۵ سال پایانی عمرش تکمیل کرد. هرژه از اوایل دهه ۶۰ میلادی، قصد داشت که یکی از داستانهای تنتن را پیراومون انقلابیون آمریکای لاتین قرار بدهد. دلیل علاقه هرژه به این بخش از تاریخ نیز، جنبش فیدل کاسترو علیه رئیس جمهمور باتیستا بود و بیشترین موردی که هرژه را تحت تاثیر قرار داد، این بود که کاسترو اعلام کرده بود تا زمان موفقیت انقلاب، ریشهای خود را نمیتراشد. به دلیل تاثیری که هرژه از کاسترو گرفته بود، او ابتدا قصد داشت نام گروه ژنرال آلکازار را Bigotudos بگذارد که در حقیقت ارجاعی به کلمه اسپانیایی bigtoudos به معنی ریشدار بود. به همین دلیل، در ابتدا و پیش از چاپ، نام داستان Tintin et los Bigotudos بود.
همچنین، پشتیبانی کشور بوردوریا از دولت تاپیوکا نیز ارجاعی بود به پشتیبانی شوروی سابق از برخی از کشورهای آمریکا لاتین. هرژه برای طراحی شهر تاپیوکولیپس، از شهر بلو هوریزنته برزیل الهام گرفت. همچنین ایده قرار دادن مجسمهای در شهر، از کارهای مارسل آرنولد مجسمهساز الهام گرفته شده بود و نقاشیای که او در هتل این شهر قرار داده بود، بر اساس کارهای سرگی پولیاکوف بود.
شخصیتهای بسیار زیادی از داستانهای قبلی تنتن در داستان تنتن و پیکاروها حضور داشتند. پابلو، ریجول و قبلیه آرومبایا از داستان گوش شکسته، کلنل اسپونز از داستان ماجرای تورنسل در این داستان نیز حضور داشتند. در داستانهای قبلی تنتن، به شخصیت ژنرال تاپیوکا اشاره شده بود اما تا بهحال او را ندیده بودیم. هرژه همچنین شخصیت جدیدی را نیز در این داستان به ما معرفی کرد. پگی آلکازار، همسر ژنرال آلکازار در این کتاب برای اولین بار به خوانندگان معرفی شد و هرژه او را بر اساس منشی یک سخنگوی آمریکایی طراحی کرده بود که در یک مستند او را دیده بود. در ابتدا، هرژه قصد داشت که شخصیت پگی را به عنوان دختر بازیل زاهاروف، دلال اسلحهای معرفی کند که در داستان گوش شکسته حضور داشت.
هرژه در این داستان تصمیم گرفت که ظاهر تنتن را تغییر بدهد و به همین دلیل از فیلم انیمیشن معبد خورشید که در سال ۱۹۶۹ پخش شده بود، الهام گرفت. به همین دلیل، تنتن را در این داستان میبینیم که کلاه ایمنیای روی سر میگذارد که روی آن لوگوی CND (لوگوی صلح) دیده میشود. همچنین شلوار جدید تنتن که در بالا به آن اشاره کردیم، از دیگر تغییرات ظاهری تنتن است. هنگامی که بعدها از هرژه در رابطه با کلاه تنتن و لوگوی صلح سوال شد، او گفت تنتن همیشه خوی صلحجویانهای داشته است و مخالف جنگ بوده است. همچنین رفتار برخی از شخصیتهای مجموعه نیز در این داستان، دستخوش تغییر شد. به طور مثال، تنتن به ورزش یوگا علاقمند شده بود و نستور، خدمتکار وفادار قصر مولینسار هم عادت بد فال گوش ایستادن و هم نوشیدن را پیدا کرده بود. یکی دیگر از نکات بسیار جالب این داستان، این است که در تنتن و پیکاروها است که ما برای اولین بار نام کوچک کاپیتان هادوک را میبینیم. آرچیبالد هادوک، نام کامل کاپیتان دوستداشتنی مجموعه تنتن است. هرژه برای انتخاب نام کوچک هادوک، ۱۷ نام را روی تکه کاغذی نوشت و در نهایت نام آرچیبالد را برای او انتخاب کرد. این تکه کاغذ، هماکنون در موزه هرژه در معرض دید بازدیدکنندگان قرار دارد.
هرژه برای طراحی کارناوال سنتئودور، از عکسهای موجود از کارناوال نیس استفاده کرد. در یکی از نماهای داستان، ما میتوانیم افرادی را ببینیم که در لباسهای شخصیتها معروف در این کارناوال شرکت کردهاند. میکی ماوس، دونالد داک، آستریکس، اسنوپی، گروچو مارک و زورو، شخصیتهایی هستند که با دقت در تصویر، میتوان آنها را پیدا کرد. این شخصیتها را باب دو مور درون کتاب قرار داده بود. همچنین نام خیابانی که در آن کارناوال جریان دارد، Calle 22 de Mayo است که اشاره دارد به تاریخ تولد هرژه که ۲۲ ماه می بود.
در هنگامی که انتشارات کسترمن قصد داشت داستان را به صورت یک کتاب کامل به چاپ برساند، به دلیل اینکه داستان در فرمت استاندارد ۶۲ صفحهای ماجراهای تنتن قرار بگیرد، این انتشارات مجبور شد صفحهای از داستان را حذف کند. در این صفحه، کلنل اسپونز قصد دارد لیوانی را بشکند که به جای لیوان، مجسمهای از کوروی تش، رهبر سیاسی بوردوریا را میشکند. این صفحه، بین صفحات ۲۲ و ۲۳ کتاب قرار داشت.
صفحه حذف شده کتاب
تنتن و پیکاروها در زمان انتشار، به یک موفقیت تجاری تبدیل شد و موفق شد در مدت زمان کوتاهی، یک و نیم میلیون نسخه به فروش برساند. با این حال کتاب مورد استقبال منتقدین قرار نگرفت. مایکل سرس، فیلسوف فرانسوی، تنها کسی بود که از این کتاب دفاع کرد. او در صحبتهای خود در کتاب به این نکته اشاره کرد که حجم انتقادات منفی درباره این کتاب، بسیار زیاد بوده است.
در سال ۱۹۹۱، استودیو فرانسوی فیلمسازی الیپس به همراه استودیو انیمیشنسازی کانادایی نلوانا، ۲۱ داستان از ماجراهای تنتن را به صورت انیمیشن ساخت که هر کدام ۴۲ دقیقه بودند. یکی از این داستانها، داستان تنتن و پیکاروها بود. نکته بسیار جالب در رابطه با نسخه انیمیشن این داستان، این بود که تنتن در انیمیشن تنتن و پیکاروها، همان شلوار کوتاه معروف خود را به تن کرده بود.