گزارش باکس آفیس: آیا واکنشهای منفی به Fantastic Beasts 2 آینده مجموعه را تهدید میکند؟
گزارش باکس آفیس این هفته را با «جانوران شگفتانگیز: جنایات گریندلوالد» (Fantastic Beasts: The Crimes of Grindelwald) شروع میکنیم که با کسب ۶۲ میلیون و ۲۰۰ هزار دلار به عنوان افتتاحیه، اکرانش در آمریکای شمالی را قرص و محکم آغاز نکرد. راستش، وقتی فیلمی کارش را با کسب ۶۲/۲ میلیون دلار در آمریکای شمالی، ۳۸ میلیون دلار در چین و حدود ۲۵۳ میلیون دلار در دنیا استارت میزند نباید در موقعیتِ دفاعی قرار بگیرد. حقیقت هم این است که حداقل فعلا نمیتوان زیاد نگرانِ عملکرد کلی آن در گیشه بود. البته که افتتاحیهی «جنایات گریندلوالد» در آمریکای شمالی و چین کمی پایینتر از افتتاحیههای «جانوران شگفتانگیز و زیستگاه آنها» (۷۵ میلیون در خانه و ۴۰ میلیون در چین) است، اما فروشِ خارجیشان تقریبا مساوی (۱۹۱ میلیون دلار) است. اگر «جانوران شگفتانگیز ۲» عملکردِ استانداردِ بلاکباسترهای فانتزی پیش از عید شکرگذاری را تکرار کند، خطر زیادی این فیلم را تهدید نمیکند. اما سوالی که در آیندهی این فیلم تعیینکننده خواهد بود این است که آیا «جانوران شگفتانگیز ۲» در آمریکای شمالی عملکردی شبیه به یکی از فیلمهای «هری پاتر» خواهد داشت یا یکی از دنبالههای «گرگ و میش». «جانوران شگفتانگیز ۲» که اِدی ردمین، جانی دپ و جودلا را در گروه بازیگرانش دارد، ۶۲ میلیون دلار به عنوان افتتاحیه در آمریکای شمالی فروخت که به معنی درآمدِ آخرهفتهی ۲/۴۲ برابری آن نسبت به فروشِ روز افتتاحیهاش است. این آمار ضعیفتری در مقایسه با «جانوران شگفتانگیز و زیستگاه آنها» (۷۵ میلیون از ۲۹ میلیون درآمد جمعه) و «هری پاتر و جام آتش» (۱۰۲ میلیون از ۴۰ میلیون جمعه) است، اما آمار بزرگتری نسبت به فیلمهای «هانگر گیمز» (حدود ۲/۲۵ برابر) و دنبالههای «گرگ و میش» (۲/۰ برابر) است. دنبالههای «گرگ و میش» در طول اکرانشان در حالی به زور دو برابرِ افتتاحیهشان فروختند که فیلمهای «هانگر گیمز» حدود ۲/۷ برابر افتتاحیههایشان به دست آوردند. حالا اگر ضریب فروش «جانوران شگفتانگیز ۲» به «جانوران شگفتانگیز و زیستگاه آنها» (۳/۱۵ برابر) و «هری پاتر و تالار اسرار» (۲/۹۷ برابر) باشد، جایی برای نگرانی وجود ندارد. اما کماکان دستیابی این فیلم به بیش از ۲۰۰ میلیون دلار در خانه، ماموریتِ خیلی سختی خواهد بود.
با این حال، اگر فیلم عملکردی شبیه به «هری پاتر ۴» (۲۹۰ میلیون از ۱۰۲ میلیون افتتاحیه) یا فیلمهای «هانگر گیمز» داشته باشد، قضیه فرق میکند. در آن صورت، فروش نهایی ۱۶۵ تا ۱۸۰ میلیون دلاری این فیلم پیشبینی میشود؛ افت فروشی که با افت فروشِ «مرد عنکبوتی شگفتانگیز ۲» (۲۰۲ میلیون در مقایسه با درآمد ۲۶۴ میلیونی «مرد عنکبوتی شگفتانگیز») برابری میکند. درآمد ۱۷۵ میلیونی احتمالی «جانوران شگفتانگیز ۲» ۲۴ درصد کمتر از قسمت اول (۲۳۴ میلیون از ۷۴/۴ میلیون افتتاحیه) خواهد بود که سقوط بیشتری در مقایسه با افت فروش «هری پاتر ۲» (۳۱۷ میلیون به ۲۶۲ میلیون) و فیلمهای «هابیت» (۳۰۳ میلیون به ۲۵۸ میلیون) خواهد بود. از یک طرف فیلمهایی مثل «دنیای ژوراسیک: پادشاهی سقوط کرده» و «جنگ ستارگان: آخرین جدای» را داریم که حتی پس از تجربهی ۳۳ درصد افت فروش نسبت به قسمت قبل، به ارقام غولآسای ۴۱۶ میلیون دلار و ۶۲۰ میلیون دلار دست پیدا کردند. اما از طرف دیگر فیلمی مثل «جانوران شگفتانگیز ۲» را داریم که پس از تجربهی ۲۴ درصد افت فروش، به زور میتواند در طول دورانِ اکرانش، افتتاحیهی سه روزهی ۱۶۹ میلیون دلاری «هری پاتر و یادگاران مرگبار قسمت دوم» را تکرار کند. اما از آنجایی که «جانوران شگفتانگیز ۲» تا حالا ۱۹۱ میلیون دلار از کشورهای خارجی به دست آورده، حتی در صورتِ دوامی شبیه به دنبالههای «گرگ و میش» (۲/۷ برابر افتتاحیههای خارجیشان) میتواند به ۵۱۵ میلیون دلار درآمدِ خارجی دست پیدا کند که در آن صورت چیزی نزدیک به ۶۹۰ میلیون دلار فروشِ جهانیاش پیشبینی میشود. البته که این ارقام در مقایسه با درآمد خارجی ۵۸۰ میلیون دلاری و درآمد جهانی ۸۱۴ میلیون دلاری قسمت اولِ «جانوران شگفتانگیز» پایینتر هستند، ولی حداقل با افت فروش وحشتناکی هم طرف نیستیم.
اما تمام این پیشبینیها در دستهی بهترین اتفاقاتی که میتواند برای «جانوران شگفتانگیز ۲» بیافتند قرار میگیرند. بدترین سناریوی ممکن این است که این فیلم فقط مورد توجه طرفداران هاردکور مجموعه قرار بگیرد، از جذب عموم مردم باز بماند و با نقدهای ضعیفی که دریافت کرده و میانگین امتیاز نه چندان عالیاش از تماشاگران (B منفی در مقایسه با A برای قسمت اول) با سقوط شدیدتری مواجه شود؛ در آن صورت این فیلم دوامی شبیه به «هری پاتر و یادگاران مرگبار قسمت اول» (۱۲۵ میلیون ضربدر ۲/۳۶ مساوی ۲۹۵ میلیون) یا «جاستیس لیگ» (۹۳ میلیون ضربدر ۲/۴۳ مساوی ۲۲۶ میلیون) خواهد داشت. آن موقع «جانوران شگفتانگیز ۲» که با ۲۰۰ میلیون دلار بودجه تهیه شده به ۱۴۶ تا ۱۵۱ میلیون دلار در گیشهی خانگی دست پیدا خواهد کرد؛ درآمدی که حتی پایینتر از «افراد ایکس: آپوکالیپس» (۱۵۵ میلیون دلار) است. ولی نباید فراموش کنیم که اگر فروشِ فیلم در کشورهای خارجی پایدار باقی بماند و فیلم بتواند به ۵۸۰ میلیون دلار فروشِ خارجی قسمت اول نزدیک شود، آن موقع درآمد خانگیاش چندان اهمیت نخواهد داشت. اما اگر «جانوران شگفتانگیز ۲» در گیشهی خارجی شبیه به «بتمن علیه سوپرمن» (۸۷۳ میلیون از ۴۲۲/۵ میلیون افتتاحیهی جهانی) ظاهر شود، در آن صورت این فیلم احتمالا ۲/۱۱ برابر افتتاحیهی خارجیاش خواهد فروخت؛ شاید چنین سناریویی محتمل نباشد، اما با توجه به اینکه فیلم این آخرهفته در بازار چین عملکرد دیوانهواری نداشته (۳۷ و نیم میلیون دلار بعد از درآمد آخرهفتهی دوم «ونوم») و ممکن است به فراتر از ۷۰ میلیون دلار هم در چین دست پیدا نکند، غیرممکن نیست. بنابراین «جانوران شگفتانگیز ۲» با عملکردی شبیه به «بتمن علیه سوپرمن» در گیشهی خارجی، به درآمد نهایی ۴۰۵ میلیون دلار از کشورهای خارجی و ۵۸۰ میلیون دلار در جهان دست پیدا خواهد کرد. تمام این حرفها در حالی است که هنوز کارِ این مجموعه به پایان نرسیده است. هنوز سه فیلم دیگر هم برای فروختن باقی بمانده است. این یعنی حتی اگر هم «جانوران شگفتانگیز ۲» بتواند به هر ترتیبی که شده به درآمد ۸۰۰ میلیونی قسمت اول به جای پیشبینیهای ۶۰۰ میلیونی فعلی نزدیک شود، سوالی که برادران وارنر باید به آن فکر کند این است که چگونه میتواند جلوی چنین سقوطی را در سه فیلم آینده بگیرد. بالاخره شاید «جانوران شگفتانگیز ۲» به خاطر خاطراتِ نسبتا خوبی که تماشاگران از قسمت اول داشتند نجات پیدا کرده باشد، ولی حالا کسانی که «جانوران شگفتانگیز ۲» را به عنوان فیلمی که برخی منتقدان از آن به عنوان بدترین قسمتِ دنیای جادوگری رولینگ یاد میکنند میبینند، چقدر رغبت به خریدِ بلیتِ قسمت سوم خواهند داشت.
این دقیقا همان سوالی است که ذهنِ تحلیلگران را به خود مشغول کرده است. مجموعهای که با قدمهای محکم در گیشه آغاز شده بود، حالا با قسمت دوم آیندهی متزلزلی را برای سه فیلم بعدی متصور شده است. «جنایات گریندلوالد» بیش از اینکه حکم «شوالیهی تاریکی» را برای «بتمن آغاز میکند» داشته باشد، «مرد عنکبوتی شگفتانگیز ۲» برای «مرد عنکبوتی شگفتانگیز» است. «جنایات گریندلوالد» با دریافت نقدهای ضعیف (امتیاز ۴۰ روی راتنتومیتوز همراه با میانگین امتیاز ۵/۴ از ۱۰ از منتقدان و امتیاز ۵۳ روی متاکریتیک) به علاوهی میانگین امتیازِ تماشاگران پایینتر (B مثبت در مقایسه با A برای قسمت اول)، دست به حرکتی «مرد عنکبوتی شگفتانگیز ۲«گونه زد. بخش قابلتوجهای از موفقیت فیلم اول (۲۳۴ میلیون در خانه و ۸۱۴ میلیون در دنیا) به خاطر کنجکاوی عموم مردم بود. اما این دنباله نشان داده که این مجموعه به همان اندازه که مخصوص طرفداران هاردکور «هری پاتر» است که سری «اره» برای طرفداران آن مجموعه بود. در مقایسه باید به فیلمهای دنیای سینمایی مارول یا حتی دنبالههای «سریع و خشن» اشاره کرد که عموم مردم بدون ترس از گم شدن در لابهلای ارجاعات و ایستر اِگهایشان، به تماشای آنها میروند. «جانوران شگفتانگیز» اما از این ویژگی بهره نمیبرد. فیلمهای «هری پاتر» و «گرگ و میش» هم در جریان قسمتهای آخرشان به فیلمهایی مخصوص طرفداران قدیمی تبدیل شده بودند، اما جامعهی طرفداران این دو مجموعه آنقدر بزرگ بود که برای موفقیت، حتما نیازی به جذب عموم سینماروها نباشد. اگر فیلمهای بعدی «جانوران شگفتانگیز» بتوانند فروشهای جهانیشان را دور و اطرافِ ۶۵۰ تا ۵۵۰ میلیون دلار حفظ کنند، دیگر نقدهای منفی و ارتباط زیادِ این فیلمها به یکدیگر تا جایی که حتما برای دیدن فیلم جدید، نیاز به آشنایی با فیلمهای قبلی و دنیای هری پاتر است اهمیت نخواهد داشت. مخصوصا اگر برادران وارنر مثل امسال بتواند با عرضهی فیلمهایی مثل «ردی پلیر وان» (Ready Player One)، «ستارهای متولد شده است» (A Star is Born)، «مگ» (The Meg) و غیره، فشار را از روی دوش مجموعههای دنیای جادوگری و ابرقهرمانیاش بردارد. اما این در حالی است که تصور کنیم این ارقام به همین شکل باقی خواهند ماند.
بیایید تصور کنیم بهترین اتفاق ممکن برای «جنایات گریندلوالد» میافتد و این فیلم در دنیا ۷۵۰ میلیون دلار میفروشد. حتی ممکن است «جانوران شگفتانگیز ۲» به اولین فیلم لایو اکشنی تبدیل شود که بدون عبور از مرز ۲۰۰ میلیون دلار در خانه، ۸۰۰ میلیون دلار در دنیا به چنگ میآورد (رکورد قبلی متعلق به «دزدان دریایی کاراییب ۵» است که به ۷۹۴ میلیون فروش جهانی از ۱۷۷ میلیون فروش خانگی دست پیدا کرد). اما حتی وقوعِ بهترین سناریوی ممکن برای «جانوران شگفتانگیز ۲» هم تضمین نمیکند که قسمت سوم چه در خانه و چه در خارج با کله سقوط نکرده و شکست نمیخورد؛ مخصوصا با توجه به اینکه به جای یک سهگانه، با یک پنچگانه سر و کار داریم. مقایسه کردن «جانوران شگفتانگیز» با پیشدرآمدهای «جنگ ستارگان» و فیلمهای «هابیت» خیلی وسوسهکننده است، ولی هر دوی آنها سهگانه بودند. «هابیت: سفری غیرمنتظره»، «هابیت: برهوت اسماگ» و «هابیت: نبرد پنج ارتش» در مجموع به ۲ میلیارد و ۹۳۵ میلیون دلار فروش جهانی از مجموع ۶۱۰ میلیون دلار بودجه دست پیدا کردند. و پیشدرآمدهای «جنگ ستارگان» هم که از آن به عنوان نابودکنندهی خاطرات کودکی آمریکا یاد میکنند، در مجموع ۲ میلیارد و ۴۲۲ میلیون دلار از ۳۴۵ میلیون بودجه به دست آوردند. این دو مجموعه با وجود اینکه نسبت به سری اصلی «جنگ ستارگان» و «ارباب حلقهها» بین طرفداران محبوب نیستند، ولی به خاطر سهگانه بودنشان در گیشه دوام آوردند. عموم سینماروها و طرفداران هاردکور بعد از ناامید شدن از «تهدید شبح» و «سفری غیرمنتظره»، بخشنده ظاهر شدند و بعد از ناامید شدن توسط «حملهی کلونها» و «برهوت اسماگ» هم با خودشان میگفتند: «خب، ما که با این فیلمها زیاد حال نکردیم، ولی حداقل بذار قسمت آخر هم ببینیم چی میشه!» و بعد سر از سالنهای نمایشدهندهی «انتقام سیث» و «نبرد پنج ارتش» در آوردند. این یکی از دلایلی است که بعد از واکنشهای منفیای که به «جنگ ستارگان: آخرین جدای» شد، تحلیلگران نگران عملکردِ اپیزود نهم «جنگ ستارگان» نیستند. چون فقط یک فیلم دیگر باقی مانده است. وضعیت این دو مجموعه خیلی با «جنایات گریندلوالد» به عنوان دومین فیلمِ یک مجموعهی پنچ قسمتی فرق میکند. «جانوران شگفتانگیز و زیستگاه آنها» شاید با استقبال نسبی مواجه شد، اما آن فیلم به چیزی شبیه به «ایکس ۲: اتحاد افراد ایکس» (X2: X-Men United) نیاز داشت تا به نسخهی تکاملیافتهتر و قویتری از فیلم امیدوارکنندهی اول تبدیل شود. ولی «جنایات گریندلوالد» به جای «ایکس ۲»، «مرد عنکبوتی شگفتانگیز ۲» از آب در آمد.
تازه مسئله این است که حتی اگر «جانوران شگفتانگیز» یک سهگانه بود هم باید نگرانِ آیندهاش میبود. بالاخره هیچکس سرنوشتِ ناگوارِ «ماتریکس: انقلابها» را بعد از کیفیت هنری ضعیفتر «ماتریکس: بارگذاری مجدد» فراموش نکرده است. «بارگذاری مجدد» به ۲۸۱ میلیون در خانه و ۷۴۲ میلیون در دنیا دست پیدا کرد، ولی «انقلابها» فقط ۱۳۸ میلیون در خانه و ۴۲۷ میلیون در دنیا فروخت. اما حتی با این وجود، از آنجایی که «ماتریکس» یک سهگانه بود، برادران وارنر و شرکایش میتوانستند قبل از اینکه اوضاع به جاهای باریکتر کشیده شود، کنار بکشند. خوشبختانه «ماتریکس: بارگذاری مجدد» قسمت دوم یک مجموعهی چهار یا پنج قسمتی نبود. بدترین اتفاقی که برای «جانوران شگفتانگیز» میتواند بیافتد این است که مسیرِ مجموعهی «واگرا» (Divergent) را پیش بگیرد. قسمت اول این مجموعه که چندان خوب نبود به ۱۵۰ میلیون در خانه و ۲۸۸ میلیون در دنیا دست پیدا کرد و «شورشی» (Insurgent) به عنوان قسمت دوم هم که باز چندان خوب نبود، به ۱۳۰ میلیون در خانه و ۲۹۷ میلیون در دنیا دست یافت. اما «همپیمان» (Allegiant) با کسب فقط ۶۶ میلیون در خانه و ۱۷۹ میلیون دلار در دنیا سقوط آزادِ وحشتناکی را تجربه کرد. این باعث شد تا ساخت قسمت چهارم بهطور کلی منتفی شود و از سال ۲۰۱۶ تاکنون هم به ساخت سریال تلویزیونی این مجموعه نزدیکتر نشدهایم. حتی مجموعهی «ترنسفورمرها» هم از فیلمهایی که با هر قسمتشان میلیادری میفروختند، یک شبه با قسمت پنجم که ۶۰۰ میلیون دلار فروخت، به پایان راهش رسید و پارامونت دنبالههای بعدی را برای ریبوت مجموعه کنسل کرد. حتی سری اصلی «بتمن» هم از «بتمن برای همیشه» (۳۳۶ میلیون در دنیا)، به «بتمن و رابین» (۲۳۷ میلیون در دنیا) سقوط کرد.
ما قبلا بارها دیدهایم که مخاطبان بعد از قسمتهای ضعیف یک مجموعه، ناگهان آن را نادیده میگیرند. این موضوع را بعد از کیفیت پایین «اره ۴» و «اره ۵»، با سری «اره» دیدهایم. این را بعد از «فعالیت فراطبیعی ۳» با سری «فعالیت فراطبیعی» دیدهایم. «رزیدنت ایول ۶» در کل دوران اکرانش در آمریکای شمالی همانقدر فروخت (۲۶ میلیون) که دو قسمت قبلی در آخرهفتهی افتتاحیهشان کسب کرده بودند. کیفیت بد «بتمن علیه سوپرمن» آنقدر به «جاستیس لیگ» ضربه زد که باعث شد کراساور دیسی فقط ۲۲۶ میلیون در خانه و ۶۵۹ میلیون در دنیا بفروشد. این حرفها به این معنی نیست که آیندهی ترسناکی برای «جانوران شگفتانگیز» پیشبینی میشود یا این مجموعه به پنج فیلم نخواهد رسید، اما برادران وارنر باید یک نقشهی احتمالی برای وقتی که بعد از افت فروش شدید قسمت سوم، مجبور به جمعبندی مجموعه با قسمت چهارم شود در نظر بگیرد. همیشه این احتمال وجود دارد که «جنایات گریندلوالد» چیزی بیشتر از دستاندازی جزیی در مسیری صاف نباشد. اما همزمان «جنایات گریندلوالد» نشان داده که این فیلمها به اندازهی فیلمهای «هری پاتر» خوب نخواهند بود، چندان کودکپسندانه نخواهند بود، بخش زیادی از زمانشان را به پُر کردن حفرههای تاریخ دنیای رولینگ یا تکرارِ تاریخ مشخصشدهی این دنیا اختصاص میدهند و به هیچوجه فیلمهای مستقلی نخواهند بود. تمام اینها در زمانی که «جانوران شگفتانگیز ۳» آمادهی اکران شود، اهمیت فراوانی در تصمیمگیری کسانی که به تماشای «جنایات گریندلوالد» رفته بودند خواهد داشت. بنابراین «جنایات گریندلوالد» بهطور ناخواسته، دنبال کردنِ عملکرد قسمت سوم در گیشه را از همین حالا حسابی هیجانانگیز کرده است. با توجه به اینکه یکی از مشکلات هر دو فیلم «جانوران شگفتانگیز»، عملکردشان به عنوان مقدمهچینی داستان اصلی و عقب انداختن محتوای اصلی تا دقیقهی ۹۰ است، همیشه این احتمال وجود دارد که سینماروها با قسمت سوم بگویند که دیگر بس است. برادران وارنر اگر میخواهد موفقیتِ تجاری «هری پاتر» را با این اسپینآفها تکرار کند، باید بداند که دلیل موفقیت آن فیلمها این بود که در عین داشتن یک خط داستانی اصلی (بازگشت لُرد ولدمورت)، هرکدام خطهای داستانی منحصربهفردشان را داشتند تا در عین مقدمهچینی جنگ اصلی، از ماجراهایی در ابعاد کوچکتر هم بهره ببرند. عنصری که «جانوران شگفتانگیز» با هدف کش دادن جنگ اصلی با محتواهای اضافی در طول پنج فیلم تا حالا بویی از آن نبرده است.
افتتاحیهی ۶۲ میلیون دلاری «جنایات گریندلوالد»، آن را در جایگاه آخرِ بهترین افتتاحیههای ۱۰ فیلمِ دنیای جادویی رولینگ قرار میدهد. در جایگاه نهم «جانوران شگفتانگیز و زیستگاه آنها» که با برنده شدن جایزهی اسکار بهترین طراحی لباس، به اولین فیلم دنیای جادوگری تبدیل شد که اسکار برنده شده است، کارش را با ۷۴/۴ میلیون افتتاحیه شروع کرد و به ۲۳۴ میلیون فروش خانگی و ۸۱۴ میلیون فروش جهانی دست پیدا کرد. در جایگاه هشتم «هری پاتر و محفل ققنوس» قرار دارد؛ اولین فیلم مجموعه که توسط دیوید یتس کارگردانی شد، با بودجهای بین ۱۵۰ تا ۲۰۰ میلیون دلار ساخته شد. این فیلم اولین فیلم «هری پاتر» هم بود که در سینماهای آیمکس اکران شد. «محفل ققنوس» کارش را با افتتاحیهی سه روزهی ۷۷/۱ میلیون و افتتاحیهی پنج روزهی جهانی ۳۳۳ میلیون دلار شروع کرد و به ۲۹۲ میلیون دلار در خانه و ۹۴۰ میلیون در دنیا دست پیدا کرد. جایگاه هفتم متعلق به «هری پاتر و شاهزادهی دورگه» است. ششمین فیلم با کسب ۱۰۴ میلیون دلار در یک روز در دنیا، رکورد بیشترین فروش یک روزه در دنیا را شکست. فیلم ۳۹۴ میلیون دلار در جریان پنج روز اول اکرانش فروخت که با شکستن رکوردِ پنج روزهی ۳۸۱ میلیونی «مرد عنکبوتی ۳»، آن در جایگاه اولِ فهرستِ افتتاحیهی پنج روزهی جهانی رساند. «شاهزاده دورگه» که کارش را با ۷۷/۸۳ میلیون افتتاحیه سه روزه در آمریکای شمالی شروع کرده بود به ۳۰۱/۹۵ میلیون فروش خانگی دست پیدا کرد. «دورگه» در نهایت با کسب ۹۳۴ میلیون دلار در دنیا، در جایگاه هشتم پرفروشترین فیلم دنیا و پرفروشترین فیلم سال ۲۰۰۹ قرار گرفته بود. تا اینکه «آواتار» همان سال از راه رسید و آن را یک پله پایین انداخت. در جایگاه ششم «هری پاتر و تالار اسرار» قرار دارد که کریس کلمبوس برای کارگردانی دومین فیلمش در سری «هری پاتر» بازگشت. «تالار اسرار» بعد از افتتاحیهی ۸۸/۳۶ میلیونیاش، به ۲۶۱ میلیون و ۹۸۰ هزار دلار در خانه دست پیدا کرد. «تالار اسرار» شاید الان ششمین فیلم پرفروش مجموعه باشد، اما در زمان اکرانش، هفتمین فیلم پرفروشِ تاریخ بود.
در ردهی پنجم «هری پاتر و سنگ جادو» قرار دارد. برادران وارنر که ظاهرا با پرداخت یک میلیون دلار، حقوق این فیلم را به دست آورده بود، با این فیلم به ۳۱۷ میلیون و ۵۷۰ هزار دلار فروش خانگی از ۹۰ میلیون و ۲۹۰ هزار دلار افتتاحیه دست پیدا کرد. در جایگاه چهارم بهترین افتتاحیههای دنیای جادوگری رولینگ، «هری پاتر و زندانی آزکابان» قرار دارد که کارش را با ۹۳ میلیون و ۶۹۰ هزار دلار افتتاحیه شروع کرد و به ۲۴۹ میلیون و ۵۴۰ هزار دلار فروش خانگی دست پیدا کرد. «زندانی آزکابان» شاید در بین افتتاحیههای مجموعه جزو بهترینهاست، ولی با کسب ۷۹۶ میلیون و ۷۰۰ هزار دلار در دنیا، کمدرآمدترین فیلم سری «هری پاتر» حساب میشود. اما همزمان توسط اکثر طرفداران و منتقدان به عنوان بهترین فیلم مجموعه شناخته میشود. در جایگاه سوم افتتاحیهی «هری پاتر و جام آتش» قرار دارد. این فیلم که مایک نیول کارگردانیاش را برعهده داشت، ۱۰۲ میلیون و ۶۹۰ هزار دلار در جریان افتتاحیهی پنج روزهاش کسب کرد. «جام آتش» در نهایت به ۲۹۰/۱ میلیون دلار در خانه و ۹۰۰ میلیون دلار در دنیا دست یافت؛ رقمی که آن را به پرفروشترین فیلم سال ۲۰۰۵ و در آن زمان هشتمین فیلم پرفروشِ تاریخ تبدیل کرد. جایگاه دوم متعلق به «هری پاتر و یادگاران مرگبار قسمت اول» است که حکم شروعِ پایانبندی مجموعه را برعهده داشت. این فیلم که به تلاش هری برای نابود کردن هورکراکسهای لُرد ولدمورت اختصاص دارد، به ۲۹۵/۹۸ میلیون فروش خانگی از ۱۲۵ میلیون افتتاحیهی خانگی و ۳۳۰ میلیون افتتاحیهی جهانی دست پیدا کرد. این فیلم در نهایت با کسب ۹۶۰ میلیون دلار، به سومین فیلم پرفروش سال ۲۰۱۰ تبدیل شد. بالاخره بهترین افتتاحیهی دنیای جادوگری متعلق به «هری پاتر و یادگاران مرگبار قسمت دوم» است؛ هشتمین و آخرین باری که دنیل ردکلیف در نقش پسری که زنده ماند ظاهر شد، نه تنها با ۱۶۹/۱۹ میلیون دلار بزرگترین افتتاحیهی مجموعه را در اختیار دارد، بلکه یکی از تحسینشدهترین فیلمهای ۲۰۱۱، پرفروشترین فیلم سال و نهمین فیلم یک میلیاردی تاریخ هم بود. این فیلم در آخر ۳۸۱ میلیون دلار در خانه فروخت.
اما دومین تازهاکران این هفته «خانواده فوری» (Instant Family)، محصول پارامونت است که به افتتاحیهی قابلقبول ۱۴ میلیون و ۷۰۰ هزار دلار دست پیدا کرد. این فیلم تحسینشده که میانگینِ امتیاز A را هم از تماشاگرانش دریافت کرده، یک کمدی خانوادگی دربارهی زوجی است که بهطور همزمان سه خواهر و برادر را به فرزندی قبول میکنند. این رقم شاید شروعِ ناامیدکنندهای برای فیلمی ۴۸ میلیون دلاری باشد، ولی خبر خوب این است که فیلم به درآمدی ۳/۲۶ برابرِ روز افتتاحیهاش دست پیدا کرده که معرکه است؛ این نشان میدهد شاید فیلم کارش را ضعیف شروع کرده باشد، ولی روندِ صعودیای را در طول آخرهفته تجربه کرده است که این روند میتواند در بقیهی دورانِ اکرانش هم ادامه پیدا کند. همچنین «خانواده فوری» درست در همان نقطهای اکران شده که «نقطهی کور» (The Blind Side) و «اعجوبه» (Wonder) به درآمدهای پسا-افتتاحیهی فوقالعادهای دست پیدا کردند؛ تکرار عملکردِ «نقطهی کور» (۲۵۶ میلیون از ۳۴ میلیون افتتاحیه) برای «خانواده فوری» یک رویای دستنیافتنی است، ولی «اعجوبه» سال گذشته در کنار «جاستیس لیگ»، «کوکو» و بلاکباسترهای کریسمسی، به ۱۳۲ میلیون دلار از ۲۷ میلیون افتتاحیه دست پیدا کرد. اگر «خانواده فوری» عملکردی شبیه به «اعجوبه» داشته باشد، فروشِ نهایی ۶۸ میلیون دلاریاش در خانه پیشبینی میشود که به اندازهی کافی خوب است. اما اگر فیلم به همان خوبی هم در کشورهای خارجی مورد استقبال قرار بگیرد، آن موقع میتواند به فیلم سودآوری برای پارامونت تبدیل شود. اما این اتفاق فقط در صورتی میافتد که «خانواده فوری» از تبلیغاتِ دهان به دهان پرسروصدایی دست بهره ببرد و به گزینهی دوم سینماروهایی که بلاکباسترهای کریسمسی را دیدهاند تبدیل شود. اگر این اتفاق نیافتد و «خانواده فوری» نتواند موقعیتش را بهبود ببخشد، شاهدِ شکست دیگری برای پارامونتی خواهیم بود که دو فیلم اخیرش یعنی «بازیچهی دست هیچکس» (Nobody's Fool) با درآمد ۱۷ روزهی ۲۸ میلیون از ۱۹ میلیون بودجه و «ارباب» (Overlord) با درآمد ۱۰ روزهی ۱۷ میلیون از ۳۸ میلیون بودجه، یا ضعیف ظاهر شدهاند یا با کله شکست خوردهاند. پارامونت اوایل امسال با فیلمهایی مثل «یک مکان ساکت» (۳۳۸ میلیون در دنیا)، «باشگاه کتابخوانی» (۶۸ میلیون از ۱۳/۵ میلیون افتتاحیه) و «ماموریت غیرممکن: فالاوت» (۶۹۲ میلیون در دنیا)، در شرایط خوبی قرار داشت، اما از آغاز این ماه وضعیتشان تغییر کرده است.
دیگر تازهاکران این هفته «بیوهها» (Widows)، جدیدترین فیلمِ استیون مککوئین است که بعد از افتتاحیهی ناامیدکنندهاش، درست مثل «خانواده فوری»، برای نجات پیدا کردن به عملکردِ بهتری در دوران پسا-افتتاحیهاش نیاز دارد. این درام سرقتمحورِ بسیار تحسینشده توسط منتقدان که البته میانگین امتیاز نه چندان عالی B را از تماشاگران دریافت کرده، فقط ۱۲ میلیون و ۳۰۰ هزار دلار به عنوان افتتاحیه کسب کرد. این فیلم که بازسازی یکی از سریالهای دههی هشتادی بیبیسی است، فیلمنامهاش توسط گیلیگان فیلین، نویسندهی «دختر گمشده»ی دیوید فینچر نوشته شده است. در حال حاضر چیزی که «بیوهها» بیش از هر چیز دیگری به آن نیاز دارد این است که امیدوارِ دوامِ درازمدت در گیشه و مورد توجه قرار گرفتن در فصل اُسکار باشد. اما طبق معلوم، «بیوهها» یکی دیگر فیلمهای بزرگسالانهای است که مردم در حال آه و ناله کردن از دستِ اشباع شدن بلاکباسترهای کودکانهپسند درخواست میکنند، اما وقتی اکران میشوند کسی به تماشایشان نمیرود. مخصوصا با توجه به اینکه این فیلم برخلاف مثلا «دختری در تار عنکبوت» (The Girl in the Spider's Web)، از نقدهای اکثرا مثبتی هم بهره میبرد تا هیچکس هیچ بهانهای برای نادیده گرفتنش نداشته باشد. مسئله این است که «بیوهها» به عنوان یک فیلم ژانر، برای اینکه شانس بیشتری برای دیده شدن در اسکار داشته باشد، باید عملکردِ قابلقبولی در گیشه داشته باشد تا داوران هیچ بهانهای برای نادیده گرفتنش نداشته باشند. بالاخره «رفتگان» (The Departed) تا وقتی که ۲۶ میلیون دلار به عنوان افتتاحیه کسب نکرده بود، به یکی از کلهگندههای اسکار تبدیل نشد. زمانی که خبر خرید فاکس توسط دیزنی اعلام شد، طرفداران امیدوار بودند و هستند که هدف والت دیزنی از این معامله، به دست آوردنِ فیلمهای بزرگسالانهی آنها در کنار «افراد ایکس» و دیگر بلاکباسترهایشان باشد. ولی اگر فیلمهایی مثل «تنفری که میپراکنی» (The Hate U Give)، «بیوهها» یا «اوقات بد در اِل رویال» (Bad Times at El Royale) مورد توجه قرار نگیرند، نمیتوان فاکس و بعدا دیزنی را به خاطر نساختنِ چنین فیلمهایی سرزنش کرد. در نهایت، «کتاب سبز» (Green Book)، محصول یونیورسال و یکی از مدعیانِ اسکار این هفته در ۲۵ سینما روی پرده رفت. این فیلم که درامی عامهپسند دربارهی نژادپرستی است احتمالا در اسکار به نبرد با «بلککلنزمن» (BlacKkKlansman) خواهد رفت. «کتاب سبز» که ویگو مورتنسن و ماهرشالا علی را به عنوان بازیگران اصلیاش دارد، ۳۱۳ هزار دلار کسب کرد که به معنی میانگین سینما به سینمای خوب ۱۲ و نیم هزار دلار است. رقمی که پایینتر از میانگین سینما به سینمای «تنفری که میپراکنی» (۱۴ هزار و ۲۰۰ دلار) از اکران در ۳۶ سینما است. باید صبر کرد و دید «کتاب سبز» چگونه در جریان آخرهفتهی روز شکرگذاری ظاهر خواهد شد.
در زمینهی فیلمهای قدیمی جدول، از انیمیشن «گرینچ» (The Grinch) شروع میکنیم که ۳۸ میلیون و ۱۶۵ هزار دلار (۴۳ درصد افت فروش) دیگر در جریان آخرهفتهی دومش کسب کرد و مجموع درآمد خانگیاش را به ۱۲۶ میلیون دلار رساند. دوام این فیلم بهتر از افت فروش ۵۱ درصدی «بابا اومده ۲» (Daddy’s Home 2) است؛ فیلمی که در نهایت دو برابر فروش ۱۰ روزهاش دست پیدا کرد. اگر چنین اتفاقی برای «گرینچ» هم بیافتد، فروش خانگی ۲۶۵ میلیون دلاری این فیلم ۷۵ میلیون دلاری پیشبینی میشود. حتی سقوط شدیدتری در مایههای «کوپرها را دوست بدار» (۱/۷۴ برابر فروش ۱۰ روزهاش) یا «نزدیک کریسمس» (۱/۶۵ برابر فروش ۱۰ روزهاش) نیز «گرینچ» را به فراتر از ۲۰۰ میلیون دلار در گیشهی خانگی خواهد رساند. پس، بله «گرینچ» حتی در بدترین سناریوی ممکن هم برنده خواهد بود. محصول یونیورسال تا حالا ۱۵۱ میلیون و ۷۰۰ هزار دلار در دنیا فروخته است. در جایگاه دوم جدول اما «بوهمین رپسودی» (Bohemian Rhapsody) را داریم که کماکان دارد به عملکردِ باورنکردنیاش در گیشهی خارجی ادامه میدهد. ساختهی برایان سینگر ۱۵ میلیون و ۷۰۰ هزار دلار (۵۰ درصد افت فروش) دیگر در آمریکای شمالی فروخت و مجموع درآمد خانگیاش را به ۱۲۷ میلیون و ۹۰۰ هزار دلار رساند. این رقم، «بوهمین رپسودی» را پشت سر «بچهی ناف کامپتون» (Straight Outta Campton) با ۱۶۱ میلیون دلار فروش، در جایگاه دوم پرفروشترین موزیکالِ زندگینامهای تاریخ قرار میدهد. تحلیلگران درآمد خانگی نهایی ۱۶۵ میلیون دلاری این فیلم را پیشبینی میکنند، اما این پیشبینی ممکن است بعد از نامزد شدن احتمالی رامی مالک در اسکار یا گلدنگلوب تغییر کند. غوغای واقعی «بوهمین رپسودی» را باید در کشورهای خارجی جستجو کرد. این فیلم که با ۵۵ میلیون دلار بودجه تهیه شده، این آخرهفته ۴۵ و نیم میلیون دلار دیگر از کشورهای خارجی به دست آورد و به مجموع خارجی ۲۵۶ میلیون دلار و مجموع جهانی ۳۸۴ میلیون و ۳۰۰ هزار دلار دست پیدا کرد. پس، بله این فیلم نه تنها در حال عبور از ۴۰۰ میلیون دلار فروش جهانی است، بلکه شانس بالایی برای ۵۰۰ میلیونی شدن هم دارد.
در جایگاه ششم چارت «فندقشکن و چهار قلمرو» (The Nutcracker and the Four Realms)، محصول والت دیزنی قرار دارد که ۴ میلیون و ۶۷۸ هزار دلار دیگر (۵۳ درصد افت فروش) در سومین آخرهفتهاش فروخت و مجموع درآمد ۱۷ روزهاش را به ۴۳ میلیون و ۸۰۰ هزار دلار رساند. این رقم، نتیجهی بدی برای این فیلم است و حتی فروش جهانی ۱۱۶ میلیون دلاریاش هم با توجه به بودجهی ۱۳۰ میلیون دلارِیاش به جای بهتر کردن اوضاع، از عمقِ فاجعه پرده میبردارد. اگرچه «فندقشکن» یکی از بلاکباسترهای کریسمسی نادری خواهد بود که به فروش بیشتری در کشورهای خارجی در مقایسه با آمریکای شمالی دست پیدا کرده است، ولی درآمدِ کلی فیلم آنقدر بد است که فرقی به حالش نمیکند. در ردهی هفتم جدول «ستارهای متولد شده است» (A Star is Born) قرار دارد که همزمان با از دست دادن ۸۳۸تا از سینماهایش، ۴ میلیون و ۳۵۰ هزار دلار (۴۶ درصد افت فروش) فروخت. این فیلم ۳۶ میلیون دلاری تا حالا ۱۸۵ میلیون و ۸۰۰ هزار دلار در آمریکای شمالی فروخته است. این فیلم تا بعد از روز شکرگذاری به ۱۹۰ میلیون دلار دست خواهد یافت و بعد از آن تمرکزش را روی عبور از مرز ۲۰۰ میلیون دلار خواهد گذاشت. ساختهی بردلی کوپر تا حالا ۱۵۴ میلیون و ۹۰۰ هزار دلار در کشورهای خارجی فروخته و در مجموع به ۳۴۰ میلیون و ۷۰۰ هزار دلار در دنیا دست پیدا کرده است. «ستارهای» درست مثل «آسیاییهای خیلی مایهدار» (Crazy Rich Asians) آنقدر آمریکای شمالی عالی ظاهر شده است که درآمد خارجیاش حکم یکجور پاداش اضافی را دارد. در جایگاه هشتم به «ارباب» (Overlord)، محصول پارامونت میرسیم که ۳ میلیون و ۸۵۰ هزار (۶۲ درصد افت فروش) در جریان دومین آخرهفتهاش فروخت و به مجموع ۱۰ روزهی ضعیفِ ۱۷ میلیون و ۷۰۰ هزار دلار دست پیدا کرد.
«دختری در تار عنکبوت» (The Girl in the Spider's Web) هم پس از سقوط ۶۸ درصدیاش، ۲ و نیم میلیون دلار دیگر در آخرهفتهی دومش کسب کرد و به مجموع ۱۰ روزهی ۱۳ میلیون و ۲۹۰ هزار دلار دست یافت؛ رقمی که کم و بیش برابر با افتتاحیهی ۱۱ روزهی «دختری با خالکوبی اژدها» است که در سه روز اولش کسب کرده بود. شکستِ «دختری در تار عنکبوت» ناشی از یکی از اشتباهاتِ پُرتکرار هالیوود است: یک آیپی فقط در صورتی ارزشمند است که مردم علاقهای به دیدنِ فیلمهای بیشتری از آن آیپی داشته باشند. این مسئله یکی از همان مشکلاتی بود که «شاه آرتور: افسانه شمشیر» و «افسانه تارزان» را زمین زد. «دختری با خالکوبی اژدها» در سال ۲۰۱۰، به یک اثرِ پرسروصدا در حوزهی ادبیات تبدیل شد، اولین اقتباسِ سینماییاش با بازی نومی رپیس به بیش از ۱۰۰ میلیون دلار فروش جهانی دست پیدا کرد و بازسازی آمریکاییاش با بازی رونی مارا هم ۲۴۲ میلیون دلار در دنیا فروخت. اما هیچکدام از اینها به این معنی نبود که دنیا آمادهی دیدن فیلمهای بیشتری با محوریتِ کاراکتر لیزبث سالاندر است. حتی اگر «دختری در تار عنکبوت» شانس تبدیل شدن به فیلم موفقی را هم داشت، از آنجایی که سونی درسهایی را که از دوتا از بزرگترین موفقیتهایش یاد گرفته بود روی آن اجرا نکرد، سرنوشتِ ناگوارش از قبل قابلحدس بود. سونی با «دختری در تار عنکبوت» قبل از اینکه ببیند آیا کسی علاقهای به دیدن فیلم دیگری از این آیپی دارد، فقط به خاطر اینکه این آیپی را در اختیار داشت، تصمیم گرفت تا فیلم جدیدی براساسش بسازد. اشتباه دوم آنها هم این بود که موفق نشدند «دختری با تار عنکبوت» را به فیلم قابلتوجهای برای کسانی که از قبل هیچ علاقهای به این آیپی نداشتهاند تبدیل کند. در واقع طبق نظر منتقدان، آنها در جلب نظر طرفداران این آیپی هم شکست خوردند، چه برسد به غیرطرفداران. بنابراین سونی با «دختری در تار عنکبوت»، فیلمی ساخت که نه برای طرفداران بود و نه تلاشی برای جلب نظرِ عموم سینماروها کرد؛ فیلمی برای هیچکس. این در حالی است که داریم دربارهی همان سونیای حرف میزنیم که اخیرا با «ونوم» و «جومانجی: به جنگل خوش آمدید»، در زنده کردنِ آیپیهای قدیمی، به موفقیتهای غولآسایی دست پیدا کرد.
درسی که سونی و دیگر کمپانیها باید از «ونوم» یاد بگیرند این است که وقتی مردم واقعا از فیلمی خوششان میآیند و به تماشای آن علاقه دارند، دنیایی از نقدهای منفی و تریلرهای افتضاح هم نمیتواند جلوی آنها را از دیدن آن فیلم بگیرد؛ مخصوصا اگر نقدهای منفی به همان چیزهایی اشاره کردهاند که مردم از فیلم «ونوم» انتظار دارند. مردم واقعا مشتاقِ دیدن «ونوم» بودند و تعجبی ندارد که این فیلم تا پایان اکرانش به فراتر از ۷۰۰ میلیون دلار دست پیدا خواهد کرد. همچنین اینکه «ونوم» اولین فیلم مستقلِ این کاراکتر در مقایسه با سومینِ فیلم ریبوتشدهی لیزبث سالاندر بود هم نباید نادیده گرفته شود؛ چیزی که «ونوم» را به فیلم تازهتری تبدیل کرده بود. «جومانجی ۲» هم برای تبلیغات خودش و جلب نظر مردم روی آیپیاش تمرکز نکرد. «جومانجی ۲» بیش از اینکه به عنوان ادامهی همان فیلمی که از کودکی میشناسیم شناخته شود، خودش را به عنوان فیلمی ستارهمحور (دواین جانسون، کوین هارت، جک بلک و کارن گیلان) با ایدهی داستانیای که داستان فیلم اول را برعکس کرده بود (حالا بچهها وارد بازی ویدیویی میشوند) بهعلاوهی جذابیت اضافهی دیدن جانسون و دیگران در حال بازی کردن به جای بچههایی که درون بدنِ آدم بزرگها گیر کردهاند معرفی کرد. همهی این عناصر بهعلاوهی نقدهای خوب باعث شدند تا «جومانجی ۲» فارغ از اینکه ریبوت و ادامهی دهندهی چه آیپیای است، به فیلمی تبدیل شود که عموم مردم نمیتوانستند نادیدهاش بگیرند. نتیجه درآمدِ فکانداز ۴۰۴ میلیون دلاری خانگی و ۹۶۲ میلیون دلاری جهانی این فیلم از ۹۰ میلیون دلار بودجه بود. اگرچه «دختری با خالکوبی اژدها» بیش از اندازه گرانقیمت بود (۹۰ میلیون دلار برای یک فیلم بزرگسالانهی دو ساعت و سی دقیقهای)، اما جامعهی طرفداران منبع اقتباس آن فیلم و کارگردانش دیوید فینچر بهعلاوهی معرفی خودش به عنوان مهمترین تریلرِ بزرگسالانهی باپرستیژِ فصل در بین فیلمهای کودکانهپسندی مثل «ماجراهای تنتن»، «شرلوک هولمز: بازی سایهها»، «ماموریت غیرممکن: پروتکل شبح» و غیره باعث شد تا آن فیلم به رویداد سینمایی منحصربهفرد خودش تبدیل شود؛ یا حداقل آنقدر رویداد حساب میشد که به بیش از ۱۰۰ میلیون فروش خانگی دست پیدا کرد. «دختری در تار عنکبوت» اما در تضاد مطلق با یک رویداد سینمایی قرار میگیرد.
سونی اگر میخواست تا شانسی برای حفظِ طرفدارانِ قسمت اول میداشت، باید راهی برای بازگرداندن دوبارهی دیوید فینچر، دنیل کریگ و رونی مارا پیدا میکرد؛ فیلم جدید در حالی مهمترین و شناختهشدهترین عناصرِ فیلم قبل را دور میریزد که همزمان حکم نیمهریبوتی را دارد که کماکان مردم باید حتما «دختری با خالکوبی اژدها» را دیده باشند. به عبارت دیگر «دختری در تار عنکبوت» یکی از آن دنبالههایی است که تمام عناصر یک دنباله را حذف کرده است؛ این دنباله نه تنها علاقهای در کسانی که فیلم اول را دوست نداشتند ایجاد نمیکند، بلکه تمام عناصری که طرفدارانِ فیلم اول به خاطر آنها، «دختری با خالکوبی اژدها» را دوست داشتند هم حذف کرده است. «دختری در تار عنکبوت» توسط فِد آلوارزی ساخته شده است که «نفس نکش» (Don’t Breathe) را در کارنامه دارد؛ فیلم ترسناکِ اورجینالی که به ۱۵۷ میلیون دلار فروش جهانی از ۱۰ میلیون بودجه دست پیدا کرد. شاید یکی از کارهایی که سونی میتوانست بعد از حذف دار و دستهی فینچر از این دنباله انجام بدهد، این بود که جایگزینهایی به همان اندازه جذاب برای فیلم جدید انتخاب کند. کلر فوی در نقشِ لیزبث سالاندرِ جدید اگرچه بازیگر فوقالعادهای است که در صورت دیدن سریال «تاج» (The Crown)، شناخته شده است، ولی او یکی از آن نامهای سنگینی که مردم را به سینماها میکشانند نیست. چنین چیزی دربارهی بازیگران فرعی فیلم که شامل کسانی مثل لکیث استنفیلد و سیلویا هوکس است هم میشود. آنها اگرچه به کیفیت هنری فیلم افزودهاند، اما از قدرت ستارهای بهره نمیبرند.
این در حالی است که طبق نظر منتقدان، «دختری با تار عنکبوت» دیانای این مجموعه را به منظور تبدیل شدن به فیلم عامهپسندتر و ابرقهرمانیوارتری تغییر داده است. اگر از کسانی هستید که فیلمهای «دختری با خالکوبی اژدها» را به خاطر اینکه تریلرهای قاتل سریالیمحورِ بینظیری بودهاند دوست داشتید، فیلم جدید با تبدیل کردنِ شخصیت سالاندر به یک قهرمانِ اکشنِ جیمز باند/جیسون بورنگونه، مهمترین عنصرِ این مجموعه را زیر پا گذاشته است. هرچه «دختری با خالکوبی اژدها» به عنوان یک فیلم باپرستیژِ دیوید فینچری که همیشه چیزی شبیه به آن را نمیبینیم معرفی شد، «دختری در تار عنکبوت» حکم یک اکشنِ کلیشهای که نمونههایش به وفور یافت میشوند را دارد. در نتیجه فیلم توانایی رقابت کردن با فیلمهای بزرگسالانهی متفاوتتر و شناختهشدهتر و ستارهدارتری مثل «هالووین»، «بوهمین رپسودی» و «ستارهای متولد شده است» را نداشت. درسی که کمپانیها باید از شکستِ «دختری در تار عنکبوت» بگیرند، مسئلهی شناختِ ارزش آیپی است. آیپی در صورتی که کسی علاقهای به دیدن چیزی در رابطه با آن آیپی را نداشته باشد ارزش دارد. فیلمی نسازید که برای فروختن فقط به آیپیاش وابسته است، بلکه فیلمی بسازید که حتی بدون آیپی و برند هم مورد استقبال قرار بگیرد. فیلمی که آیپی فقط یکی از کوچکترین جذابیتهایش است. تازه وقتی کسی مثل فد آلوارز با یک فیلم اورجینالِ ۱۰ میلیون دلاری، به ۱۵۷ میلیون دلار در دنیا دست پیدا میکند، فکر بهتر این است که کلا بیخیال آیپی شوید و با دادن ۲۰ میلیون دلار به او، بهش فرصت بدهید تا حرکتش را دوباره تکرار کند.
اما از دختران اژدهایی و تار عنکبوتی که بگذریم، کمدی «بازیچهی دست هیچکس» (Nobody's Fool) تا حالا ۲۸ میلیون و ۸۰۰ هزار دلار فروخته، «پسر پاک شد» (Boy Erased) بعد از افزایش تعداد سینماهایش به ۴۰۹ سینما، یک میلیون و ۲۸۰ هزار دلار دیگر فروخت و به مجموع ۱۷ روزهی ۲ میلیون و ۶۳۳ هزار دلار دست پیدا کرد. «اصلا میتونی منو ببخشی؟» (Can You Even Forgive Me) با وجود افزایش ۱۶۴ سینما، با ۳۹ درصد افت فروش مواجه شد. جدیدترین فیلم ملیسا مککارتی تا حالا ۵ میلیون دلار فروخته است. «تنفری که میپراکنی» (The Hate U Give) همزمان با از دست دادن ۵۱۵تا از سینماهایش، ۸۱۵ هزار دلار فروخت و به مجموع خانگی ناامیدکنندهی ۲۸ میلیون و ۲۵۸ هزار دلار دست پیدا کرد. «یک جنگ خصوصی» (A Private War) تعداد سینماهایش به ۸۶۵ سالن افزایش داد، ۷۲۵ هزار دلار فروخت و به مجموعِ ۱۷ روزهی یک میلیون دلار پیدا کرد. این فیلم زندگینامهی جنگی تحسینشده با کسب میانگین ۸۳۸ دلار از هر سینما، قرار نیست دوام قابلتوجهای داشته باشد. «هالووین» (Halloween) محصول یونیورسال همزمان با از دست دادن یک هزار و ۷۹۵تا از سینماهایش، ۷۱۵ هزار دلار در جریان پنجمین آخرهفتهاش فروخت. این اسلشرِ ۱۰ میلیون دلاری تا حالا ۱۵۸ میلیون و ۸۰۰ هزار دلار در خانه و ۲۵۱ میلیون دلار در دنیا فروخته است. «پسر زیبا» (The Beautiful Boy) بعد از شش هفته، ۶ میلیون و ۴۰۰ هزار دلاری شد و مستند «تنهای آزاد» (Free Solo) بعد از دو ماهی که از نمایشش میگذرد، ۸ میلیون و ۹۶۰ هزار دلار کسب کرده که رقم خیلی خوبی برای یک مستندِ غیرسیاسی/غیرموزیکال است. «پیرمرد و تفنگ» (The Old Man & the Gun) خیلی بیسروصدا به درآمد هشت هفتهای ۱۰ میلیون دلار و ۶۰۰ هزار دلار رسید. «مورمور ۲» (Goosebumps 2) که با ۳۵ میلیون دلار بودجه تهیه شده، به ۴۶ میلیون و ۳۶۴ هزار دلار فروش خانگی و ۹۱ میلیون فروش جهانی دست پیدا کرده است. همزمان «سوسپیریا» (Suspiria) با از دست دادن اکثر سینماهایش، ۲ میلیون و ۳۴۰ هزار دلار فروخت. در نهایت، «پیشرو» (Frontrunner) با بازی هیو جکمن تعداد سینماهایش را به ۲۲ سالن افزایش داد و ۷۲ هزار دلار در دومین آخرهفتهاش فروخت. این فیلم زندگینامهای تا حالا ۱۶۲ هزار و ۱۷۰ دلار فروخته است، اما میانگین سینما به سینمای ۳/۲ هزار دلاریاش به این معنی است که احتمالا این فیلم هم آیندهی قابلتوجهای در گیشه نخواهد داشت.
اما سری هم به «ونوم» (Venom) بزنیم که با کسب ۵۱ میلیون دلار و تجربهی فقط ۵۵ درصد افت فروش از افتتاحیهی باورنکردنی ۱۱۱ میلیون دلاریاش از هفتهی گذشته، آخرهفتهی قوی دیگری را در چین پشت سر گذاشت. بله، افت فروش ۵۵ درصدی یک فیلم شاید در آمریکای شمالی بد باشد، ولی دوام خیلی خوبی برای یک فیلم هالیوودی در چین است؛ مخصوصا اگر آن فیلم، انیمیشن هم نباشد. «ونوم» تا حالا فقط ۲۰۷ میلیون دلار از چین به دست آورده است که آن را پشت سر دو فیلم قبلی «اونجرز»، در جایگاه سوم پرفروشترین فیلم ابرقهرمانی در گیشهی چین قرار میدهد. اگر «ونوم» با همین فرمان ادامه بدهد این احتمال وجود دارد که به چیزی دور و اطرافِ ۳۰۰ میلیون دلار در چین دست پیدا کند. اما حتی اگر هم از فردا با کله سقوط کند، کماکان فروشِ نهایی ۲۵۰ میلیونیاش در چین حتمی است. «ونوم» که با ۱۰۰ میلیون بودجه تهیه شده، ۴ میلیون دلار دیگر هم در آمریکای شمالی فروخت و مجموع درآمد داخلیاش را به ۲۱۰ میلیون دلار رساند. محصول سونی تاکنون ۷۸۰ میلیون دلار در دنیا فروخته است. این فیلم بیبروبرگرد با عبور از مجموع ۸۰۰ میلیون دلار در دنیا، نه تنها به سودآورترینِ فیلم ابرقهرمانی پُرخرج سینما در قرن بیست و یکم تبدیل خواهد شد، بلکه حتی با فاکتور گرفتنِ از «بتمن» (۴۱۱ میلیون دلار از ۵۰ میلیون بودجه)، سودآورترین فیلم ابرقهرمانی تمام ادوار. هر اتفاقی بیافتد، مهم این است که «ونوم» همین الانش «جاستیس لیگ» را پشت سر گذاشته است و منهای «بلک پنتر» (یک میلیارد و ۳۴۶ میلیون دلار)، به فیلم پرفروشتری در بین تمام فیلمهای ابرقهرمانی غیردنبالهای تبدیل میشود. حالا نوبت «آکوآمن» و «کاپیتان مارول» است تا قدرتِ دیسی و مارول را در مقابلِ اعلان جنگِ سونی نشان بدهند.
نظرات