گزارش باکس آفیس: از رقیب چینی «اونجرز ۴» و «جنگ ستارگان ۹» تا پیشبینی عملکرد «کاپیتان مارول» در گیشه
گزارش باکس آفیس این هفته را با «لگو مووی ۲» (The Lego Movie 2) آغاز میکنیم که با وجود نقدهای اکثرا مثبتش و کارشناسانی که افتتاحیهی ۴۵ تا ۵۵ میلیون دلاریاش را پیشبینی میکردند، به فقط ۳۴ میلیون و ۴۰۰ هزار دلار دست پیدا کرد که به علاوهی درآمدِ پیشنمایشهایش در مجموع ۳۵ میلیون دلار است. این رقم نه تنها پایینتر از پیشبینیها قرار دارد، بلکه ۵۰ درصد کمتر از افتتاحیه ۶۹ میلیون دلاری قسمت اول «لگو مووی» در سال ۲۰۱۴ و ۳۴ درصد کمتر از افتتاحیهی ۵۳ میلیون دلاری «لگو بتمن» (The Lego Batman) در سال ۲۰۱۷ است؛ این رقم به معنی افت فروشی حتی بزرگتر از «لاکپشتهای نینجا: بیرون از سایهها» (۳۵ میلیون دلار در مقایسه با افتتاحیه ۶۵ میلیونی قسمت اول) است. اگر «لگو مووی ۲» عملکردی شبیه به قسمت اول داشته باشد، به ۹۹ تا ۱۳۰ میلیون دلار فروشِ خانگی دست پیدا خواهد کرد. راستش را بخواهید، تعدادی از دنبالهها در آمریکای شمالی کمتر میفروشند، اما در عوض در کشورهای خارجی بهتر از قسمت اول ظاهر میشوند. احتمال دارد که «لگو مووی ۲» هم به چنین سرنوشتی دچار شود. قسمت اول «لگو مووی» به ۲۱۱ میلیون دلار در کشورهای خارجی در برابرِ درآمد ۲۵۷ میلیون دلار در خانه دست پیدا کرد. پس هنوز «لگو مووی ۲» این شانس را دارد که عملکرد ضعیفش در خانه را با کشورهای خارجی بهبود ببخشد. با این وجود، هیچکدام از فیلمهای مجموعه «لگو» به درآمدِ دیوانهواری در کشورهای خارجی دست پیدا نکردهاند. «لگو بتمن» به ۱۳۶ میلیون دلار در کشورهای خارجی در برابر ۱۷۵ میلیون دلار در خانه دست پیدا کرد و «لگو نینجاگو» هم در حالی ۶۴ میلیون دلار در گیشهی خارجی فروخت که به ۵۹ میلیون دلار فروش خانگی دست یافت. این اعداد نشان میدهند که خانهی اصلی مجموعه «لگو»، آمریکای شمالی است؛ اگر «لگو مووی ۲» موفق شود تا این آیپی را بهتر از فیلمهای قبلی در دنیا معرفی کند که هیچی، در غیر این صورت شواهد نشان میدهد که قانونِ «بعضی دنبالهها فروش بدترشان در خانه را با فروش بهتر در خارج جبران میکنند» صدق نکند.
- گزارش باکس آفیس: آیا Avengers: Endgame موفق به شکست اپیزود نهم «جنگ ستارگان» میشود؟
- گزارش باکس آفیس: موفقیت «آکوآمن» چگونه شکست «بتمن علیه سوپرمن» را برای دیسی پاک کرد؟
- گزارش باکس آفیس: از صدرنشینی مقتدرانه Aquaman تا بررسی دلیل شکست Mortal Engines
- گزارش باکس آفیس: از صدرنشینی بیهیجان Glass تا دلیل اهمیت اقتباس Artemis Fowl برای دیزنی
- گزارش باکس آفیس: «آکوآمن» به دومین فیلم پرفروش تاریخ دیسی تبدیل شد
- موفق ترین فیلم های سال 2018 در باکس آفیس
- 16 شکست بزرگ در باکس آفیس سال 2018
اما طبیعتا سوال این است که چگونه دنبالهی یکی از محبوبترین انیمیشنهای سالهای اخیر با چنین استقبالِ ضعیفی مواجه شده است؟ مشکل این است که «لگو مووی ۲» نه تنها دیگر منحصربهفرد نیست، بلکه خیلی دیر هم از راه رسیده است. با اینکه «لگو مووی» پنج سال پیش حکم یک رویدادِ سینمایی را داشت که از نقدهایی که قربانصدقهاش میرفتند و پوشش رسانهای گستردهای بهره میبرد، اما ما از آن موقع تاکنون دو اسپینآفِ سینمایی، ۱۹تا فیلم برای نمایش خانگی، ۱۹تا فیلم کوتاه، ۱۴تا برنامههای ویژه تلویزیونی و ۱۶تا سریال داشتهایم که اکثرشان در حالی که روی کاناپه لم دادهاید، با فشردن یک دکمه در اختیارِ بیننده قرار دارند. «لگو مووی» شاید در سال ۲۰۱۴ یک اتفاقِ یگانه بود، ولی موفقیتِ آن فیلم به ساختِ بیرویه و کارخانهای محصولاتِ سینمایی/تلویزیونی لگویی منجر شد تا بالاخره قسمت دومش، مهمترین ویژگی متمایزکنندهاش با دیگران را از دست بدهد. حالا فیلمهای لگو دیگر همچون اتفاقی هر چند سال یک بار نیستند. بنابراین «لگو مووی ۲» نمیتوانست بگوید که من را به خاطر اینکه یک فیلم لگویی هستم ببینید، بلکه میگفت اگر به ماجراجوییهای بیشتری با حضور کاراکترهای اِمت (کریس پرت) و لوسی (الیزابت بنکس) علاقه دارید، بلیتم را بخرید. قابلذکر است که هرچه قسمت اول همچون یک بلاکباسترِ قلدرِ تمامعیار مورد استقبال رسانهها قرار گرفت، قسمت دوم در مقایسه با آن همچون یک انیمیشنِ کودکانهی دیگر تحویل گرفته شده است. «لگو مووی ۲» شاید نقدهای خیلی خوبی دریافت کرده، اما حضورش در رسانهها در مقایسه با «لگو مووی» و حتی «لگو بتمن» خیلی ناچیزتر است.
دلیلِ بعدی این است که پنج سال زمان زیادی برای صبر کردن برای یک دنبالهی مستقیمِ مرسوم است. حتی در دورانی که رقابت تا این حد فشرده نیست و رسانهها با سرعتِ نور فعالیت نمیکنند هم دو تا سه سال فاصله، نرمال است و چهار سال فاصله هم در رابطه با برخی پروژهها قابلقبول است. مثلا «شوالیه تاریکی برمیخیزد» با وجود فاصلهی چهار سالهاش با «شوالیه تاریکی» هیچ مشکلی نداشت، اما «پیشتازان فضا: به درون تاریکی» به خاطر فاصلهی چهار سالهاش با قسمت اول به درآمد کمتری در آمریکای شمالی در مقایسه با قسمت قبل دست پیدا کرد (۲۲۹ میلیون در برابر ۲۵۶ میلیون). همچنین با اینکه طرفداران خواستارِ دنبالهی «حاشیهی اقیانوس آرام» (Pacific Rim) بودند، اما ۵ سال فاصله، زمان بسیار زیادی برای اکران کردنِ «طغیان» (Uprising) بود. از همین رو باید دید آیا پنج سال فاصله بین «چگونه اژدهایتان را تربیت کنید ۳: دنیای پنهان» (How to Train Your Dragon 3: Hidden World) و «گودزیلا: پادشاه هیولاها» (Godzilla: King of Monsters) و قسمتهای قبلیشان، تاثیری روی درآمدشان میگذارد یا آنها میتوانند از آن قسر در بروند. خبر خوب برای این چنین دنبالههایی این است که «لگو مووی» حکم یک رویدادِ یکباره را داشت. «لگو مووی» هم درست مثل «اسمورفها» یا «لاکپشتهای نینجا» نه به خاطر خواستهی قلبی طرفداران برای دیدنِ یک مجموعه جدید، بلکه به خاطر کنجکاوی و علاقه به آیپی به موفقیتهای غولآسایی دست پیدا کردند. اینطور که از افتتاحیه «لگو مووی ۲» به نظر میرسد، ظاهرا «لگو مووی» به یکی دیگر از آن آیپیهای «همون یه بار کافی بود» برای عموم مردم تبدیل شده است. خبر خوب حداقل این است که داریم درباره یک انیمیشنِ ۹۹ میلیون دلاری حرف میزنیم که پتانسیلِ فراوانی برای سودآوری در دورانِ پسا-اکرانش دارد.
دومین تازهاکران این هفته اما کمدی «چیزی که مردان میخواهند» (What Men Want) با بازی تاراجی. پی هنسون است که به یک موفقیتِ جمع و جور برای پارامونت تبدیل شد. این فیلم که با ۲۰ میلیون دلار بودجه ساخته شده، در دو هزار و ۹۱۲ سینما روی پرده رفت و به ۱۹ میلیون دلار فروشِ افتتاحیه دست پیدا کرد. این فیلم بازسازی «چیزی که زنان میخواهند» (What Women Want) با بازی مل گیبسون و هلن هانت است که حالا جنسیت و نژاد شخصیتِ اصلیاش تغییر کرده است؛ «چیزی که زنان میخواهند» به ۱۸۳ میلیون دلار فروش در سال ۲۰۰۰ دست پیدا کرد که کماکان آن را پشت سر «عروسی بزرگ و پُر ریخت و پاشِ یونانی من» (My Big Fat Greek Wedding)، در جایگاه دوم پرفروشترین کمدی/رومانتیکِ سینما قرار میدهد. با اینکه این فیلم با استقبالِ مطمئنی از سوی منتقدان روبهرو نشده، ولی همزمان از آن فیلمهایی است که نقشِ زمین بازی ستارهی اصلیاش را دارد؛ پس از آنجایی که حتی نقدهای منفی هم از بازی هنسون تعریف کردهاند، میتوان انتظار داشت که حتی نقدهای منفی هم به نفعِ جذب طرفداران هنسون به فیلم منجر شوند. افتتاحیه «چیزی که مردان میخواهند» مشخصا افتتاحیهی بهتری نسبت به «مری مغرور» (Proud Mary) با ۹ میلیون دلار افتتاحیه که در نهایت ۲۰ میلیون دلار در مجموع فروخت است؛ «چیزی که مردان میخواهند» حتی با عملکردی شبیه به «مری مغرور» هم میتواند به درآمد خانگی ۴۲ میلیون دلار دست پیدا کند. اما تحلیلگرانِ انتظارِ دوام بهتری را از آن دارند که میتواند آن را به فراتر از ۵۰ میلیون دلار هم برساند.
سومین تازهاکران این هفته اما اکشنِ تریلرِ «تعقیب و گریزِ سرد» (The Cold Pursuit) با بازی لیام نیسن است که از آن به عنوان بهترینِ اکشنِ این بازیگر در دورانِ پسا-«ربودهشده» یاد میکنند. ولی حقیقت این است که دیگرِ دورانِ محبوبیتِ دیوانهوارِ اکشنهای لیام نیسن رو به افول است و دیگر از زمانی که «بیتوقف» (Non-Stop) به ۳۰ میلیون دلار افتتاحیه در فوریه ۲۰۱۴ دست پیدا کرد گذشته است. «تعقیب و گریز سرد» که بازسازی فیلمی نروژی به اسم «به ترتیب خروج از صحنه» (In Order of Disappearance) است، نقدهای اکثرا مثبتی دریافت کرده است. اما مشکل این است که لیام نیسن اخیرا در قالب خاطرهای ۴۰ ساله تعریف کرد که وقتی یکی از دوستانِ خانمش توسط یک مرد سیاهپوست مورد تعرض قرار میگیرد، او راه میافتد و با خشم به محلههای سیاهپوستنشین سر میزند و در تمام این مدت امیدوار است که یک سیاهپوست به او نزدیک شود تا با کشتنش، انتقام دوستش را بگیرد و خشمش را خالی کند. این ماجرا باعث شد تا کمپانی لاینزگیت، مراسمِ نمایش فیلم با حضور سازندگان و بازیگرانش را کنسل کند و به جای خود فیلم، این خاطرهی نیسن بود که تمام تیترهای خبرگزاریها و مطبوعات را به خود اختصاص داد. البته نمیتوان افتتاحیه نه چندان خوب این فیلم را پای خاطرهی ناجورِ نیسن نوشت. از یک طرف موفقیتِ «بوهمین رپسدی» (Bohemian Rhapsody) نشان میدهد که وقتی تماشاگران قصد دیدن یک فیلم را داشته باشند، هیچ جنجالی نمیتواند جلوی آنها را بگیرد، اما از طرف دیگر این ماجرا بهطور کلی فضای مثبت پیش از اکران «تعقیب و گریز سرد» را عوض کرد. اگرچه افتتاحیهی ۱۰ میلیون و ۶۰۰ هزار دلاری «تعقیب و گریز سرد» همان چیزی است که انتظار میرفت، ولی هیچوقت نخواهیم دانست که آیا نقدهای مثبتِ فیلم در صورت عدم خاطرهگویی نیسن میتوانست این رقم را رو به بالا تغییر بدهد یا نه. اما اگر «تعقیب و گریز سرد» مثل «رفت و آمد» (The Commuter) که به ۱۱۱ میلیون دلار فروش جهانی در برابر ۳۶ میلیون دلار فروش خانگی دست پیدا کرد ظاهر شود و عملکرد خوبی در کشورهای خارجی داشته باشد، این افتتاحیه چندان اهمیت نخواهد داشت.
سومین و آخرینِ تازهاکران هفته فیلم ترسناکِ «اعجوبه» (The Prodigy)، محصولِ کمپانیهای اُریون و امجیام است که با ۶ میلیون دلار بودجه تهیه شده است؛ از این نظر، افتتاحیهی ۶ میلیون دلاریاش به اندازه کافی خوب است. حتی فروش ۱۰ میلیون دلاری ساختهی نیکولاس مککارتی که با استقبالِ قابلقبول منتقدان مواجه شده، هم قابلقبول است، اما شانسش برای ترکاندن در گیشه خیلی کم است. همچنین این هفته «آلیتا: فرشته جنگ» (Alita: Battle Angel)، محصول فاکس قبل از آغاز اکرانِ جهانیاش از این هفته، در یازده بازار خارجی که چین جزوشان نیست روی پرده رفت. این فیلم علمی-تخیلی/فانتزی ۲۰۰ میلیون دلاری به کارگردانی رابرت رودریگزر و نویسندگی و تهیهکنندگی جیمز کامرون، نقدهای ضد و نقیض و مثبتی دریافت کرده است. اگر معجزهای رخ بدهد که هیچ، وگرنه انتظار میرود که این فیلم به سرنوشتِ ناگوار «والرین»، «ژوپیتر» و «تومارولند» دچار شود. به هر حال، «آلیتا» از اکران در این یازده بازار، ۳۲ میلیون دلار به دست آورد که ۱۰ میلیون و ۹۰۰ هزار دلارش متعلق به بازار کره جنوبی است.
دیگر تازهاکرانِ خارجی این هفته «زمین سرگردان» (The Wandering Earth)، اولین بلاکباستر پُرخرجِ علمی-تخیلی چین است که به رقمِ خیرهکنندهی ۲۹۸ میلیون دلار افتتاحیه در جریان شش روز اول اکرانش که مصادف با سال نوی چین است دست پیدا کرد که فقط ۲۸ میلیون دلار متعلق به سینماهای آیمکس است. این فیلم با ۵۰ میلیون دلار بودجه و ۷ هزار نفری که روی آن کار کردهاند، بزرگترین محصولِ بومی سینمای چین حساب میشود. فروشِ «زمین سرگردان» هر روز در جریان این شش روز در حال افزایش پیدا کردن بوده است. فیلم در روز سهشنبه هفته پیش، ۲۷ میلیون و ۹۰۰ هزار دلار، در روز چهارشنبه ۳۸ میلیون و ۲۰۰ هزار دلار، در روز پنجشنبه ۵۰ میلیون و ۲۱۰ هزار دلار، در روز جمعه ۵۶ میلیون و ۶۵۰ هزار دلار، در روز شنبه ۶۱ میلیون و ۲۰۰ هزار دلار و در روز یکشنبه ۶۱ میلیون و ۷۰۰ هزار دلار به دست آورد. «زمین سرگردان» که از آن به عنوان ترکیبی از «آرماگدون» (Armageddon)، «هسته» (The Core)، «جاذبه» (Gravity) و «بینستارهای» (Interstellar) یاد میکنند، از جایی آغاز میشود که خورشید با تبدیل شدن به یک گلولهی سرخ، شروع به منبسط شدن و تهدید کردنِ زمین میکند. در حالی که زمین در شرفِ جرغاله شدن توسط خورشید قرار گرفته، شورای امنیتِ سازمان ملل، موتورهای غولآسای قدرتمندی را میسازد که زمین را از مدارش در منظومه شمسی خارج میکند و به سمتِ ستارهی «پروکسیما قنطورس» هدایت میکند. در همین حین، مردمِ زمین برای در امان ماندن در جریان این سفر دو هزار و ۵۰۰ ساله که منجر به منجمد شدن سطح زمین میشود، در شهرهای زیرزمینی زندگی میکنند. مشکلِ اصلی قهرمانان از جایی آغاز میشود که زمین توسط جاذبهی مشتری به سمت این سیاره کشیده میشود. حالا قهرمانان باید جلوی برخوردِ زمین با بزرگترین سیارهی کهکشان را بگیرند.
«زمین سرگردان» در ۶۴ سینما در آمریکای شمالی هم روی پرده رفت و یک میلیون و ۶۸۵ هزار دلار به دست آورد. درآمدِ هفت روزهی ۳۴۹ میلیون دلاری «زمین سرگردان» در چین، رکورد هفت روزهی ۳۳۸ میلیون دلاری «کاراگاه محلهچینیها ۲» (Detective China Town 2) و ۳۰۷ میلیون دلاری «جنگجوی گرگ ۲» (Wolf Warrior 2) را پشت سر گذاشته است. این رقم «زمین سرگردان» را یک پله پایینتر از درآمد هفت روزهی ۳۹۰ میلیون دلاری «جنگ ستارگان: نیرو برمیخیزد»، در جایگاه دوم بهترین درآمد هفت روزهی تاریخ در هر منطقهای از دنیا قرار میدهد. به عبارت دیگر «زمین سرگردان» در جریان هفتهی اولش در چین، بیشتر از درآمد هفت روزهی «اونجرز: جنگ اینفینیتی» (۳۳۸ میلیون دلار) فروخته است. «کاراگاه محلهچینیها ۲» سال گذشته در حالی به ۵۴۱ میلیون دلار فروش کلی در چین دست پیدا کرد که «عملیاتِ دریای سرخ» (Operation Red Sea) هم ۵۷۵ میلیون دلار در جریانِ چارچوبِ سال نوی چین به دست آورد. «جنگجوی گرگ ۲» هم به عنوان یک فیلم جنگی بسیار خشن، دو سال پیش ۸۵۴ میلیون دلار در خانه کسب کرد. پس «زمین سرگردان» به عنوان یک فیلم کودک و خانوادهپسندانه، ویژگی برتری در مقایسه با «جنگجوی گرگ ۲» و «پری دریایی» (۵۵۰ میلیون دلار در سال ۲۰۱۶) دارد. سوالِ اصلی این است که آیا «زمین سرگردان» به بزرگترین فیلم سال ۲۰۱۹ تبدیل میشود یا به پرفروشترین فیلم امسال در یک منطقه؟ سوال این است که آیا درآمدِ نهایی «زمین سرگردان» در چین بیشتر از درآمدِ «اونجرز: بازی پایانی» و «جنگ ستارگان ۹» در آمریکای شمالی خواهد بود یا کمتر؟ «جنگجوی گرگ ۲» پشت سر «نیرو برمیخیزد» (۹۳۷ میلیون دلار)، در جایگاه دوم پرفروشترین فیلمِ تاریخ در یک منطقه قرار میگیرد. آن فیلم یک پله پایینتر یا بالاتر از «آواتار» (۷۶۰ میلیون در سال ۲۰۰۹ / ۸۷۹ میلیون دلار به نرخ امروز)، در جایگاه پانزدهم یا شانزدهم بیشترین بلیتهای فروخته شده قرار میگیرد. «عملیات دریای سرخ» هم (که لحنش به «نجات سرباز رایان» نزدیکتر است. در مقایسه با «جنگجوی گرگ ۲» که حال و هوایی «رمبو ۳»وار دارد) به ۵۷۵ میلیون دلار در سال ۲۰۱۸ دست یافت؛ رقمی که منهای «بلک پنتر» (۷۰۰ میلیون)، «اونجرز: جنگ اینفینیتی» (۶۷۷ میلیون) و «شگفتانگیزان ۲» (۶۰۲ میلیون)، بیشتر از تمام اکرانهای آمریکای شمالی در سال ۲۰۱۸ است. درآمد «پری دریایی» (۵۵۰ میلیون دلار) هم منهای «روگ وان: داستانی از جنگ ستارگان» (۵۳۲ میلیون دلار)، بزرگتر از تمام اکرانهای آمریکای شمالی در سال ۲۰۱۶ بود.
«زمین سرگردان» در جریان هفتهی اولش در چین، بیشتر از درآمد هفت روزهی «اونجرز: جنگ اینفینیتی» (۳۳۸ میلیون دلار) فروخته است
به عبارت دیگر ۵۰۰ میلیونی شدن فیلم های چینی آنقدر عادی است که فیلمهای «جنگ ستارگان» و مارول به زور میتوانند آنها را به چالش بکشنند. اگر «زمین سرگردان» که با ۵۰ میلیون دلار بودجه تهیه شده، عملکردی شبیه به «کاراگاه محله چینیها ۲» داشته باشد (۱/۶ برابر درآمد هفت روزهاش)، به ۵۵۸ میلیون دلار فروش دست پیدا میکند که منهای «اونجرز» و «جنگ ستارگان» بعدی، احتمالا بزرگترین درآمدِ امسال در یک منطقه را رقم خواهد زد. اما اگر فیلم اکرانی شبیه به «عملیات دریای سرخ» که به ۵۷۵ میلیون از ۷۲ میلیون افتتاحیه سه روزه (و ۱۰۶ میلیون درآمد آخرهفته دوم) دست پیدا کرد داشته باشد، آن وقت درآمدِ نهایی ۸۸۲ میلیون دلاریاش در چین پیشبینی میشود. اما اگر فیلم عملکردِ فکاندازش را با اکرانی شبیه به «جنگجوی گرگ ۲» (۸۵۴ میلیون از ۳۰۷ میلیون درآمده هفت روزه) ادامه بدهد، درآمد نهایی ۹۷۱ میلیون دلاریاش پیشبینی میشود که آن را حتی بالاتر از «نیرو برمیخیزد»، به پرفروشترین فیلم تاریخ در یک منطقه تبدیل میکند. حتی اگر «زمین سرگردان» به ۷۰۰ میلیون دلار هم برسد (حتی دوامی شبیه به «پری دریایی» هم آن را ۶۷۰ میلیونی میکند)، میتواند «جنگ ستارگان ۹» و «اونجرز: بازی پایانی» را سر لقبِ پُردرآمدترین فیلم امسال در یک منطقه به چالش بکشد. باید صبر کرد و دید «زمین سرگردان» چقدر اوج خواهد گرفت و اینکه آیا «اونجرز ۴» (که چیزی بین ۵۴۰ تا ۷۲۵ میلیون در خانه میفروشد) و «جنگ ستارگان ۹» (که چیزی بین ۴۸۵ تا ۷۶۵ میلیون در خانه میفروشد) میتوانند به آن برسند یا نه.
«زمین سرگردان» یکی دیگر از بلاکباسترهای اورجینالِ چین است که رسیدن به چنین درآمدی برای یک فیلم در آمریکای شمالی غیرقابلتصور است. اگر چین بتواند فیلمهای شبیه به «زمین سرگردان» را برای خودشان بسازد، آن وقت نیازی به صادراتیهای هالیوود نخواهند داشت. این مسیری است که سینمای چین در چند سال اخیر با فیلمهایی مثل «بگذار گلولهها پرواز کنند» (Let the Bullets Fly)، اولین فیلم چینی که بخشهایش با دوربین آیمکس سهبعدی ضبط شده، «شکارچی هیولا 2» (Monster Hunt 2)، اولین فیلم فانتزی کودکپسندانهی آنها که به ۴۰۰ میلیون فروش جهانی دست یافت، «پری دریایی» (The Mermaid) که در سال ۲۰۱۶ به اولین فیلمی تبدیل شد که در یک منطقه به بیش از ۵۰۰ میلیون دلار دست پیدا کرده و «جنگجوی گرگ ۲» که با ۳۰ میلیون دلار بودجه، ۸۵۴ میلیون دلار فروخت قرار گرفته است. بازار سینماروهای چین آنقدر بزرگ و آنقدر گرسنهی فیلم هستند که بتوانند در کنار بلاکباسترهای هالیوودی، از محصولاتِ خودشان هم حمایت کنند. ولی در حالی که پروداکشنِ فیلمهای چینی در حال بزرگتر شدن، ایدهی بلاکباسترهای هالیوودی هم به تنهایی تضمینکنندهی فروشِ آنها در این کشور نیست. همانطور که اخیرا دیدیم، فیلمهایی که در این کشور مورد استقبال قرار گرفتهاند (منهای آیپیهای مشهوری مثل «دنیای سینمایی مارول»، «سریع و خشن» و «دنیای ژوراسیک»)، یا فیلمهای ابرقهرمانی شدیدا فانتزی با المانهای عجیب و غریب مثل «آکوآمن» و «ونوم»، یا انیمیشنهایی با محوریتِ یک اقلیتِ نژادی مثل «کوکو» (Coco) یا اکشنهای ریشه دوانده در فرهنک عامهی آمریکایی مثل «ردی پلیر وان» (Ready Player One) هستند. سینماروهای چینی حالا به تماشای فیلمهایی میروند که بیش از اینکه با هدف خوش آمدن به ذائقهی آنها طراحی شده باشند، متفاوت هستند. درست همانطور که سینماروهای آمریکایی سراغِ فیلمهای خارجی تحسینشدهای مثل «رُم» (Roma) یا «سوختن» (Burning) را میگیرند.
در زمینه فیلمهای قدیمی جدول «چگونه اژدهایتان را تربیت کنید ۳: دنیای پنهان» (How to Train Your Dragon: The Hidden World) را داریم که ۳۸ میلیون و ۲۰۰ هزار دلار دیگر در ۴۷ منطقهی بینالمللی فروخت. جدیدترین ساختهی دریموورکس با اینکه تا بیست و دوم فوریه در آمریکای شمالی اکران نمیشود، اما احتمالا تا آن زمان فقط با استفاده از کشورهای خارجی به یک موفقیتِ قابلقبول تبدیل خواهد شد. این فیلم که با ۱۲۹ میلیون دلار بودجه تهیه شده، اولین فیلم دریموورکس از زمانی که توسط کمپانی «کامکست» خریداری شده حساب میشود که آن را به یک پیروزی نسبی برای یونیورسال تبدیل میکند. اگرچه این نگرانی وجود دارد که فاصلهی پنج سالهی بین «چگونه اژدهایتان را تربیت کنید ۲» و ۳ منجر به افت فروشی در مایههای «لگو مووی ۲» شود، ولی این مجموعه ثابت کرده است که برندِ قدرتمندتری در کشورهای خارجی در مقایسه با فیلمهای «لگو» است. «چگونه اژدهایتان را تربیت کنید ۲» به ۴۴۴ میلیون دلار فروش خارجی دست پیدا کرد. بنابراین «دنیای پنهان» راحتتر میتواند از یک افتتاحیهی خانگی ضعیفتر از انتظارات جان سالم به در ببرد. پیشبینی میشود اگر «دنیای پنهان» به ۴۱ میلیون دلار افتتاحیهی «پاندای کونگفوکار ۳» (و ۱۴۰ میلیون دلار فروش خانگی) که ۵۰۰ میلیون دلار در دنیا فروخت دست پیدا کند، میتواند در صورتِ حفظ کردنِ عملکرد خارجی قویاش، به یک موفقیتِ نسبی برای سازندگانش تبدیل شود.
همچنین «آکوآمن» (Aquaman) هم بالاخره این آخرهفته در ژاپن روی پرده رفت و به افتتاحیه خوب ۳ میلیون و ۷۰۰ هزار دلار دست پیدا کرد. این رقم برابر با افتتاحیه «جاستیس لیگ» در این کشور است؛ بنابراین میتوان فروشِ نهایی ۱۰ میلیون دلاریاش را در ژاپن پیشبینی کرد. این فیلم ۶ میلیون دلار هم از دیگری کشورهای خارجی به دست آورد که بهعلاوهی ۳/۳ میلیون دلاری که در خانه فروخت، مجموع درآمد خانگیاش را به ۳۲۸ میلیون دلار و مجموع جهانیاش را به یک میلیارد و ۱۲۰ میلیون دلار رساند. ساختهی جیمز وان دیر یا زود امثال «بتمن علیه سوپرمن» (۳۳۰ میلیون دلار)، «نگهبانان کهکشان» (۳۳۳ میلیون دلار)، «مرد عنکبوتی: بازگشت به خانه» (۳۳۴ میلیون دلار) و احتمالا «مرد عنکبوتی ۳» (۳۳۶ میلیون دلار) را تا پایان دورهی اکرانش پشت سر خواهد گذاشت. «آکوآمن» همچنین با عبور از درآمد یک میلیارد و ۱۲۱ میلیون دلاری «ترنسفورمرها: طرف تاریک ماه»، پشت سرِ «هری چاتر و یادگاران مرگبار ۲» (یک میلیارد و ۳۴۲ میلیون دلار)، «تایتانیک» (۲ میلیارد و ۱۰۰ میلیون دلار) و «آواتار» (۲ میلیارد و ۷۸۰ میلیون دلار)، در جایگاه چهارم پرفروشترین فیلمهای سینما که متعلق به دیزنی و یونیورسال نیستند قرار میگیرد. «آکوآمن» با ۷۹۲ میلیون دلاری که به تنهایی در کشورهای خارجی فروخته، «مرد آهنی ۳» (۸۰۵ میلیون دلار) را به عنوان پرفروشترین فیلم ابرقهرمانی مستقل در گیشه خارجی را پشت سر گذاشته است. این در حالی است که عبورِ «آکوآمن» از درآمد یک میلیارد و ۱۵۵ میلیون دلاری «کاپیتان آمریکا: جنگ داخلی» غیرممکن است.
«گرینچ» بالاخره در چهاردهمین آخرهفتهی نمایشش، از مجموع درآمد خانگی ۲۷۰/۳ میلیون دلاری «آواز بخوان» (Sing) عبور کرد
در جایگاه چهارم جدول «وارونه» (The Upside) را داریم که ۷ میلیون و ۲۲۰ هزار دلار دیگر در پنجمین آخرهفتهاش فروخت و به مجموع فروشِ خانگی عالی ۸۵ میلیون و ۸۰۰ هزار دلار رسید. این فیلم احتمالا تا پایانِ دورهی اکرانش، از مرز ۱۰۰ میلیون دلار عبور خواهد کرد. در جایگاه پنجم «گلس» (Glass) قرار دارد که ۶ میلیون و ۴۲۲ هزار دلار دیگر در چهارمین هفته نمایشش کسب کرد و به مجموعِ ۲۴ روزهی ۹۸ میلیون و ۴۷۶ هزار دلار دست یافت. ساختهی ام. نایت شیامالان که با ۲۰ میلیون دلار بودجه تهیه شده، در حالی تا هفته بعد از مرز ۱۰۰ میلیون دلار فروشِ خانگی عبور میکند که تا حالا ۲۲۱ و نیم میلیون دلار در دنیا فروخته است. در ردهی هفتم به «کتاب سبز» (Green Book) برمیخوریم که ۳ میلیون و ۵۶۷ هزار دلار دیگر فروخت و به مجموعِ خانگی ۶۱ میلیون و ۵۰۲ هزار دلار رسید. این فیلم که ویگو مورتنسن و ماهرشالا علی را به عنوان بازیگرانِ اصلیاش دارد، رسما به بزرگترین موفقیتِ غیرموزیکالِ فصل اسکار امسال تبدیل شده است. در همین حین «معاون» (Vice) با ۶۰ میلیون دلار بودجه آنقدر گرانقیمت است که فروش ۴۵ میلیون و ۲۱۶ هزار دلاریاش کافی نیست و فقط «سوگلی» (The Favourite) است که به فراتر از ۳۰ میلیون دلار فروش خانگی دست یافت (و ۶۹ میلیون دلار فروش جهانی). حالا که حرف از موزیکال شد، بگذارید بگویم که «ستارهای متولد میشود» (A Star is Born) با رسیدن به ۲۰۸ میلیون و ۷۳۶ هزار دلار در خانه و ۴۱۸ میلیون دلار در دنیا، مجموع درآمد «بادیگارد» (۱۲۱ میلیون خانگی / ۴۱۱ میلیون جهانی در سال ۱۹۹۲) را به عنوان پرفروشترین فیلمی که یک موزیسین را به عنوان ستارهی اصلیاش دارد پشت سر گذاشت. «بوهمین رپسدی» هم از ۵۵ میلیون دلار بودجه، تا حالا به ۲۱۰ میلیون فروش خانگی و ۸۴۴ میلیون دلار جهانی دست یافته است. «نخستین انسان» (First Man) هم بالاخره این هفته از مرز ۱۰۰ میلیون دلار درآمد جهانی عبور کرد.
در جایگاه دهم «خانم گلوله» (Miss Bala)، محصول سونی را داریم که ۲ میلیون و ۷۲۵ هزار دلار دیگر در دومین آخرهفتهاش فروخت و به مجموعِ ۱۰ روزهی ضعیف ۱۱ میلیون و ۸۶۵ هزار دلار دست یافت. این فیلم در حالی شکست خورد که سونی شانسِ بهتری با فیلمهای «مرد عنکبوتی: به درون دنیای عنکبوتی» (۱۷۹/۸ میلیون در خانه و ۳۵۲ میلیون در دنیا)، «اتاق فرار» (۵۴/۶ میلیون دلار در خانه و ۱۰۸ میلیون در دنیا از ۹ میلیون بودجه) و «سگی در مسیر خانه» (۳۸/۹ میلیون در خانه و ۵۷/۳ میلیون در جهان) داشته است. مستندِ «آنها نباید پیر شوند» (They Shall Not Get Old) در دومین آخرهفتهی اکرانِ نیمهگستردهاش، یک میلیون و ۶۷۰ هزار دلار کسب کرد و به مجموعِ خانگی ۱۳ میلیون و ۵۶۲ هزار دلار رسید. این احتمال وجود دارد که این مستند درباره جنگ جهانی اول بتواند درآمدِ ۱۶ میلیون دلار «موتورهای فانی» (با ۱۰۰ میلیون دلار بودجه) به تهیهکنندگی پیتر جکسون را پشت سر بگذارد. «پسری که پادشاه شد» (The Kid Who Would be King) یک میلیون و ۵۰۰ هزار دلار در سومین آخرهفتهاش کسب کرد و به درآمدِ ۱۷ روزهی ضعیفِ ۱۵ میلیون و ۷۱۴ هزار دلار رسید. «آرامش» (Serenity) با از دست دادن دو هزار و ۲۷۸تا از سالنهایش، با ۹۳ درصد افت فروش مواجه شد و ۱۲۵ هزار دلار در سومین آخرهفتهاش فروخت و به ۸ میلیون و ۴۴۶ هزار دلار فروشِ ضعیفِ ۱۷ روزه رسید. «بامبلبی» (Bumblebee)، محصول پارامونت در حالی به ۱۲۵ میلیون فروش خانگی و ۴۵۷ میلیون فروش جهانی از ۱۳۲ میلیون بودجه رسید که «مری پاپینز بازمیگردد» (Mary Poppins Returns) هم به ۱۶۹ میلیون فروش خانگی و ۳۳۵ میلیون فروش جهانی از ۱۳۰ میلیون بودجه دست یافت. انمیشن «گرینچ» (Grinch)، محصول یونیورسال و ایلومینیشن بالاخره در چهاردهمین آخرهفتهی نمایشش، از مجموع درآمد خانگی ۲۷۰/۳ میلیون دلاری «آواز بخوان» (Sing) عبور کرد. در همین حین «حامل» (The Mule) با ۵۰ میلیون دلار، به ۱۳۵ میلیون دلار فروش جهانی رسید و «کرید ۲» (Creed 2) هم از مرز ۲۰۰ میلیون دلار درآمدِ جهانی عبور کرد.
در حالی که فقط حدود یک ماه تا آغازِ اکران «کاپیتان مارول» (Captain Marvel) باقی مانده است، فرصتِ مناسبی برای پیشبینی عملکردِ این فیلم در گیشه است. راستش را بخواهید، پیشبینی عملکردِ «کاپیتان مارول» را میتوان در دو-سه جمله خلاصه کرد. بدترین اتفاقی که برای این فیلم میتواند بیافتد این است که شبیه به «انتمن» بفروشد و خوشبینانهترین سرنوشتی که میتوان برایش پیشبینی کرد، عملکردی شبیه به «بلک پنتر» است. اما قضیه کمی پیچیدهتر از این حرفهاست. بدترین سناریوی ممکن به معنی ۵۱۹ میلیون دلار و بهترین سناریوی ممکن به معنی یک میلیارد و ۳۴۶ میلیون دلار خواهد بود. اگر «کاپیتان مارول» نقدهای ضد و نقیض دریافت کند، هیچ خصوصیتِ منحصربهفردی به جز اینکه اولین فیلمِ ابرقهرمانی زنمحورِ مارول است نداشته باشد و تحتِ شعاعِ رقبایش در قالب «ما» (Us)، «دامبو» (Dambo) و «شزم» (Shazam) قرار بگیرد، آن وقت بدبینامهترین اتفاق ممکن خواهد افتاد: ۶۵ میلیون دلار به عنوان افتتاحیه که با عملکردی شبیه به «انتمن»، ۲/۷ برابرِ افتتاحیهاش میفروشد و به ۱۷۶ میلیون در خانه و فقط ۳۴۰ میلیون در خارج که در مجموع ۵۲۰ میلیون دلار خواهد بود میرسد. اگرچه وقوعِ چنین اتفاقی غیرمحتمل است، اما به همان اندازه هم احتمال تبدیل شدنِ «کاپیتان مارول» به یک «بلک پنتر» دیگر غیرممکن به نظر میرسد. «بلک پنتر» حکم یک رویداد یک در هزار را داشت و انتظار نمیرود که هیچکدام از فیلمهای مستقلِ مارول توانایی تکرار آن در آینده را داشته باشند؛ درست همانطور که نباید انتظار داشته باشیم که فیلمهای آینده «جنگ ستارگان»، ارقام غولآسای «نیرو برمیخیزد» را تکرار کنند. تازه همانطور که گفتم، «کاپیتان مارول» در حالی به محضِ آغازِ اکرانش با رقبای سرسختی مثل «ما»، «دامبو»، «غبرستان حیوانات خانگی» و «شزم» دست و پنجه نرم میکند که به جای ۱۰ هفته، فقط هفت هفته با «اونجرز: بازی پایانی» (Avengers: Endgame) فاصله دارد. اگر «آلیتا: فرشته جنگ» معجزه کند که هیچی، اما در غیر این صورت «کاپیتان مارول» از زمان کریسمس تا حالا، حکم اولینِ بلاکباسترِ لایو اکشن سینما را خواهد داشت. در حالی وضعِ «گلس» و «وارونه» خوب است و در حالی که ماه فوریه در اختیارِ «لگو مووی ۲» و «چگونه اژدهایتان را تربیت کنید ۳» خواهد بود. پس، «کاپیتان مارول» در حالی میآید که سینماروها تشنهی یک بلاکباسترِ لایو اکشنِ درجهیک هستند.
اگر تصور کنیم که «دامبو» و «شزم» در بدو ورود به انحراف کشیده شوند، «کاپیتان مارول» تا زمانِ اکرانِ «اونجرز: بازی پایانی» بدل به تنها بلاکباسترِ لایو اکشنِ گیشه میشود. از اینجا به بعد اکثرِ رقبای «کاپیتان مارول»، فیلمهای ترسناکی مثل «ما»، محصول یونیورسال، «غبرستان حیوانات خانگی» (The Pet Semetery)، محصول پارامونت و «نفرین لا لورونا» (The Curse of La Llorona)، محصول نیولاین و انیمیشنهایی مثل «لینک گمشده» (The Missing Link)، محصول استودیوی لایکا و «واندر پارک» (Wonder Park)، محصول پارامونت خواهند بود. پس اگر «کاپیتان مارول» قشنگ با مخاطبان جفت و جور شود، فضای بسیاری برای فروختن خواهد داشت. اما اگر تصور کنیم که «کاپیتان مارول» به هر دلیلی با استقبالِ غیرمنتظرهای روبهرو نشود یا بهطرز غافلگیرکنندهای ضعیف ظاهر شود، سوال این است که باید انتظار چه اعداد و ارقامی را داشته باشیم؟ افتتاحیه استانداردِ فیلمهای ابرقهرمانی غیردنباله چیزی بین ۸۰ میلیون دلار («ونوم») و ۱۳۰ میلیون دلار («واندر وومن») است که امثال «ثور: دنیای تاریک»، «کاپیتان آمریکا: سرباز زمستان»، «نگهبانان کهکشان»، «دکتر استرنج» و «لوگان» جایی در این بین قرار میگیرند. اگر بخواهیم افتتاحیهی «کاپیتان آمریکا» را «بهطرز واقعگرایانهای خوشبینانه» پیشبینی کنیم، افتتاحیه ۱۱۷ میلیون دلاری «مرد عنکبوتی: بازگشت به خانه»، افتتاحیه ۱۲۳ میلیون دلاری «ثور: رگناروک» یا افتتاحیه ۱۲۸ میلیون دلاری «مرد پولادین» پیشبینی میشود؛ افتتاحیهای که با احتساب نرخ تورم چیزی حدود ۱۴۰ میلیون دلار خواهد بود. ۱۴۰ میلیون دلار به عنوان سقفِ انتظاراتمان از افتتاحیهی «کاپیتان مارول» خوب است. بالاخره کاراکترِ کاپیتان مارول اگرچه به اندازه سوپرمن مشهور نیست، اما این فیلم در حالی اولین فیلمِ اوست که «مرد پولادین»، ششمین فیلمِ سوپرمن بود. فیلمهای دنیای سینمایی مارول در زمینه عملکردشان بعد از افتتاحیه به سه گروه تقسیم میشوند؛ آنهایی که مثل «هالک باورنکردنی»، «مرد آهنی ۲»، «مرد آهنی ۳»، «ثور: دنیای تاریک»، «اونجرز: دوران اولتران» و «کاپیتان آمریکا: جنگ داخلی»، ۲/۴ برابر افتتاحیهشان میفروشند؛ آنهایی که مثل «ثور»، «کاپیتان آمریکا: اولین انتقامجو»، «کاپیتان آمریکا: سرباز زمستان»، «دکتر استرنج»، «نگهبانان کهکشان ۲»، «ثور: رگناروک»، اونجرز: جنگ اینفینیتی» و «انتمن و وسپ»، ۲/۷ برابر افتتاحیهشان میفروشند و بالاخره آنهایی که مثل «مرد آهنی»، «اونجرز»، «انتمن»، «نگهبانان کهکشان»، «بلک پنتر» و «مرد عنکبوتی: بازگشت به خانه»، ۳ برابر و بیشتر از افتتاحیهشان میفروشند. پس «کاپیتان مارول» در بدترین حالت با ۸۰ میلیون افتتاحیه (۲/۴ برابر افتتاحیه)، به ۱۹۲ میلیون فروش خانگی میرسد.
سناریوی واقعگرایانهتر این است که «کاپیتان مارول» با افتتاحیه ۱۲۰ میلیون دلار (۲/۷ برابر افتتاحیه)، به ۳۳۰ میلیون دلار فروش خانگی میرسد. درآمدی نزدیک به «آکوآمن»، «نگهبانان کهکشان»، «ثور: رگناروک» یا «مرد عنکبوتی: بازگشت به خانه» خوب خواهد بود: ۱۴۰ میلیون افتتاحیه ضربدر ۲/۵ مساوی با ۳۵۰ میلیون دلار فروش نهایی. همچنین این احتمال هم وجود دارد که فیلم در آمریکای شمالی بهتر از انتظارات ظاهر شود، اما در کشورهای خارجی در حد یک فیلم کامیکبوکی خوب عمل کند. قبلا چنین سناریویی را در رابطه با «واندر وومن» (۴۱۳ میلیون خانگی و ۴۰۹ میلیون خارجی) و «بلک پنتر» (۷۰۰ میلیون خانگی / ۶۴۵ میلیون خارجی) دیدهایم. فروشِ کمتر آنها در خارج به این معنی نیست که غیرآمریکاییها نژادپرست یا جنسیتگرا هستند، بلکه فقط به این معنی است که این فیلمها به اندازه آمریکای شمالی برای آنها حکم یک رویداد فرهنگی منحصربهفرد را ندارد. تازه فراموش کنیم که این مخاطبان خارجی بودند که از فیلمهایی مثل «شبح درون پوسته» (Ghost in the Shell)، «سه ایکس: بازگشت زندر کیج»، «رزیدنت ایول: آخرین فصل» (Resident Evil: The Final Chapter)، «لوسی» (Lucy)، «توم ریدر» (Tomb Raider) و «کوکو» (Coco) حمایت کردند؛ به عنوان یک نمونه دیگر «آسیاییهای خیلی مایهدار» را به خاطر بیاورید که در حالی روز اکرانش در آمریکای شمالی به یک رویدادِ بینظیر تبدیل شد که در بازار چین یک روز عادی دیگر بود. اما برخلاف باور عموم، مخاطبان خارجی از جمله چین مشکلی در رابطه با استقبال کردن از فیلمهای اکشن/فانتزی/ابرقهرمانی با محوریتِ یک کاراکترِ زن مشکلی ندارند.
پس اگر «کاپیتان مارول» در آمریکای شمالی عملکرد قویتر و سریعتری داشته باشد، اما در کشورهای خارجی عملکردِ نرمالی داشته باشد، آن وقت میتوانیم انتظار دیدن فروشی ۵۰/۵۰ را داشته باشیم. از همین رو فروشِ خارجی «کاپیتان مارول» احتمالا چیزی بین ۴۰۵ میلیون دلار («واندر وومن» و «انتمن و وسپ») و ۵۴۰ میلیون دلار («ثور: رگناروک» و «مرد عنکبوتی: بازگشت به خانه») خواهد بود. پس اگر اتفاق غیرمنتظرهای نیافتد، میتوان فروشِ جهانی «کاپیتان مارول» را چیزی بین ۶۱۰ میلیون دلار (۲۰۰ میلیون خانگی و ۴۱۰ میلیون خارجی) و ۸۷۰ میلیون دلار (۳۳۰ میلیون خانگی و ۵۴۰ میلیون خارجی) پیشبینی کرد. آیا این فیلم میتواند یک میلیاردی شود؟ میتواند و ممکن است اتفاق بیافتد. ولی باید حواسمان باشد که نباید یک میلیاردی شدنِ این فیلم را به عنوانِ استانداردِ موفقیتش در نظر بگیریم. مسئله این است با اکرانِ «کاپیتان مارول»، هیچ چیزی در خظر نیست. حتی اگر این فیلم با کله سقوط کند هم دنیای سینمایی مارول آخ هم نخواهد گفت. چرا که «اونجرز: بازی پایانی» هفت هفته بعد از راه میرسد و به جای دو-سهتا «کاپیتان مارول» میفروشد. اینطور نیست که اگر «کاپیتان مارول» عملکردی «واندر وومن»گونه نداشته باشد، «واندر وومن ۱۹۸۴»، «پرندگان شکاری» یا انیمیشنِ اسپینآف «به درون دنیای عنکبوتی» با محوریتِ اسپایدرگرل کنسل میشوند. در واقع هر چیزی بالاتر از ۵۵۰ میلیون دلار، برای «کاپیتان مارول» خوب خواهد بود و تنها نکتهی منفی عملکردِ پایینتر از انتظاراتِ این فیلم این است که کل ماه مارس را تحتتاثیر قرار میدهد. بعد از اینکه «بلک پنتر» سال گذشته بهطرز «تایتانیک»واری، تعدادی از بلاکباسترهای مارس را قتلعام کرد، استودیوها امسال محض احتیاط هم که شده، بلاکباسترهای پیش از تابستانشان را کمی فاصلهدارتر از یکدیگر برنامهریزی کردهاند. در نتیجه فقط یک تا دو بلاکباستر به هر ماه رسیده است. تنها چیزی که «کاپیتان مارول» باید نجات بدهد، ماه مارس است.