گزارش باکس آفیس: از صدرنشینی Alita: Battle Angel تا چالشهای فیلم Dune
گزارش باکس آفیس این هفته را با «آلیتا: فرشته جنگ» (Alita: Battle Angel)، به کارگردانی رابرت رودریگز و تهیهکنندگی جیمز کامرون شروع میکنیم که اکرانش را در جریانِ آخرهفتهی «روز ریاست جمهوری» که مصادف با تعطیلی روز دوشنبه است، امیدوارکنندهتر از چیزی که تصور میشد آغاز کرد: ۳۳ میلیون دلار افتتاحیه چهار روزه و ۴۱ میلیون و ۷۰۰ هزار دلار افتتاحیه پنجشنبه تا دوشنبه. امیدوارکننده نه به خاطر اینکه با ارقامِ استثنایی و شگفتانگیزی طرفیم، بلکه به خاطر اینکه فیلم در جریانِ آخرهفتهاش موفق به کسب ۴/۸ برابرِ درآمد ۸/۷ میلیون دلاری روزِ پنجشنبهاش شد و بعد با ۵۵ درصد رشد فروش در روز شنبه، ۱۱ میلیون و ۶۰۰ هزار دلار به دست آورد که نشان میدهد مخاطبان با آن ارتباط برقرار کردهاند. «آلیتا: فرشته جنگ» که براساس یک مانگای سایبرپانکِ کالت است و به دختربچهای سایبورگ میپردازد که در یک دنیای پسا-آخرالزمانی باید دخلِ آدمبدها را بیاورد، با ۱۷۰ میلیون دلار بودجه تهیه شده است. قبل از اکرانِ فیلم تقریبا همهی تحلیلگران اعتقاد داشتند که باید خودمان را برای سوختنِ این ۱۷۰ میلیون دلار آماده میکردیم. پُر بیراه نمیگفتند. بالاخره الان ما در حال نزدیک شدن به ۱۰ سالگی «آواتار» هستیم و قابلذکر است که از زمانِ غوغای آن فیلم تا حالا، تعداد بسیار کمی مجموعههای پُرخرج و بسیارِ موفقِ جدید داشتهایم. تاریخ سینمای پسا-«هانگر گیمز» با جنازهی مجموعههای غیرکامیکبوکی جدید نقطهگذاری شده است که در بین آنها «شاهزاده پارسی» (Prince of Persia)، «جان کارتر» (John Carter)، «جکِ غولکُش» (Jack the Giant Slayer)، «صعود ژوپیتر» (Jupiter Ascending)، «تومارولند» (Tomorrowland)، «والرین و شهر هزار سیاره» (Valerian and City of Thousand Planets)، «چینخوردگی در زمان» (A Wrinkle In Time) و «موتورهای فانی» (Mortal Engines) دیده میشوند؛ سینما از زمانی که مجموعه «دونده هزارتو» (Maze Runner)، سهگانهاش را کامل کرد و «واگرا» (Divergent) که بعد از افتتاحیه ۵۴ میلیونی قسمت اول، طوری با قسمت سوم با کله زمین خورد که قسمت چهارم کنسل شد، مجموعه فانتزی نوبالغانِ (Young Adult) واقعا موفقِ جدیدی به خود ندیده است.
- گزارش باکس آفیس: از رقیب چینی «اونجرز ۴» و «جنگ ستارگان ۹» تا پیشبینی عملکرد «کاپیتان مارول» در گیشه
- گزارش باکس آفیس: آیا Avengers: Endgame موفق به شکست اپیزود نهم «جنگ ستارگان» میشود؟
- گزارش باکس آفیس: از صدرنشینی مقتدرانه Aquaman تا بررسی دلیل شکست Mortal Engines
- گزارش باکس آفیس: از صدرنشینی بیهیجان Glass تا دلیل اهمیت اقتباس Artemis Fowl برای دیزنی
- گزارش باکس آفیس: «آکوآمن» به دومین فیلم پرفروش تاریخ دیسی تبدیل شد
- موفق ترین فیلم های سال 2018 در باکس آفیس
- 16 شکست بزرگ در باکس آفیس سال 2018
از همین رو در حال حاضر «هانگر گیمز» (که با مجموع ۵۰۰ میلیون بودجه به ۳ میلیارد دلار درآمد کلی دست پیدا کرد)، آخرینِ مجموعهی واقعا موفقی است که خارج از فیلمهای ابرقهرمانی فرانچایزهای تثبیتشدهای مثل دنیای سینمایی مارول و دیسی داشتهایم. مثلا در جریانِ سال ۲۰۱۸، در حالی فیلمهای کامیکبوکی لایو اکشن بر باکس آفیس فرمانروایی کردند که در کنارشان فیلمهای لایو اکشنِ موزیکال و فیلمهای ترسناک و بلاکباسترهای انیمیشن هم لقمههای بزرگی از سر این سفره برداشتند. یکی از دلایلش به خاطر این است که حالا سینماروها قالبا فقط به تماشای فیلمهای بزرگی میروند که از قبل علاقهای به کاراکترِ اصلیاش داشته باشند. مردم به تماشای «آکوآمن» میروند چون خواستارِ تماشای فیلم این شخصیتِ هستند، برای دیدنِ «بوهمین رپسدی» در سینماها حاضر میشوند، چون به دنبالِ فیلم زندگینامهای فردی مرکوری هستند و فقط به تماشای «هالووین» میروند چون این فیلم علاوهبر مایکل مایرز، شامل بازگشتِ جیمی لی کرتیس در نقش لوری استرود میشود. استثناهایی مثل «ردی پلیر وان» (Ready Player One) و «آسیاییهای خیلی مایهدار» (Crazy Rich Asians) وجود دارند، ولی اسمشان رویشان است: استثنا. فیلمهای ابرقهرمانی در این زمینه دو برتری دارند. اول اینکه آنها به جای معرفی «یک دنیای فانتزی کاملا جدید که تا حالا ندیدهاید»، با بهره بردن از یک کاراکترِ شناختهشده و پُرطرفدار، حسِ اطمینانِ سینماروها را در زمینه چیزی که قرار است ببینند به دست آوردهاند. دوم اینکه از آنجایی که آنها کارشان را به عنوان فیلمهای ابرقهرمانی آغاز میکنند، میتوانند ژانرِ دیگری را برای تنوع بخشیدن به ساختارِ آشنایشان انتخاب کنند. مثلا «لوگان» میتواند به یک وسترن تبدیل شود، «مرد عنکبوتی: بازگشت به خانه» میتواند یک کمدی دبیرستانی دوران بلوغ باشد و «کاپیتان آمریکا: سرباز زمستان» میتواند به یک تریلرِ سیاسی تبدیل شود. در عوض رقبای آنها مثل «توم ریدر» (Tomb Raider)، «مومیایی» (The Mummy)، «سولو: داستانی از جنگ ستارگان» (Solo)، «شاه آرتور» (King Arthur)، «رابین هود» (Robin Hood) و غیره سعی میکنند تا هویتِ منحصربهفردِ خودشان را برای بدل شدن به فیلمهای ابرقهرمانی کلیشهای عوض کنند.
بنابراین آنها همیشه یک قدم عقبتر از فیلمهای مارول و دیسی هستند؛ در حالی که فیلمهای ابرقهرمانی واقعی در جستجوی تبدیل شدن به چیزهای متنوعتر دیگری هستند، آنها تازه میخواهند به فیلمهای ابرقهرمانی تبدیل شوند. نکته دیگر این است که در طول دهه گذشته دیدهایم که سینماروها دیگر الزاما تحت تاثیرِ هر فیلمی که خودش را به عنوان یک فانتزی پُرخرج معرفی میکند قرار نمیگیرند؛ جنبهی فانتزی و پُرخرجشان تا وقتی اهمیت دارد که از کاراکترهای نقشِ اصلی پُرطرفداری بهره ببرند. این چیزی است که «هری پاتر» (که هری و هرمیون و ران و اسنیپ و دیگران را در ویترینش داشت) و «هانگر گیمز» (که داستانِ کتنیس اِوردین را ارائه میکرد) را با امثالِ «موتورهای فانی» و «تاریکترین ذهنها» (The Darkest Minds) متفاوت میکند. خب، حالا در چنین شرایطِ جدیدی «آلیتا: فرشته جنگ» وارد میدان میشود. فیلمی که اگر ۱۰ سال گذشته اکران میشد، احتمالا با دردسرهای بسیار کمتری برای مورد استقبال قرار گرفتن روبهرو میشد. این حرف به این معنی نیست که اگر کامرون «آلیتا» را به جای «آواتار» کارگردانی میکرد، به پُرفروشترین فیلم تمام ادوار تبدیل میشد، اما درآمدِ جهانی فراتر از ۴۰۰ میلیون دلاریاش خیلی محتملتر و راحتتر به نظر میرسید. اما در حال حاضرِ ارائهی جذابیتهای سینمایی خارقالعاده، دنیاهای فانتزی دیدهنشده و وعده دادنِ تجربهای جدید برای فروختنِ محصولتان کافی نیستند. اگرچه ۲۰ سال پیش مردم برای دیدنِ «ماتریکس» فقط به خاطر اینکه اتفاقِ انقلابی جدیدی بود سر و دست میشکستند، اما امروزه سینماروها احتمالا بین «ماتریکس» جدیدِ سینما و ریبوت «ماتریکس»، دومی را انتخاب میکنند. پس همین که «آلیتا: فرشته جنگ» همچون «صعود ژوپیتر» یا «موتورهای فانی» در بدو ورود بهطرز وحشتناکی منهدم نشد، خودش اتفاقِ بزرگی است. اگر «آلیتا» از اینجا به بعد عملکردی شبیه به «پناهگاه امن» (Safe Haven) داشته باشد، به فروشِ خانگی دور و اطرافِ ۹۰ میلیون دلار میرسد که واقعا به معنی پیروزی نیست. بالاخره «رنجر تنها» (The Lone Ranger) در حالی در سال ۲۰۱۳ به ۸۸ میلیون دلار فروش خانگی دست پیدا کرد که «تومارولند» هم در سال ۲۰۱۵، ۹۳ میلیون دلار فروخت. ولی خب، این رقم در زمانِ حکمرانی نتفلیکس، برای خودش حکم یکجور پیروزی در عین شکست را دارد.
«آلیتا» احتمالا قرار است در بهترین حالت عملکردی شبیه به «افسانه تارزان» (۱۲۶ میلیون خانگی و ۳۵۶ میلیون دلار جهانی) داشته باشد که البته به لطفِ بودجهی هنگفتِ ۱۷۰ میلیون دلاریاش، برای موفقیتش کافی نیست. سناریوی خوشبینانهتر این است که این فیلم اکرانی شبیه به «ترمیناتور: جنسیس» (۹۰ میلیون خانگی و ۴۴۰ میلیون جهانی) داشته باشد که باز وقتی سناریوی خوشبینانهمان عملکردی شبیه به «ترمیناتور: جنسیس» است، نمیدانم چطور میتوان آن را «خوشبینانه» دانست. «آلیتا» تا حالا در ۸۶ بازار خارجی (منهای چین و ژاپن)، ۹۴ میلیون و ۳۰۰ هزار دلار فروخته که شامل ۳۶ میلیون دلار فروشِ هفته قبل و ۵۶/۱ میلیون دلار فروشِ این آخرهفته میشود که مجموعِ جهانیاش را به ۱۳۶ میلیون دلار میرساند. خودِ جیمز کامرون شخصا در مراسمِ اکران این فیلم در چین که دوشنبه برگزار میشود حضور خواهد داشت؛ کشوری که شیفتهاش هستند. اکران این فیلم در چین و ژاپن از بیست و دوم فوریه آغاز میشود. فعلا مهمترین چیزی که به نفعِ «آلیتا» است این است که تم داستانی یکسانی با «ردی پلیر وان» دارد؛ هر دو درباره یک کاراکترِ توسریخور هستند که علیه یک کمپانی شرور ایستادگی میکنند و هر دو فیلمهایی هستند که جلوههای ویژوال و اکشنهای انیمهای در آنها حرف اول را میزنند. این شباهتها از این جهت اهمیت دارد که «ردی پلیر وان» با افتتاحیهی ۶۱/۶ میلیونی و درآمد نهایی ۲۱۸/۴ میلیونیاش در چین، عملکردِ معرکهای در این کشور داشت و امید میرود که «آلیتا» هم بتواند آن را تکرار کند. فعلا بزرگترین مانعی که جلوی «آلیتا» قرار دارد این است که آیا دولتِ چین اجازه میدهد در حالی که «زمین سرگردان» (The Wandering Earth)، یکی از فیلمهای خودشان در حال جابهجا کردنِ رکوردهای فروش است، یک فیلم آمریکایی جای آن را در کانون توجه بگیرد. البته قابلذکر است که حتی اگر «آلیتا» فروشِ بلیتِ قویای را در چین تجربه کند، فقط ۲۵ تا ۲۷ درصدش به فاکس میرسد.
پیشبینیها از افتتاحیه ۵۰ میلیون دلاری و فروش ۱۱۵ تا ۱۷۰ میلیون دلاری «آلیتا: فرشته جنگ» در چین خبر میدهند. همانطور که گفتم «آلیتا» تمام ویژگیهای یک فیلمِ موفقیتآمیز در چین را دارد. در مقایسه، «ردی پلیر وان» به ۲۱۸ میلیون دلار در چین دست پیدا کرد که شامل ۴۹ درصد از فروش ۴۴۸ میلیون دلاری خارجیاش میشد. «آواتار» هم حتی قبل از اینکه درآمدهای بزرگِ بلاکباسترهای هالیوودی به یک روندِ نرمال در چین تبدیل شود، ۲۰۴ میلیون دلار در این کشور فروخت. راستش اکرانِ دوباره نسخهی سهبعدی «تایتانیک» هم در سال ۲۰۱۲ به ۱۴۵ میلیون دلار در چین دست پیدا کرد. با اینکه چین به تنهایی نمیتواند یک فیلم را موفق کند، اما «آلیتا» قرار نیست به وضعیت «وارکرفت» (۴۳۳ میلیون جهانی اما ۴۸ میلیون در آمریکای شمالی و ۲۲۰ میلیون در چین) دچار شود (زمانی که فیلم در همهجای دنیا به جز چین شکست میخورد). «آلیتا» هماکنون در همه جا به جز چین و ژاپن روی پرده رفته و به مجموع ۸۵ میلیون دلار افتتاحیه خارجی دست پیدا کرده است. پس اگر فیلم بتواند ۲/۶ برابر افتتاحیهی خارجیاش بفروشد، درآمدِ خارجی ۲۲۱ میلیون دلاریاش بدون چین و ژاپن پیشبینی میشود؛ رقمی که برابر با «دونده هزارتو» (۲۲۰ میلیون بدون چین)، «ترمیناتور: جنسیس» (۲۳۸ بدون چین) و «ردی پلیر وان» (۲۲۸ میلیون) است. پس اگر اتفاق غیرمنتظرهای نیافتد، چین و ژاپن میتوانند به «آلیتا» کمک کنند که وضعِ فروش خارجیاش را بهتر کند. «حاشیهی اقیانوس آرام» (Pacific Rim) بدون حساب چین ۱۹۴ میلیون دلار در کشورهای خارجی فروخت که بهعلاوهی درآمد ۱۱۱ میلیونیاش در چین (در کنار ۱۰۳ میلیون دلار در خانه)، به مجموعِ ۴۰۰ میلیون دلار از ۱۹۰ میلیون دلار بودجه دست پیدا کرد. «افسانه تارزان» در حالی بدون چین به ۱۸۸ میلیون دلار درآمد خارجی رسید که حتی در چین از مرز ۵۰ میلیون دلار هم عبور نکرد. «مد مکس: جاده خشم» ۲۲۸ میلیون دلار در کشورهای خارجی فروخت اما در چین اکران نشد. درآمدِ ۶۵ میلیونی «لبهی فردا» در چین بهعلاوه درآمد خارجی ۲۰۵ میلیونیاش بدون چین و درآمد خانگی ۱۰۰ میلیونیاش کافی نبود تا آن را به یک موفقیت تبدیل کند (۳۷۰ میلیون از ۱۷۵ میلیون بودجه).
پیشبینیها از افتتاحیه ۵۰ میلیون دلاری و فروش ۱۱۵ تا ۱۷۰ میلیون دلاری «آلیتا: فرشته جنگ» در چین خبر میدهند
«آلیتا» با ۹۰ میلیون فروش خانگی و تکرار آن در خارج (بدون چین)، با عملکردی شبیه به «ترمیناتور: جنسیس» و «افسانه تارزان» (حدود ۲۳۳ میلیون دلار) بهعلاوه ۱۲۵ میلیون از چین، میتواند به ۴۴۸ میلیون دلار درآمدِ جهانی برسد. اما فروش خانگی بالای ۱۰۰ میلیون دلار بهعلاوهی درآمدی نزدیک به «بامبلبی» (۱۶۹ میلیون) به جای «افراد ایکس: آپوکالیپس» (۱۲۱ میلیون)، مجموعِ جهانیاش را بیشتر هم میکند. البته این احتمال هم وجود دارد که «آلیتا» مثل «روز خوبی برای سخت مُردن» (۱/۸۱ برابر افتتاحیه ۳۶ میلیونیاش) ظاهر شود و با کسب ۷۷ میلیون دلار در خانه با کله سقوط کند. اگرچه فاکس قسم میخورد که سرمایهی فیلم با درآمدِ ۳۷۵ میلیونیاش بازمیگردد، اما دیگران میگویند که فیلم برای سر به سر شدن به درآمدی نزدیکتر به ۵۰۰ میلیون دلار نیاز دارد. هر چه هست، فعلا در طول هفتههای آینده، سه سناریوی محتمل، پیشبینی میشود. سناریوی اول اینکه «آلیتا» میتواند با کسب ۸۰ میلیون در خانه، ۱۰ میلیون در ژاپن، ۹۰ میلیون در چین و ۱۷۰ میلیون در دیگر نقاط دنیا خیلی زود به پایان عمرش برسد (مجموع ۳۵۰ میلیون دلار)؛ در واقع یک چیزی در مایههای «افسانه تارزان» که اگرچه در آمریکای شمالی خیلی بادوام بود، اما «فقط» ۴۶ میلیون دلار در چین فروخت. اما سناریوی دوم این است که فیلم دوام قویتری را تجربه میکند (۹۰ میلیون خانگی، ۱۵ میلیون ژاپن، ۱۳۲ میلیون چین و ۲۱۳ میلیون از دیگر نقاط دنیا) و به ۴۵۰ میلیون دلار از سراسر دنیا دست پیدا میکند. رویاییترین اتفاقی که میتواند بیافتد اما این است که فیلم در تمام نقاط دنیا بادوام ظاهر شود (۱۰۰ میلیون در خانه، ۲۵ میلیون در ژاپن، ۱۶۰ میلیون در چین و ۲۳۵ میلیون در دیگر نقاط دنیا) که به معنی مجموع ۵۰۰ میلیون دلار خواهد بود.
۳۵۰ میلیون دلار فروش جهانی از ۱۷۰ میلیون دلار بودجه همچنانِ یک شکستِ کوچک حساب میشود، اما در دنیایی که «صعود ژوپیتر» (۱۸۴ میلیون از ۱۷۵ میلیون بودجه)، «تومارولند» (۲۰۵ میلیون از ۱۹۰ میلیون بودجه)، «موتورهای فانی» (۸۲ میلیون از ۱۰۰ میلیون بودجه) و «والرین و شهر هزار سیاره» (۲۱۷ میلیون از ۱۷۵ میلیون بودجه) با چنین فضاحتی شکست خوردهاند، برای خودش یک نوع پیروزی قابلاعتنا حساب میشود. راستش این رقم حتی از «جان کارتر» (۲۷۲ میلیون از ۲۵۰ میلیون بودجه)، «کشتی جنگی» (۳۰۸ میلیون از ۲۲۰ میلیون بودجه) و «رنجر تنها» (۲۶۰ میلیون از ۲۱۵ میلیون بودجه) هم بیشتر است. با این شرایط به نظر نمیرسد که این فیلم قرار است به آغازگرِ یک مجموعه جدید منجر شود. مگر اینکه دیزنی احساس کند که میتواند از فرانچایزِ «آلیتا» سوءاستفاده کند یا صرفا جهت حال به جیمز کامرون در صورتی که «آواتار ۲» دو و نیم میلیارد در دنیا بفروشد، دنبالهاش را بسازد. تنها ماموریتِ «آلیتا: فرشته جنگ» در حال حاضر این است که کاری که «صعود ژوپیتر» و «والرین» در دنیای فرمانروایی نتفلیکس شکست خورده بودند را عملی کند. اگر «آلیتا» در این ماموریت سربلند شود، دلیلش به خاطر این است که (۱) کمپین تبلیغاتی فیلم بیش از اینکه حول و حوشِ دنیای خارقالعادهاش بچرخد، روی معرفی کاراکترِ جدیدش تمرکز داشت و (۲) تصمیمِ هوشمندانه فاکس برای انتقالِ زمانِ اکرانش از کریسمس شلوغ، به فضای خلوتتر اواسط فوریه است؛ در حالی که فاصله تقریبا زیادی بین آن و «آکوآمن»، بامبلبی» و «مرد عنکبوتی: به درون دنیای عنکبوتی» وجود دارد. و البته مهمترین درسِ این فیلم را نادیده نگیریم: هیچوقت جیمز کامرون را دستکم نگیرید!
دومین تازهاکران این هفته کمدی «آیا رومانتیک نیست» (Isn’t It Romantic) با بازی ربل ویلسون و لیام همسورث است؛ این فیلم که با ۳۱ میلیون دلار بودجه تهیه شده، به افتتاحیه قابلقبولِ ۱۴ میلیون و ۲۰۰ هزار دلار در جریانِ آخرهفته جمعه تا یکشنبهاش دست پیدا کرد و به مجموعِ جمعه تا دوشنبه ۱۶ میلیون و چهارشنبه تا دوشنبه ۲۰ میلیون دلار رسید. افتتاحیهی ۲۰ میلیون دلاری این فیلم برابر با افتتاحیه ۲۰ میلیون دلاری «چگونه مجرد باشیم» (How to Be Single) در جریان آخرهفتهی روز ریاست جمهوری در سال ۲۰۱۶ است. «آیا رومانتیک نیست» در جریان آخرهفتهاش به اندازه «پناهگاه امن» (۳۳/۳ میلیون از ۸/۸ میلیون درآمد روز چهارشنبه در سال ۲۰۱۳)، «فرونتلودد» بود، اما آن فیلم به ۷۱/۴ میلیون دلار درآمد خانگی دست پیدا کرد. «آیا رومانتیک نیست» با عملکردی شبیه به «پناهگاه امن» به ۴۲ میلیون دلار فروش نهایی میرسد که در محدودهی «بد نیست» قرار میگیرد. سومین تازهاکران این آخرهفته اما فیلم کمدی/ترسناکِ «روز مرگت مبارک ۲» (Happy Death Day 2U)، محصول بلامهوس و یونیورسال است که در نقطهای قرار دارد که اگرچه بدون شک و تردید ناامیدکننده ظاهر شده است، اما احتمالا قرار است سودآور باشد. این دنباله ی ۹ میلیون دلاری به ۹ میلیون و ۸۱۶ هزار دلار فروش جمعه تا یکشنبه و ۱۵ میلیون و ۱۷۲ هزار دلار فروش چهارشنبه تا دوشنبه دست پیدا کرد؛ این رقم افت فروشِ شدیدی در مقایسه با فروش ۱۱/۶ میلیون دلاری روز جمعه و افتتاحیهی ۲۶ میلیون دلاری قسمت اولِ «روز مرگت مبارک» است. با این وجود، «روز مرگت مبارک ۲» تا حالا ۲۷ میلیون دلار در دنیا فروخته است. ولی وقتی یک دنباله با وجود نقدهای بهتر، با چنین افت فروشِ تابلویی در مقایسه با قسمت قبل مواجه میشود، یعنی با یک آیپی مشکلدار طرفیم. یا سینماروها به این نتیجه رسیده بودند که همان یک بار کافی بود یا کمپین تبلیغاتی فیلم باعث شده بود تا سینماروها فکر کنند که این دنباله خیلی شبیه به فیلم اول است. احتمالا این فیلم به حدود ۳۰ میلیون دلار درآمد نهایی دست پیدا میکند. آخرین تازهاکران این هفته «جنگیدن با خانوادهام» (Fighting With My Family)، محصول امجیام و WWE است که پیش از آغازِ اکران گستردهاش از جمعه هفته آینده، در چهار سینما روی پرده رفت. این فیلم به تهیهکنندگی دواین جانسون که درباره کشتیکجکاری به اسم سارایا بویس (با بازی فلورس پو) است، با ۱۱ میلیون دلار بودجه تهیه شده و با امتیاز ۷/۳ از ۱۰ از راتنتومیتوز، نقدهای مثبتی دریافت کرده است. این فیلم به ۱۳۱ هزار و ۶۲۵ دلار فروش جمعه تا یکشنبه دست پیدا کرد که به معنی میانگین سینما به سینمای ۳۳ هزار دلار است که شروعِ امیدوارکنندهای برای آن حساب میشود.
در زمینه فیلمهای قدیمی جدول از «آکوآمن» (Aquaman) شروع کنیم که یک میلیون و ۸۸۵ هزار دلار دیگر در نهمین آخرهفتهاش فروخت و به مجموعِ خانگی ۳۳۱ میلیون و ۳۷۱ هزار دلار دست پیدا کرد تا به این ترتیب، «جوخهی انتحار» (۳۲۵ میلیون دلار) و «بتمن علیه سوپرمن» (۳۳۰ میلیون دلار) را پشت سر بگذارد و پشت سر «واندر وومن» (۴۱۲/۵ میلیون دلار)، «شوالیه تاریکی برمیخیزد» (۴۴۸ میلیون دلار) و «شوالیه تاریکی» (۵۳۴ میلیون دلار)، در جایگاه چهارم پُرفروشترین فیلمهای تاریخ دیسی در گیشهی آمریکای شمالی قرار بگیرد. «آکوآمن» در بین فیلمهای ابرقهرمانی غیردنباله، جایی پشت سر «نگهبانان کهکشان» (۳۳۳ میلیون دلار)، «ددپول» (۳۶۳ میلیون دلار)، «مرد عنکبوتی» (۴۰۳ میلیون دلار)، «واندر وومن» (۴۱۲/۵ میلیون دلار) و «بلک پنتر» (۷۰۰ میلیون دلار) قرار میگیرد. اینکه آیا فیلم آنقدر بادوام است که «نگهبانان کهکشان»، «مرد عنکبوتی: بازگشت به خانه» (۳۳۴ میلیون دلار) و «مرد عنکبوتی ۳» (۳۳۶ میلیون دلار) را پشت سر بگذارد معلوم نیست، اما «آکوآمن» در حال حاضر از زمان «ماموریت غیرممکن: پروتکل شبح» (۲۰۹ میلیون از ۱۳/۵ میلیون افتتاحیه آیمکس در سال ۲۰۱۱)، بادوامترین فیلم ماه دسامبر شده است. همچنین «آکوآمن» با ۳۳۱ میلیون دلاری که از ۷۲ و نیم میلیون افتتاحیه به دست آورده، از زمان «ماسک» (۱۲۰ میلیون از ۲۳ میلیون افتتاحیه) در سال ۱۹۹۴ تا حالا، با دوامترین فیلم لایو اکشنِ ابرقهرمانی سینما حساب میشود. «آکوآمن» اما تا حالا ۷۹۹ میلیون و ۴۰۰ هزار دلار هم از کشورهای خارجی درآورده که ۲۹۸ میلیون دلارش متعلق به بازار چین و ۸/۶ میلیون دلارش متعلق به ژاپن است. ساختهی جیمز وان پشت سر «مرد آهنی ۳» (۸۰۵ میلیون دلار)، در جایگاه دوم پُرفروشترین فیلم ابرقهرمانی مستقلِ در گیشهی خارجی قرار دارد. «آکوآمن» تا حالا یک میلیارد و ۱۳۰ میلیون دلار در دنیا فروخته که آن را پشت سر از «هری پاتر و یادگاران مرگبار ۲» (یک میلیارد و ۳۴۱ میلیون دلار)، «تایتانیک» (۲ میلیارد و ۱۰۰ میلیون دلار) و «آواتار» (۲ میلیارد و ۸۰۰ میلیون دلار)، در جایگاه چهارم پرفروشترین فیلمهای تاریخ سینما که متعلق به دیزنی و یونیورسال نیستند قرار میدهد. «آکوآمن» در حال حاضر دیگر تقریبا به پایان کارش رسیده است. در حال حاضر سوال این است که آیا فیلم میتواند در کشورهای خارجی «مرد آهنی ۳» (احتمالا) و در خانه «مرد عنکبوتی ۳» (احتمالا) را پشت سر بگذارد یا نه.
اما در جایگاه دوم جدول انیمیشن «لگو مووی ۲» (The Lego Movie 2) قرار دارد که ۲۱ میلیون و ۲۵۰ هزار دلار از آخرهفتهی جمعه تا یکشنبهاش و ۲۷ میلیون دلار در جریان آخرهفته جمعه تا تا دوشنبهاش فروخت و به مجموعِ ۷۰ میلیون دلار رسید؛ این رقم به معنی ۳۷ درصد افت فروش است که بیشتر از افت فروش ۲۷ درصدی آخرهفته دوم قسمت اول «لگو مووی» اما تقریبا برابر با «لگو بتمن» (منفی ۳۸ درصد) است. محصولِ برادران وارنر در دومین آخرهفتهی نمایشش، ۱۲ میلیون دلار دیگر هم از کشورهای خارجی به دست آورد و به مجموعِ جهانی ۹۸ میلیون دلار رسید. این رقم هنوز نتیجهی ناامیدکنندهای برای این فیلم ۹۹ میلیون دلاری است، ولی حداقل این فیلم میتواند تا قبل از پیدا شدن سروکلهی «کاپیتان مارول»، با عبور از مرز ۱۰۰ میلیون دلار در گیشه خانگی جلوی یک آبروریزی تمامعیار را بگیرد. «لگو مووی ۲» اگر بتواند درآمد خارجی ۲۱۱ میلیون دلاری قسمت اول در خارج را در دنیا تکرار کند، به یک موفقیتِ جمع و جور بدل میشود، ولی در غیر این صورت برادران وارنر باید برای جبران ضرر این فیلم، کمی از «آکوآمن» پول قرض کند. در ردهی چهارم «چیزی که مردان میخواهند» (What Men Want) قرار دارد که ۱۰ میلیون و ۹۰۰ هزار دلار دیگر (۴۰ درصد افت فروش) در دومین آخرهفتهاش فروخت. این فیلم که با ۲۰ میلیون دلار ساخته شده تا حالا ۳۹ میلیون دلار فروخته است و احتمالا اکرانش را با کسب ۵۵ تا ۶۰ میلیون دلار فروش خانگی به اتمام میرساند. جایگاه ششم چارت متعلق به «تعقیب و گریز سرد» (Cold Pursuit)، فیلم جدید لیام نیسن است که ۶ میلیون دلار دیگر در دومین آخرهفتهاش کسب کرد و به مجموعِ ۱۱ روزهی ۲۲ میلیون دلار رسید. این فیلم احتمالا در حالی از مرز ۳۰ میلیون دلار درآمدِ خانگی عبور خواهد کرد که استودیوهای کانال و لاینزگیت امیدوارند که فیلم در کشورهای خارجی عملکردی شبیه به «رفت و آمد» (The Commuter) با ۸۴ میلیون دلار داشته باشد.
«زمین سرگردان» با عبور از انیمیشن «شگفتانگیزان ۲» (۶۰۸ میلیون دلار)، در جایگاه دهم پُرفروشترین فیلمهای دنیا در یک منطقه قرار میگیرد
در جایگاه هفتم «وارونه» (The Upside) را داریم که ۵ میلیون و ۵۹۰ هزار دلار دیگر فروخت. محصولِ استودیوی استیایکس اینترتینمنت تاکنون ۹۵ میلیون و ۱۰۰ هزار دلار در خانه فروخته و تا هفته بعد با عبور از مرز ۱۰۰ میلیون دلار، پشت سرِ «مامانهای بد» (۱۱۳ میلیون دلار) به دومین فیلم پُرفروشِ این کمپانی تبدیل میشود. جایگاه هشتم در اختیارِ «گلس» (Glass) است که بالاخره از مرز ۱۰۰ میلیون دلار فروشِ خانگی عبور کرد و به اولین فیلم ۲۰۱۹ تبدیل شد که موفق به انجامش شده است. ۱۰۰ میلیون دلاریهای بعدی ۲۰۱۹ «لگو مووی ۲» و «وارونه» خواهند بود و بعد از آن هم «چگونه اژدهایتان را تربیت کنید ۳» و «کاپیتان آمریکا» به اولین ۱۵۰ میلیون دلاریهای سال بدل خواهند شد. خلاصه ساختهی ام. نایت شیامالان تاکنون ۱۰۵ میلیون دلار در خانه و ۲۳۴ میلیون و ۹۰۰ هزار دلار در دنیا فروخته است. این فیلم که با ۲۰ میلیون دلار بودجه تهیه شده میتواند مجموعِ درآمد «ملاقات» (۱۱۴ میلیون دلار) را پشت سر بگذارد. این فیلم کارش را با کسب حدود ۲۵۱ میلیون دلار به اتمام میرساند که بالاتر از «پس از زمین» (۲۴۳ میلیون دلار) و «ناشکستنی» (۲۴۸ میلیون دلار) اما کمتر از «گسست» (۲۵۶ میلیون دلار) خواهد بود. به این ترتیب این دو فیلم که با مجموع ۳۰ میلیون دلار بودجه تهیه شدهاند، بیش از ۵۰۰ میلیون دلار فروختهاند. در جایگاه نهم فیلم ترسناک «اعجوبه» (The Prodigy) قرار دارد که با کسب ۳ میلیون و ۱۵۰ هزار دلار در دومین آخرهفتهاش، به مجموعِ ۱۱ و نیم میلیون دلار رسید. «کتاب سبز» (Green Book) هم با کسب ۲ میلیون و ۷۵۱ هزار دلار دیگر، به ۶۶ میلیون و ۲۳۰ هزار دلار دست یافت. «مرد عنکبوتی: به درون دنیای عنکبوتی» (Spider-Man: Into the Spider-Verse) تاکنون ۱۸۳ میلیون و ۶۰۰ هزار دلار فروخته و میتواند با برنده شدن اسکار بهترین انیمیشن، به ۱۹۰ میلیون دلار هم برسد. این انیمیشنِ ۹۰ میلیون دلاری ۳۵۶ میلیون دلار در دنیا فروخته است و در آمریکای شمالی از زمان «بتمن» (۲۵۱ میلیون از ۴۳ میلیون افتتاحیه) در سال ۱۹۸۹ تاکنون، به با دوامترین فیلم ابرقهرمانی سینما تبدیل شده است. «بامبلبی» (Bumblebee) از ۱۳۲ میلیون بودجه به ۴۵۹ میلیون فروش جهانی دست پیدا کرد و پارامونت اعلام کرد که از این پیشدرآمد به عنوان ریبوتِ سفت و سختی برای ادامه مجموعه «ترنسفورمرها» استفاده خواهد کرد.
فیلم چینی «زمین سرگردان» (The Wandering Earth) در دومین آخرهفتهاش در چین ۸۹ میلیون دلار دیگر فروخت که پشت سر «عملیات دریای سرخ» و «جنگجوی گرگ ۲»، در جایگاه سوم بهترین درآمد هفته دوم این کشور قرار میگیرد. «زمین سرگردان» با ۵۶۱ میلیون دلاری که در طول ۱۳ روز به دست آورده، از همین حالا دومین فیلم پُرفروشِ تاریخ چین حساب میشود، اما احتمالا نخواهد توانست با عبور از درآمد ۸۵۴ میلیون دلاری «جنگجوی گرگ ۲»، جایگاه اول را به چنگ بیاورد. «زمین سرگردان» وضعیتِ بادوامی هم در آمریکای شمالی دارد؛ این فیلم یک میلیون و ۴۴۶ هزار دلار دیگر در آمریکای شمالی فروخت و به مجموعِ ۴ میلیون و ۱۶۰ هزار دلار دست پیدا کرد. اما «زمین سرگردان»، ۹ میلیون و ۶۴۰ هزار دلار دیگر هم در روز چهارشنبه، شانزدهمینِ روز اکرانش در چین به دست آورد و مجموع فروشش را به ۶۰۳ میلیون و ۷۰۰ هزار دلار رساند. به این ترتیب این فیلم احتمالا به زودی با عبور از انیمیشن «شگفتانگیزان ۲» (۶۰۸ میلیون دلار)، در جایگاه دهم پُرفروشترین فیلمهای دنیا در یک منطقه قرار میگیرد؛ به این ترتیب «زمین سرگردان» جایی پشت سرِ «آخرین جدای» (۶۲۰ میلیون)، «اونجرز» (۶۲۳ میلیون)، «دنیای ژوراسیک» (۶۵۲ میلیون)، «تایتانیک» (۶۵۸ میلیون)، «اونجرز: جنگ اینفینیتی» (۶۷۷ میلیون)، «بلک پنتر» (۷۰۰ میلیون)، «جنگجوی گرگ ۲» (۸۵۴ میلیون) و «نیرو برمیخیزد» (۹۳۷ میلیون) قرار دارد. «زمین سرگردان» تاکنون مثل «پری دریایی» (The Mermaid) و «کاراگاه محله چینیها ۲» (Detective Chinatown 2)، دوامی شبیه به بلاکباسترهای «نرمال» چینی داشته است؛ این یعنی فروشِ نهایی «زمین سرگردان» احتمالا به جای «آواتار» (۷۶۰ میلیون)، نزدیک به «اونجرز: جنگ اینفینیتی» (۶۷۷ میلیون) خواهد بود. میتوان گفت که «جنگجوی گرگ ۲» که به جای آخرهفته شلوغِ تعطیلاتِ سال نو چینی، در تابستان روی پرده رفت، حکم نسخهی چینی «نیرو برمیخیزد» را دارد؛ از این جهت که فاکتورهایی که منجر به فروشِ دیوانهوارش شده به سادگی قابلتکرار شدن نیستند و نمیتوان از آن به عنوان یک مقایسه عادلانه استفاده کرد.
در همین حین «بوهمین رپسدی» (Bohemian Rhapsody) هم از مرز ۲۱۲ میلیون دلار درآمد خانگی عبور کرد. اگر فردی مرکوری با همین فرمان ادامه بدهد، «سولو: داستانی از جنگ ستارگان» (۲۱۳ میلیون)، «ونوم» (۲۱۴ میلیون)، «انتمن و وسپ» (۲۱۶ میلیون) و «ماموریت غیرممکن: فالاوت» (۲۲۰ میلیون) را هم پشت سر میگذارد تا به هشمینِ فیلم پرفروش ۲۰۱۸ بدل شود. مستند «آنها نباید پیر شوند» (They Shall Not Grow Old) با وجود کسب ۱۵ میلیون و ۳۷۰ میلیون دلار، با اطمینان تا هفته بعد درآمد «موتورهای فانی» (۱۵ میلیون و ۹۰۰ هزار دلار) به تهیهکنندگی پیتر جکسون را پشت سر خواهد گذاشت. انیمیشن «چگونه اژدهایتان را تربیت کنید ۳: دنیای پنهان» (How to Train Your Dragon 3: Hidden World) قبل از آغاز اکرانش در آمریکای شمالی از جمعه هفته بعد و چین از اول مارس، به نمایشِ قویاش در کشورهای خارجی ادامه میدهد. این فیلم ۱۲۹ میلیون دلاری ۲۱ میلیون و ۷۰۰ هزار دلار دیگر فروخت و به مجموعِ ۱۷۲ و نیم میلیون دلار رسید.
اما در حالی که این هفته «آلیتا: فرشته جنگ» به عنوان اقتباسی از روی یک مانگای کالت، راه سختی برای دیده شدن در بین عموم مردم داشت، آیندهی سینما هم میزبانِ یک فیلم دیگر است که با وضعیتِ یکسانی دست و پنجه نرم خواهد کرد: «تلماسه» (Dune). هفته پیش خبر رسید که یکی-دو ستارهی دیگر به جمعِ بازیگرانِ «تلماسه»، محصولِ لجندری اضافه شدهاند. این فیلم به کارگردانی دنی ویلنوو تاکنون تیموتی شالامی، اُسکار آیزاک، ربکا فرگوسن، خاویر باردم، زندایا، دیو باتیستا، شارلوت رمپلینگ و استلان اسکارسگارد را دور هم جمع کرده بود که حالا جاش برولین و جیسون موموآ هم بهشان پیوستهاند. تقریبا نگرانی زیادی درباره سرنوشتِ این فیلم وجود ندارد. نه تنها «تلماسه» یک رمان انقلابی است که منبعِ الهامِ آثارِ علمی-تخیلی/فانتزی زیادی بعد از خودش (از جمله «جنگ ستارگان») بوده است، بلکه به احتمال زیاد کسی که «محبوسان»، «دشمن»، «سیکاریو»، «رسیدن» و «بلید رانر ۲۰۴۹» را ساخته است، آن را بهطرز خارقالعادهای اقتباس خواهد کرد. مشکل «تلماسه» در حال حاضر این نیست که آیا فیلم خوبی از آب در میآید یا نه، مشکل این است که آیا اصلا عموم سینماروها به آن اهمیت خواهند داد یا نه؟ سینما میزبانِ فیلمهای زیادی بوده که اگرچه سروصدای زیادی در فضای آنلاین به راه انداخته بودند، اما در سینماهای خالی از تماشاگر به نمایش در آمدهاند. از «کیکاس» (که به ۹۸ میلیون دلار فروشِ قابلقبول جهانی دست یافت) گرفته تا «اسکات پیلگرم علیه دنیا» (Scott vs. the World)، «درِد» (Dredd)، «جان کارتر» (John Carter)، «لبهی فردا» (که به ۳۷۰ میلیون فروش جهانی اما با ۱۷۰ میلیون بودجه دست یافت) و «بلید رانر ۲۰۴۹» (Blade Runner 2049). بله، تاریخ به همین سرعت در حال تکرار شدن است؛ دوباره یک استودیوی بزرگ دارد به ویلنوو پولِ زیادی میدهد تا یک بلاکباسترِ علمی-تخیلی پُرخرج براساس یک آیپی کالت بسازد که فیلم قبلیاش به یک شکستِ بزرگ تبدیل شده بود.
لجندری و برادران وارنر باید بدانند که «تلماسه» تا این لحظه یکی از آن فیلمهایی است که توانایی دوام آوردن در کنار فیلمهای ابرقهرمانی با کاراکترهای پُرطرفدارتر را ندارد
«بلید رانر ۲۰۴۹»، دنبالهی تحسینشدهی یک فیلم شکستخوردهی کالت بود و به ۲۵۹ میلیون دلار فروش جهانی از ۱۵۰ تا ۱۸۵ میلیون دلار بودجه دست پیدا کرد. فیلم اولِ «تلماسه» به کارگردانی دیوید لینچ هم با دریافت نقدهای منفی، به ۳۱ میلیون دلار فروشِ خانگی از ۴۰ میلیون دلار بودجه در سال ۱۹۸۴ دست پیدا کرد؛ این ارقام به احتساب نرخ تورم به این معنی است که «تلماسه» ۸۱ میلیون دلار از ۱۰۵ میلیون دلار بودجه کسب کرده است. این حرفها به این معنی نیست که سرنوشتِ محتومِ فیلم جدید «تلماسه» از همین حالا نوشته شده است، اما حقیقت این است که همهچیز به نفعش نیست. مسئله این است که همانطور که با امثال «والرین و شهر هزار سیاره»، «تومارولند» و «صعود ژوپیتر» دیدهایم، این روزها ارائهی فیلم های فانتزی پُرخرج به تنهایی برای کشیدنِ مخاطبان به سینماها کافی نیست. فقط بهره بردنِ از ستارههایی مثل جرج کلونی و چنینگ تاتوم تا وقتی که مخاطبان اهمیتی به کاراکتری که نقششان را برعهده دارند ندهند کافی نیست. حتی تام کروز هم نتوانست تا «مومیایی» را با بازی کردنِ نقش یک آدمِ ناشناخته در گیشه به موفقیت برساند. پس گروه بازیگرانِ هیجانانگیز «تلماسه» به خودی خود قدرتی برای کشیدنِ مردم به سینماها ندارند. در عوض آنها وقتی ارزشمند میشوند که قهرمانان و تبهکارانی که نقششان را برعهده دارند، در بین عموم مردم نامهای شناختهشدهای باشند. قضیه این است که مردم برای دیدنِ داستان پاول آتریدس، قهرمانِ «تلماسه» لحظهشماری نمیکنند. بالاخره همین مردم (مخصوصا مخاطبان غیرآمریکایی) حتی به فیلمِ هان سولو که برندِ «جنگ ستارگان» هم بهش چسبیده بود اهمیت ندادند. با این حال اگر «تلماسه» از لحاظ دیداری جذاب و کلا فیلم قابلقبولی از آب در بیاید، آن وقت کلید موفقیتش برای لجندری و برادران وارنر به دو فاکتورِ اصلی مربوط میشود. اول اینکه باید امیدوار باشیم که لجندری از «بلید رانر ۲۰۴۹» درس گرفته باشد و ۱۵۵ میلیون دلار خرجِ فیلم نکند. «بلید رانر ۲۰۴۹» به عنوان یک درامِ علمی-تخیلی بزرگسالانه به ۹۲ میلیون فروش خانگی و ۲۵۹ میلیون فروشِ جهانی دست پیدا کرد؛ رقمی که میتوانست در صورتِ نزدیک بودنِ بودجهاش به ۹۰ میلیون به جای ۱۶۰ میلیون دلار، نتیجهی بسیار بهتری (اما نه فوقالعاده) حساب شود. «جان کارتر» اگرچه ۲۷۲ میلیون دلار در دنیا فروخت، اما از ۲۵۰ میلیون دلار بودجه. «تومارولند» اگرچه ۲۰۹ میلیون دلاری شد، اما از ۱۹۰ میلیون دلار بودجه. «والرین» هم با ۱۷۵ میلیون بودجه، ۲۲۰ میلیون دلار در دنیا فروخت.
اگر بودجهی هرکدام از این فیلمها به ۱۰۰ تا ۱۲۵ میلیون دلار نزدیکتر بودند (البته اگر چنین چیزی امکانپذیر میبود)، آن وقت نتیجه کارشان خیلی کمتر از الان فاجعهبار میبود. مثلا ریبوتِ «شکارچیان ارواح» به عنوان یک کمدی خوب ظاهر شد (۲۲۹ میلیون در دنیا)، اما بودجهی ۱۴۴ میلیونیاش به معنای ضرر ۷۰ میلیونیاش برای سونی بود. حالا که حرف از سونی شد، بگذارید بگویم که دومینِ فاکتوری که «تلماسه» برای موفقیت باید در نظر بگیرد، کاری است که سونی با «جومانجی: به جنگل خوش آمدید» (Jumanji: Welcome to Jungle) انجام داد. آن فیلم با انتخاب بازیگرانش (دواین جانسون، کوین هارت، جک بلک و کارن گیلان)، ایدهی داستانی بروزرسانیشدهاش (ایندفعه بچهها در یک بازی ویدیویی گرفتار میشوند) و تبلیغاتی که روی جذبِ کسانی که هیچ علاقهای از قبل به آیپی «جومانجی» نداشتند، آن را به یک رویدادِ سینمایی برای عموم مردم تبدیل کرد. نتیجه کسب ۴۰۴ میلیون دلار در خانه و ۹۶۲ میلیون دلار در دنیا بود. اگرچه چنین فروشی، اتفاق منحصربهفردی است که برای هر فیلمی رخ نمیدهد، اما حداقل بقیه میتوانند از آن درس بگیرند. «جومانجی ۲» آنقدر ارزانقیمت بود که برای سودآوری نیازی به رکوردشکنی نداشت. و همچنین به شکلی طراحی و تبلیغات شد که برای فروختن نیازی به تمرکز روی آیپی نداشته باشد. «جومانجی ۲» در تضاد با «بلید رانر ۲۰۴۹» قرار میگیرد که نه تنها کمپینِ تبلیغاتیاش از عمد مبهم و رازآلود و بدون اسپویل بود، بلکه سازندگان حتی از منتقدان خواسته بودند تا اتفاقاتِ داستانی سکانسهای افتتاحیهاش را افشا نکنند. بنابراین آن فیلم تنها چیزی که برای درگیرِ کردنِ سینماروها داشت، ارتباطش با فیلم ریدلی اسکات، محصول ۱۹۸۲ بود. یعنی شما باید حتما از شیفتگانِ «بلید رانر» اصلی میبودید تا فیلم جدید میتوانست در محدودهی دیدتان قرار بگیرد. این در حالی است که علاوهبر اینکه هریسون فورد خارج از مجموعههای «جنگ ستارگان» و «ایندیانا جونز»، ستارهای که توانایی کشیدن مردم به سینماها را داشته باشد نبوده است، بلکه رایان گاسلینگ هم هیچوقت یک ستارهی پولساز نبوده است. همچنین «بلید رانر ۲۰۴۹» آنقدر گرانقیمت بود که برای سودآوری باید بیشتر از فیلم اصلی «بلید رانر» بلیت میفروخت و به بزرگترین موفقیتِ کارنامه غیرهان سولو/غیر ایندیانا جونزی هریسون فورد تبدیل میشد که خب، این اتفاق نیافتاد.
لجندری و برادران وارنر باید بدانند که «تلماسه» تا این لحظه یکی از آن فیلمهایی است که توانایی دوام آوردن در کنار فیلمهای ابرقهرمانی با کاراکترهای پُرطرفدارتر را ندارد. اگر «تلماسه» علاوهبر موفقیت، میخواهد که به یک فرانچایز تبدیل شود، باید اول اطمینان حاصل کند که آنقدر ارزانقیمت باشد که رسیدن به درآمد «جان کارتر» یا «بلید رانر ۲۰۴۹» به موفقیتش منجر شود و دوم اینکه باید از منبعِ اقتباسش به عنوان آخرین فاکتورِ تبلیغاتیاش برای جلب نظرِ عموم مردم استفاده کند. «تلماسه» نمیتواند روی آیپی حساب باز کند؛ این رمان شاید زمانی انقلابی و نوآورانه بوده، اما سرشار از کاراکترها و کهنالگوهایی است که به لطفِ فیلمهای الهام گرفته از آن مثل «جنگ ستارگان»، در حال حاضر کهنه به نظر میرسند. «تلماسه» همچنین نمیتواند روی گروه بازیگرانش هم حساب کند؛ نامهای آنها به خودی خود توانایی کشیدنِ مردم به سینماها را ندارند و نمیتوانند یک فانتزی پُرخرجِ ناشناختهی جدید را به فیلمی که همه باید ببینند تبدیل کنند. و «تلماسه» بدون شک نباید هیجانِ کاربرانِ فضای آنلاین را به عنوان بازتابدهندهی علاقهی عموم مردم برداشت کند. «تلماسه» نبردِ سختی در پیشرو دارد و مقدار سختیاش به این بستگی دارد که تهیهاش چقدر خرج خواهد برداشت. این حرفها به این معنی نیست که کارِ «تلماسه» شروع نشده، تمام شده، اما تیم تبلیغات و بازاریابی فیلم باید به دنبال راهی برای رساندنِ صدای آن به گوشِ کسانی که تا حالا اسم «تلماسه» به گوششان نخورده است باشند. فعلا طرفداران برای دیدن آن آماده هستند. سالهای منتهی به پخشِ فیلم، سالهای تمرکز روی ایمان آوردنِ بقیه است.