گزارش باکس آفیس: آغاز اکران Us با بهترین افتتاحیه یک فیلم اورجینال از زمان «آواتار»

سه‌شنبه ۶ فروردین ۱۳۹۸ - ۲۰:۰۱
مطالعه 24 دقیقه
فیلم Us
در گزارش باکس آفیس این هفته از افتتاحیه‌ی شگفت‌انگیز فیلم ترسناک Us و دیگر پُرفروش‌ترین فیلم‌های گیشه‌ی آمریکای شمالی صحبت می‌کنیم. همراه زومجی باشید.
تبلیغات

گزارش باکس آفیس این هفته را با فیلم ترسناکِ «ما» (Us)، جدیدترین فیلمِ جوردن پیل بعد از موفقیت بزرگش با «برو بیرون» (Get Out) شروع می‌کنیم که اکرانش را با رقمِ محشرِ ۷۰ میلیون و ۲۵۰ هزار دلار به‌عنوان افتتاحیه آغاز کرد. تنها سوالی که در حال حاضر باید بپرسیم این است: این عدد چقدر بزرگ است؟ خب، برای شروعِ این افتتاحیه ۳/۵ برابرِ بودجه‌ی ۲۰ میلیون دلاری این فیلم در سه روز اولِ اکرانش است. پس هنوز هیچی نشده، همین الان که در حال خواندنِ این جمله هستید، فیلمِ جوردن پیل به سودآوری رسیده است. این افتتاحیه، «ما» را پشت سر «هالووین» (۷۶ میلیون دلار در سال ۲۰۱۸) و «آن» (۱۲۳ میلیون دلار در سال ۲۰۱۷)، در جایگاه سوم بزرگ‌ترین افتتاحیه‌های فیلم‌های ترسناکِ بزرگسالانه‌ی تمام ادوار قرار می‌دهد. همچنین افتتاحیه‌ی «ما» تنها پشت سر «آواتار» (۷۷ میلیون دلار)، در جایگاه دوم بزرگ‌ترین افتتاحیه‌ی یک فیلم لایو اکشن اورجینال (چه ترسناک و چه هر چیز دیگری) تاریخ قرار می‌گیرد. تازه حتی اگر انیمیشن‌ها را هم حساب کنیم، افتتاحیه‌ی «ما» پشت سر «در جستجوی نمو» (۷۰ میلیون و ۲۵۱ هزار دلار در سال ۲۰۰۳)، «شگفت‌انگیزان» (۷۰ میلیون و ۴۶۷ هزار دلار در سال ۲۰۰۴)، «زوتوپیا» (۷۵ میلیون دلار در سال ۲۰۱۶)، «پشت و رو» (۹۳ میلیون دلار در سال ۲۰۱۵) و «زندگی مخفی حیوانات خانگی» (۱۰۳ میلیون دلار در سال ۲۰۱۶)، در بین بهترین افتتاحیه‌های فیلم‌های لایو اکشن و انیمیشنِ «اورجینال» تاریخ قرار می‌گیرد. اما اگر انیمیشن‌های اورجینال را اضافه کنیم و بعد بهترینِ افتتاحیه‌های فیلم‌های اورجینال را با احتساب نرخ تورم رده‌بندی کنیم نتیجه این فهرستِ بلند و بالا می‌شود: «ما» (۷۰/۲ میلیون دلار در سال ۲۰۱۹)، «آقا و خانم اسمیت» (۵۰ میلیون در سال ۲۰۰۵)، «فیلم ترسناک» (۴۲ میلیون در سال ۲۰۰۰)، «عصر یخبندان» (۴۳ میلیون در سال ۲۰۰۲)، «ایر فورس وان» (۳۷ میلیون در سال ۱۹۹۷)، «هیولاها علیه بیگانگان» (۵۹ میلیون در سال ۲۰۰۹)، «اینسپشن» (۶۲ میلیون در سال ۲۰۱۰)، «دلیر» (۶۶ میلیون در سال ۲۰۱۲)، «روستا» (۵۰ میلیون در سال ۲۰۰۴)، «بابا بزرگه» (۴۰ میلیون در سال ۱۹۹۹)، «پاندای کونگ‌فوکار» (۶۰ میلیون در سال ۲۰۰۸)، «آبدارچی» (۳۹ میلیون در سال ۱۹۹۸)، «۲۰۱۲» (۶۵ میلیون در سال ۲۰۰۹)، «هنکاک» (۶۲ میلیون در سال ۲۰۰۸)، «زوتوپیا» (۷۵ میلیون در سال ۲۰۱۶)، «تاثیر عمیق» (۴۲ میلیون در سال ۱۹۹۸)، «وال-ایی» (۶۳ میلیون در سال ۲۰۰۸)، «بالا» (۶۸ میلیون در سال ۲۰۰۹ / ۸۲ میلیون به نرخ امروز)، «ماشین‌ها» (۶۰ میلیون در سال ۲۰۰۶)، «گردباد» (۴۲ میلیون در سال ۱۹۹۶)، «شیرشاه» (۴۲ میلیون در سال ۱۹۹۴)، «آواتار» (۷۷ میلیون در سال ۲۰۰۹)، «نشانه‌ها» (۶۰ میلیون در سال ۲۰۰۲)، «پشت و رو» (۹۳ میلیون در سال ۲۰۱۵)، «شرکت هیولاها» (۶۲ میلیون در سال ۲۰۰۳ / ۱۰۰ میلیون به نرخ امروز)، «روز بعد از فردا» (۶۸ میلیون در سال ۲۰۰۴)، «بروس قادر مطلق» (۶۷ میلیون در سال ۲۰۰۳)، «شگفت‌انگیزان» (۷۰ میلیون در سال ۲۰۰۴)، «روز استقلال» (۵۰ میلیون در سال ۱۹۹۶ / ۱۰۳ میلیون به نرخ امروز که آن را به بزرگ‌ترین افتتاحیه یک فیلم اورجینال لایو اکشن تبدیل می‌کند)، «در جستجوی نمو» (۷۰ میلیون در سال ۲۰۰۳) و «زندگی مخفی حیوانات خانگی» (۱۰۴ میلیون در سال ۲۰۱۶ / ۱۱۵ میلیون به نرخ امروز).

افتتاحیه‌ی «ما» در بین تمام فیلم‌های ترسناک، جایی پایین‌تر از «دنیای گم‌شده: پارک ژوراسیک» (۷۴ میلیون دلار در سال ۱۹۹۷)، «هالووین» (۷۶ میلیون دلار در سال ۲۰۱۸)، «من افسانه‌ام» (۷۷ میلیون دلار در سال ۲۰۰۷)، «آن» (۱۲۳ میلیون دلار در سال ۲۰۱۷)، «دنیای ژوراسیک: پادشاهی سقوط کرده» (۱۴۸ میلیون دلار در سال ۲۰۱۸) و «دنیای ژوراسیک» (۲۰۸ میلیون دلار در سال ۲۰۱۵)، در رده‌ی هفتمِ بزرگ‌ترین افتتاحیه‌های فیلم‌های ترسناک جای می‌گیرد. پس «ما» در حالی جایگاه هفتم بزرگ‌ترین افتتاحیه‌های فیلم‌های ترسناکِ تاریخِ باکس آفیس را به دست آورده است که سه‌تا از آن‌ها فیلم‌های مجموعه «پارک ژوراسیک»/«دنیای ژوراسیک» (یکی از بزرگ‌ترین آی‌پی‌های فرهنگ عامه) هستند و یکی از آن‌ها فیلمی با رده‌بندی سنی زیر ۱۳ سال است که ویل اسمیت را در اوجِ دوران سوپراستاری‌اش، در نقشِ اصلی‌اش دارد. بماند در حالی یکی دیگر از آن‌ها اقتباسی از روی مشهورترین کتابِ استیون کینگ است که دیگری هم ریبوتِ یکی از پُرطرفدارترین فیلم‌های اسلشرِ فرهنگ عامه است. خلاصه چیزی که دارم سرش زور می‌زنم این است که اگر خواستید می‌توانید به‌راحتی رده‌ی هفتمی «ما» را به‌عنوان رده‌ی اولی حساب کنید و به هیچ جای دنیا بر نخواهد خورد! بله، افتتاحیه‌ی «ما» لقب‌ بزرگ‌ترین افتتاحیه یک فیلم ترسناکِ اورجینال را هم به دست می‌آورد. نزدیک‌ترین فیلمی که به «ما» داریم، «نشانه‌ها» (Signs) است که در سال ۲۰۰۲ به افتتاحیه بزرگ ۶۰ میلیون دلار دست پیدا کرد که به با احتساب نزخ تورم ۹۳ میلیون دلار است. حتی «یک مکان ساکت» (A Quiet Place)، موفق‌ترین فیلم اورجینالِ سال گذشته هم اکرانش را با ۵۰ میلیون دلار آغاز کرد و درنهایت به ۱۸۹ میلیون دلار فروشِ خانگی رسید. «ما» در بین فیلم‌های غیرترسناک هم در حالی در رده‌ی دوازدهم بزرگ‌ترین افتتاحیه‌های فیلم‌های بزرگسالانه (R) قرار گرفت که یازده‌تای آن‌ها اقتباس و دنباله هستند. از همین رو، «ما» با پشت سر گذاشتنِ افتتاحیه‌ی ۵۴ میلیون دلاری «تد» (Ted)، بزرگ‌ترین افتتاحیه‌ی یک فیلم بزرگسالانه‌ی اورجینال را نیز به دست آورده است.

2019-3-d06719ab-6272-49d9-8190-38bcf8b2ef87

به عبارت دیگر جوردن پیل با «ما» رسما به ام. نایت شیامالان، استیون اسپیلبرگ و کریس نولانِ بعدی سینما تبدیل شده است؛ فیلمسازانی که خود سوپراستارِ اصلی فیلمشان هستند و فیلم‌هایشان فقط به خاطر خوردن نام آن‌ها روی پوسترشان، به رویدادهای سینمایی تبدیل می‌شوند. جوردن پیل کارش در سینما را با «برو بیرون»، با یک موفقیتِ تمام‌عیار آغاز کرد و با معجونِ اورجینالی که با ترکیبِ ژانرها ارائه کرد، از سودِ فیلمش برای کار روی یک فیلم کاملا اورجینالِ جدید استفاده کرد؛ فیلمی که منتقدان آن را فیلمِ چالش‌برانگیزتری توصیف کرده‌اند که غیرعامه‌پسندتر از «برو بیرون» است. بالاخره حتی شیامالان هم بعد از موفقیتِ «حس ششم»، با «ناشکستنی» که در زمینه‌ی شکستنِ کلیشه‌های فیلم‌های ابرقهرمانی جلوتر از زمانِ خودش بود، با کمی مقاومت روبه‌رو شد، اما دومینِ فیلمِ جوردن پیل در حالی اکرانش را آغاز کرد که به دو برابرِ افتتاحیه‌ی معرکه‌ی ۳۳ میلیون دلاری «برو بیرون» دست پیدا کرد. این اتفاق ثابت می‌کند که جوردن پیل همچون تیم برتون یا کوئنتین تارانتینو، حالا به کارگردانِ سوپراستاری تبدیل شده که توانایی بیرون کشیدنِ درآمدهای بلاک‌باستری از فیلم‌های اورجینالِ بزرگ‌سالانه‌ی کم‌خرج را دارد. اینکه «ما» از اینجا به بعد چطور ظاهر خواهد شد، یک سؤال مبهمِ بزرگ است. بدترین اتفاقی که می‌تواند برای فیلم بیافتد این است که عملکردی شبیه به «هالووین ۲۰۱۸» (که به ۱۵۹ میلیون فروش خانگی از ۷۷ میلیون افتتاحیه دست پیدا کرد) داشته باشد که کماکان آن را به ۱۴۶ میلیون دلار می‌رساند. این فیلم میانگینِ امتیاز B را از تماشاگرانِ افتتاحیه دریافت کرده و احتمالا قرار نیست تا عملکردی شبیه به «برو بیرون» (که به ۱۷۵ میلیون فروش خانگی از ۳۳ میلیون افتتاحیه دست یافت) داشته باشد؛ فقط به خاطر اینکه «ما»، فیلم تیره و تاریک‌تر، سنگین‌تر و پُرتنش‌تری در مقایسه با «برو بیرون» است. «برو بیرون» با اینکه صحنه‌های ترسناک و خشنِ بزرگسالانه‌ی خودش را داشت، اما همزمان از لحنِ کمدی‌ای بهره می‌برد که به مزاقِ کسانی که دل و جرات و اعصابِ فیلم‌های تماما وحشی را ندارند هم خوش می‌آمد.

خلاصه اگر «ما» عملکردِ بادوام‌تری نسبت به «۲۰۱۲» (۱۶۵ میلیون دلار از ۶۵ میلیون افتتاحیه در سال ۲۰۰۹) داشته باشد و باتوجه‌به آغاز اکرانِ «غبرستان حیوانات» (Pet Semetery) از دو هفته‌ی آینده، فروشِ نهایی ۲۰۰ میلیون دلاری‌اش پیش‌بینی می‌شود. اگر «ما» بتواند از درآمد ۱۸۹ میلیون دلاری «یک مکان ساکت» عبور کند، به پُرفروش‌ترین فیلم لایو اکشنِ اورجینالِ باکس آفیس از زمان «جاذبه» (۲۷۴ میلیون دلار) در اواخر سال ۲۰۱۳ تاکنون تبدیل می‌شود. «ما» این آخرهفته، ۱۶ میلیون و ۷۰۰ هزار دلار هم از کشورهای خارجی به دست آورد و به مجموعِ جهانی ۸۶ میلیون و ۹۰۰ هزار دلار دست پیدا کرد. در جواب به اینکه چرا «ما» این‌قدر موفق ظاهر شد، باید گفت که فیلم با نقدهای فوق‌العاده مثبت، فیلم محبوبِ قبلی کارگردانش، عدم وجود هیچ‌گونه فیلم ترسناکِ بزرگی در بازار و جایگاهش به‌عنوان فیلمی با جامعه‌ی مخاطبانِ منحصربه‌فردش، روی پرده رفت. به عبارت دیگر «ما» حکم «آسیایی‌های خیلی مایه‌دارِ» فیلم‌های ترسناک را دارد. دلیل دیگر برای شگفت‌زده شدن با افتتاحیه‌ی «ما» این است که فیلم در حالی ۷۰ میلیون و ۲۵۰ هزار دلار فروخت که کمپین تبلیغاتی‌اش تازه سه ماه قبل از اولینِ روزِ اکرانش آغاز شده بود. اگرچه بعضی‌وقت‌ها درباره‌ی این صحبت می‌کنم که برخی بلاک‌باسترهای سابقه‌دار مثل «اونجرز» یا «جنگ ستارگان» نیازی به کمپین‌های تبلیغاتی شلوغ ندارند، اما در زمینه‌ی «ما»، در حال صحبت کردن درباره‌ی یک فیلمِ تماما اورجینال هستیم. یونیورسال و شرکایش ایده‌ی داستانی فیلم، کارگردانش و گروه بازیگرانش را معرفی کردند و بعد کنار کشیدند و گذاشتند بقیه‌ی کار را خودِ فیلم انجام بدهد. یونیورسال این آخرهفته را در حالی به پایان می‌رساند که با «گلس» (۴۰ میلیون افتتاحیه)، «چگونه اژدهایتان را تربیت کنید: دنیای پنهان» (۵۵ میلیون افتتاحیه) و «ما»، به ترتیب چهارمین، سومین و دومینِ افتتاحیه‌ی برترِ سال ۲۰۱۹ را در اختیار دارد.

Captain Marvel Poster

در زمینه‌ی فیلم‌های قدیمی جدول، از «کاپیتان مارول» (Captain Marvel) شروع می‌کنیم که با کسب ۳۵ میلیون دلار در سومین آخرهفته‌‌ی نمایشش و تجربه‌ی ۴۸ درصد افت فروش و ۵۲ میلیون و ۱۰۰ هزار دلار از کشورهای خارجی، از مرز ۹۰۰ میلیون دلار فروش جهانی عبور کرد. این فیلم بعد از ۱۷ روزی که از اکرانش می‌گذرد ۳۲۱ و نیم میلیون دلار در گیشه‌ی خانگی فروخته که آن را بالاتر از امثالِ «مرد آهنی ۲» (۳۱۲ میلیون دلار)، «ثور: رگناروک» (۳۱۵ میلیون دلار) و «مرد آهنی» (۳۱۸ میلیون دلار) قرار می‌دهد. «کاپیتان مارول» در ادامه‌ی اکرانش عبور از درآمدهای «ددپول ۲» (۳۲۴ میلیون دلار)، «جوخه‌ی انتحار» (۳۲۵ میلیون دلار)، «نگهبانان کهکشان» (۳۳۳ میلیون دلار)، «آکوآمن» (۳۳۴ میلیون دلار)، «مرد عنکبوتی: بازگشت به خانه» (۳۳۴ میلیون دلار) و «مرد عنکبوتی ۳» (۳۳۶ میلیون دلار) را در دستور کار دارد. حتی اگر «کاپیتان مارول» از عبور از مرزِ ۴۰۰ میلیون دلار فروشِ خانگی باز بماند، کماکان در بین فیلم‌های ابرقهرمانی سولو، تنها پشت سرِ «مرد عنکبوتی» (۴۰۲ میلیون دلار)، «مرد آهنی ۳» (۴۰۹ میلیون دلار)، «واندر وومن» (۴۱۲ و نیم میلیون دلار)، «شوالیه‌ی تاریکی برمی‌خیزد» (۴۴۸ میلیون دلار)، «شوالیه‌ی تاریکی» (۵۳۴ میلیون دلار) و «بلک پنتر» (۷۰۰ میلیون دلار) جای می‌گیرد. «کاپیتان مارول» که با ۱۵۰ میلیون دلار بودجه تهیه شده، تا حالا ۵۸۸ میلیون و ۸۰۰ هزار دلار در کشورهای خارجی فروخته که آن را به ۹۱۰ میلیون و ۳۰۰ هزار دلار فروشِ جهانی رسانده است. «کاپیتان مارول» فقط باید ۸۷ میلیون و ۱۰۰ هزار دلار دیگر در دنیا بفروشد تا یکشنبه‌ی هفته‌ی بعد از مرز یک میلیارد دلار فروشِ جهانی عبور کند. «کاپیتان مارول» تا این لحظه «مرد عنکبوتی ۳» (۸۹۰ میلیون دلار) و امثال «ثور: رگناروک» (۸۵۴ میلیون دلار)، «نگهبانان کهکشان ۲» (۸۶۹ میلیون دلار)، «مرد عنکبوتی: بازگشت به خانه» (۸۸۱ میلیون دلار)، «بتمن علیه سوپرمن» (۸۷۳ میلیون دلار) و «ونوم» (۸۵۵ میلیون دلار) را در گیشه‌ی جهانی پشت سر گذاشته است.

هر کسی که فکر می‌کند جنجال‌های آنلاینِ «آخرین جدای» در عملکردِ اپیزودِ نهم در گیشه تأثیرگذار خواهد بود، کافی است یک نگاه به نزدیک شدنِ «کاپیتان مارول» به مرز یک میلیارد دلار و فراتر از آن بیاندازند

«کاپیتان مارول» اما در حالی در حال خیز برداشتن به سوی یک میلیاردی شدن است که قبل از اکران با حجمِ گسترده‌ای از ترول‌های اینترنتی و تلاش‌های برنامه‌ریزی‌شده برای کاهشِ امتیازِ فیلم روی سایت‌های راتن‌تومیتوز، متاکریتیک و آی‌ام‌دی‌بی دست‌وپنجه نرم می‌کرد. اگرچه جنجال‌های پیش از اکرانِ فیلم به نظر می‌رسید که کارول دنورز در دردسر افتاده است و تصمیمِ سینماروها برای دیدن این فیلم تحت‌تاثیرِ جنجال‌هایش قرار خواهد گرفت، اما موفقیت بی‌چون و چرایش در گیشه چیزی را نشان می‌دهد که قبل از این هم بارها اتفاق افتاده بود: اینکه عموم سینماروها چه در آمریکای شمالی و چه در دیگر نقاط دنیا، اهمیتی به حاشیه‌های یک فیلم نمی‌دهند. مردم تنها چیزی که با دیدنِ «کاپیتان مارول» می‌دیدند، فیلم دیگری در دنیای سینمایی قابل‌اطمینان مارول بود که حالا به خاطر ارائه‌ی اولین فیلمِ ابرقهرمانی‌اش با شخصیتِ اصلی زن، کمی بیش از حد معمول مورد توجه قرار گرفت. تلاشِ ترول‌ها برای ابزار گله و شکایت و نارضایتی مردم در فضای آنلاین به همان اندازه بی‌نتیجه بود که تلاش‌های مشابه‌ای در رابطه با «واندر وومن» بی‌نتیجه ماند. اگرچه عده‌ای به خاطر اکران شدنِ «واندر وومن» در برخی سینماها فقط برای زنان یا روتوش کردنِ دیجیتالی بدن گل گدوت در تریلرها با جنجال‌های آنلاین مواجه شد، اما این فیلم درنهایت بعد از افتتاحیه‌ی ۱۰۳ و نیم میلیون دلاری‌اش، به ۴۱۲ و نیم میلیون دلار فروشِ خانگی و ۸۲۱ میلیون دلار فروشِ جهانی از ۱۴۹ میلیون دلار بودجه دست پیدا کرد. موفقیتِ تمام‌عیارِ «کاپیتان مارول» باری دیگر نشان می‌دهد که ترول‌های فضای آنلاین، هیچ تاثیری روی استقبالِ یک فیلم در بین عموم سینماروها ندارد. چیزی که کاربران اینترنت درباره‌ی یک فیلم فکر می‌کنند، مخصوصا وقتی که تفکرشان به یک سری پُست‌های فیسبوک و توییتری خلاصه شده است، بازتاب‌دهنده‌ی تفکرِ عموم جمعیتِ سینماروها نیست. اگر این‌طور بود، پس «مد مکس: جاده‌ی خشم» در حالی در فضای آنلاین همچون یک خدا ستایش می‌شد که به زور به فراتر از ۴۰۰ میلیون دلار فروش جهانی رسید و «بوهمین رپسدی» در حالی به خاطر درگیری‌های پشت‌صحنه‌اش در رابطه با برایان سینگر و نقدهای اکثرا ضعیفش، فضای منفی‌ای احاطه‌اش کرده بود که کارش به ۹۰۰ میلیون دلاری شدن کشیده شده است. وقتی مردم علاقه‌ای به دیدنِ یک فیلم داشته باشند، هیچ چیزی در دنیا نمی‌تواند جلوی آن‌ها را بگیرد و اگر علاقه‌ای نداشته باشند، هیچ چیزی در فضای آنلاین نمی‌تواند نظرشان را برگرداند.

Star Wars The Last Jedi

این ماجرا هرچه باشد، خبر خوبی برای لوکاس‌فیلم و «جنگ ستارگان ۹» است. حالا کتلین کندی و جی. جی. آبرامز می‌توانند یک نفس راحت بکشند. از این هفته تا زمان اکرانِ «جنگ ستارگان ۹»، دقیقا ۹ ماه فاصله داریم. ساخته‌ی جی. جی. آبرامز مثل سنتی که بعد از «جنگ ستارگان: امپراتوری ضربه می‌زند» تا حالا داشته‌ایم، میزبانِ بحث و جدل‌های فراوانی بوده است. اپیزود نهم «جنگ ستارگان» با وجود مرگِ هان سولو و لوک اسکای‌واکر و خداحافظی با ژانرال لیا حدود ۲ سال و اندی بعد از مرگِ کری فیشر، در حالی اکران می‌شود که از آن به‌عنوان پاسخی به نارضایتی‌های آنلاینِ گسترده‌ای که به «آخرین جدای» شد نگاه می‌کنند؛ سؤال این است که آیا استقبال از «جنگ ستارگان ۹» نشان می‌دهد که نارضایتی‌های آنلاین، بازتاب‌دهنده‌ی عده‌ی کوچکی از جماعتِ توییتر بوده است یا آن‌ها نماینده‌ی عموم مردم هستند؟ در بین کسانی که «آخرین جدای» را دوست نداشتند یک سری منتقد و تحلیلگر وجود دارند که به همان شکلی از آن راضی نبودند که عده‌ای از «نیرو برمی‌خیزد» راضی نبودند و همچنین گروه دیگر کسانی هستند که کارشان ترول کردن و حمله به صفحاتِ بازیگران و سازندگانِ فیلم است. «آخرین جدای» بعد از افتتاحیه‌ی ۲۲۰ میلیون دلاری‌اش، به ۶۲۰ میلیون دلار در آمریکای شمالی و یک میلیارد و ۳۳۵ میلیون دلار در دنیا دست پیدا کرد؛ برای اینکه بهتر درآمد بزرگ این فیلم را درک کنید، باید بگویم که مجموع درآمد سه فیلم «آکوآمن» (۳۳۴ میلیون دلار)، «بامبلبی» (۱۲۵ میلیون دلار) و «مری پاپینز بازمی‌گردد» (۱۷۱ میلیون دلار) تقریبا به اندازه‌ی مجموعِ درآمد «آخرین جدای» در گیشه‌ی خانگی است. البته که «آخرین جدای» به ۲ سومِ درآمد «نیرو برمی‌خیزد»، چه در خانه (۹۳۷ میلیون دلار) و چه در دنیا (۲ میلیارد و ۵۸ میلیون دلار) دست پیدا کرد، اما این افت فروش برابر با افت فروشی بود که «امپراتوری ضربه می‌زند» نسبت به «امیدی تازه» و «حمله‌ی کلون‌ها» نسبت به «تهدید شبح» هم به‌عنوان قسمت دوم سه‌گانه‌هایشان تجربه کرده بودند. بنابراین مطرح کردنِ این ایده که «آخرین جدای» که با نقدهای مثبت و میانگین امتیاز A از تماشاگران مواجه شده بود، با تنفرِ عموم مردم مواجه شده، از لحاظِ منطقِ آماری با عقل جور در نمی‌آمد.

Star Wars: The Last Jedi

کاربران اینترنت از امتیاز مخاطبان فیلم روی راتن تومیتوز (۵۱ درصد) به‌عنوان مدرکی برای اثبات اینکه مردم فیلم را دوست نداشتند استفاده می‌کردند. همچنین آن‌ها می‌گفتند که شکستِ «سولو: داستانی از جنگ ستارگان» (دقیقا همان نوع جنگ ستارگانِ سنتی که مخالفانِ «آخرین جدای» طلب می‌کردند) به‌معنی قهر کردنِ طرفداران با این مجموعه بعد از مورد خیانت قرار گرفتن توسط «آخرین جدای» است. اما دلیلِ واقعی شکست «سولو» این بود که نه‌تنها دو فیلم «جنگ ستارگان» در فاصله‌ی شش ماه با هم عرضه شدند، بلکه طرفداران خارج از تمام حاشیه‌های مجموعه، اصلا علاقه‌ای به دیدنِ فیلمی درباره‌ی هان سولوی جوان بدون هریسون فورد در این نقش نداشتند. به هر حال، استقبال از «کاپیتان مارول» فارغ از تمام جنجال‌های آنلاینش خبر امیدوارکننده‌ای برای «جنگ ستارگان» است. موفقیتِ «کاپیتان مارول» که کماکان چه در خانه و چه در خارج به اندازه‌ی «آخرین جدای» نخواهد فروخت (و احتمالا حداقل در گیشه‌ی خانگی به «روگ وان» هم نمی‌رسد)، نشان می‌دهد که بایکوت‌های آنلاین و تلاش‌های دسته‌جمعی برای تبدیل شدن به آتش بیارِ معرکه، هیچ تاثیری روی عملکرد فیلم در گیشه‌ها نخواهد گذاشت. این حاشیه‌ها نه‌تنها جلوی «واندر وومن» را از تبدیل شد به یک موفقیت نگرفتند، بلکه درگیری‌های پشت‌صحنه‌ی «جنگ جهانی زی» هم آن فیلم را از کسب ۵۵۱ میلیون دلار در دنیا متوقف نکرد. ابزارِ عصبانیت‌های آنلاین سر سکانسی از «پیتر خرگوشه» (Peter the Rabbit) که یکی از شخصیت‌ها به سمت کاراکتری که به غذا آلرژی دارد، آلبالو پرتاب می‌کند هم باعث نشد تا آن فیلم به ۱۰۰ میلیون دلار فروش از ۲۵ میلیون دلار افتتاحیه دست پیدا نکند. هر کسی که فکر می‌کند جنجال‌های آنلاینِ «آخرین جدای» در عملکردِ اپیزودِ نهم در گیشه تأثیرگذار خواهد بود، کافی است یک نگاه به نزدیک شدنِ «کاپیتان مارول» به مرز یک میلیارد دلار و فراتر از آن بیاندازند. برخلافِ کسانی که اعتقاد داشتند بری لارسن با صحبت کردن درباره‌ی تنوع بخشیدن به جنسیت و نژادِ ژورنالیست‌ها، دنبالِ تبلیغات کردنِ نسل‌کشی مردان سفیدپوست بود، برخلاف کسانی که می‌گفتند مارول آن‌قدر از بری لارسن ناراضی است که قصد تدوین دوباره «اونجرز ۴» برای کمتر کردنِ مقدار حضورش در فیلم را دارد، عملکردِ این فیلم در گیشه نشان می‌دهد که این جنجال‌ها در بین عموم مردم نفوذ نمی‌کنند. این حرف‌ها اصلا به این معنی نیست که «کاپیتان مارول» بهترین فیلم سینماست. اتفاقا «کاپیتان مارول» در حالی یکی از ضعیف‌ترینِ فیلم‌های مارول از سوی اکثرِ منتقدان لقب گرفته است که آن‌ها اعتقاد دارند امثال «واندر وومن»، «آلیتا: فرشته جنگ» و «بلوند اتمی»، فیلم‌های بهتری در زمینه‌ی اکشن‌هایی با شخصیت اصلی زن در مقایسه با آن بوده‌اند.

star wars the last jedi

نکته این است که کسانی که می‌خواستند آن را ببینند، برخلاف حرف منتقد و ترول جماعت، در سینماها حاضر شده‌اند و ظاهرا آن را دوست داشته‌اند. تحلیلگران اعتقاد دارند که احتمالا اتفاقِ مشابه‌ای در دسامبر امسال در رابطه با «جنگ ستارگان ۹» هم خواهد افتاد. کسانی که «آخرین جدای» را دوست داشتند و آنهایی که دوست نداشتند، برای دیدنِ اینکه این سه‌گانه بالاخره چگونه به اتمام خواهد رسید، به تماشای این فیلم خواهند رفت. چرا که «جنگ ستارگان ۹» نه‌تنها آخرینِ فصلِ داستان لوک اسکای‌واکر و هان سولو است، بلکه به خاطر اینکه «جنگ ستارگان» هنوز در دنیایی که همه‌ی بلاک‌باسترهای فانتزی می‌خواهند «جنگ ستارگان» باشند، منحصربه‌فرد است. مردم برای دیدنِ این فیلم حاضر می‌شوند چون «فروزن ۲» (Frozen 2) در حالی یک هفته قبل از آخرهفته‌ی روز شکرگذاری اکران می‌شود که «واندر وومن ۱۹۸۴»، «مرگ روی نیل» (Death on the Nile) و «جیمز باند ۲۵» به سال ۲۰۲۰ منتقل شده‌اند و «جنگ ستارگان ۹»، «جومانجی ۳» و «گربه‌ها»، تنها فیلم‌های آخر سال هستند. آن‌ها برای دیدن این فیلم حاضر می‌شوند، چون «جنگ ستارگان ۹» بزرگ‌ترین فیلم فصل کریسمس خواهد بود. البته که «جنگ ستارگان ۹» می‌تواند در مقایسه با «آخرین جدای» با افت فروش مواجه شود؛ اما این افت فروش بیش از هر چیز دیگری به این معنا خواهد بود که «نیرو برمی‌خیزد» حکم یک رویداد کنجکاوی‌برانگیزِ منحصربه‌فرد را داشت که قسمت‌های بعدی توانایی تکرار کردنش را نخواهند داشت.

حتی اگر «جنگ ستارگان ۹» با افت فروشی مثل «استار ترک: به درون تاریکی» (یک دنباله‌ دیگر که با تنفرِ آنلاین مواجه شد که عموم سینماروها مشکلِ خاصی با آن نداشتند) در مقایسه با «استار ترک: فراتر» (از ۲۲۸ میلیون خانگی و ۴۶۷ میلیون جهانی به ۱۵۸ میلیون خانگی و ۳۳۸ میلیون جهانی) مواجه شود، کماکان به ۴۳۰ میلیون دلار در آمریکای شمالی (درآمدی بزرگ‌تر از تمام فیلم‌های اکران‌شده در ماه‌های اوت تا دسامبر) و ۵۵۱ میلیون دلار فروش خارجی و ۹۸۱ میلیون دلار جهانی دست پیدا خواهد کرد. این ارقام درواقع نشان‌دهنده‌ی بدترین اتفاقی است که می‌تواند برای این فیلم بیافتد. «جنگ ستارگان ۹» با هر عملکردی بهتر از این، یک میلیارد دلاری خواهد شد. قبلا در این‌باره صحبت کرده‌ام که قسمت دومِ سه‌گانه‌های «جنگ ستارگان» («امپراتوری ضربه می‌زند» و «حمله‌ی کلون‌ها») در حالی ۲ سومِ قسمت‌های اول می‌فروشند که قسمت‌های سوم («بازگشت جدای» و «انتقام سیث») با حدود ۲۰ درصد رشد فروش در مقایسه با قسمت دوم مواجه می‌شوند. اگر «جنگ ستارگان ۹» عملکردی این‌چنینی داشته باشد، به ۷۴۵ میلیون دلار فروش خانگی و یک میلیارد و ۶۰۰ میلیون دلار فروشِ جهانی می‌رسد. راستش را بخواهید، وضعیتِ باکس آفیسِ زمان حال تغییر بزرگی نسبت به سال ۲۰۰۵ کرده است، چه برسد به سال ۱۹۸۳. بااین‌حال، استقبالِ قوی از «کاپیتان مارول» مدرک دیگری است که نشان می‌دهد عدم رضایت آنلاین نسبت به «آخرین جدای» هیچ معنایی برای فیلم بعدی «جنگ ستارگان» نخواهد داشت. «جنگ ستارگان ۹» شاید موفق نشود تا در دنیا از «دنیای ژوراسیک» (یک میلیارد و ۶۷۱ میلیون دلار) عبور کند و شاید در سال ۲۰۱۹ پشت سرِ «اونجرز: بازی پایانی» قرار بگیرد، اما دلیل دیگری برای شک و تردید داشتن به موفقیتِ غول‌آسای فیلم در زمان اکرانش وجود ندارد. «کاپیتان مارول» ثابت کرد که‌ ترول‌های آنلاین اهمیت ندارند یا حداقل بازتاب‌دهنده‌ی نظرِ عموم مردم درباره‌ی فیلم نیستند. مردم می‌خواستند «کاپیتان مارول» را ببینند، پس به تماشای آن را رفتند. فیلم را به اندازه‌ی کافی دوست داشتند، پس تماشای آن را به دوستانشان پیشنهاد کردند. چه خوب و چه بد، سیستم باکس آفیس در حال حاضر این شکلی کار می‌کند.

 Captain Marvel

در جایگاه سوم دهم جدول «آلیتا: فرشته جنگ» (Alita: Battle Angel) را داریم که این آخرهفته از ۳۱۶ میلیون و ۱۱۰ هزار دلار فروشِ خارجی و ۸۳ میلیون و ۷۰۰ هزار دلار فروش خانگی عبور کرد و به ۳۹۹ میلیون و ۸۶۰ هزار دلار فروشِ جهانی رسید. همچنین نسخه‌ی سانسورشده‌ی «بوهمین رپسدی» (Bohemian Rhapsody) با سه دقیقه‌ی حذف شده از فیلم هم این هفته در چین روی پرده رفت و ۶ میلیون و ۳۰۰ هزار دلار به‌عنوان افتتاحیه کسب کرد. رقمی که مجموعِ درآمدِ جهانی فیلم زندگینامه‌ای فردی مرکوری را به ۸۸۹ میلیون و ۱۰۰ هزار دلار رساند. اگر «بوهمین رپسدی» را فیلم ابرقهرمانی حساب کنیم، به‌زودی پشت سر «کاپیتان مارول»، «شوالیه‌ی تاریکی»، «شوالیه‌ی تاریکی برمی‌خیزد»، «آکوآمن»، «مرد آهنی ۳» و «بلک پنتر»، در بین بزرگ‌ترین فیلم‌های ابرقهرمانی سولوی تاریخ قرار می‌گیرد. در جایگاه دوم جدول انیمیشن «واندر پارک» (Wonder Park) قرار دارد که بعد از تجربه‌ی ۴۷ درصد افت فروش، ۹ میلیون دلار دیگر در دومین آخرهفته‌اش فروخت و به درآمدِ ۱۰ روزه‌ی ناامیدکننده‌ی ۲۹ میلیون و ۴۰۰ هزار دلار رسید. این فیلم در حالی قرار بود تا نقشِ بازگشت بزرگِ انیمیشنی پارامونت را داشته باشد که از قرار معلوم اتفاق نیافتاده است. در رده‌ی سوم «پنج فوت فاصله» (Five Feet Apart) جای دارد که ۸ میلیون و ۶۰۰ هزار دلار در دومین آخرهفته‌اش کسب کرد و به درآمدِ ۱۰ روزه‌ی قابل‌قبولِ ۲۶ میلیون و ۳۵۵ هزار دلار دست پیدا کرد. این فیلم عاشقانه به خوبی دوام آورده است و می‌تواند کارش را با کسب چیزی فراتر از ۴۵ میلیون دلار به اتمام برساند. در جایگاه پنجم «چگونه اژدهایتان را تربیت کنید: دنیای پنهان» (How to Train Your Dragon: The Hidden World) قرار دارد که فعلا از عبور از مرز ۵۰۰ میلیون دلار باز مانده، به ۴۸۸ میلیون دلار فروشِ جهانی رضایت داده است. این فیلم که با ۱۲۹ میلیون دلار بودجه تهیه شده، ۱۴۵ میلیون در خانه و ۳۴۲ میلیون دلار در کشورهای خارجی فروخته است.

رده‌ی ششم جدول متعلق به «یک مراسم ترحیم مدیایی» (Tyler Perry's A Madea Family Funeral)، ساخته‌ی تایلر پری است که ۴ و نیم میلیون دلار دیگر در چهارمین آخرهفته‌اش کسب کرد و به درآمدِ ۲۴ روزه‌ی ۶۵ میلیون و ۸۰۰ هزار دلار رسید. «یک مراسم ترحیم مدیایی» اکرانش را در حالی به پایان خواهد رساند که بعد از درآمدِ ۹۰ میلیون دلاری «مدیا به زندان می‌رود» (Madea Goes to Jail)، در جایگاه دوم پرفروش‌ترین فیلم‌های تایلر پری قرار خواهد گرفت. درام «گلوریا بل» (Gloria Bell) بعد از اکرانِ محدودش در آخرهفته‌ی گذشته، این آخرهفته تعداد سینماهایش را به ۶۵۴ سینما افزایش داد و با تجربه‌ی ۳۹۵ درصد رشد فروش، یک میلیون و ۸۰۲ هزار دلار کسب کرد. فیلم «نو منچز فریدا ۲» (No Manches Frida 2) هم در دومین آخرهفته‌اش فقط یک میلیون و ۷۸۰ هزار دلار کسب کرد و به مجموعِ ۱۰ روزه‌ی کم و بیشِ خوبِ ۶ میلیون و ۶۰۰ هزار دلار رسید. «حکومتِ اسارت» (Captive State) با تجربه‌ی ۷۰ درصد افت فروش، ۹۱۹ هزار دلار دیگر در دومین آخرهفته‌اش فروخت به مجموعِ ۱۰ روزه‌ی بسیار ضعیفِ ۵ میلیون و ۲۴۴ هزار دلار دست یافت. «حکومت اسارت» هم به جمعِ فیلم‌هایی می‌پیوندد که با وجود اکران در بیش از دو هزار سینما، حتی موفق به عبور از مرز ۱۰ میلیون دلار هم نشده‌اند. حداقل «گرتا» (Greta) در بیست و چهار روزی که از اکرانش می‌گذرد، ۱۰ میلیون و ۴۰۰ هزار دلاری شده است. مستندِ «آپولو ۱۱» (Apollo 11) هم تاکنون به درآمد ۲۴ روزه‌ی قابل‌قبولِ ۶ میلیون و ۹۰۰ هزار دلار دست پیدا کرده است. درنهایت «لگو مووی ۲» (The Lego Movie 2) را داریم که ۲ میلیون و ۳۰۰ هزار دلار از اکران در بازار چین فروخت و به مجموعِ خانگی ۱۰۳ میلیون دلار و ۱۷۹ میلیون دلار جهانی از ۹۹ میلیون دلار بودجه رسید. راستی، پیش‌نمایش‌های روز شنبه‌ی «شزم» (Shazam) هم ۳ میلیون و ۳۲۵ هزار دلار بلیت فروختند.

Bumblebee

اما در جریانِ هفته‌ی گذشته نسخه‌ی بلوری «بامبلبی» (Bumblebee) در حالی پخش شد که این فیلم بعد از تجربه‌ی یک دوام طولانی‌مدت، به درآمدِ خوب ۱۲۷ میلیون دلار از ۲۱ میلیون دلار افتتاحیه‌ی جمعه تا یکشنبه دست پیدا کرد. از همین رو در جریانِ هفته‌ی گذشته، اطلاعات جدیدی درباره‌ی سرنوشتِ مجموعه‌ی «ترنسفورمرها» دریافت کردیم؛ اطلاعاتی که البته هم غیرغافلگیرکننده و هم غافلگیرکننده بودند. پارامونت به‌طرز غیرغافلگیرکننده‌ای اعلام کرد که دنباله‌ی «بامبلبی» ساخته خواهد شد، اما همزمان به‌طرز غافلگیرکننده‌ای اضافه کرد برخلاف چیزی که فکر می‌کردیم «ترنسفورمرها: آخرین شوالیه»، آخرینِ فیلم مجموعه‌ی مایکل بی نخواهد بود و آن‌ها قصد ساختِ «ترنسفورمرها ۶» را هم دارند. همچنین گفته شده که دنباله‌ی «بامبلبی» احتمالا شامل مقداری از جنسِ فیلمسازی مایکل بی نیز خواهد بود. به عبارت بهتر پارامونت دارد می‌گوید که «بامبلبی» دست‌ تنها آی‌پی سقوطکرده‌شان را نجات داده است. آخه حقیقت این است که «باملبی»، مخصوصا بعد از اینکه «آخرین شوالیه» در تابستان ۲۰۱۷ شکست خورد (۶۰۵ میلیون دلار جهانی اما فقط ۱۳۰ میلیون دلار خانگی) حکم ریبوتِ «بتمن آغاز می‌کند»‌وار یا حداقل پیش‌درآمدی در مایه‌های «افراد ایکس: فرست کلاس» (X-Men: First Class) را برای این مجموعه داشت؛ ریبوتی که به مجموعه اجازه می‌داد تا با کاراکترهای از قبل شناخته‌شده‌اش، مسیرِ متفاوتی را امتحان کند. «بامبلبی» که هیلی استاینفلد و جان سینا را به‌عنوان بازیگرانِ اصلی‌اش داشت، با وجود دریافتِ نقدهای فوق‌العاده مثبتِ منتقدان و تماشاگران، دقیقا به موفقیتِ تجاری غول‌آسایی تبدیل نشد. این فیلم به ۱۲۷ میلیون دلار فروشِ خانگی و ۴۵۹ و نیم میلیون دلار فروشِ جهانی از ۱۳۲ میلیون دلار بودجه دست پیدا کرد که ۱۷۰ میلیون دلارش متعلق به بازار چین بود (بازاری که استودیوها معمولا فقط ۲۵ درصد از درآمدِ فیلم‌هایشان را از آن دریافت می‌کنند). این رقم نه‌تنها به این معنی است که فیلم ۳/۴ برابرِ بودجه‌ی تولیدش کسب کرده است، بلکه درآمدی برابر با «ترمیناتور: جنسیس» (۴۴۰ میلیون دلار از ۱۵۵ میلیون دلار بودجه) است.

عدمِ استقبالِ کافی از «بامبلبی» به این تئوری قوت می‌بخشد که مردم بیش از اینکه طرفدارِ فیلم‌های ترنسفورمرها یا برندِ ترنسفورمرها باشند، طرفدارِ ترنسفورمرهایی که از فیلترِ جنس فیلمسازی مایکل بی عبور کرده‌اند بوده‌اند

چیزی که از فروشِ «بامبلبی» مهم‌تر بود این بود که طرفداران برخلاف «آخرین شوالیه»، از ساخته‌ی تراویس نایت که یک‌جورهایی حکم بازسازی انیمیشن «غول آهنی» با ترنسفورمرها را داشت لذت بردند. «بامبلبی» حکم فیلمی را داشت که هدفِ اصلی‌اش آشتی دادنِ طرفداران با «ترنسفورمرها» بود ‌و می‌شد ازش انتظار داشت در حالی نقشِ «بتمن آغاز می‌کند» را دارد که دنباله‌اش به موفقیتِ فک‌اندازی در مایه‌های «شوالیه‌ی تاریکی» تبدیل شود. سرانِ پارامونت در مصاحبه‌هایشان گفته‌اند که تماشاگران انتظار دارند تا اکشن‌های رُبات‌محورِ بزرگ‌تری را در دنباله‌ی «بامبلبی» ببینند. با وجود اینکه اکثر طرفداران اعتقاد داشتند که «بامبلبی» بهترین چیزی است که این مجموعه به آن نیاز داشت، اما ظاهرا فیلم با قسمت قبلی طوری اعتمادِ طرفداران را از دست داده بود که به‌راحتی نمی‌توانست آن‌ها را برگرداند و این واکنش‌های مثبت را به اسکناس‌های بیشتر تبدیل کند. همان‌طور که در یکی از گزارش‌های قدیمی هم صحبت کردیم، «باملبی» به اولینِ فیلم «ترنسفورمرها» در مقایسه با پنج‌تای قبلی تبدیل شد که بازار چین، آن را از شکست خوردن نجات داد. «بامبلبی» فقط ۱۷۰ میلیون دلار به‌تنهایی از چین به دست آورد که ۵۱ درصد از کلِ فروشِ خارجی‌اش را شامل می‌شود. در مقایسه «ترنسفورمرها: آخرین شوالیه» ۲۲۸ میلیون دلار از درآمد خارجی ۴۷۵ میلیونی‌اش (۴۸ درصد) را از چین به دست آورد، «ترنسفورمرها: عصر انقراض» ۳۲۰ میلیون (۳۷ درصد) از ۸۵۸ میلیون و ۶۰۰ هزار دلار درآمد خارجی‌اش، «ترنسفورمرها: طرف تاریک ماه» ۱۶۵ میلیون دلار (۲۱ درصد) از ۷۷۱ میلیون و ۴۰۰ هزار دلار درآمد خارجی‌اش، «ترنسفورمرها: انتقام سقوط کرده‌ها» ۶۵/۸ میلیون دلار (۱۵ درصد) از ۴۳۴ میلیون دلاری‌ درآمد خارجی‌اش و قسمت اول «ترنسفورمرها» هم فقط ۳۷ میلیون و ۲۰۰ هزار دلار (۹/۵ درصد) از درآمد خارجی ۳۹۰/۴ میلیون دلاری‌اش را از کشورهای خارجی به دست آوردند. در زمینه‌ی فروشِ جهانی هم درآمد این فیلم‌ها در چین به ترتیب ۳۷ درصد، ۳۸ درصد، ۲۹ درصد، ۱۵ درصد، ۸ درصد و ۵ درصد از فروش جهانی‌ شش فیلم اول «ترسنفورمرها» را شامل می‌شود (۷۰۹/۷ میلیون دلار در سال ۲۰۰۷، ۸۳۶/۳ میلیون دلار در سال ۲۰۰۹، یک میلیارد و ۱۲۳ میلیون دلار در سال ۲۰۱۱، یک میلیون و ۱۰۴ میلیون دلار در سال ۲۰۱۴، ۶۰۵/۴ میلیون دلار در سال ۲۰۱۷ و ۴۵۹/۵ میلیون دلار در سال ۲۰۱۸). فیلم‌های «ترنسفورمرها» در بهترین حالت تا قسمت «ترنسفورمرها: طرف تاریک ماه» عملکردِ دیوانه‌واری در چین نداشتند، اما آن فیلم در حالی به یک میلیارد دلار فروش جهانی رسید که فقط ۱۶۵ میلیون دلار در چین فروخت.

Bumblebee

این چیزی است که «بامبلبی» را در بین شش فیلمِ «ترنسفورمرها» در موقعیتِ منحصربه‌فردی قرار می‌دهد. «بامبلبی» مثالِ نادر یک فیلمِ «ترنسفورمرها» (یا مثال نادری از هر فیلمی با بودجه‌ی بالای ۱۰۰ میلیون دلار) است که بازار چین نقشِ تعیین‌کننده‌ای در موفقیت یا شکستش ایفا کرده است. «بامبلبی» بدون چین فقط ۲۹۰ میلیون دلار یا حدود ۲/۲ برابر بودجه‌اش می‌فروخت. عدمِ استقبالِ کافی از «بامبلبی» به این تئوری قوت می‌بخشد که مردم بیش از اینکه طرفدارِ فیلم‌های ترنسفورمرها یا برندِ ترنسفورمرها باشند، طرفدارِ ترنسفورمرهایی که از فیلترِ جنس فیلمسازی مایکل بی عبور کرده‌اند بوده‌اند و «بامبلبی» تمام آن‌ها را حذف کرده است. چه «ترنسفورمرها» را دوست داشته باشید و چه نداشته باشید، چه شیفته‌شان باشید یا از دیدنشان حالت تهوع بگیرید، حقیقت این است که این فیلم‌ها چیزهایی را ارائه می‌کردند که جای دیگری نمی‌شد نمونه‌شان را پیدا کرد. بنابراین با اینکه آن‌ها با غضبِ منتقدان روبه‌رو می‌شدند، اما سینماروهای کژوال برای دیدنِ پروداکشن و اکشن‌های اگزجره‌شده و جنون‌آمیزشان و داستانگویی احمقانه‌شان به دیدنشان می‌رفتند؛ چون آنها شامل چیزهایی می‌شوند که مردم نمی‌توانستند در مجموعه دیگری پیدا کنند. «ترنسفورمرها» در جایگاه یگانه‌ای قرار داشت. اولین فیلم «ترنسفورمرها» یک‌جورهایی حکمِ بزرگ‌ترین بلاک‌باسترِ اکشن سینما را از زمانِ «ارباب حلقه‌ها: بازگشت پادشاه» داشت و درحالی‌که دنیای سینمایی مارول در حال نشستن روی تخت پادشاهی بلاک‌باسترسازی بود، دنباله‌هایش هم کماکان با «اسپکتکل»‌های وحشتناک بزرگش که با تهدید شدن سیاره‌ها در ابعادی غیرقابل‌تصور کار داشتند، هنوزِ جبهه‌ی خودشان را در مقابل مارول حفظ کرده بودند. هر سه دنباله‌ی اول «ترنسفورمرها»، قبل از اینکه یکی از فیلم‌های مارول که شامل تونی استارک نمی‌شدند بتوانند به ۷۷۵ میلیون دلار برسند، از مرز یک میلیارد دلار عبور کرده بودند. این احتمال وجود دارد که امثالِ «اونجرز: دوران اولتران» و بازگشتِ «جنگ ستارگان» باعث شده‌اند تا «ترنسفورمرها» کهنه و از مُد افتاده به نظر برسد، اما این مجموعه در دورانِ اوجش درکنارِ سری «هری پاتر» و «دزدان دریایی کاراییب»، جزو بزرگ‌ترین بلاک‌باسترهای بزرگِ هالیوود بود.

Bumblebee

این احتمال وجود دارد که مجموعه‌ «ترنسفورمرها» در دورانی که فیلم‌های ابرقهرمانی بر همه‌چیز فرمانروایی می‌کنند و «آکوآمن» فیلمی به بزرگی و پرهرج و مرجی بزرگ‌ترین دنباله‌های «ترنسفورمرها»ی مایکل بی است، دیگر جایگاه یگانه‌اش را از دست داده است. این احتمال هم وجود دارد که مخاطبان واقعا دلشان برای اکشن‌های «مایکل بی»‌گونه‌ی «ترنسفورمرها» تنگ شده است و علاقه‌ای به ترنسفورمری که شخصیت‌پردازی و احساسات را به سواری گرفتنِ ربات‌های غول‌پیکر از دایناسورهای روباتیک که به یکدیگر کشتی و قایق پرت می‌کنند ترجیح می‌دهند نداشته‌اند. اگرچه «بامبلبی» به نظر اکثر منتقدان فیلم خوبی بود (شاید حتی بهترین فیلمِ مجموعه)، حذفِ شدن فاکتورهای «مایکل بی»گونه‌اش باعث شده است که خصوصیاتِ منحصربه‌فردش در مقایسه با فیلم‌های هم‌رده‌اش را از دست بدهد و خیلی به دیگر فیلم‌های هم‌ردیفش شبیه شود و در نتیجه شاید عدم استقبال از «بامبلبی» هم از این مسئله سرچشمه می‌گیرد. اگر تصور کنیم که مجموعه «ترنسفورمرها» کماکان می‌تواند دوباره به قله‌های سه دنباله‌ی اولش دست پیدا کند (یا حداقل به قله‌ی ۶۰۰ میلیون دلاری «آخرین شوالیه» برسد، اما بودجه‌‌ای نزدیک‌تر به قسمت اول مجموعه در مقایسه با «انتقام سقوط کرده‌ها» داشته باشد)، آن وقت شاید راه‌حل این است که سازندگان روشی برای ترکیب کردنِ شخصیت‌پردازی و احساسِ «بامبلبی» و اکشن‌های کله‌خرابِ فیلم‌های مایکل بی پیدا کنند. سازندگان باید بتوانند راهی برای بازگرداندنِ جنس ترنسفورمرهای مایکل بی، بدون تمامِ نکاتِ بدش پیدا کنند. درنهایت چیزی که از ماجرای «بامبلبی» متوجه شده‌ایم این است که سینماروها برای دیدنِ ترنسفورمرهای مایکل بی به سینما هجوم می‌آوردند، نه برای دیدن فیلم‌های ترنسفورمرها؛ اینجا مایکل بی ستاره‌‌ و آی‌پی بزرگ‌تری در مقایسه با خودِ این مجموعه است. نکته‌ای که پارامونت در ادامه دادنِ این مجموعه باید در نظر بگیرد و برای رسیدن به آن تلاش کند این است که هر دو طرفداران «بامبلبی» و «ترنسفورمرها: طرف تاریک ماه» را با ارائه‌ی چیز‌های متفاوتی که می‌خواهند راضی کنند تا فیلم‌ها بتوانند هم نقدهای مثبتشان را داشته باشند و هم درآمدهای میلیاردی‌شان را.

کپی لینک

جدول ۱۰ فیلم برتر هفته

مقاله رو دوست داشتی؟
نظرت چیه؟
داغ‌ترین مطالب روز

نظرات