گزارش باکس آفیس: کیانو ریوز علیه کیانو ریوز؛ برنده نبرد «جان ویک ۴» و «ماتریکس ۴» کدامیک خواهد بود؟
گزارشِ باکس آفیسِ این هفته را با «جومانجی: مرحلهی بعدی» (Jumanji: The Next Level) شروع میکنیم که به افتتاحیهی دیوانهوارِ ۶۰ میلیون و ۱۰۰ هزار دلار دست پیدا کرد که بیشتر از افتتاحیهی چهارشنبه تا یکشنبهی ۵۲ میلیون دلاری قسمت قبلی در دسامبرِ سال ۲۰۱۷ است. آن فیلم کارش را در قلبِ فصل کریسمس، با کسبِ ۷ میلیون و ۲۰۰ هزار دلار در روزِ افتتاحیهاش شروع کرد و درآمدِ روزانهاش به مدتِ دو هفته از ۷ میلیون و ۵۰۰ هزار دلار پایینتر نیامد؛ درواقع «جومانجی: به جنگل خوش آمدید» با کسب ۱۷۱ میلیون دلار در ژانویهی ۲۰۱۸ و پشتسر گذاشتنِ «جنگ ستارگان: آخرین جدای» (۹۴ میلیون دلار)، به پُرفروشترین فیلمِ آن ماه تبدیل شد. «جومانجی ۲» به جز بیست و نهم ژانویه، پنجاه و یک روزِ اولِ اکرانش را در جایگاه اول یا جایگاه دومِ پُرفروشترین فیلمِ باکس آفیس سپری کرد. گرچه فصلِ کریسمس بهطور پیشفرض، فصلی است که فیلمهایی که در جریانِ آن اکران میشوند به دوامهای طولانیمدتشان مشهور هستند، اما «جومانجی ۲» حتی دوامتر از استانداردهای این فصل ظاهر شد؛ ضریبِ فروشِ کلی این فیلم نسبت به افتتاحیهاش برابر با «آواتار» از دسامبر سال ۲۰۰۹ بود. نکتهی جالبش این است که «جومانجی ۲» چنین دوامِ قدرتمندی را درکنار «بزرگترین شومن»، یکی دیگر از بادوامترین فیلمهای تاریخِ باکس آفیس تجربه کرد؛ «بزرگترین شومن» اکرانش را با کسب ۱۳ و نیم میلیون دلار افتتاحیهی چهارشنبه تا یکشنبه شروع کرد و رفت تا به ۱۸۴ میلیون دلار درآمدِ خانگی دست پیدا کند که آن را از زمانِ «تایتانیک» تاکنون، به بادوامترین فیلمِ باکس آفیس تبدیل میکند. «جومانجی ۲» هماکنون در جایگاه اول پُرفروشترین فیلمِ سونی در گیشهی خانگی و با ۹۶۲ میلیون دلاری که از ۹۰ میلیون دلار بودجه در دنیا فروخته، پشتسر «مرد عنکبوتی: دور از خانه» و «اسکایفال» در جایگاه سوم پُرفروشترین فیلمِ این استودیو در گیشهی جهانی جای میگیرد. حالا «جومانجی: مرحلهی بعد» در حالی برای موفقیت نیازی به تکرارِ درآمدِ قسمتِ قبلی ندارد که شروعِ وحشتناک خوبی را تجربه کرده است. دلیلِ موفقیتِ «جومانجی ۲» این بود که این فیلم دستورالعملِ ریبوتِ درستِ فرنچایزهای قدیمی را به بهترین شکل ممکن اجرا کرده بود؛ یعنی به همان اندازه که «اونجرز» بهعنوانِ نمونهی ایدهآلِ اجرای کراساورهای سینمایی شناخته میشود، به همان اندازه هم «جومانجی ۲» همان فیلمی است که هر کسی که میخواهد یک آیپی قدیمی را احیا کند، باید دلایلِ موفقیتِ آن را مطالعه کند. «جومانجی ۲» گرچه از لحاظ فنی دنبالهی فیلمِ رابین ویلیامز از سال ۱۹۹۵ بود، اما ایدهی داستانیاش (چهار بچه درون یک بازی ویدیویی گرفتار میشوند و باید بازی را در قالب آواتارهای اگزجرهشدهشان برنده شوند) نهتنها به خودی خود زیرکانه بود، بلکه بهجای تکرارِ ایدهی فیلم اول، حکمِ نسخهی برعکسِ ایدهی داستانی قسمتِ اول را داشت. این فیلم نهتنها گروه بازیگرانِ کودکپسندانهای داشت، بلکه تقریبا نقشآفرینی تمامیشان در تضاد با چیزی که همیشه به دیدن از آنها عادت داریم قرار میگرفت.
همچنین فیلم از کلیشههای بازیهای ویدیویی برای نوشتنِ جوکهای بامزه استفاده کرد و همزمان با وجودِ ماهیتِ فانتزی و مسخرهاش، آنقدر خودش را جدی میگرفت که از لحاظ دراماتیک هم درگیرکننده باشد. به عبارت دیگر، «جومانجی ۲» برای کسانی که هیچ علاقهای به برندِ «جومانجی» نداشتند سرگرمکننده بود. سونی با این فیلم سعی نکرد تا نانِ محبوبیتِ فیلم اول را بخورد (که تجربه ثابت کرده استراتژی اشتباهی است و شکست میخورد)، بلکه سعی کرد از این برند بهعنوان زیرساختی برای محصولِ منحصربهفردِ خودش استفاده کند. درنهایت برندِ «جومانجی» فقط یکی از دلایلِ موفقیتش بود، نهتنها دلیلش. نتیجه به ۹۶۲ میلیون دلار فروشِ جهانی و بلاکباسترِ محبوب و تحسینشدهای منجر شد که منتظر بود تا با دنبالهاش منفجر شود. همچنین یکی دیگر از ویژگیهای برترِ «جومانجی ۲» برخلافِ امثالِ ریبوتهایی مثل «روز استقلال: بازخیز»، «حاشیهی اقیانوس آرام: طغیان»، «فنتستیک فور» و «شاه آرتور» این بود که بهجای اینکه کلِ فیلم اول را به رسیدن به ایدهی بکرِ اولیهاش تلف کند یا اینکه وقتش را صرفِ زمینهچینی یک دنیای سینمایی کند، بلافاصله سراغِ ایدهی جذابِ اصلیاش رفت. یکی از مهمترین ویژگیهای «جومانجی ۲» این است که قسمت اول را بازسازی نمیکند و داستانِ اصلیاش را برای قسمتِ بعدی کنار نمیگذارد. اکثرِ ریبوتهای شکستخوردهای که اخیرا داشتهایم در حالی با تیزرِ جذابی برای قسمتِ بعدی به اتمام میرسند که قسمت اول با روایتِ همان داستانی که همه از قبل میدانستند، آنقدر عقبمانده و خستهکننده ظاهر میشود که دیگر آن فیلم در گیشه مورد استقبال قرار نمیگیرد که شانسی برای پرداخت به ایدهی جدیدش در دنباله داشته باشد. بعد از اینکه ریبوت توانست نظر مردم را جلب کند و جای پای مجموعه را سفت کند، آن وقت سازندگان میتوانند از قسمتهای بعدی شروع به زمینهچینی قسمتهای بعدی کنند. ولی تا وقتی که هنوز نقد روی هوا است، نباید خودشان را درگیر نسیه کنند. حرکتی که «جومانجی: مرحلهی بعد» با زمینهچینی «جومانجی ۴» انجام میدهد، درست شبیه به کاری است که «دنیای ژوراسیک: پادشاهی سقوطکرده» انجام داد: هر دو تازه وقتی از دومین دنبالهشان مطمئن شدند، شروع به زمینهچینی آن در قسمتِ قبل کردند. و حالا باتوجهبه افتتاحیهی ۶۰ میلیون دلاری «مرحلهی بعد»، «جومانجی ۴» تضمین شده است.
نکتهی جالبِ ماجرا این است که «جومانجی» یکجورهایی اولین باری است که یک مجموعهی درجه دو پس از ریبوت شدن، به یک موفقیتِ درجهیکِ بیحرف و حدیث تبدیل شده است. منهای ریبوتِ «هالووین» در بینِ فیلمهای ترسناک که این مجموعه را از پسزمینهی باکس آفیس، به جمعِ ستارگانِ باکس آفیس وارد کرد، تقریبا نمونهی دیگری از ریبوتی که یک برند را از لحاظِ تجاری شکوفا کرده باشد وجود ندارد. البته که ریبوتهای موفقِ بسیاری همچون «استار ترک»، «نیرو برمیخیزد»، «بتمن آغاز میکند»، «مرد عنکبوتی: بازگشت به خانه»، «کازینو رویال» و «دنیای ژوراسیک» داشتهایم؛ اما آنها ریبوتهایی هستند که فرنچایزهایی که سابقا از کلهگندههای باکس آفیس بودهاند را برداشتهاند و آنها را حداقل برای مدت محدودی دوباره سطحِ اول باکس آفیس بازگرداندهاند. قسمت اولِ «جومانجی» اما فیلمی بود که اکثرا بهدلیلِ رابین ویلیامز و جلوههای کامپیوتری انقلابیاش در آن زمان، ۱۰۰ میلیون دلار در سال ۱۹۹۵ فروخت. نزدیکترین چیزی که به «جومانجی» داریم، سری «سریع و خشن» است؛ محصولِ یونیورسال کار خودش را بهعنوان مجموعهای از بیموویهایی که خیلی بهتر از انتظارات در گیشه ظاهر شدند شروع کرد و بعد به مجموعهی طرازِ اولی پوست انداخت که با امثال «جیمز باند»ها و «مأموریت غیرممکن»ها و کلا هر چیزی که جزیی از دنیای سینمایی مارول، بازسازیهای لایو اکشن دیزنی با «جنگ ستارگان» نیست، رقابت میکند. «جومانجی: به جنگل خوش آمدید» کماکان از زمانِ «ترنسفورمرها: عصر انقراض»، محصولِ پارامونت در سال ۲۰۱۴، پُرفروشترین فیلم غیردیزنی/غیریونیورسالی/غیرکامیکبوکی باکس آفیس است. «مرحلهی بعدی» با افتتاحیهی ۶۰/۱ میلیون دلاریاش، اگر عملکردی شبیه به فیلمهای «هابیت» یا «روگ وان» داشته باشد، میتواند ۲۱۶ میلیون دلار بفروشد و اگر اکرانی نزدیک به «شرلوک هولمز: بازی سایهها» (۱۸۶ میلیون از ۳۹ میلیون افتتاحیه)، «زنان چه میخواهند» (۱۸۱ میلیون از ۳۳ میلیون افتتاحیه) و «یازده یار اوشن» (۱۸۳ میلیون از ۳۸ میلیون افتتاحیه) داشته باشد، فروشِ نهایی ۲۸۶ تا ۳۳۰ میلیون دلاریاش پیشبینی میشود. به احتمال بسیار زیاد «مرحلهی بعدی» میرود تا به پُرفروشترین فیلم گیشهی آمریکای شمالی امسال که متعلق به دیزنی، مارول یا دیسی نیست تبدیل شود و حتی این شانس را دارد تا «هابز و شاو»(۷۵۹ میلیون دلار) را هم در گیشهی جهانی پشت سر بگذارد. این در حالی است که «مرحلهی بعدی» تاکنون ۲۱۳ میلیون دلار در سراسر دنیا فروخته است. درنهایت وقتی حرف از «مرحلهی بعدی» میشود، داریم دربارهی فیلمی صحبت میکنیم که یک دنبالهی ۱۲۰ میلیون دلاری صحبت میکنیم که ۶۰/۱ میلیون دلار بهعنوان افتتاحیه کسب کرده که عملکردِ غیرقابلتصوری برای یک فیلمِ لایو اکشن در این دوره و زمانه است. کاری که این فیلم انجام داده مثل این است که «سه ایکس: بازگشت زندر کیج» امثال «اسپکتر» یا «سریع و خشن ۸» را به مبارزه میطلبید. سونی هماکنون در قالب «جومانجی» مجموعهی درجهیکی دارد که علاوهبر اینکه شامل ابرقهرمانان نمیشود، بلکه آنقدر قلدر است که مجبور نیست سرش را دربرابرِ دیزنی پایین بیاندازد.
دومین تازهاکرانِ این هفته اما «ریچارد جول» (Richard Jewell)، جدیدترین ساختهی کلینت ایستوود است که اکرانش را با کسب ۵ میلیون دلار افتتاحیه آغاز کرد. این درامِ کم و بیش تحسینشده حول و حوشِ واقعهی بمبگذاری پارک اُلمپیک در سال ۱۹۹۶ میچرخد و به مامورِ حراستی میپردازد که پس از اینکه مقامات را از بستهای که به آن مشکوک شده با خبر میکند، خود به مظنونِ بمبگذاری تبدیل میشود. «ریچارد جول» یکی از بدترین افتتاحیههای گستردهی کارنامهی کارگردانی کلینت ایستوود را دارد. البته راستش را بخواهید فیلمهای ایستوود معمولا فقط زمانی بهطور گسترده مورد استقبال قرار میگیرند که شامل تام هنکس در نقش کاپیتان سالی یا بردلی کوپر در نقش کریس کایل باشند؛ گروه بازیگران «ریچارد جول» اما از پاول والکر هاوزر، سم راکول، جان هـم و اُلیویا واید تشکیل شده است؛ نتیجه شکست دیگری در سال ۲۰۱۹ برای برادران وارنر است. این فیلم به جمع «نابینا شده توسط نور»، «کیچن» و «سُهره» بهعنوان یکی دیگر از فیلمهای غیربلاکباستری این استودیو که با سالنهای خالی از تماشاگر مواجه شده اضافه میشود. جالب است که تنها فیلمهایی که به نجاتِ برادران وارنر شتافتهاند، «آن: فصل دوم» و «جوکر»، دو فیلمِ بزرگسالانهشان دربارهی دلفکهای قتل بوده است؛ چرا که حتی «دکتر اسلیپ» هم در مقایسه با بودجهی ۴۵ میلیون دلاریاش، عملکردِ قابلتعریفی نداشت. سومین تازهاکرانِ این هفته اما «کریسمس سیاه» (Black Christmas)، محصولِ بلامهوس و یونیورسال است که به افتتاحیهی افتضاحِ ۴ میلیون و ۴۷۰ هزار دلار دست یافت. این فیلم که بازسازی کودکپسندانهی فیلم اسلشرِ مشهورِ باب کلارک از سال ۱۹۷۴ است، قبلا یکبار در سال ۲۰۰۶ در قالب یک فیلمِ اسلشرِ بزرگسالانهی شدیدا خشونتبار بازسازی شده بود. «کریسمس سیاه» گرچه فقط با ۵ میلیون دلار بودجه تهیه شده، اما این چیزی از ماهیتِ اسفناکِ این افتتاحیه نمیکاهد. این فیلم بعد از «آخرین کریسمس« (که البته بهتازگی از مرز ۱۰۰ میلیون فروش جهانی از ۳۰ میلیون بودجه عبور کرد)، دومین فیلم کریسمسی یونیورسال در سالِ ۲۰۱۹ است که عملکردِ ناامیدکنندهای داشته است. اگر «گربهها» بهعنوانِ آخرینِ اکرانشان در ۲۰۱۹ نتواند با استقبال مواجه شود، آن وقت یونیورسال، امسال را با شکستهای متوالی به سرانجام خواهد رساند. اما در بینِ اکرانهای محدود «جواهرات تراشنخورده» (Uncut Gems)، جدیدترین فیلمِ برادران سدفی با بازی آدام سندلر را داشتیم که ۵۲۸ هزار و ۴۹۸ دلار کسب کرد که بهمعنی میانگین سینما به سینمای عالی ۱۰۵ هزار دلار است. این آمار، آن را در جایگاه نوزدهم بهترین میانگین سینما به سینمای تاریخ، بهترین میانگین سینما به سینمای تاریخِ استودیوی A24 و دومین میانگین سینما به سینمای برتر امسال پشت سر «انگل» قرار میدهد. در همین حین، فاکس سرچلایت هم «زندگی پنهان» (Hidden Life)، درام جنگ جهانی دومی ترنس مالیک را در پنج سینما روی پرده فرستاد و این فیلم ۵۲ هزار دلار کسب کرد. درنهایت، «بمب» (Bombshell)، محصولِ لاینزگیت، فیلم پُرستارهای که داستان رسوایی جنسی رئیسِ فاکس نیوز را روایت میکند در چهار سینما اکران شد و به درآمدِ فوقالعاده خوب ۳۱۲ هزار دلار دست یافت که بهمعنی میانگین سینما به سینمای ۷۸ هزار و ۲۵ دلار است. این فیلم که شارلیز ترون، نیکول کیدمن، مارگو رابی و جان لیثگو را در گروه بازیگرانش دارد، اکرانِ گستردهاش را از بیستم دسامبر همراهبا «گربهها» و «جنگ ستارگان: ظهور اسکایواکر» شروع خواهد کرد.
- گزارش باکس آفیس: دلیل عملکردِ ناامیدکننده فیلمهای اخیر سوپرمن در گیشه چیست؟
- گزارش باکس آفیس: جوکر، واندر وومن و آکوآمن چگونه فکر دنیاهای سینمایی را از سر دیسی بیرون کردند؟
- گزارش باکس آفیس: چرا «جوکر» یک میلیاردی شدنش را مدیون جیمز باند و واندر وومن است؟
- گزارش باکس آفیس: نقطه مشترک «ظهور اسکایواکر» با «شوالیهی تاریکی» و «اونجرز» چیست؟
- گزارش باکس آفیس: آیا موفقیت «جوکر» آغازگر دوران جدیدی از سینمای ابرقهرمانی خواهد بود؟
- گزارش باکس آفیس: چرا «کاپیتان آمریکا: سرباز زمستان» تاثیرگذارترین فیلم در موفقیتِ مارول در گیشه بود؟
- باکس آفیس: محاسبه سود و زیان خالص بلاکباسترهای سال ۲۰۱۸
- گزارش باکس آفیس: پیشبینی درآمد «جنگ ستارگان: ظهور اسکایواکر» در بدترین و بهترین حالتِ ممکن
در زمینهی فیلمهای قدیمی جدول انیمیشن «فروزن ۲» (Frozen II) را در جایگاه دوم جدول داریم که بالاخره از مرز یک میلیارد دلار درآمدِ جهانی عبور کرد. این فیلم این آخرهفته ۱۹ میلیون و ۲۰۰ هزار دلار در خانه و ۵۵ میلیون و ۷۰۰ هزار دلار در کشورهای خارجی فروخت که بهمعنی درآمدِ جهانی ۷۴ میلیون و ۹۰۰ هزار دلاریاش است. این رقم مجموعِ فروشِ خانگیاش را به ۳۶۶ و نیم میلیون دلار (بالاتر از «کتاب جنگل») و فروشِ خارجیاش را به ۶۶۶ میلیون دلار میرساند که بهمعنی درآمدِ جهانی یک میلیارد و ۳۲ میلیون دلاریاش است. درآمد خارجی عالی این فیلم بهتنهایی قادر خواهد بود تا آن را به درآمدِ جهانی یک میلیارد و ۲۷۶ میلیون دلاری قسمت اول «فروزن» نزدیک کند و اگر هم این فیلم از رسیدن به درآمدِ قسمت اول شکست خورد میتوانید بازار ژاپن را مقصر بدانید. «فروزن ۲» شاید تاکنون ۶۷ میلیون دلار در ژاپن فروخته که درآمدِ قابلتوجهای است، اما این رقم کیلومترها از درآمدِ دیوانهوارِ ۲۴۷ میلیون دلاری قسمت اول در این کشور فاصله دارد. تحلیلگران درآمدِ نهایی ۴۱۵ میلیونی «فروزن ۲» در خانه و یک میلیارد و ۲۰۰ میلیونیاش را در دنیا پیشبینی میکنند. پس حتی اگر این فیلم از پیشی گرفتن از قسمت اول باز بماند، کماکان موفقیتِ غولآسایی حساب میشود و به محض اینکه درآمد یک میلیارد و ۱۰۰ میلیون دلاری «مینیونها» را پشت سر بگذارد، به پُرفروشترین انیمیشنِ دنبالهی گیشهی جهانی تبدیل خواهد شد. در جایگاه سوم «چاقوکشی» (Knives Out)، محصولِ لاینزگیت را داریم که ۹ میلیون و ۲۵۰ هزار دلار در سومین آخرهفتهاش کسب کرد و به مجموعِ ۷۸ میلیون و ۹۲۰ هزار دلار در گیشهی خانگی دست یافت. ساختهی رایان جانسون تا حالا ۱۶۲ میلیون و ۲۰۰ هزار دلار در دنیا فروخته است. این فیلم در این نقطه باتوجهبه اینکه برخی از مدعیانِ باکس آفیس را پشت سر خواهد گذاشت، میرود تا به یکی از آن مدعیانِ غیرمنتظرهی اسکار تبدیل شود. «چاقوکشی» نهتنها نقدهای فوقالعاده، سروصدای رسانهای قوی و دوامِ درازمدت دارد، بلکه همین روزها «فورد علیه فِراری» (۱۸۴ میلیون دلار) را نیز پشت سر خواهد گذاشت. «فورد علیه فِراری» (Ford v Ferrari)، محصولِ فاکس/دیزنی در حالی تاکنون ۹۸/۲ میلیون دلار در خانه فروخته که «جوجو ربیت» (Jojo Rabbit)، محصولِ فاکس سرچلایت از مرز ۲۰ میلیون دلار عبور کرده است. هر دو فیلم فقط به خاطر اینکه فیلمهای تجاری عامهپسندِ تحسینشدهای هستند، فعلا جزو مدعیانِ اسکار حساب میشوند. در جایگاه هفتم «کویین و اسلیم» (Queen & Slim) جای دارد که ۳ میلیون و ۵۲۰ هزار دلار در سومین آخرهفتهاش فروخت و به مجموعِ ۱۷ روزهی ۳۳ میلیون و ۱۰۰ هزار دلار دست یافت. ردهی هشتم متعلق به «یک روز زیبا در محله» (A Beautiful Day in the Neighborhood) است که ۳ میلیون و ۳۷۰ هزار دلار در چهارمین آخرهفتهاش کسب کرد و به مجموعِ ۲۴ روزهی ۴۹ میلیون و ۳۴۵ هزار دلار دست پیدا کرد. راستی، «جوکر» هم تا حالا یک میلیارد و ۶۰ میلیون دلار در دنیا فروخته است. این رقم آن را در گیشهی جهانی بالاتر از «بتمن» (۴۱۱/۵ میلیون دلار)، «جاستیس لیگ» (۶۵۷/۹ میلیون دلار)، «مرد پولادین» (۶۶۸ میلیون دلار)، «جوخهی انتحار» (۷۴۶/۸ میلیون دلار)، «واندر وومن» (۸۲۱/۸ میلیون دلار)، «بتمن علیه سوپرمن» (۸۷۳/۶ میلیون دلار)، «شوالیهی تاریکی» (یک میلیارد و ۵ میلیون دلار) و پایینتر از «شوالیهی تاریکی برمیخیزد» (یک میلیارد و ۸۵ میلیون دلار) و «آکوآمن» (یک میلیارد و ۱۴۸ میلیون دلار) در جایگاه سوم پُرفروشترین فیلمهای دیسی در دنیا قرار میدهد. درآمدِ ۳۳۳ میلیون دلاری ساختهی تاد فیلیپس در گیشهی خانگی هم آن را بالاتر از «جاستیس لیگ» (۲۲۹ میلیون دلار)، «بتمن» (۲۵۱/۲ میلیون دلار)، «مرد پولادین» (۲۹۱ میلیون دلار)، «جوخهی انتحار» (۳۲۵/۱ میلیون دلار)، «بتمن علیه سوپرمن» (۳۳۰/۴ میلیون دلار) و پایینتر از «آکوآمن» (۳۳۵/۱ میلیون دلار)، «واندر وومن» (۴۱۲/۶ میلیون دلار)، «شوالیهی تاریکی برمیخیزد» (۴۴۸/۱ میلیون دلار) و «شوالیهی تاریکی» (۵۳۳/۳ میلیون دلار) در جایگاه پنجمِ پُرفروشترینهای دیسی در خانه جای میگیرد. انتظار نمیرود که «جوکر» در روزهای باقی مانده از اکرانش بتواند تغییری در این ردهبندی ایجاد کند.
اما شاید مهمترین خبرِ باکس آفیسی هفتهی گذشته، اعلامِ زمانِ اکرانِ «ماتریکس ۴» (Matrix 4) در بیست و یکم ماه مِی سال ۲۰۲۱ توسط برادران وارنر بود؛ این خبر بهتنهایی هیجانانگیز است، اما چیزی که آن را هیجانانگیزتر کرد این است که این روز دقیقا برابر با روزی است که «جان ویک ۴» (John Wick 4)، محصولِ لاینزگیت روی پردهی سینماها خواهد رفت. با اینکه رویارویی دوتا از پُرطرفدارترین نقشهای کیانو ریوز در میدانِ نبردِ گیشهها جذاب خواهد بود، اما تحلیلگران اعتقاد دارند احتمالِ اینکه لاینزگیت تاریخ اکرانِ «جان ویک ۴» را به زمانِ دیگری تغییر بدهد زیاد است؛ هم به خاطر اینکه درگیری کیانو ریوز با این دو پروژه ممکن است تولیدِ «جان ویک ۴» را با تأخیر مواجه کند و هم به خاطر اینکه احتمالا خودِ کیانو ریوز دوست ندارد تا قسمتِ چهارمِ دوتا از بزرگترین اکشنهای کارنامهاش در یک روز اکران شوند. بالاخره شاید ما طرفداران دوست داشته باشیم چنین واقعهی منحصربهفردی به وقوع بپیوندد، ولی استودیوهایی که میلیونها دلار روی ساختِ این فیلمها سرمایهگذاری کردهاند به چیزی که بیشتر از دیدنِ نبردِ کاراکترهای فیلمهای کیانو ریوز علاقه دارند، فراهم کردنِ شرایطِ امنی برای فروشِ هرچه بهترِ فیلمهایشان است. خلاصه اگر این اتفاق بیافتد و این دو فیلم همزمان اکران شدند باید تعجب کنیم. اما اگر نه برادران وارنر و نه لاینزگیت عقبنشینی نکردند، آن وقت چه میشود؟ کدامیک از آنها منهای خودِ کیانو ریوز که برندهی واقعی این نبرد خواهد شد، برنده خواهد بود؟ اگرچه «ماتریکس» برندِ تاریخی و بزرگی است، ولی «جان ویک» را هم نباید دستکم بگیریم. هر دو نقاط قوت و ضعفِ خودشان را خواهند داشت. «جان ویک ۴» که دنبالهی کلیفهنگرِ «جان ویک ۳» خواهد بود، در حالی حضورِ پُرقدرتی در گیشهی خانگی خواهد داشت که مجموعهی «ماتریکس» هم زمانی به سرانجام رسید که افراد زیادی به دنبالههایش اهمیت نمیدادند. «ماتریکس» با قسمتِ دوم مجموعه به نقطهی اوجِ فروشش رسید. «ماتریکس: بارگزاری مجدد» پس از عملکردِ بادوامِ قسمت اول (۱۷۱ میلیون دلار خانگی از ۳۷ میلیون افتتاحیه چهارشنبه تا یکشنبه)، به یکی از آن دنبالههای انفجاری که پتانسیلِ تجاری مجموعه را آزاد میکنند تبدیل شد. اما «ماتریکس: بارگزاری مجدد» که به ۲۷۹ میلیون دلار در خانه و ۷۴۲ میلیون دلار در دنیا دست پیدا کرده بود (از ۱۳۴ میلیون افتتاحیهی پنجشنبه تا یکشنبه)، با فیلم سوم دچار افتِ فروشِ شدیدی شد؛ «ماتریکس: انقلابها» شش ماه بعد از قسمت دوم اکران شد و ۱۳۴ میلیون دلار در خانه و ۴۲۴ میلیون دلار در دنیا (از ۸۴ میلیون دلار افتتاحیهی چهارشنبه تا یکشنبه) کسب کرد. اما از طرفِ دیگر مجموعهی «جان ویک» در طولِ عمرش فقط در حال تجربه کردنِ رشدِ فروشهای شگفتانگیزی بوده است. درواقع رشدِ فروشی که سهگانهی «جان ویک» تجربه کرده در تاریخِ باکس آفیس بیسابقه است. هیچِ مجموعهی مُدرنی، نه حتی سهگانهی «کاپیتان آمریکا» در حد رشدِ فروشِ دنباله به دنبالهی «جان ویک» ظاهر نشده است؛ حتی سری «کاپیتان آمریکا» هم فقط در حالی به «جان ویک» نزدیک شده است که با «کاپیتان آمریکا: سرباز زمستان» و «کاپیتان آمریکا: جنگ داخلی»، تغییراتِ بسیاری نسبت به قسمت اول کرد و شاملِ عناصرِ ارزش افزودهی زیادی درکنارِ کاپیتان آمریکا میشدند.
سری «جان ویک» در حالی در طول هر سه قسمت، پای همان ایدهی اورجینالش که «تماشای قتلعام آدمبدها توسط کیانو ریوز» است پایبند مانده است که «کاپیتان آمریکا: جنگ داخلی» با وجود گردهمایی نیم بیشتری از کاراکترهای قدیمی مارول و معرفی کاراکترهای جدیدی مثل بلک پنتر و مرد عنکبوتی، بیش از فیلمِ مستقل کاپیتان آمریکا، حکمِ کراساوری در مایههای «اونجرز» را داشت. سری «جان ویک» کارش را با کسب ۴۳ میلیون دلار در خانه و ۸۶ میلیون دلار در دنیا در سال ۲۰۱۴ شروع کرد، با کسب ۹۲ میلیون دلار در خانه و ۱۷۱ میلیون دلار در دنیا در سال ۲۰۱۷ ادامه داد و با کسب ۱۷۳ میلیون دلار در خانه و ۳۲۶ میلیون دلار در دنیا در سالِ ۲۰۱۹ سهگانهاش را کامل کرد. در مقایسه، «کاپیتان آمریکا: جنگ داخلی» (که درواقع حکم «اونجرز ۲/۵» یا «مرد آهنی ۴» را داشت) در حالی فقط ۳/۱۱ برابرِ درآمدِ ۳۷۰ میلیون و ۶۰۰ هزار دلاری «اولین انتقامجو» در دنیا فروخت که «جان ویک ۳»، ۳/۷۹ برابر درآمدِ جهانی ۸۶ میلیون دلاری قسمت اول کسب کرد. البته که این احتمال وجود دارد «جان ویک» با قسمت سوم به نقطهی اوجِ پتانسیلهای فروشش رسیده باشد و قسمتِ چهارم نتواند این رشدِ را حفظ کند، اما در حال حاضر، سری «جان ویک» چه از لحاظ کیفیت هنری و چه از لحاظ استقبالِ تجاری، هر سه ضربهاش را گل کرده است. به عبارت دیگر، سری «جان ویک» با اعتمادبهنفس و با اطمینانخاطرِ کامل سراغِ قسمت چهارم میرود. اما «ماتریکس ۴» بهعنوانِ فیلمی که شخصا دوست دارم آن را به خاطر اینکه همیشه برای دیدنِ کارهای جدید خواهران واچوفسکی آماده هستم، ببینم، از لحاظِ تجاری در وضعیتِ واضحی قرار ندارد؛ «ماتریکس» از آن ریبوتهایی است که نهتنها مثل «هالووین ۲۰۱۸» ارزانقیمت نخواهد بود، بلکه حتی اگر با درجهبندی سنی کودکپسندانه عرضه شود، باز الزاما فیلمی نیست که در حد و اندازهی «دنیای ژوراسیک» یا «نیرو برمیخیزد» برای کلِ خانواده مناسب باشد. اگرچه تاریخِ باکس آفیس ثابت کرده است که ساختنِ دنبالههایی که با قسمتهای قبلی ارتباط دارند، استراتژی موفقتری در مقایسه با کاملا بازسازی و کاملا ریبوت کردنِ مجموعهی اصلی است، اما واقعیت این است که به اندازهی هر موفقیتی مثل «کرید»، شکستی مثل «روز استقلال: بازخیز» هم وجود دارد؛ به اندازهی هر «جومانجی: به جنگل خوش امدید»، یک «مردان سیاهپوش: بینالمللی» هم وجود دارد؛ به اندازهی هر «هالووین»، یک «بلید رانر ۲۰۴۹» هم وجود دارد. بخشِ قابلتوجهای از موفقیتِ تجاری «ماتریکس ۴» به کیفیتِ هنریاش بستگی دارد که در حال حاضر سختترین چیزی است که میتوان پیشبینی کرد. خصوصیتِ برتر «جان ویک» نسبت به «ماتریکس» این است که «جان ویک» در حالی هماکنون بهعنوان چیزی که سینماروها دوستش دارند در ذهنشان تازه است که «ماتریکس» یادآورِ مجموعهای است که زمانی در گذشته دوستش داشتند. اگر «جان ویک» مجموعهای است که مردم خاطرهی بدی از قسمتِ اخیرش ندارند، «ماتریکس» مجموعهای است که اکثرِ سینماروها دلِ خوشی از قسمتِ آخرش نداشتند.
اگر «جان ویک» مجموعهای است که سابقهی درخشانی در دنبالهسازی دارد، «ماتریکس» مجموعهای است که هر چیزی که مربوطبه دنبالههایش میشود، جزِ محبوبترین و قویترین خصوصیاتش نیست
اگر «جان ویک» مجموعهای است که پُرطرفدار آغاز شد و پُرطرفدارتر ادامه پیدا کرد و طرفدارانش را حفظ کرد، «ماتریکس» مجموعهای است که پُرطرفدار آغاز شد، اما بعد از قسمتِ اول در حفظِ طرفدارانش شکست خورد. اگر «جان ویک» مجموعهای است که سابقهی درخشانی در دنبالهسازی دارد، «ماتریکس» مجموعهای است که هر چیزی که مربوطبه دنبالههایش میشود، جزِ محبوبترین و قویترین خصوصیاتش نیست. اما نقطهی ضعفِ «جان ویک» این است که در حالی این مجموعه جای پایش را در گیشهی خانگی سفت کرده است که هنوز رشدِ فروشش در کشورهای خارجی به اندازهی گیشهی خانگی عالی نبوده است. «جان ویک ۳» در حالی ۱۷۳ میلیون دلار در خانه فروخت (یکی از پُرفروشترین اکشنهای بزرگسالانهی این نسل) که فقط ۳۲۶ میلیون دلار در دنیا یا ۱۵۳ میلیون دلار در گیشهی خارجی فروخت. هماکنون «جان ویک ۳» ۵۲ درصد از درآمدش را از خانه و ۴۷ درصد از آن را از کشورهای خارجی به دست میآورد. اما احتمالا لاینزگیت امیدوار است که با «جان ویک ۴»، آن را هرچه بیشتر به استانداردِ ۳۳ درصد از خانه و ۶۷ درصد از کشورهای خارجی نزدیکتر کند. مسئله این است که اگر «جان ویک ۴» قصد دارد عملکردش را در کشورهای خارجی بهبود ببخشد، اکرانِ همزمانش با «ماتریکس ۴» که حضورِ قدرتمندی در کشورهای خارجی خواهد داشت، به ضررش تمام خواهد شد. نقطهی قوتِ «جان ویک ۴» اما بودجهاش است. حتی اگر این فیلم بودجهای ۱۰۰ میلیون دلاری داشته باشد (در مقایسه با ۳۰ میلیون برای قسمت اول، ۴۰ میلیون برای قسمت دوم و ۷۵ میلیون برای قسمت سوم)، این مجموعه آنقدر ارزانقیمت است که برای به دست آوردنِ درآمدی در مقایسه با بودجهاش، نیاز به تاریخِ اکرانِ بهخصوصی ندارد. «جان ویک» مجموعهای است که در اواخر اکتبر (درکنار فیلم ترسناک «ویجی»)، اوایل فوریه (درکنار «پنجاه طیف تاریکتر» و «لگو مووی ۲») و اواسط ماه می (لابهلای «اونجرز: بازی پایانی»، «پوکمون: کاراگاه پیکاچو»، «علاالدین» و «گودزیلا: پادشاه هیولاها») دوام آورده است و شکوفا شده است. این یعنی با مجموعهی انعطافپذیری طرفیم که میتواند در هر زمانیکه اکران شود گلیم خودش را از آب بیرون بکشد. برخلافِ «ماتریکس ۴» بهعنوانِ یک بلاکباسترِ علمی-تخیلی پُرخرج که به بهترین زمان تابستان برای به دست آوردن بهترین شانس ممکن برای شکوفایی نیاز دارد، «جان ویک» گزینههای بیشتری دارد. اگرچه دیدنِ نبردِ همزمان قسمتِ جدید بزرگترین اکشنهای کیانو ریوز جذاب است، اما اگر از کسانی هستید که دوست دارید از هالیوود فیلمهای متنوعتری به جز دنیاهای سینمایی دیسی و مارول را ببیند، اکرانِ جداگانهی «ماتریکس ۴» و «جان ویک ۴» از لحاظِ آیندهی فیلمهای غیرابرقهرمانی بهتر است. اینکه هر دوی این فیلمها جدا از یکدیگر به شکوفایی برسند، بهتر از این است که یکی از آنها دیگری را ضربهفنی کند. شکوفایی جداگانهی آنها در حالی میتواند به معنای دیدنِ فیلمهای بیشتری از این مجموعهها یا فیلمهای غیرابرقهرمانی بیشتری از هالیوود باشد که نابودی یکی توسط دیگری، آیندهی این مجموعهها را در موقعیتِ نامطمئنی رها میکند. درنهایت همانطور که رویارویی «بتمن علیه سوپرمن» و «کاپیتان آمریکا: جنگ داخلی» یا «در جستجوی دوری» و «چگونه اژدهایتان را تربیت کنید ۳» هیچوقت به وقوع نپیوست، احتمالِ رویارویی نئو و جاناتان ویک هم دور از انتظار است. اما اگر هیچکدام از این استودیوها عقبنشینی نکردند، در حال حاضر بدون اینکه چیزی از «ماتریکس ۴» بدانیم، احتمالِ پیروزی «جان ویک» حداقل در گیشهی آمریکای شمالی بیشتر است. بالاخره «ماتریکس ۴» در حالی دوباره باید خودش را به سینماروها ثابت کند، در حالی باید دوباره ارتشش را گردهم بیاورد که «جان ویک ۴» سرحال و قبراق روی پردهی سینماها خواهد رفت.
نظرات