گزارش باکس آفیس: ویروس کرونا چه تاثیری روی فروش فیلمهای ۲۰۲۰ خواهد گذاشت؟
گزارش باکس آفیسِ این هفته را با فیلمِ ویدیوگیمی «سونیکِ خارپشت» (Sonic the Hedgehog) شروع میکنیم که صدرجدول را در آخرهفتهی روزِ رئیسجمهور با کسب ۵۸ میلیون دلار در جریانِ افتتاحیهی جمعه تا یکشنبهاش و ۷۰ میلیون دلار در جریانِ افتتاحیهی جمعه تا دوشنبهاش کسب کرد؛ این رقم بالاتر از افتتاحیهی جمعه تا دوشنبهی ۵۴ میلیون و ۳۰۰ هزار دلاری «پوکمون: کاراگاه پیکاچو»، بزرگترین افتتاحیهی تاریخِ فیلمهای ویدیوگیمی حساب میشود؛ البته «سونیک» با احتساب نرخ تورم جایی پایینتر از «توم ریدر» (۴۷ میلیون در سال ۲۰۰۱ / ۷۷ میلیون در به نرخ امروز)، در جایگاه دوم بهترین افتتاحیههای فیلمهای ویدیوگیمی جای میگیرد. گرچه نقدهای نسبتا خوبِ این فیلم بهعلاوهی این حقیقت که مخاطبانِ بزرگ و کوچک به دیدنِ فیلم سینمایی سونیک علاقه داشتند در موفقیتش تأثیرگذار بودند، اما شاید مهمترین دلیلِ موفقیتِ این فیلم را باید در جنجالهای پیش از اکرانش جستجو کرد؛ جنجالهایی که تصادفا از چیزی که به ضررِ فیلم بود، به چیزی که درنهایت به نفعِ فیلم تمام شد تبدیل شدند. بله، منظورم طراحی ترسناک و واقعگرایانهی شخصیتِ سونیک بود که پس از انتشارِ اولین تریلر فیلم، سروصدای منفی گستردهای در سراسرِ اینترنت به راه انداخت. داد و بیدادِ طرفداران باعثِ تصمیمِ استودیو برای بهبودِ مشکل و عقب افتادنِ تاریخِ اکرانِ فیلم منجر شد که درنهایت خیلی به نفعِ فیلم تمام شد. اگر یادتان باشد، اولین تریلرِ «سونیک» که شامل نسخهی انسانگونهتری از این کاراکتر میشد در اواخرِ ماه آوریلِ سال ۲۰۱۹ منتشر شد که بلافاصله با خشمِ کاربرانِ اینترنت مواجه شد. البته که این روزها همهچیز با واکنشها و خشمهای خودش مواجه میشود، اما موجِ بیامان و گستردهی مخالفتِ طرفداران و غیرطرفداران با طراحی سونیک آنقدر قوی بود که جف فاولر، کارگردانِ فیلم ازطریقِ توییتر به مردم اطمینان داد که آنها طراحی سونیک را با هدفِ همخوانی با نسخهی ویدیوگیمی این کاراکتر تغییر خواهند داد. گرچه جمعیتِ آنلاین همیشه نمایندهی عموم مردم نیستند و این عموم مردم هستند که موفقیت یا عدم موفقیتِ یک فیلم را مشخص میکنند، اما اینبار حتی بچهها هم دل خوشی از طراحی سونیک نداشتند. اینبار قضیه دربارهی بزرگسالانی که فریاد میزدند فیلم تحسینشده و یک میلیارد و ۳۳۳ میلیون دلاری «آخرین جدای» باعث نابودی «جنگ ستارگان» شده است نبود. واقعیت این بود که طراحی سونیک به اندازهی پیکاچو، پیتر خرگوشه یا بچه یودا بامزه و دوستداشتنی نبود.
بعضیوقتها از یک طرف بزرگسالان، چهرههای غیرطبیعی و ترسناکِ کاراکترهای انیمیشنِ «قطار سریعالسیرِ شرق» را به سخره میگیرند، اما از طرف دیگر بچهها و عموم مردم در فصلِ کریسمس به تماشای آن رفتند و آن را به یکی از فیلمهای کریسمسی محبوب تاریخ تبدیل کردند. اما ماجرای «سونیک» با «قطار سریعالسیر شرق» فرق میکرد. اینبار حتی کسانی که معمولا اهمیتی به اینجور چیزها نمیدهند هم متوجهاش شده بود. اینبار حتی بچههایی که قرار است همراهبا والدینشان مخاطبانِ اصلی «سونیک» را تشکیل بدهند، متوجهی ایراداتِ طراحی این کاراکتر شده بودند. بنابراین پارامونت و سگا بلافاصله تصمیم گرفتند انیمیشنهای شخصیتِ اصلی فیلمشان را تغییر بدهند؛ تصمیمی که گفته میشود حدود ۵ میلیون دلار آب خورد و بودجهی ۹۰ میلیون دلاری فیلم را به ۹۵ میلیون دلار افزایش داد. خلاصه اینکه ۵ میلیون دلار بهای اندکی برای اطمینان حاصل کردن از درست و دقیق و بامزه به نظر رسیدنِ سونیک بود. ما نمیدانیم آیا کسانی که موهای تنشان از طراحی اورجینالِ سونیک سیخ شده بود، آیا حتی بدون تغییرِ وضعیتِ شخصیتِ اصلی فیلم، در آخرهفتهی افتتاحیه به دیدنِ فیلم میآمدند یا نه. بالاخره اگر یادتان باشد ما در حالی از طراحی دوباره شخصیتهای اصلی ریبوتِ «لاکپشتهای نینجا» توسط پارامونت خشمگین شدیم و گله و شکایت کردیم که این فیلم با وجودِ نقدهای ضعیفی که دریافت کرد، به ۶۵ میلیون دلار افتتاحیه در تابستانِ ۲۰۱۴ دست یافت. به هر حال، جنجالهای ناشی از اولینِ تریلرِ «سونیک»، باعث درست و راستی کردنِ طراحی شخصیتِ اصلی فیلم و عقب افتادنِ سهماههی تاریخِ اکرانِ فیلم شد. کارِ «سونیک» که در ابتدا قرار بود در پانزدهم نوامبر ۲۰۱۹ اکران شد، به چهاردهم فوریه ۲۰۲۰ کشیده شد؛ شاید در ابتدا این تغییرِ تاریخ اتفاقِ خاصی به نظر نمیرسید، اما درنهایت به نفعِ عملکردِ فیلم در گیشه تمام شد. درواقع پارامونت با یک تیر، دو نشان زد؛ هم آگاهانه طراحی سونیک را بهبود بخشید و هم ناآگاهانه، تاریخِ اکرانِ فیلمش را به زمانِ مناسبتری عقب انداخت. این فیلم در حالی بهلطفِ جنجالهایی که آن را در کانون توجه قرار داد و تغییرِ تاریخ اکرانش، به فیلمِ موردانتظارتری تبدیل شد که در صورت اکران در اواسط نوامبر ۲۰۱۹ هرگز اینقدر موردانتظار نمیبود. نهتنها حاشیههای فیلم باعث شدند فیلم بیش از چیزی که در حالتِ عادی میتوانست مورد بحث و گفتوگو قرار بگیرد، بلکه تغییرِ تاریخِ اکرانِ فیلم هم «سونیک» را به اولینِ فیلمِ کودکپسندانهی بزرگِ سینما پس از ماهها خشکسالی گیشهها در این زمینه تبدیل کرد.
«سونیک» در صورتی که در اواسط نوامبر اکران شد، درکنارِ ریبوتهای شکستخوردهای مثل «ترمیناتور: سرنوشت تاریک» و «فرشتگان چارلی» روی پرده میرفت. همانطور که این دو فیلم در تلاش برای سوءاستفاده از آیپیهای شناختهشدهشان شکست خوردند، این احتمال وجود داشت که «سونیک» هم بهعنوانِ یک سوءاستفادهگرِ آیپی دیگر دیده شود. همچنین حتی اگر «سونیک» با عملکردِ خوبی مواجه میشد، کماکان در دومین آخرهفتهاش با غولی به اسم «فروزن ۲» مواجه میشد و بلافاصله چپ و راست از امثالِ «جومانجی: مرحله بعد» (۱۳ دسامبر)، «جنگ ستارگان: ظهور اسکایواکر» (۲۰ دسامبر) و «جاسوسان در لباس مبدل» و «زنان کوچک» در روزِ کریسمس کتک میخورد. طراحیهای مجددِ «سونیک» در دومین تریلرِ فیلم به نمایش درآمدند؛ تریلری که از قضا در همان هفتهای که فیلم در ابتدا قرار بود اکران شود منتشر شد. تریلر دوم نهتنها به مردم اطمینان داد که سونیک شبیه به سونیک خواهد بود، بلکه تریلرِ طولانیتر دوم به مراتب تریلرِ هیجانانگیزتر و بهتری در مقایسه با اولین تیزر بود. بنابراین با آغازِ سال ۲۰۲۰، «سونیک» شبیه یک فیلمِ قابلتوجهی مفرح به نظر میرسید. مخصوصا باتوجهبه اینکه «سونیک» پس از جریانِ مداومِ فیلمهای بزرگسالانهای مثل «کینه»، «۱۹۱۷»، «پسران بد تا ابد»، «جنتلمنها»، «تیم ریتم» و «پرندگان شکاری» اکران میشد؛ بنابراین «سونیک» حکم یک بطری آب برای مسافرانِ تشنهی بیابان را داشت. «سونیک» بهعنوانِ یک فیلمِ کودکپسندانه در موقعیتِ منحصربهفردی در مقایسه با سینمای بزرگسالانهی اطرافش قرار داشت. البته که در این مدت فیلمهای کودکپسندانهی متعددی مثل «گربهها»، «دولیتل» و «جاسوسان در لباس مبدل» را داشتیم، اما هیچکدامشان یا قادر به جلبِ توجه مخاطبان نبودند یا به اندازهی کافی خودشان را بهعنوانِ رویدادهای سینمایی بچهها ثابت نکردند. بنابراین «سونیک» پس از ماهها فیلمهای کودکپسندانهی نارضایتبخش و فیلمهای بزرگسالانه، خواستنیتر از همیشه شده بود؛ درواقع اگر فیلم در اواسط نوامبر اکران میشد، اینقدر خواستنی نمیبود.
«سونیک» از همان چیزی بهره برد که شش سال پیش «لگو مووی» را به فیلمِ محبوبی تبدیل کرد؛ «لگو مووی» با کسب ۶۹ میلیون دلار بهعنوانِ افتتاحیه به این دلیل با استقبال مواجه شد، چون آن فیلم حکم اولین فیلمِ کودکپسندانهی بزرگِ سینما از زمان «فروزن» در اواخر نوامبر را داشت؛ دقیقا همین خشکسالی بود که به «جومانجی: مرحله بعد» کمک کرد پس از افتتاحیهی ۵۹ میلیونیاش در اواسط دسامبر، به ۳۰۷ میلیون دلار فروش خانگی دست پیدا کند. «سونیک» از سومین یا چهارمین فیلمِ هیجانانگیزِ ماه نوامبر ۲۰۱۹ به اولین انتخابِ سینمایی خانوادهها و کودکان در فوریه ۲۰۲۰ تغییر کرد. درنهایت، «سونیک» با نقدهای قابلقبول، تبلیغاتِ دهان به دهان قوی (امتیازِ A از تماشاگران) و بدون هیچ رقیبِ ویژهای تا زمان اکران «به پیش» (Onward) در ماه بعد، احتمالا نهتنها با عبور از ۱۵۰ میلیون دلار فروشِ خانگی، درآمدِ ۱۴۴ میلیون دلاری «کاراگاه پیکاچو» را پشت سر خواهد گذاشت تا به پُرفروشترین فیلم ویدیوگیمی گیشهی خانگی تبدیل شود، بلکه با عبور از «مورتال کامبت» (۷۰ میلیون در سال ۱۹۹۵ / ۱۴۵ میلیون به نرخ امروز)، جایی پشتسر «توم ریدر» (۱۳۱ میلیون / ۲۱۱ میلیون به نرخ امروز)، در جایگاه دوم پُرفروشترین فیلمِ ویدیوگیمی تاریخ با احتساب نرخ تورم هم قرار خواهد گرفت. اما از «سونیک» که بگذریم، دومین تازهاکرانِاین هفته «جزیره فانتزی» (Fantasy Island)، محصولِ سونی و بلامهوس است که حدود ۱۲ میلیون و ۴۰۰ هزار دلار در جریان افتتاحیهی جمعه تا یکشنبه و ۱۴ میلیون دلار در جریان افتتاحیهی جمعه تا دوشنبهاش کسب کرد. این فیلم که به دلایلِ خوبی با خشمِ بیرحمانهی منتقدان مواجه شده است، امتیازِ C منفی را از تماشاگرانش دریافت کرده است و در نتیجه، برای مدتِ زیادی دوام نخواهد آورد. سومین تازهاکرانِ این هفته «عکس» (The Photograph)، محصولِ یونیورسال است که به افتتاحیهی جمعه تا یکشنبهی ۱۲ میلیون و ۲۷۰ هزار دلار و افتتاحیهی جمعه تا دوشنبهی ۱۳ میلیون و ۴۰۰ هزار دلار دست یافت. این درامِ عاشقانه که با ۱۵ میلیون دلار بودجه تهیه شده، امتیازِ B مثبت را از تماشاگرانش دریافت کرده است. بنابراین این افتتاحیه چه در صورتی که این فیلم مثل «کویین و اسلیم» (۴۵ میلیون از ۱۷ میلیون افتتاحیه) یا «دربارهی آخرین شب» (۴۸ میلیون از ۲۷ میلیون افتتاحیه) دوام بیاورد و چه در صورتی که مثل «عشق بیانتها» (۲۳ میلیون دلار از ۱۴/۴ میلیون افتتاحیه) با کله سقوط کند، اوضاعِ بدی نخواهد داشت. آخرین تازهاکرانِ این هفته «سراشیبی» (Downhill) است که به پدری میپردازد که بعد از رویارویی با یک بهمن، خانوادهاش را ترک کرده و تنهایی فرار میکند. «سراشیبی» بازسازی انگلیسیزبانِ فیلم سوئدی «فورس ماژور» است. محصولِ استودیوی سرچلایت با کمترین سروصدای رسانهای و با نقدهای افتضاحی روی پرده رفت و امتیازِ D را از تماشاگرانش دریافت کرد. بنابراین افتتاحیهی ۴ میلیون و ۶۵۰ هزار دلاریاش غافلگیرکننده نیست. مخصوصا باتوجهبه اینکه مردم میتوانند نسخهی اورجینالِ این فیلم را که یکی از بهترین فیلمهای دو دههی اخیر سینما است را از سرویس هولو تماشا کنند.
اما در زمینهی فیلمهای قدیمی جدول برایتان از درام جنگی «۱۹۱۷» بگویم که گرچه اسکار بهترین فیلم را به «انگل» باخت، اما هنوز برنده است. ساختهی ۹۰ میلیون دلاری سم مندز با تجربهی ۱۲ درصد افت فروش، ۸ میلیون دلار دیگر به دست آورد. رقمی که محصولِ بیستاره و بزرگسالانهی یونیورسال را به ۱۴۵ میلیون و ۷۰۰ هزار دلار فروشِ خانگی و ۳۲۴ میلیون دلار فروشِ جهانی تبدیل میکند. اگر این فیلم برنده اسکار بهترین فیلم میشد، آن وقت به پُرفروشترین برندهی بهترین فیلم اسکار از زمان «ارباب حلقهها: بازگشت پادشاه» (۳۷۱ میلیون دلار) در سال ۲۰۰۴ تبدیل میشد. دیگر فیلمِ یونیورسال «دولیتل» (Dolittle) است که ۵ میلیون دلار دیگر کسب کرد و به مجموعِ خانگی ۷۱ میلیون و ۷۶۲ هزار دلار رسید. جالب این است که این فیلم بدون درنظرگرفتنِ بودجهی بسیار بالای ۱۷۵ میلیون دلاریاش، خیلی بادوام ظاهر شده است. «جومانجی: مرحله بعد» (Jumanji: The Next Level) با تجربهی صفر درصد افت فروش، ۵ میلیون و ۷۰۰ هزار دلار دیگر کسب کرد و به مجموعِ خانگی ۳۰۷ میلیون دلار دست یافت. این فیلم در مقایسه با قسمت اول و فروشِ کلیاش درکنار «فروزن ۲» و «ظهور اسکایواکر» شگفتانگیز است. «مرحله بعد» حتی با وجود این دو غول، درآمدی به اندازهی فیلمهای «هابیت» (۳۰۳ میلیون در سال ۲۰۱۲، ۲۵۸ میلیون در سال ۲۰۱۳ و ۲۵۵ میلیون در سال ۲۰۱۴) و «آکوآمن» (۳۳۵ میلیون دلار در سال ۲۰۱۸) داشت؛ آن فیلمها در حالی به این ارقام دست یافتند که حکمِ بزرگترین فیلمِ فانتزی آخرِ سال را داشتند، اما «مرحله بعد» در حالی به این درآمد دست یافت که فقط یکی از سه فیلم فانتزی مهم آخر سال بود. با این وجود، این فیلم با عملکردی ایدهآل، خودش را با کسب فقط ۴۳ میلیون دلار از بازار چین، به ۸۰۰ میلیون دلار فروشِ جهانی رساند. جایگاهِ هفتم جدول به «انگل» (Parasite)، محصولِ استودیوی نئون تعلق دارد که تعداد سینماهایش را در نوزدهمین آخرهفتهی اکرانش، به دو هزار و یک سینما افزایش داد. ساختهی بونگ جون هو با تجربهی ۲۵۱ درصد رشد فروش، ۵ میلیون و ۴۷۰ هزار دلار فروخت و به مجموعِ عالی ۴۴ میلیون و ۱۲۸ میلیون دلار رسید. این رشد فروش، بهترین رشد فروشی است که یک فیلمِ برندهی اسکار از زمان «گلادیاتور» تجربه کرده است؛ «گلادیاتور» که در ماه می ۲۰۰۰ اکران شده بود، بعد از برنده شدن بهترین فیلم اسکار دوباره در سیام مارس ۲۰۰۱، با تجربهی یک هزار و ۶۰۲ درصد رشد فروش، ۴۵۶ هزار دلار فروخت. رکوردِ بهترین رشد فروشِ برنده بهترین فیلم اسکار متعلق به «آخرین امپراتور» بود که پس از افزایش تعداد سینماهایش به ۸۷۷ سالن در آوریل ۱۹۸۶، با تجربهی ۳۰۶ درصد رشد فروش، ۳ میلیون و ۳۹۸ هزار دلار کسب کرد؛ این فیلم درنهایت ۴۴ میلیون دلار فروخت (۹۸/۵ میلیون به نرخ امروز) که کماکان یکی از کمدرآمدترین برندگانِ بهترین فیلم اسکار حساب میشود.
«سونیک» از سومین یا چهارمین فیلمِ هیجانانگیزِ ماه نوامبر ۲۰۱۹، به اولین انتخابِ سینمایی خانوادهها و کودکان در فوریه ۲۰۲۰ تغییر کرد
«انگل» حدود ۴۰ سال بعد، رکوردِ جایگاه سومِ بهترین رشد فروشِ برندگانِ بهترین فیلم اسکار را بهبود بخشید. این رشدِ فروش متعلق به فیلمی است که نهتنها در پُردرآمدترین آخرهفتهاش یک میلیون و ۹۰۰ هزار دلار فروخته بود، بلکه این کار را در حالی انجام داده که حدود یک ماه است که در قالب دیویدی و سرویسهای اجارهی فیلم در دسترس است. اگر «انگل» از اینجا به بعد عملکردی شبیه به «آخرین امپراتور» (۱/۵۱ برابرِ کل درآمدِ پسا-اسکارش) داشته باشد، میتواند به ۶۸ میلیون دلار فروشِ نهایی دست پیدا کند. خلاصه «انگل» با عبور از «هزارتوی پن» (۳۷ میلیون دلار) و «فاقدِ دستورالعملها» (۴۴ میلیون و ۴۶۰ هزار دلار)، در جایگاه چهارمِ پُرفروشترین فیلمهای خارجیزبانِ تاریخِ آمریکای شمالی قرار گرفته است. اگر «انگل» از هفتهی بعد با کله سقوط کند که هیچی (که بعید است)، اما اگر با همین فرمان ادامه بدهد، میتواند با عبور از «قهرمان» (۵۳ میلیون دلار) و «زندگی زیبا است» (۵۷ میلیون دلار)، ردهی دومِ پُرفروشترین فیلمِ خارجیزبان آمریکای شمالی را پشتسرِ «ببر خیزان، اژدهای پنهان» (۱۲۸ میلیون دلار) به چنگ بیاورد و تا آن زمان بهراحتی میتواند از مرزِ ۲۰۰ میلیون دلار فروشِ جهانی نیز عبور کند. در جایگاه پنجمِ جدول «پسران بد تا ابد» (Bad Boys for Life) جای دارد که با تجربهی فقط ۶ درصد افت فروش، ۱۱ میلیون و ۳۰۰ هزار دلار در پنجمین آخرهفتهاش کسب کرد و به مجموعِ ۱۸۲ میلیون و ۸۴۷ هزار دلار در خانه و مجموعِ ۳۷۰ میلیون دلار در دنیا دست یافت. این فیلم تا حالا «هابز و شاو» (۱۷۴ میلیون دلار) را با درجهبندی سنی کودکپسندانهاش پشت سر گذاشته است و میرود تا با عبور از مرز ۲۰۰ میلیون دلار در خانه، به پُرفروشترین اکرانِ تاریخِ ماه ژانویه تبدیل شود. این فیلم تاکنون درآمدِ فیلمهای بزرگسالانهی متعددی مثل «جان ویک ۳» (۱۷۱ میلیون دلار)، «ماتریکس» (۱۷۱/۴ میلیون دلار) و «ایر فورس وان» (۱۷۳ میلیون دلار) را پشت سر گذاشته است. محصولِ ۹۰ میلیون دلاری سونی در جایگاه دهم پُرفروشترین فیلم اکشنِ بزرگسالانهی گیشهی خانگی قرار دارد؛ «پسران بد ۳» در بینِ اکشنهای بزرگسالانه جایی پشتسر «شماره ۲۲ خیابان جامپ» (۱۹۱ میلیون دلار)، «ترمیناتور ۲» (۲۰۴ میلیون دلار)، «نجات سرباز رایان» (۲۰۱۶/۵ میلیون دلار)، «لوگان» (۲۲۶ میلیون دلار)، «پلیس بورلی هیلز» (۲۳۲ میلیون دلار)، «ماتریکس: بارگذاری مجدد» (۲۷۹ میلیون دلار)، «ددپول ۲» (۳۲۴ میلیون دلار)، «تکتیرانداز آمریکایی» (۳۵۰ میلیون دلار) و «ددپول» (۳۶۳ میلیون دلار) قرار میگیرد. این احتمال وجود دارد که «بلک ویدو»، «زمانی برای مُردن نیست» و «سریع و خشن ۹» در حالی در کشورهای خارجی، «پسران بد ۳» را با اختلاف بسیار زیادی شکست خواهند داد که همزمان قادر به رسیدن به درآمدِ خانگی «پسران بد ۳» در آمریکای شمالی نخواهند بود. مأموریت «پسران بد ۴» درست مثل «جان ویک ۴»، افزایشِ فروشش در کشورهای خارجی مثل کاری که «سریع و خشن ۴» در سال ۲۰۰۹ انجام داد است.
اما در جایگاه دوم جدول به «پرندگان شکاری» (Birds of Prey) برمیخوریم که ۱۷ میلیون و ۱۱۵ هزار دلار کسب کرد و به مجموعِ ۱۱ روزهی ۶۱ میلیون و ۶۰۰ هزار دلار دست یافت. این فیلم پس از تجربهی ۴۶ درصد افت فروش، ۲۳ میلیون دلار هم ۷۸ بازار خارجی به دست آورد. این فیلم ۸۲ میلیون دلاری تاکنون ۸۳ میلیون و ۶۰۰ هزار دلار از کشورهای خارجی به دست آورده است و ۱۴۲ میلیون و ۹۰۰ هزار دلار در دنیا فروخته است. افت فروشِ ۴۸ درصدی این فیلم در دومین آخرهفتهاش حقیقتا «پیچیده» است. از یک طرف این افت فروش، اتفاقِ خیلی خوبی برای یک فیلمِ کامیکبوکی بزرگ است، اما فقط در صورتی که «پرندگان شکاری» با افتتاحیهی به مراتب بهتری اکران میشد. اگر این فیلم افتتاحیهی قویتری میداشت و با افت فروشی کمتر از ۵۰ درصد مواجه میشد، آن وقت میتوانستیم «پرندگان شکاری» را یک موفقیتِ بیحرف و حدیث بنامیم. اما افتتاحیهی ضعیفتر از انتظاراتِ این فیلم به این معنی است که این فیلم فقط به زور مشغول دوام آوردن آویزان با یک دست از لبهی صخره است. افت فروشِ «پرندگان شکاری» برابر با افت ۴۶ درصدی «جان ویک ۲» در دومین آخرهفتهاش بعد از افتتاحیهی ۳۰/۴ میلیون دلاریاش است. همچنین این افت فروش بهتر از افت فروش دنبالههای «پنجاه طیف گری» (۵۶ درصد افت در سال ۲۰۱۷ و ۵۵ درصد افت در سال ۲۰۱۸) است. با این تفاوت که در حالی «جان ویک ۲» با ۴۰ میلیون دلار بودجه درنهایت به ۹۲ میلیون دلار درآمدِ خانگی دست یافت که حتی اگر «پرندگان شکاری» دوامی شبیه به «جان ویک ۲» داشته باشد، فروشِ نهایی ۹۳ میلیونیاش پیشبینی میشود. بنابراین اگر این فیلم بتواند در طولِ ماه بعد ایستادگی کند، با وجود اکرانِ «مرد نامرئی» از دو هفتهی آینده که سروصدای رسانهای زیادی به راه انداخته، ۱۰۰ میلیونی شدنِ «پرندگان شکاری» یک رویای دستنیافتنی به نظر میرسد. به عبارت دیگر «پرندگان شکاری» در حالی عملکردی برابر با «جان ویک ۲» دارد که همزمان بودجهاش به «جان ویک ۳» (۷۵ میلیون دلار) نزدیک است.
- گزارش باکس آفیس: Avengers: Endgame یک رکورد جدید به نام خودش ثبت کرد
- گزارش باکس آفیس: چگونه «آواتار» به آخرین بلاکباسترِ کاملا اورجینال سینما تبدیل شد؟
- گزارش باکس آفیس: کیانو ریوز علیه کیانو ریوز؛ برنده نبرد «جان ویک ۴» و «ماتریکس ۴» کدامیک خواهد بود؟
- گزارش باکس آفیس: دلیل عملکردِ ناامیدکننده فیلمهای اخیر سوپرمن در گیشه چیست؟
- گزارش باکس آفیس: جوکر، واندر وومن و آکوآمن چگونه فکر دنیاهای سینمایی را از سر دیسی بیرون کردند؟
- گزارش باکس آفیس: چرا «جوکر» یک میلیاردی شدنش را مدیون جیمز باند و واندر وومن است؟
- گزارش باکس آفیس: نقطه مشترک «ظهور اسکایواکر» با «شوالیهی تاریکی» و «اونجرز» چیست؟
- گزارش باکس آفیس: آیا موفقیت «جوکر» آغازگر دوران جدیدی از سینمای ابرقهرمانی خواهد بود؟
- گزارش باکس آفیس: چرا «کاپیتان آمریکا: سرباز زمستان» تاثیرگذارترین فیلم در موفقیتِ مارول در گیشه بود؟
- باکس آفیس: محاسبه سود و زیان خالص بلاکباسترهای سال ۲۰۱۸
وضعیتِ این فیلم در کشورهای خارجی کمی روشنتر است. این فیلم تا حالا درآمدِ ۷۹ میلیون دلاری «جان ویک ۲» در بازارهای خارجی را پشت سر گذذاشته است. «پرندگان شکاری» تاکنون ۴۱ درصد از درآمدش را از خانه و ۵۸ درصدش را از خارج به دست آورده که نزدیک به آمار ۳۸ به ۶۲ «شزم!» است. با این تفاوت که اگر «شزم» ۱۴۱ میلیون دلار در خانه فروخت و قادر به کسب ۴۳ میلیون دلار هم از بازارِ چین بود، اما حتی اگر «پرندگان شکاری» میتوانست در چین روی پرده برود («جوخهی انتحار» در سال ۲۰۱۶ در این بازار اکران نشد)، فعلا اکرانِ فیلمهای هالیوودی در چین باتوجهبه بحرانِ ویروس کرونا برای همهی فیلمها تعطیل شده است. حتی اگر «پرندگان شکاری» بتواند ۹۰ میلیون دلار در خانه بفروشد، فروشِ جهانی ۲۱۷ میلیونیاش پیشبینی میشد که خیلی کمتر از درآمدِ ۲۵۱ تا ۲۶۲ میلیون دلاری امثالِ «مردان سیاهپوش: بینالمللی»، «ترمیناتور: سرنوشت تاریک» و «دارک فینیکس» است. همانطور که پیشبینی میشد، گرچه تصمیمِ برادران وارنر برای انتخابِ درجهسنی بزرگسال برای این فیلم از لحاظ هنری تصمیم درستی بود و از لحاظ احترام به فیلمسازان تحسینآمیز است، اما از لحاظ تجاری مشکلآفرین شد. بزرگسالانهبودنِ «پرندگان شکاری» نهتنها باعثِ بیرون نگه داشتنِ طرفدارانِ جوانتر هارلی کوین و کامیکهای دیسی شد، بلکه باعث شد تا این فیلم تبدیل به یک فیلمِ بزرگسالانهی دیگر در دریایی از فیلمهای بزرگسالانهی اوایلِ ۲۰۲۰ مثل «۱۹۱۷»، «پسران بد تا ابد» و «مرد نامرئی» شد. همچنین این فیلم بهعنوانِ یک اکشنِ زنمحور در صورتی که با درجهبندی سنی کودکپسندانه اکران میشد، میتوانست مورد استقبالِ کسانی که نمیتوانستند به دیدنِ اکشنهای زنمحور بزرگسالانهای مثل «بلوند اتمی»، «لوسی»، رزیدنت ایول» یا «دنیای زیرین» بروند قرار بگیرد. همچنین تمام تلاشهای برادران وارنر برای اطمینان دادن به والدین که بچههایشان میتوانند محتوای بزرگسالانهی پاستوریزهی آن را تحمل کنند با وجود موفقیتِ «سونیکِ خارپشت» از بین رفت. اما درسی که برادران وارنر باید از عملکردِ ضعیفِ «پرندگان شکاری» بگیرد این است که این فیلم کماکان حکمِ همان چیزی را دارد که دنیای سینمایی دیسی دارد چه از لحاظ هنری و چه از لحاظ تجاری به درستی انجام میدهد است. به عبارت دیگر، برادران وارنر نباید با دیدنِ عملکردِ این فیلم وحشت کنند و به آغوشِ امن و محافظهکارانهی بتمن و سوپرمن بازگردند؛ آنها نباید کلِ فلسفهی فیلمسازیشان که تاکنون موفقیتآمیز بوده را به خاطر این شکست ترک کنند.
دنیای سینمایی دیسی زمانی خودش را پیدا کرد و زمانی به شکوفایی رسید که خودش را از بندِ نیازش به بتمن و سوپرمن رها کرد. گرچه استخدامِ کریس نولان برای تهیه کردنِ ریبوتِ سوپرمن به کارگردانی زک اسنایدر که ترکیبی بین «بتمن آغاز میکند» و «مرد آهنی» بود، حرکتِ هوشمندانهای به نظر میرسید، ولی آن نقدهای ضد و نقیضی دریافت کرد، با بیتفاوتی مخاطبان مواجه شد و به فقط ۲۹۱ میلیون دلار فروشِ خانگی و ۶۶۸ میلیون دلار فروشِ جهانی دست یافت. «بتمن علیه سوپرمن» با هدفِ جبرانِ عملکردِ ناامیدکنندهی «مرد پولادین» و میانبر زدن برای رسیدن به مارول ساخته شد، اما درنهایت نقدهای اسفناکی دریافت کرد، دوامِ افتضاحی را تجربه کرد و فقط ۳۳۰ میلیون دلار در خانه و ۸۷۳ میلیون دلار در دنیا کسب کرد. استخدامِ جاس ویدن برای درست کردنِ «جاستیس لیگ» با هدفِ تبدیل کردن آن به چیزی شبیه به «اونجرز» هم شکست خورد؛ این حرکت باعث شد «جاسیس لیگ» بیشازپیش شبیه نسخهی دستهدومِ «اونجرز» به نظر برسد که درنهایت به درآمدِ ۲۲۹ میلیون دلاریاش در خانه و ۶۵۹ میلیون دلاریاش در دنیا منتهی شد. اما چه چیزهایی جواب دادند؟ تقدیم کردنِ ۱۵۰ میلیون دلار به پتی جنکینز برای ساختنِ «واندر وومن» جواب داد. این حرکت دههها باورِ عمومی دربارهی عدمِ استقبال از فیلمهای ابرقهرمانی با محوریتِ شخصیت زن را هم نقض کرد. آن فیلم با نقدهای مثبتی که دریافت کرد، به ۴۱۲ و نیم میلیون دلار فروشِ خانگی از ۱۰۳ و نیم میلیون دلار افتتاحیه دست یافت؛ «واندر وومن» کماکان در جایگاه اول بادوامترین فیلمی با ۱۰۰ میلیون دلار افتتاحیه که روز جمعه اکران شده قرار میگیرد و درنهایت ۸۲۱ میلیون دلار از سراسر دنیا کسب کرد. گرچه «جوخهی انتحار» به کارگردانی دیوید آیر از لحاظِ هنری افتضاح از آب در آمد، اما ایدهی کلی آن بهعنوانِ فیلمی که ددشات (ویل اسمیت) و هارلی کویین (مارگو رابی) را در قالب سردستهی یک سری تبهکار گرد هم میآورد، ایدهی برندهای بود؛ ایدهی غیرمحافظهکارانهای بود. این فیلم با کسب ۱۳۳ میلیون دلار افتتاحیه در آگِست ۲۰۱۶، به ۳۲۵ میلیون دلار فروشِ خانگی و ۷۴۵ میلیون دلار فروشِ جهانی بدون بازار چین دست یافت.
همچنین تقدیم کردنِ ۱۶۰ میلیون دلار به جیمز وان برای ساختِ فیلمِ کلهخرابِ «آکوآمن» با وجود اینکه این شخصیت معمولا در فرهنگ عامه مورد تمسخر قرار میگیرد، ایدهی جسورانهای بود. جیمز وان با ساختِ یک اکشنِ فانتزی افسارگسیخته که نقدهای کم و بیش خوبی دریافت کرد، محصولی را روانه بازار کرد که با عملکردی شبیه به فیلمهای «هابیت» (۳۳۵ میلیون خانگی و یک میلیارد و ۱۴۸ میلیون دلار جهانی که ۲۹۸ میلیون دلارش متعلق به چین بود)، به مهمترین فیلمِ آخرِ سال تبدیل شد. حالا «آکوآمن ۲» درکنار «جنگ ستارگانِ» بعدی برای شانزدهم دسامبر ۲۰۲۲ برنامهریزی شده است و در رویارویی این دو فیلم با یکدیگر، این جنگ ستارگان است که باید به خود بلرزد. «شزم!» با ۵۷ میلیون دلار، افتتاحیهی خوبی داشت و نقدهای مثبتی دریافت کرد، اما رویارویی آن در چهارمین آخرهفتهاش با «اونجرز: پایانِ بازی» کارش را ساخت. با این وجود این فیلم با کسب ۳۶۳ میلیون دلار از ۹۰ میلیون دلار بودجه، موفقیتِ جمع و جورِ خوبی برای وارنر حساب میشود. و بالاخره به «جوکر» میرسیم. ایدهی ساختِ یک فیلمِ اورجین اِستوری با بودجهی متوسط و با الهام از فیلمهای مارتین اسکورسیزی برای شاهزادهی جرم و جنایت، ایدهی نامرسومی بود که نتیجه داد. این فیلم با کسب ۳۳۵ میلیون دلار در خانه و یک میلیارد و ۷۱ میلیون دلار در دنیا، به پُرفروشترین فیلمِ بزرگسالانهی تاریخ و پُرفروشترین فیلم دنیا بدون بازار چین تبدیل شد. نکتهی کنایهآمیزِ ماجرا این است که «جوکر بهعنوان یک فیلمِ تیره و تاریکِ بزرگسالانه با تکیه بر آیپی بتمن دقیقا همان چیزی است که میگفتیم دیسی نباید بسازد و «پرندگان شکاری» دقیقا همان چیزی که به فضای شاد و شنگولِ مارول نزدیک است، دقیقا همان چیزی است که طرفداران ادعا میکردند که از دیسی میخواهند.
البته که فیلمِ مستقلِ «بتمن» با بازی رابرت پتینسون موفق خواهد بود؛ هم به خاطر اینکه شوالیهی تاریکی کاراکتر پُرطرفداری است و هم به خاطر اینکه مت ریوز سابقهی درخشانی در ساختِ بلاکباسترهای پاپکورنی باکیفیت («کلاورفیلد»، «طلوع سیارهی میمونها» و «جنگ برای سیارهی میمونها») دارد. اما حالا که «پرندگان شکاری» در حدِ انتظارات ظاهر نشده، آخرین کاری که برادران وارنر باید انجام بدهد این است که وحشتزدگی است؛ آنها نباید تصور کنند که موفقیتِ «جوکر» و شکستِ نسبی «پرندگان شکاری» مهمتر از موفقیتهای «آکوآمن» و «واندر وومن» است. دنیای سینمایی دیسی چهار سال پس از «بتمن علیه سوپرمن» از لحاظ هنری با دنیای سینمایی مارول برابری میکند و از لحاظ تجاری هم منهای «پرندگان شکاری» و فیلمهای «اونجرز»، باید گفت که «کاپیتان مارول» (یک میلیارد و ۱۲۸ میلیون دلار با ۱۵۴ میلیون از چین) و «مرد عنکبوتی: دور از خانه» (یک میلیارد و ۱۳۱ میلیون با ۲۰۰ میلیون از چین) تقریبا برابر با «آکوآمن» (یک میلیارد و ۱۴۸ میلیون دلار با ۲۹۸ میلیون از چین) و «جوکر» (یک میلیارد و ۷۱ میلیون دلار با صفر دلار از چین) هستند. «واندر وومن» (۴۱۲ و نیم میلیون دلار در خانه و ۸۲۱ میلیون دلار در دنیا) نیز دربرابرِ امثالِ «نگهبانان کهکشان ۲» (۳۸۹ میلیون / ۸۶۹ میلیون)، «مرد عنکبوتی: بازگشت به خانه» (۳۳۴ میلیون / ۸۸۰ میلیون) و «ثور: رگناروک» (۳۱۵ میلیون / ۸۵۴ میلیون) ایستادگی کرد. دنیای سینمایی دیسی بعد از هفت سال و ۹ فیلم، حیاتیترین موفقیتهایش را با ساختِ فیلمهای نامرسومی که باورِ عمومی آنها را از قبل شکستخورده میدانستند پیدا کرد. آنها آکوآمن بهعنوان منبعِ تمسخرِ فرهنگعامه و واندر وومن بهعنوان یک شخصیتِ زن را به ستارههای درجهیکِ سینما تبدیل کردند و یک درامِ تیره و تاریک با کمترین اکشن را با قرار دادنِ جوکر در مرکزِ آن به یک میلیارد دلار رساندند. گرچه انتظار میرفت که «پرندگان شکاری» حداقل به اندازهی «شزم!» قوی ظاهر شود، اما عنوانِ ناشناختهی فیلم، درجهسنی بزرگسالانهاش و غیبتِ ویل اسمیت و جوکر بیشترین ضررها را به آن زدند. با این وجود، «پرندگان شکاری» میتواند زندگی طولانیمدتی را در دورانِ پسا-اکرانِ سینماییاش تجربه کند. این فیلم شاید یک پیروزی نباشد، اما دقیقا یک شکست هم نیست.
اما شاید مهمترین خبرِ باکس آفیسی هفتهی گذشته این بود که جشنِ اکرانِ «زمانی برای مُردن نیست» (No Time to Die) در بازارِ چین بهدلیلِ نگرانیهای مربوطبه اپیدمی ویروس کرونا کنسل شده است. اگرچه این احتمال وجود دارد که سینماها تا زمانِ پخشِ این فیلم در اواسط آوریل مجددا باز شوند، اما تورِ تبلیغاتی این فیلم در چین و اکرانِ آن همراهبا فرش قرمز رسما تعطیل شده است. اپیدمی کرونا تا حالا ۹۶ هزار نفر را به خود مبتلا کرده و یک هزار و ۷۷۰ نفر را کُشته است. درآمدِ سینمای چین در ۲۰ روزِ گذشته ۳ میلیون و ۹۰۰ هزار دلار بوده است که در مقایسه با درآمد یک میلیارد و ۵۲۰ میلیون دلاری چین در همین چارچوبِ زمانی در سال گذشته نشان میدهد که صنعتِ سینمای این کشور با چه بحرانِ فلجکنندهای مواجه شده است. حالا این ویروس در حال تحتتاثیر قرار دادنِ هالیوود است. شیوعِ این ویروس درست همزمان با سال نوی چین در بیست و چهارمِ ژانویه که بزرگترین هفتهی سینمایی سراسر دنیا حساب میشود، شدت گرفت؛ زمانیکه پیشبینی میشد فیلمهایی مثل «نجات» (The Rescue) و «کاراگاه محلهچینیها ۳» (Detective Chinatown 3) به حدود یک میلیارد دلار در جریانِ تعطیلات دست پیدا کنند. ولی تا حالا تعطیلی سینماهای چین تاثیر قابلتوجهای روی هالیوود نگذاشته بود. چرا که اکثرا فیلمهای هالیوودی اوایلِ سال ۲۰۲۰، فیلمهایی بودند که انتظارِ عملکردِ استثنایی آنها در بازار چین نمیرفت. تاریخِ اکرانِ «۱۹۱۷» به همراه «جوجو خرگوشه» و «زنان کوچک» در چین به زمانِ نامعلومِ دیگری عقب افتاده است، اما اینها در آن دسته فیلمهایی قرار میگیرند که کسی انتظار فروشِ غولآسای آنها در بازار چین را نداشت؛ این موضوع دربارهی «پسران بد ۳»، «پرندگان شکاری» («جوخهی انتحار» در سال ۲۰۱۶ در چین اکران نشد) و «دولیتل» (که افتتاحیهی ۱۵ میلیون دلاریاش پیشبینی میشد) نیز صدق میکند. «سونیکِ خارپشت» برای اکران در این کشور در بیست و ششمِ فوریه برنامهریزی شده بود. «سونیک» کارش را با ۷۰ میلیون دلار افتتاحیهی چهار روزه و ۴۳ میلیون دلار فروشِ خارجی از ۶۰ درصد از بازارهای خارجیاش شروع کرده است. تحلیلگران فروشِ جهانی ۳۵۵ میلیون دلاریاش را بدون بازار چین پیشبینی میکنند.
فیلمهای مارول و دیسی برخلافِ دیگر فیلمهای هالیوودی به چین وابسته نیستند و فقط از درآمدشان در چین برای هرچه درخشانتر کردنِ فروشِ جهانیشان استفاده کردهاند
گرچه این فیلمِ ۸۵ میلیون دلاری برای موفقیت به چین نیاز ندارد، اما این فیلم حتی با کسب ۹۳ میلیون دلار در بازار چین (برابر با عملکرد ناامیدکنندهی «کاراگاه پیکاچو» در چین) میتوانست از مرز ۴۰۰ میلیون دلار عبور کرده و در فاصلهی نزدیکی از «وارکرفت» (۴۳۳ میلیون دلار که شامل ۲۱۸ میلیون از چین میشود) بهعنوانِ پُرفروشترین فیلمِ ویدیوگیمی دنیا قرار بگیرد. فیلمهای ویدیوگیمی معمولا عملکردِ بسیار بهتری در کشورهای خارجی دارند؛ «رزیدنت ایول: آخرین فصل» ۱۵۹ و نیم میلیون دلار از فروشِ ۳۱۲ میلیونیاش را بهتنهایی از چین به دست آورد؛ به خاطر همین است که هالیوود با وجود عملکردِ معمولا ضعیفشان، به سرمایهگذاری روی آنها ادامه میدهد. ریبوتِ «توم ریدر»، محصولِ امجیام و برادران وارنر در حالی با کسب ۵۶ میلیون دلار در آمریکای شمالی، ضعیف ظاهر شد، که ۷۲ میلیون دلار از فروشِ نهایی ۲۷۴ میلیونیاش را از چین به دست آورد (۹۰ میلیون بودجه). «رمپیج»، محصولِ نیولاین ۱۰۱ میلیون دلار در خانه و ۴۳۱ میلیون در دنیا فروخت که ۱۵۶ میلیون دلارش متعلق به چین بود. «ردی پلیر وان» ۱۳۵ میلیون دلار در خانه فروخت، اما به رقمِ شگفتانگیزِ ۲۱۸ میلیون دلار در چین دست یافت و به ۵۸۲ میلیون دلار فروشِ جهانی از ۱۷۵ میلیون دلار بودجه دست پیدا کرد. «ردی پلیر وان» بدون کمکِ بازار چین، به یک شکستِ تجاری تبدیل میشد. به اندازهی هر دو-سهتا «نید فور اسپید» (۲۰۴ میلیون دلار جهانی با ۶۶ میلیون از چین)، یک «فرقهی اساسین» (۲۴۱ میلیون جهانی اما فقط ۲۲ میلیون از چین) وجود دارد. اگر تعطیلی سینماهای چین ادامه پیدا کند، «سونیک» تنها فیلمی نیست که درآمدِ قابلتوجهای را از دست خواهد دارد. «به پیش» (Onward)، انیمیشنِ جدید پیکسار (فیلمهای پیکسار به جز «کوکو» معمولا عملکردِ بزرگی در چین ندارند) و «مرد نامرئی» (یک فیلمِ ترسناکِ ۷ میلیون دلاری) برای موفقیت روی چین حساب باز نکردهاند، اما بازسازی لایواکشنِ «مولان»، محصولِ دیزنی چرا. اینکه «مولان» چگونه در چین ظاهر خواهد شد، یکی از بزرگترین سوالاتِ باکس آفیسِ سال ۲۰۲۰ است. آیا این فیلم طبق معمول عملکردِ غولآسایی در چین خواهد داشت یا مخاطبانِ چینی با نگاهی به بازیگرانِ چینیاش، آن را درست مثل «آسیاییهای خرپول» و «خداحافظی» (The Farewell) نادیده میگیرند؟ اگر بازار چین تا آخرِ ماه مارس تعطیل باقی بماند، این گمانهزنیها دیگر اهمیتی نخواهد داشت. حتی اگر «مولان» بهجای «سریع و خشن ۸» و «خشن ۷» (۳۹۲ میلیون دلار)، عملکردی نزدیک به «پاندای کونگفوکار ۳» (۱۵۴ میلیون دلار) در چین داشته باشد، باز حتی این هم برای فیلمی که والت دیزنی انتظار دارد به یکی از بزرگترین موفقیتهای جهانی آنها تبدیل شود، کسری حساب میشود.
البته خبر خوب برای دیزنی این است که فیلمهای دنیای سینمایی مارول («بلک ویدو» و «اِترنالها») و انیمیشنهایشان («به پیش»، «روح» و «رایا و آخرین اژدها») به جز بهتر کردنِ درآمدِ نهاییشان، حسابِ ویژهای روی بازار چین باز نکردهاند. البته که پیشبینیها از فروشِ خیلی خوب «بلک ویدو» در چین خبر میدادند، اما بازار چین هیچوقت تعیینکنندهی مرگ و زندگی «بلک ویدو» نبوده است. اگرچه فیلمهای ابرقهرمانی مستقل مثل «ونوم» (۲۶۲ میلیون دلار در چین)، «آکوآمن» (۲۹۸ میلیون)، «کاپیتان مارول» (۱۵۴ میلیون) و «مرد عنکبوتی: دور از خانه» (۲۰۰ میلیون)، اخیرا با افزایشِ استقبال در چین روبهرو شدهاند، اما آنها برخلافِ دیگر فیلمهای هالیوودی به چین وابسته نیستند و فقط از درآمدشان در چین برای هرچه درخشانتر کردنِ فروشِ جهانیشان استفاده کردهاند. «هابز و شاو» اولین فیلمِ هالیوودی غیرابرقهرمانی از زمان «دنیای ژوراسیک: پادشاهی سقوطکرده» (۲۲۸ میلیون) بود که به بیش از ۲۰۰ میلیون دلار در چین دست پیدا کرد. راستی، حالا که حرفش شد، قابلذکر است که اگرچه «سریع و خشن ۹» یکی از مدعیانِ تبدیل شدن به پُرفروشترین فیلمِ ۲۰۲۰ در دنیا بود، اما این اتفاق فقط در صورتی خواهد افتاد که این فیلم در چین روی پرده برود. «سریع و خشن ۹» برخلافِ «بلک ویدو»، «مینیونها» یا حتی «واندر وومن» (۱۹۸۴» (قسمت اول فقط ۹۰ میلیون از درآمدِ ۸۲۱ میلیونیاش را از چین به دست آورد)، حساب ویژهای روی بازار چین برای جبرانِ افت فروشش در آمریکای شمالی یا بیعلاقگی دیگر نقاط دنیا باز کرده است. «اسپکتر» در اواخر سال ۲۰۱۵، ۸۳ میلیون دلار در چین به دست آورد. همه انتظار داشتند که «جایی برای مُردن نیست» هم در بدترین حالت همینقدر در چین بفروشد. «اسپکتر» ۸۸۱ میلیون دلار در دنیا فروخت. بنابراین در صورتی که «زمانی برای مُردن نیست» عملکردی شبیه به «اسپکتر» داشته باشد، فروشِ نهاییاش بدون بازار چین ۷۹۸ میلیون دلار از ۲۵۰ میلیون دلار بودجه خواهد بود؛ بیشتر از درآمد ۷۹۲ میلیونی «مأموریت غیرممکن: فالاوت» که شامل ۱۳۶ میلیون دلار از چین میشد. «جنگل کروز» هم بهعنوان اولین فیلمِ لایواکشنِ غیرجنگ ستارگانی/غیرمارولی دیزنی از زمان «گنجینهی ملی» در سال ۲۰۰۴، امیدوار بود از بازار چین کمک بگیرد. همچنین «تاپ گان: موریک» نیز حساب ویژهای روی بازار چین باز کرده بود. این موضوع دربارهی «تنت» (Tenet)، فیلم علمیتخیلی اورجینالِ ۲۰۰ میلیون دلاری کریس نولان نیز صدق میکند. هر دو به ترتیب فیلمهایی از پارامونت و برادران وارنر هستند که هیچ چارهی دیگری به جز موفقیت ندارند. این قضیه دربارهی «موربیوس» در ماه ژوئیه و «ونوم ۲» در ماه اکتبر هم حقیقت دارد. حتی اگر تا آن زمان، بحرانِ کرونا به سرانجام برسد و همهچیز به حالتِ عادی بازگردد، معلوم نیست که شیفتگی جدید چینیها به فیلمهای ابرقهرمانی کماکان برای مارول و دیسی ادامه پیدا خواهد کرد و به ضررِ بلاکباسترهای غیرابرقهرمانی تمام خواهد شد یا نه. سه سال پیش، فیلمهایی مثل «دزدان دریایی کاراییب ۵»، «کونگ: جزیرهی جمجمه» یا «سهایکس: بازگشت زندر کیج» میتوانستند بهتنهایی حدود ۱۶۰ میلیون دلار در چین بفروشند که آن را به بازار ارزشمندی برای ایستادگی بلاکباسترهای غیرابرقهرمانی دربرابرِ چیرگی ابرقهرمانان بر دنیا تبدیل کرده بود. یکی از مهمترین سوالاتِ باکس آفیسِ ۲۰۲۰ این بود که آیا علاقهی چین به فیلمهای مارول و دیسی به آسیب زدن به دیگر بلاکباسترهای هالیوودی ادامه خواهد داد یا نه. حالا با کنار رفتنِ چین، سؤال این است که چه کسانی کمترین ضرر را از تعطیلی سینماهای چین میبینند؟ طبیعتا فیلمهایی که برای موفقیت نیازی به چین ندارند. یا به عبارت دیگر، فیلمهای ابرقهرمانی.
نظرات