گزارش باکس آفیس: از رده‌بندی فیلم‌های کریستوفر نولان تا ویژگی برتر بتمنِ رابرت پتینسون

چهارشنبه ۵ شهریور ۱۳۹۹ - ۱۷:۵۹
مطالعه 26 دقیقه
فیلم های کریستوفر نولان
در گزارش باکس آفیس این هفته فیلم‌های کریستوفر نولان را به مناسبت آغاز اکران «تنت» براساس درآمد جهانی‌شان رده‌بندی می‌کنیم و درباره‌ی ویژگی برتر «بتمن» که به نفعِ موفقیتش در گیشه خواهد بود صحبت می‌کنیم. همراه زومجی باشید.
تبلیغات

در هر نسل، یک باشگاهِ اختصاصی وجود دارد که اعضای آن را کاراگردانانِ صاحب‌سبک و برند تشکیل می‌دهند. گرچه در طولِ سال‌ها اینکه آیا کریستوفر نولان درکنار استیون اسپیلبرگ، کوئنتین تارانتینو، جیمز کامرون و مارتین اسکورسیزی عضوِ این باشگاه حساب می‌شود یا نه، به بحث و گفتگوهای پُرحراراتی در بینِ سینمادوستان و خوره‌های باکس آفیس منجر شده است، اما همیشه استدلال‌هایی که برای جمع بستنِ نولان با نام‌های بالا داشته‌ایم بیشتر و قوی‌تر بوده است. درواقع با وجود سروصدای کرکننده‌ای که هم‌اکنون حول و حوشِ «تنت» (Tenet)، جدیدترین ساخته‌اش شکل گرفته است، صحبت کردنِ درباره‌ی اینکه آیا نولان عضو این باشگاه است یا نه بی‌‌معنی است. شاید بتوان درباره‌ی شایستگی‌اش برای حضور در این باشگاه بحث کرد، اما تقریبا دیگر بحثی درباره‌ی حضور او در بینِ تاثیرگذارترین فیلمسازانِ نسلِ حاضر باقی نمانده است. کافی است یک نگاه به رزومه‌ی او تا این لحظه بیاندازیم: هشت فیلم که در مقیاسِ گسترده اکران شده‌اند به‌علاوه‌ی دو فیلم که در جریانِ نخستین سال‌های دورانِ حرفه‌ای‌اش به‌طور محدود روی پرده‌ی سینماها رفتند و تحسینِ منتقدان را به‌دست آوردند. در مجموع، فیلم‌های نولان در آمریکای شمالی بیش از ۲ میلیارد دلار و در سراسر دنیا نزدیک به ۴ میلیارد و ۸۰۰ میلیون دلار فروخته‌اند؛ رقمی که چهار برابرِ مجموعِ بودجه‌ی یک میلیارد و ۱۰۰ میلیون دلاری آن‌ها حساب می‌شود (که تقریبا نیمی از آن خرجِ سه‌گانه‌ی بتمن شده است).

پوستر فیلم memento

در مقایسه باید بدانید در حالی براساس یک حساب سرانگشتی فیلم‌ها باید در باکس آفیسِ جهانی دو برابر بودجه‌شان بفروشند تا از لحاظ تجاری موفق حساب شوند که فیلم‌های نولان در مجموع بیش از چهار برابرِ مجموعِ بودجه‌شان فروخته‌اند. این نتایج نام و جایگاهِ نولان را به‌عنوانِ یک هنرمندِ پُرطرفدار در بینِ سینماروها و همچنین یک فیلمسازِ مورداعتماد و سودآور در بینِ استودیوها تثبیت کرده است؛ فیلمسازی که موفقیت‌های تجاری‌اش در طولِ سال‌های فعالیتش همیشه متداوم و نامتناقض بوده است. نولان در حالی امسال به سن ۵۰ سالگی‌اش رسید که مشخصا تازه در نقطه‌ی جوانی‌‌اش به سر می‌برد و هنوز سال‌های زیادی برای ادامه دادن به تحت تاثیر قرار دادنِ دنیای فیلمسازی پیش‌رو دارد؛ چیزی که به‌زودی با «تنت»، جدیدترین بلاک‌باسترِ اورجینالش شروع می‌شود. بنابراین اکنون زمانِ مناسبی برای مرورِ کارنامه‌ی حرفه‌ای‌اش و نحوه‌‌ی رشدِ او در چارچوب باکس آفیس به‌عنوانِ یکی از بزرگ‌ترین بلاک‌باسترسازهای سینما است. همه‌چیز در رابطه با کریس نولان نه با مدرسه‌ی فیلمسازی، بلکه با استعدادِ خالص آغاز می‌شود. نولان برخلافِ دانشِ عمیقی که از جنبه‌های گوناگونِ سینما دارد، هرگز در مدرسه‌ی سینما تربیت نشده است؛ در عوض، او با تمرکز روی آزمون و خطا و تحصیلِ سنتی و توانایی‌اش برای یاد گرفتن، خودش را به عنوانِ یک فیلمساز تربیت کرده است.

او در دورانِ تحصیلش در کالج دانشگاهی لندن، اولین فیلمِ کوتاهش را که «تارانتلا» (Tarantella) نام داشت در سال ۱۹۸۹ نوشت و کارگردانی کرد. سپس، او چند سال بعد فیلم کوتاه «سرقت» (Larceny) را در سال ۱۹۹۶ ساخت، اما فیلم کوتاه «دودلباگ» (Doodlebug) در سال ۱۹۹۷ و «تعقیب» (Following)، نخستین تجربه‌ی فیلمِ بلندش در سال ۱۹۹۸ بود که توجه‌ی مراسم‌ها و جشنواره‌های جوایز را به سمتِ او جلب کرد. او نویسندگی، تهیه‌کنندگی و کارگردانی هر چهار فیلم را درکنار دیگر نقش‌های پشت‌صحنه برعهده داشت. مدتِ کوتاهی بعد، نولان نخستین بودجه‌ی قابل‌توجه‌اش (۹ میلیون دلار که الان اندک به نظر می‌رسد) و گروه بازیگرانِ ستاره‌اش (گای پیرس، کری اَن ماس و جو پانتولیانو) را برای کار روی فیلمِ مستقلِ «ممنتو» (Memento) به‌دست آورد. این فیلم که اقتباسی از داستانِ کوتاهی از برادرش جاناتان نولان بود، نظر مثبتِ گسترده‌ی سینمادوستانِ هاردکور را جلب کرد. استودیوی نیومارکت فیلمز این فیلم را در ماه مارسِ سال ۲۰۰۱ در یازده سینما اکران کرد که به کسب ۲۳۵ هزار و ۴۸۸ دلار به‌عنوانِ افتتاحیه منجر شد؛ رقمی که به معنای میانگینِ سینما به سینمای ۲۱ هزار و ۴۰۸ دلار بود و نتیجه‌ی قدرتمندی برای فیلمسازِ ناشناخته‌ای که تازه در بدوِ تجربه‌اندوزی در دنیای گسترده‌ترِ فیلمسازی بود حساب می‌شد.

دست به یقه شدن آل پاچینو و رابین ویلیامز در بی خوابی

تعداد سینماهای نمایش‌دهنده‌ی «ممنتو» به تدریج در طولِ ماه‌های پیش‌رو افزایش پیدا کرد؛ تا جایی که فیلم درنهایت در ۵۳۱ منطقه روی پرده رفت و در هفت آخرهفته‌ی متوالی (از سیزدهم آوریل ۲۰۰۱ تا اول ژوئن ۲۰۰۱) به درآمدی بیش از یک میلیون دلار دست پیدا کرد. «ممنتو» در پایانِ دوره‌ی اکرانش به ۲۵ و نیم میلیون دلار درآمدِ خانگی و فقط اندکی کمتر از ۴۰ میلیون دلار فروشِ جهانی دست یافت؛ نتیجه موفقیتِ تجاری بزرگی بود که فیلمنامه‌ی اورجینالش به نخستینِ نامزدی نولان در اسکار منتهی شد. «ممنتو» همچنین آغازگرِ موتیف‌ها و تم‌های تکرارشونده‌ای بود که در سراسرِ فیلم‌های بعدی‌اش تکرار شده است: از دستکاری ساختارِ روایی گرفته تا استفاده از عنصرِ زمان به‌عنوانِ ابزار خلاقانه‌ای برای درگیر نگه داشتنِ تماشاگرانش. این در حالی است که «ممنتو» با دریافتِ امتیاز ۹۳ و ۹۴ از منتقدان و کاربرانِ سایت راتن‌تومیتوز همچنان در این زمینه، یکی از موفق‌ترین فیلم‌های کارنامه‌ی او حساب می‌شود. در ادامه، برادران وارنر بدون هدر دادن وقت برای هرچه زودتر همکاری با این استعدادِ جوان، نولان را برای نشستن روی صندلی کارگردانی «بی‌خوابی» که حکمِ بازسازی یک فیلمِ جنایی نروژی محصولِ سال ۱۹۹۷ را داشت استخدام کرد.

«شوالیه‌ی تاریکی» در حالی صدر جدولِ پُرفروش‌ترین فیلم‌های سال ۲۰۰۸ در گیشه‌ی خانگی و جهانی را به‌راحتی تصاحب کرد که پشت‌سر «تایتانیک» (۶۰۰ میلیون و ۸۰۰ هزار دلار) به دومین فیلم برترِ تاریخِ باکس آفیسِ آمریکای شمالی هم تبدیل شد

«بی‌خوابی» آخرین فیلمِ کلِ کارنامه‌ی نولان است که خود او نقشی در نگارشِ فیلمنامه‌اش نداشته است. نولان در قالبِ این فیلم باری دیگر فرصتِ همکاری با بازیگرانِ درجه‌یکی مثل آل پاچینو، رابین ویلیامز و هیلاری سوانک را به‌دست آورده بود که آخری به‌تازگی به خاطر فیلم «پسرها گریه نمی‌کنند» (محصول سال ۲۰۰۰)، جایزه‌ی اسکار برنده شده بود. «بی‌خوابی» که با بودجه‌ی متوسط ۴۶ میلیون دلار تهیه شده بود، در جریانِ آخرهفته‌ی «روز یادبود» در سال ۲۰۰۲ در آمریکای شمالی اکران شد و به افتتاحیه‌ی چهار روزه‌ی خیلی خوبِ ۲۶ میلیون و ۱۰۰ هزار دلار دست یافت؛ رقمی که آن را پایین‌تر از درآمد دومین آخرهفته‌ی «جنگ ستارگان: حمله‌ی کلون‌ها» (۴۷ میلیون و ۸۸۰ هزار دلار) و چهارمین آخرهفته‌ی «مرد عنکبوتی» (۲۸ میلیون و ۵۰۸ هزار دلار) در جایگاه سومِ جدول قرار داد. «بی‌خوابی» یک فیلمِ عامه‌پسند و موفق از لحاظ تجاری بود که به ۶۷ میلیون و ۴۰۰ هزار دلار درآمدِ خانگی و ۱۱۳ میلیون و ۸۰۰ هزار دلار فروشِ جهانی دست پیدا کرد. به این ترتیب، نولان در اوایلِ ۳۰ سالگی‌اش از هر دو شانسِ گل‌زنی‌اش، هر دو را گل کرده بود.

تهیه‌کنندگانِ برادران وارنر به‌حدی تحت‌تاثیرِ زبردستیِ هنری‌اش قرار گرفته بودند و به‌حدی می‌توانستند از لحاظ حرفه‌ای به او اطمینان داشته باشند که تصمیمِ پُرمخاطره‌ای را گرفتند که کمتر استودیویی در آن زمان می‌گرفت: آن‌ها سکانِ هدایتِ یکی از بزرگ‌ترین فرنچایزهای صنعت را به‌دست کسی سپردند که آن پروژه اولین فیلمِ پُرخرجش حساب می‌شد. در این نقطه‌ی زمانی مجموعه‌ی بتمن نزدیک به یک دهه پس از شکستِ وحشتناکِ هنری و تجاری «بتمن و رابین» در سال ۱۹۹۸ در شرایطِ خوبی به سر نمی‌برد و شعله‌های بلندی که با فیلم‌های بتمنِ تیم برتون، سینمای ابرقهرمانی را پُرطرفدار کرده بود فروکش کرده بود. گرچه در جریانِ سال‌های پس از «بتمن و رابین»، تلاش‌های متعددی برای ریبوتِ این آی‌پی صورت گرفت (از جمله فیلم دارن آرنوفسکی)، اما درنهایت این نولان و داستانی که همراه‌با دیوید اِس. گویر به نگارش درآورده بود، استودیو را راضی کرد که زمان و چشم‌انداز مناسب برای بازگرداندنِ شوالیه‌ی تاریکی به سینما فرا رسیده است. «بتمن آغاز می‌کند» در ماهِ ژوئن سال ۲۰۰۵ سوار بر نقدهای بسیار مثبت و بلافاصله به‌عنوانِ یک فیلم کامیک‌بوکی که منبعِ اقتباسش را جدی می‌گرفت و اهدافِ بلندپروازانه‌ای برای این زیرژانر تعیین می‌کرد اکران شد و در دلِ طرفداران جا باز کرد.

سکانس بتمن در محاصره خفاش‌ها در بتمن آغاز می‌کند

این فیلم کارش را با کسب ۷۲ میلیون و ۹۰۰ هزار دلار افتتاحیه‌ی پنج روزه آغاز کرد که گرچه در مقایسه با استانداردهای شخصی نولان موفقیتِ بزرگی حساب می‌شد، اما در مقایسه با روزهای شکوهمندِ این مجموعه در اواخر دهه‌ی ۸۰ و اواسط دهه‌ی ۹۰ عالی نبود. بالاخره نه‌تنها مخاطبانِ عادی پس از خاطراتِ اسفناکشان از «بتمن و رابین» باید از نو متقاعد می‌شدند که این یکی با قبلی فرق می‌کند، بلکه تبلیغاتِ تلویزیونی بدنامِ این فیلم همراه‌با موسیقی پاپ که آن را به‌عنوانِ یک درام رُمانتیکِ مضحک جلوه می‌داد در تضاد با برداشتِ تیره و تاریکِ نولان قرار می‌گرفت و سیگنال‌های اشتباهی به مردم می‌فرستاد. اما تبلیغات دهان به دهانِ مثبتِ این فیلم خیلی زود به کمکش شتافت. «بتمن آغاز می‌کند» در دومین آخرهفته‌اش صدر جدول را حفظ کرد و به مدتِ پنج آخرهفته در بینِ پنج فیلمِ برتر جدول باقی ماند. دوامِ طولانی‌مدتِ فیلم درنهایت به ۲۰۵ میلیون و ۳۰۰ هزار دلار فروشِ خانگی (هشتمین فیلم پُرفروش سال) و ۳۷۱ میلیون و ۹۰۰ هزار دلار فروشِ جهانی (دهمین فیلم پُرفروش سال) منجر شد. «آغاز می‌کند» که با ۱۵۰ میلیون دلار بودجه تهیه شده بود به آن درجه از سودآوری که نولان با فیلم‌های قبلی‌اش به‌دست آورده بود و با فیلم‌های بعدی‌اش به‌دست خواهد آورد نرسید، اما برادران وارنر با هوشمندی متوجه شد که شاید «آغاز می‌کند» فرنچایزِ بتمن را کاملا زنده نکرده باشد، اما شرایطِ شکوفایی آن در بلندمدت را آماده کرده است. پس، آن‌ها به ساختِ دنباله‌ی آن چراغ سبز نشان دادند. اما نولان پیش از شروع کار روی اولین دنباله‌ی کارنامه‌اش، به ساختِ فیلمی با بودجه‌ی متوسط مشغول شد: «پرستیژ»، محصول ۲۰۰۶.

پوستر فیلم پرستیژ

نولان با این فیلم که فیلمنامه‌اش را همراه‌با برادرش جاناتان براساس رُمان کریستوفر پریست اقتباس کرده بودند، مجددا با کریستین بیل همکاری کرد که درکنار هیو جکمن، اسکارت جوهانسون و ربکا هال، گروهِ بازیگرانِ فیلم را تشکیل می‌دادند؛ نتیجه یک تریلرِ معماییِ تامل‌برانگیز دیگر بود که این‌بار در دنیای شعبده‌بازهای قرنِ نوزدهمی جریان داشت. «پرستیژ» در حالی با ۴۰ میلیون دلار بودجه تهیه شده بود که به‌لطفِ قدرتِ ستاره‌ای گروه بازیگرانش و اعتبارِ رو به افزایشِ خودِ نولان به درآمدِ افتتاحیه‌ی ۱۴ میلیون و ۸۰۰ هزار دلار دست یافت؛ «پرستیژ» که در ماه اکتبر اکران شد، اولین فیلم نولان بود که خارج از فصلِ تابستان به نمایش درمی‌آمد. «پرستیژ» نیز درست مثل آثارِ پیشینِ نولان دوامِ طولانی‌مدتی را در گیشه تجربه کرد، تا اولین هفته‌های سال ۲۰۰۷ در سینماها باقی ماند و درنهایت به مجموع خانگی ۵۳ میلیون و ۱۰۰ هزار دلار و فروشِ جهانی ۱۰۹ میلیون و ۷۰۰ هزار دلار دست یافت. حالا که نولان پس از «بتمن آغاز می‌کند»، بودجه‌ی لازم برای ساختِ فیلم شخصی خودش را به‌دست آورده بود، باید مجددا روی صندلی کارگردانی یک پروژه‌ی استودیویی می‌‌نشست: او کار روی دنباله‌ی بسیار موردانتظارِ «بتمن آغاز می‌کند» را برای برادران وارنر کلید زد.

«شوالیه‌ی تاریکی» حتی پیش از اکرانش به‌لطفِ کمپینِ تبلیغاتی نامرسومِ برادران وارنر که از یک سال پیش اکران فیلم آغاز شده بود، ذهنِ فرهنگ عامه را به خودش معطوف کرده بود. نخستین تیزر فیلم به‌علاوه‌ی کلِ کمپینِ تبلیغاتیِ فیلم که پیرامونِ جوکرِ هیث لجر می‌چرخید، آنتاگونیستِ فیلم را به شخصیتِ اصلی کمپین‌های تبلیغاتی وایرالِ فیلم تبدیل کردند. این موضوع به اضافه‌ی مرگِ نابهنگام و تراژیکِ لجر به هرچه اسرارآمیزتر شدنِ آخرین نقشِ او به‌عنوانِ تبهکارِ نمادینِ تاریخِ فرهنگ عامه و هرچه کنجکاوتر شدنِ عموم مردم برای دیدن این فیلم منجر شد. «شوالیه‌ی تاریکی» در بدو اکرانش با کسب ۱۵۸ میلیون و ۴۰۰ هزار دلار، رکورد «مرد عنکبوتی ۳» (۱۵۱ میلیون و ۱۰۰ هزار دلار در سال ۲۰۰۷) را که خودش به‌تازگی رکورد «دزدان دریایی کاراییب» (۱۳۵/۶ میلیون دلار در سال ۲۰۰۶) شکسته بود را متلاشی کرد و رکوردِ بزرگ‌ترین افتتاحیه‌ی تاریخِ باکس آفیس را از خود به جا گذاشت. «شوالیه‌ی تاریکی» اما افتتاحیه‌ی عظیمش را با دوامِ قدرتمندی که استانداردهای معمولِ بلاک‌باسترهای آن زمان را درهم‌شکست ادامه داد. این فیلم چهار هفته صدر جدولِ باکس آفیس را حفظ کرد و به مدتِ ۱۰ آخرهفته در بینِ ۱۰ فیلم برتر جدول باقی ماند. «شوالیه‌ی تاریکی» عاقبت به ۵۳۳ میلیون دلار فروشِ خانگی و یک میلیارد و ۳ میلیون دلار فروشِ جهانی دست یافت.

بروس وین در کنار لباس بتمن در فیلم شوالیه تاریکی

«شوالیه‌ی تاریکی» در حالی صدر جدولِ پُرفروش‌ترین فیلم‌های سال ۲۰۰۸ در گیشه‌ی خانگی و جهانی را به‌راحتی تصاحب کرد که پشت‌سر «تایتانیک» (۶۰۰ میلیون و ۸۰۰ هزار دلار) به دومین فیلم برترِ تاریخِ باکس آفیسِ آمریکای شمالی هم تبدیل شد و پشت‌سر «تایتانیک» (یک میلیارد و ۸۵۰ میلیون دلار) و «ارباب حلقه‌ها: بازگشت پادشاه» (یک میلیارد و ۱۴۰ میلیون دلار)، در جایگاه سوم پُرفروش‌ترین فیلم‌های تاریخِ باکس آفیسِ جهانی جای گرفت. این فیلم در گیشه‌ی خانگی پایین‌تر از «اونجرز: پایان بازی» (۸۵۸ میلیون دلار)، «بلک پنتر» (۷۰۰ میلیون دلار)، «جنگ اینفینیتی» (۶۷۸ میلیون دلار) و «اونجرز» (۶۲۳ میلیون دلار) در جایگاه پنجم پُرفروش‌ترین فیلم‌های ابرقهرمانی تاریخ و در گیشه‌ی جهانی هم بالاتر از «مرد عنکبوتی ۳» (۸۹۴ میلیون دلار) و پایین‌تر از «شوالیه‌ی تاریکی برمی‌خیزد» (یک میلیارد و ۸۲ میلیون دلار) در رده‌ی دوازدهم پُرفروش‌ترین فیلم‌های ابرقهرمانی قرار دارد و همچنان پُرفروش‌ترین فیلمِ تاریخ برادران وارنر در گیشه‌ی آمریکای شمالی حساب می‌شود. «شوالیه‌‌ی تاریکی» هشت نامزدی اسکار دریافت کرد و دوتا از آن‌ها را برنده شد که یکی از آن‌ها اسکار بهترین بازیگر نقش مکمل مرد برای هیث لجر بود. نولان مجددا از ساختِ فیلم‌های فرنچایزی فاصله گرفت تا روی نخستینِ پروژه‌ی اورجینالِ پُرخرجش کار کند: «اینسپشن».

پوستر فیلم اینسپشن

گرچه این فیلم با وجود بودجه‌ی ۱۶۰ میلیون دلاری‌اش و ماهیتِ غیراقتباسی‌اش ریسکِ تجاری بزرگی به نظر می‌رسید، اما خیلی زود نگرانی‌ها با گردهمایی گروهِ بازیگرانِ ستاره‌اش به رهبری لئوناردو دی‌کاپریو فروکش کرد؛ دی‌کاپریویی که درست مثل نولان در بدو ورود به دورانِ اوجِ بازیگری‌اش بود و یکی از قابل‌اعتمادترین و سودآورترین سوپراستارهای باکس آفیس حساب می‌شد (و کماکان می‌شود). همکاری او با مارتین اسکورسیزی در جریانِ دهه‌ی ۲۰۰۰ جایگاهِ او را به بازیگری که حضور در هر فیلمی، علاقه‌ی مخاطبانِ متنوع و گسترده‌ای را به آن فیلم جلب می‌کرد ارتقا داده بود. اولین تیزرِ پُرراز و رمزِ فیلم که یک سال پیش از اکرانش پخش شد به‌علاوه‌ی استفاده از نامِ ستارگان و کارگردانش که حالا پس از غوغای «شوالیه‌ی تاریکی» به خداونگارِ جدیدِ نِردهای فرهنگ عامه صعود کرده بود، باعث شدند «اینسپشن» به سوژه‌ی محافلِ بحث و گفتگوی سینمایی تبدیل شود؛ گرچه هیچکس هیچ سرنخی درباره‌ی اینکه «اینسپشن» چه چیزی است نداشت، اما این جلوی آن‌ها را از گمانه‌زنی درباره‌ی آن نمی‌گرفت؛ چیزی که معمولا در رابطه با فیلم‌های اورجینال اتفاق نمی‌افتد. «اینسپشن» به‌عنوانِ نتیجه‌‌ی طوفانِ تمام‌عیارِ نولان، دی‌کاپریو، کمپینِ تبلیغاتی هوشمندانه‌ی برادران وارنر و فیلمنامه‌ی تامل‌برانگیزش که در هزارتوی پرپیچ و خمِ رویاها جریان داشت، همزمان به یک بلاک‌باسترِ پاپ‌کورنی و یک سینمای ساختارشکنانه تبدیل شد.

«اینسپشن» کارش را با افتتاحیه‌ی قوی ۶۲ میلیون و ۸۰۰ هزار دلار در ماه ژوئیه ۲۰۱۰ آغاز کرد؛ رقمی که آن را پشت‌سر «آواتار» (۷۷ میلیون دلار) در جایگاهِ دوم بهترین افتتاحیه‌ی فیلم‌های علمی‌تخیلیِ اورجینال قرار می‌داد. «اینسپشن» درنهایت به رقمِ شگفت‌انگیز ۲۹۲ میلیون و ۶۰۰ هزار دلار فروشِ خانگی و ۸۲۸ میلیون و ۳۰۰ هزار دلار فروشِ جهانی دست یافت که کماکان پشت‌سر «آواتار» و «تایتانیک» پُرفروش‌ترین فیلم اورجینالِ سینما حساب می‌شود. این فیلم پشت‌سر پنجِ فیلم فرنچایزی، در رده‌ی ششم پُرفروش‌ترین فیلم گیشه‌ی خانگی در سال ۲۰۱۰ و پشت‌سر «داستان اسباب‌بازی ۳»، «آلیس در سرزمین عجایب» و «هری پاتر و یادگاران مرگبار قسمت اول» در رده‌ی چهارم پُرفروش‌ترین فیلم‌های گیشه‌ی جهانی در سال ۲۰۱۰ قرار گرفت؛ به این ترتیب، «اینسپشن» ثابت کرد که نولان بدون کمک بتمن نیز قادر به کشیدن مخاطبانِ بین‌المللی به سینماها است. «اینسپشن» که نامزد هشت جایزه‌ی اسکار شده بود (که شامل بهترین فیلم و بهترین فیلمنامه‌ی اورجینال نیز می‌شد)، پنج اسکار در بخش‌های فنی برنده شد. نولان پس از به حقیقت تبدیل کردن یکی دیگر از پروژه‌های شخصی‌اش، دوباره برای به سرانجام رساندنِ سه‌گانه‌ی «شوالیه‌ی تاریکی» به فرنچایزسازی برگشت.

مبارزه تن به تن بتمن و بین در شوالیه تاریکی برمی‌خیزد

انتظارات تماشاگران از لحظه‌ای که «شوالیه‌ی تاریکی» با پایان‌بندی غافلگیرکننده‌اش به پایان رسید، در حال اوج گرفتن بود. پس از اینکه این مجموعه تیمِ بازیگرانش را با افزودن آن هاتاوی، تام هاردی و جوزف گوردون لویت گسترش داد، طبیعتا طرفدارانِ هاردکور و سینماروهای کژوآل برای سر در آوردن از اینکه «شوالیه‌ی تاریکی برمی‌خیزد» چگونه این سه‌گانه را (مخصوصا بدون جوکر لجر) به پایان می‌رساند، آرام و قرار نداشتند. قطارِ هایپ یکی از موردانتظارترین دنباله‌های تاریخِ سینما با تیزری که همراه‌با آخرین فیلم «هری پاتر» در تابستانِ ۲۰۱۱ پخش شد یک سال پیش از اکرانِ فیلم به راه افتاد؛ سپس یک کلیپِ آیمکسِ دیگر که شاملِ سکانسِ سرقتِ هواپیمای بـین در آغازِ فیلم می‌شد، در دسامبر همان سال همراه‌با «مأموریت غیرممکن: پروتکل شبح» پخش شد. «برمی‌خیزد» نمایشش را با افتتاحیه‌ی درخشانِ ۱۶۰ میلیون و ۹۰۰ هزار دلار در ماهِ ژوئیه ۲۰۱۲ آغاز کرد؛ رقمی که پشت‌سر فینالِ «هری پاتر» (۱۶۹ میلیون و ۲۰۰ هزار دلار) و «اونجرز» (۲۰۷ میلیون و ۴۳۸ هزار دلار)، سومین افتتاحیه‌ی برترِ تاریخ حساب می‌شد. اما همزمان در جایگاهِ نخستِ بزرگ‌ترین افتتاحیه‌ی فیلم‌های غیرسه‌بعدی جای می‌گرفت.

پوستر فیلم میان ستاره ای

گرچه «برمی‌خیزد» از لحاظ هنری و تجاری به دستاوردهای بزرگی رسید، اما دوامش به اندازه‌ی دو فیلم قبلی مجموعه قوی نبود تا این فیلم با کسب ۴۴۸ میلیون و ۱۰۰ هزار دلار در خانه و یک میلیارد و ۸۲ میلیون دلار در دنیا به پایان اکرانش برسد. با اینکه «برمی‌خیزد» کارش را با کسب ۳۰ میلیون و ۶۰۰ هزار دلار درآمدِ پیش‌نمایش‌های نیمه‌شبِ جمعه، فوق‌العاده قوی آغاز کرد (رده‌ی دوم بزرگ‌ترین درآمد نیمه‌شب پشت‌سر فینالِ «هری پاتر» در آن زمان) و با اینکه تحلیلگران افتتاحیه‌ی ۱۹۸ میلیونی‌اش را پیش‌بینی کرده بودند، اما حادثه‌ی تیراندازی در یک سالن سینما در شهر آورورای ایالتِ کلورادوی ایالات متحده تاثیرِ قابل‌توجه‌ای روی ادامه‌ی اکرانِ فیلم گذاشت و باکس آفیسِ تابستانِ آن سال به‌دلیل ترسِ مردم از جرایمِ مشابه کاهش پیدا کرد. «برمی‌خیزد» کارش را پشت‌سر «اونجرز» (۶۲۳ میلیون و ۳۰۰ هزار دلار) به‌عنوان پُرفروش‌ترین فیلمِ باکس آفیسِ سال ۲۰۱۲ و پشت‌سر «اونجرز» (یک میلیارد و ۵۰۰ میلیون دلار) و «اسکای‌فال» (یک میلیارد و ۱۱۰ میلیون دلار) در رده‌ی سوم پُرفروش‌ترین فیلم‌های گیشه‌ی جهانی سال ۲۰۱۲ به پایان رساند. این فیلم در زمان اکرانش نهمین فیلم پُرفروشِ تاریخ باکس آفیس حساب می‌شد.

حالا که سه‌گانه‌ی «شوالیه‌ی تاریکی» تکمیل شده بود، نولان در حالی نام پُراعتبارش را به فیلم‌های بعدی دی‌سی قرض می‌داد (مثل ریبوتِ «مرد پولادین» توسط زک اسنایدر) که تمام تمرکزش را روی پروژه‌های اورجینالِ خودش گذاشت. اگرچه «مرد پولادین» و «بتمن علیه سوپرمن» فاقدِ ویژگی‌های مثبتِ تحسین‌شده‌ی سه‌گانه‌ی بتمنِ نولان بودند، اما به وضوح مشخص بود که برادران وارنر برای ریبوتِ آی‌پی سوپرمن از رویکردِ واقع‌گرایانه و تیره و تاریکِ بتمن‌های نولان الهام گرفته بود. تجربه‌ی کارگردانی بعدی نولان حکم یک پروژه‌ی به ارث رسیده را داشت؛ برادرش جاناتان یک داستان علمی‌تخیلی طراحی کرده بود تا استیون اسپیلبرگ کارگردانی‌اش کند، اما پس از اینکه اسپیلبرگ از ساختِ آن منصرف شد، کریستوفر جایگزینش شد و فیلمنامه را درکنارِ برادرش بازنویسی کرد؛ «میان‌ستاره‌ای» که در نوامبر ۲۰۱۴ اکران شد، به نخستین فیلمِ نولان که در فصلِ تعطیلاتِ کریسمس اکران می‌شد تبدیل شد. این فیلم همچنین حکم نخستین همکاری او با فیلم‌بردارِ جدیدش هویت ون هویتما را داشت. «میان‌ستاره‌ای» به‌عنوان بلاک‌باسترِ بعدی کارگردانِ سه‌گانه‌ی «شوالیه‌ی تاریکی» و «اینسپشن» تبلیغات شد؛ یکی از آن تاکتیک‌های تبلیغاتی که استودیوهای اندکی می‌توانند برای تبلیغاتِ بلاک‌باسترهایشان از آن استفاده کنند، اما نولان شایستگی استفاده از آن را به‌دست آورده بود.

Dunkirk

این نکته به‌علاوه‌ی متیو مک‌کانهی در اولین نقشِ مهمش پس از برنده شدن اسکار با «باشگاه دالاس بایرز»، آن هاتاوی پس از اسکارش با «بینوایان» و جسیکا چستین به گروهِ بازیگرانِ قدرتمندی تبدیل شد که بی‌تاثیر نبودند. «میان‌ستاره‌ای» کارش را با افتتاحیه‌ی درخشانِ ۴۷ و نیم میلیون دلار آغاز کرد تا به یک شروعِ موفقیت‌آمیزِ دیگر برای فیلمی که به جز استعدادهای پشت و جلوی دوربین، به هیچ آی‌پی و برندِ شناخته‌شده‌ای وابسته نبود تبدیل شود. منتقدان اما به اندازه‌ی فیلم‌های قبلی نولان با «میان‌ستاره‌ای» مهربان نبودند. چیزی که به دریافت میانگینِ امتیاز متوسط ۷۲ در راتن‌تومیتوز منجر شد. سینماروها اما مثل همیشه ارتباطِ بیشتری با این فیلم برقرار کردند که نتیجه‌اش در میانگینِ امتیاز قوی‌ترِ مخاطبان (۸۵) در راتن‌تومیتوز دیده می‌شود. این فیلم در جریانِ فصلِ تعطیلاتِ کریسمس در سینماها دوام آورد تا درنهایت به ۱۸۸ میلیون دلار فروشِ خانگی و ۶۷۷ و نیم میلیون دلار فروشِ جهانی از ۱۶۵ میلیون دلار بودجه دست پیدا کند؛ رقمی که آن را پشت‌سر «اینسپشن»، به پُرفروش‌تین فیلمِ اورجینالِ کارنامه‌ی نولان تبدیل کرد. «میان‌ستاره‌ای» در آن سال در رده‌ی شانزدهم پُرفروش‌ترین فیلم‌های گیشه‌ی خانگی و پشت‌سر «تک‌تیرانداز آمریکایی» (۳۵۰/۱ میلیون دلار) و انیمیشن «بیگ هیرو ۶» (۲۲۲ و نیم میلیون دلار) در رده‌ی سوم پُرفروش‌ترین فیلم‌های اورجینالِ آن سال جای گرفت.

همچنین، این فیلم در حالی دهمین فیلم پُرفروشِ گیشه‌ی جهانی سال ۲۰۱۴ بود که صدر جدولِ پُرفروش‌ترین فیلم‌های اورجینالِ دنیا را در اختیار داشت. «میان‌ستاره‌ای» با کسب ۲۰ و نیم میلیون دلار افتتاحیه از ۵۷۴ سینمای آیمکس، رکوردِ قبلی که متعلق به «هانگر گیمز: آتش گرفتن» (۱۷/۱ میلیون دلار) بود را شکست. این فیلم کارش را با ۴۱ میلیون و ۷۰۰ هزار دلار افتتاحیه در بازار چین شروع کرد که بزرگ‌ترین افتتاحیه‌ی نولان در چین و پشت‌سر «هابیت: نبرد پنج ارتش» (۴۹/۵ میلیون دلار) و «حاشیه‌ی اقیانوس آرام» (۴۵/۲ میلیون دلار)، سومین افتتاحیه‌ی برترِ برادران وارنر در چین بود. نولان اما برای فیلمِ بعدی‌اش از دورافتاده‌ترین نقاطِ کهکشان، به سمتِ جنگ جهانی دوم تغییر مسیر داد؛ در بینِ تمام ریسک‌هایی که او در طولِ دوران حرفه‌ای‌اش کرده است، شاید «دانکرک»، ریسکی‌ترینشان بود. البته که نولان در این نقطه از زندگی‌ حرفه‌ای‌اش برای خودش به یک برندِ پولساز تبدیل شده بود، اما او با انتخابِ زیرژانری که خیلی وقت است که دیگر پولسازترین زیرژانرِ باکس آفیس نیست و گروه بازیگرانِ ناشناخته، چالشِ تازه‌ای برای خودش درست کرده بود؛ ماشینِ تبلیغاتِ فیلم از یک سال پیش از اکرانش با پخش یک سکانسِ آیمکس قبل از «روگ وان: داستانی از جنگ ستارگان» (پُرفروش‌ترین فیلم سال) در دسامبر ۲۰۱۶ آغاز به کار کرد.

«دانکرک» با وجود اینکه فاقدِ دی‌کاپریو، کریستین بیل یا مک‌کانهی بود، اما در بدو ورود به ۵۰ و نیم میلیون دلار افتتاحیه‌ی خانگی دست یافت که برابر با افتتاحیه‌های «میان‌ستاره‌ای» و «اینسپشن» بود. رقمی که پشت‌سر «کاپیتان آمریکا: اولین انتقام‌جو» (۶۲/۱ میلیون دلار) و «بندر پرل» (۵۹/۱ میلیون دلار)، سومین افتتاحیه‌ی بزرگِ فیلم‌های جنگ جهانی دوم حساب می‌شد. «دانکرک» به‌عنوانِ یک بلاک‌باستر منحصربه‌فرد در قلبِ تابستان، دو آخرهفته در صدر جدول باقی ماند و به مدتِ ۹ هفته در بینِ ۱۰ فیلم برتر باکس آفیس دوام آورد. «دانکرک» در پایانِ دوره‌ی اکرانش به ۱۸۸ میلیون و ۱۰۰ هزار دلار فروشِ خانگی و ۵۲۵ میلیون و ۳۰۰ هزار دلار فروشِ جهانی دست یافته بود. گرچه این ارقام آن را در رده‌ی چهاردهم و نوزدهم گیشه‌ی خانگی و جهانی قرار می‌دهد، اما فقط به خاطر اینکه مجبور به رقابت با مُشتی از فیلم‌های فرنچایزی و ستاره‌محور بود. درواقع «دانکرک» در بینِ فیلم‌های کاملا اورجینالِ سال ۲۰۱۷، پشت‌سر «کوکو» (۲۰۹ میلیون و ۷۰۰ هزار دلار) در رده‌ی دوم پُرفروش‌ترین فیلم‌های اورجینالِ گیشه‌ی خانگی قرار گرفت و پشت‌سر «کوکو» (۸۰۷ میلیون دلار) و «بچه رئیس» (۵۲۸ میلیون دلار)، سومین فیلمِ اورجینالِ پُرفروشِ گیشه‌ی جهانی بود. دوازده فیلم نولان که شامل فیلم‌های کوتاهش نیز می‌شوند تاکنون در مجموع ۴ میلیارد و ۷۰۸ میلیون دلار فروخته‌اند که آن را یک پله پایین‌تر از دیوید یتس (۵ میلیارد و ۹۹۲ میلیون دلار با هشت فیلم) در رده‌ی نهم پُرفروش‌ترین کارگردانان دنیا قرار می‌دهد. جهتِ اطلاع استیون اسپیلبرگ جایگاه نخستِ این فهرست را با مجموع ۱۰ میلیارد و ۵۴۸ میلیون دلار از ۳۶ فیلم در اختیار دارد. حالا نوبت «تنت» است تا آمار نولان را بهبود ببخشد.

کپی لینک

رده‌بندی فیلم‌های کریستوفر نولان براساس درآمدِ جهانی

مقاله رو دوست داشتی؟
نظرت چیه؟
داغ‌ترین مطالب روز

نظرات