گزارش باکس آفیس: رده‌بندی پُرفروش‌ترین فیلم‌های راسل کرو

پنج‌شنبه ۲۷ شهریور ۱۳۹۹ - ۲۳:۵۹
مطالعه 21 دقیقه
فیلم های راسل کرو از گلادیاتور تا نوح
در گزارش باکس آفیس این هفته فیلم‌های راسل کرو، ستاره‌ی «گلادیاتور» را به مناسبت اکران فیلم جدیدش رده‌بندی می‌کنیم و احتمال شکسته شدن رکورد «شرلوک هولمز» توسط «واندر وومن ۱۹۸۴» را بررسی می‌کنیم. همراه زومجی باشید.
تبلیغات

گرچه این روزها تمام بحث و گفتگوهای پیرامونِ باکس آفیس به «تنت» (Tenet) و «مولان» (Mulan) خلاصه شده است، اما یکی دیگر از فیلم‌هایی که در دورانِ متزلزل و نامطمئنِ شیوع کرونا، باتوجه‌به جثه‌ی کوچکش، به درآمدِ رضایت‌بخشی دست پیدا کرده است تریلرِ پُرتنشِ «نامتعادل» (Unhinged)، جدیدتری فیلم راسل کرو است که نخستینِ فیلمِ مهم او در چهارمین دهه‌ی فعالیتِ بازیگری‌اش حساب می‌شود. این فیلم که پنج هفته از آغاز اکرانش در آمریکای شمالی می‌گذرد، به ۱۳ میلیون و ۹۷۰ میلیون دلار فروشِ خانگی، ۱۲ میلیون دلار فروشِ بین‌المللی و در مجموع ۲۵ میلیون و ۹۷۰ هزار دلار در دنیا دست یافته است. با اینکه راسل کرو دیگر آن سوپراستاری که نامش به‌تنهایی قادر به کشیدنِ سینماها بود نیست (درواقع در دورانِ فرمانروایی ابرقهرمانان و آی‌پی‌ها به جز یکی-دوتا استثنا هیچکس قدرتِ ستاره‌ای گذشته‌اش را ندارد)، اما با این وجود «نامتعادل» انرژیِ اصلی‌اش را از ستاره‌اش می‌گیرد. بنابراین اکرانِ این فیلم فرصتِ مناسبی برای مرور ردپایی که راسل کرو در طولِ دوران بازیگری‌اش در باکس آفیس به جا گذاشته است. کرو در «نامتعادل» نقش شخصی به اسم تام کوپر را ایفا می‌کند؛ مردی نامتعادل از لحاظ روانی که یک مادر جوان و پسر نوجوانش را در جاده‌های آمریکا تعقیب می‌کند و مورد آزار و اذیت قرار می‌دهد. نقشِ تام کوپر یادآور همان جنس از کاراکترِ مغرور و قُلدری که به مردانگیِ پوشالی‌اش می‌نازد است که راسل کرو برای نخستین‌بار به خاطر بازی کردنِ چنین شخصیتی در «محرمانه لس آنجلس» (L.A. Confidential) شناخته شد.

پوستر فیلم unhinged

ساخته‌ی کِرتیس هانسون در حالی در نوزدهم سپتامبر سال ۱۹۹۷ سوار بر امواجِ نقدهای بسیار مثبتش اکران شد که بسیاری از آن‌ها به‌ویژه از نقش‌آفرینی وحشی و خیره‌کننده‌ی کرو به نیکی یاد می‌کردند. اگرچه درآمد «محرمانه لس آنجلس» در هیچکدام از آخرهفته‌هایش به چیزی فراتر از ۶ میلیون دلار تجاوز نکرد، اما این فیلم از دوامِ درازمدتِ قدرتمندی بهره می‌برد که آن را درنهایت به ۶۴ میلیون و ۶۲۰ هزار دلار فروشِ خانگی، ۶۱ میلیون و ۶۰۰ هزار دلار فروشِ خارجی و ۱۲۶ میلیون و ۲۲۰ هزار دلار درآمدِ جهانی از ۳۵ میلیون دلار بودجه رساند. این فیلم همچنین نامزد ۹ جایزه‌ی اُسکار (از جمله شاخه‌ی بهترین فیلم) شد و دوتا از آن‌ها را برنده شد. خلاصه اینکه پس از این فیلم، راسل کرو که تا پیش از آن با شکست‌های تجاری‌ «سریع و مُرده» (The Quick and the Dead) و «چیره‌دستی» (Virtuosity) شناخته می‌شد، به جدیدترین عضوِ باشگاهِ مردانِ نقشِ اول هالیوود پیوست. کرو پس از ایفای نقش در فیلم «معما، آلاسکا» (Mystery, Alaska) که حول و حوشِ مسابقاتِ هاکی روی یخ می‌چرخید و چندان دیده نشد، با «نفوذی» (Insider)، یکی دیگر از کلیدی‌ترین فیلم‌های دورانِ حرفه‌ای‌اش را بازی کرد.

ساخته‌ی مایکل مان که تا به امروز تحسین‌شده‌ترین فیلمِ کرو حساب می‌شود در سال ۱۹۹۹ روی پرده‌ی سینماها رفت و با کسب فقط ۲۹ میلیون دلار در خانه و ۶۰ میلیون و ۲۹۰ هزار دلار در دنیا از بودجه‌ی بیش از اندازه زیادِ ۹۰ میلیون دلاری‌اش به یک شکستِ تجاری تبدیل شد، اما نقش‌آفرینی تماشایی‌ کرو، نخستین نامزدی اسکار بهترین بازیگرِ مرد نقش اول را برای او به ارمغان آورد و به ریختنِ بنزین بیشتری روی آتشِ دورانِ سوپراستاری‌اش منجر شد. اما «محرمانه لس آنجلس» و «نفوذی» تازه حکمِ مقدمه‌ای بر شکوفایی تمام‌عیار و انفجارِ باشکوهِ راسل کرو در «گلادیاتور» (Gladiator)، اکشنِ حماسی ریدلی اسکات را داشتند. کرو در نقشِ یک ژنرالِ رومی به اسم ماکسیموس دِسیموس مِریدوس که در نتیجه‌ی دسیسه‌چینی‌های پسرِ امپراتور به یک برده‌ی دون‌پایه تنزل پیدا می‌کند و به رهبرِ یک خیزشِ انتقام‌جویانه تبدیل می‌شود، شخصیتِ معرفِ ازلی و ابدی‌اش را بازی کرد. این فیلم نمایشش را در ماه مِی سال ۲۰۰۰ با کسب افتتاحیه‌ی عالی ۳۴ میلیون و ۸۳۰ هزار دلار شروع کرد و رفت تا به یک پدیده‌ی فرهنگی واقعی که از دوامِ درازمدتِ فوق‌العاده‌ای در گیشه بهره می‌برد تبدیل شود؛ «گلادیاتور» که ۵۰ هفته روی پرده باقی ماند، درنهایت کارش را با کسب ۱۸۷ میلیون و ۷۰۰ هزار دلار فروشِ خانگی و ۴۶۰ میلیون و ۵۸۰ هزار دلار فروشِ جهانی از ۱۰۳ میلیون دلار بودجه به آخر رساند.

راسل کرو در حال مبارزه در فیلم گلادیاتور

«گلادیاتور» کماکان پشت‌سر «مریخی» (۶۵۵ میلیون و ۱۹۴ هزار دلار)، دومین فیلم پُرفروشِ کارنامه‌ی ریدلی اسکات حساب می‌شود. همچنین، «گلادیاتور» هم‌اکنون یک پله پایین‌تر از «ماتریکس» (۴۶۵ میلیون و ۴۲۱ هزار دلار) و یک پله بالاتر از «لوسی» (۴۵۷ میلیون و ۵۰۷ هزار دلار) در رده‌ی بیست و دوم پُرفروش‌ترین فیلم‌های بزرگسالانه‌ی تاریخ قرار دارد. «گلادیاتور» در زمان اکرانش پایین‌تر از «ترمیناتور ۲: روز داوری» (۵۱۵ میلیون و ۳۹۲ هزار دلار)، «نجات سرباز رایان» (۴۸۵ میلیون دلار) و «ماتریکس» در رده‌ی چهارم پُرفروش‌ترین فیلم‌های بزرگسالانه‌ی گیشه‌ی جهانی جای داشت. موفقیتِ استثنایی «گلادیاتور» با مراسمِ اسکارِ آن سال حتمی شد؛ جایی که این فیلم پنج‌تا از ۱۲ اسکاری را که برایشان نامزد شده بود برنده شد؛ جایزه‌هایی که شامل اسکار بهترین فیلم و اسکار بهترین بازیگر مرد نقش اول برای راسل کرو می‌شدند. موفقیتِ عظیمِ «گلادیاتور» تاثیرِ دگرگون‌کننده‌ای روی دورانِ حرفه‌ای کرو داشت و جایگاهش را به‌عنوانِ یکی از مورد تقاضاترین مردانِ نقشِ اول هالیوود ثابت کرد. گرچه اکشن «دلیل زندگی» (Proof of Life)، فیلم بعدی کرو که در دسامبر سال ۲۰۰۰ اکران شد موفق نشد مورد استقبالِ منتقدان و مخاطبان قرار بگیرد، اما در عوض، همکاری کرو و ران هاوارد با درامِ «یک ذهنِ زیبا» (A Beautiful Mind)، یک بلاک‌باسترِ دیگر از آب در آمد.

«گلادیاتور» در زمان اکرانش پایین‌تر از «ترمیناتور ۲: روز داوری» (۵۱۵ میلیون و ۳۹۲ هزار دلار)، «نجات سرباز رایان» (۴۸۵ میلیون دلار) و «ماتریکس» در رده‌ی چهارم پُرفروش‌ترین فیلم‌های بزرگسالانه‌ی گیشه‌ی جهانی جای داشت

این فیلم در ابتدا در اواخر ماهِ دسامبر ۲۰۰۱ به‌صورت محدود اکران شد و سپس، اکرانِ گسترده‌اش را با کسب ۱۶ میلیون و ۵۷۰ هزار دلار افتتاحیه در اوایلِ ماه ژانویه‌ی ۲۰۰۲ آغاز کرد و رفت تا به ۱۷۰ میلیون و ۷۴۰ هزار دلار فروشِ خانگی و ۳۱۳ میلیون و ۵۴۰ هزار دلار فروشِ جهانی از ۵۸ میلیون دلار بودجه دست پیدا کند. کرو که یک‌صدا توسط منتقدان به خاطر ایفای نقشِ ریاضی‌دانی که با اختلالِ اسکیزوفرنی و پارانویا دست‌وپنجه نرم می‌کند تحسین شده بود، مجددا نامزد اسکارِ بهترین بازیگرِ مرد نقش اول شد. گرچه او درنهایت این جایزه را به دنزل واشنگتن از «روز تمرین» باخت، اما «یک ذهن زیبا» در عوض برنده‌ی چهار اسکار شد که یکی از آن‌ها اسکار بهترین فیلم بود؛ به بیان دیگر، کرو در دو سال متوالی در فیلم‌های برنده‌ی بهترین فیلم اسکار ایفای نقش کرده بود. قابل‌ذکر است که «یک ذهن زیبا»، پایین‌تر از «راز داوینچی» (۷۶۷ میلیون و ۸۲۰ هزار دلار در سال ۲۰۰۶)، «فرشتگان و شیاطین» (۴۹۰ میلیون و ۸۷۵ هزار دلار در سال ۲۰۰۹)، «سولو: داستانی از جنگ ستارگان» (۳۹۳ میلیون دلار در سال ۲۰۱۸)، «گرینچ چگونه کریسمس را دزدید» (۳۴۵ میلیون و ۱۴۱ هزار دلار در سال ۲۰۰۰) و «آپولو ۱۳» (۳۳۵ میلیون و ۸۰۲ هزار دلار در سال ۱۹۹۵)، در جایگاه ششم پُرفروش‌ترین فیلم‌های ران هاوارد جای می‌گیرد.

کرو بعد از اکرانِ «یک ذهن زیبا» به مدتِ تقریبا دو سال در هیچ فیلمِ دیگری حضور پیدا نکرد. عاقبت، سروکله‌ی او در درامِ جنگی «ناخدا و فرمانده: آخر دنیا» (Master and Commander: The Far Side of the World) که به جنگ‌های ناپلئونی می‌پرداخت پیدا شد؛ جایی که او در نقش ناخدای نیروی دریایی سلطنتی انگلستان که یک کشتی جنگی فرانسوی را در ساحلِ آمریکای جنوبی تعقیب می‌کند ظاهر شد. با اینکه این فیلم اکرانش را با افتتاحیه‌ی کم و بیش خوبِ ۲۵ میلیون و ۱۱۰ هزار دلار آغاز کرد، اما ساخته‌ی پیتر وی‌یر با بودجه‌ی وحشتناکِ ۱۵۰ میلیون دلاری‌اش، بیش از اندازه گران‌قیمت بود و در آخر موفق نشد تا در زمینه‌ی جلب نظرِ مخاطبان به تکرارِ موفقیت «گلادیاتور» یا «یک ذهن زیبا» تبدیل شود. این فیلم نمایشش را با کسب ۹۳ میلیون و ۹۳۰ هزار دلار در خانه و ۲۱۱ میلیون و ۶۲۰ هزار دلار در دنیا به پایان رساند؛ رقمی که گرچه نتیجه‌ی شگفت‌انگیزی برای تقریبا هر فیلمِ دیگری حساب می‌شود، اما نتیجه‌ی ناامیدکننده‌ای برای فیلمی با چنین بودجه‌ی هنگفتی بود. با این وجود، «ناخدا و فرمانده» ۱۰ نامزدی اسکار (از جمله شاخه‌ی بهترین فیلم) به‌دست آورد و دوتا از آن‌ها را که شاملِ اسکارِ بهترین فیلم‌برداری می‌شد برنده شد. اما کرو که در سال‌های قبل این‌قدر گزینه‌ی محبوبِ رای‌دهندگانِ آکادمی بود، این‌بار موفق به کسب نامزدی اسکار در بخشِ بهترین بازیگر مرد نقش اول نشد.

راسل کرو به اعداد نگاه می‌کند در فیلم یک ذهن زیبا

شکستِ «ناخدا و فرمانده» اما نه یک اتفاقِ یگانه، بلکه حکمِ آغازی بر سلسله‌ای از شکست‌های تجاری را در طولِ سال‌های آینده برای راسل کرو داشت؛ یکی از برجسته‌ترین نمونه‌هایش درامِ بوکس‌محورِ «مرد سیندرلایی» (Cinderella Man) بود که حکمِ همکاری مجدد کرو و ران هاوارد را داشت. «مرد سیندرلایی» که از آن به‌عنوانِ یکی از مدعیانِ اسکار یاد می‌شد، در سوم ماه ژوئنِ سال ۲۰۰۵، در اوجِ فصلِ بلاک‌باسترهای تابستانی روی پرده رفت (این فیلم در ابتدا قرار بود در پاییز ۲۰۰۴ اکران شود، اما تاریخ نمایشش به‌دلیل جراحتِ کرو در حین فیلم‌برداری عقب افتاد). «مرد سیندرلایی» کارش را با کسب ۱۸ میلیون و ۲۳۰ هزار دلار افتتاحیه شروع کرد؛ رقمی که نه‌تنها پایین‌تر از انتظارات بود، بلکه فیلم هم با وجودِ واکنش اکثرا مثبتِ منتقدان موفق نشد دوامِ خوبی را در طولِ هفته‌های بعدی تجربه کند. البته از حقیقتِ بودجه‌ی سنگینِ ۸۸ میلیون دلاری آن هم نباید گذشت که احتمالا به خاطر حقوقِ بالای ستارگانِ درجه‌یکی مثل کرو و رنه زلوِگر این‌قدر زیاد شده بود؛ در نتیجه، درآمدِ نهایی ۶۱ میلیون و ۶۵۰ هزار دلاری‌اش در خانه و ۱۰۸ میلیون و ۵۴۰ هزار دلاری‌اش در دنیا به نتیجه‌ی نسبتا ناامیدکننده‌ای منجر شد.

پوستر فیلم master and Commander: The Far Side of the World

نکته‌ی جالبِ ماجرا این است که همکاری مجدد کرو و ریدلی اسکات (کسی که مثل هاوارد یکی از بزرگ‌ترین موفقیت‌های تجاری کرو را کارگردانی کرده بود) نیز رضایت‌بخش از آب در نیامد. کمدی/رومانتیکِ «یک سال خوب» (A Good Year) که در تضاد مطلق با «گلادیاتور» قرار می‌گرفت در بدو آغاز اکرانش در نوامبر سال ۲۰۰۶، با کسب فقط ۷ و نیم میلیون دلار به‌عنوان مجموعِ فروشِ خانگی و ۴۲ میلیون و ۲۷۰ هزار دلار فروشِ جهانی از ۳۵ میلیون دلار بودجه سقوط کرد. کرو در سپتامبرِ همان سال با بازسازی وسترن «۳:۱۰ به یوما» (3:10to Yuma) روی پرده‌ی سینماها حاضر شد؛ ساخته‌ی جیمز منگلد اکرانش را با افتتاحیه‌ی کم و بیش دلگرم‌کننده‌ی ۱۴ میلیون دلار آغاز کرد، اما در حفظ شتابش شکست خورد تا درنهایت با کسب ۵۳ میلیون و ۶۱۰ هزار دلار در آمریکای شمالی و ۷۰ میلیون دلار در دنیا به سرانجامِ نسبتا ناامیدکننده‌ای در مقایسه با بودجه‌ی ۵۵ میلیونی‌اش برسد. تنها موفقیتِ واقعی کرو در اواسط تا اواخر دهه‌ی ۲۰۰۰، «گنگستر آمریکایی» (American Gangster)، فیلمِ بعدی‌اش با ریدلی اسکات بود. دنزل واشنگتن در این فیلم که براساسِ یک داستانِ واقعی بود، نقشِ فرانک لوکاس، یک قاچاقچی موادمخدر را ایفا می‌کرد و کرو هم نقشِ کاراگاهی که در جستجوی دستگیری او بود را برعهده داشت.

این فیلم کارش را در نوامبر سال ۲۰۰۷ با افتتاحیه‌ی قویِ ۴۳ میلیون و ۵۷۰ هزار دلار آغاز کرد و به مجموعِ خانگی ۱۳۰ میلیون و ۱۶۰ هزار دلار دست یافت؛ «گنگستر آمریکایی» به ۲۶۹ میلیون و ۷۵۰ هزار دلار فروشِ جهانی دست یافت؛ رقمی که برای توجیه کردن بودجه‌ی ۱۰۰ میلیون دلاری‌اش کافی است. اما قابل‌ذکر است که ستاره‌ی اصلی این فیلم نه کرو، بلکه واشنگتن بود. درواقع «گنگستر آمریکایی» کماکان بالاتر از «خانه‌ی امن» (۲۰۸ میلیون و ۵۴۲ هزار دلار در سال ۲۰۱۲) و «فیلادلفیا» (۲۰۱ میلیون و ۳۲۴ هزار دلار در سال ۱۹۹۳)، بدون احتساب نرخ تورم پُرفروش‌ترین فیلمِ واشنگتن حساب می‌شود. برخلافِ نقطه‌ی روشنِ نادرِ «گنگستر آمریکایی» که به‌لطفِ همکاری کرو با واشنگتن فراهم شده بود، عملکردِ تجاری فیلم‌های او بلافاصله به حالتِ ضعیفِ گذشته‌اش بازگشت و در طولِ چند سال آینده ادامه پیدا کرد. تریلر اکشن «یک مُشت دروغ» (Body of Lies)، چهارمین همکاری او با ریدلی اسکات که در آن با لئوناردو دی‌کاپریو هم‌بازی شده بود، در سال ۲۰۰۸ روی پرده رفت و به مجموعِ جهانی ۱۱۵ میلیون و ۹۰۰ هزار دلار از ۷۰ میلیون دلار بودجه دست یافت؛ فیلم بعدی‌اش «وضعیت فعلی» (State of Play) با کسب ۸۷ میلیون و ۸۱۰ هزار دلار از ۶۰ میلیون دلار بودجه، به سرنوشتی ناگوارتر از قبلی دچار شد.

راسل کرو در سکانس جنگ از فیلم رابین هود

رابطه‌ی حرفه‌ای کرو و ریدلی اسکات با فیلمِ بعدی آن‌ها یعنی ریبوتِ «رابین هود» (Robin Hood) ادامه پیدا کرد. پس از موفقیتِ پُرسروصدای «بتمن آغاز می‌کند» که به موفقیت تاریخی «شوالیه‌ی تاریکی» منجر شد، موجِ الگوبرداری از آن، هالیوود را از خود به بی‌خود کرده بود؛ همه به ‌دنبالِ ریبوتِ تیره و تاریکِ داستان ریشه‌ای یک کاراکتر شناخته‌شده بودند. غافل از اینکه حتی «بتمن آغاز می‌کند» نیز با وجود اینکه به پُرطرفدارترین کاراکتر فرهنگ عامه مجهز بود، به موفقیت تجاری بزرگی برای برادران وارنر تبدیل نشد، بلکه استقبالِ مثبتِ منتقدان و طرفداران از آن راه را برای شکوفا شدن مجموعه با دنباله‌اش هموار کرد. وقتی ایده‌ی ریبوتِ کاراکترِ سودآورتری مثل بتمن به زور قادر به کشیدن مردم به سینماها است، چطور انتظار می‌رفت که رابین هود موفق به انجامش شود. تعجبی نداشت که فیلمِ اسکات به یکی از بی‌شمار قربانیانِ مرضِ واگیردار «بتمن آغاز می‌کند»‌زدگی دچار شد. این فیلم در حالی موفق به کسب ۱۰۵ میلیون و ۲۷۰ هزار دلار در خانه و ۳۲۱ میلیون و ۶۷۰ هزار دلار در دنیا شد که بودجه‌ی ۲۰۰ میلیون دلاری‌اش جلوی آن را از تبدیل شدن به موفقیتی که می‌توانست باشد گرفت. مشکلِ «رابین هود» درست مثل اکثر فیلم‌های کرو به هزینه‌ی تولید گزافش مربوط می‌شود؛ درواقع، میانگین بودجه‌ی فیلم‌های کرو بینِ «محرمانه لس آنجلس» و «رابین هود» بیش از ۸۱ میلیون دلار است؛ رقمی که ستاره‌های اندکی قدرتِ لازم و کافی برای توجیه کردنِ آن را دارند.

عملکردِ تجاری فیلم‌های کرو اما در جریانِ دهه‌ی بعد تاحدودی بهبود پیدا کرد. «سه روز بعدی» (The Next Three Days) که پس از «رابین هود» در آن حضور پیدا کرد با بی‌اعتنایی کاملِ مخاطبانِ آمریکای شمالی مواجه شد، اما به ۶۷ میلیون و ۴۵۰ هزار دلار فروشِ جهانی دست یافت که باتوجه‌به بودجه‌ی پایینِ ۳۰ میلیون دلاری‌اش بد نبود. دو سال بعد، کرو به نخستین موفقیتِ واقعی‌اش از زمان «گنگستر آمریکایی» دست پیدا کرد: اقتباسِ موزیکالِ پُرستاره‌ی «بینوایان» (Les Misérables) توسط تام هوپر که کرو در آن با امثالِ آن هاتاوی و هیو جکمن هم‌بازی شده بود. این فیلم که با ۶۱ میلیون دلار بودجه تولید شده بود، نمایشش را در جریانِ تعطیلاتِ کریسمس سال ۲۰۱۲ با ۲۷ میلیون و ۲۸۰ هزار دلار افتتاحیه آغاز کرد و رفت تا به مجموعِ عالی ۱۴۸ میلیون و ۸۱۰ هزار دلار در آمریکای شمالی و ۴۴۱ میلیون و ۸۱۰ هزار دلار در دنیا دست پیدا کند. «بینوایان» هم‌اکنون پایین‌تر از «دیو و دلبر» (یک میلیارد و ۲۵۶ میلیون دلار)، «ماما میا!» (۶۳۶ میلیون و ۴۲۰ هزار دلار)، «لالالند» (۵۸۵ میلیون و ۷۲۷ هزار دلار) و «بزرگ‌ترین شومن» (۴۳۸ میلیون و ۸۹۶ هزار دلار) در جایگاهِ پنجم پُرفروش‌ترین فیلم‌های لایواکشنِ موزیکالِ تاریخ باکس آفیس قرار دارد.

راسل کرو و خانواده‌اش در کنار کشتی در فیلم نوح

«بینوایان» به هشت نامزدی اسکار (از جمله شاخه‌ی بهترین فیلم) دست پیدا کرد و سه‌تا از آن‌ها را که شامل اسکار بهترین بازیگر زن نقش مکمل برای هاتاوی می‌شد برنده شد. با اینکه «بینوایان» خیلی موفق بود، اما این فیلم به‌جای فیلمی با محوریت تک و تنهای راسل کرو، حکم یک فیلمِ تیمی را داشت. بنابراین حضور کرو از لحاظ مارکتینگ برای فیلمِ بعدی‌اش از اهمیت به مراتب بیشتری برخوردار بود: «شهر ویران» (Broken City)، محصول سال ۲۰۱۳. این فیلم که کرو در آن در مقابلِ مارک والبرگ بازی می‌کرد به تنها ۳۴ میلیون و ۷۴۰ هزار دلار فروشِ جهانی از ۳۵ میلیون دلار بودجه دست یافت. اگرچه از لحاظ فنی «مرد پولادین» (۶۶۸ میلیون دلار در دنیا) که کرو در آن نقشِ پدر سوپرمن را در سکانسِ افتتاحیه‌اش بازی می‌کند، پُرفروش‌ترین فیلمِ کارنامه‌ی او حساب می‌شود، اما ماهیتِ حضور او در این فیلم به‌عنوانِ یک نقشِ مکملِ بسیار کوتاه یعنی نمی‌توانیم درآمدش را به اسمِ او بنویسیم. اما بالاخره «نوح» (Noah)، بازگویی این افسانه‌ی انجیلی توسط دارن آرنوفسکی بود که کرو را پس از گذشت بیش از یک دهه به بزرگ‌ترین موفقیتِ تجاری‌اش رساند. این فیلم که در بیست و هشتم مارس سال ۲۰۱۴ به نمایش در آمد، پس از افتتاحیه‌ی قوی ۴۳ میلیون و ۷۲۰ هزار دلاری‌اش (که کماکان منهای «مرد پولادین»، بزرگ‌ترین افتتاحیه‌ی کارنامه‌ی کرو حساب می‌شد)، رفت تا به مجموعِ خانگی ۱۰۱ میلیون و ۲۰۰ هزار دلار در آمریکای شمالی و ۳۵۹ میلیون و ۲۰۰ هزار دلار در دنیا دست پیدا کند.

پوستر فیلم nice guys

«نوح» بالاتر از «هجرت: خدایان و پادشاهان» (۲۶۸ میلیون و ۳۱۴ هزار دلار در سال ۲۰۱۴)، «هرکول» (۲۵۰ میلیون و ۷۰۰ هزار دلار در سال ۱۹۹۷)، «شاهزاده‌ی مصر» (۲۱۸ میلیون و ۶۱۳ هزار دلار در سال ۱۹۹۸) و یک پله پایین‌تر از «مصائب مسیح» (۶۲۲ میلیون و ۳۱۳ هزار دلار) بدون احتساب نرخ تورم در رده‌ی دوم پُرفروش‌ترین فیلم‌هایی که براساسِ متون دینی هستند قرار گرفت. خلاصه اینکه گرچه «نوح» دقیقا به موفقیتی «گلادیاتور»گونه دست پیدا نکرد، اما با وجودِ این، بزرگ‌ترین موفقیتِ تجاری کرو از زمان «یک ذهن زیبا» در سال ۲۰۰۱ حساب می‌شد. کرو بعد از اولین تجربه‌ی کارگردانی‌اش با «آب‌شناس» (The Water Diviner) که چندان دیده نشد، با اکشن/کمدی «آدم‌های خوب» (Nice Guys)، محصولِ برادران وارنر به حضور در فیلم‌های استودیویی بازگشت. کرو که در این فیلم با رایان گاسلینگ هم‌بازی شده بود، نقشِ یکی از اعضای یک زوجِ کاراگاهِ خصوصی را ایفا می‌کند که مشغولِ بررسی پرونده‌ی خودکشی مشکوکِ یک خانمِ بازیگرِ فیلم‌های بزرگسالانه هستند.

گرچه ساخته‌ی شین بلک حسابی مورد استقبالِ منتقدان گرفت و دقیقا به یکی از همان فیلم‌های اولداسکولی که قدرت ستاره‌ای و استعدادِ بازیگری سرگرم‌کننده‌ی کرو را بهمان ثابت کرد تبدیل شد، اما متاسفانه «آدم‌های خوب» به یکی از بی‌شمار قربانیانِ دوران فرمانروایی بلاک‌باسترهای پُرزرق و برق و پُرخرج بر هالیوود تبدیل شد. در نتیجه، این فیلم به ۳۶ میلیون و ۲۶۰ هزار دلار فروشِ خانگی و ۶۲ میلیون و ۷۹۰ هزار دلار فروشِ جهانی از ۵۰ میلیون دلار بودجه دست یافت. در جریان چهار سالی که از «آدم‌های خوب» می‌گذرد، کرو نقش اصلی هیچ فیلمی را برعهده نداشته است. او در سال ۲۰۱۷ در نقش آقای جکیل و دکتر هاید، حضور کوتاهی در ریبوت «مومیایی» (The Mummy) داشت که حتی قدرتِ ستاره‌ای تام کروز نیز قادر به جلوگیری از شکستِ تمام‌عیارِ آن فیلم افتضاح نبود و در سال ۲۰۱۸ هم در فیلم مستقلِ «پسر حذف‌شده» (Boy Erased) حضور داشت که عملکردش آن‌قدر خوب نبود که به‌طور گسترده اکران شود. فیلم اخیرش درام جنایی «تاریخچه حقیقی دار و دسته کلی» (rue History of the Kelly Gang) بود که در ماه آوریل ۲۰۲۰ در بحبوبحه‌ی شیوع کرونا در آمریکای شمالی اکران شد و به مجموع فروشِ خانگی ۳۳ هزار و ۸۱۶ دلار و جهانی ۴۴۶ هزار و ۱۷۷ دلار دست یافت.

کپی لینک

رده‌بندی فیلم‌های راسل کرو براساس درآمدِ جهانی

فیلم Wonder Woman 1984
کپی لینک

تاخیر اکران «واندر وومن ۱۹۸۴»، تاریخ‌سازی این فیلم در کریسمس را تضمین می‌کند

یکی از مهم‌ترین اخبار باکس آفیسی هفته‌ی گذشته، عقب افتادن مجددِ تاریخ اکران «واندر وومن ۱۹۸۴» (Wonder Woman 1984) از دوم اکتبر ۲۰۲۰ به بیست و پنجم دسامبر ۲۰۲۰ بود. فارغ از اینکه آیا تاریخ جدید دوام خواهد آورد یا به جمعِ پنج تاریخِ رهاشده‌ی قبلیِ این فیلم می‌پیوندد، نخستین و واضح‌ترین نتیجه‌ی تأخیر «واندر وومن ۱۹۸۴» این است که ماهیتِ «تل‌ماسه» (Dune)، دیگر فیلم برادران وارنر که قرار است در هجدهم دسامبر ۲۰۲۰ اکران شود را از «تنها» بلاک‌باسترِ موردانتظار فصل کریسمس به «یکی» از بلاک‌باسترهای موردانتظارِ کریسمس امسال تغییر می‌دهد. از آنجایی که تابستان سال ۲۰۲۱ به‌دلیل عقب افتادن اکران «ماتریکس ۴» (دوم آوریل ۲۰۲۲) و «بتمن» (چهارم اکتبر ۲۰۲۱) خالی است، همیشه احتمال اینکه برادران وارنر با تأخیر «تل‌ماسه»، جای خالی‌شان در تابستان را با فیلم دنی ویلنوو پُر کند وجود خواهد داشت. در این صورت، تاریخ اکرانِ «واندر وومن ۱۹۸۴» یک هفته جلو می‌افتد و به‌جای «تل‌ماسه» در همان آخرهفته‌ی پیش از کریسمس که برادران وارنر با امثال سه‌گانه‌ی «ارباب حلقه‌ها»، «من افسانه‌ام»، سه‌گانه‌ی «هابیت» و «آکوآمن»، در طول بیست سال گذشته خاطراتِ خوشی از آن دارد اکران خواهد شد. اما اگر هیچکدام از این تغییرات اتفاق نیافتند و «واندر وومن ۲» سر جای فعلی‌اش در بیست و پنجم دسامبر ۲۰۲۰ باقی بماند، آن وقت این فیلم پتانسیلِ تاریخ‌سازی در باکس آفیس را خواهد داشت.

«واندر وومن ۲» تقریبا بدون شک رکورد بزرگ‌ترین درآمدِ تاریخ روز کریسمس را از «شرلوک هولمز» خواهد گرفت

عقب انداختنِ تاریخ اکران «واندر وومن ۱۹۸۴» می‌تواند دو دلیل داشته باشد؛ از یک طرف، تصمیمِ برادران وارنر، می‌تواند حرکتی در راستای فراهم کردن زمانِ بیشتری برای کسب درآمد «تنت» باشد و از طرف دیگر، وارنر با این تصمیم به‌طور غیرمستقیم به افتتاحیه‌ی حدودا ۱۰ میلیون دلاری خانگی ناامیدکننده‌ی «تنت» اعتراف می‌کند و «واندر وومن ۲» را به زمانِ مطمئن‌تری منتقل می‌کند. مهم نیست انگیزه‌ی واقعی وارنر کدامیک از اینها است؛ مهم این است که نتیجه یکسان است و نتیجه هم این است که «تنت» قادر به نجات دادنِ سینماها نبود. گرچه سینماها به امید اینکه «تنت» به آغازِ روند بازگشت سینماها به حالتِ نرمالِ گذشته‌شان بازگشایی شدند، اما عملکردِ نارضایت‌بخشِ «تنت» در گیشه‌ی خانگی نه‌تنها «واندر وومن ۱۹۸۴» را به زمان دیگری فراری داد، بلکه بلافاصله تاریخ نمایشِ فیلم ترسناک «کندی‌من» (Candyman)، محصول یونیورسال هم از شانزدهم اکتبر، به زمانِ نامعلومِ دیگری در سال ۲۰۲۱ منتقل شد. حالا گفته می‌شود که احتمال اینکه دیزنی نیز تاریخ اکران «بلک ویدو» (بیست و هشتم اکتبر/هفتم آبان) و انیمیشن «روح» (بیست و پنجم نوامبر/پنجم آذر) را نیز عقب بیاندازد بالاست.

فیلم Dune

در حالتِ فعلی سینماها تا زمان اکران «بلک ویدو» بلاتکلیف و فاقدِ بلاک‌باسترهای جدید خواهند بود و اگر فیلم‌های دیزنی هم با تأخیر مواجه شوند، اوضاعِ سینماهایی که به امید رونق پیدا کردنِ سینماها به‌لطفِ «تنت» بازگشایی شده بودند بدتر نیز خواهد شد. خلاصه اینکه این‌طور که به نظر می‌رسد اگر «تنت» به سینماهای آمریکا آسیب نزده باشد، حتما نجات‌دهنده‌ی آن‌ها نیز نبوده است. در بازگشت به «واندر وومن ۱۹۸۴» باید گفت که این فیلم فقط یک هفته بعد از «تل‌ماسه» روی پرده خواهد رفت. «تل‌ماسه» از یک سال پیش برای اکران در آخرهفته‌ی پیش از کریسمس برنامه‌ریزی شده بود؛ انتخاب این چارچوب زمانی برای اکران «تل‌ماسه»، تصمیمِ زیرکانه‌ای از سوی برادران وارنر بود. حقیقت این است که گرچه «تل‌ماسه» همه‌ی خصوصیاتِ یک بلاک‌باسترِ فانتزیِ حماسی را تیک می‌زند، اما به‌عنوانِ اقتباس یک سری مجموعه رُمان کالت که به‌طور گسترده در بینِ عموم مردم شناخته شده نیست، موفقیتِ تضمین‌شده‌ای حساب نمی‌شود. بنابراین تصمیم وارنر برای معرفی آن به‌عنوانِ بزرگ‌ترین رویدادِ سینمایی تعطیلاتِ آخر سال هوشمندانه بود.

پوستر فیلم واندر وومن ۱۹۸۴

آخه، نکته این است که تعطیلاتِ آخر سال به‌طور پیش‌فرض به‌عنوانِ زمان سنتی نمایش بلاک‌باسترهای فانتزیِ پُرزرق و برق شناخته می‌شود و وارنر با این تصمیم، «تل‌ماسه» را به‌عنوانِ «ارباب حلقه‌ها»، «جنگ ستارگان»، «آکوآمن» یا «آواتارِ» تعطیلاتِ امسال تبلیغات کرده است. این مسئله «واندر وومن ۱۹۸۴» را به‌عنوانِ فیلمی که بدون‌شک درآمد بهتری نسبت به «تل‌ماسه» خواهد داشت، در موقعیتِ عجیبی می‌گذارد؛ حتی اگر «تل‌ماسه» عملکرد بهتری در کشورهای خارجی داشته باشد و «واندر وومن ۱۹۸۴» آمریکای شمالی را قبضه کند (دنباله‌ی فیلمی که ۴۱۲ و نیم میلیون دلار از درآمد ۸۲۱ میلیونی‌اش را در آمریکای شمالی کسب کرد)، با زوجِ عجیبی طرف هستیم. اینکه «تل‌ماسه» را به‌عنوانِ «تنها» رویدادِ فانتزی آخر سال تبلیغات کنی و سپس، این ویژگی که بدجوری به آن نیاز دارد را با اکران کردن یک رویداد فانتزی بزرگ‌تر در فاصله‌ی یک هفته‌ای‌اش از آن سلب کنی، تصمیم عجیبی است که می‌تواند به آسیب دیدنِ پتانسیل‌های تجاری نه چندان مطمئنِ «تل‌ماسه» منجر شود. البته که احتمال شکوفایی هر دوی آن‌ها و زندگی مسالمت‌آمیزشان درکنارِ یکدیگر وجود دارد. برای مثال، در حالی «آسیایی‌های خرپول» (Crazy Rich Asians)، محصول برادران وارنر در آگِست سال ۲۰۱۸ به ۱۷۱ میلیون دلار فروشِ خانگی دست یافت که «مِگ» (The Meg)، دیگر محصول وارنر همزمان با آن به ۱۴۵ میلیون دلار فروشِ خانگی و ۳۵۰ میلیون دلار فروشِ جهانی دست یافت. هر دو فیلم در حالی فراتر از انتظارات ظاهر شدند که «مأموریت غیرممکن: فال‌اولت» نیز درکنار آن‌ها به ۲۲۰ میلیون دلار فروشِ خانگی و ۷۹۲ میلیون دلار فروشِ جهانی دست پیدا کرد.

فیلم Wonder Woman 1984

این موضوع درباره‌ی اکتبر و نوامبر سال ۲۰۱۸ نیز صدق می‌کند؛ زمانی‌که «ستاره‌ای متولد می‌‌شود» (۴۲۴ میلیون دلار جهانی، محصول وارنر)، «ونوم» (۸۵۴ میلیون دلار، محصول سونی)، «هالووین» (۲۵۶ میلیون دلار، محصول یونیورسال) و «بوهمین رپسدی» (۹۰۵ میلیون دلار، محصول فاکس)، همه در حالی در فاصله‌ی کوتاهی از یکدیگر اکران شدند که همه بدون اینکه به بازار دیگری آسیب بزنند، به خوش‌بینانه‌ترین درآمدِ ممکنشان دست پیدا کردند. پس بله، اگر چالش‌های گره‌خورده با دوران کرونا را نادیده بگیریم، احتمال اینکه یک فانتزی/علمی‌تخیلی بزرگسالانه‌ی تیره و تاریک از برادران وارنر و یک ماجراجویی ابرقهرمانی خانواده‌پسند و رنگارنگ از برادران وارنر درکنار یکدیگر به نتایجِ درخشانی برسند وجود دارد؛ درست مثل تمام فیلم‌های پیکسار و ایلومینیشن که با وجود اکرانِ همزمانشان، به قله‌های باکس آفیس صعود کرده‌اند. اما اگر «واندر وومن ۱۹۸۴» در کریسمس باقی ماند، این فیلم تقریبا بدون شک به بزرگ‌ترین اکرانِ تاریخ روز کریسمس (بدون احتساب نرخ تورم) تبدیل خواهد شد. در حال حاضر، رکورد بهترین درآمد روز کریسمس در اختیارِ «شرلوک هولمز» است که در سال ۲۰۰۹ به ۲۴ میلیون و ۶۰۰ هزار دلار (درکنار درآمد ۲۳ میلیون دلاری روز هشتمِ «آواتار») دست پیدا کرد.

اگر بازگشایی سینماها تا دسامبر ۲۰۲۰ به حالتِ نرمالِ گذشته بازگشته بود، می‌توان انتظار شکسته شدن این رکورد توسط «واندر وومن ۱۹۸۴» را داشت؛ بالاخره داریم درباره‌ی دنباله‌ی فیلمی حرف می‌زنیم که کارش را با کسب ۳۸ میلیون دلار فروشِ روز جمعه (روز افتتاحیه) آغاز کرده بود؛ پس، احتمال اینکه «واندر وومن ۱۹۸۴» با وجود افت فروش نسبت به قسمت اول، به حداقل ۲۵ میلیون دلار فروش روز جمعه دست پیدا کند و رکورد «شرلوک هولمز» را پشت سر بگذارد تقریبا تضمین‌شده است. اگر «واندر وومن ۱۹۸۴» به چیزی بهتر از ۲۷ و نیم میلیون دلار درآمد روز جمعه دست پیدا کند (درآمد روز هفتم «جنگ ستارگان: آخرین جدای»)، آن وقت پشت‌سر درآمد ۴۹ و نیم میلیون دلاری روز هشتمِ «جنگ ستارگان: نیرو برمی‌خیزد»، در رده‌ی دوم بزرگ‌ترین درآمدهای روز کریسمسِ تاریخ قرار می‌گیرد. در بینِ تمام فیلم‌هایی که اکرانشان از روز کریسمس آغاز شده است، «شرلوک هولمز» پُرفروش‌ترینشان (۲۰۶ میلیون دلار خانگی و ۵۲۵ میلیون دلار جهانی) حساب می‌شود. اگرچه موفقیت‌های بزرگِ متعددی مثل «آواز بخوان»، «بینوایان»، «گنجینه‌ی ملی: کتاب رازها» و غیره وجود دارند که در روز کریسمس یا چند روز پیش از روز کریسمس اکران شده‌اند، اما فیلم‌های بزرگِ تعطیلات آخر سال معمولا یک هفته پیش از کریسمس اکران می‌شوند.

همچنین، درست مثل آخرهفته‌ی تعطیلی روز شکرگذاری که به زمانِ دلخواه‌ی اکران فانتزی‌های نوجوان‌محور مثل «هری پاتر»، «گرگ و میش»، «هانگر گیمز»، «فروزن ۲» و غیره تبدیل شده است، آخرهفته‌ی کریسمس هم معمولا در تصاحبِ بلاک‌باسترهای فانتزیِ پُرزرق و برقی مثل «آواتار»، «ارباب حلقه‌ها»، «روگ وان»، «ترون: میراث»، «آکوآمن» و غیره است. پُرفروش‌ترین فیلمی که «در حوالی روزِ کریسمس» اکران شده است، «جومانجی: به جنگل خوش آمدید» از سال ۲۰۱۷ است. این فیلم در حالی به ۴۰۴ میلیون دلار فروشِ خانگی و ۹۶۲ میلیون دلار فروشِ جهانی دست یافت که در آن واحد «آخرین جدای» مشغول رسیدن به یک میلیارد و ۳۳۳ میلیون دلار فروشِ جهانی‌اش و «بزرگ‌ترین شومن» نیز درگیر کسب درآمدِ جهانی ۴۳۴ میلیون دلاری‌اش بود. تصورِ تکرار درآمدِ «جومانجی ۲» توسط «واندر وومن ۲» تقریبا غیرممکن است. اگرچه قسمت اول «واندر وومن» به ۴۱۲ و نیم میلیون دلار فروشِ خانگی و ۸۲۱ میلیون دلار فروشِ جهانی دست یافت و مخاطبان هم به وضوح دوستش داشتند، اما احتمال اینکه دنباله‌اش قادر به تکرار فروشِ آمریکای شمالی قسمت اول باشد و احتمال افزایش درآمدِ فیلم در کشورهای خارجی برای رسیدن به درآمدِ ۹۶۲ میلیونی «جومانجی ۲» تضمین‌شده نیست.

دیگر فیلم‌های پُرفروشِ کریسمس که شامل «آشنایی با فوکرها» (Meet the Fockers)، «شب در موزه» (Night at the Museum)، «گنجینه‌ی ملی: کتاب رازها» (National Treasure: Book of Secrets)، «آلوین و سمورچه‌ها ۲» ( Alvin and the Chipmunks: The Squeakquel)، «شرلوک هولمز»، «مأموریت غیرممکن فا‌ل‌اوت» و «آواز بخوان» می‌شوند، به چیزی بین ۲۰۴ تا ۲۷۹ میلیون دلار فروشِ خانگی و ۵۲۲ تا ۶۹۲ میلیون دلار فروشِ جهانی دست پیدا کردند. در حالتِ عادی، حتی اگر «واندر وومن ۱۹۸۴» به اندازه‌ی فیلم اول خوب یا محبوب نباشد، این اعداد اهدافِ قابل‌انجامی برای آن حساب می‌شوند. خلاصه اینکه اگر «واندر وومن ۱۹۸۴» به زمان دیگری منتقل نشود و این‌بار واقعا در روز کریسمس اکران شود، نه‌تنها قادر به شکستنِ رکورد بهترین فروش روز کریسمس (بالاتر از «شرلوک هولمز») خواهد بود، بلکه شانسِ تصاحب رده‌ی دومِ بهترین درآمد یک روزه‌ی کریسمس (پایین‌تر از درآمد روز هشتم «نیرو برمی‌خیزد») را نیز خواهد داشت. همچنین، اگر این فیلم عملکردی در حد انتظارات داشته باشد، به‌راحتی می‌تواند پایین‌تر از «جومانجی ۲»، به پُرفروش‌ترین فیلمِ اکران‌شده در حوالی روز کریسمس تبدیل شود.

مقاله رو دوست داشتی؟
نظرت چیه؟
داغ‌ترین مطالب روز
تبلیغات

نظرات