بررسی بازی Quantum Break
پس از عرضه سه اثری که روایت و پیشرفت داستانی آنها تماما سعی داشتند تا به اکشنهای سینمایی نزدیک شوند، حال استودیو رمدی «Remedy Entertainment» آماده ساخت اثری شد که به قول آنها این کار جاطلبانهترین پروژه این استودیو در طول چندین سال کارنامه بازیسازی آنها است. آنها پس از ساخت دو قسمت از سری جاودانه Max Payne و ارایه یک اکشن ناب که در زمان خود بسیار کمیاب بود و یک اثر متفاوت و تاریک به نام Alan Wake که با داستان خود همه را شیفته تاریکی خود کرد، به مرور زمان بیشتر و بیشتر به اکشن و روایت داستانی سینمایی نزدیکتر شدند. حال این استودیو در نسل هشتم کنسولهای بازی و با همکاری و کمکهای مالی مایکروسافت به سراغ بازی با زمان رفت. هدف اصلی رمدی ارایه اثری با داستان، روایت و شخصیتهایی بود که به ندرت همانند آن را در دیگر بازیهای این صنعت میتوان یافت. علاوه بر این، استودیو رمدی قصد داشت تا داستان و روایت جدیدترین اثر خود را نیز به نوینترین شکل ممکن نسبت به هر بازی دیگری که تا به امروز تجربه کردهایم ارایه دهد. استودیو رمدی در جدیدترین اثر خود به نام Quantum Break تمام تلاش خود را کرده تا شما را درگیر با زمان کند و به تمام فعل و انفعالات دیوانه کننده علم کوانتوم ببرد و توسط لایو اکشنهای فوقالعاده با کیفیت، گرافیک خیره کننده و داستانی جذاب بازیکن را به بهترین شکل ممکن درگیر خود کند. اما آیا بازی Quantum Break موفق به چنین کاری بوده است؟
اصلا ساده بودن داستان در ذات استودیو رمدی نیست و آنها با پیچیده کردن روایت در طول بازی، شما را درگیر زمین و زمان میکنند
در نگاه اول، هسته اصلی و آغازین داستان Quantum Break ساده است. روایت بازی از جایی شروع میشود که پائول سرین یکی از شخصیتهای بازی، دوست صمیمی و قابل اعتماد خود به نام جک جویس را برای به نمایش درآوردن جدیدترین اختراع خود به دانشگاه دعوت میکند. مطمئنا در در مقالههای گذشته با شخصیتهای اصلی این بازی آشنایی لازم را پیدا کردهاید. پائول با همکاری برادر جک یعنی ویلیام توانسته متحول کنندهترین اختراع تاریخ دنیا یعنی ماشین زمان را خلق کند و حال او قصد دارد تا برای اولین بار این موضوع را برای جک جویس فاش کند. اما این ماجرا خوب پیش نمیرود و حادثهای غیر منتظره همه چیز را به سمت و سویی اشتباه میبرد. حال زمان و قدرت بیحد و اندازه آن، پائول و جک را اسیر خود کرده و قابلیتهای وصف ناپذیری را به این دو شخص داده است. اما همه چیز به این جا ختم نمیشود. یکی از این دو نفر سعی دارد تا به قدرت بیشتری دست پیدا کند و دیگری سعی دارد تا جلوی او را بگیرد. شما در این بازی کنترل هر دو شخصیت را در دست خواهید گرفت. جک شخصیت خوب داستان است و پائول نقش آدم بده ماجرا را ایفا میکند. البته برخلاف هسته اصلی و آغازین بازی، Quantum Break به این سادگیها ادامه پیدا نمیکند، چرا که اصلا ساده بودن داستان در ذات استودیو رمدی نیست و آنها با پیچیده کردن روایت در طول بازی، شما را درگیر زمین و زمان میکنند. با این که داستان بازی همانند خیلی از دیگر بازیهای ویدویی صنعت گیم ساده شروع میشود، اما هرگز همانند آنها خشک و خالی ادامه پیدا نمیکند. داستان بازی به شکلی است که میتوان به راحتی اعلام کرد که استودیو رمدی و سم لیک «Sam Lake» از پس پیاده کردن چنین داستان و روایتی در قالب یک بازی ویدیویی پس بر میآیند و به راستی که آنها به بهترین شمل ممکن این کار را انجام دادهاند.
بگذارید این گونه بگویم: بازی به خودی خود داستانی بسیار قابل قبول و جذاب را به بازیکنان ارایه میدهد، اما بر خلاف بازیهای گذشته استودیو رمدی، بخش زیادی از جذابیت داستانی بازی به تماشای لایواکشنها بستگی دارد و این گونه نیست که همه چیز در طول خود بازی صورت بگیرد. افرادی که زیاد حال و حوصله پیچیدگی داستان و تماشای لایو اکشنها که داستان را پیچیدهتر میکند ندارند و تنها دوست دارند یک خط راست را در بازی دنبال کنند، با روایت و داستانی ساده و مستقیم از Quantum Break رو به رو خواهند شد یا به طور کلی این بازی زیاد به درد آنها نمیخورد. اما در نقطه مقابل، اگر عاشق اسیر شدن در داستان و پیچیدگیهای روایت آن هستید، باید بگویم که Quantum Break برای شما چیزی کم نگذاشته است و از چندین و چند راه مختلف شما را بیشتر به عمق داستان فرو میبرد. اولین و برجستهترین بخش روایت داستانی بازی لایو اکشنهای ۲۰ دقیقهای بازی هستند که در بین هر یک از بخشهای اصلی این اثر پخش میشوند. هر یک از این لایو اکشنها شما را بیشتر و بیشتر وارد پیچ و خم داستانی بازی میکند و حواشی و حوادث بیشتری را با شما به اشتراک میگذارد. رمدی برای ساخت این لایو اکشنها هیچ چیزی کم نگذاشته و با مینی سریالهای بیکیفیت رو به رو نخواهید بود. تمامی سکانسهای این بخش به صورت کاملا حرفهای تهیه شدهاند. همچنین حضور شخصیتهای بسیار مطرح سینما و تلوزیون، از شان اشمور گرفته تا دامنیک موناگان، آیدن گلن و بسیاری دیگر، کار خود را به حرفهایترین شکل ممکن انجام دادهاند. حضور این بازیگران، در کنار کارگردانی و تهیه کنندگی حرفهای این لایو اکشنها باعث شده تا واقعا بپذیریم که رمدی توانسته نه به طور کامل، اما تا حد قابل قبولی مرز بین سینما و بازی را از بین ببرد.
اما به بررسی دیگر بخش مهم بازی Quantum Break یعنی گیمپلی و گانپلی بازی بپردازیم؛ جایی که نکات ضعف و قدرت بازی بیشتر خودنمایی میکنند. بخش مبارزات بازی به دو قسمت متفاوت تقسیم میشود. قدرت کنترل زمان و گان پلی و استفاده از سلاح گرم در برابر دشمنان بازی. البته قرار نیست به شکل جداگانه از این دو استفاده کنید اما از نظر جذابیت، این دو زمین تا آسمان با یکدگیر متفاوت هستند. یکی از آنها نکته منفی و دیگری نکته مثبت بازی به شمار میرود. استودیو رمدی با قابلیت کنترل زمان همراه با گرافیک بصری و فنی عالی و فیزیک فوقالعادهای که در بازی گنجانده است، باعث شده تا استفاده از قدرت زمان تجربهای بینظیر را به شما منتقل کند. توقف زمان، بمب زمان، ایجاد سپر در برابر شلیکهای دشمن، آهسته کردن زمان و بسیاری از موارد دیگر با اجرا شدن در محیط بازی به شکلی اتفاق میافتند که دوست دارید بارها و بارها استفاده از آنها را تکرار کنید. هنگام اجرای تک تک این قابلیتها، تمامی اشیا محیط نسبت به آن عکسالعمل نشان میدهد. تغییرات لحظهای، در هم شکستن چوب، شیشه و غیره از حواث عجیبی هستند که هنگام اجرای قابلیتهای کنترل زمان شما را شگفت زده خواهند کرد. از آن جالبتر این است که بسیاری از این دگرگونیهای بازی به صورت Real Time اجرا میشوند و بسیاری از اشیا محیط بازی به شکلی طبیعی تخریب میشوند.
قابلیت کنترل زمان همراه با گرافیک عالی و فیزیک خارقالعاده، تجربهای بینظیر را به ارمغان آورده است
اما بهترین قسمت بازی چیزی نیست جز گرافیک بصری و فنی Quantum Break. این مسئله که استودیو رمدی قصد دارد مرز میان سینما و بازی را از بین ببرد فقط مربوط به ادغام لایو اکشنها با بازی نبوده است. بلکه آنها سعی کردهاند از نظر بصری نیز طبیعیترین بازی را ارایه دهند تا نزدیکترین حس را به میان پردهها و لایواکشنها داشته باشد. به طور کلی بازی Quantum Break در وضوح تصویر 720p و نرخ ۳۰ فریم بر ثانیه اجرا میشود. اما لازم به ذکر است که وضوح تصویر 720p قرار نیست به کیفیت تصویر بازی صدمهای وارد کند. Quantum Break توسط وضوح 720p 4MSAA خروجی 1080p را به بازیکنان ارایه میدهد. این خروجی باعث میشود تا پیکسلها با کیفیت بالایی به نمایش درآیند و همچنین سایهها، افکتها و بسیاری از موارد موجود در بازی حالتی سینمایی به خود بگیرند. استودیو رمدی در این بازی از انواع و اقسام افکتها و تکنولوژیهای مختلف استفاده کرده تا Quantum Break را به بهترین شکل ممکن به یک بازی سینمایی تبدیل کند. بسیاری از موارد گرافیکی بازی رنگ و رُخی برجسته دارند که چشم شما را به خود خیره میکنند. یکی از این موارد چیزی نیست جز مدلسازی شخصیتها که رمدی با جدیدترین تکنولوژیهای روز به این امر دست پیدا کرده است. تک تک شخصیتهای بازی، از کارمندان و دکترهای دانشگاهها و آزمایشگاهها گرفته تا شخصیتهای جک جویس، پائول سرین، بث وایلدر و غیره، به بهترین شکل ممکن در بازی مدل سازی شدهاند. به راحتی میتوان گفت که این مدل سازی کاملا زنده را در بازی Rise of the Tomb Raider آن هم فقط در چهره لارا کرافت دیده بودیم. چیزی که به زودی نیز در بازی Uncharted 4: A Thief’s End خواهیم دیدم.
از دیگر نکات قوت بخش گرافیکی بازی میتوان به نورپردازی و انفجارهای چشم نواز Quantum Break اشاره کرد. استودیو رمدی همانطور که قدرت کنترل زمان را در بازی جای داده است، تمام تلاش خود را نیز به کار برده تا این قدرت را به کمک افکتهای گرافیکی به بهترین شکل ممکن قابل احساس کند. نه تنها نورپردازی بازی، بلکه فیزیک خارقالعاده بازی نیز این اجازه را داده تا بیش از پیش از کنترل زمان و کنش و واکنش آن لذت ببرید. البته نمیتوان گفت استودیو کوانتوم بریک در این بخش بدون نقص عمل کرده است. به طور مثال در بعضی محیطها برخی از اشیا و سطوح کمی دیر بارگذاری میشوند. البته از بخش صداگذاری و موسیقی عالی بازی نمیتوان گذشت. تمام افکتهای صوتی بازی به صورت داینامیک و پویا صورت میگیرند و هنگام تک تک قدرتهای کنترل زمان، فیزیک، درهم شکستگیها و فعل و انفعالات کوانتومی بهترین عملکرد را از خود نشان میدهند.
روند تکراری و گانپلی ضعیف، بلای جان Quantum Break
در پایان بررسی خود به سوالی که در اول این مقاله پرسیدیم پاسخ میهدیم. آیا بازی Quantum Break توانست مرز میان بازیها، سینما و تلوزیون را از میان بردارد؟ نمیتوان قاطعانه به این سوال جواب مثبت داد و از طرفی هرگر نمیتوان این موضوع را رد کرد. بهتر است بگوییم که استودیو رمدی توانسته اولین قدمها را برای رسیدن به چنین امری در صنعت بازیهای ویدویی بردارد. آن هم نه قدمهای کوتاه و آهسته، بلکه قدمهایی بسیار مثبت و قدرتمند. اگر استودیو رمدی تنوع مراحل بیشتر همراه با یک گانپلی درگیر کنندهتر را در این بازی به ثمر مینشاند، Quantum Break میتوانست جایگاه بهتری داشته باشد. اما از نظر سینمایی بودن این بازی، گرافیک بصری و فنی، فیزیک، شخصیت پردازی، داستان و بسیاری از نکات دیگر، Quantum Break اثری است که به بهترین شکل ممکن توانسته آغازگر محو کردن مرزها بین سینما و گیم باشد.
تهیه شده در زومجی
Quantum Break
نقاط قوت
- داستان و شخصیتپردازی بسیار خوب
- کنترل لذتبخش زمان
- گرافیک عالی فیزیک خارقالعاده
- مدلسازی عالی شخصیتها
نقاط ضعف
- گانپلی در سطح پایینی قرار دارد
- محیط و مراحل تکراری
نظرات