پس از معرفی بازی Total War: Warhammer توسط کریتیو اسمبلی، تقریبا تمامی طرفداران کهنهکار سری توتالوار شکه شدند و نمیدانستند آیا این کمپانی تصمیم درستی اتخاذ کرده که از ساخت مجموعههای تاریخی دست کشیده و به سمت دنیای فانتزی وارهمر تمایل پیدا کرده است. مدتها طول کشید که طرفداران خبر معرفی این بازی را باور کنند و بتوانند به آن خو بگیرند. اما پس از آن بود که مشخص شد این تغییر در رویه را اکثریت طرفداران دوست دارند و حتی طرفداران مجموعهی وارهمر نیز به سمت آن کشیده شدند. بله، ترکیب دنیای فانتزی وارهمر با دست پخت گیمز وُرکشاپ و مکانیزم توتالواری Creative Assembly پتانسیل ساخت بازی را به این کمپانیها داد که امکان جای دادنش در یک نسخه نبود و طرح ساخت آن در قالب یک سهگانهی شکوهمند ریخته شد که به قول کریتیو اسمبلی پس از انتشار هر سه نسخه و ادغام آنها، شاهد بزرگترین تجربهی توتالواری و چه بسا بزرگترین تجربهی استراتژی در تاریخ بازیهای ویدیویی خواهیم بود.
در طول مدت ساخت نیز نگرانیهای بسیاری نیز وجود داشت که این بازی در هنگام انتشار به سرنوشت Total War: Rome II دچار شود و با ایرادها و باگهای آزار دهنده، بازی را به کام بازیکن تلخ کند. اما این کمپانی با درک این موضوع که اگر مجددا این اشتباه را تکرار کند، دیگر تقریبا بعید است بتواند محبوبیت خود را نزد کاربران بدست آورد، ثابت کرد که دود از کنده بلند میشود و این کمپانی کهنهکار میتواند در هر نقطهای به محبوبیت پیشین و قدیمی خود بازگردد. رکوردهای عالی فروش بازی Total War: Warhammer و تعداد بازیکنان و امتیازاتی که این بازی توانست از وبسایتهای معتبر دنیا کسب کند گواه این ادعا هستند. پیشتر در زومجی بررسی ویدیوی این بازی را مشاهده کردید:
|
میتوان مهم ترین عامل و به اصطلاح استخوان بندی یک بازی استراتژی را بالانس بین گروهها و نیروهای آن دانست. به نحوی که بدون داشتن این فاکتور، بازی هر چقدر هم زیبا و جذاب طراحی شده باشد، باز هم دارای نقص است. در Total War: Warhammer دیگر مانند نسخههای قبلی سری توتالوار شاهد فکشنهای سراسر انسان نیستیم که بتوان بالانس بین آنان را به سادگی طراحی کرد.
میتوان مهم ترین عامل و به اصطلاح استخوان بندی یک بازی استراتژی را بالانس بین گروهها و نیروهای آن دانست
در حقیقت کریتیو اسمبلی با طراحی و ساخت ۵ نژاد بازی شامل امپراطوری (The Empire)، دووارفها (Dwarfs)، کنتهای خون آشام (Vampire Counts)، پوست سبزها (Greenskins) و جنگجویان کی-آس (Warriors of Chaos) به بهترین شکل ممکن، وظیفهی سنگین ایجاد تعادل بین آنها را نیز بر دوش داشت و خوشبختانه توانست بدون اینکه لطمهای به داستان اصلی آن وارد شود، این تعادل را ایجاد کند. شاید در نگاه اول اینطور به نظر بیاید که دووارفها شانسی در مقابل پوست سبزها ندارند و در یک چشم بهم زدن توسط ارکهای تنومند بلعیده خواهند شد. اما اینطور نیست و این نژاد با بهرهگیری از ویژگیهایی مانند مقاومت در برابر جادو، قلعههای در دل کوه و دارا بودن قویترین توپخانهی کل بازی نه تنها شانس مقابله با آنان را دارند بلکه اگر درست هدایت شوند میتوانند ورق بازی را به سمت نابودی پوست سبزها نیز برگردانند.
در حقیقت وجود تعادل در این بازی تا حد زیادی به داستان وارهمر نیز مربوط است. داستانی که در عین زیبا و کامل بودن، بالانس و ویژگیهای هر نژاد را به بهترین شکل ممکن تعریف کرده است. کریتیو اسمبلی نیز با داشتن این پشتوانهی قوی داستانی و با استفاده از تجربهی بیش از ۱۵ سالهی خود در ساخت چنین بازیهایی، توانسته با اعتای یکسری ویژگیهای منحصر بفرد به هر نژاد، تعادل بازی را تا حد بسیار بالایی برقرار کند به نوعی که بازیکن با هر نژادی که بازی کند، در صورت رعایت نکات و با توجه نقاط ضعف و قوت آن نژاد، میتواند قارهی کهن دنیای وارهمر را از آن خود کند. بطور مثال کنتهای خون آشام فاقد هرگونه نیروی دوربردی (Ranged) مانند کماندار و منجنیق هستند. اما در عوض تنها گروهی هستند که نیروهای آنان در میدان نبرد به هیچ عنوان پا به فرار نمیگذارند و ترس برای آنان هیچ معنی ندارد. کسی که پیشتر مرده است دیگر از چه بترسد؟
یکی دیگر از نقاط قوت بازی داستان آن است که تا حد بسیار زیادی بر اساس وقایع فانتزی وارهمر پیش میرود. بطوری که مثلا اگر شما امپراطوری را برای بازی انتخاب کرده باشید، پس از گذشت تُرنهای متوالی از بازی، حوادث و رخدادهایی که در فانتزی وارهمر برای این قوم پیش آمده، برای شما نیز به وقوع میپیوندد. اما در اینجا شما مختار هستید مسیر امپراطوری را تغییر بدهید و البته باید عواقب هر تصمیم را نیز در نظر بگیرید. خط داستانی بازی شما را به سمت متحد کردن انسانها و ایجاد یک سد دفاعی مستحکم برای جلوگیری از حملات سایر نژادها و در نهایت حملهی گستردهی جنگجویان کی-آس سوق میدهد که البته با وجود سندباکس بودن بازی به عنوان یک اِلِمان مثبت، شما تا حدودی میتوانید این اتفاقات و پایان بازی را مدیریت و تغییر دهید.
مراحل هر قهرمان یا Quest نیز از جمله مواردی است که باعث بهبود گیمپلی بازی شده و آن را تا حد زیادی از تکراری شدن نجات میدهد. این مراحل اگرچه از تنوع بسیار بالایی برخوردار نیستند اما در حد معقولی طراحی شدهاند و میتوانند شامل نبرد در دشتها و جنگلها و همچنین کمین کردن برای شبیخون زدن به نیروهای دشمن باشند. گذراندن این مراحل کاملا اختیاری است اما پشت سر گذراندن هر یک از آنها با توجه به قهرمان مورد نظر، مزایایی از جمله بازشدن ویژگیهای خاصی برای آن قهرمان و بکارگیری آن تا آخر بازی و همچنین اعطای یونیتهای ویژه و خاص به آن قهرمان دارد. بطور مثال اگر اولین Quest کارل فرانز را با موفقیت پشت سر بگذارید، به ارتش شما یک جادوگر خواهد داد که در حالت عادی تا ترنهای میانی بازی امکان ساخت آن را ندارید. این امر میتواند به شدت فتوحات شما را تحت تاثیر قرار دهد. این مراحل بصورت پراکنده در مناطق مختلف نقشه و طبق داستان وارهمر قرار دارند و رسیدن به تمامی آنها نیز به اندازهی بردن نامشان ساده نیست!
تازه واردترین عضو این بازی نیز که به شدت باعث مهیج شدن و بهبود گیمپلی آن شده، امکان استفاده از جادوست. جادوها بسته به نوع نژاد به دستههای مختلفی تقسیم میشوند. مثلا برای نیروهای امپراطوری سه دستهی جادوگران روشنایی، سماوی و آتشین وجود دارد که هر یک با بهرهگیری از جادوهای منحصر بفرد خود میتوانند ورق جنگ را به نفع شما برگردانند. جادوها به طور کلی به شاخههای خونرسانی یا Healing، موثر بر روی زمین که میتواند به نیروهای خودی نیز در مواقعی صدمه بزند (Ground) و ضربه زننده به دشمن تقسیم میشوند که هر یک در جای خود بسیار حیاتی هستند. برخی از لردهای افسانهای نیز امکان استفاده از جادو را دارند و به اصطلاح جزو دستهی Caster هستند. البته استفاده از جادو نامحدود نیز نیست و بسته به مکانیزم «بادهای جادو» که در هر منطقه به میزان خاصی وجود دارد، میتوان از آن استفاده کرد.
یکی دیگر از مزایای بازی هوش مصنوعی بالا و چالشبرانگیز بودن نبردهای آن است که واقعا هر بازیکن حرفهای توتالوار را به چالش میکشد. جنبهی خوب قضیه اینجاست که این سختی از طریق برهم زدن بالانس یا مواردی از این دست نیست و تنها هوش نیروهای مقابل بالا رفته، بطوری که دیگر به سادگی نسخههای قبلی نمیتوانید آنها را در تله انداخته و از بین ببرید. به همین میزان، هوش مصنوعی در نقشهی بازی و تک تک حرکات فکشنها نیز لحاظ شده و با کوچکترین حرکت اشتباهی قلمرو شما در خطر نابودی کامل قرار میگیرد. برای درک بهتر موضوع کافیست عقب نشینی بازیکنان حرفهای توتالواری که در نسخههای قبلی، بازی را بر روی درجهی «خیلی سخت» اجرا میکردند، اما در این نسخه درجهی «سخت» را ترجیح دادند، در نظر داشت که خود گویای پیشرفت هوش مصنوعی بازیست. قدرت فوقالعادهی مامورها و جاسوسان و قاتلین نیز به عنوان بخشی از هوش مصنوعی بازی، جای بحث دارد. شما با استفادهی درست از این نیروها و تربیت و شخصی سازی به موقع آنها میتوانید ارتشهای دشمن را فلج کرده و ضربههای سختی به آنان وارد کنید.
این بازی نیز مانند بسیاری بازیهای دیگر از نقاط ضعف مستثنا نیست. عدم امکان نبرد در شهرهای کوچک و بدون دیوار که در این حالت نبرد به دشت کشیده میشود که با توجه به وجود یکچنین امکانی در نسخههای قبلی، یک نقطهی ضعف تلقی میشود. البته کماکان بازیکن میتواند با ساخت دیوار برای آن شهر، امکان نبرد در آن را فراهم کند، اما به هر حال جای نبرد در شهرهای بدون دیوار پُر نخواهد شد. یکی دیگر از مواردی که شاید خیلیها را آزار بدهد، عدم امکان تصرف تمامی شهرهای روی نقشه است. در این بازی و طبق داستان وارهمر، هر نژاد دشمن خونین خود (Nemesis) را دارد و تنها امکان تصرف شهرهای آن نژاد یا فکشن را خواهد داشت. مثلا پوست سبزها و دووارفها تنها امکان تصرف شهرهای یکدیگر را دارند و سایر شهرها را تنها میتوانند غارت یا از روی نقشه محو کنند. این تغییر به نفع بهبود گیمپلی بازی و جلوگیری از تکراری شدن آن در ترنهای میانی و پایانی قرار داده شده است.
اُرکها دشمن دیرینهی دووارفها و خون آشامها نیز دشمن دیرینهی انسانها هستند
اگر شما تجربهی بازی با نسخههای قبلی توتالوار را داشته باشید، بعید است توانسته باشید تمامی نقشه را تصرف کنید. این امر تقریبا غیرممکن و خارج از حوصلهی اکثر بازیکنان است. همچنین حتما برایتان پیش آمده که پس از رسیدن به ترنهای میانی و تبدیل شدن به قدرت اول دنیا، اکثر نبردهای خود را بصورت Auto Resolve انجام دهید و از لذت کنترل نیروها صرف نظر کنید. اینها همه نشانهی تکراری شدن بازیست که در Total War: Warhammer به دلیل بهرهگیری از این مکانیزم، به شدت این حس تکرار از بین رفته و بازی بهبود یافته است. علاوه بر موارد ذکر شده، این تغییر باعث وفادار ماندن به فانتزی وارهمر نیز میشود. البته کماکان کسانی نیز وجود دارند که از این تغییر استقبال نمیکنند. به لطف پشتیبانی بازی از ماد و بهرهمندی از بیش از ۱۰۰۰ ماد تا این لحظه، این مورد قابل حل است و علاقهمندان میتوانند با استفاده از ماد «تصرف همه جا» این مورد را برطرف نمایند.
وارهمر از همان موتور گرافیکی نسخههای قبلی توتالوار استفاده میکند و در نتیجه گرافیک بازی پیشرفت خاصی نداشته اما کماکان از همه نظر عالی، جذاب، بسیار پر جزییات و روان است. جزییات در میدانهای نبرد این بازی غوغا میکند. دشتهای گرم و سوزان Bad Lands، جنگلهای مهآلود سیلوانیا، سرزمینهای یخی شمالی، جنگلهای پوشیده از درخت و دالانهای ترسناک زیرزمینی تنها بخشی از میدانهای متنوع Total War: Warhammer است که بدون شک چشمان هر بینندهای را نوازش میکند. جزییات نیروها و ساختمانها و شهرها نیز به بهترین شکل ممکن کار شده و میتوان در آنها کوچکترین موارد مورد انتظار و حتی دور از انتظار را نیز مشاهده کرد. با وجود یکچنین شاهکار گرافیکی با این وسعت، کریتیو اسمبلی سعی کرده بازی را به بهترین شکل بهینه کند که تقریبا بر روی هر سیستم ردهی متوسطی نیز بتوان نرخ فریم قابل قبولی از آن گرفت. پیشرفت چشمگیری که کارایی این بازی نسبت به نسخههای قبلی کرده، امکان دریافت نرخ فریم بالای ۶۰ و ۸۰ است که در نسخههای قبلی بصورت ثابت و همیشگی وجود نداشت و ضعف بزرگی محسوب میشد. همچنین قابل ذکر است که این بازی به دلیل پردازنده محور بودن (CPU Bounded) بار تقریبا سنگینی را بر روی پردازندهها قرار میدهد.
موسیقی و صداگذاری بازی نیز مانند نسخههای قبلی عالی هستند و کاملا حس نبردهای طولانی و شلوغ را به بازیکن منتقل میکنند. صدای هیولاها، بکارگیری جادوها، غرش توپها و فریاد سربازان، همگی به بهترین شکل ممکن طراحی شدهاند. تنها موردی که شاید جای خالی آن با توجه به داستان وارهمر حس شود، نبود طبلزن و شیپورچی در بازی است که در صورت وجود هیجان بیشتری به بخش صداگذاری بازی میداد. البته ممکن است در آینده به واسطهی بستههای الحاقی این مورد هم به بازی اضافه شود. درست مانند بستهی محبوب Blood & Gore که طبق رسم همیشگی Creative Assembly در ابتدای انتشار بازی به دلیل دریافت مجوز سنی بالای ۱۳ سال در آن موجود نیست، اما بعدها اضافه میشود.
شما اگر دهها ساعت وقت خود را در بخش تکنفرهی بازی سپری کنید، بدون شک چندین برابر آن را در بخش چندنفرهی Total War: Warhammer سپری میکنید. مانند چهارنسخهی قبلی سری توتالوار، این نسخه نیز علاوه بر نبردهای کاستوم چندنفره، بخش نقشهی اصلی را نیز در بر میگیرد و شما به همراه چند نفر دیگر میتوانید کمپین اصلی بازی را بصورت آنلاین آغاز کرده و هر یک با انتخاب یک نژاد و وجود سایر فکشنها بصورت اتوماتیک، به رقابت بپردازید، بازی را بصورت گروهی ذخیره کنید و بعدا ادامه دهید. کریتیو اسمبلی با بکارگیری مکانیزمهایی که تقریبا میتوان گفت منحصر بفرد هستند، امکان بازی آنلاین در این چنین سیستمی را فراهم کرده که بسیار مهیج است. در بخش آنلاین دیگر طرف حساب شما هوش مصنوعی بازی نیست و شما باید با سایر بازیکنان مذاکره یا نبرد کنید!
به عنوان کلام پایانی اگر جزو طرفداران هر یک از مجموعههای توتالوار یا وارهمر هستید یا حتی فقط به بازیهای استراتژی علاقهمند هستید، فرصت را از دست ندهید و این بازی را تجربه کنید. Total War: Warhammer با بهرهگیری از مکانیزمهای منحصر بفردش میتواند دهها و حتی صدها ساعت گیمپلی ناب و غیر تکراری را به شما عرضه کند و طعم بازی در محیط خشن و سخت قارهی کهن را به شما بچشاند و شما را برای نسخههای بعدی و در نهایت ترکیب هر سه نسخهی بازی آماده کند تا بتوانید بر سیارهی وارهمر فرمانروایی کنید!
تهیه شده در زومجی
Total War: Warhammer
نقاط قوت
- پیروی از داستان وارهمر تا حد بسیار بالا
- مکانیزمهای جدید مانند جادو، شخصی سازی و ماموریتها
- تنوع فوقالعادهی نژادها و نیروها
- تعادل بسیار مناسب بین نژادها
- گرافیک بالا و جزییات دیداری فوقالعاده
- بهینه بودن و امکان دریافت نرخ فریم بالای ۶۰
نقاط ضعف
- نبود امکان نبرد در شهرهای بدون دیوار
- نبود گزینههای جدید در بخش دیپلماسی