زمانی که اولین بار بازیای با نام Mafia در سال ۲۰۰۲ عرضه شد، خیلی زود توانست به یک اثر محبوب بین گیمرها تبدیل شود. این مساله دلایلی مختلفی داشت ولی اصلیترین دلیل آن قطعا هویت منحصربهفرد این بازی بود. در دورانی که همه بازیها تحت تاثیر موفقیت GTA III سعی داشتند با ساخت یک اثر تقلیدی از این بازی به موفقیت برسند، استودیو ایلوژن سافتورک یک بازی خاص عرضه کرد که هم داستان فوقالعادهای روایت میکرد و هم اینکه در زمینه گیمپلی حرفهای زیادی برای گفتن داشت. نسخه دوم مافیا، در سال ۲۰۱۰ عرضه شد؛ سازنده این بازی این بار استودیو چک توکی گیمز بود و با اینکه بازی نسبت به نسخه اول خود ضعیفتر بود، ولی در مجموع شاهد یک بازی خوب بودیم.
اما مافیا 3 که جدیدترین نسخه این سری است، توسط استودیو هنگر ۱۳ که یک استودیو تازه کار است، ساخته شده است و چندی پیش برای ایکسباکس وان، پلیاستیشن 4 و پیسی عرضه شد. اگر بخواهیم این بازی را با نسخههای پیشین خود مقایسه کنیم، میتوان گفت که مافیا ۳ در بهترین حالت همسطح با نسخه دوم سری است و هرگز موفق نمیشود که به کیفیت فوقالعاده نسخه اول برسد. هنگر ۱۳ بازیای خلق کرده که پتانسیل بسیار بالایی دارد، ولی در عین حال نقاط ضعف و مشکلاتی هم دارد که به آن ضربه میزنند.
اولین بار که Mafia 3 را آغاز میکنید، یک سری از نقاط ضعف و قوت آن در همان ابتدا خودشان را نشان میدهند. از طرفی بازی داستانی ارائه میکند که واقعا از همان دقایق اول عالی است؛ عالی نه از این نظر که با یک داستان متفاوت روبرو هستیم، بلکه داستان مافیا ۳ در اصل یک داستان کلیشهای با تِم انتقام است. ولی صرفا کلیشهای بودن همیشه به معنی بد بودن نیست و استودیو هنگر ۱۳ آنقدر خوب این داستان کلیشهای را بسط میدهد که در نهایت روایت داستان بازی به یکی از بهترینها در سالهای اخیر تبدیل میشود. بازی در سال ۱۹۶۸ جریان دارد و لینکلن کلِی، شخصیت اصلی سیاهپوست بازی، بهتازگی از جنگ ویتنام برگشته و قصد دارد تا با فاصله گرفتن از جرم و جنایت گروههای مافیایی شهر نیو بوردو، به کالیفرنیا رفته و در آنجا زندگی سالمی را پیش بگیرد. ولی اتفاقاتی که برای سمی، شخصیتی که برای لینکلن مانند پدر است، و دیگر دوستان وی میافتند، باعث میشوند تا شعلههای انتقام گرفتن از سال مارکانو، رییس مافیا، در وی روشن شوند.
یکی از دلایلی که باعث میشود داستان مافیا ۳ عالی باشد، شخصیتهای بازی است. سازندگان کاراکترهایی خلق کردهاند که خیلی زود با آنها ارتباط برقرار میکنید. همچنین هنگر ۱۳ هرگز سعی نکرده تا کاراکترهایی رویایی برای بازیاش خلق کند، منظورم این است که حتی لینکلن هم یک کاراکتر کاملا مثبت نیست و اصطلاحا شخصیتی خاکستری دارد و بیشتر از اینکه یک ابرقهرمان باشد، یک انسان معمولی مانند همه انسانها است. این قضیه در مورد دیگر شخصیتهای بازی از جمله سمی، الیس، جیورجی، پدر روحانی و حتی سال مارکانو هم صدق میکند. همچنین داستان بازی، المانهایی دارد که به آن عمق میبخشند و در کنار تم اصلی که همان انتقام است، شاخ و برگ بیشتری به بازی میدهند. اگر سری به تاریخ آمریکا در بازه زمانی بازی بزنیم، متوجه دو مشکل اساسی در آن خواهیم شد. اولین مشکل رفتارهای نژادپرستانه است و مشکل دوم هم تبعاتی است که جنگ ویتنام روی جامعه داشته است. خوشبختانه هنگر ۱۳ در مافیا ۳ با دید انتقامی سراغ این دو مشکل رفته و بهخوبی آنها را در بازی گنجانده است. بهطوریکه نه تنها مشکلی برای داستان اصلی به وجود نمیآورند، بلکه به بهترین شکل به آن شاخ و برگ میدهند.
حتی لینکلن هم یک کاراکتر کاملا مثبت نیست و اصطلاحا شخصیتی خاکستری دارد و بیشتر از اینکه یک ابرقهرمان باشد، یک انسان معمولی مانند همهی انسانها است
اما در زمینه شخصیتپردازی، انتقادی هم به بازی دارم و آن ضعف در شخصیتپردازی سه شخصیت ویتو، کاساندرا و توماس بورک است. هنگر ۱۳ در ابتدای بازی بهخوبی این شخصیتها را معرفی میکند و نشان میدهد که هریک از آنها بنا به انگیزههای شخصی، در مسیر انتقام گرفتن از مارکانو با لینکلن همراه میشوند. ولی در ادامه بازی، حضور این افراد کمرنگ و کمرنگتر میشود و در نهایت فقط به سه فردی روبرو هستیم که تنها انگیزهشان تصاحب مناطق مختلف شهر است که شما در نقش لینکلن باید به آنها بدهید. زمانی که اولین بار حضور شخصیت ویتو اسکالتا، قهرمان نسخه دوم، در بازی تایید شد، همه مشتاق بودیم تا با کاراکتری روبرو شویم که قرار است تاثیر بسزایی در بازی داشته باشد، ولی تنها نقش ویتو این است که روی صندلی خود در پشت میز گرد بنشیند و خود را به عنوان لایقترین فرد برای کنترل منقطه تصرف شدن توسط لینکلن معرفی کند.
اما همانطور که در ابتدا اشاره کردم، بازی در همان ابتدا نقاط ضعف خود را هم نشان میدهد که اصلیترین آنها که از همان اولین لحظههایی که وارد بازی میشود تو ذوق میزند، کیفیت پایین بافتها است. هم مافیا ۱ و هم نسخه دوم، در زمان عرضهشان گرافیک خیلی خوبی داشتند. ولی مافیا ۳ یکی از ضعیفترین بازیها از حیث فنی است که امسال عرضه شده است. کیفیت پایین بافت ماشینها، ساختمانها و باگهای گرافیکی و فنی عجیب که نشان میدهند سازندگان یا زمان کافی برای رفع این مشکلات را نداشتند یا اینکه تواناییشان در حدی نبود که بتوانند گرافیک خوبی برای بازی خلق کنند. البته از حق نگذریم، چهره کاراکترهای بازی خیلی خوب طراحی شده است و انیمیشن صورت آنها به گونهای است که حسشان در آن لحظه را میتوان کاملا از چهرهشان فهمید. بهعلاوه بازی از حیث هنری گاهی زیبا میشود و مثلا انعکاس نورها زمانی که شاهد بارش باران هستیم یا جلوه بصری کلی آب در بازی، به خوبی طراحی شده است و علاوه بر آن فیزیکی بازی هم قابل قبول است و ممکن است سنگر شما پس از برخورد چند گلوله به شکلی طبیعی خراب شود یا در مورد فیزیک کاراکترها، آنها واکنشهای بسیار طبیعیای به تیر خوردن نشان میدهند.
اما یکی از چیزهایی که میتوانست مافیا ۳ را علیرغم مشکلاتی که تا به حال اشاره کردیم به بازی بزرگی تبدیل کند، گیمپلی قوی بود. ولی خب بازی در این قسمت هم دچار ضعفهایی است که باعث میشوند گیمپلی فقط معمولی باشد. اگر مافیا ۳ را به سه بخش تقسیم کنیم، در بخش اول که مقدمه بازی است شاهد مراحل نسبتا جذابی چون دزدی از بانک یا مراحل آشنایی با شخصیتهای ویتو، توماس بروک و کاساندرا هستیم. ولی پس از اینکه آن اتفاق مهم ابتدای بازی رخ میدهد، بازی وارد بخش دوم میشود که هم طولانیترین و هم خستهکنندهترین بخش آن است. در این بخش به معنای واقعی کلمه فقط یک کار انجام خواهید داد که رفتن پیش داناوان، گرفتن اطلاعات در باره فردی که منطقه مخصوصی از شهر را اداره میکند، آسیب زدن به اموال آن فرد و در نهایت کشتن وی است و این فرایند چندین و چند بار در بازی تکرار خواهد شد. بهعلاوه تنوع دشمنان بسیار کم است و در حین درگیریها، با دشمنانی با ظاهر تکراری روبرو خواهید شد که این مساله هم برای یک بازی نسل هشتمی ایراد محسوب میشود.
اما بخش سوم بازی، از زمانی آغاز میشود که سراغ کشتن سران مافیا میروید و مراحل بازی در این بخش واقعا جذابتر میشوند. مثلا مرحله حمله به کشتی یا مرحلهای که در آن وارد گردهمایی نژادپرستها میشوید، هم اتمسفر بسیار عالیای دارند و هم اینکه تنوع خوبی به مراحل بازی میبخشند. ولی در کل تنوع مراحل بازی بسیار پایین است و در مجموع پس از تمام کردن بازی، مرحلهای نخواهد بود که بتواند برای همیشه در ذهنتان ثبت شود. اینجا بد نیست فلشبکی به نسخه اول بازی بزنیم که واقعا از حیث تنوع مراحل عالی بود؛ در مرحلهای با تاکسیتان مسافرکشی میکردید، در مرحله باید هدفی را به قتل میرساندید و در همان مرحله خاطرهانگیز بازی هم باید در مسابقه رانندگی برنده میشدید. جالب اینکه Mafia 3 چهارده سال پس از نسخه اول عرضه میشود و قطعا امکانات فعلی آزادی بیشتری به بازیسازان برای خلق مراحل متنوعتر میدهند. البته در بازی مراحل فرعی هم وجود دارند که انصافا از تنوع بیشتری نسبت به مراحل اصلی برخوردار هستند یا حداقل دیگر شما را به انجام همان کارهای تکراری دعوت نمیکنند. بهعلاوه در این مراحل بیشتر با سه شخصیت همراهتان آشنا میشود و این میتواند ضعف شخصیتپردازی آنها را که در ابتدا اشاره کردیم، تا حدودی رفع کند.
مسالهای که در گانپلی بازی به چشم میآید، هوش مصنوعی عجیب دشمنان است؛ از صفت «عجیب» استفاده کردم چرا که هوش مصنوعی را نه میتوان خوب دانست و نه بد
بخش بعدی که در گیمپلی بازی میتوان راجع به آن بحث کرد، سیستم گانپلی یا مبارزات است. در حالت کلی، شخصیت لینکلن یک شخصیت خشک از حیث حرکات به حساب میآید. ولی حضور در جنگ ویتنام، وی را به کاراکتری تبدیل کرده که در زمینه استفاده از اسلحه توانایی بالایی دارد. به همین دلیل هم گانپلی بازی جذاب است و شاهد تنوع خیلی خوبی از سلاحها هم در این بخش هستیم که میتوانید با استفاده از آنها دشمنانتان را از پای درآورید. اما مسالهای که در گانپلی بازی به چشم میآید، هوش مصنوعی عجیب دشمنان است؛ از صفت «عجیب» استفاده کردم چرا که هوش مصنوعی را نه میتوان خوب دانست و نه بد. دشمنان گاهی چنان حرفهای رفتار کرده، سنگر گرفته و سعی میکنند شما را محاصره کنند که هوش آنها را تحسین میکنید و گاهی هم چنان رفتارهای عجیبی نشان میدهند که واقعا از کمعقلی آنها مات و مبهوت میشوید. برای مثال در وسط درگیری گاهی دشمن مستقیم به سمت شما میآید و بدون اینکه شلیک کند یا آسیبی بهتان وارد کند، از کنارتان رد شده و در آن طرف پشت یک جسم سنگر میگیرد!
حال که به سنگرگیری اشاره کردم، بگذارید بگویم که این بخش هم در بازی بسیار خشک است. لینکلن توانایی بسیار محدودی در جابجا شدن بین سنگرها دارد و همین امر باعث میشود تا در حین درگیری مجبور شوید سنگر را ترک کنید تا بتوانید به سنگر بعدی برسید. ولی در کل، گانپلی بازی و درگیریها، لحظات هیجانانگیزی برایتان خلق میکنند و واقعا اگر بازی در این زمینه هم مشکل داشت، گیمپلی آن هم بسیار ضعیف میشد که خوشبختانه این چنین نیست.
مافیا ۳ به عنوان یک بازی جهانباز شناخته میشود و خب همین امر باعث میشود تا ناخودآگاه آن را با شاهکار بازیهای جهان باز یعنی GTA V مقایسه کنیم. سری بازیهای GTA همواره در زمینه طراحی شهر عالی بوده و هستند و هنگر ۱۳ هم سعی کرده تا شهری مانند بازیهای این سری طراحی کند. اما با اینکه نیو بوردو که با الهام از شهر نیو اورلئانز ساخته شده، وسعت قابل قبول و تنوع منطقهای خوبی دارد، ولی در مجموع شهر بیروحی است. از طرفی شهر در اکثر مواقع بسیار خلوت است و معدود NPCهایی هم که در آن دیده میشوند، کاری جز راه رفتن انجام نمیدهند. بهعلاوه در شهر عملا کاری نمیتواند انجام دهید و بازی از این حیث نهتنها قابل قیاس با سری GTA نیست، بلکه از نسخههای پیشین خودش هم ضعیفتر ظاهر میشود. دیگر نه فروشگاهی در سطح شهر وجود دارد که بتوانید اسلحه و تجهیزات بخرید و نه تعمیرگاهی که در آن بتوانید ماشین خود را شخصیسازی کنید. بلکه برای خرید اسلحه میتوانید با یک فروشنده سیار تماس بگیرید و وی خود را به شما خواهد رساند. اما این قضیه زمانی جالبتر میشود که میبینیم در سطح شهر فروشگاههای زیادی وجود دارند که میتوانید وارد آنها شوید، ولی خب هیچ کاری در آنها نمیتوان انجام داد. همین مساله این احتمال را بوجود میآورد که شاید سازندگان قصد داشتند تا فروشگاهها و فعالیتهای جانبی را در شهر قرار دهند، ولی به دلیل کمبود وقت یا هر مشکل دیگری، این کار عملی نشده است.
همچنین در بازی حتی خبری از تاکسی هم نیست و اگر بخواهید در سطح شهر حرکت کنید، تنها راهتان رانندگی کردن است. خوشبختانه ماشینهای بازی علیرغم تنوع پایینشان، کنترل خیلی خوبی دارند و زمانی که پشت ماشین نشستهاید و با یک موسیقی دهه ۶۰ای رانندگی میکنید، حسابی لذت خواهید برد. اما یکی دیگر از مواردی که بد نیست اشارهای به آن کنیم، دور شدن مافیا از ریشههای این سری است. در نسخه دوم بازی، اگر سرعت ماشین شما از حد خاصی بیشتر میشد، پلیس ماشینتان را متوقف میکرد و همین اتفاق ساده باعث میشد تا بازی واقعگرایانه شود. ولی چنین ویژگی در مافیا ۳ حذف شده است و پلیس نه تنها کاری با رانندگی شما ندارد، که در کل خیلی نقش مهمی در بازی ایفا نمیکند. مثلا با خیال راحت میتوانید وارد محل حضور دشمنان شوید و تکتک آنها را به رگبار ببندید و سپس محل را ترک کنید. بدون اینکه پلیس مزاحمتی برایتان ایجاد کند! حتی اگر هم پلیس در نتیجه تماس شاهدین به منطقه آمد، خیلی راحت با قابلیتی که در بازی بدست میآورید، میتوانید با یک تماس کاری کنید که پلیس بیخیال دستگیری شما شود. همین عوامل باعث شده تا مافیا ۳ دیگر یک بازی واقعگرایانه نباشد و این در حالی است که ما مافیا را با همین واقعگرایی میشناسیم.
Mafia 3 یک نقطه مثبت بسیار عالی هم دارد که مربوط به تجربه صوتی آن میشود. سازندگان تعدادی از بهترین آهنگهای دهه ۶۰ میلادی را برای بازی انتخاب کردهاند که کاملا با اتمسفر بازی همخوانی دارند. بهعلاوه صداگذاری کلی بازی هم واقعا عالی است. تمامی کاراکترهای بازی، صدایی دارند که کاملا با شخصیت آنها همخوانی دارد. برای مثال لینکلن صدای گرم و بم دارد و همین باعث میشود دیالوگهایی که این شخصیت میگوید، تا مدتها در ذهنتان بماند. یا پدر روحانی (Father James) که وظیفه روایت بخش اعظمی از داستان را ایفا میکند، آنقدر عالی است که میتوان آن را یکی از دلایل موفق بودن بازی در روایت داستان دانست. علاوه بر کاراکترها صداگذاری ماشینها، اسلحهها و تمامی بخشهای دیگر بازی هم به بهترین شکل ممکن صورت گرفته است.
Mafia 3 نه آنقدر خوب است که بتوان آن را یک بازی عالی دانست و نه آنقدر بد که بتوان لقب یک شکست تمام عیار را به آن داد
در حالت کلی، مافیا ۳ را میتوان ترکیبی از نقاط مثبت و منفی دانست. این ترکیب نتیجه نهایی به عمل میآورد که نه آنقدر خوب است که بتوان آن را یک بازی عالی دانست و نه آنقدر بد که بتوان به طور کلی مافیا ۳ را یک شکست دانست. پس میتوان گفت که Mafia 3 یک بازی متوسط است و افرادی که عاشق روایتهای داستانی قوی هستند و در عین حال به وقایع دهه ۶۰ میلادی آمریکا هم علاقه دارند، قطعا از تجربه این بازی لذت خواهند برد. ولی اگر با امید GTA V بعدی سراغ مافیا میروید، این بازی شما را ناامید خواهد کرد. مافیا ۳ نه بهترین بازی سال خواهد بود و نه بدترین بازی، ولی میتوان به آن لقب یک ناامیدی بزرگ را داد. شاید اگر Mafia 3 با تاخیر عرضه میشد، سازندگان میتوانست حداقل برخی مشکلات قابلحل آن را رفع کنند، ولی تازهکار بودن استودیو هنگر ۱۳، باعث شد تا این بازی نتواند در حد و اندازههای ناماش ظاهر شود.
Mafia 3
نقاط قوت
- داستان عمیق و روایت داستانی جذاب
- شخصیت پردازی بسیار عالی
- گانپلی جذاب
- صداگذاری و موسیقیهای عالی
- خلق اتمسفر دهه ۶۰ای خوب
نقاط ضعف
- بیروح بودن شهر و نبود هیچگونه فعالیت جانبی در بازی
- رفتارهای عجیب هوش مصنوعی
- گرافیک فنی بسیار ضعیف و وجود باگهای مختلف
- تکراری بودن روند مراحل اصلی بازی
- دور شدن بازی از ریشههای سری مافیا