بررسی بازی Gears of War 4
وقتی سری Gears of War پا به صنعت گیم گذاشت، خیلی از المانها و استانداردهای صنعت گیم را متحول کرد. این سری توانست با گرافیک خارقالعاده خود در سال ۲۰۰۶، نگاه خیل عظیمی از مردم را به سمت خود جلب کند و در زمان خود، گرافیک بصری و فنی فوقالعادهای را روی کنسول به جای بگذارد. نه تنها از نظر گرافیکی، بلکه گیمپلی بازی هم استانداردهای زیادی برای سبک بازیهای تیراندازی سوم شخص معین کرد. تا قبل از آن، بحث کاورگیری در بازیهای مختلف اصلا جایگاه مشخصی نداشت و Gears of War توانست با سیستم کاورگیری و تیراندازی عالی خود، از همان ابتدای کار به همه بگوید که یکی از بهترین آثار سوم شخص تیراندازی است. پس از پایان سهگانه و عرضه نسخه Judgment، تا همین امسال، جای خالی یک بازی تیراندازی سوم شخص ناب و منحصر به فرد احساس میشد و تا آن زمان هم خبری از خریداری شدن نام Gears of War به دست مایکروسافت نبود. اما خب خوشبختانه در یک خبر غیر منتظره، Gears of War برای همیشه به خانواده ایکسباکس پیوست و ادامه ساخت آن تایید شد. اما چیزی که در این بین خیلی از ما طرفداران این مجموعه را نگران میکرد، ساخت قسمت چهارم این بازی به دست یک استودیو کاملا تازهکار بود.
حال پس از عرضه این بازی و تجربه آن، خیلی راحت میتوانم بگویم که مجموعه Gears of War به دستان کاملا مطمئن استودیو کوالیشن سپرده شده است. اولین سوالی که پس از تجربه بازی از خودم پرسیدم این بود که آیا بازی Gears of War 4 واقعا توانست آن انقلابی که Gears of War 1 به پا کرد را تکرار کند؟ خب بهتر است ابتدا بازی را زیر ذرهبین خود قرار دهیم و سپس به پاسخ این سوال بپردازیم.
بگذارید به اولین نکته امیدوار کننده Gears of War 4 بپردازیم؛ داستان. پس از وقایع سهگانه قبل، مارکوس فنیکس به همراه اعضای تیم دلتا اسکواد توانستند با انفجار یک بمب، نسل تمامی لوکاستها را از بین ببرند و به جنگهای خانمانسوز سیاره سرا پایان دهند. حال در Gears of War 4 به ۲۵ سال بعد سفر میکنیم. جایی که نیروهای کاگ در یک منطقه متمرکز شدهاند، اعضای دلتا اسکواد پا به سن گذاشتهاند و حالا، پسر مارکوس فنیکس نقش اصلی بازی را ایفا میکند. البته در ابتدای بازی، سفر کوتاهی به گذشته این سری از نگاه دو سرباز نیروهای گیرز خواهیم انداخت، اما داستان اصلی بازی، دقیقا از جایی شروع میشود که انسانها، یکی یکی، خیلی آرام و مرموز، ناپدید میشوند و هیچ شخصی، از خطر پیش رو باخبر نیست.
مجموعه Gears of War هیچگاه داستانسرایی پیچیده و درگیر کنندهای نداشته است، اما استودیو کوالیشن سعی کرده است تا با ایجاد یک خط داستانی جذابتر، به این بخش از سری Gears of War یک سر و سامانی بدهد
مجموعه Gears of War هیچگاه داستانسرایی پیچیده و درگیر کنندهای نداشته است، اما استودیو کوالیشن سعی کرده است تا با ایجاد یک خط داستانی جذابتر، به این بخش از سری Gears of War یک سر و سامانی بدهد و با شخصیتهای جدید در کنار شخصیتهای قدیمی، داستانی تازه از سری جدید Gears of War را روایت کند. نکته خوب دیگر بخش داستانی بازی، سورپرایزهای بود که کوالیشن برای بازیکنان ترتیب داد و اگر تمامی قستهای این سری را تجربه کرده باشید، اتفاقات بازی برایتان جذابتر خواهد بود. داستان بازی جای ایرادی ندارد و حتی اتفاقی که در پایان ماجرای Gears of War 4 رخ میدهد، میتواند شروع یک سری تئوری باشد و انتظار برای نسخه بعدی را سختتر کند.
به طور کلی بازی شامل ۵ اکت میشود که راستش را بخواهید، اکت ابتدایی بازی و کمی هم اکت دوم، برای من کاملا ناامید کننده و کمی هم خسته کننده بود. اکت اول بازی شامل رودررویی جیدی و دوستانش در برابر دشمنان جدیدی به نام رباتهای دیبی میشود که برای یک فبریکیتور به قلمرو کاگها پا گذاشتهاند، اما خب این درگیریها روندی نسبتا تکراری دارد و حتی شاهد یک بخش هورد مانند در بازی هستیم که واقعا میتواند بعضیها را ناامید کند. شاید همین ابتدای کار خیلی زود از استودیو کوالیشن ناامید شوید، اما در ادامه، پس از ورود مارکوس فنیکس محبوب و در نهایت، حضور دشمنان جدید به نام سوارمها که اتفاقا خیلی هم دوستشان داشتم، باعث شدند به طور عجیبی روند بازی، داستان و طراحی مراحل از این رو به اون رو شود و هیجان همیشگی سری Gears را دوباره احساس کنم.
یکی از نکات خوبی که باعث شد روند خوب و جذاب به Gears of War 4 تزریق شود، حضور دشمنان جدید و لوکاست مانندی به نام سوارمها بود. شاید باید از خودمان بپرسیم که چرا باید باز هم شاهد دشمنانی باشیم که عینا رفتاری مانند لوکاستها دارند؟ کوالیشن دو دلیل منطقی را برای پاسخ به این سوال در بازی جای داد. اولین دلیل حضور آنها، مربوط به بخش داستانی است که در طول بازی و مخصوصا در پایان Gears of War 4، متوجه خواهید شد که این سوارمها چه موجوداتی هستند؛ البته اگر پای فاش شدن داستان در میان نبود، همین حالا مستقیما به آن اشاره میکردم، اما خب خودتان سورپرایز شوید بهتر است.
اما دلیل بعدی که باعث شد حضور چنین دشمنانی واجب شود، پیکربندی و حس و حال سری Gears of War است که از سال ۲۰۰۶ به آن عادت کردیم. به شخصه در این سری، اصلا دوست نداشتم تا هیولاها به کلی از بین بروند و شاهد نبرد انسانها با یکدیگر باشیم، یا حتی اگر Gears of War تبدیل به اثری میشد که باید فقط با رباتها رو به رو میشدیم، همان ابتدای بازی این سری را برای همیشه کنار میگذاشتم. اما دقیقا زمانی که این سوارمها وارد بازی شدند، خود به خود آن موج خشونت و هیجانی که همیشه در سری Gears احساس و تجربه کردید را متوجه خواهید شد. نه تنها سوارمها، بلکه هیولاهای خلق شده دیگر بازی نیز جذاب و هیجانانگیز هستند. به طور مثال پاونسرها رفتاری کاملا جدید و تازه داشتند و یا دشمنانی به نام اسنَچِر وجود دارد که کارکترهای دوست داشتنی بازی را در شکمش میبلعد و اگر دیر بجنبید، تنها استخوانهایتان باقی خواهد ماند. در کل داستان بازی تنها در یک ۲۴ ساعت رخ میدهد و از یک روز آفتابی کار خود را شروع میکنید، تا طلوع خورشید و نبرد صبحگاهی روز بعد، با باس نهایی کارمان به اتمام میرسد.
راستی صحبت از کارکترهای دوست داشتنی شد. تا قبل از اینکه بازی را تجربه کنم، اصلا فکر نمیکردم که جیدی، دِل و کِیت، سه کارکتر اصلی سری جدید Gears بتوانند جای آن شخصیتهای گردن کلفت شمارههای قبل را برای من بگیرند؛ خب البته که نتوانستند جای آنها را بگیرند! اما حضور این سه شخصیت هرگز جزو نکات منفی بازی به شمار نمیرود. آنها خیلی خوب توانستند برای خود در دنیای Gears of War جا باز کنند و با توجه به پایانی که در این قسمت شاهد بودیم، به شدت منتظر این هستم که چه اتفاقی در قسمت بعدی بازی خواهد افتاد.
چیزی که میتوانست بازی را به جایگاه بهتری برساند، وجود یک باس سر سخت و برجستهای مانند ژنرال RAAM بود که جای خالی آن کاملا در بازی احساس میشود
از اواسط اکت دوم بازی، یعنی همان اکتی که مارکوس فنیکس دوست داشتنی پا به بازی میگذارد، طراحی مراحل بازی رفته رفته اوج میگیرد و تا انتهای Gears of War 4 شاهد اتفاقات جالب، هیجانانگیز و جذابی هستیم. مرحلهای را با موتور به پایان میرسانیم و مرحلهای دیگر را باید رباتهایی درشت هیکل را هدایت کنیم و به نبرد سوارمها برویم. در یک مرحله شاهد حمله رباتها از یک سمت و سوارمها از سمت دیگر هستیم و در یک مرحله دیگر یک هیولای بزرگ جثه در کنار تعداد سرسام آوری از سوارمها به سمتتان میآیند. به طور کلی میتوان گفت که طراحی مراحل بازی و اتفاقاتی که با آن رو به رو خواهید شد، اگر از سهگانه گذشته بهتر نباشند، اما بدتر هم نیستند. اکت ابتدایی بازی شما را خسته میکند و از اکت سوم به بعد هیجان آن متوقف نخواهد شد.
از طرفی دیگر، چیزی که میتوانست بازی را به جایگاه بهتری برساند، وجود یک باس سر سخت و برجستهای مانند ژنرال RAAM بود که جای خالی آن کاملا در بازی احساس میشود. باسهایی که در بازی وجود دارند بد نیستند و درگیر کننده طراحی شدهاند، اما وجود یک باس که آن ترس و سختی رو به رو شدن با آن را در طول داستان ایجاد کند جایش واقعا در بازی خالی بود و میتوانست Gears of War 4 را به بهتر از چیزی که هست تبدیل کند.
اما اگر فقدان یک باس خیلی خوب را فاکتور بگیریم، کوالیشن عنصری جدید به دنیای Gears of War اضافه کرده که اتفاقا بسیار هم جذاب از کار درآمده است. پس از حوادث Gears of War 3 جو آب و هوایی سیاره سرا به کلی تغییر میکند و شاهد طوفانها و رعد و برقهای سهمگینی در دنیای بازی هستیم. این طوفان که در بازی به نام Wind Flare خوانده میشود، روی تمامی عناصر محیط، دشمنان، کارکترها و حتی اسلحهها تاثیر میگذارد و جو بسیار خاصی را ایجاد میکند. این طوفان شامل چند حالت مختلف میشود. وزش بادهای سهمگین، جوی است که بیشتر در بازی با آن رو به رو خواهید شد و بدترین مرحله Wind Flare، رعد و برقهایی است که یک تماس کوتاه با آن شما را نابود میکند و تنها کاری باید بکنید پا به فرار گذاشتن است! اما جالبی طوفان این است که برای رو در رویی با دشمن به بازیکنان اجازه خلاقیت میدهد. به طور مثال در هنگام طوفان بسیاری از بخشهای محیط ثبات خود را از دست خواهند داد و با چند تیر تخریب میشوند. میتوانید سنگری که دشمن به آن پناه برده را نابود کنید تا طوفان دشمن را با خودش ببرد یا حتی با تخریب یک شی سنگین آن را روی دشمنان روانه کنید تا له و لورده شوند! البته با توجه به طراحی مراحل بازی و این که یک سری از مراحل درون ساختمانها یا زیر زمین دنبال میشود، کمتر از حد انتظار با این طوفان درگیر میشویم، اما خب همان چند مرحلهای که با Wind Flare سر و کار داریم هم عالی و جذاب از کار در آمدهاند.
اما شناسنامه سری Gears of War چیزی نیست جز گانپلی و کاورگیریهای مداوم؛ که به جرات میتوان گفت Gears of War 4 در این بخش عالی عمل کرده است. اگر یک بازیکن کهنهکار در سری Gears باشید، شاید هیچ عنصر جدیدی در آن نبینید و با خود بگویید که این دقیقا همان انیمیشنها، همان تیراندازیها و همان استایل کلاسیک Gears of Warهای گذشته است. اگر کوالیشن یک استودیو تازهکار نبود، عدم ریسک و ابتکارهای جدید در این بخش را باید یک نکته منفی به شمار میآوردیم. اما با توجه به شرایط آنها، و این که حداقل همین بخش را به بهترین شکل ممکن در بازی پیاده کردهاند، میتوان عدم ریسکها و تغییرات بزرگ را فاکتور گرفت و ذرهبین را روی Gears of War 5 متمرکزتر کرد. البته این حرف به این معنی نیست که شاهد هیچ تغییری نبودیم، نه، اما تغییرات بازی انقلابی نیستند و کوالیشن دست به ریسک نزده است. انیمیشها بسیار روانتر شدهاند و آن حالت خشک و سنگین را ندارند و گانپلی بازی نیز همراه با ویژگیهای منحصر به فردش مانند اکتیور ریلود یا اسلحههای بزرگ و کوچکی که مشابه آنها در بازی دیگری وجود ندارد و شلیک با آنها شدیدا لذت بخش است، صیقلی شده و روانتر در Gears of War 4 حضور پیدا کردهاند.
راستش را بخواهید درجه سختی هاردکور یا نرمال بازی آسان است! اما از طرفی دیگر درجه سختی اینسین آن هم به صورت Co-op دو نفره بسیار سخت و در عین حال جذاب است
اسلحههای خوب و منحصر به فرد سری به این قسمت بازگشتهاند و دقیقا همان حس و حال عالی را به همراه دارند. اسلحه محبوب لنسر هنوز هم در بخش داستانی میدرخشد و صدای ارّه آن گوش نواز است. حتی شاتگان نشر نیز به خوبی وظیفه خرد و خاکشیر کردنش را انجام میدهد. اما به لطف حضور رباتهای دیبی، شاهد چند اسلحه جدید هم در بازی هستیم. یکی از این اسلحهها که شاتگان دیبیها محسوب میشود، اُوِرکیل نام دارد و قادر است با یک بار فشار دادن و رها کردن ماشه، دو سری تیر به سمت دشمن روانه کند و مکانیزمی کاملا متفاوت با اسلحه نشر دارد. اسلحه جذاب دیگر اِمبار نام دارد و اسنایپ دیبیها به شمار میرود. این اسلحه نیز مکانیزمی متفاوت نسبت به لانگ شات معروف دارد و فاقد دوربین است. باید آن را شارژ کنید و به سرعت نشانه بگیرید.
از اسلحههای معمولی که بگذریم، اسلحههای سنگین نیز همیشه جزوی از Gears of War بودهاند. در این قسمت، علاوه بر اسلحه بومشات، دو اسلحه دیگر به نامهای دراپشات و بازکیل وارد دنیای Gears شدهاند. اسلحه دراپ شات عملکرد جالبی دارد. آن را در مسیری که دشمن قرار دارد شلیک میکنید، بمب به سمت او روانه میشود و لحظهای که دشمن را زیر لیزر خود شناسایی کند، تنها چیزی که از دشمن باقی خواهد ماند چند تکه گوشت است! یا اسلحه بازکیل دارای صفحاتی ارّه مانند است که با پرتاب آن هر چیزی که سر راهش باشد را نصف میکند. استفاده از این اسلحه در هوای طوفانی یک حس جالب و جذابی دارد که حتما باید آن را تست کنید! همچنین اسلحههای سنگینی مانند Tri Shot یا بسیاری دیگر توانستهاند بسیار بالانستر و لذتبخشتر از گذشته در بازی خود را نشان دهند.
یکی از نکات خوبی که پس از تجربه بازی به صورت دو نفره روی درجه سختی Insane متوجه آن شدم این است که کاورگیری و استفاده درست از ابزار اهمیت بسیار بالایی دارد. راستش را بخواهید درجه سختی هاردکور یا نرمال بازی آسان است! اما از طرفی دیگر درجه سختی اینسین آن هم به صورت Co-op دو نفره بسیار سخت و در عین حال جذاب است. یک کاورگیری اشتباه یا حتی یک حرکت اضافی منجر به مرگ میشود و تازه معنای واقعی Gears of War را خواهید چشید، چرا که دشمنان هیچ رحمی نخواهند کرد!
اما در کنار بخش داستانی، بخش چند نفره و هورد نیز بسیار محبوب هستند و اتفاقا کوالیشن در این بخش عالی عمل کرده است. اما اولین چیزی که با آن سر و کار دارید، منوهای بخش چند نفره هستند که تا حدی آن سادگی و سر راستی نسخههای قبل را از دست دادهاند. البته برای استفاده از آن نیاز به حل معادلات ریاضی ندارید، نه، اما برای افرادی که برای اولین بار پا به دنیای Gears of War میگذراند، کمی آشنایی با امکانات بازی برایششان گیج کننده خواهد بود. از طرفی دیگر، در ابتدای عرضه، محیط کاربری بخش چند نفره از مشکلاتی مانند گیر کردن لحظهای رنج میبرد که البته با ارایه آپدیت از سوی کوالیشن رفع شد.
بخش چند نفره بازی که Versus نام دارد، شامل چندین قسمت میشود و از تنوع خوبی برخوردار است. بخش ابتدایی آن Social Quickplay نام دارد که شما به همراه یک نفر از دوستانتان میتوانید به جمع دوازده نفره بازی بپیوندید و با رایگیری به مسابقات مختلف بپردازید. اما بخش Core Modes این اجازه را به شما خواهد داد تا دقیقا همان مسابقهای که دوست دارید را انتخاب کنید و به انجام بازی مشغول شوید. مسابقاتی نظیر Team Deathmatch ،Dodgeball ،King of the Hill ،Arms Race ،Guardian و Warzone شامل این مسابقات اصلی میشوند و هر مسابقه میزبان 10 نفر از بازیکنان خواهد بود.
کوالیشن بخشی دیگر به نام Competitive Modes یا همان حالت رقابتی را برای بازی خود تدارک دیده که شامل دو مسابقه مختلف میشود. کوالیشن این دو مسابقه را مخصوص افرادی طراحی کرده که با دوستان خود کاملا هماهنگ و یکپارچه بازی کنند. از طرفی، هدف اصلی این بخش، ارایه آن در مسابقات eSport بوده است که البته برای افراد عادی هم جذابیت خاص خود را دارد. در بخش Versus حتی حالتی به صورت همکاری چند نفره وجود دارد که میتوانید در نقشهها و مسابقات مختلف در برابر دشمنانی با هوش مصنوعی قرار بگیرید.
بخش چند نفره بازی شامل ۱۰ نقشه میشود که خیلی خوب طراحی شدهاند و به خوبی برای مبارزات سریع و البته سنگین بازیکنان به خوبی بالانس شدهاند. نکته جالب توجه این است که بخش چند نفره Gears of War تقریبا در سبک خود رقیب و مانندی ندارد، اما این باعث نشد که شاهد پیشرفت و بالانس بازی نسبت به شمارههای قبل نباشیم. ارایه یک نسخه بتا آن هم چندین ماه قبل از انتشار بازی به خوبی مشکلات را برای کوالیشن آشکار کرد و به ندرت میتوان از این بخش ایراد گرفت. همچنین ۶۰ فریم بودن این بخش مبارزات را بیش از پیش خونینتر و سریعتر کرده است.
اما بخش هورد نیز به همان اندازه دو بخش دیگر، عالی طراحی شده است و هنوز هم میتوان آن را الماس درخشان سری Gears دانست، چرا که نه تنها نظیر ندارد، بلکه نکات بسیار خوب و فراوانی را در خود جای داده است. بخش هورد که به نوعی جزو سبکهای Tower Defense محسوب میشود، شما را به همراه چهار نفر دیگر، در برابر ۵۰ موج از دشمنان مختلف از ترکیب دیبیها و سوارمها قرار خواهد داد. هر ۱۰ موجی که به پایان برسانید، باید منتظر یک باس سر سخت باشید. باسهایی نظیر هلیکوپتر Kestrel یا اسنچرهایی که شما را در شکم خود اسیر میکنند شامل این باسها خواهند بود که در درجههای سختی بالا میتوانند اشک شما را درآورند. البته میتوان یک ایراد از این بخش گرفت و آن هم چیزی نیست جز کمبود تنوع باسها.
یکی از تفاوتهای عظیم این نسخه از هورد نسبت به نسخههای قبل این است که همکاری با دیگر بازیکنان به شدت مهم شده و میتوان به راحتی گفت که اگر در درجههای سختی بالا بخواهید قهرمان بازی درآورید، همان موجهای اول کارتان را تمام میکند. تمامی امتیازاتی که کسب میکنید دیگر برای هر بازیکن جداگانه نیستند و تمامی آنها در یک حساب برای هر پنج بازیکن واریز خواهند شد. به این ترتیب، تمامی اسلحهها، فنسها، ابزار جنگی مانند تورت و بسیاری از ابزار قابل خرید دیگر، از یک حساب کسر میشوند. یک خرید اشتباه باعث میشود تا کار واقعا برای ادامه سخت شود. نه تنها بخش خرید ابزار جنگی، بلکه در هورد Gears of War 4، شاهد کلاس بندی نیز هستیم که تاثیر به سزایی در روند پشت سر گذاشتن امواج دشمنان دارد.
یکی از تفاوتهای عظیم این نسخه از هورد نسبت به نسخههای قبل این است که همکاری با دیگر بازیکنان به شدت مهم شده و میتوان به راحتی گفت که اگر در درجههای سختی بالا بخواهید قهرمان بازی درآورید، همان موجهای اول کارتان را تمام میکن
این بخش شامل پنج کلاس مختلف میشود: Engineer یا مهندس وظیفه ساخت و بازسازی سلاح جنگی مانند تورنتها و فنسها را دارد، کلاس Heavy یا سنگین بهترین استفاده را از سلاح جنگی سنگین میبرد و قادر است ضربات سنگینی را به دشمن وارد کند، کلاس Scout یا دیدهبان قادر است با کشتن دشمنان، دو برابر نسبت به سایر کلاسها امتیاز کسب کند، اسنایپر هم که از نام او مشخص است و سلاح دور برد او واقعا در نبردها به کار میآید و در نهایت کلاس Soldier یا سرباز نیز شما را در لباس یک سرباز نیروی گیرز قرار خواهد داد. اما چیزی که بیشتر از همه این کلاسها را متمایز میکند، کارتهایی است که هر کلاس در اختیار دارد. با پیشرفت در بازی، کارتهایی به دست میآورید که باعث افزایش عملکرد کلاس شما خواهد شد. به طور مثال کلاس سنگین دارای کارتی است که قدرت صدمه سلاح سنگین را ۲۰٪ یا بیشتر افزایش میدهد، یا کارتی در کلاس اسنایپر وجود دارد که میزان حمل تیرهای یک لانگ شات را ۲۰٪ افزایش میدهد.
از طرفی دیگر، یکی از نکات خیلی خوب بازی Gears of War 4 که در بخش هورد به خوبی خودش را نشان میدهد، هوش مصنوعی دشمنان است. مهم نیست چه استراتژی در محیط پیاده کنید، یا در کجای نقشه بیس اصلی خود را قرار دهید. با هر بار بالاتر رفتن موج دشمنان، تعداد آنها بیشتر میشود و در عین حال با هوش خود شما را قافلگیر خواهند کرد. ایجاد المانهایی برای همکاری بیشتر، ایجاد کلاسهای مختلف و در نهایت، هوش و قدرت بالای دشمنان باعث شده تا بخش هورد Gears of War 4 عالی و جذاب باشد. البته اگر نظر من را میخواهید، آن را در درجه سختی هاردکور یا اینیسن بازی کنید تا طعم واقعی چالش بازی را بچشید!
اما یکی از ستونهایی که همیشه در سری Gears of War حائز اهمیت بوده است، بخش گرافیکی بصری و فنی آن محسوب میشود. رک بگویم، Gears of War 4 نه آن انقلابی که نسخه اول این سری در سال ۲۰۰۶ به پا کرد را تکرار میکند و نه آن اتمسفر سنگین را دوباره در دنیای بازی حکم فرما کرده است. اما این دلیل نمیشود که بگوییم بازی گرافیک فنی و بصری بدی دارد. Gears of War 4 یکی از برترین گرافیکهای کنسول ایکسباکس وان و یکی از بهینهترین بازیهای ویندوز 10 را ارایه میدهد اما از طرفی دیگر بیایراد هم نیست. در بخشهایی از بازی، برخی از بافتها کیفیت واقعا بدی دارند، اما در بسیاری از بخشهای دیگر، بافتهای بازی چشمنواز هستند. همچنین بافتهای اسلحهها و طراحی کارکترها خیلی خوب کار شدهاند اما اگر در طول بازی، نه در میان پردهها، به چهره کارکترها دقت کنید، انگار که با آدمهایی خشک رو به رو هستیم. از طرفی دیگر نورپردازی و افکتهای مربوط به آن به خوبی در بازی میدرخشند. اما هنگامی که در بازی Wind Flare یا همان طوفان آغاز میشود نیز، فیزیک و گرافیک بازی خود را به خوبی نشان میدهند و وجود گرد و غبار در آسمان، و رعد و برقهایی که سیستم نورپردازی بازی را به رخ میکشند و تمام انیمیشنها و فیزیکی که نسبت به این طوفان عکسالعمل نشان میدهند، جزو بخشهایی هستند که قدرت موتور آنریل انجین 4 را برجستهتر میکنند.
از طرف دیگر درست است که شاهد آن اتمسفر منحصر به فرد سری Gears of War در بازی نیستیم. اما مراحلی تاریک و مهآلود در بازی طراحی شدهاند که حس خوبی به بازیکنان القا میکنند. از طرفی دیگر بازی در بخش تک نفره و هورد نرخ ۶۰ فریم بر ثانیه را هدف قرار داده و بازی را روی وضوح تصویر 1080p اجرا میکند، همین امر باعث شده تا کیفیت تصویر بازی عالی به نظر برسد. به طور کلی، Gears of War 4 یکی از بهترین بازیها از نظر کیفیت تصویر و افکتهای بصری را روی کنسول ایکسباکس وان ارایه میدهد و اگر ایرادات ریزی مانند یک سری بافتها را فاکتور بگیریم، Gears of War را باید در کنار Forza Horizon 3، بهترین انحصاریهای ایکسباکس از نظر بصری و البته فنی دانست.
از طرفی، بخش صداگذاری اسلحهها همچنان آن حس و حال گذشته خود را دارد؛ محکم، بیتوقف و گوش نواز! صداپیشهها نیز کار خود را به خوبی انجام دادهاند، اما از نظر من، رامین جوادی، آهنگ ساز مشهوری که کارهای او را با آهنگهای سریالی مانند Game of Thrones به خوبی میشناسیم، کار خود را به خوبی برای Gears of War انجام نداده است. یا بهتر است بگوییم که رامین جوادی انتخاب مناسبی برای Gears of War نبود. آن ترک جاودانه سهگانه قبل را به خاطر دارید؟ هیچ اثری از آن نیست و در آهنگهای جدید نه خبری از نوتهایی است که بوی جاودانه شدن بدهند و نه حتی حس و حالی نزدیک به یک بازی تیراندازی سوم شخص، آن هم بازی Gears of War دارند. البته نمیگویم که ترکها بد کار شدهاند و حتی قابل شنیدن هم نیستند، نه، اما نه به درد سری Gears of War میخورند و نه به یادماندنی هستند، ای کاش استیو جالبونسکی، آهنگساز سهگانه قبل، کار ساخت آهنگهای این شماره را نیز بر عهده داشت.
در انتها باید سوالی که در مقدمه این نقد پرسیدم را دوباره بیان کنم؛ آیا Gears of War 4 واقعا توانست آن انقلابی که Gears of War 1 به پا کرد را تکرار کند؟ راستش را بخواهید نه، نتوانست، اما Gears of War 4 یک ادامه کاملا امیدوار کننده، لذتبخش و جذاب است که عطر و بوی سهگانه گذشته را میدهد. اما حالا باید دید استودیو کوالیشن با Gears of War 5 چند مرده حلاج است!
بازی Gears of War 4 روی ایکسباکس وان بررسی شده است.
برای تهیه بازی Gears of War 4 به فروشگاه PSPro به آدرس www.pspro.ir مراجعه کنید.
زومجی چگونه یک بازی را بررسی میکند؟
Gears of War 4
نقاط قوت
- گیمپلی عالی
- گانپلی و اسلحههای بینظیر
- گرافیک فنی و بصری عالی
- بخش چند نفره بینقص
- بخش عالی هورد
- هوش مصنوعی بسیار خوب دشمنان
نقاط ضعف
- شروع کند و خسته کننده بازی
- موسیقی ناامید کننده
نظرات