بررسی بازی Last Day of June
بازیهای ویدیویی علاوه بر اینکه یک مدیوم تعاملی هستند و از این طریق میتوانند ساعتها گیمر را سرگرم کنند، پتانسیل خیلی خوبی هم برای روایت یک داستان عالی دارند و از این نظر، کم و کسری در مقایسه با کتابها یا فیلم و سریال ندارند. در واقع از آنجایی که در بازیهای ویدیویی گیمر مستقیما در بطن بازی قرار میگیرد و با تمام وجودش داستان را لمس میکند، قدرت تاثیرگذاری داستان حتی میتواند بیشتر از مدیومهای دیگر هم باشد. در اثبات این حرف، میتوان به تعداد زیاد بازیهایی اشاره کرد که برای داستان فوقالعاده و روایت عالیشان، در ذهن و خاطر ما ماندهاند. Last Day of June که امشب آن را در زومجی بررسی خواهیم کرد، یکی از همین بازیهایی است که تلاش زیادی برای روایت یک داستان عالی و تاثیرگذار میکند و با اینکه اثری کاملا بینقص هم نیست، اما تا حدود زیادی در این راه موفق میشود. با بررسی بازی مستقل Last Day of June همراه باشید.
داستان بازی و مخصوصا پایانبندی آن، تا مدتها از ذهنتان پاک نخواهند شد
Last Day of June قدرت بالای داستانگوییاش را از همان لحظههای اول به مخاطب نشان میدهد؛ آنجایی که شاهد رابطه بین یک زوج دوستداشتنی هستیم و همه چیز عالی به نظر میرسد. با اینکه بازی شروعی عالی و آرامشبخش دارد و به جز زیبایی چیز دیگری را نمیتوان در اوایل آن مشاهده کرد، اما از طرفی هم بازی حس و حالی دارد که باعث میشود بدانید این آرامش خیلی پایدار نیست و به نوعی، یک دلشوره عجیب در اوایل بازی به سراغ مخاطب میآید. با اینکه قصد ندارم خیلی داستان بازی را فاش کنم و لذت آن را برایتان از بین ببرم، اما باید به این موضوع اشاره کنم که بازی شروعی عالی دارد؛ شروعی که پس از دقایقی زیبایی و آرامش خالص، ناگهان اتفاقی ناگوار برای شخصیتهای دوستداشتنی بازی رخ میدهد؛ اتفاقی مثل ظاهر شدن ناگهانی همان ابرهای سیاهی که باعث میشوند لحظات عاشقانه این زوج زیر نور آفتاب در کنار دریا، خراب شوند. پس از آن وظیفه شما در بازی این است که در قالب فلشبکهایی کنترل شخصیتهای دیگر بازی را در دست بگیرید و سعی کنید مانع از بروز آن اتفاق تلخ شوید.
صحبت کردن از داستان Last Day of June بدون فاش کردن چیزی از آن، کار سختی است. با این حال میتوان گفت که بازی، با وجود اینکه گاهی حوصلهبر و خستهکننده میشود و مخصوصا چون چندین بار باید با شخصیتهای مختلف وقایع را بازسازی کند میتواند تکرار آزاردهندهای بهتان ارائه کند، اما در مجموع کیفیت بالایی دارد. نهتنها خط اصلی داستان بازی، که همراه شدن با شخصیتهای جانبی آن و پی بردن به داستان شخصی هریک از آنها هم لذت خاص خودش را دارد و در طول تجربه تقریبا سه ساعته بازی، از اکثر دقایق آن از حیث داستانی، لذت زیادی خواهید برد و حتی صحنههای تکراری Last Day of June را هم به دلیل این کیفیت کلی خوب تحمل خواهید کرد. از طرف دیگر، آنچه که به ارزشهای بازی میافزاید، پایانبندی عالی داستان آن است. پایانبندی داستان بازی علاوه بر اینکه بسیار تاثیرگذار است و تا مدتها از ذهنتان پاک نخواهد شد، درسهای زیادی هم برایمان دارد و به بهترین شکل ممکن، زندگی واقعی را به تصویر میکشد؛ زندگیای را که همه چیز در آن، لزوما پایان خوشی ندارد و همیشه همه چیز آنطور که میخواهیم پیش نمیرود. در مجموع با وجود داشتن یک سری فراز و فرود، Last Day of June در روایت داستانی خوب موفق ظاهر میشود و شخصیتهای دوستداشتنی بازی هم تاثیر زیادی در این موضوع دارند.
با اینکه داستان مهمترین بخش از بازی Last Day of June به شمار میرود، اما این مساله بدین معنی نیست که تمام توجه سازندگان این بازی مستقل روی داستان متمرکز بوده و آنها اهمیتی به دیگر جنبههای بازی ندادهاند. گیمپلی بازی در اکثر اوقات به گشت و گذار در محیط روستای کوچک بازی در قالب چند شخصیت مختلف و همچنین حل یک سری پازل خلاصه شده است. با اینکه در طول گشت و گذار در محیط چیزی جز چند آیتم مخفی به دست نخواهید آورد و با اینکه پازلهای بازی خیلی شما را به چالش نخواهند کشید، اما وجود همین المانهای تعاملی هرچند کوچک، تنوع خوبی به بازی بخشیده و آن را از یکنواختی که معمولا بازیهای داستان-محور پتانسیل بالایی برای دچار شدن به آن دارند، نجات داده است. البته همانطور که در مورد داستان هم اشاره کردیم، موردی که کمی در بازی آزاردهنده میشود این است که باید یک سری کارها را گاهی دو و بعضی وقتها هم چند بار با شخصیتها انجام دهید و این تکراری شدن کارها کمی روی کیفیت کلی بازی تاثیر منفی گذاشته است. اما در کل گیمپلی بازی با وجود ساده بودن، کیفیت بدی ندارد و راضیکننده است.
با اینکه Last Day of June داستان خوبی روایت میکند و شخصیتهایش هم دوستداشتنی هستند، اما یک مشکل باعث شده تا کمی آن حس تاثیرگذاری مخصوصا در رابطه با شخصیتها از بین برود و آن هم مشکل در صداگذاری کاراکترهای بازی است. اینکه تیم سازنده به دلیل محدودیتهای مالی یا هر مساله دیگری نتوانسته صداگذاری واقعی روی شخصیتها داشته باشد و ما صحبتهای آنها را در بازی بشنویم به خودی خود مشکلی نیست و لزوما هر بازیای نیازی به صداگذاری طبیعی و واقعگرایانه ندارد. با این حال مشکلی که وجود دارد این است که شخصیتهای بازی صداهای عجیب و غریبی در طول بازی تولید و از این طریق با هم ارتباط برقرار میکنند، اما اولا این صداها خودشان تا حد زیادی آزاردهنده هستند و ثانیا به شکلی انتخاب شدهاند که ما متوجه نمیشویم که مثلا شخصیت فلان در این لحظه خوشحال است یا ناراحت و همین هم باعث میشود تا آن ارتباطی که میتوانست بین کاراکترها شکل بگیرد و به داستان بازی هم کمک کند، شکل نگیرد. برای مثال، در صحنهای از بازی شاهد رد و بدل شدن صحبتهایی بین یک پیرمرد و یک کودک هستیم، اما از لابهلای اصوات عجیب تولیدشده توسط آنها، متوجه نمیشویم که پیرمرد از کودک عصبانی است یا او را به انجام کاری تشویق میکند.
کیفیت صداگذاری به شکلی است که باعث میشود آن ارتباطی که بین کاراکترها وجود دارد، به مخاطب منتقل نشود و از این نظر روی تجربه کلی بازی هم تاثیر منفی میگذارد
این مساله زمانی شدیدتر خودش را نشان میدهد که بدانیم به دلیل سبک طراحی خاص بازی، سازندگان شخصیتها را بدون چهره خیلی دقیق طراحی کردهاند و با اینکه این مساله ایرادی برای بازی نیست، اما بدین معنی است که ما احساس شخصیتها را از طریق حالت چهرهشان متوجه نخواهیم شد و خب این وسط صداگذاری نقش مهمتری ایفا میکند، اما ضعف در این المان، باعث شده تا حس و حال کاراکترها در آن لحظه، خیلی قابل تشخیص نباشد. با اینکه بازی در زمینه صداگذاری مشکل دارد، اما این به معنی بد بودن همه جنبههای صوتی آن نیست؛ بلکه برعکس در طول بازی، موسیقیهای باکیفیتی به گوش میرسند که در دقایق آرامشبخش، آن حس آرامش را به مخاطب منتقل میکند و در مواقع لزوم هم حالتی پرتنش به خود میگیرند و در کل، موسیقیها در تمام دقایق بازی مناسب حال و هوای آن هستند و از این نظر، Last Day of June در شرایط خوبی قرار دارد.
از همان دقایق اولی که بازی Last Day of June را شروع میکنید متوجه خواهید شد که این اثر از حیث گرافیک فنی حرف خیلی زیادی برای گفتن ندارد. به همین دلیل هم مثلا کیفیت بافتها در بهترین حالت در سطحی معمولی و قابل قبول است و البته که مشکلاتی مثل افت فریم هم با وجود بالا نبودن سطح گرافیک فنی بازی، در آن دیده میشوند. اما عاملی که تا حد زیادی این ضعفها را هم پوشش میدهد، گرافیک هنری بسیار عالی و چشمنواز بازی است. بازی از حیث بصری، حس و حالی مثل نقاشیهای آبرنگ دارد و سازندگان، محیطی رنگارنگ، پرجزییات و بینهایت زیبا برای بازی خلق کردهاند؛ به طوریکه از قدم زدن در روستای زیبای بازی و همچنین تماشای مناظر دوردست لذت زیادی خواهید برد. طراحی بصری این بازی مستقل ثابت میکند که استودیوها حتی اگر امکانات خیلی عالی برای خلق گرافیک فنی فوقالعاده و واقعگرایانه را هم نداشته باشند، میتوانند با کار کردن روی جنبههای هنری بازیشان کاری کنند که ساختهشان از جنبه بصری زیبا و چشمنواز باشد.
در مجموع، با اینکه Last Day of June تجربه بینقصی نیست، اما در طول تجربه تقریبا سه ساعته آن، با یک بازی بیآلایش روبهرو خواهید شد که سازندگانش تلاش زیادی برای سرگرم کردنتان و همچنین روایت داستانی عالی کردهاند و خب تا حدود خیلی زیادی هم در این راه موفق شدهاند. درست است که بازی مشکلاتی دارد، اما پس از تمام کردن آن، Last Day of June را بیشتر به دلیل داستان عالی و تجربه سرگرمکنندهاش به خاطر خواهید سپرد و مشکلاتش را بهراحتی فراموش خواهید کرد.
این بازی روی پلتفرم پیسی بررسی شده است.
Last Day of June
نقاط قوت
- روایت داستانی عالی و تاثیرگذار
- گیمپلی ساده ولی سرگرمکننده
- گرافیک هنری بسیار زیبا و چشمنواز
- موسیقیهای مناسب و باکیفیت
نقاط ضعف
- صداگذاریهای بسیار ضعیف
- تکراری شدن در بعضی دقایق به دلیل لزوم انجام چندینباره برخی کارها
- افت فریم در برخی قسمتها
نظرات