بررسی بازی Celeste
در بین بازیهای ویدیویی، دو جور بازی اعصابخردکن داریم؛ اول بازیهایی که آنقدر بد هستند که حتی تحمل یک ساعت از آنها هم سخت و خستهکننده میشود و دسته دوم، بازیهایی که به دلیل درجه سختی بالا، حسابی تواناییها و اعصاب بازیکنان را به چالش میکشند. بازی Celeste که چندی پیش برای پلی استیشن 4، ایکس باکس وان، کامپیوتر و نینتندو سوییچ منتشر شد، در دسته دوم قرار میگیرد. اما خبر خوب در مورد آن این است که بازی با وجود درجه سختی بالا و با اینکه حسابی تواناییهای مخاطبش را به چالش میکشد، تجربهای ارائه میدهد که بدون هیچ اغراقی میتوانم بگویم که مدتهای خیلی زیادی بود که در یک بازی پلتفرمر مشابه آن را ندیده بودم. Celeste از هر نظر، یک اثر بینقص و عالی است و یکی از همان بازیهایی است که شاید هر چند سال یک بار یک نمونه از آنها را مشاهده کنیم.
Celeste یک بازی پلتفرمر است؛ بازیای که داستان شخصیتی به نام مدلین را که در تلاش برای صعود به کوه سلست است، به تصویر میکشد. در ابتدای بازی، اطلاعات خیلی زیادی از این شخصیت به مخاطب داده نمیشود و میتوان گفت Celeste هم از آن دست بازیهایی است که صرفا مخاطبش را بدون مقدمهچینی زیاد وارد دل ماجرا میکند و در ادامه، از طریق یک داستانگویی عالی و شخصیتپردازی قوی، ماجرا را برایش شرح میدهد. در واقع از یک بازی پلتفرمر، بیشتر از هر چیزی انتظار یک گیمپلی مناسب را داریم که Celeste، از این منظر هم واقعا عالی است و در ادامه بیشتر به جزییات این بخش بازی خواهیم پرداخت. اما آنچه که باعث شده Celeste چیزی فراتر از بازیهای پلتفرمر رایج و حتی خیلی خوب داشته باشد، توجهی است که سازندگانش نه فقط به گیمپلی، که به تمام بخشهای بازی از داستان و شخصیتپردازی گرفته تا گرافیک و صدا داشتهاند و همین هم Celeste را به اثری بینقص تبدیل کرده است.
با اینکه در ابتدای بازی اطلاعات خیلی زیادی از مدلین نداریم، اما به مرور زمان این کاراکتر به بهترین شکل ممکن معرفی و شخصیتپردازی میشود
همانطور که اشاره شد، شاید در ابتدا داستان خیلی در بازی خودش را نشان ندهد اما به مرور زمان، بازی روایتی واقعا عالی و حتی تاثیرگذار تقدیمتان میکند و شما را بیشتر با لایههای شخصیتی پیچیده کاراکترش و همچنین دلایل او برای صعود به این کوه آشنا میکند. راستش را بخواهید، Celeste یک شبیهساز عالی از کوهنوردی است! نه اینکه مثلا در طول بازی جزییات صعود به یک کوه با تمام دقت نمایش داده میشوند، بلکه منظورم آن تاثیر روحی و روانی است که کوهنوری میتواند در شخص داشته باشد. نمیدانم تا به حال این شانس را داشتهاید که صبح خیلی زود در فصل برفی به کوهنوردی بروید یا نه، اما کافی است در سکوت و آرامش عجیب یک کوه پوشیده از برف بدون هیچ همراهی قدم بزنید تا به طرز عجیبی یک فرصت عالی برای خودشناسی بیشتر به دست بیاورید. Celeste توانسته این موضوع را در قالب یک بازی به تصویر بکشد و مدلین همان شخصیتی است که انگار یک روز صبح از خواب بیدار شده و برای اینکه از تمام مشکلات و رنجهایش رهایی پیدا کند، تصمیم گرفته تا حتی بدون مهارت خیلی زیاد به دل کوه بزند.
در این بین سازندگان با به تصویر کشیدن درست مشکلات مدلین که در طول بازی به مرور از طریق صحبتهای او با خودش یا با یک سری شخصیتهای دیگر از آنها مطلع میشویم، کاری کردهاند که بتوانیم با این شخصیت همذاتپنداری خاصی داشته باشیم و یک پیوند عمیق را بین خودمان و مدلین حس کنیم. این مساله در نهایت به یک شخصیتپردازی قوی برای این کاراکتر منجر شده است که یکی از نقاط قوت اصلی بازی به شمار میرود. البته شخصیتپردازی قوی بازی، فقط به مدلین خلاصه نشده و در طول تجربه تقریبا ۷-۸ ساعته بازی، با کاراکترهای دیگری از یک مرد تنها که عاشق عکاسی بوده و به دنبال جمع کردن فالورهای بیشتر است گرفته تا یک مسئول هتل عجیب و غریب آشنا میشوید که هرکدام، پیشزمینه داستانی و همچنین خصوصیات مرموز و عجیبی دارند. از طرف دیگر، علاوه بر شخصیت پردازی خوب کاراکترها، خود داستان بازی هم حرفهای زیادی برای گفتن دارد و در طول تجربه بازی، سوالات بسیار زیادی مثل اینکه در نهایت سفر مدلین به کجا ختم خواهد شد یا موارد دیگر در ذهنتان شکل میگیرند. همچنین آنقدر در حین بالا رفتن از این کوه اتفاقات عجیب و غریبی را مشاهده خواهید کرد که در نهایت، به حرفهای همان پیرزن عجیب ابتدای بازی خواهید رسید که میگفت در کوه سلست، چیزهایی را خواهید دید که نمیخواهید و اتفاقاتی را تجربه خواهید کرد که باور کردنشان سخت خواهد بود.
در مجموع، سازندگان بازی Celeste به لطف شخصیتپردازی قوی کاراکترها و مخصوصا مدلین، استفاده از نمادهای مختلف و حتی مسائل روانشناسانه و در نهایت روایت یک داستان مرموز که باعث میشود مخاطب تا پایان بازی با شوق آن را دنبال کند، کاری کردهاند که Celeste از حیث روایت و داستان، در سطح بسیار بالایی قرار بگیرد و تاثیرگذاری خوبی روی مخاطبش داشته باشد. اما آنچه که در یک بازی پلتفرمر از هر المان دیگری مهمتر و تاثیرگذار است، گیمپلی بازی محسوب میشود. باور کنید با اینکه Celeste داستانی عالی روایت میکند، اگر بازی از حیث گیمپلی مشکل داشت، باز هم نمیتوانستیم آن را اثر موفقی بنامیم اما واقعیت امر این است که Celeste، نه فقط گیمپلی فوقالعادهای دارد، که از حیث برخی موارد مثل طراحی مراحل، میتواند یک کلاس درس برای سایر بازیسازان باشد! شاید این حرف کمی اغراقآمیز به نظر برسد، اما کافی است فقط یکی دو ساعت پای تجربه این بازی بنشینید تا به درست بودم حرفم ایمان بیاورید.
Celeste از حیث گیمپلی، یک بازی پلتفرمر استاندارد است؛ به این صورت که شما با استفاده از فقط چند مکانیسم شامل پرش، گرفتن دیوارها و همچنین Dash که با سرعت زیادی کاراکتر را پرت میکند، باید سعی کنید از محیطهای مختلف بازی که در واقع همان راه رسیدن به قله کوه سلست هستند عبور کنید و در این بین، مراقب تلهها هم باشید و سقوط نکنید. اما سازندگان با استفاده از همین چند مکانیسم ساده، چنان گیمپلی سرگرمکننده و فراموشنشدنی خلق کردهاند که امکان ندارد حتی به میزان خیلی کمی به بازیهای پلتفرمر علاقه داشته باشید و از Celeste خوشتان نیاید.
نحوه طراحلی مراحل بازی Celeste برای هر شخصی که ذرهای به بازیسازی علاقه دارد، یک کلاس درس و الگوی عالی است
البته باید به این موضوع اشاره کنم که Celeste، یک بازی سخت است و در طول تجربه آن، بارها و بارها و بارها شکست خواهید خورد و باید دوباره کارتان را از ابتدای همان محیطی که در آن شکست خوردهاید ادامه دهید. اما همانطور که سازندگان در قالب متنی در صفحه لودینگ بازی هم اشاره میکنند، در این اثر شکست خوردن اصلا و ابدا مهم نیست و مهم این است که از شکستهایتان درس گرفته و در دفعات بعدی، آن را تکرار نکنید. راستش را بخواهید در قسمت بررسی داستان، به این اشاره کردیم که Celeste یک شبیهساز عالی از کوهنوردی است و این مساله، در رابطه با این عنصر شکست خوردنهای زیاد هم در بازی صدق میکنند. خیلی از کوهنوردان مطرح در ابتدا افرادی مثل من و شما بودند که پس از بالا رفتن از یک تپه هم به نفس زدن میافتادند اما داشتن باور به صعود به قله و تلاش مستمر، از آنها یک کوهنورد واقعی ساخته است و Celeste، سعی دارد این مساله را در بازی هم به تصویر کشیده و کاری کند که با وجود شکستهای زیاد، ناامید نشده و دوباره بخواهید با درس گرفتن از اشتباهاتتان مرحله را پشت سر بگذارید.
البته یک دلیل بسیار مهم در Celeste وجود دارد که باعث میشود با وجود شکستهای متوالی به تجربه بازی ادامه بدهیم و آن هم منطقی بودن درجه سختی این اثر است. به این صورت که در حین تجربه بازی و حتی اگر در یک محیط ۱۰ بار هم شکست بخورید، هرگز این حس بهتان دست پیدا نمیکند که بازی، قصدش آزار دادن شما است یا سازندگان بازی یک سری افراد عقدهای هستند که از شکست خوردن شما لذت میبرند. بلکه در بازی، بیشتر این حس به سراغتان میآید که سازندگان، یک سری قوانین کاملا اصولی و منطقی برای بازیشان خلق کردهاند و تا زمانی که بتوانید آنها را رعایت کنید، بدون هیچ مشکلی مسیرتان را ادامه خواهید داد. حتی این عنصر بازی هم شبیه به کوهنوردی است و مثلا اگر در حین صعود به کوه پایتان سُر بخورد یا دچار هر مشکلی شوید، ایراد از کوه نیست و ایراد از ما است که یا دقت کافی نداشتهایم یا اینکه به حد کافی آماده نبودهایم.
با وجود داشتن گرافیک پیکسلی، دقت به جزییات بصری در ثانیه به ثانیه بازی موج میزند و این مساله در ترکیب با موسیقی، منجر به اتمسفری عالی میشود
از طرف دیگر، تنوع هم یکی دیگر از دلایلی است که باعث میشود گیمپلی بازی همواره جذاب باقی بماند. در حالی که مثلا در مرحله اول با یک بازی پلتفرمر معمولی طرف هستیم که تنها چالش پیش رویتان در آن تلهها و موانع هستند، به مرور زمان عناصر بیشتری هم به بازی اضافه شده و باعث میشوند در هر مرحله از Celeste، با یک سری چالشهای جدیدتر و جالبتر روبهرو شوید. درست است که نمیخواهم با اسپویل کردن بازی لذت روبهرو شدن با این موارد را کم کنم، اما همین را بدانید که کارهایی مثل فرار کردن از دست بخشی از خودتان در یک حالت تعقیب و گریز یا جمع کردن کتابهای یک مسئول هتل عجیب و غریب تنها بخشی از کارهایی هستند که در Celeste تجربه خواهید کرد. تصور کنید که پشت سر گذاشتن موانع بازی در حالت عادی و با آرامش کار سختی است چه برسد به اینکه یکی هم در حال تعقیبتان باشد!
اما حتی اگر تمامی این ویژگیهای مثبت Celeste را هم کنار بگذاریم، نمیتوان طراحی مراحل بینظیر آن را تحسین نکرد. در واقع Celeste به شکلی است که پس از عبور از هر محیط و مرحله آن، ذهن خلاق سازندگانش را تحسین خواهد کرد و این سوال برایتان پیش خواهد آمد که چطور طراحان مراحل بازی موفق شدهاند تا این حد عالی و بینقص محیطهای آن را خلق کرده و چالشهای مختلف را در آنها قرار بدهند. البته این قضیه خیلی هم تعجببرانگیز نیست چرا که طراحان مراحل بازی Celeste، مهارت بالای خودشان در خلق محیطهایی با ایده ناب را پیش از این با طراحی یک سری از بهترین مراحل بازی Super Mario Maker نشان داده بودهاند و در حال در یک بازی مخصوص به خودشان، توانستهاند کاری کنند که بدون هیچ اغراقی، هر محیط از بازی از منظر گیمپلی، حس و حال خاص خودش را داشته و چالشهای جدیدی پیش روی مخاطب قرار بدهد. اصلا همین عامل هم باعث شده تا دل کندن از Celeste و بلند شدن از پای بازی، کار بسیار سختی شود.
با اینکه همین مسائل و ویژگیهای مثبت هم برای تبدیل کردن Celeste به تجربهای عالی کافی بودند، اما یکی دیگر از مواردی که باعث تحسین بازی میشود اولا توجه سازندگان به همه بازیکنان است. منظورم این است که با وجود منطقی بودن درجه سختی بازی و عملی بودن رد کردن تمام مراحل آن با تکرار و صبر، سازندگان باز هم یک حالت آسانتر برای بازی در نظر گرفتهاند که با کمکهایی، باعث میشود تا همه بتوانند Celeste را تجربه کرده و حداقل از داستان آن لذت ببرند. بماند که به شخصه پیشنهاد میدهم حتی در صورت طولانی شدن بازی، باز هم سراغ این حالت نرفته و سعی کنید خودتان مراحل را رد کند تا آن لذت شیرین پشت سر گذاشتن چالشهای بازی را از دست ندهید. حتی باور کنید با اینکه بلند شدن از پای بازی سخت است، اما گاهی کمی استراحت دادن به ذهن و انگشتانتان میتواند کمک شایانی به رد کردن مرحله کند! مساله بعدی هم که Celeste را بیش از پیش ارزشمندتر میکند، داشتن ارزش تکرار بالا است. در لابهلای مراحل بازی، یک سری محیطهای مخفی وجود دارند که در آنها میتوانید کاستهایی را پیدا کنید که امکان دسترسی به یک شکل جدید از آن مرحله را میدهند؛ شکلی که بازی کردن آن به مراتب چندین مرتبه از حالت عادی مرحله سختتر است و این خود، یکی از دلایلی است که مخاطب را به تجربه مجدد بازی ترغیب میکند. مساله بعدی، وجود یک سری آیتمها مثل قلب است که شاید در بار اول علاقهای به برداشتن آنها نداشته باشیم اما میتوانیم برای به چالش کشیدن بیشتر خودمان با برداشتن این آیتمها، مجددا پس از تکمیل هر مرحله دوباره سراغ آن برویم که این هم یک دلیل دیگر برای ارزش تکرار بالای بازی است.
ارزش تکرار بالا، مراحل متنوع، مکانیسمهای جذاب و طراحی مراحل عالی عناصری هستند که گیمپلی فوقالعادهای در بازی پدید آوردهاند
در مجموع هر چه از گیمپلی بازی Celeste بگوییم، کم گفتهایم و این اثر آنقدر بینقص و عالی است و روند جذابی دارد که شاید بهترین جمله در توصیف آن، همانی باشد که قبلا هم به کار بردم؛ Celeste برای هر شخصی که به بازیسازی علاقه دارد، یک کلاس درس عالی در زمینههایی چون طراحی مراحل و تنوع بخشیدن به روند بازی است. البته Celeste در کنار داشتن طراحان مراحل عالی، طراحان گرافیکی واقعا خوبی هم داشته است و مهمتر اینکه عناصر گرافیک و گیمپلی و حتی موسیقی، تا حدود خیلی خیلی زیادی در هارمونی و هماهنگی کامل با هم به سر میبرند. چرا که مثلا همانطور که در طول پیشروی بازی گیمپلی آن عناصر و چالشهای جدیدی رو میکند، گرافیک هنری بازی هم متفاوت شده و محیطهایی با جلوههای بصری جدیدتر و شکل طراحی متمایزتر را مشاهده میکنیم که خب تنوع خوبی از بعد بصری به Celeste میبخشند. یا از نظر موسیقی هم بازی دقیقا به همین شکل است و سازندگان به این بخش هم دقت بسیار زیادی داشتهاند.
درست است که Celeste از گرافیکهای پیکسلی استفاده کرده و از منظر فنی یک انقلاب گرافیکی نیست، اما حتی از این حیث هم بازی در تمام دقایقش به روانترین شکل ممکن اجرا میشود و نقصی ندارد. اما از بعد هنری، Celeste واقعا زیبا است و به بهترین شکل ممکن، اتمسفر خاص و مرموز بازی در قالب جلوههای هنری آن نمود پیدا کردهاند و محیطهای بازی از قسمتهای کوهستانی و برفی گرفته تا مناطق دیگر، همگی با جزییات عالی و کیفیت هنری واقعا بالایی خلق شدهاند و همه چیز از رنگبندی محیطها گرفته تا سبک طراحی حتی تلهها به شکل معرکهای صورت گرفته است. حتی اگر به چهره کاراکترها در حین صحبت کردن دقت کنید، متوجه خواهید شد که با وجود پیکسلی بودن بازی، سازندگان توانستهاند برخی از احساسات را به شکلی عالی در چهره شخصیتها قرار دهند که نشان از دقت بالای آنها به جزییات هرچند ریز بازی است.
با وجود اینکه Celeste در خیلی از دقایقش به دلیل چالشبرانگیز بودن ذهن مخاطب را درگیر خود میکند، اما در این بین موسیقی بازی عاملی است تا بتواند کمی آرامش را به ذهنتان تزریق کند. موسیقیهایی بازی که در آنها مواردی مثل صدای زیبای پیانو یا موسیقی الکترونیک به کار رفتهاند، بسته به محیط هر مرحله و کاری که در حال انجام دادن آن هستید، متغیرند. برای مثال وقتی که در یک منطقه به نسبت سادهتر باشید، موسیقی آرامی نیز به گوش میرسد که حس آرامش قبل از طوفان را دارد. از طرف دیگر، زمانی که مثلا در حال دویدن از روی یک سری سکوی در حال سقوط یا در حال پشت سر گذاشتن همان قسمتهای تعقیب و گریز هستید، موسیقی بازی هم روندی سریعتر گرفته و آن حس گیمپلی را، از طریق صوتی نیز به شما منتقل میکند.
در مجموع، Celeste بازیای است که داستان شخصیتی را که برای خودشناسی تصمیم به زدن به دل خطر گرفته روایت میکند. Celeste آنقدر از هر نظر عالی است که واقعا ایراد گرفتن از آن، کاری بیرحمانه به نظر میرسد! چرا که این اثر، هر آنچه را که از یک بازی ویدیویی میتوان انتظار داشت، در بهترین فرم ممکن بهتان ارائه کرده و پتانسیل سرگرم کردن مخاطبش برای مدت زمان واقعا طولانی را دارد. از طرف دیگر، به یاد ندارم تا به امروز بازیای توانسته باشد آن حس و حال روحی صعود به یک کوه را به تصویر بکشد و Celeste از این نظر هم اثری یکتا و منحصربهفرد است. پس حتی اگر ذرهای به بازی کردن آثار پلتفرمر علاقه دارید، مطمئن باشید که در حال حاضر و شاید حتی تا مدت زمان طولانی، چیزی بهتر از Celeste گیرتان نخواهد آمد. پس بدون کوچکترین تردیدی، سراغ این ساخته استودیو Matt Makes Games رفته و از آن لذت ببرید.
این بازی روی پلتفرم پیسی بررسی شده است.
Celeste
نقاط قوت
- طراحی مراحل بینظیر
- گیمپلی سرگرمکننده که از ابتدا تا انتهای بازی جذاب است
- ارزش تکرار بالا
- موسیقیهای دلنشین و متناسب با حال و هوای هر مرحله
- گرافیک هنری بسیار زیبا و پرجزییات
- روایت داستانی غنی و تاثیرگذار
- شخصیتپردازی عالی کاراکترها و مخصوصا مدلین
نقاط ضعف
- ندارد
نظرات