بررسی بازی Thief of Thieves
کتابهای کمیک به عنوان یکی از بزرگترین شاخههای سرگرمی همیشه طرفداران پروپاقرصی داشتهاند و نفوذ بیحد و حصر این داستانها مصور در مدیومهایی مثل سینما و بازی نیز به خوبی نشان میدهد که تا چه اندازه عامهپسند هستند و مخاطبانشان چه جامعه وسیعی را تشکیل میدهند. اگر قرار باشد از ابتدای ورود کمیکها به دنیای بازیهای ویدیویی بحث خود را آغاز کنیم، داستانهای مختلف از دنیاهای متفاوتی را میتوان پیدا کرد که راه خود را به این صنعت هم باز کردهاند، اما چه در طول تاریخ و چه در سالهای اخیر، همواره کمیکهای پرطرفدار ابرقهرمانی از دنیای مارول و دیسی بودهاند که بیشتر توجهها را به سمت خود جلب میکردند. شاید کمپانی Telltale یکی از بهترین نمونههای چند سال اخیر باشد که بازیهای واقعا خوبی را توانست از دل کمیکهای مختلف بیرون بکشد. با این حال، به تازگی استودیو Rival Games با اقتباس از کمیکهای Thief of Thieves بازی جدیدی به همین نام ساخته است که به شدت ما را نه فقط به آینده این استودیو بلکه به آینده بازیهای داستانمحوری که قرار است با الهام از کمیک بوکها ساخته شوند، امیدوار میکند. بازی Thief of Thieves نه فقط بهخاطر عملکرد قابل تحسینش در تمام بخشها، بلکه بهواسطه وفاداری و ادای دین بینظیرش به کتابهای کمیک است که تجربه به مراتب لذتبخشتری را تقدیم ما میکند. اثری که قطعا برای طرفداران کتابهای کمیک به سبب سبکی که در پیش گرفته است، شدیدا راضیکننده خواهد بود و این وسط شاید یک چیز باشد که بدجوری شما را کلافه کند و آن هم دیده نشدن این دست از بازیها است.
تمرکز روی یک روایت جذاب، باعث شده است تا داستان نسبتا معمولی بازی هم سرگرمکننده جلوه کند و هرگز خستهکننده نشود
داستان Thief of Thieves مطابق با کمیکهایش، در رابطه با دزد حرفهای و کاربلدی به نام سیلیا است که با پیمانکاری به نام ردموند همکار است. آنها با مشتریان مختلفی برای بهدست آوردن هر چیز ارزشمندی کار میکنند. سارقهایی که فقط برای مشتریان خود میدزدند و در قبالش دستمزد میگیرند. داستان بازی نه قرار است خیلی تلخ و تاریک و پر از پیچشهای گیجکننده باشد و نه قصد دارد شما را با ماجرایی احساسی و منقلبکننده همراه کند. اما هم به اندازه کافی لحظات تراژدیک در آن وجود دارد و هم اینکه غافلگیریها و پیچشهای به موقعی در روند داستان گنجانده شده است. مهمتر این است که قصهای که بازی برای شما تعریف میکند، علیرغم شخصیتپردازیهای نه چندان کامل، به اندازه کافی برای دنبال کردن سرگرمکننده است و هرگز روندی خستهکننده به خود نمیگیرد و هیچگاه افت نمیکند که البته چنین مزایایی را مدیون روایت حسابشده و جذاب خود است. داستانی که سرراست و ساده بیان نمیشود و با سوییچ کردن میان خطوط زمانی مختلف، شخصیت سیلیا را در موقعیتها و مخمصههای متفاوتی نشان میدهد. به ویژه اولین مرحله از بازی که پس از پشت سرگذاشتن آن تازه متوجه میشوید با چه روایت جالبی روبرو هستید که حتی تاثیرش را در گیمپلی بازی نیز بروز میدهد.
کاراکترها و شخصیتهای بازی هرکدام در زمینهای مهارت خاصی دارند و دیالوگهایی که برایشان تنظیم شده است نیز کاملا با ویژگیهای هرکدام از آنها هماهنگ است. کاراکتر سیلیا به طور کلی شخصیت شوخی است که فضای جالب و گاهی اوقات طنزی را در بازی ایجاد میکند و از طرفی هم باعث میشود تا ارتباط برقرار کردن با او به عنوان قهرمان اصلی داستان، اصلا کار سختی نباشد. ماجرای بازی به طور کلی از سرقتهای مختلف در شهرهای گوناگونی تشکیل شده است که در مجموع بازی را به ۴ قسمت تقسیم میکنند. در جریان بازی، شما این امکان را دارید که با هر یک از اعضای تیم خود، در اوقات فراغتتان صحبت کنید و اطلاعات بیشتری از پسزمینه زندگی آنها بهدست آورید. با این حال باز هم جا داشت که سازندگان بیشتر به گذشته دو شخصیت سیلیا و ردموند و پیشینه آنها بپردازند. البته در جریان گفتگو با دیگر کاراکترها اشاراتی به کارهای قبلی سیلیا هم میشود، اما با این حال برخی سوالات فرعی ممکن است در ذهن بازیکن ایجاد شود که تا پایان بازی هم جواب مشخصی دریافت نمیکنند. با وجود این، همانطور که پیشتر گفتم، این مسئله خللی در پذیرفتن کاراکترها و ارتباط برقرار کردن با آنها ایجاد نمیکند. نکته جالبتر در مورد آنتاگونیست بازی است که آنها هم مثل شما یک گروه سرقت هستند و همزمان برای دزدیدن وسیلهای که شما بهدنبالش هستید تلاش میکنند و این رقابت در حین مراحل علاوه بر جذابیتهایش، سختیهای بازی را هم دو چندان میکند.
برخی تصمیمها و همچنین انجام دادن یا ندادن برخی از ماموریتهای اختیاری، جدا از امتیازاتی که در مراحل بعدی پیشروی شما میگذارند، تاثیر زیادی هم روی داستان و سرنوشت دیگر کاراکترها دارند
مثل همه بازی های داستانمحور، در بازی Thief of Thieves هم شما توانایی انتخاب دیالوگهای شخصیت خود را در اختیار دارید، اما روند تاثیرگذاری شما در داستان کمی متفاوتتر از بازیهای معروفی است که تاکنون تجربه کردهاید. اگر در بازیهای دیگر دیالوگها نقشی محوری در تعیین سرنوشت شما و دیگر شخصیتهای بازی دارند، اینجا این مسئله بیشتر از دیالوگها در گیمپلی خودش را نشان میدهد. دیالوگهایی که شما در حین روایت داستان انتخاب میکنید با اینکه در واکنش طرف مقابل میتوانند تاثیرگذار باشند، اما این تاثیر به اندازهای نیست که بتواند مسیر داستان را به کلی تغییر دهد، اما در حین مراحل انتخابهایی هستند که نه فقط شرایط آن مرحله بلکه شرایط مراحل بعدی و همچنین سرنوشت برخی کاراکترها را به کلی تغییر میدهند. این انتخابها در واقع ماموریتهای غیرضروری و اختیاری بازی هستند که در هر مرحلهای وجود دارند. شما به جز وظایف اصلی، همواره یک سری ریزهکاریها نیز میتوانید انجام دهید که اکثرا تاثیر شگرفی در روند داستان دارند. برای مثال فرض کنید در یکی از مراحل، شما باید یک کامپیوتر را هک کنید و در کنار آن ماموریتی اختیاری مبنی بر دزدیدن یک فلش مموری هم دریافت میکنید، اما نکته مهم و هیجانانگیز این است که شما نمیدانید انجام دادن یا ندادن ماموریت فرعی چقدر تفاوت برای شما ایجاد خواهد کرد. یک نکته واضح این است که ماموریتهای فرعی اساسا به این دلیل برای شما تعیین میشوند که کار شما در مراحل بعدی راحتتر باشد. چرا که هر کدام از سرقتهای باند شما در چند بخش و چند مرحله به اتمام میرسد. حالا اگر شما فلش مموری را هم بدزدید، احتمالا در مرحله بعدی کار راحتتری خواهید داشت، اما دزدیدن آن باعث ایجاد پیچشی جدید در داستان میشود که میتواند سرنوشت تلخی را برای باند شما رقم بزند. حالا موضوع اینجا است که اگرچه برداشتن مموری کار شما را در مرحله بعدی راحتتر میکند، اما باعث ایجاد تغییری در روند کاری شما میشود و این تغییر در مراحل بالاتر کاملا احساس میشود و میتواند حتی در طی کردن مراحل کمی دست و بال شما را ببندد. حتی اگر این را هم در نظر نگیریم، شاید روندی که داستان در این حالت طی میکند برای شما چندان دوستداشتنی و خوشایند نباشد.
گیمپلی گسترده و غنی بازی به شما اجازه میدهد که مراحل را به شیوههای مختلفی به اتمام برسانید و برای انجام ماموریتها از کمک همتیمیهای خود نیز استفاده کنید
بازی به طرز زیبایی شما را با چنین پیچیدگیهایی در گیمپلی مواجه میسازد و همیشه این را یادآوری میکند که هیچ انتخابی بهترین انتخاب نیست و هرکدام مشکلات مخصوص به خودشان را به دنبال دارند. چنین ویژگی فوقالعادهای علاوه بر اینکه ارزش تکرار بازی را بهشدت بالا میبرد، تنوع بالایی هم در گیمپلی ایجاد میکند. جدا از این انتخابها، در برخی از ماموریتها شما میتوانید قبل از شروع کار از میان گروه خود، کسی را که دوست دارید همراهتان بیاید، انتخاب کنید یا اینکه خودتان به تنهایی ماموریت را انجام دهید. گیمپلی بازی بهشدت گسترده است و راههای مختلفی برای طی کردن هر ماموریتی وجود دارد. به طور کلی، گیمپلی Thief of Thieves در سبک مخفیکاری طبقهبندی میشود که طی آن شما باید با نفوذ به مکانهای مختلف خرابکاریهایی انجام دهید یا اطلاعات محرمانهای را سرقت کنید، یا اینکه با گوش دادن به صحبتهای افراد مهم به نقشههای آنان پی ببرید. برای این کار نیز مکانیزمها و همچنین مینیگیمهای جالبی طراحی شده است که کار شما را سختتر میکنید. یکی از اولین تواناییهایی که شخصیت شما دارد، باز کردن قفل دربها و گاوصندوقها است که طی پازلهای جالبی باید انجامش دهید. در بازی، شما هیچ سلاحی در اختیار ندارید و تا پایان بازی هم هیچگاه مستقیما با کسی درگیر نخواهید شد، اما میتوانید کارهایی انجام دهید که حواس نگهبانان را پرت یا آنان را مجبور به حرکت به سوی دیگری کند تا از مسیر شما خارج شوند. با این حال، اگر ماموران به حضور شما پی ببرند کاری جز فرار از دستتان برنمیآید و باید خیلی سریع جایی برای قایم شدن پیدا کنید و منتظر بمانید تا آبها از آسیاب بیفتند. البته گاهی اوقات اشتباهات کوچکی هم از سوی هوش مصنوعی پیش میآید که ممکن است ماموران کمی دیر به شما شک کنند.
شما همیشه هم در ماموریتهای خود تنها نیستید. یکی از ویژگیهای خوب گیمپلی، امکان مدیریت همتیمیها و تعامل با آنها برای انجام ماموریتها است. برای مثال هکر شما میتواند با به هم ریختن برنامههای یک بانک توجه همه را به سوی دیگری جلب کند، یا هم تیمی دیگر شما با شکستن شیشه یا ایجاد سروصدا میتواند برای فرار کردن شما از محلهای ممنوعه زمان بخرد. علاوه بر اینها، خود شما هم راههای زیادی برای اینکه افراد مزاحم را پی نخودسیاه بفرستید، پیش رو دارید که از جمله آنها پوشیدن لباسهای خدمتکاران یا کارکنان است که شما را از دید نگهبانان کاملا مخفی میکند. بازی از لحاظ مخفیکاری هیچ کم و کسری برای شما نمیگذارد و همیشه راههای جذابی را برای طی کردن مراحل پیشرویتان میگذارد. حتی شما این امکان را دارید که پیشنهادهای همتیمیهایتان را هم رد کنید و کار را به شیوه خودتان پیش ببرید. چنین امکانات فوقالعادهای در گیمپلی، باعث میشوند تا طی کردن چندباره مراحل اصلا خستهکننده به نظر نرسد. با اینکه کل زمان گیمپلی بازی چیزی در حدود ۶ ساعت است، اما میتوانید مطمئن باشید که به لطف ارزش تکرار بالای بازی، این اثر ۲۵ دلاری بیش از ۱۰ ساعت شما را سرگرم خواهد کرد.
استایل کمیکبوکی بازی در میانپردهها و گرافیکش، جلوه زیبایی به آن بخشیده است که لذت تجربه بازی را بهشدت برای دوستداران کتابهای کمیک بالا میبرد
با گذر از همه اینها، به یکی از اصلیترین و تحسینبرانگیزترین ویژگیهای بازی میرسیم که از همان لحظه اول بدجوری گیمر را شیفته خودش میکند؛ به ویژه اگر از طرفداران کمیکبوکها باشید. میانپردههای Thief of Thieves شاید بهترین راه ممکن برای روایت چنین داستانی هستند که تیم سازنده به سراغش رفته است. به جرئت میتوان گفت زیبایی چنین روایتی حتی شاید از واقعگرایانهترین گرافیکها هم لذتبخشتر است؛ چرا که دقیقا برخاسته از کمیکها است. تماشای میانپردهها دقیقا مثل خواندن یک کتاب کمیک است و دقیقا هم از طراحیهای آن استفاده میکند. حتی جالب است که فونتهای مربوط صحبتهای کاراکترها چه در میانپرده و چه در بازی نیز همان فونتهایی است که در کتابهای کمیک به چشم میخورد. از آن جهت است که میگویم بازی ادای دین و وفاداری کمنظیری به کمیکها دارد و این را میتوان در گوشه به گوشه و لحظه به لحظه آن مشاهده کرد. گرافیک بازی نیز سبک منحصر بهفردی دارد که تاحدودی میتوان آن را به آثار Telltale تشبیه کرد، اما خب رنگبندیهای محیطها و طراحی جالب المانهای مختلف به نظرم باعث میشود که حتی شاهد چیزی بهتر از آن در بازی باشیم. از لحاظ فنی هم هیچ ایرادی در بازی دیده نمیشود و نه خبری از افت فریم هست و نه باگ آزاردهندهای در آن مشاهده خواهید کرد. شاید ثابت بودن دوربین بازی و موقعیت نامناسب آن در برخی فضاها شما را دچار مشکل کند. البته محیطها به گونهای طراحی شدهاند که شما حتی اگر پشت دیوارها هم باشید، بازی آنها را به طور خودکار نامرئی میکند تا شخصیت اصلی را مشاهده کنید. همچنین بازی به کمک نوارهایی در کنار صفحه شما را از موقعیت و مسیر حرکت نگهبانانی که خارج از کادر قرار گرفتهاند باخبر میکند، اما با همه اینها هم گاهی اوقات زاویه بد دوربین ممکن است مشکلساز شود.
از لحاظ صداگذاری کاراکترها نیز بازی عملکرد کاملا رضایتبخشی دارد و صداپیشگان شخصیت اصلی و دیگر کاراکترهای گروه که یک ایرانی هم در بینشان به چشم میخورد، کاملا حرفهای و دلنشین کار خود را انجام دادهاند. همچنین موسیقیهایی که در حین گیمپلی یا میانپردهها نواخته میشود، کاملا با حال و هوای بازی و موقعیتی که در آن قرار دارید، همخوانی دارند. انیمیشنهای کاراکترها در حین صحبت هرچند بعضی اوقات تکراری میشوند، اما در مجموع خوب طراحی شدهاند و عجیب و مسخره ظاهر نمیشوند.
در نهایت، بازی Thief of Thieves را باید به عنوان یکی از بهترین آثار داستانمحوری قلمداد کرد که بر خلاف بسیاری از آثار این سبک، گیمپلی بسیار گسترده و سرگرمکنندهای را در اختیار بازیکن قرار میدهد که قطعا میتواند راه جدیدی را به روی تیمهای بازیسازی در این سبک باز کند. جدا از این، نحوه روایت داستان و سبک کمیکبوکی بازی در بسیاری از لحظاتش آن را به اثری خاصتر و متفاوتتر تبدیل میکند و نشان میدهد که ماهیت کمیکها میتواند بیشتر از اینها هم در بخشهای مختلف یک بازی نفوذ کند. بازی Thief of Thieves اثری است که طرفداران داستانهای مصور قطعا عاشقش میشوند و شاید شما را حتی به سمت خواندن کمیکهای این مجموعه نیز بکشانند. پس از به پایان رساندن این بازی، شاید تنها آرزویی که میتوانیم داشته باشیم، این است که سازندگان هرچه سریعتر سراغ ساخت فصل بعدی Thief of Thieves بروند.
این بازی روی پلتفرم پیسی بررسی شده است.
Thief of Thieves
نقاط قوت
- گیمپلی سرگرمکننده و غنی
- فراهم کردن روشهای مختلف برای طی کردن مراحل
- امکان تعامل با همتیمیها و مدیریت آنها
- تصمیمها و ماموریتهای اختیاری که تاثیر زیادی در داستان دارند
- داستانی مناسب با روایتی جذاب
- سبک کامیکبوکی و گرافیک زیبای بازی
- غنی بودن محتویات و ارزش تکرار بالا
نقاط ضعف
- دوربین بازی گاهی اوقات در زوایای نامناسبی قرار میگیرد
- هوش مصنوعی گاهی دچار اشتباه میشود
- شخصیتپردازی کاراکترها میتوانست کاملتر باشد