بررسی بازی The Banner Saga 3
The Banner Saga مجموعهای است که اولین نسخه آن در سال ۲۰۱۴ منتشر شد و از قضا استقبال خیلی خوب گیمرها را هم در پی داشت. استودیو استوئیک، سازنده این بازی، از همان ابتدا قصد داشت تا آن را تبدیل به یک سهگانه بکند و موفقیت نسخه اول هم باعث شد تا آنها با عزم راسختری اقدام به ساخت دنبالههای بازی کنند. The Banner Saga 2 در سال ۲۰۱۴ منتشر شد و مثل نسخه اول کیفیت خوبی داشت و حال The Banner Saga 3 به عنوان آخرین نسخه این سهگانه چندی پیش منتشر شده است. اما آیا این بازی میتواند آن انتظاراتی را که چه از حیث داستان و چه از حیث گیمپلی ازش داریم برآورده کند یا خیر؟ در ادامه با بررسی بازی و نگاهی به نقاط ضعف و قوت آن همراه زومجی باشید.
دنبالهسازی هرگز کار سادهای نیست؛ چرا که شما هم باید طرفداران قدیمی بازی را راضی نگه دارید و هم کاری کنید تا افرادی که پیشتر شانس بازی کردن اثر را نداشتند هم بتوانند از آن لذت ببرند. اما آیا The Banner Saga 3 در این راه، مخصوصا از حیث داستانی، موفق به راضی کردن هر دو گروه از این کاربران میشود؟ اجازه بدهید پیش از اینکه پاسخ مستقیم این سوال را بدهم، به یک مثال اشاره کنم. مجموعه ارباب حلقهها یکی از بزرگترین سهگانههای تاریخ است و فیلمهای ساختهشده بر اساس آن هم کیفیت خیلی خوبی دارند. چه در زمینه کتابها و چه در زمینه فیلمها، اگر شما خواندن یا تماشای این مجموعه را از قسمت سوم آغاز کنید، قطعا از آن لذت خواهید برد، اما این لذت زمانی بیشتر میشود که دو قسمت قبلی را هم خوانده یا تماشا کرده باشید و شخصیتهای مجموعه را کامل بشناسید و در جریان اطلاعاتی قرار بگیرید که پیشتر در دو قسمت قبلی ارائه شده است. The Banner Saga 3 هم دقیقا چنین شرایطی دارد.
قطعا افرادی که دو نسخه قبلی را تجربه کردهاند، لذت بیشتری از داستان نسخه سوم خواهند برد و حتی میتوانند فایلهای ذخیره خود از نسخههای قبلی را وارد بازی کنند
The Banner Saga 3 به عنوان آخرین نسخه از یک سهگانه، باید ادامهدهنده داستان دو نسخه قبلی باشد و آن را به سرانجام برساند و این مساله، از نظر من یک ایراد برای بازی نیست، اما برای افرادی که میخواهند لذت بیشتری از داستان بازی ببرند، یک پیشنهاد دارم و آن هم اینکه قبل از تجربه نسخه سوم، حتما بهنحوی با داستان دو نسخه قبلی بازی هم آشنا بشوند؛ چرا که در غیر اینصورت، شاید یک سری از اتفاقات نسخه سوم، مثل ظاهر شدن غیرمنتظره یک شخصیت یا موارد دیگر، برای شما بیمعنی به نظر برسند؛ در حالی که اگر نسخههای قبلی را تجربه کرده باشید، میدانید که این اتفاق تا چه حد مهم است و پیچش جالبی در داستان بازی بهشمار میرود. اما از این مساله که بگذریم، باید به این سوال پاسخ بدهیم که آیا کلیت داستان The Banner Saga 3 و مخصوصا پایانبندی آن که قرار است یک داستان طولانی را به سرانجام برساند کیفیت راضیکنندهای دارد یا خیر. خب جواب به این سوال، یک بله خیلی قاطع است. The Banner Saga 3، از نظر داستانی واقعا در سطح خیلی خوبی دارد و البته، از یک مشکل هم رنج میبرد که شاید بهطور مستقیم مشکل خود داستان نباشد، اما تاثیر آن در داستان هم حس میشود.
داستان The Banner Saga 3 در دو نقطه از جهان بازی روایت میشود؛ نقطه اول جایی است که قهرمانان ما پشت دیوارهای یک شهر در محاصره Dredgeها قرار گرفتهاند و نقطه دوم هم جایی است که گروه دیگری از شخصیتها فرسنگها آنطرفتر، در قسمتی تاریک از جهان بازی در حال مبارزه هستند. داستان بازی، ویژگیهای مثبت زیادی دارد؛ از شخصیتپردازی خوب کاراکترهایش گرفته تا موفق ظاهر شدن در ارائه آن حس و حال حماسی و اسطورهای که از یک بازی با محوریت وایکینگها انتظار میرود. اما یکی از مهمترین ویژگیهای داستان، سوییچ خوب آن بین دو روایتی است که اشاره کردیم. این موضوع و تغییر حس و حال و محیط بازی، باعث میشود تا بازی از یکنواختی خارج شود و تنوع خوبی را در آن شاهد باشیم. از طرف دیگر، یکی از ویژگیهای مثبت دو نسخه قبلی The Banner Saga، تاثیر داشتن تصمیماتی است که بازیکن در طول بازی میگیرد و این مورد، در نسخه سوم هم حتی به مراتب قویتر از قبل دیده میشود. تصمیماتی که شما در طول داستان بازی میگیرید، تاثیر زیادی روی مسائل مختلف دارند و برای مثال ممکن است باعث جدا شدن شخصیتها از گروه شما شوند یا حتی باعث شوند تا شخصیتهای جدیدی به جمعتان بپیوندند و گروهتان را قویتر از قبل کنند. تاثیر تصمیمها البته صرفا به همین موارد ساده خلاصه نمیشود و روی مسائل مهمتری مثل مرگ یا زندگی یک نفر یا حتی گروهی از مردم هم میتواند تاثیر داشته باشد.
سیستم ارتقای قهرمانان بسیار کامل و غنی است و روشهای مختلفی برای قویتر کردن آنها ارائه میدهد
اما با وجود همه ویژگیهای مثبت داستان، یک مشکل در The Banner Saga 3 وجود دارد که درست است مشکل از داستان نیست، اما روی آن هم تاثیر میگذارد. در بازیای مثل The Banner Saga 3، صحبتهای بین شخصیتها بخش مهمی از بار روایت داستان را بر دوش میکشد و در طول بازی، شاهد مکالمات زیادی بین شخصیتها هستیم که تصمیمگیریها هم معمولا در جریان این مکالمات صورت میگیرند. اما مشکل اینجا است که سازندگان بهجای اینکه صداگذاری خاصی برای شخصیتها در نظر بگیرند، صرفا به حالت متنی این مکالمهها اکتفا کردهاند و در جریان صحبت شخصیتها، شما صرفا فقط چهره افراد را میبینید و باید خودتان صحبتهای آنها را که در قالب متن در پایین صفحه ظاهر میشود، بخوانید. این مساله باعث شده است تا این قسمتهای بازی که از قضا نقش مهمی هم در روایت داستان آن دارند، حالتی بیروح و خشک داشته باشند. به هر حال حداقل من که ترجیح میدهم تا به جای خواندن صحبتها به شکل متنی، آنها را به شکل صوتی با صدای یک سری صداپیشه قوی بشنوم و شنیدن داستان به این شکل میتواند حس بهمراتب بهتری برایم داشته باشد. اما خب The Banner Saga 3 صرفا به همان روایت متنی بسنده کرده و نبود صداگذاری برای شخصیتها، جدا از اینکه یک مشکل صوتی برای بازی است، باعث شده تا مکالمات صورتگرفته در بازی هم حالتی بیروح داشته باشند.
این مشکل زمانی عجیبتر میشود که در میانپردههای بازی، شاهد صداگذاری برای شخصیتها و راوی داستان هستیم که این صداگذاریها، کیفیت خیلی خوبی هم دارند و معلوم نیست که چرا وقتی سازندگان توان ارائه چنین صداگذاریهای باکیفیتی را داشتهاند، آنها را در مکالمات رد و بدلشده بین شخصیتها هم ارائه نکردهاند. اما خب از این مساله که بگذریم، میتوانیم به سراغ یکی دیگر از ویژگیهای مثبت داستان The Banner Saga 3 یا شاید هم مهمترین ویژگی مثبت داستان آن برویم؛ بله منظورم پایانبندی خیلی خوبی است که این بازی، نه فقط برای خودش که برای این سهگانه رقم میزند. The Banner Saga 3 داستان حماسی و جذاب این سهگانه را بهشکل خوبی به پایان میرساند و با واگذار کردن تصمیمگیریهای مهم بر عهده خود بازیکن، باعث میشود تا این حس به مخاطب منتقل شود که نقش مهمی در رقم زدن چگونگی پایانبندی بازی دارد. این مساله همچنین باعث میشود تا بازی ارزش تکرار بیشتری هم داشته باشد و پس از تمام کردن آن، بخواهید دوباره از ابتدا به سراغش بروید و با اتخاذ تصمیماتی متفاوت از دفعه قبل، جنبههای دیگر داستان بازی را هم مشاهده کنید.
عدم صداگذاری شخصیتها در حین مکالمات باعث خلق صحنههایی بیروح در این دقایق شده است
اما خب، The Banner Saga 3 صرفا یک بازی داستان-محور نیست و گیمپلی هم در آن تاثیری حتی مهمتر از داستان دارد. از بعد گیمپلی، با اثری طرف هستیم که صرفا یک بازی تاکتیکی است؛ به این صورت که شما در جریان داستان باید در مبارزات مختلفی شرکت داشته باشید؛ مبارزاتی که پیش از آنها، باید گروه قهرمانان خودتان را انتخاب کنید و سپس در یک صفحه شطرنجی، در مبارزاتی تاکتیکی و نوبتی با دشمنان مبارزه کنید. قهرمانان بازی، تنوع خیلی خوبی دارند و این یکی از ویژگیهای مثبت بازی است. برای مثال، در یک طرف Varlها را داریم که با جثه بزرگشان چند خانه را در صفحه شطرنجی مبارزات اشغال و معمولا هم ضربات قدرتمندی به دشمن وارد میکنند. مبارزات بازی با اینکه در درجه سختی پایین چالش خاصی پیش روی شما قرار نمیدهند، اما در درجات سختی بالاتر دشمنان هم به مراتب عملکرد هوشمندتری دارند و هر مبارزه میتواند به یک چالش واقعی برای شما تبدیل شود؛ چالشی شیرین که پشت سر گذاشتن آن لذت خاص خودش را دارد.
جدا از این، یکی دیگر از ویژگیهای خیلی خوب گیمپلی بازی، سیستم ارتقای غنی بازی است. با پیروز شدن در مبارزات، Renown کسب میکنید و با استفاده از آن قادر خواهید بود تا قهرمانانی را که در مبارزات عملکرد خوبی داشتند ارتقا بدهید و آنها را قدرتمندتر از قبل سازید. سیستم ارتقا شخصیت بازی گزینههای مختلفی پیش روی شما قرار میدهد تا به شکلی که دوست دارید قهرمانهایتان را ارتقا بدهید و جنبههایی از آنها را که حس میکنید برای تاکتیکهایتان مناسبتر هستند، بهبود ببخشید. همچنین یک سری آیتمها هم در بازی وجود دارند که میتوانید از طریق فروشگاه یا با پیروز شدن در نبردها، آنها را بهدست بیاورید و با مجهز کردن قهرمانانتان به این آیتمها، قدرت آنها را افزایش بدهید.
بهلطف تاثیر داشتن تصمیمات در روند بازی، The Banner Saga 3 ارزش تکرار بالایی هم دارد
البته The Banner Saga 3 جدا از مبارزات تاکتیکیاش که بخش اصلی گیمپلی آن را تشکیل میدهند، یک سری موارد مثل تامین منابع موردنیاز مردم هم دارد که البته خیلی حضور پررنگی در بازی ندارند و مثلا بعید است به جایی برسید که منابع شما به پایان برسند و از این بابت دچار مشکل شوید. اما The Banner Saga 3، از حیث گیمپلی هم صد درصد بینقص نیست. یکی از مشکلاتی که بازی در این زمینه دارد، این است که روند آن مخصوصا پس از گذشت چند ساعت کمی تکراری میشود. درست است که هسته اصلی گیمپلی و مبارزات بازی، بسیار عالی است و نبردهای تاکتیکی بازی هم همیشه جذاب باقی میمانند، اما خب بازی موفق نمیشود به مرور ویژگی جدید و جذابی معرفی کند و از این طریق باعث شود تا شاهد روند متنوعتری باشیم.
البته چرا یک سری از نبردهای بازی، روند متفاوتتری دارند؛ در این نبردها، شما به جای مبارزه با یک موج از دشمن، باید با چند موج مبارزه کنید و البته پس از شکست دادن هر موج، این انتخاب پیش روی شما قرار میگیرد که نبرد را ادامه بدهید یا اینکه عقبنشینی کنید. همچنین در آغاز هر موج، میتوانید از نیروهای کمکی هم استفاده کنید و فرضا نیروهایی را که سلامتی پایینی دارند تعویض کنید. این مبارزهها تنوع خوبی به بازی میبخشند، اما وقتی به شکلی کلی به The Banner Saga 3 نگاه کنیم، متوجه خواهیم شد که روند بازی از ابتدا تا انتهای گیمپلی تقریبا ۱۰ ساعته آن، یک حالت خطی و یکنواخت دارد و صرفا به مبارزه کردن، تصمیمگیری و دوباره مبارزه کردن خلاصه میشود و در بین این کارها، شاهد موارد دیگری نیستیم که بتوانند روند بازی را متنوعتر و جذابتر کنند. ولی در مجموع حتی با در نظر گرفتن این مورد، The Banner Saga 3 از حیث گیمپلی هم شرایط خوبی دارد و مخصوصا افرادی که به مبارزات نوبتی و تاکتیکی علاقه دارند، از تجربه کردن این بازی هم لذت خواهند برد.
گرافیک بازی در تمامی جنبهها واقعا زیبا است و با یک اثر شدیدا چشمنواز طرف هستیم
پیشتر به مشکلات بازی در زمینه صداگذاری شخصیتها در حین مکالمات اشاره کردیم، اما The Banner Saga 3 از دیگر جنبه صوتی یعنی موسیقی، شرایط بهمراتب بهتری دارد. درست است که شاید موسیقیهای بازی هرگز در آن حدی نباشند که بخواهید مستقل از بازی هم به آنها گوش بدهید، اما حداقل برای حال و هوای بازی مناسب هستند و در دقایقی هم به بهترین شکل آن حس اسطورهای و حماسی بازی را به گیمر منتقل میکنند. اما جدا از جنبه صوتی، The Banner Saga 3 از نظر گرافیکی واقعا زیبا است. برای پی بردن به این موضوع، کافی است تا کمی به تصاویری که در حین حرکت گروه شما نمایش داده میشوند دقت کنید تا به جزییات و زیباییهای آنها پی ببرید. یا یکی دیگر از موارد بسیار مثبت در این زمینه، انیمیشن کاراکترها در میدان نبرد است و با اینکه مبارزات با دوربینی بالا به پایین و ایزومتریک به تصویر کشیده میشوند، اما حتی در این حالت هم میتوان نرم بودن انیمیشنهایی چون ضربه زدن با تبر یا آماده کردن تیر و کمان را مشاهده کرد. علاوه بر این، میادین نبرد بازی خودشان هم طراحی بسیار چشمنواز و پرجزییاتی دارند. به اینها طراحی متنوع و باکیفیت کاراکترهای بازی را هم اضافه کنید که هرکدام ظاهر منحصربهفرد خود را دارند و در مجموع، همه این عوامل دست به دست هم میدهند تا بازی از بُعد گرافیکی واقعا زیبا و چشمنواز باشد.
در مجموع، با اینکه The Banner Saga 3 یک تجربه صد درصد بینقص نیست و یک سری مشکلات دارد، اما استودیو استویک بهخوبی موفق شده است تا سومین و آخرین نسخه از این سهگانه را با حفظ تمام ویژگیهای مثبت دو نسخه قبلی در اختیار طرفداران قرار بدهد و یک پایانبندی خیلی خوب را برای آن رقم بزند.
این بازی روی پلتفرم پیسی بررسی شده است.
The Banner Saga 3
نقاط قوت
- داستان خوب و مخصوصا پایانبندی مناسب برای داستان این سهگانه
- مبارزات نوبتی و تاکتیکی جذاب
- تنوع بالای قهرمانها و سیستم ارتقا مناسب آنها
- طراحیهای هنری بسیار زیبا و انیمیشنهای نرم کاراکترها
- ارزش تکرار بالا
نقاط ضعف
- عدم صداگذاری شخصیتها در مکالمات که روی روایت داستان هم تاثیر دارد
- یکنواخت شدن روند بازی به مرور زمان