بررسی بازی Marvel’s Spider-Man
با توجه به کارنامهی درخشان و پرشده از جذابیت استودیوی اینسامنیاک گیمز، مانور بسیار زیاد سونی روی بازی Marvel’s Spider-Man به عنوان یکی از اصلیترین انحصاریهای پلی استیشن 4 در نسل هشتم و از همه مهمتر نمایشهایی که تکتکشان نویدبخش مواجهه با اثری راضیکننده بودند، سخت میشد برای بهترین بازی ساختهشده برای شخصیت اسپایدرمن تا به امروز، هیجانزده نبود. هیجانی که البته بعد از عرضهی بازی، معلوم شد بیدلیل هم نبوده است و انصافا از جنبههایی گوناگون، حقیقی بودن صد در صدیاش را اثبات کرد. Marvel’s Spider-Man، قبل از آن که کسی بخواهد دربارهی گیمپلی، گرافیک، صداگذاری و داستانگوییاش حرف بزند، راجع به چیزی نیست جز احساس مرد عنکبوتی شدن. حس تار زدن در بخشبخش نیویورک، از پا درآوردن دشمنان به اشکال مختلف و صد البته، زندگی کردن با شخصیتهایی که از شدت پردازششده بودن، به سختی میتوان ماهیت وجودشان را انکار کرد. اینسامنیاک گیمز در بعضی از اطلاعات منتشرشده از ساختهی خود، به طرفداران قول این را میداد که همهی دلایل عالی بودن پیتر پارکر، مری جین واتسون و در کل دنیای اسپایدی را نشان تمام مخاطبان بازی خواهد داد و قبل از هر چیز، باید پذیرفت که این ادعا، کاملا واقعی بود.
دانلود ویدیو از آپارات | تماشا در یوتیوب
اینسامنیاک گیمز، وقت بسیار زیادی را صرف به تصویر کشیدن شهر نیویورک، به بهترین حالت ممکن کرده است
بزرگترین و بهترین نکتهی مثبت بازی که باعث میشود در بسیاری مواقع حتی برخی از نکات منفی انکارناپذیرش هم تاثیری روی لذتی که از آن میبرید نداشته باشند، خلق شدن یک نیویورک بزرگ، پویا و پرجزئیات است که حرکت کردن مابین آسمانخراشها و حتی روی زمین آن، به شدت پرانرژی دنبال میشود. این موضوع چه در آب و هوای کموبیش متغیر آن و چه در نحوهی حرکت کردن وسایل نقلیه و مردم در گوشه به گوشهاش، کاملا به چشم میآید و مشخصا اینسامنیاک گیمز، وقت بسیار زیادی را صرف به تصویر کشیدن شهر، به بهترین حالت ممکن کرده است. این موضوع، به خصوصی زمانی توجهتان را به خود جلب میکند که پس از مدتها پرواز کردن در بالای خیابانها، برای تنوع هم که شده پایین میآیید و مقداری از زمانتان را روی زمین و با پرش از روی ماشینها صرف میکنید. جایی که برخلاف انتظارمان باز هم شاهد یک گیمپلی روان، مکانیزم ساده و در عین حال چشمنواز حرکت عنکبوتی و صد البته عناصری کاملا جذبکننده مثل انیمیشنهای کمالگرایانه حرکت او در هر نقطه هستیم. از واکنش مردم نسبت به اسپایدرمن و فعالیت تک به تک NPCها که هر کدام واقعا در حال و هوای باورپذیر خودشان قرار دارند تا سر و صدای قابل لمس ماشینها و شلوغی همیشگی شهر که مخاطب کاملا آن را درک میکند. همهی اینها چیزهایی هستند که باعث میشوند فارغ از مراحل اصلی و فرعی، تعدد و زیبایی لوکیشنهای داخلی و تمامی موارد دیگر، جابهجا شدن در شهر و گشتوگذار در آن برای گیمر تبدیل به فعالیت جذابی شود و سیستم تند و سریع، قابل یادگیری و زیبای حرکت با تارها، خودش به واسطهی اتمسفر گیرا و درگیرکنندهی شهر، بیش از پیش به چشم مخاطبان بیاید.
مراحل فرعی طراحی پیش پا افتادهای دارند و ابدا قرار نیست تبدیل به نقاط قوت بازی شوند
با این حال، به مانند برخی از آثار قبلی استودیوی اینسامنیاک گیمز، مراحل فرعی بازی شاید با سوءاستفاده از همین جذابیت خلق شدهاند. چرا که تک به تک آنها صرفا حکم روشهایی برای چرخاندن بیشتر و بیشتر مخاطب در شهر یا روبهرو کردن او با سیر تکراری و نهچندان جذابی از دشمنان دارند. به همین سبب، چه در مراحلی که درون آنها باید پرندگان یکی از دوستان اسپایدی را از سرتاسر شهر جمع کنید و چه در فعالیتهایی که شما را به داخل محیطی بسته میاندازند و بازیکن را وادار به شکست دادن تعداد زیادی دشمن میکنند، مراحل فرعی طراحی پیش پا افتادهای دارند و ابدا قرار نیست تبدیل به نقاط قوت اثر شوند. در عین حال، چند مورد دیگر را نیز دربارهی آنها باید مشخص کرد. نخست آن که به سبب سرعتی بودن بسیار بالای گیمپلی، جذابیت غیر قابل انکار حرکت درون شهر و این حقیقت که هر کدام از کوئستهای فرعی به سختی بالای پانزده دقیقه از وقت مخاطب را به خود اختصاص میدهند، ساده بودن بیش از اندازهی طراحیهایشان به سختی تبدیل به موردی آزاردهنده میشود. دومین مورد اما چیزی نیست جز آن که تجربهی داستانی بازی، آنقدرها طولانی نیست و در درجهی سختی Amazing (که در Marvel’s Spider-Man معادلی برای درجهی سختی نرمال به شمار میرود)، تنها نزدیک به شانزده ساعت وقت میگیرد. به همین سبب، مخصوصا مابین بخشهای بزرگ داستان، خواسته یا ناخواسته به سمت مراحل فرعی کشیده میشوید و به همین خاطر نمیتوانیم خلاقانه نبودنشان را به سادگی فراموش کنیم.
اینسامنیاک گیمز برای افزایش دادن اهمیت مراحل فرعی بازی، از دو روش بهره برده است؛ به چالش کشیدن بازیکنان برای کسب تمامی تروفیها که باز هم به خاطر سرعت بالای گیمپلی شدیدا خواستنیتر از بسیاری از بازیهای حاضر در بازار به نظر میرسد و ارائهی جوایز و امتیازات گوناگون به او در طی این فعالیتها، که مثلا در ساخت گجتها و لباسهای متفاوت اسپایدرمن و آپدیت کردنشان، شدیدا به کارتان میآیند. البته روش دوم تنها تا پیش از انتهای بخش داستانی و زمانی که هنوز مشغول تجربهی مراحل فرعی برای به دست آوردن لباسها و قابلیتهای تازه برای پشت سر گذاشتنِ دوستداشتنیترِ مراحل اصلی هستید، به کار میآید و به دنبالش بعد از تمام شدن قصه، به جز دوستداران تروفیهای گوناگون و اشخاصی که میخواهند خودشان را به چالش بکشند، مابقی مخاطبان دلیلی برای زدن به دل شهر و انجام فعالیتهای فرعی بازی پیدا نخواهند کرد. در کنار این ضعف، بازی یک اشکال دیگر هم دارد که بخشی از آن برآمده از چیزی نیست جز خلق ساختارهای مبارزاتی بسیار محدود برای دشمنان و قسمتی از آن هم مربوط میشود به عدم پیچیدگی طراحی مراحل، در تمامی قسمتها.
برداشت اشتباه از این جمله آن است که فکر کنید Marvel’s Spider-Man مبارزات خستهکنندهای دارد و این در حالی است که بازی مورد بحث، تقریبا در هیچ ثانیهای از خود حوصلهسربر یا خستهکننده نمیشود. موضوع صرفا در رابطه با آن است که که تقریبا بعد از پنج ساعت گذاشتن از آغاز بازی، تکتک مبارزههایتان در خیابان، مراحل فرعی و حتی اصلی، حکم تجربههایی یکسان را پیدا میکنند. همیشه در یک محیط بزرگ تعداد زیادی از دشمنان حضور دارند که بعضیهایشان با اسلحه و بعضیهایشان با راکتلانچر شلیک میکنند و بعضیهایشان هم با مشت، سلاح سرد یا نوعی از قدرتهای ویژهی کاملا مشخص و تکراری، به سراغتان میآیند. بدتر آن که در اکثر نبردها، ابدا نیازی به استفاده از گجتهای مختلفِ اسپایدی یا فکر کردن به روشهایی خلاقانه برای پشت سر گذاشتن دشمنان نیست و همهچیز با استفاده از قدرتهای همیشگیتان یا استفادهی بینظم از برخی قابلیتها و گجتها، قابل حل به نظر میرسد.
از منظر فنی، گرافیک Marvel’s Spider-Man و صداگذاریهای آن در یک کلام، بیاشکال به نظر میرسند
البته ساختهی اینسامنیاک گیمز، برنامههای مشخص و معرکهای برای حفظ جذابیت خود در طولانی مدت هم دارد. فارغ از خود داستان فوقالعادهی بازی که در ادامه به آن خواهم پرداخت، در گیمپلی هم شاهد مواردی هستیم که بازیکن را به اصطلاح، پای اثر نگه میدارند. سازندگان بازی که یقینا متوجه عدم نیاز آنچنانی بازیکنان به استفادهی هوشمندانه از تکتک تجهیزاتشان در طول مبارزات بودهاند، هنگام پیشروی گیمپلی، بارها و بارها با موفقیت از پس ساخت مواردی که مدام بازی را جذبکنندهتر از قبل به تصویر میکشند، برمیآیند. از لباسهای پرجزئیات و جذاب اسپایدرمن که که حتی روی متریالهای لازم برای ساختن تمامیشان فکر شده است و هر کدام قدرت ویژهی به خصوص و منحصر به فردشان را ارائه میکنند، تا حرکات شدیدا متنوعی که میتوانید با آپگرید کردن قابلیتهای اسپایدی و سر زدن به منوی بازی و یاد گرفتنشان، از آنها برای شکست دادن دلنشینتر دشمنانتان بهره ببرید.
همهی اینها، در کنار یکدیگر گسترهی جذاب و بزرگی را شکل میدهند که بازیکن به خاطر غرق شدن بیشتر و بیشتر درونشان، حتی مشتاقانه مراحل فرعی را هم به پایان میرساند. مخصوصا که به سبب گرافیک فنی واقعا بالای اثر، غالبا مبارزات حالتی سینمایی به خود میگیرند و استفادهی شما از لباسها یا گجتهای متفاوت، به همین خاطر شدیدا توجه خودتان را جلب میکند.
از منظر فنی، گرافیک بازی و صداگذاریهای آن در یک کلام، بیاشکال هستند. چون بازی هم در مکانهای بسیار متفاوت و پرجزئیاتی قصهاش را روایت کرده است و هم از پیوستگی بسیار مناسبی بهره میبرد. مثلا Marvel’s Spider-Man، تقریبا چیزی به اسم لودینگ ندارد و اگر هم دارد، همواره کمتر از ده ثانیه برای به پایان رسیدنش مخاطب را معطل میکند. کاتسینهای بازی کیفیت فوقالعادهای دارند و طراحی چهرهی شخصیتهای اصلی مثبت و منفی، در بالاترین انتظار هستند. واکنشهای دقیق صورت و بدن آنها، طراحی حسابشده و پرجزئیات تمامی محیطها که در بسیاری مواقع با عناصری واکنشدهنده به حرکات شما پر شدهاند و کیفیت بالای بافتهای به کار گرفتهشده در نقطه به نقطهی نقشهی بزرگ بازی، از اسپایدرمنِ انحصاری پلیاستیشن 4، یک تجربهی بصری ایدهآل ساختهاند. تجربهای که البته از منظر هنری هم چیزی کم ندارد و در کنار صداگذاریها و موسیقیهای پرشور، احساسبرانگیز یا دردناکش، به خوبی گیمر را درون خود، فرو میبرد.
فارغ از همهی موارد بیانشده، یکی از مهمترین و تحسینبرانگیزترین ویژگیهای Marvel’s Spider-Man، نحوهی ارائهی گیمپلی مخفیکارانه در بخشهای گوناگون آن به بازیکنان است. گیمپلی لایق ستایشی که در آن اتفاقا گجتها، آپگریدها و در کل تمامی امتیازهایی که در طول بازی کسب میکنید، به دردتان میخورند و با توجه به هوش مصنوعی نسبتا بالا و کاملا راضیکنندهی دشمنان، اگر اهل انجام باحوصلهی فعالیتها باشید، میتواند شدیدا باعث لذت بردنتان از بازی شود. فارغ از بعضی بخشهای گیمپلی که شما را مجبور به پشت سر گذاشتن دشمنان بدون لو رفتن و در اوج سکوت میکنند، در بسیاری قسمتها نیز انتخاب کاملا برعهدهی خودتان است. طوری که میشود بعضی از مهمترین مراحل بخش داستانی را با پریدن وسط جمع و بارها جاخالی دادن، تار پرت کردن، استفاده از Spider-Droneها و چند بار مردن پشت سر گذاشت و در همین حین میتوان آن مراحل را به کمک آویزان کردن دشمنها از ارتفاعات مشخص، جابهجایی بی سروصدا در محیط و جدا کردن دشمنان از یکدیگر و گیر انداختن دانه به دانهی آنها، تمام کرد. البته برخلاف اکشنها، مخفیکاری بازی به این سادگیها تکراری نمیشود و به سبب به چالش کشیدن همهی تواناییها و صد البته فکر گیمر، در سرگرم کردن او با در بسته مواجه نمیشود.
برخلاف اکشنها، مخفیکاری بازی به این سادگیها تکراری نمیشود
این وسط، نباید از مراحلی که در آنها به جای عنکبوتی، کنترل شخص پیتر پارکر یا حتی مری جین را برعهده میگیرید، گذشت. مراحلی با شکل و شمایل کاملا متفاوت که غالبا تجربهی بدون درگیری و کارآگاهگونهای تقدیممان میکنند و در کنار برخی مراحل دیگر که برای جلوگیری از اسپویل به آنها اشاره نخواهم کرد، باعث افزایش تنوع بازی میشوند. دربارهی پارکر اکثر اوقات، فعالیت شما در غالب او به پشت سر گذاشتن مینیگیمهایی فکری یا حرف زدن با چند نفر یا گشتوگذار در محیطهایی محدود خلاصه میشود که البته از منظر داستانی، ارزش بسیار زیادی را یدک میکشد. ولی مری جین، رسما با مراحلش فارغ از تغییر نگاه اکثر مخاطبان به خود و کسب شخصیتپردازی بسیار جذاب و متفاوت، در مدت زمانهای کوتاه، تجربههای مخفیکارانه و هوشمندانهای را ارائه میدهد که دائما جذابتر و جذابتر از قبل میشوند. تجربههایی که در آنها اتفاقات بسیار مهمی نیز رخ میدهند و پشت سر گذاشتنشان بدون توجه به شرایط دشمنان و تمامی جزئیات محیط مانند کارتنهایی که برخورد به آنها میتواند تولیدکنندهی صوت باشد و باعث شکست خوردنتان شوند، فراموشناشدنی به نظر میرسند. نتیجهاش هم آن است که در دنیای Marvel’s Spider-Man، امجی ابدا آن دختر معصوم و همیشه در خطرِ دیدهشده در فیلمها نیست و کاراکتری پر ار ویژگیهای جذاب است که مراحل دیدنی و لذتبخشی را تحویلمان میدهد.
Marvel’s Spider-Man در داستانگویی آنقدر عالی است که در این بخش، اشکال لایق اشارهای ندارد!
افزون بر تمامی نکات مثبت و منفی پررنگی که پیش از این به آنها اشاره کردم، داستانپردازی اثر جدید اینسامنیاک گیمز، یکی از خوشحالکنندهترین موارد حاضر در آن محسوب میشود. چون در دورانی که رئسای کمپانیهای مثلا بزرگ، یادشان افتاده است که بازیهای داستانمحور آثار خوبی برای سودآوری نیستند و بهتر میشود اگر همهچیز در دنیای ویدیوگیم به بازیهای مولتیپلیر یا چندنفره خلاصه شود، عرضه شدن محصولی از یکی از اصیلترین قسمتهای بازیهای ویدیویی که در آن قصه هم عالی است هم به بهترین شکل ممکن روایت میشود، شاید بهترین اتفاق ممکن باشد. Marvel’s Spider-Man، با پرهیز از پرداخت به موارد تکراریشدهای مثل توئیستهای داستانی پراشکال، سعی میکند داستانی با نقاط تاریک و روشن را در نهایت درگیرکنندگی روایت کند. داستانی که در آن همهی شخصیتهای مثبت و منفی، در حد خودشان شخصیتپردازیهای کاملی دارند و عناصری همچون دیالوگنویسی، کارگردانی سکانسهای سینماتیک و هزار چیز دیگر هم درونش میدرخشند.
قصهی بازی، به هشت سال بعد از مرد عنکبوتی شدن پیتر پارکر میپردازد و در همراهی با کاراکترهایی چون مایلز مورالز، مری جین واتسون، سیلور سیبل، مستر نگاتیو، الکترو، راینو، اسکورپیون و خیلیهای دیگر، آرامآرام تبدیل به نمایشی از انتقام افراد گوناگون از یکدیگر و در خطر قرار گرفتن کل نیویورک به خاطر اقدامهای آنها میشود. از همان سکانسهای آغازین بازی، میشود فهمید که سازندگان برای همهی شخصیتهای محوری قصه، انگیزههای لایق توجهی تعریف کردهاند و داستان قرار نیست دربارهی به جان هم افتادن بیدلیل چند کاراکتر باشد.
در کنار همهی اینها، شیمیهای فراتر از انتظار شکلگرفته بین اکثر کاراکترها و پیشروی موازی چند پیرنگ مختلف در داستان بازی که از نقطهای به بعد به شکلی عالی به یکدیگر میپیوندند، در کنار تحت تاثیر قرار دادن احساسات مخاطب با نمایش محترمانهی انتخابهای کاراکترهای مثبت و منفی، بازی را به یک تجربهی داستانی لایق تجربه بدل کرده است. مخصوصا با در نظر گرفتن لحن طنز و وفادارانهی آن به کمیکها در اکثر دقایق که البته هیچ تاثیر منفی و آزاردهندهای روی لحظات احساسی و شدیدا پیچیدهی قصهگویی نگذاشتهاند. پس از هر چیز هم که خیالتان راحت نیست، خیالتان راحت باشد که Marvel’s Spider-Man در داستانگویی، آنقدر عالی است که اشکال لایق اشارهای ندارد!
مری جین در این بازی، یکی از پختهترین و بهترین کاراکترهای داستان است و به سادگی میتوان همیشه با اون همذاتپنداری کرد
به سبب پرداخت صحیح انگیزههای کاراکترهای منفی و ارائهی نسخهی کمالگرایانهی همهی مبارزات بازی در رویارویی با باسفایتهای آن، هر چه قدر که ممکن است از رویارویی با اکشنهای همیشگیاش احساس خستگی کنید، مبارزه با باسهای گوناگون که هر کدام روش مبارزهی متفاوتی را دنبال میکنند، خارقالعاده به نظر میرسد. مخصوصا که بازی در بعضی بخشها این مبارزات را وسط مکانهایی تماما متفاوت با دنیای عادی پیش میبرد و در اتمسفرهایی خفقانآور و اثرگذار، شروع به درگیر کردن شما با بزرگترین دشمنانتان میکند. در هر حال، نباید فراموش کرد که اسپایدرمن ابدا در ارائهی سیستم مبارزاتیاش بد نیست و مشکل همانگونه که پیشتر نیز گفتم، به قابل پیشبینی شدن سریع این رویاروییها مربوط میشود. مسئلهای که به خاطر خلاقیت سازندگان در ساخت روشهای مبارزهی باسفایتهای بزرگ بازی، در آن لحظهها از بین میرود و باعث میشود که بازیکن شانس دیدن بهترین جلوهی اکشنهای ساختهی اینسامنیاک گیمز را به چنگ بیاورد.
اثری با قصهگویی راضیکننده که از شدت جذاب بودن روایتش به سادگی میتوان بعد از عرضهی حالت +New Game مجددا با هیجان به تجربهی آن پرداخت و با پایانبندی عالی و اشاراتی مختلف بازیکن را برای تجربهی سه بستهی الحاقی داستانیاش هیجانزده میکند، گیمپلی اشکالدار اما سرگرمکنندهای دارد، گرافیک فنی و هنریاش عالی است و موسیقیهایش هم دوستداشتنی هستند. یک محصول خواستنی از جهان بازیهای نسل هشتم، که میتوانست با رعایت برخی نکات تبدیل به شاهکاری کامل شود ولی همین حالا نیز حتی به تعویق انداختن تجربهی آن، نابخشودنی به نظر میرسد.
این بازی روی پلتفرم پلیاستیشن 4 بررسی شده است.
Marvel’s Spider-Man
نقاط قوت
- گرافیک فنی و هنری عالی
- داستانگویی جذاب و هیجانانگیز
- شخصیتپردازی دقیق کاراکترهای مثبت و منفی
- وجود مکانیزمهای گوناگون برای حفظ جذابیت گیمپلی
- ساخت تجربهی فوقالعادهی گشتوگذار در شهری کاملا پویا
نقاط ضعف
- طراحی پیش پا افتادهی مراحل فرعی
- قابل پیشبینی شدن کامل سیستم مبارزات در زمان نهچندان طولانی
نظرات