بررسی بازی Desperados III
بازی تاکتیکال- ریلتایم- مخفیکاریِ Desperados III، ساختهی استودیوی آلمانی میمیمی (mimimi) که THQ Nordic وظیفه انتشار آنرا برعهده داشته، نهتنها یکی از بهترین بازیهای ساخته شده در سبک تاکتیکال بهحساب میآید، بلکه با محیطهای رنگ و وارنگ، جزئیات خیرهکننده و گیمپلی بینهایت جذاب و درگیرکنندهاش یکی از زیباترین تجربههایی دوران گیمیریتان خواهد بود. با نقد زومجی همراه ما باشید.
دانلود ویدیو از آپارات | تماشا در یوتیوب
بازیهای دسپرادوس از همان قدیم هم در غربوحشی جریان داشتند و قهرمانش هم جان کوپر، هفتتیرکش جوانی بود که در هر نسخه بهدنبال ماجراجوییهای تازهای میرفت. در جدیدترین نسخه از این مجموعه، بازهم داستان حول محور شخصیت جان کوپر جریان دارد؛ اینبار اما ماجرا بر سر انتقامی است سخت و دیرینه. استودیوی میمیمی برای روایت داستان، گاهی ما را با خود به گذشته میبرد و در نقش کوپر جوان که هنوز هیچ هنری غیر از پرتاب کردن سکه برای پرت کردن حواس دشمنان ندارد، قرار میدهد. در این بازگشتها به گذشته میبینیم که چطور پدرِ کوپر، سعی دارد راه و چاه زندهماندن در دنیای پر از خشونت و بیرحم غرب را به فرزندش بیاموزد. در زمان حال اما اوضاع حسابی برهم ریخته است. غرب با سرعت سرسامآوری رو به رشد و ترقی میرود و شرکتهای بزرگ ساخت خطوط راهآهن از افراد برای کار اجباری بردهکشی میکنند. در چنین روزگاری، ماجرای جان کوپر را میشنویم که اینبار برای گرفتن انتقام از فردی به نام فرانک که کینهای دیرینه از او به دل دارد، عازم ماجراجوییهای جدیدی در غرب وحشی شده است. البته که جان کوپر در این ماجراجوییها تنها نیست و این بار سایر همتیمیهایش نیز خود به شخصه هدفی از همراهی او در سر دارند. هدفی که درنهایت آنها را باهم متحد و هممسیر میکند...
با پیشروی در بازی، کمکم سروکلهی سایر اعضای گروه هم پیدا میشود. اولین عضو گروه دکتر مککوی است که پیش از این نیز در نسخههای قدیمی دسپرادوس حضور داشته. مککوی کاراکتر عجیب و جالبی دارد؛ به ندرت حرف می زند و هیچکس از گذشتهاش باخبر نیست؛ حتی اسم کوچکش را هم نمیدانند. مهارت مککوی اما در استفاده از داروهای بیهوش کننده و صد البته نابودی دشمنان از فواصل زیاد، با استفاده از سلاح تکتیراندازش است. با اضافه شدن هر کاراکتر به بازی، مراحل کمکم وسیعتر و انجام مأموریتها هم به کار پیچیدهتری تبدیل میشود. اعضای میمیمی بهقدری استادانه کاراکترهای جدید را به بازی خود اضافه میکنند که نهتنها منطق داستانی بهم نمیخورد (حتی میتوانیم بگوییم زیباترین بخشهای داستانی را همین اضافه شدن کاراکترهای جدید تشکیل دادهاند)، بلکه مراحل بعدی کاملاً بالانس و متوازن و در تناسب کامل با تواناییهای کاراکترهای جدید طراحی شده است.
گفتیم که دسپرادوس یک بازی تاکتیکال است. در این بازی با شروع هر مرحله، نمایی کلی از محیط، محل قرار گرفتن دشمنان و مأموریتهایی که باید انجام دهید و درنهایت راه خروج از مرحله، تک به تک نشان داده میشود. سپس با ترکیب همتیمیهایتان آشنا میشوید. برای پشتسر گذاشتن هر مرحله هر بار ترکیبی جدید از کاراکترها را در اختیار خواهید داشت که باید سعی کنید باتوجهبه تواناییهای آنها، استراتژی درستی برای به پایان رساندن مرحله بچینید. این ترکیب همتیمیها که به طرز شگفتآوری با مأموریتهایی که پیشرو دارید در هماهنگی کامل هستند، تنوع بسیار بالایی به مراحل و مأموریتهای بازی بخشیدهاند. درواقع بهتر است اینطور بگوییم که هیچ دو مرحلهای را در این بازی مشابه بههم پیدا نخواهید کرد. گاهی در جنگلی سرسبز و پردرخت بهسر میبرید و گاهی هم عازم بیابانهای مکزیک میشوید. در یک مأموریت باید پلی را نابود کنید و در ماموریتی دیگر باید سعی کنید قطاری را از حرکت بازدارید. میتوانید در یک مرحله هیچ دشمنی را نابود نکنید و در جایی دیگر تا دندان مسلح وارد میدان شوید...
و گفتیم که دسپرادوس یک بازی مخفیکاری است. این یعنی که باید تمام تمرکز خود را روی دیده نشدن و صد البته پنهانکردن رد و آثار خود بگذارید. در این بازی هم بهسبک قدیم، محدودهی دید دشمنان با همان نور سبزرنگ آشنا نشان داده میشود و بله، اینبار هم اگر زیادی در دید دشمن باقی بمانید، لو میروید. لو رفتن در این بازی اما عذابی است بس الیم. به محض دیده شدن توسط دشمنان یا شلیک اسلحه بهطوری که دشمنی در محدودهی صدا قرار گرفته باشد، صدای آلارم بلند میشود و به این ترتیب تمامی دشمنان حاضر در صفحه به سمتتان سرازیر خواهند شد. البته که جدای از این دشمنان، تعدادی نیروی تازهنفس هم به قبلیها اضافه میشوند که یک وقت فکر نکنید سروصدا بلند کردن و بهم ریختن محیط قرار نیست عواقب سنگینی برایتان بههمراه داشته باشد!
در بازی دسپرادوس سه با چند مدل دشمن مختلف روبهرو هستیم که هرکدام از آنها رتبه و درجهای خاص دارند و برخی دربرابر تواناییهای کاراکترها مقاوم هستند. مثلاً لانگکتها (Long Coat) که گردنکلفت ترین دشمنان شما خواهند بود، به این سادگیها فریب نمیخورند و نابودی آنها یکی از اصلیترین چالشهای هر مرحله را رقم میزند. خوشبتانه سازندگان به زیبایی هرچه تمامتر از ترکیب این دشمنان استفاده کردهاند، بهنحوی که برای هر قدمی که در این بازی برمیدارید باید حساب و کتابِ درستی کرده باشید. خوشبختانه(تر) آنکه اینبار دشمنان بازی کمی باهوشتر هم هستند. این یعنی اگر یکی از نگهبانان در حال صحبت با کاراکتری دیگر باشد و شما پنهانی آن کاراکتر مورد نظر را نابود کنید، دشمن اولی در دور بعدی متوجه عدم حضورش خواهد شد و محیط را بهدنبال کسی که با او در حال صحبت بود میگردد. درست است که او هم بعد از مدت کوتاهی بیخیال ماجرا میشود، اما آیا میتوانید همان مدت کوتاه را دوام بیاورید و دیده نشوید؟
برای جا به جایی در محیط، علاوهبر پنهان شدن در بوتهها، میتوانید از قابلیتهای کاراکترهایتان هم برای پرت کردن موقتی حواس دشمنان استفاده کنید. برای مثال کوپر سکههایی (هرچند تقلبی) به همراه دارد که با پرت کردنشان زاویه دید دشمنان را عوض میکند. مککوی با استفاده از گاز سمیای که بههمراه دارد دشمنان را برای مدتی کوتاه بیهوش میکند. کاراکتر کیت اوهارا اما که زنی است جوان، زیبا و جذاب، نهتنها میتواند با پرت کردن شیشه عطر خود دید دشمن را برای مدتی کوتاه از بین ببرد، بلکه قابلیت تعویض لباس هم دارد. این بار اما کیتِ تحتِ پوشش، هم میتواند با دشمنان صحبت کرده و مشغولشان نگه دارد و هم میتواند برای بازه زمانی کوتاهی دشمنان را از پُستی که در آن بهسر میبرند خارج کرده و به گوشهای دیگر ببرد. کیت البته تفنگ کوچک صورتی رنگی هم به همراه دارد که در برای نابودی دشمنان از فواصل نزدیک حسابی بهکارتان میآید.
البته که بدون شک یکی از دوستداشتنی ترین کاراکترهای این بازی، کاراکتر هکتور مندوزاست که اولین بارهم هست که با او ملاقات میکنیم. هکتور آدم قلچماق و گردن کلفتی است و تبری تیز به همراه دارد که دشمنان را با قساوت تمام به دو نیم تقسیم میکند. سلاح جالبتر هکتور اما تله خرسی است که همیشه همراهش است و بیانکا صدایش میکند. جدای از آن، تفنگ دولول هکتور که البته زیادی پر سر و صداست، میتواند هر تعداد دشمنی که در بُرد سلاحش قرار گیرند را همزمان نابود کند.هکتور شاید دوستداشتنیترین کاراکتر بازی باشد، اما بدون شک عجیب و غریب ترین کاراکتری که در یک بازی تاکتیکال سراغ خواهید داشت، کاراکتر ایزابل خواهد بود. ایزابل (که سعی میکنم چندان اسپویلش نکنم) تواناییهای فراطبیعی دارد. جدای از اینکه سازندگان برای حضور این تواناییهای فراطبیعی منطق داستانی هم ردیف کردهاند، در وهله اول، بازهم اینکار ریسک بسیار بزرگی به نظر میرسد. کاراکتر ایزابل بهتنهایی بسیار قوی است و تواناییهای دارد که شاید چندان منصفانه بهنظر نرسند. اما هنوز چیزی در مرحله پیش نرفتهاید که میبینید استفاده از این تواناییها چندان هم کار سادهای نیست و برای برخی از آنها محدودیت خواهید داشت.
دوستداشتی بودن کاراکترها اما تنها بهدلیل تواناییهای جذابشان نیست. دسپرادوس سه جدای از داستان زیبا و درگیرکنندهاش که اینبار به تمامی کاراکترهای بازی هم میپردازد، دیالوگهای بسیار فکر شده و بهجایی هم دارد. تکه کلام کاراکترها، نحوه برقراری ارتباط و صحبت کردنشان با یکدیگر، نقشی که در داستان ایفا میکنند و حتی آیدل انیمیشنشان به قدری جذاب و دوستداشتنی است که بدون شک تا مدتها در یاد و خاطرتان باقی میمانند. جالب است که این دیالوگ نویسی جذاب برای سایر انپیسیها و دشمنان بازی هم رعایت شده است. اینطور بگوییم که درواقع هیچ دیالوگی در این بازی پیدا نمیکنید که سرسری نوشته شده باشد.
البته که تنوع در این بازی تنها به همین موارد خلاصه نمیشود. گفتیم که در هر مرحله ترکیبی از کاراکترها (و به ندرت در چندتایی از مراحل همهشان را) به همراه دارید. حال گاهی بنا به اتفاقی که کاملاً هم منطق داستانی برایش تدارک دیدهاند، ممکن است نتوانید از برخی از تواناییهای کاراکترها استفاده کنید. در اینگونه مواقع بازی شما را ناچار به پیدا کردن راه جایگزین میکند و این راه جایگزین هم چیزی نیست جز بهره بردن از قدرت خلاقیتتان. در این بازی چیزی داریم به اسم حالت Showdown. با استفاده از این حالت میتوانید بازی را متوقف کنید، خوب موقعیت را برانداز کرده، نیروهایتان را سروقت در مکان مناسب بچینید و به هرکدام وظیفهای محول کنید. بعد از آن، حالا زمان نمایش است! دکمه را فشار داده و از تماشای دشمنانی که یکی یکی روی زمین میوفتند و همهاش هم مدیون استراتژی نابی است که خودتان چیدهاید، لذت وافر ببرید! استفاده از حالت شودان در این بازی بینهایت راه برای نابودی دشمنان در اخیتارتان قرار میدهد و تا دلتان بخواهد میتوانید در این بخش خلاقیت به خرج دهید.
دسپرادوس سه گاهی آن قدری به تمرکز و فکر کردن نیاز دارد که احساس میکنید در حال حل کردن یک مسئله سخت و پیچیدهی ریاضی هستید. بارها پیش میآید که فکر کنید در موقعیتی غیرممکن قرار گرفتهاید که هیچ راهحلی برایش وجود ندارد. اما بعد از دقایقی کلنجار رفتن و بارها شکست خوردن و تست کردن استراتژیهای مختلف، بالاخره راهحل را پیدا میکنید و آنجاست که به هوش خود برای حل معما، افتخار (ریزی) هم میکنید. جدای از لذت وافری که از یک بار تمام کردن این بازی خواهید برد، سازندگان تمهیداتی برای تجربه ی چندین و چندبارهی مخلوقشان هم سنجیدهاند. برخی از مراحل بازی دسپرادوس سه، دو مسیر کاملاً مجزا را در اختیارتان قرار میدهند. با مروری کلی و نگاهی به محل قرار گرفتن دشمنان، میتوانید تصمیم بگیرید که مسیر سمت چپ را انتخاب کنید یا مسیر سمت راستی را. همین امر هم باعث میشود بعد از تمام کردن مرحله، دلتان بخواهد آن مسیر دیگری را نیز تجربه کنید. بعد از اولین دور تمام کردن هر مرحله، حالا چالشهای جدیدی باز میشود که معمولاً سختتر از روند عادی و معمول بازی هستند. با تمام کردن هر کدام از این چالشها، بازی نشان افتخاری بهشما خواهد داد. جدای از این چالشها و غیر از مراحل اصلی بازی، در دسپرادوس تعدادی مرحله مجزا هم بهعنوان «چالش» در اختیار خواهید داشت. درست است که این مراحل نیز در همان لوکیشنهای قبلی قرار گرفتهاند، اما اینبار سعی شده است که از ترکیب کاراکترهایی استفاده شود که در جریان اصلی بازی کمتر دیده بودید. علاوهبر این هر کدام از این چالشها از لحاظ داستانی به جریان اصلی بازی مرتبط هستند و بهنحوی گوشه و کنارهای داستان را کامل میکنند. درواقع سازندگان کاری کردهاند که هیچ بهانهای برای تجربه چندینباره ی بازیشان باقی نمانده باشد.
یکی دیگر از عجایب این تیم با استعدادِ آلمانی، ساختن نسخهی کنسولی بازی دسپرادوس است که در کمال شگفتی اجزایش در ترکیب باهم مثل ساعت کارمیکنند. نسخهی کنسولی این بازی (که بررسی هم روی آن انجام شده) آنقدری راحت و روان کار میکند که هرگز دلتان برای نسخهی پیسی بازی تنگ نخواهد شد. از سایر خلاقیتهایی که دوستان در استودیوی میمیمی به خرج دادهاند میتوان به قابلیت فستفوروارد کردن گیمپلی یا همان زیاد کردن سرعت لوپهای حرکت دشمنان اشاره کرد. به این ترتیب که اگر منتظرماندن برایتان کار آزاردهندهای باشد، میتوانید سرعت اتفاقات بازی را کمی افزایش دهید. جدای از این مورد، با تمام کردن هر مرحله، بازی روند تمام کارهایی که کردهاید، از کشت و کشتارتان تا تعداد سیوهایی که کردهاید را برایتان به نمایش میگذارد؛ به ترتیبی که در تصویر زیر میبینید:
دسپرادوس سه اولین نسخه از این مجموعه محبوب است که توسط استودیوی میمیمی ساخته میشود. این استودیوی کوچک که پیش از این با ساخت بازی شدو تاکتیکز (Shadow Tactics) هنر خود را در ساخت بازیهای تاکتیکال به همگان ثابت کرده بود، با ساخت سومین نسخه از مجموعه بازیهای دسپرادوس باری دیگر ثابت کرده است که این جایگاه حالا حالاها در انحصار خودش خواهد بود. دسپرادوس سه بهلطف گیمپلی جذاب و چالش برانگیز و بینقصش، محیطهای متنوع که گاهی از بررسی تمامی جزئیات آن سردرد میگیرید، موسیقی بینظیری که تجربهی هر مرحله را چندین و چندبرابر لذتبخشتر کرده، محصولی را رقم زده که در این دوره و زمانه حکم یک جواهر را دارد. دسپرادوس سه نهتنها یک بازی تاکتیکال جذاب، بلکه نماد یک ویدیوگیم واقعی، با هر تعریفی که میخواهید از ویدیوگیم در ذهن داشته باشید، است.
بررسی بازی روی پلیاستیشن 4 انجام شده و کد آن توسط ناشر برای زومجی ارسال شده است
Desperados III
نقاط قوت
- روایت داستانی جذاب که به زیبایی هرچه تمامتر در گیمپلی بازی تنیده شده
- دقتی باورنکردنی به جزئیات در طراحی محیط
- گیمپلیای کامل، بینقص، چالش برانگیز، متنوع و سرگرمکننده، با ارزش تکرار بالا!
نظرات