بررسی بازی Amnesia: Rebirth
استودیو فیریکشنال گیمز، کارنامه موفقی در زمینه ساخت بازیهای ترسناک دارد. از بازی قدیمی Penumbra گرفته تا بعدتر آثاری مثل Amnesia و SOMA که هرکدام در زمان خودشان تجربههای ارزشمند و خوبی در سبک ترسناک بهحساب میآیند. به همین دلیل هم طرفداران این سبک، امید زیادی به Amnesia: Rebirth، جدیدترین ساخته استودیو داشتند که خب بیراه نیست اگر بگوییم این امیدواری تا حد خیلی زیادی هم از طرف سازندگان پاسخ داده شده و با اثری روبهرو هستیم که هم بهخوبی مخاطب را میترساند و رسالت اصلی یک اثر ترسناک را به سرانجام میرساند و هم اینکه در طول تجربه تقریبا ۷ ساعتهاش، به جز ترساندن سایر وظایفش بهعنوان یک ویدیو گیم را هم بهخوبی انجام میدهد.
تاسی باستانشناسی است که در سال ۱۹۳۸، سفری را به آفریقا آغاز میکند اما با سقوط هواپیما در الجزایر، اوضاع کاملا با آن چیزی که پیشبینی کرده بود متفاوت میشود؛ سفری که قرار بود ماجراجویی برای کشف اسرار شگفتانگیز همراهبا دوستان و اعضای خانواده باشد، خیلی زود به تلاشی برای بقا در میان صحرایی بیرحم تبدیل میشود؛ صحرایی که بیرحمیاش نه فقط نشاتگرفته از گرمای سوزان و تنهایی تاسی در آن، بلکه ناشی از اتفاقاتی غیرطبیعی است که در گوشه و کنار این محیط و مکانهای مخوفش جریان دارد. Amnesia: Rebirth با بیدار شدن تاسی داخل هواپیمای سقوطکرده و در ادام قدم گذاشتنش در صحرایی بیکران شروع میشود. بااینحال شروع بازی، بدون شک ضعیفترین قسمت آن بهحساب میآید و شاید حتی همین مسئله به عاملی تبدیل شود که خیلیها در همان ابتدای مسیر، از بازی زده شوند و علاقهای به ادامه دادن آن نداشته باشند.
دلیل اصلی شروع ضعیف Amnesia: Rebirth، بیش از هر چیزی به شکل کلی روایت داستان بازی مربوط میشود. داستان بازی اکثرا در قالب تصاویر ثابت یا یادداشتهایی که در گوشه و کنار پیدا میکنید روایت میشود و خب در ابتدای بازی، آنقدر حجم این نوع از روایت بالا است که بیشتر از اینکه بتوانید غرق بازی شوید و ببینید که اصلا چه تجربهای پیشِروی شماست، درگیر خواندن متن و خیره شدن به تصاویر ثابت خواهید بود و خب این مورد برای خیلی از بازیکنان ممکن است حوصلهسربر باشد. بااینحال به مرور زمان و پس از رد کردن این دقایق، مثل ماشینی که پس از چند کیلومتر حرکت با سنگینترین دنده ممکن کم کم سراغ دندههای بالاتر میرود و پدال گاز را فشار میدهد، جذابیتهای داستانی Amnesia: Rebirth هم نمایان میشوند و به مرور خودتان را درگیر اتفاقاتی شدیدا مرموز پیدا خواهید کرد که سوالات زیادی در ذهن شما ایجاد میکنند و بازی هم خیلی خوب وظیفهاش را انجام داده و با گذر زمان، پاسخ این سؤالها را به شکل خیلی خوبی بهتان میدهد و درنهایت هم همهچیز به پایانی ختم میشود که در انتخاب چگونگی آن، حق انتخاب دارید و بسته به تصمیماتی که بگیرید یکی از پایانهای بازی را تماشا خواهید کرد؛ پایانهایی که انصافا هم معنیدار و حسنختام خوبی برای سفر پر رمز و راز شما در Amnesia: Rebirth هستند.
شروع بازی Amnesia: Rebirth کُند و حوصهسربر است ولی به مرور زمان همهچیز بهتر و بهتر میشود
بازیهای ترسناک، ابزارهای مختلفی برای تحتتاثیر قرار دادن مخاطب و ترساندنش دارند؛ گاهی بهسراغ جامپاسکرهای لحظهای میروند و شما را از جا میپرانند، گاهی مثل Silent Hill ترس روانی آزاردهندهای دارند که یک دقیقه هم راحتتان نمیگذارد و خب گاهی هم سراغ نمایش صحنههای چندشآور و خشن میروند. بازیهای زیادی مثل Outlast 2 هم داریم که ترکیبی از تمام اینها را برای تضمینِ آزار روحی مخاطب بهکار میبرند. Amnesia: Rebirth هم از آن دست بازیهای ترسناکی است که از انواع مختلفِ ترس برای تحت تاثیر قرار دادن گیمر استفاده میکند و تا حد خیلی زیادی هم در این راه موفق است. پس از اینکه برای اولینبار وارد یکی از بناهای مرموز و تاریک بازی شدید، مدام این حس را خواهید داشت که انگار یک نیرو و موجود وحشتناک در دلِ تاریکی پنهان شده و بهدنبال فرصتی است تا به شما حملهور شود. تنهایی، عامل دیگری است که ترسناک بودن بازی را بیشازپیش افزایش میدهد و تقریبا در سراسر تجربهتان، درنهایت تنهایی و صدالبته بیدفاع بودن دربرابر تهدیدهای موجود هستید و همین هم ترس Amnesia: Rebirth را بیشازپیش عمیقتر میکند.
به همین روال ترسهای لحظهای یا همان جامپاسکرها هم به شکل هوشمندانهای در بازی تعبیه شدهاند و پس از اینکه متوجه شدید تاسی باردار است، یک نوع حسِ لزوم مراقبت از فرزند وی هم به بازی اضافه میشود که البته نه مکانیکی تأثیرگذار در روند بازی که بیشتر یک حس روانی القاشده به بازیکن است و سازندگان هم به شکلی طبیعی و نه اغراقشده و تصنعی آن ارتباط مادر فرزندی را در بازی بهتصویر میکشند تا این حس تأثیرگذارتر هم باشد. البته هرچقدر که شخصیتپردازی خود تاسی و مثلا همین ارتباط مادر فرزندی خوب بهتصویر کشیده شده و باعث ارتباط برقرار کردن ایدهآل مخاطب با وی میشود، بازی در پرداخت سایر شخصیتها واقعا لنگ میزند و اکثر کاراکترهای دیگر، برخلاف آنچه که بازی سعی دارد، به چیزی بیشتر از موجوداتی سطحی و در حد همان تصاویر ثابتی که نمایش میدهد تبدیل نمیشوند.
اما بهعنوان اثری ترسناک، تهدیدات اصلی در Amnesia: Rebirth چه چیزهایی هستند. بله درست است که یک سری موجودات وحشتناک در محیطهای بازی انتظارمان را میکشند و گاهی هم حتی از تاریکی بیرون میآیند و در یک تعقیب و گریز دلهرهآور دنبالتان میکنند، ولی اصلیترین دشمن و ترسِ گیمر در Amnesia: Rebirth چیزی نیست جز تاریکی. با قرار گرفتن در محیطهای تاریک، تاسی دچار وحشت میشود و هرچقدر این حضور طولانیتر شود، حس وی هم تقویت شده و درنهایت وضعیت روحی وی را در شرایط شدیدا ناپایداری قرار میدهد که بهمعنی ظاهر شدن صحنههایی شدیدا ترسناک و کابوسوار است و به جز تاسی، مخاطبی را که در حال کنترل او است هم به وحشت میاندازد. تنها ابزارهای شما برای فرار از تاریکی و بهطبع آن ترس ناشی از تاریکی، کبریت و یک فانوس هستند که سازندگان ازطریق آنها، المان تلاش برای بقا را هم در Amnesia: Rebirth بهتصویر میکشند.
درواقع شما میتوانید با پیدا کردن کبریت، مشعلها، شمعها و چراغهای نفتی موجود در محیط را روشن کنید و یک منبع نور ثابت برای خودتان در آن محیط بسازید. همچنین برای روشن نگه داشتن فانوس هم نیاز به سوخت مخصوصش دارید که با گشتن در محیط میتوان آن را پیدا کرد. با همین موارد بهظاهر ساده و جزئی، سازندگان گیمر را خیلی خوب در موقعیتهای تصمیمگیری و به بیان بهتر تلاش برای بقا قرار میدهند؛ برای مثال فرض کنید در محیطی هستید که چندین اتاق مختلف دارد. شما باید این ریسک را بپذیرید که آیا میخواهید تک تک این محیطها را با امید پیدا کردن کبریت یا سوخت بیشتر بگردید و بهطبع در این راه کمی از منابع فعلیتان را هم مصرف کنید تا آن حس ترس از تاریکی به تاسی غلبه نکند یا اینکه خیر ترجیح میدهید با همین داشتههای فعلیتان ادامه بدهید؟ این سؤال هرچه کبریت و سوخت فعلی شما کمتر باشد، جدیتر هم میشود و به مرور زمان، خودتان را در حالی پیدا خواهید کرد که برای روشن کردن یک چراغ بیشتر با کبریت روشنتان نهایت تلاش را میکنید یا سعی دارید از سوخت فانوستان بیشترین بهره ممکن برای گشتن محیط را ببرید. چنین موقعیتهایی بهخوبی آن حس تلاش برای بقا را در بازی ایجاد کردهاند و قطعا یکی از بهترین جنبههای بازی هستند.
پازلهای Amnesia: Rebirth نهتنها وقفهای در ارائه حس ترس بازی نمیاندازند، بلکه مکملی برای آن بهحساب میآیند
اما موردی که بهشخصه در رابطه با Amnesia: Rebirth دوست داشتم، تکبعدی نبودن گیمپلی آن است. ساخته جدید فیریکشنال گیمز اثری نیست که فقط قصد ترساندن شما را داشته باشد یا کل روند گیمپلیاش به گشتن دنبال کبریت و سوخت خلاصه شود. یکی دیگر از جنبههای گیمپلی بازی، پازلهای آن هستند که از قضا به شکل بسیار خوب و منطقی هم در بازی پیاده شدهاند. در بازی که تمرکز زیادی روی اتمسفرسازی و ارائه حس ترس ازطریق آن دارد، پازلها حتی میتوانند به ضرر بازی هم تمام شوند. چرا که اگر خیلی درگیر آنها باشید، ممکن است از آن حس و حال کلی بازی خارج شوید و آن ترس موجود رنگ ببازد. اما خب پازلهای Amnesia: Rebirth، به شکل واقعا هوشمندانهای طراحی شدهاند و نه آنقدر سخت هستند که چنین مشکلی بهوجود بیاورند و نه آنقدر راحت هستند که اصلا حس پازل نداشته باشند. همین مورد هم باعث شده تا یک لایه دیگر جدا از گشتوگذار و تلاش برای روشن کردن چراغها یا پیدا کردن مسیر در قالب حل پازل به بازی اضافه شود و در نتیجه شاهد گیمپلی عمیقتری باشیم که باعث شده Amnesia: Rebirth، نه فقط یک بازی ترسناک که کلا یک ویدیو گیم سرگرمکننده باشد و در طول تجربه ۷ ساعتهاش، هم حسابی بازیکن را بترساند و هم با گیمپلیای جالب او را سرگرم کند.
به اینکه بازیهای ترسناک برای القای حس ترس وابستگی زیادی به اتمسفر دارند اشاره کردیم و خب بخش اعظم خلق اتمسفر در یک بازی، بر دوش جلوههای صوتی و بصری است. خوشبختانه Amnesia: Rebirth در این زمینه هم عملکرد موفقی دارد. هرچند بازی از حیث فنی اثری نیست که کسی را شگفتزده کند و مثلا گاهی حین حرکت در محیطهای آن و مخصوصا در محیطهای وسیعتری مثل صحرا، موانعی نامرئی در قالب باگ هم ظاهر میشوند و حرکت شما را مختلف میکنند، ولی خب طراحی هنری بازی کیفیت خوبی دارد. دراینمیان نورپردازیها در محیطهای اکثرا تاریک بازی پررنگتر از سایر جنبهها خودنمایی میکند و شکل سایهها و مواردی از این دست کمک زیادی به ترسناکتر شدن بازی میکند. علاوهبر این، تنوع طراحی محیطها هم قابل قبول است و مخصوصا با نزدیک شدن به اواخر بازی، فضاهایی با حسوحال ماورایی داریم که دقت خوبی به جزییات بصری آنها شده است.
مهمتر از بحثهای بصری، جلوههای صوتی بازی نقش زیادی در کیفیت بالای کلی اتمسفر آن ایفا میکنند. کم نداشتیم بازیهایی که بخواهند با استفاده از اصوات ترسناک اغراقشده ترسشان را پررنگتر کنند و خب این کار خیلی وقتها نتیجه عکس هم میدهد و باعث لوس شدن بازی میشود؛ بااینحال در Amnesia: Rebirth آن تعادل ایدهآل در این زمینه ایجاد شده و سازندهها با استفاده درست از صداها و حتی گاهی سکوت، تاثیرگذاری بازی را بیشازپیش کردهاند و باعث شدهاند تا مثلا وقتی صدای یکی از آن هیولاهای کریه بازی را میشنوید، واقعا ترس ناشی از حضورش در محیط اطرافتان را حس کنید.
این روزها، چند بازی ترسناک خوب در بازار داریم که ارزش تجربه دارند. دراینمیان Amnesia: Rebirth قطعا یکی از بهترین انتخابهای موجود برای علاقهمندان این سبک بهحساب میآید؛ بازی که از یک طرف برخلاف شروع نهچندان خوب، در ارائه داستانی مرموز در ادامه موفق ظاهر شده و ذهن مخاطبش را با آن درگیر میکند و از طرف دیگر، یک تجربه ترسناک درست و حسابی است که با بهره بردن از انواع مختلف ترس، هم از نظر روانی مخاطب را تحت فشار قرار میدهد و هم با جامپاسکرهای بهجا، ترس لحظهای و شوکهکننده خوبی به او وارد میکند. درکنار تمام این موارد هم گیمپلی درگیرکننده بازی قرار دارد که Amnesia: Rebirth را به سطحی فراتر از یک تجربه صرفا ترسناک میبرد. پس اگر از طرفداران بازیهای ترسناک هستید، Amnesia: Rebirth را از دست ندهید.
بررسی بازی Amnesia: Rebirth براساس نسخه پیسی صورت گرفته است.
Amnesia: Rebirth
نقاط قوت
- داستان مرموزی که به پایان مناسبی هم ختم میشود
- القای عالی حس وحشت با بهره بردن از انواع مختلف ترس
- پیادهسازی مناسب مکانیکهای بسیار خوب ترس و بقا
- اتمسفر تاثیرگذار بهلطف طراحی صوتی و بصری مناسب
- پازلهای هوشمندانه
نقاط ضعف
- شروع کُند و حوصلهسربر
- شخصیتپردازی ضعیف کاراکترها (به جز شخصیت اصلی)
- کیفیت فنی نهچندان جالب و مشکلاتی مثل باگها
نظرات