بررسی بازی Call of the Sea
تنها چند دقیقه پس از آن که در Call of the Sea با شخصیت اصلی یعنی نورا همراه میشوید، میفهمید که با یک بازی ادونچر، پازلمحور، داستانی و تکنفره سر و کار دارید؛ اثری که قرار نیست کوچکترین تلاشی برای جلب نظر گروه بزرگی از مخاطبان بکند و تنها مناسب گیمری است که دقیقا میداند از یک بازی ماجراجویی حدودا ۴ ساعتی چه انتظاری دارد.
در نتیجه اگر به هر دلیلی مایل به آرامآرام راه رفتن در گوشه به گوشهی هر محیط، نگاه کردن به هر جسم قرارگرفته در بازی و شنیدن تکتک صحبتها و توصیفات شخصیت اصلی قصه نیستید، نباید به سمت Call of the Sea بروید. اینجا فقط آنهایی میتوانند لذت خلقشده توسط بازیساز را لمس کنند که بخواهند تکتک مونولوگهای شخصیت اصلی را با دقت بشنوند و کلمه به کلمهی دفترچهی یادداشت او یا هر نوشتهی دیگری در بازی را نیز با توجه کامل بخوانند.
بازی Call of the Sea گاهی هیجانانگیز و پرانرژی میشود. اما همانگونه که از اکثر بازیهای سبک ماجراجویی انتظار داریم، طی بیشتر دقایق خود آرامسوز است و به درد گیمرهای صبوری میخورد که عاشق وقت گذاشتن روی تکتک موارد نامبرده و از همه مهمتر، حل پازلها هستند. در بازی Call of the Sea گشتن بهدنبال راه میانبر برای انجام کارها از جمله یافتن پاسخ پازلها در اینترنت، عملا تجربهی گیمر را نابود میکند. زیرا سرگرمی در این بازی با آن لحظهای تعریف میشود که پس از توجه دقیق به چند کاغذ، جستوجوی کافی در محیط و حفظ تمرکز موفق به حل یک پازل میشوید و از انجام این کار لذت میبرید. پس پیش از آن که حتی بهدنبال افزایش شناخت خود از کموکیف بازی Call of the Sea و تصمیمگیری راجع به خرید یا عدم خرید آن باشید، مطمئن بشوید که در گروه مخاطبان هدف آن قرار دارید.
این وسط باید خوشحال بود که سازندگان واقعا روی پازلهای بازی وقت گذاشتهاند و اکثر آنها را متعادل، به اندازهی لازم چالشبرانگیز و منطقی طراحی کردند. بازی برای مخاطبی که روی آن وقت کافی را بگذارد، دارای پازلهایی است که مهارت و درک گیمر از تمام اطلاعات موجود داخل محیط را به چالش میکشند و تنوع مناسبی دارند. به همین خاطر چه زمانیکه با یک پازل مبتنی بر آزمونوخطا روبهرو میشوید و چه وقتی که پس از خواندن دو یادداشت و با استفاده از خلافیت خود پازلی نسبتا سخت را حل میکنید، از Call of the Sea بهعنوان یک بازی ماجراجویی لذت میبرید.
شوربختانه تیم سازنده به اندازهای که روی طراحی پازلها و جزئیات عالی تکتک یادداشتها و تصاویر قرارگرفته در محیط وقت گذاشته است، اهمیتی به افزایش تاثیرگذاری آنها روی بازیکن نمیدهد. به بیان بهتر Call of the Sea قطعا میتوانست از چینش منطقی تمامی این عناصر قرارگرفته در جهان خود بهرهی زیادی ببرد. مثلا وقتی که پس از چند پازل نسبتا دشوار به یک پازل آزمونوخطامحور ساده میرسیم، چرا سازنده فرصت طلایی موجود برای ایجاد نوعی عجله در گیمر را از دست میدهد؟ چرا هیچ اتفاقی رخ نمیدهد که به خاطر آن پروسهی آزمونوخطا هیجانانگیزتر شود و از فشردن چند دکمه و یافتن الگوی درست فراتر برود؟
در همین حین ایرادهای منطقی قابل توجهی هم در نحوهی چینش بسیاری از آیتمها وجود دارند که شانس مخاطب برای پذیرش منطق قصه و غرق شدن کامل در فضاسازیهای آن را کاهش میدهند. برای نمونه وقتی که یک جسم خاص باید برای پشت سر گذاشتن مانع پیشرو به کار گرفته شود، چهطور ممکن است آدمهایی که به کمک همان جسم این مکان را ترک کردهاند، آن را در اتاق مخفی خود گذاشته باشند؟
بسیاری از عناصر داستانگو بازی Call of the Sea همچون اجسام پخششده در محیط، در نگاه مستقل به شکل عالی طراحی شدهاند و وظیفهی خود جلب توجه بازیکن را انجام میدهند. ولی سازنده میتوانست روی برقراری ارتباط منطقی کامل بین آنها و ساخت اثری یکپارچه و خالی از فرصتهای از دست رفته، وقت بیشتری بگذارد؛ تا بازیکن هرگز از نورا و سفر او به این جزیرهی اسرارآمیز فاصله نگیرد.
بازی Call of the Sea میتوانست با برخورداری از ریتم بهتر روایت داستان در بخشهایی مانند افتتاحیه، هرگز از نفس نیافتد و ارتباط احساسی محکمتری با گیمر برقرار کند
همین مشکل دور شدن احساسی بازیکن از تجربهی کلی را میتوان در بخشهای دیگری از اثر هم مشاهده کرد. داستان بازی Call of the Sea به زنی با نام نورا در دههی ۳۰ میلادی میپردازد که دچار بیماری عجیبی شده است و برای یافتن همسر خود قدم به یک جزیرهی مرموز میگذارد که البته در نگاه اول آنچنان ترسناک به نظر نمیآید. در نتیجه پیش از آن که کمی با ایدههای داستان آشنا شویم، Call of the Sea به سختی میتواند مخاطب خود را حفظ کند.
ما صرفا از روی مقداری کنجکاوی و با شنیدن برخی صحبتهای مرموز وارد یک جزیره میشویم و تقریبا تا یک ساعت شاهد شکلگیری بخش قابل توجهی از قصه نیستیم. این در حالی است که بسیاری از بازیکنان میتوانند کل بازی را طی کمتر از چهار به پایان برسانند. پس قطعا مقدمهپردازی یکساعتی و بسیار آرامسوز میتواند روی کشش محصول برای بسیاری از بازیکنان تاثیر منفی بگذارد.
هرچه در بازی به جلو بروید و متوجه رازهای بیشتری شوید، Call of the Sea بیشتر شما را سرگرم میکند و ارزشهای حقیقی خود را نشان میدهد. زیرا قصه از پس پاسخ دادن به سوالات اساسی خود برآمده است و عمیقتر از انتظارات بسیاری از بازیکنان، به موشکافی ماجرایی احساسی و قابل لمس میپردازد. در نتیجه آنهایی که از ابتدا تا انتها با نورا همراه شوند، درنهایت از این تجربه راضی خواهند بود و احتمالا حتی آن را به خاطر میسپارند. اما آثاری همچون بازی Call of the Sea همیشه از این نظر تهدید میشوند که ممکن است به خاطر کندی بیش از اندازهی قصهگویی در بعضی از بخشها رها شوند و نتوانند تمام داشتههای خود را به رخ بازیکن بکشند.
صداگذاریهای محیطی بازی را باید پرجزئیات و تأثیرگذار روی تجربهی مخاطب به شمار آورد
از آن سو بازی در ارائهی یک تجربهی تصویری درخشان هیچ اشکال لایق اشارهای ندارد و باتوجهبه ماهیت مستقل استودیو تازهتأسیس Out of the Blue، خرده گرفتن بر دیر لود شدن چند بافت یا ناگهانی به نظر آمدن تغییر برخی از نورپردازیها، ابلهانه به نظر میرسد. Call of the Sea چشمنواز است و از تمام ابزارهای بصری خود برای روایت قصه بهره میبرد. سازندگان چه در طراحی محیطهای متنوع و چه در استفاده از نورپردازی و سایهزنی برای فضاسازی درست، عملکردی قابل ستایش داشتهاند. آنها بارها با رفتن به سراغ تصویرسازیهای هنری به سبکهای متفاوت، قصه را بهتر از قبل روایت میکنند؛ چه زمانیکه یک انیمیشن کوتاه را ببینید و متوجه بعضی از حقایق داستانی شوید و چه وقتی پس از نگاه کردن به بخشی از جهان بازی، ناگهان آن را با شکلوشمایل دیگری ببینید. در طول ۴ ساعت و چند دقیقهای که من به تجربهی بازی Call of the Sea اختصاص دادم، تصاویر بازی همیشه تازگی و جذابیت خود را داشتند.
در عین آن که بازی از برخی جهات به وضوح جای پیشرفت دارد، قصهی Call of the Sea شنیدنی و دارای پیامهای پراهمیت است
نتایج همهی اینها هم میشود آن که بازی بارها شما را درگیر سردرآوردن از تمام جزئیات چیدهشده در گوشه به گوشهی نقاط متفاوت خود کند. تازه در این راه استودیو سازنده از صداگذاریهای پرجزئیات محیط همچون صدای جریان آب، صدای وزش باد در محیطهای متفاوت و حتی اصواتی در پسزمینه که شبیه زمزمه هستند، به شکلی عالی بهرهبرداری کرده است. بالاخره یکی از بزرگترین نیازهای یک بازی ماجراجویی اولشخص آن است که گشتوگذار بازیکن در محیطهای متفاوت را چه از لحاظ بصری و چه از نظر صوتی تا آخرین لحظه جذاب نگه دارد؛ تا مخاطب از خود قدم برداشتن در بسیاری از محیطها نیز تا جای ممکن لذت ببرد. پس چهقدر عالی که بازی Call of the Sea به این مهم دست مییابد.
بااینحال نباید انکار کرد که صداگذاری انجامشده برای شخصیت اصلی همانقدر که در بعضی از قسمتهای بازی گیرا به نظر میرسد، در بسیاری از بخشهای عادی هم دچار کمبود است. نورا عملا در بازی Call of the Sea تنها راه مستقیم ارتباط گیمر با داستان است و همهچیز را برای ما توضیح میدهد. در نتیجه اگر حتی طی برخی از دقایق ذرهای کمبود احساسی در صداگذاری او وجود داشته باشد، مخاطب آن را کاملا احساس میکند.
مشکل از جایی آغاز میشود که پس از پشت سر گذاشته شدن برخی اتفاقات مهم یا وارد شدن به محیطهای عجیب، صداگذاری نورا فقط برای مدتی کوتاه دچار تغییر میشود و سپس به حالت عادی خود بازمیگردد؛ انگار نه انگار که او همین چند دقیقهی قبل تجربهای عجیب و در نوع خود بسیار ترسناک را پشت سر گذاشته است. به همین خاطر یکسان بودن صداگذاری او در چند بخش از بازی عملا کندی بیش از حد روایت طی تعدادی از دقایق اثر را پررنگتر جلوه میدهد.
تازه نویسندگی بازی هم همانقدر که در ارائهی جزئیات داخل متنها، تصاویر، کاتسینها و تکتک جزئیات محیط عالی است، گاهی در ارائهی مونولوگهای نورا کمبود دارد. در نتیجه متاسفانه طی بخشهایی از بازی میبینیم که صحبتهای نورا برای توضیح همهچیز شباهتی به حرفهای یک انسان عادی موقع واکنش نشان دادن به هرکدام از این موارد ندارند و باورپذیر نیستند.اینگونه بازی طی دقایق مورد اشاره به اصطلاح «بازی بودن» خود را به یاد شما میآورد و مجددا شانس بعضی از گیمرها برای غرق شدن کامل در اتمسفر Call of the Sea را کاهش میدهد.
البته ذکر این نکات نباید باعث شود که نقاط قوت داستان، پیام ارزشمند آن، بار احساسی قصه مخصوصا در بخشهای پایانی و کشش بالای روایت طی چند بخش از اثر را نبینیم. بلکه بحث صرفا سر این است که وقتی به سرتاسر Call of the Sea مینگریم، چند بار میتوانیم آرزوی پر شدن برخی نقاط خالی را داشته باشیم؛ ضعفهایی که اگر در این بازی ماجراجویی جا نداشتند، اثر مورد بحث میتوانست گروه بزرگتری از بازیکنان را با خود همراه کند و بهجای یک تجربهی خوب تبدیل به یک تجربهی بسیار عالی و حتی ضروری شود.
تیم ۱۱نفرهای که بازی Call of the Sea را تقدیم مخاطبان کرد، زیرژانر هدف خود را میشناسد و با اینکه همیشه به ایدهآل دست نیافته است، اثری قابل احترام برای گیمرهای علاقهمند به بازیهای ماجراجویی را تحویل ما میدهد. اگر به ترسهای قابل لمس و گمشده بین لحظات عادی علاقه دارید و میخواهید با قصهی نورا همراه شوید، بازی Call of the Sea ارزش ۲۰ دلار را دارد.
این محصول که برای ایکس باکس سری ایکس، ایکس باکس سری اس، کامپیوترهای شخصی و ایکس باکس وان منتشر شده است، روی سرویس ایکس باکس گیم پس هم قرار گرفت. پس از آنجایی که متاسفانه امروز دیگر بازیهای ادونچر غالبا کشش و درخشش گذشته را ندارند، اگر مشترک گیم پس هستید، حتما یک بار به Call of the Sea شانس جلب توجه را بدهید؛ به این شرط که میتوانید بیشتر به نقاط قوت توجه کنید و با انتظارات نامعقول به استقبال بازی نمیروید.
بررسی بازی براساس نسخهی کامپیوترهای شخصی (ویندوز) آن انجام شده است
Call of the Sea
نقاط قوت
- گرافیک هنری چشمنواز
- پازلهای جذاب و درگیرکننده
- استفادهی عالی از صداهای پرجزئیات محیطی برای فضاسازی
- قصهگویی درگیرکننده بهخصوص در پردههای دوم و سوم داستان
نقاط ضعف
- عدم استفادهی بهجا از موسیقی و کمبودهای صداگذاری شخصیت اصلی
- افتتاحیهی بسیار کند و پایین آمدن بیش از اندازهی سرعت روایت قصه در بعضی بخشها
نظرات