وقتی اولینبار نمایشی از بازی Humankind پخش شد، فکر تمام طرفداران سبک استراتژی، سراغ سری قدیمی و محبوب Civilization رفت و این ساخته جدید استودیو Amplitude را رقیبی برای این مجموعه بسیار محبوب دانستند. البته که این وسط، نباید فراموش کرد که Amplitude خودش اصلا و ابدا با این سبک از بازیها غریبه نیست و سابقه درخشانی با آثاری مثل Endless Legend دارد. اما خب حال و هوای واقعگرایانهتر Humankind نسبت به ساختههای پیشین استودیو، باعث شد تا چنین مقایسههایی شکل بگیرد. حال با زومجی همراه باشید تا ببینیم که Humankind، چه کیفیتی دارد و آیا اصلا چنین مقایسههایی منطقی است یا خیر.
با شروع Humankind، ابتدا باید آواتار خودتان را انتخاب کنید. شخصیتهای مختلفی برای این منظور در دسترس هستند که میتوانید از بین آنها گزینه دلخواه را بردارید و حتی ظاهرش را به شکلی که میخواهید، تغییر دهید. برای شروع خودِ بازی و وارد شدن به جهان آن، هم امکان تجربه آنلاین و هم امکان بازی با رقبای هوش مصنوعی فراهم شده و تنظیمات مختلفی هم در دسترس هستند که مثلا با آنها، میتوانید تعداد کلی نوبتها را تعیین کنید یا تنظیمات درجهسختی را انجام دهید و حتی شکل جهانی را که قرار است در آن ماجراجویی کنید، با تعیین نسبت آب به خشکی و جزییات دیگر مطابق سلیقه خودتان بسازید.
پس از ورود به جهان Humankind برای اولینبار، بازی یکی از ویژگیهای جالبش را خیلی زود معرفی میکند. شما، کارتان را با یک شهر یا حتی نیرویی که توانایی ساخت شهر را از همان ابتدا داشته باشد، آغاز نمیکنید و بهجای آن، هدایت یک قبیله را برعهده میگیرید که باید در جهان وسیع بازی دنبال منابع بگردد و بتواند یک پایگاه یا حتی میتوان گفت سرپناه برای خودش بسازد. این رویکرد، بهخوبی آن حس آغاز بازی از ریشههای نسل بشر را منتقل میکند و مثلا میتوانید با جمعآوری غذا، رفته رفته گروهتان را بزرگ کنید و با بهدست آوردن منابع لازم، اولین بنای خودتان را در قسمتی از جهان که حس میکنید دسترسی بهتری به منابع دارد، بسازید.
دقایق نخست Humankind، بسیار هوشمندانه و صد البته جذاب طراحی شدهاند؛ تلاش برای پیدا کردن پیشنیازها و پس از آن هم قسمتی از نقشه که منابع بهتری داشته باشد، هیجان خوبی دارد و مخصوصا اگر نقشه کوچکی انتخاب کرده باشید، درگیر شدن با انسانهای دیگر یا حتی موجوداتی مثل ماموتها، چالشهای شیرینی رقم میزند. به هر حال پس از ساخت اولین سازه، هنوز کارتان تازه آغاز میشود و باید با انجام دادن یکی از هدفهایی که Humankind برایتان تعیین کرده و شامل مواردی مثل کشتن تعداد مشخصی از حیوانات یا رساندن تعداد افرادتان به عددی خاص میشوند، وارد عصر بعدی شوید؛ جایی که بازی، یکی دیگر از مکانیکهای مهمش را معرفی میکند.
در مجموعه Civilization، بازیکنان از ابتدا یک تمدن خاص را انتخاب میکنند و با آن بازی میکنند. بااینحال Humankind این امکان را فراهم کرده تا در ابتدای هر عصر، شما تمدن و فرهنگ جدیدی را انتخاب کنید. برای مثال، میتوانید کارتان را با آشوریها آغاز و پس از آن تمدن ایران را انتخاب کنید و به همین ترتیب در عصرهای بعدی هم سراغ انگلیس، ژاپن یا تمدنهای دیگر بروید. البته که امکان ادامه دادن با همان تمدن قبلی هم فراهم شده است. هرکدام از این فرهنگها، خصوصیات، نیرو و حتی سازه مخصوص خودشان را دارند که بهنوعی تعیینکننده مسیر و استراتژی شما در آن عصر خواهند بود؛ برای مثال ممکن است یک تمدن از حیث پول و طلا امتیازهای مثبتی داشته باشد و دیگری از حیث صنعت و این شما هستید که باید انتخاب کنید هدفتان چیست و کدام فرهنگ برای رسیدن به آن مناسبتر است.
ایده انتخاب فرهنگ جدید در ابتدای هر عصر، بهطور کلی و روی کاغذ جذابیت بالایی دارد و مخصوصا ترکیب شدن آن با موارد دیگری مثل انتخابهای مدنی، داستانی و مذهبی که به مرور زمان باید انجام دهید، این حس را منتقل میکند که شما میتوانید هر بار تجربههای خاص و منحصربهفرد در بازی کردن Humankind داشته باشید و با انتخابهایتان، شرایط مختلفی برای خودتان رقم بزنید. این اتفاق، در عصرهای آغازین بازی هم تا حدی حس میشود اما یکی از مواردی که Humankind در مقایسه با اثری مثل Civilization در آن ضعف دارد، این است که با رفتن به دورههای مدرنتر، کم کم این حس تمایز رنگ میبازد و انگار بازی همیشه یک روند ثابت و مشخص پیدا میکند. یکی از دلایل این اتفاق، این است که در دورههای مدرنتر، شهرهای شما از جنبههای مختلف از غذا گرفته تا صنعت، علم و سطح پایداری، بهحدی از پیشرفت میرسند که دیگر آن تفاوتهای بین تمدنهای مختلف یا معیارهای مدنی و مذهبی، خیلی بهچشم نمیآیند؛ به بیان دیگر، شما دیگر آنقدر در دورههای مدرنتر از حیث وابستگی به این مولفهها بینیاز میشوید که خیلی نسبت به ارتقای یکی یا برخی از آنها ازطریق خصوصیات خاص تمدنها احساس نیاز پیدا نمیکنید.
عامل دیگری که باعث پیدا شدن چنین حسی در سطوح بالاتر میشود، تنوع پایین اهدافی است که بازی برایتان تعیین کرده است. در هر عصر از Humankind، شما یک سری اهداف مشخص دارید که با رسیدن به آنها، Fame کسب میکنید و زمانیکه بازی به هر شکلی، از رسیدن به تعداد نوبتهای مشخص (تعداد کلی نوبتها در چند سطح قابلتنظیم است) یا حتی موارد دیگری مثل رسیدن به انتهای درخت تکنولوژی و روشهای دیگر به پایان برسد، تمدنی برنده خواهد بود که Fame (شهرت) بیشتری داشته باشد. اما خب این وسط، اهداف شما بسیار محدود و یکنواخت هستند و صرفا به مواردی مثل ساخت تعداد مشخصی سازه، داشتن تعداد خاصی نیرو یا جمعیت و رسیدن به میزان معینی از تکنولوژیها خلاصه میشود و در هر عصر هم صرفا عدد این موارد بالاتر میرود. هرچند روشهای دیگری مثل ساختن Wonderها هم برای کسب شهرت وجود دارند، ولی منظورم این است که این یکنواخت بودن اهداف و صرفا تغییر کردن عدد آنها در هر دوره از تاریخ بازی، عامل دیگری است که مخصوصا در دورههای مدرنتر، بازی را شبیه بهدست قبلی میکند و نمیتواند چالش جدیدی در هر بار بازی پیشروی مخاطب قرار بدهد.
البته که باوجود این مسئله، اصلا و ابدا منظور این نیست که Humankind در طولانیمدت ارزشمند نیست و پس از چند بار بازی کردن خستهکننده میشود. اولا که بالا بردن درجه سختی بازی، میتواند چالشهای جدیدی، مخصوصا از حیث رویارویی با سایر رهبران و تمدنها برایتان رقم بزند. علاوهبر آن، تجربه کلی Humankind حتی با در نظر داشتن این موضوع هم بهطور کلی اعتیادآور و سرگرمکننده است و خب خود شما هم بهعنوان بازیکن، میتوانید برای هر بار بازی کردنتان رویکرد جدیدی پیش بگیرید؛ مثلا ممکن است یک بار بخواهید نقش یک رهبر جنگطلب را بازی کنید و تمرکز اصلی را روی ساخت ارتشی قدرتمند از نیروها و حمله به سایر تمدنها بگذارید و در بازی بعدی، سعی کنید بیشتر روی گسترش تمدنتان با ساخت شهرهای بیشتر و فراهم کردن شرایط برای این کار تمرکز کنید و هرچند درنهایت باید حواستان به کسب شهرت بیشتر برای رسیدن به پیروزی نهایی باشد و این موضوع هم کمی محدودکننده است، ولی خب هنوز هم میتوان از تجربه اعتیادآور کلی، لذت خوبی برد.
اثری مثل Humankind، باید در جنبههای مختلفی قدرت بازیکنان برای اتخاذ استراتژی درست را محک بزند و این هم یکی از مواردی است که مثلا سری Civilization را به تجربهای ایدهآل در این سبک تبدیل کرده است. در نتیجه مثلا یکی از موارد مهم در بازی، بحث دیپلماسی و نحوه ارتباط با سایر تمدنها است. در درجههای سختی پایین و حتی معمولی، این جنبه خیلی چالشهای پیچیدهای پیش رویِ مخاطب قرار نمیدهد و در نتیجه خیلی وقتها، رهبران سایر تمدنها رفتار مشخص و ثابتی با شما پیش میگیرند. با اینکه هر رهبری یک سری خصوصیات اخلاقی مشخص دارد، ولی در این درجههای سختی چندان متوجه این موضوع نخواهید شد و اگر خودتان نخواهید، میتوانید بدون دردسر با آنها در ارتباط باشید و حتی معاملات اقتصادی خوبی هم ازطریق خرید یا فروش منابع رقم بزنید. این مورد حتی در رابطه با گروههای مستقلی که جدا از تمدنهای اصلی روی نقشه هستند هم صدق میکند و بدون نیاز به درگیری، میتوانید با خرج پول و نفوذ به آنها، راحت شهرها و نیروهایشان را در اختیار بگیرید.
بااینحال در درجههای سختی بالاتر، این جنبه از Humankind بیشتر خودش را نشان میدهد و تلاش برای تصرف قسمتهای بیشتری از نقشه با چالشهای واقعیتری روبهرو میشود. به همین دلیل هم پیشنهاد میکنم که پس از چند بار تجربه بازی، سراغ درجه سختیهای دشوارتر بروید که قطعا تجربه درگیرکنندهتری ارائه میدهند.
علاوهبر بحث دیپلماسی، ساخت و ساز و نبردها هم مواردی هستند که در تجربه Humankind تاثیر زیادی میگذارند. شما ابتدا یک پایگاه در بازی میسازید و پس از آن میتوانید با رسیدن به هدف تعیینشده، آن را به شهر ارتقا بدهید و به مرور زمان هم مناطق بیشتری از نقشه را تصرف کنید. این مناطق هم میتوانند در قالب یک پایگاه به شهر اصلی شما وصل شوند و هم اینکه در صورت فراهم بودن شرایط، خودشان را به یک شهر مستقل ارتقا دهید. پایگاهها قدرت ساخت بناهای مختلف یا تربیت نیروها را ندارند و صرفا میتوان ازطریق آنها، برای منابع نزدیکشان معدن ساخت. بااینحال در شهرها، میتوانید نیرو تربیت کنید، سازههای مختلفی برای بهبود وضعیت اقتصاد، غذا، صنعت یا علم بسازید و حتی رویدادها را برگزار کنید.
جنبه ساخت و ساز Humankind، در مجموع وضعیت قابلقبولی دارد و مخصوصا تماشای گسترش تمدنتان به مرور زمان، لذتبخش است و از آن مهمتر اینکه داشتن استراتژی برای این کار، بهطوری که سطح پایداری کلی شهرهایتان بهدلیل وصل کردن پایگاههای مختلف به آن پایین نیاید و در عین حال بتوانید به منابع معدنی مختلف دسترسی داشته باشید، نیازمند اتخاذ تصمیمات درست است؛ هرچند که این موضوع هم در نوبتهای بالاتر کمتر بهچشم میآید و دیگر آنقدر پیشرفت میکنید که ترسی از مولفههایی مثل پایداری نداشته باشید.
عامل مهم دیگری که بالاتر اشاره کردیم، نبردهای بازی است. شما میتوانید نیروهایی را که ساختهاید، در قالب یک گروه کنار هم قرار دهید و برای این منظور، محدودیتی هم ندارید و مثلا میتوان یک نیروی شمشیرزن را با یک کماندار در یک گروه قرار داد. به مرور زمان ظرفیت کلی گروهها هم ازطریق رسیدن به تکنولوژیهای جدید بیشتر میشود و میتوانید حتی هفت نیروی مختلف را یک گروه کنید و حتی نیروهای پشتیبان هم داشته باشید و با قرار دادن چند گروه از نیروها در نزدیک یکدیگر، همزمان همه آنها را وارد یک نبرد کنید. خود نبردهای بازی، با حالتی تاکتیکی روی همان نقشه اصلی انجام میشوند؛ به این صورت که اگر حالت دستی را انتخاب کنید، باید محل قرار گرفتن نیروهایتان را تعیین و بعد هم در نوبت خودتان به دشمن حمله کنید. در هر نوبت کلی از بازی، شما سه نوبت برای جنگ خواهید داشت.
نبردهای بازی مکانیک کلی خوبی دارند اما خب هوش مصنوعی دشمنان، چندان چنگی بهدل نمیزند؛ برای مثال معمولا دشمنان گزینههای حملهشان را بهشکل تصادفی انتخاب میکنند و درحالیکه فرضا یکی از نیروهای شما سطح سلامت بسیار پایینی دارد و قطعا با حمله بعدی کشته خواهد شد، آنها نیروی دیگری را هدف قرار میدهند. این مسئله که ربطی هم به درجهسختی ندارد، باعث شده تا آن حس تاکتیکی که بازی سعی در ارائهاش در نبردها دارد، چندان تأثیرگذار نباشد و حتی پس از مدتی ترجیح خواهید داد تا بهجای وارد شدن در این نوع از مبارزات، مخصوصا وقتی برتری نیرویی نسبت به دشمن دارید، نبردها را ازطریق حالت اتوماتیک سریعتر به نتیجه برسانید.
Humankind بازیکنان را در یک نقشه بزرگ وارد تلاش برای تبدیل شدن به بهترین تمدن میکند که از نظر بصری پرجزییات و باکیفیت است. همچنین مواردی مثل طراحی نیروهای مختلف هم برای اثری در این سبک خوب کار شدهاند و عملکرد فنی کلی بازی هم تجربهای بدون دردسر یا لودینگهای طولانی را برایتان رقم میزند. بااینحال یک سری ایرادهای واضح در طراحی رابط کاربری بازی شاهد هستیم و مثلا وقتی چند اعلان همزمان داشته باشید گاهی نمایش آنها بههم میریزد یا یک سری از توضیحاتی که باید هنگام بردن نشانگر ماوس روی گزینه موردنظر دیده شوند، نمایش داده نمیشوند و در نتیجه عملکرد آن را متوجه نمیشوید. قطعا سازندگان باید در آپدیتهای بعدی بازی روی بهبود این ایرادهای رابط کاربری کار کنند.
روند کلی Humankind، ترکیبی از مولفههای مختلف است؛ از ساخت و ساز گرفته تا بهدست آوردن تکنولوژیهای جدید که تنوع و طراحی خوبی هم دارند و مبارزه و دیپلماسی. واقعیت این است که بازی، نه در ارائه تجربه کلی از این مولفهها بینقص است و نه آنقدر مشکلدار که نتوان از تجربهاش لذت برد. شاید تجربه بازی در دورههای تاریخی مدرنتر کمی درگیر تکرار شود و مواردی مثل هوش مصنوعی دشمنان در نبردها هم خیلی چنگی بهدل نزند، ولی در مقابل تجربه کلی بازی و تلاش برای رسیدن به موفقیت در آن، حس شیرین و اعتیادآوری هم دارد که باعث میشود با همه ضعفها، درنهایت بتوان لذت خوبی از بازی کردن Humankind برد. ساخته استودیو Amplitude هنوز در حد تجربهای مثل Civilization نیست ولی ویژگیهای خاص خودش را هم دارد که باعث میشوند تا طرفداران این سبک، از تجربه این اثر انحصاری پی سی پشیمان نشوند و برای مدتی با آن سرگرم شوند.
بررسی بازی Humankind روی کامپیوتر صورت گرفته است
Humankind
نقاط قوت
- تنوع بالای تمدنهایی که در هر عصر قابل انتخاب هستند
- طراحی جالب دورههای تاریخی و مخصوصا دوره آغازین بازی
- لذتبخش بودن گسترش تمدن با ساخت پایگاه و شهرهای جدید
- نقشه پرجزییات و چشمنواز
- تعداد بالای نیروها، تکنولوژیها و سازهها که هرکدام ویژگیهای خاصی دارند
نقاط ضعف
- یکنواخت شدن روند بازی در دورههای تاریخی مدرن و رنگ باختن برخی چالشهای آن
- ضعف هوش مصنوعی دشمنان در نبردهای تاکتیکی
- ایرادهای رابط کاربری مثل نمایش ندادن برخی توضیحات
نظرات