بازی Tetragon یکی از آن ویدیوگیمهای مستقل جدید است که سروصدای بلندی به پا نمیکنند و هرگز توسط اکثر افراد شناخته نمیشوند. اما با اینکه نمیتوان اشکالات آنها را از یاد برد، به خوبی میفهمیم برای کدام گیمرها و با چه هدفی ساخته شدهاند. در نتیجه مثلا گیمری که حل پازلها در محیطهای محدود و مشخص هر مرحله است، ناگهان میفهمد که از یک مرتبه شانس دادن به فلان محصول پشیمان نخواهد شد.
بازی Tetragon در معرفی مکانیزمهای سادهی گیمپلی و گسترش آنها طی مراحل مختلف موفق است
قصهی بازی Tetragon راجع به پدری است که ناگهان از فرزند خود جدا میشود و مشغول تلاش برای خروج از چندین و چند محیط بسته و رسیدن به اتاق بعدی است؛ تا بتواند از مکان عجیبی که در آن گرفتار شده، فرار کند و فرزند خود را مجددا در آغوش بکشد. اما متاسفانه با اینکه در قدمهای اول بارها و بارها شاهد اشارهی بازی به وجود یک خط داستانی کوتاه اما پرجزئیات و جالب در آن هستیم، قصهگویی Tetragon هرگز از پتانسیل خود بهصورت کامل بهره نمیبرد. البته که این محصول داستانمحور نیست و قصهگویی در اولویت اول برای آن قرار ندارد. اما میزان اشارهی بازی به وجود قصهی قابل لمس و باقی ماندن آن در حد توضیحات بسیار ساده و بیفایده، گویا مخاطب را فریب میدهد.
بازیکنی که برخی از پیچیدهترین پازلهای بازی را با سختی اضافه برای جمعآوری تمامی قطعات سبزرنگ درخشان یا تجربهی تکتک رویاروییهای ممکن با پسربچه پشت سر میگذارد، گاهی واقعا با میل به دانستن بیشتر این کار را انجام میدهد. بازی هم به سرعت با چند خط دیالوگ یا نشان دادن شخصیتهایی اندک و مرموز، سوالات گیمر را افزایش میدهد تا علاقه به درک کامل داستان یکی از عناصری باشد که من و شما را به جلو هل میدهد. اما برای هر سؤال، در بهترین حالت پاسخی ناواضح و بیفایده را دریافت میکنیم تا ماجراجویی مرموز لوسیوس (شخصیت اصلی بازی) هرگز فراتر از یک بهانه یا نهایتا تصویر قرارگرفته در زمینه به نظر نیاید.
از آن سو در طراحی گیمپلی میبینیم که بازی Tetragon دقیقا میداند که چگونه باید قدم به قدم جلو برود. از همان ابتدا قدم به یک از مربعها میگذارید و مشغول تلاش برای رسیدن به در خروج میشوید، سازنده مدام مکانیزمهای معرفیشده به گیمر را گسترش میدهد تا براساس کارهای سادهای که میتوانید انجام بدهید، موفق به طراحی پازلهای محیطی بیشتری شود. حرکت دادن شخصیت، جابهجا کردن برخی از ستونهای تشکیلدهندهی محیط، پرش به سمت بالا و افتادن از ارتفاع مطمئن، گیمپلی بازی Tetragon را میسازند تا داخل هر مربع (محیط مرحله) برای خارج شدن از آن ذهن خود را به کار بگیرید.
طراحی بازی Tetragon به شکلی انجام شده است که تواناییهای شما اندکاندک با پشت سر گذاشتن چند مرحله افزایش پیدا کنند؛ تا بتوانید از پس چالشهای سختتری بربیایید. در نتیجه واضح است که تیم سازنده میفهمد چهطور باید قدم به قدم مخاطب را با محصول خود آشنا کند. اما متاسفانه این روند به شکل ایدهآل در طراحی خود پازلها به چشم نمیخورد.
نباید انکار کرد که بازی Tetragon با گذر زمان شما را مقابل پازلهای پیچیدهتری قرار میدهد. اما نظم درستی در انجام این کار وجود ندارد و همین باعث آسیب دیدن تجربهی کلی شده است. مثلا در بخشی از بازی که از لحاظ داستانی لوسیوس را در شرایط خاصی قرار میدهد تا تنش را به بازیکن القا کند، مقابل یک پازل پیشپاافتاده قرار میگیریم و سپس در شرایطی آرام، ناگهان با یک پازل محیطی بسیار پیچیده مواجه میشویم. پس در ذهن بسیاری از گیمرها اینطور به نظر میرسد که موقع آغاز هر مرحله، بازی بهصورت رندوم تصمیم میگیرد که آن را آسان یا سخت کند.
اما اگر شکست محصول در برخورداری از ثبات لازم را فراموش کنیم، باید بپذیریم که برخی از مراحل آن واقعا عالی طراحی شدهاند؛ به شکلی که گیمر واقعا از اینکه موفق به حل پازل و رسیدن به مقصد شده است، لذت میبرد. تازه به مدتزمان نهچندان بلند تجربه هم نمیتوان خردهای گرفت. زیرا اگر عاشق بازیهای پازلمحور باشید، احتمالا قیمتگذاری ۱۴.۹۹ دلاری Tetragon را منصفانه خطاب میکنید. تازه سازندگان روی اکثر پلتفرمهای مقصد، دمو رایگان را هم ارائه کردهاند. بازی Tetragon برای پلی استیشن 4، نینتندو سوییچ، ایکس باکس وان و کامپیوترهای شخصی عرضه شده است. کنسولهای نسل ۹ سونی و مایکروسافت هم طبیعتا توانایی اجرای آن را دارند.
محیطهای چشمنواز بازی که از طراحی بصری حسابشدهای بهره میبرند و هماهنگ با موسیقی به خوبی از پس فضاسازی برآمدهاند، تاثیری مثبت روی تجربهی بازی Tetragonمیگذارند؛ یک بازی مستقل که انصافا از هیچ نظری گرفتار تکرار نمیشود و مخاطب هدف بهصورت کلی دلایل لازم برای تجربهی کامل آن را دارد. این وسط کاش دقت سازنده در خلق جزئیات هر محیط، در پیادهسازی تکتک پازلها هم تا این حد جدی بود. زیرا در بازی Tetragon گاهی به خاطر گلیچها و گاهی با وفادار نماندن به پایه و اساس طراحی مرحلهی معرفیشده در مراحل قبل، واقعا گیج خواهید شد؛ نه به شکلی لذتبخش و چالشبرانگیز، بلکه به خاطر شکست گیمپلی در حفظ قوانین کلیدی کلی.
سازندگان از پس طراحی چالشهای جذاب برآمدهاند. اما گاهی بازی گیمر را با مواردی همچون یک باگ یا ضعف سیستم کنترل روی دسته خسته میکند؛ بدون اینکه آنچنان به چالش بکشد
برای نمونه وقتی گیمر بیشتر از یک ساعت مشغول خروج از محیطهای مختلف بازی Tetragon بوده است، در ذهن خود به خوبی میداند که مثلا فقط با فلان فاصلهی مشخص از در میتواند وارد آن شود. پس هنگامی که وارد هر محیط جدید میشود، مدام به حرکت دادن پلتفرمها و انجام کارهای متفاوت برای رسیدن به همان فاصلهی منطقی از در خروج میاندیشد.
ناگهان مرحلهای از راه میرسد که در انتهای آن لوسیوس با فاصلهای بیشتر از قبل خود را روی یک سکو به در میرساند. در ظاهر اتفاق عجیبی رخ نداده است و نهایتا در خروج فقط چند سانتیمتر باید جابهجا میشد. اما حل این پازل به بازیکن احساس پیروزی نمیدهد. تازه ممکن است او انقدر مشغول تلاش برای رساندن خود به همان فاصلهی ایدهآل همیشگی از در خروج بوده باشد که اصلا فکر نکند حالا همین یک بار، با فاصلهای بیشتر میتواند وارد آن شود. پس در بدترین حالت بیش از حد گیج میشود و در بهترین حالت احساس میکند که بیدلیل و بیلذت از بازی Tetragon حقه خورده است.
پازلهای سرعتی حاضر در بازی Tetragon چنین شرایطی دارند؛ گاهی جذاب و گاهی غیرضروری جلوه میکنند. برای نمونه برخی از آنها باعث میشوند که شما سریعتر و جذابتر به چگونگی رسیدن به مقصد فکر کنید. اما برخی از آنها صرفا ناکارآمدی سیستم کنترل Tetragon مخصوصا روی کنسولها را پررنگ جلوه میدهند. حتی وقتی که روی پلتفرم PC و با ماوس مشغول تجربهی بازی Tetragon هستید، چند مرتبه ممکن است صرفا به خاطر عدم تناسب سرعت جابهجایی سکوها با سیستم کنترل شکست بخورید. این مشکل وقتی بدون ماوس به تجربهی بازی Tetragon بپردازید، به مراتب جدیتر میشود.
اینگونه از جایی به بعد بازیکن نه در حال تلاش برای غلبه بر چالشهای بازی که در حال تلاش برای شکست دادن ایرادهای جزئی اما انکارناپذیر آن در طراحی و حتی بخشهای فنی است. عرضهی درست محصول روی پلتفرمهای مختلف کاری میکند که تجربهای کموبیش یکسان تقدیم همهی مخاطبها شود؛ نه اینکه به طرز واضحی موقع پشت سر گذاشتن چالش در چند پلتفرم بفهمید که بازی مستقل مورد بحث واقعا برای آنها ساخته نشد.
همهی اینها کنار یکدیگر بازی Tetragon را ترکیبی از لحظات عالی، خوب و متوسط کردهاند. به شکلی که اولا فقط میتوان آن را به گیمرهای عاشق حل پازلهای محیط دوبعدی پیشنهاد داد و ثانیا نباید از آن انتظار تجربهای پایدار را داشت. سازنده گاهی واقعا کاری میکند که از یادگیری مکانیکهای ساده و به کارگیری درست آنها لذت فراوان ببرید و بعضا سبب میشود که احساس کنید به شعور و دقت شما، توجه ۱۰۰ درصدی نداشته است؛ مثل زمانیکه ناگهان برای هیجانانگیز جلوه دادن یک باسفایت، قوانین وضعشده توسط خود و پذیرفتهشده توسط گیمر را دور میریزد.
بررسی Tetragon براساس تجربهی بازی روی کامپیوتر نوشته شده است
Tetragon
نقاط قوت
- معرفی قدم به قدم و درست مکانیکهای گیمپلی
- به چالش کشیدن جذاب ذهن گیمر در برخی از مراحل
- فضاسازی قابل قبول با موسیقی و رنگآمیزی هر محیط
نقاط ضعف
- افتوخیر قابل لمس کیفیت تجربهی کلی
- ضعف جدی سیستم کنترل شخصیت در کنسولها
نظرات