بررسی بازی GhostWire: Tokyo
ژاپن جزو آن دسته از کشورهایی است که داستانهای باستانی، فرهنگ و تمدن آنها پتانسیل کافی برای ساخت بازیهای ویدیویی، فیلم و سریالهای متعددی دارد. تابهامروز بازیهای مختلفی را مشاهده کردهایم که هرکدام از آنها بهنحوی فرهنگ شرق را بهنمایش گذاشتهاند. زمانیکه بازی GhostWire: Tokyo برای اولینبار معرفی شد، شاهد حال و هوای شرقی برای جدیدترین ساخته استودیو تانگو گیمورکس (Tango GameWorks) بودیم.
این در حالی است که رفته رفته و با نمایشهای بیشتر، مشخص شد که گوستوایر: توکیو نهتنها یک محصول کاملا شرقی است، بلکه تمرکز ویژهای روی فرهنگ و المانهای باستانی دارد. جاییکه مدام شاهد طلسمهای مختلف، یوکای و اجنه و موارد مختلف خواهیم بود. ازطرفی، شینجی میکامی دخالتی در پروسه ساخت بازی ندارد و همین مورد سبب شد تا تعدادی از کاربران در این فکر فرو بروند که گوستوایر: توکیو با همه خاص بودنش، قادر به ارائه تجربهای خوب و سرگرم کننده نیست. باید بگویم که گوستوایر توکیو یک بازی سرگرم کننده جذاب و دوست داشتنی است و با همه مشکلاتی که دارد، میتواند یک تجربه منحصربهفرد را ارائه دهد.
داستان بازی شروع بسیار خوبی دارد. روحی به اسم KK در بدن پسری به نام آکیتو قرار میگیرد که طی یک سانحه جان خود را از دست داده است. آکیتو پس از اینکه بههوش میآید، متوجه تغییراتی در ظاهر خود شده و وحشت میکند. این در حالی است که KK سعی بر آرام کردن آکیتو، قهرمان داستان داشته و اندکی بعد، روحهای سرگردانی را میبینند که به شهر شیبویا توکیو حمله کردهاند. روحهایی که ویزیتور نامیده شده و مشخص نیست که چرا و به چه شکل پا به این جهان گذاشتهاند. ویزیتورها تنها یک هدف دارند و آن هم چیزی جز تسخیر و به دام انداختن روح انسانها نیست.
آکیتو جدا از اینکه باید با ویزیتورها بجنگد، باید متوجه شود که چه بلایی سر توکیو آمده و دلیل حمله ویزیتورها چیست؟ داستان بازی در ظاهر ساختار کلیشهای دارد، اما المانهای داستانی و گیمپلی درکنار طراحی جهان گوستوایر توکیو، موردی است که این کلیشه را جذاب میکند، اما بهشرطی که بازی دارای روایت داستانی بیعیب و نقصی باشد. گوستوایر: توکیو شروع خوبی دارد، حتی جمعبندی و پایان بازی هم جذاب است، اما میان شروع و پایان، بازی دارای ضعف داستانسرایی است. در بعضی از نقاط داستانی، شاهد روند آهسته روایت داستان هستیم، اما در یک الی دو مرحله انتهایی، سرعت روایت داستان ناگهان سرعت گرفته و بازی به پایان میرسد.
نبود تعادل در قصهگویی سبب شده داستان و ایده داستانی GhostWire: Tokyo نتواند آنطور که باید و شاید خودنمایی کند. شخصیتپردازی کاراکترهای مثبت بازی بهخوبی انجام شده و کاربر به مرور زمان و پیشرفت در خط داستانی، بیشازپیش با کاراکترهای اصلی و فرعی آشنا میشود. البته که انجام بعضی از مأموریتهای فرعی هم میتواند کمک حال شما باشد. بااینحال، شخصیتپردازی کاراکتر منفی گوستوایر: توکیو آنطور که باید و شاید خوب نیست و بازیکن نمیتواند با او ارتباط برقرار کند.
جادو و طلسمهای مختلف، تنها سلاحی است که شما از آن برای نابودی دشمنان استفاده خواهید کرد
موردی که باعث متفاوت شدن GhostWire: Tokyo نسبتبه سایر بازیهای هم سبک خود شده، گیمپلی است. درظاهر، با یک محصول اکشن نقش آفرینی اول شخص طرف هستیم که بازیکن با پشت سر گذاشتن مراحل اصلی، داستان بازی را پیش میبرد. حال این میان تعدادی مأموریت و فعالیت جانبی هم درنظر گرفته شده تا مخاطب با گشتوگذار بیشتر در جهان بازی بتواند پاداش بیشتری را کسب کند. اما نکته اصلی این است که برخلاف اکثر بازیهای این سبک، خبری از سلاحهای گرم و سرد نیست، بلکه جادو و طلسمهای مختلف، تنها سلاحی است که شما از آن برای نابودی دشمنان استفاده خواهید کرد.
سیستم مبارزات بازی بدین صورت است که قهرمان داستان چهار عنصر باد، آتش، آب و الکتریسیته را دراختیار داشته و بهواسطهی آنها باید دشمنان را از بین ببرد. هرکدام از این عناصر عملکرد و ساختار متفاوتی دارند و استفاده مناسب از آنها در طول نبرد، چیزی است که سیستم مبارزاتی گوستوایر: توکیو را تشکیل میدهد. حال سؤال این است که آیا تنها ارائه یک سیستم مبارزاتی متفاوت، دلیل بر سرگرم شدن مخاطب است؟ خیر، موردی که باعث شده سیستم مبارزات گوستوایر: توکیو جذاب، گیرا و هیجانانگیز باشد، ترکیب بسیار خوب آن با جهان بازی و کارآمد بودن سیستم ارتقا شخصیت و درخت مهارتها است.
موردی که باعث شده سیستم مبارزات گوستوایر: توکیو جذاب، گیرا و هیجانانگیز باشد، ترکیب بسیار خوب آن با جهان بازی و کارآمد بودن سیستم ارتقا شخصیت و درخت مهارتها است
در همین ابتدا بگویم که سیستم مبارزات و جهان جدیدترین ساخته تانگو گیمورکس موردی نیست که تمامی کاربران با آن ارتباط برقرار کنند، اما اگر با داستانهای شرقی، جادو و موارد مشابه علاقهمند هستید، باید بگویم که گوستوایر: توکیو متفاوتترین و سرگرم کنندهترین گیمپلی را دراختیار شما قرار میدهد. با کشتن دشمنان، انجام مراحل اصلی، فرعی و جمعآوری روح انسانها XP کسب کرده و این XP به ارتقای سطح کاراکتر اصلی ختم میشود. ازطرفی بازی دارای درخت مهارتها است که سه شاخه مختلف داشته و روی بخشی از مهارتهای شما تمرکز دارد. ازاینرو با ارتقای مناسب آکیتو میتوانید شیوه مبارزهای خود را تاحدی شخصیسازی کنید.
تعداد اندکی از مأموریتهای فرعی، طراحی خوبی داشته و مخاطب را راضی نگه میدارند
طراحی خوب و هوشمندانه ارتقا کاراکتر و درخت مهارتها، سبب شده تا هم سیستم مبارزات بازی لذتبخشتر باشد و هماینکه بازیکن را برای گشتوگذار بیشتر در جهان بازی متقاعد کند. آزادسازی Tori Gateها، جمعآوری روح انسانها درگوشه و کنار جهان بازی، پیدا کردن یوکایها و انجام مأموریتهای فرعی، از جمله فعالیتهایی هستند که بازیکن با انجام دادن آنها هم نقشه بازی را باز میکند و هم اینکه آیتمهایی در راستای آزادسازی ارتقای مهارتها کسب میکند. همچنین تعدادی شراین در جهان گوستوایر: توکیو طراحی شده که بازیکن با پیدا کردن آنها تعداد دفعات استفاده از هر جادو را افزایش میدهد. بهعبارتی هرچه بیشتر جهان بازی را بگردید، بیشازپیش قویتر خواهید شد.
مأموریتهای اصلی بازی طراحی خوبی دارند و صرفا در کشتن ویزیتورها خلاصه نمیشود و تیم سازنده سعی کرده آنها را متنوع بهنمایش بگذارد و در این راه هم موفق بوده است. بااینحال مأموریتهای فرعی بازی آنطور که باید و شاید جذاب نیستند و صرفا بهخاطر پاداش خوبی که ارائه میدهند، شما را سرگرم خواهند کرد. البته که تعداد اندکی از مأموریتهای فرعی، طراحی خوبی داشته و مخاطب را راضی نگه میدارند.
بارش باران در بازی بدین شکل است که شما قطرات آب را مشاهده نمیکنید، بلکه حرف کانجی باران در ژاپن نمایش داده میشود
جلوههای بصری و طراحیها، مورد دیگری است که باعث خاص شدن GhostWire: Tokyo شده است. از نظر بصری، با یکی از بهترین بازیهای چند سال اخیر طرف هستیم که هم از نظر جزئیات محیطی و هم طراحی کاراکترها، کیفیت خوبی دارد. همچنین تیم سازنده تعدادی میانپرده برای گوستوایر: توکیو تدارک دیده تا کاربر بتواند تجربهای متفاوت و لذت بخش را کسب کند. جدا از موارد ذکر شده در بخش طراحی، گفته شد که تانگو گیمورکس با نوع طراجی جادو، یوکایها و ویزیتورها و همچنین وجود مواردی مثل نکوماتاها و گربههای شانس، سعی کرده تا بیشازپیش مخاطب را با شرق و افسانههای آن آشنا کند.
این در حالی است که تلاش سازنده فقط به موارد ذکر شده ختم نمیشود، بلکه در مواردی مثل بارش باران یا بهنمایش گذاشتن ذرات برف هم شاهد المانهای جالبی هستیم. بارش باران در بازی بدین شکل است که شما قطرات آب را مشاهده نمیکنید، بلکه حرف کانجی باران در ژاپن، باریده میشود که بیانگر بارش باران است. طراحی دشمنان بازی خوب بوده و باس فایتهای اصلی، هرکدام تجربهای منحصربهفرد و خاص را ارائه میدهند. داستان و وقایع بازی در شیبویا توکیو روایت میشود و مأموریتهای اصلی تنها به محیطهای شهری شیبویا خلاصه نمیشود، بلکه شاهد محیطهایی ماورایی و خیالی دیگری هم هستیم که حسابی با ساختار جهان و داستان بازی همخوانی دارند.
از نظر فنی هم بازی فاقد باگ خاصی است، اما در بعضی از سکانسها شاهد افت فریم هستیم که خب روی تجربه کلی شما تأثیرگذار نیستند. موسیقی و صداگذاری GhostWire: Tokyo در سطح بسیار خوبی قرار دارد. بعضی از مواقع و به هنگام درگیری با دشمنان و باسها، شاهد موسیقیهای خوب و با کیفیتی هستیم و ازطرفی، دوبله ژاپنی و همچنین دوبله انگلیسی بازی بهگونهای است که تمامی کاربران قادر به لذت بردن از آنها هستند.
در انتها GhostWire: Tokyo محصولی است که باتوجهبه شیوه بازی کردنتان، بین ۲۰ الی ۳۰ ساعت شما را سرگرم خواهد کرد و محصولی نیست که بتوان آن را به همه کاربران علاقهمند به بازیهای اکشن ماجراجویی پیشنهاد کرد، اما اگر غرق جهان آن شوید، بهراحتی میتوانید با مشکلات بازی کنار آمده و حسابی از گیمپلی آن لذت ببرید.
بررسی بازی بر اساس نسخه پلی استیشن 5 صورت گرفته و کد آن توسط ناشر برای زومجی ارسال شده است
GhostWire: Tokyo
نقاط قوت
- سیستم مبارزاتی هیجانانگیز و دلچسب
- کارآمد بودن درخت مهارتها
- لذتبخش بودن گشت و گذار در جهان بازی
- جلوههای بصری چشمنواز
- صداگذاریهای بسیار خوب کاراکترها
نقاط ضعف
- روایت داستانی نهچندان مناسب
- شخصیتپردازی نامناسب کاراکتر شرور بازی
- مأموریتهای فرعی میتوانستند طراحی بهتری داشته باشند
نظرات