بررسی بازی Diablo 4؛ رستگاری بلیزارد
تا همین چند سال پیش، هر زمان که صحبت از بلیزارد میشد، شرکتی را به یاد میآوردیم که حک شدن اسمش در ابتدای یک بازی، گواهی بر تضمین بودن کیفیت آن است. از دیابلو گرفته تا استارکرفت و وارکرفت و حتی نسخه اول اورواچ، همگی بازیهایی هستند که خیلی سخت میتوان ایراد اساسی از آنها گرفت. بااینحال از زمان عرضه نسخه بهبودیافته وارکرفت ۳ بود که کمی این قداست بلیزارد در هم شکست و بعد هم بازیهایی مثل دیابلو ایمورتال و حتی تا حدودی اورواچ ۲، نشان دادند که بله؛ بلیزارد هم میتواند اشتباه کند. همین اتفاقها کمی طرفداران را در مورد دیابلو ۴ هم دچار تردید کرده بود؛ بااینحال پس از تجربه بالای ۶۰ ساعت از ساخته جدید بلیزارد، خیلی راحت میتوانم بگویم که دیابلو ۴، همان چیزی است که باید باشد.
برای حمایت از زومجی لطفا ویدیو را در یوتیوب تماشا کنید
دیابلو همیشه از نظر داستانی، اثری غنی و پرجزییات بوده است. روایت تقابل نیروهای بهشت و جهنم و هرآنچه که مابین آنها قرار میگیرد، داستان فانتزی و پرتنشی را پدید آورده که البته برای درک کامل و درست آن، گیمر باید کمی کنجکاوی و تحقیق را هم چاشنی کارش کند و جدا از تجربه خود بازیها، در منابع دیگر هم دنبال جزییات بیشتر باشد. اما خب دیابلو ۴، از این حیث یک تفاوت اساسی با نسخههای قبلی دارد و آن اینکه این بار، نوع روایت داستان در بازی بهمراتب بهتر از همیشه است و چه کسانی که از قبل با مجموعه آشنا هستند و چه مخاطبهای جدید، میتوانند بهتر داستان را بفهمند و از آن لذت ببرند.
لیلیث بهعنوان آنتاگونیست اصلی دیابلو ۴، شخصیتی پیچیدهتر از شیاطین همیشگی مجموعه دارد و همین، لایههای جدیدی از داستانگویی به بازی اضافه کرده است
این بار، خبری از سه شیطان بزرگ مجموعه (Prime Evil)ها یعنی دیابلو، بیل و مفیستو در نقش آنتاگونیست اصلی نیست و این بار، بر دوش لیلیث گذاشته شده است؛ دختر مفیستو و مادر و خالق Sanctuary. در دیابلو ۴، دیگر با یک دشمن اهریمنی صرفا بد طرف نیستیم و لیلیث خیلی پیچیدهتر و عمیقتر از آنتاگونیستهای شرور همیشگی شخصیتپردازی شده و همین هم از او، کاراکتری کاریزماتیک ساخته است. دروغ چرا؛ در برخی از دقایق بازی و در تقابلهایی که با این شخصیت داریم، منطق حرفها و تصمیمهایش به شکلی است که حتی شاید مخاطب را در درستی کاری که شخصیت اصلی بازی انجام میدهد، دچار تردید کند و چه بسا اگر بازی امکان تصمیمگیری در داستان را فراهم کرده بود، شخصا تصمیمهایی متفاوت از کاراکتر اصلی میگرفتم! این نوع از پیچیدگی و چند لایه بودن کاراکتر منفی بازی، ویژگی جدیدی در دیابلو است که حسابی هم تاثیر مثبت خود را در کلیت داستان آن گذاشته است.
از طرف دیگر، بلیزارد باوجود بهره گرفتن از ابزارهایی مثل صحبت با شخصیتهای مختلف و همینطور پیدا کردن اسنادی در گوشه و کنار جهان بازی، بخش زیادی از داستان را ازطریق میان پردههای سینمایی روایت میکند و ایوای از کیفیت این میانپردهها! اکثر ویدیوهایی که برای روایت داستان استفاده شدهاند، کارگردانی معرکهای دارند و برخی از آنها، آنقدر به شکلی حماسی نبردها و مواردی از این دست را به تصویر میکشند که مو به تن مخاطب سیخ میشود. در قالب همین ویدیوها است که با شخصیتهای مختلف ارتباط برقرار میکنیم، محو تماشای معماری چشمنواز محیطهای متنوع بازی میشویم و داستان، آنقدر به شکلی دوستداشتنی و با ظرافت برایمان روایت میشود که حتی اگر چیزی از گذشته مجموعه هم ندانید، کماکان میتوانید از آنچه که تجربه میکنید، لذت خیلی زیادی ببرید. برای طرفداران قدیمی هم یک سری اشارهها و ارجاعات وجود دارد که این لذت را حتی بیشتر هم میکند.
از نقش پررنگ و مهم شخصیتها در تاثیرگذاری بیشتر داستان هم نباید غافل شد؛ با اینکه دیگر دکارد کین معروف در بازی حاضر نیست، اما هورادریمی به نام لوراث خیلی خوب جای او را پر میکند و شخصیتهای دیگری مثل دونان و نایرِل هم هستند که هرکدام، بهنوعی طعم زهر مرگبار لیلیث را چشیدهاند و در این ماجراجویی پرفراز و نشیب برای شکار او، همراه شخصیت اصلی هستند. در طرف مقابل هم یک سری کاراکتر داریم که آنقدر پیچیده و عمیق طراحی شدهاند که از حضورشان ترس در دلمان رخنه کند و با دلهره سراغ نبرد با آنها برویم.
در مجموع داستان دیابلو ۴ با تلفیق تمام این موارد، حس خوردن یک غذای بینهایت لذیذ از یک آشپز شدیدا خوشذوق را دارد؛ چرا که نهتنها خود داستان ارزشمند است، بلکه این داستان ارزشمند به شکل واقعا هنرمندانهای هم روایت میشود و همین هم ارزش آن را بالاتر میبرد. اما دیابلو ۴ فقط بهدلیل داستان خوبش مورد توجه نیست؛ بازی، ویژگی دارد که من اسمش را «جادوی دیابلو» میگذارم. جادوی دیابلو، همان چیزی است که از سال ۱۹۹۷ تا الان، در تار و پود این مجموعه رخنه کرده و حتی ایمورتال بهعنوان ضعیفترین نسخه آن هم تا حد خیلی زیادی آن را دارد. جادوی دیابلو، یعنی اینکه گیمر حتی پس از صرف بیش از ۵۰ ساعت برای تجربه بازی، بتواند کماکان از کلیک کردنهای متوالی یا زدن دکمههای کنترلر و تماشای لت و پار شدن دشمنان لذت ببرد و به شکلی عجیب، این حس حتی اندکی هم رنگ و بوی تکرار نگیرد. خبر خوب اینکه دیابلو ۴ هم این حس جادویی را به شکلی بسیار ایدهآل دارد.
دیابلو ۴، ویژگی دارد که آن را میتوان «جادوی دیابلو» دانست؛ جادوی دیابلو یعنی اینکه حتی پس از گذشت ۵۰ ساعت باز هم تجربه بازی دقیقا مثل دقایق اولیه آن جذاب و تازه باشد
عوامل زیادی دست بهدست هم میدهند تا این جادو در دیابلو ۴ شکل بگیرد. واضحترین و اولیهترین ویژگی، لذتبخش بودن خود مبارزههای هک اند اسلش بازی است. دشمنان تنوع بالایی در بازی دارند و تماشای آنها که در اثر برخورد ضربهها یا نیروهای جادویی شما تکه تکه میشوند و این مورد بهلطف گرافیک چشمنواز بازی زیباتر از همیشه هم بهنظر میرسد، همواره جذاب باقی میماند. همین مورد حتی به شکلی قویتر، در رابطه با باسهای بازی هم صدق میکند؛ چه باسهایی که در جریان مسیر داستانی با آنها روبهرو میشویم و چه باسهایی که در قالب نبرد پایانی دانجنها و مواردی از این دست به سراغشان میرویم، طراحی خیلی خوبی دارند و هرکدام، با مکانیک مبارزهای منحصربهفرد خودشان میجنگند و همین هم نبردهای بازی را همیشه تازه نگه میدارد.
ویژگی بعدی، جذاب بودن تجربه بازی با کلاسهای مختلف آن است. در دیابلو ۴ شاهد ۵ کلاس شخصیتی هستیم که هرکدام، با ظرافت خاصی طراحی شدهاند و رفتن سراغ کلاس جدید، دقیقا مثل این میماند که انگار بازی جدید و متفاوتی را شروع کرده باشید. گیمرها جدا از اینکه امکان شخصیسازی ظاهر کاراکتر خود را با جزییاتی مناسب دارند، در ۵۰ سطح اولی که کاراکترشان را ارتقا میدهند، میتوانند قابلیتهای جدیدی برای آنها باز کنند یا قابلیتهای فعلی را تا سطح مشخصی ارتقا بدهند. حتی این امکان در نظر گرفته شده تا اگر جایی حس کردید که مهارت انتخابشده چندان مطابق سبک بازی شما نیست، آن را تا جایی رایگان و پس از آن با پرداخت سکه که راحت هم بهدست میآید، ریفاند کنید و بتوانید شخصیت خودتان را دقیقا به همان شکلی که دوست دارید ارتقا بدهید. پس از رسیدن به سطح ۵۰ هم پاراگون فعال میشود که میتوانید ازطریق آن، مولفههای مختلف شخصیت خودتان را با آپگریدهایی پسیو ارتقا بدهید. سیستم ارتقا شخصیت در دیابلو ۴ اصلا و ابدا پیچیده نیست و مجبورتان نمیکند تا با اعداد و جزییات ریز سر و کله بزنید؛ بااینحال همهچیز آنقدر جزییات دارد که میتوان چند بیلد مختلف از یک کلاس شخصیتی ثابت ساخت که کاملا باهم در نوع مبارزه کردن تفاوت دارند و خود این موضوع، ارزش تکرار بسیار بالایی به بازی میدهد.
یکی دیگر از ضلعهای تشکیلدهنده قدرت جادویی سرگرمکنندگی بازی، سیستم لوت آن است. به مرور زمان با کشتن دشمنان یا انجام دادن مأموریتها، آیتمهای جدیدتر و قویتری بهدست خواهید آورد که خود اینها درکنار سیستم مهارتها، خصوصیات شخصیت شما را شکل میدهند. سیستم لوت بازی خود عطشی سیرابنشدنی برای تجربه بیشتر و بیشتر دیابلو ۴ برای پیدا کردن آیتمهای جدید ایجاد میکند و قضیه، فقط هم قویتر بودن یک سری اعداد در مقایسه با آیتم قبلی نیست؛ بلکه بسته به میزان کمیاب بودن، آیتمها خود خصوصیات منحصربهفردی به کاراکتر اضافه میکنند که دقت و استفاده درست از آنها، میتواند شخصیتی قویتر و بهتر از شما بسازد. برای مثال یک شمشیر ممکن است دمیج کمتری در مقایسه با شمشیر دیگری داشته باشد اما در عوض مهارت پسیو خاصی به کاراکترتان بدهد یا یکی از قدرتهای قابلاستفاده او را به شکلی بسیار تأثیرگذار قویتر کند و در نتیجه سلاح مناسبتری باشد. تجهیزات را میتوان به روشهای مختلف ارتقا هم داد و حتی خصوصیات ویژه آنها را هم دستکاری کرد که تمام اینها، یک مسیر با بینهایت شاخه برای ساخت بیلد دلخواه فراهم میکنند و نشان میدهند که چقدر سازندگان وسواس و دقت خوبی برای این موضوع خرج کردهاند.
تازه پس از رسیدن به سطوح بالاتر کاراکتر و ترجیحا سطح ۵۰ به بالا، میتوانید سراغ سطح بالاتری از جهان (World Tier) بروید که البته سطوح سوم و چهارم، نیازمند انجام یک چالش خاص هستند. در سطوح بالاتر، لوت بهتر، امتیاز XP و طلای بیشتری بهقیمت روبهرو شدن با دشمنان قویتر گیرتان میآید و خودِ این ویژگی هم عامل دیگری است که جلوی تکراری شدن تجربه بازی و از بین رفتن چالش آن در گذر زمان را میگیرد. البته با تمام اینها، یک گله جزئی هم میتوان از بازی داشت؛ بله درست است که دیابلو ۴، مأموریتهای داستانی معرکهای دارد، مأموریتهای فرعی آن خیلی وقتها دستکمی از موارد اصلی ندارند و حتی داستانهایی روایت میکنند که مکمل روایت اصلی است و تمام نکات مثبتی که تا اینجا اشاره کردیم هم سر جایشان هستند. اما وقتی به محتوای اندگیم بازی برسیم، میتوان از برخی جنبههای آن کمی ایراد هم گرفت.
دیابلو ۴ برای بینقص شدن، فقط به کمی تنوع بیشتر در محتوای اند گیم نیاز دارد
پس از تمام کردن داستان اصلی، با اینکه هنوز هم کلی کار ناتمام در بازی خواهید داشت، اما یک سری موارد جدید باز میشوند که یکی از آنها، انجام مأموریتهایی برای درخت زمزمهها (Tree of Whispers) است. این مأموریتها به این شکل هستند که باید چالشهای مشخص روی نقشه را انجام دهید که هرکدام میزان مشخصی منبع خاص به شما میدهند و با رسیدن تعداد این منابع به ۱۰، میتوانید سراغ درخت بروید و جایزه خودتان را در قالب آیتمها، طلا و امتیاز تجربه بگیرید. پس از گذشت مدتی که این کار را تکرار کنید، کم کم حس خواهید کرد که خود این مأموریتها کمی تکراری میشوند و با اینکه هنوز هم بهلطف جذابیت هسته اصلی گیمپلی میتوان لذت خوبی از آنها برد و بهخاطر پاداش نهایی اشتیاق برای انجام آنها داشت، ولی خب این مورد هم وجود دارد و نباید آن را کلا نادیده گرفت. چنین چیزی را میتوان در رابطه با محتوای PvP بازی هم ذکر کرد که در یک سری بخشهای خاص از نقشه در دسترس است و میتوانست تنوع بیشتری داشته باشد.
اما حتی باوجود این مسئله، هنوز هم دیابلو ۴ در همین نسخه اولیه، آنقدر محتوای ارزشمند دارد که حتی اگر کلا بیخیال این بخشهای آن هم بشوید و حتی اگر به سراغ بازی کردن با کلاسهای جدید هم نروید، میتوانید کماکان چیزی بالای ۱۰۰ ساعت با انجام دادن مأموریتهای اصلی و فرعی و همینطور فعالیتهای شدیدا جذاب و ارزشمندی مثل پاکسازی دانجنهای متنوع و مختلف، شرکت در رویدادهای لایوی که هر از گاهی در نقشه ظاهر میشوند و میتوان کنار سایر بازیکنان هم به تجربه آنها پرداخت و همینطور رفتن بهسراغ چالشهایی در سطوح بالاتری از جهان بازی با آن سرگرم شد و بعید میدانم که حتی کم حوصلهترین گیمرها هم به این زودیها از دیابلو ۴ خسته شوند و حس تکراری شدن محتوا به آنها دست بدهد.
بلیزارد برای دیابلو ۴، از حیث صوتی و بصری هم اصلا کم نگذاشته است. مصداق بارز این ادعا، طراحی عالی جهان بزرگ و شگفتانگیز بازی است. دیابلو ۴ نقشه وسیعی دارد که تنوع محیطی بسیار بالایی را در آن میبینیم؛ از دشتهای بزرگ و جنگلهای تاریک گرفته تا محیطهایی صحرایی، سیاهچالهایی نمور و ترسناک و قلعههایی به سبک قرون وسطایی. بازی حتی در بخشی پای شخصیتها را به جهنم هم باز میکند و تمام این محیطها، با نهایت ظرافت و زیبایی طراحی شدهاند. وسعت جهان بازی به شکلی است که سازندگان برای راحتتر شدن حرکت در آن، امکان استفاده از اسب را هم برای قسمتهایی از نقشه فراهم کردهاند. محیطها در دیابلو ۴ نسبت به نسخههای قبلی عمق بیشتری هم دارند و حتی در بخشهایی از آن، میتوانید مثلا به سطحی بالاتر یا پایینتر از موقعیت فعلی خودتان بروید. نکته مهم و برای خودِ من بسیار دوستداشتنی دیگری در رابطه با سبک کلی طراحی بصری بازی، فضاسازی تاریک و دلهرهآور کلی بازی است که از سبک بصری دیابلو ۳ فاصله گرفته و بیشتر شبیه به دو نسخه اول مجموعه است.
به همین ترتیب جزییات بصری افکتهای مختلف و نورپردازیهای بازی هم زیبایی خاصی به آن میدهد و در مجموع تصویری که مقابل چشم مخاطب قرار میگیرد، همیشه چشمنواز است و از حیث فنی هم حداقل در نسخه پیسی که برای این بررسی تجربه شده، مشکل خاصی دیده نمیشود. تنها گاهی شاهد باگ در دوربین ایزومتریک بازی هستیم که البته در تجربه شخصی من، فقط در مبارزه با یکی از بازیها واقعا مشکلساز شد. صداگذاری شخصیتها و همینطور استفاده درست از موسیقی هم ویژگیهای مثبت دیگری هستند که به گیرایی اتمسفر کلی بازی اضافه میکنند.
بازی از نظر صوتی و بصری هم عالی است و مخصوصا جهان آن به سبک دیابلوهای اصیل حال و هوایی تاریک دارد و تنوع محیطی بالا هم حسابی برای آن لحاظ شده است
متاسفانه مثل خیلی از بازیهای دیگر، دیابلو ۴ هم در کشور ما بدون دردسر و نیاز به ابزارهای واسطه، قابلتجربه نیست. وضعیت در نسخههای کنسولی بدتر است؛ چرا که DNSها امکان حل مشکل را ندارند و برای نسخه پی سی هم باید ابزارهای داخلی و خارجی مختلفی را تست کنید تا بسته به اینترنت خودتان، شاید یکی وضعیت نسبتا پایداری برای تجربه بازی رقم بزند. راستش را بخواهید، این وضعیت کمی سنجش کیفیت سرورهای خود بازی را هم دشوار میکند و نمیتوان قطعی گفت که مشکلات اتصال، از طرف خود بازی است یا بهدلیل ابزارهای واسطهای است که مجبوریم برای تجربه آن استفاده کنیم.
در مجموع دیابلو ۴، تا حد خیلی خیلی زیادی همان اثری است که باید باشد؛ یک اکشن نقش آفرینی هک اند اسلش باکیفیت که هم داستان درجهیکی روایت میکند، هم گیمپلی بسیار سرگرمکنندهای دارد که میتوان ساعتهای خیلی طولانی با آن سرگرم شد و هم از هر نظر زیبا و چشمنواز است. حتی مواردی مثل خریدهای درون برنامهای هم صرفا به آیتمهای تزئینی محدود هستند و دیگر مثل ایمورتال، تاثیر منفی روی خودِ بازی نمیگذارند. پس چه طرفدار این مجموعه باشید و چه تا به امروز هیچ ایدهای از آن نداشته باشید، دیابلو ۴ اثری است که میتواند حتی کل تابستان را سرگرمتان کند و پیشنهاد میکنم آن را به هیچوجه از دست ندهید.
بررسی بازی براساس نسخه کامپیوتر صورت گرفته و کد آن برای زومجی ارسال شده است.
Diablo 4
نقاط قوت
- داستان پرجزییات با روایت عالی و میان پردههای باکیفیت سینمایی
- شخصیتپردازی مناسب کاراکترها و مخصوصا لیلیث، آنتاگونیست اصلی
- گیمپلی جادویی که هرگز از نفس نمیافتد
- مبارزههای جذاب با تنوع بالا و طراحی مناسب دشمنان و باسها
- جهان وسیع و شگفتانگیز با تنوع محیطی بالا
- سیستم ارتقا مهارت کارامد و پرجزییات
- سیستم لوت ارزشمند و امکان ارتقا تجهیزات
- جزییات صوتی و بصری باکیفیت
- اتمسفر تاریک و دلهرهآور به سبک دیابلوهای قدیمی
- ارزش تکرار بالا مخصوصا به دلیل تفاوت کلاس کاراکترها
نقاط ضعف
- برخی از محتویات اند گیم بازی میتوانست متنوعتر باشد
- باگهای جزئی در دوربین
نظرات