پوستر بازی ایندیکا با حضور راهبه جوان

بررسی بازی Indika؛ کاوش در معنای اعتقاد

پنج‌شنبه ۱۳ اردیبهشت ۱۴۰۳ - ۱۷:۲۶
مطالعه 6 دقیقه
Indika اثری داستان‌محور است که با رفتن سراغ مفاهیمی پیچیده و منحصربه‌فرد، سعی دارد موضوع باور و اعتقادات را از نگاه خودش موشکافی کند. همراه بررسی بازی باشید.
تبلیغات

Indika ساخته استودیو مستقل Odd Meter است که امروز منتشر خواهد شد و از همان زمان معرفی، به‌شخصه تمایل زیادی به تجربه آن داشتم. بازی، حس و حالی شبیه به رمان‌های معروف روسی از نویسندگان بزرگی چون داستایوفسکی دارد و نکته حائز اهمیت در آن، رفتن سراغ مفهوم باور و اعتقادات مذهبی است؛ موردی که مثلا در کتابی چون برادران کارامازوف هم به شکلی بی‌نهایت ریزبینانه و عمیق به چالش کشیده می‌شود و همین شباهت‌ها، عاملی هستند که می‌توانند ایندیکا را به تجربه‌ای خاص و تأثیرگذار تبدیل کنند. اما سؤال اینجا است که آیا ایندیکا هم می‌توانند به همان اندازه شاهکار داستایوفسکی سراغ چنین مسائلی برود و در قالب یک ویدیو گیم، به موشکافی درست آن‌ها بپردازد؟

همه‌چیز از مرور زندگی روزمره یک راهبه به نام ایندیکا آغاز می‌شود. ایندیکا مشغول یک مراسم مذهبی در صومعه‌ای در کشور روسیه است که برای چند لحظه ذهنش آشفته می‌شود و مراسم مذکور را به‌نوعی به هم می‌ریزد. پس از آن، می‌بینیم که ظاهرا چنین رفتارهایی از این راهبه جوان سابقه‌دار بوده است و به همین دلیل هم سایر راهبه‌های صومعه چندان دل خوشی از او ندارند و به دید نفرت به او نگاه می‌کنند. ایندیکا مشغول کارهای روزمره است و در همین اوایل روایت داستان، بازی یکی از چالش‌هایش را با ذکر مثالی بی‌نقص مطرح می‌کند؛ ایندیکا به شکل آزاردهنده‌ای مشغول کار روزمره‌ای حوصله‌سربر است و صدایی شیطانی در ذهنش تمام شک و شبهه‌هایش نسبت به انجام این کار را به چالش می‌کشد. اینکه چطور یک کار به‌ظاهر بیهوده و بی‌معنی باعث می‌شود تا افرادی باور داشته باشند که ازطریق آن، می‌توانند آب را پاکیزه و مقدس کنند؟ این، فقط یک نمونه خیلی ساده از مواردی است که بازی سعی در پرداخت آن‌ها دارد و می‌خواهد بگوید که آیا واقعا این نوع از باورها و اعتقادات منطق درستی دارند یا خیر.

ایندیکا در محیط برفی بازی Indika

به هر حال پس از رویدادی دیگر، ایندیکا مجبور به ترک صومعه می‌شود تا یک نامه را به مقصد برساند و پس از گذشت مدتی، با شخصیتی به نام ایلیا آشنا می‌شود. ایلیا یک سرباز است که او هم به دلایل نامشخصی در حال فرار از موقعیت فعلی خودش است. به شخصه زمانی‌که اولین‌بار دو شخصیت ایندیکا و ایلیا درکنار یکدیگر قرار گرفتند، انتظار داشتم که بازی باتوجه‌به آنچه که تا اینجای مسیر خلق کرده است، از ایلیا به‌عنوان کاراکتری در نقطه مقابل ایندیکا استفاده کند و به‌نوعی از این طریق باورها و اعتقادات متناقض این دو را به مولفه‌ای برای بخشیدن جذابیت به داستان تبدیل کند. ولی یکی از مواردی که خیلی راجع به Indika دوست داشتم، این است که چنین کار کلیشه‌ای را انجام نمی‌دهد و در عوض، این دو کاراکتر تبدیل به اشخاصی با باورهای پایه‌ای یکسان می‌شوند که برداشت و زاویه دید متفاوتی نسبت به آن‌ها دارند و از قضا این نوع از تناقض، به مراتب جذاب‌تر از تناقض بین دو فرد معتقد و بی‌ایمان درآمده است.

ایندیکا از یک حیث بی‌شباهت به بازی هل‌بلید نیست؛ راهبه جوان داستان مدام در ذهنش صداهایی می‌شنود که ظاهرا با اعتقاداتش تناقض آشکاری دارند. خیلی قصد اسپویل بازی را ندارم ولی مثلا در یکی از صحنه‌های آغازین بازی، ایندیکا با صحنه‌ای روبه‌رو می‌شود که در برداشت اولیه، انتظار داریم تا یک راهبه، تلاش کند تا جلوی رخ دادن آن را بگیرد ولی در همین حین، صداهای ذهنی ایندیکا او را تشویق می‌کنند تا قید این کار را بزند و چه بسا خودش هم در این ماجرا شرکت داشته باشد. این نجوای ذهنی همیشگی ایندیکا، درست مثل هل‌بلید، یکی از جذابیت‌های اصلی بازی است و هنرنمایی سیلاس کارسون در نقش این موجود ظاهرا شیطانی، تاثیرگذاری صحبت‌ها و دیالوگ‌های غنی آن را بیشتر هم کرده است.

راه رفتن شخصیت ایندیکا و ایلیا در بازی Indika

اما یکی از دلایلی که به‌نظر من باعث شده است تا ایندیکا تجربه واقعا خوب و ارزشمندی باشد، نوع نگاهی است که سازندگان آن به مفاهیم پیچیده مطرح‌شده در بازی داشته‌اند. معمولا آثاری که سراغ مفاهیمی چون مذهب یا باور و اعتقادات می‌روند، پتانسیل بی‌نهایت بالایی برای افتادن در دام کلیشه دارند و حتی اگر در ابتدا حس شود که چنین قصدی ندارند، پس از مدتی به صف موافقین تمام‌عیار یا مخالفین تمام‌قد این باورها وارد می‌شوند و سعی دارند اعتقاد شخصی خودشان را به مخاطب هم دیکته کنند. ایندیکا اما تا حد زیادی درگیر این کلیشه نمی‌شود و بیشتر، با مطرح کردن دیدگاه‌هایی متفاوت و نه حتی لزوما متناقض، سعی دارد تا برای مخاطبش سؤال مطرح کند و همان نوع خاص تناقض بین ایندیکا و ایلیا، دقیقا ابزاری است که برای این منظور استفاده می‌شود و درنهایت هم تصمیم‌گیری به خود مخاطب واگذار می‌شود. البته که بازی آغاز و پایان مشخصی دارد و البته به نظرم در بخش پایان‌بندی داستان کمی دچار اشتباه هم می‌شود، ولی در کلیت مسیر روایت خود، به شعور مخاطبش احترام قائل است و همین هم آن را تجربه‌ای واقعا ارزشمند از حیث داستانی کرده است.

شخصیت‌های ایندیکا و ایلیا در بازی Indika

البته که ایندیکا یک بازی داستان‌محور است و ازطریق دیالوگ‌های ارزشمند و پرداخت مفاهیمی پیچیده هدف اصلی خود را روی قصه‌گویی متمرکز کرده است، ولی مکانیک‌های نسبتا جالبی را در گیم‌پلی بازی هم شاهد هستیم. پازل‌ها اصلی‌ترین چالش گیم‌پلی Indika هستند و هر از گاهی باید معما‌های محیطی مختلفی را حل کنید. این معماها شاهد جابه‌جا کردن یک پلتفرم برای دسترسی به جاهای مرتفع یا مواردی از این دست می‌شوند و گاهی هم باید با سرعت عمل بالا از دست دشمنی فرار کنید یا بین موانع جاخالی بدهید. پازل‌های بازی چندان پیچیده و سخت نیستند و با اینکه برخی از آن‌ها طراحی هوشمندانه‌ای دارند، برخی دیگر هم صرفا برای چند ثانیه مخاطب را درگیر حل معمایی ساده می‌کنند. اما یکی از افسوس‌هایم در رابطه با Indika، بهره نبردن درست و کافی از یکی از مکانیک‌های جالب بازی است؛ گاهی صدای ذهنی ایندیکا به قدری قدرتمند و افسارگسیخته می‌شود که می‌تواند ظاهر جهان بازی را به‌هم بریزد و در این مواقع، اگر وارد حالت دعا کردن شوید، می‌توانید جهان را به شکل سابق برگردانید و بین این دو حالت سوییچ کنید. این مکانیک پتانسیل این را داشت که باعث خلق پازل‌های محیطی معرکه‌ای شود ولی متاسفانه سازنده‌ها به دفعات خیلی محدود و آن هم به شکلی خیلی ساده از آن بهره برده‌اند و به همین دلیل هرگز شاهد شکوفایی پتانسیل واقعی این مکانیک نیستیم.

مرحله دوبعدی بازی Indika

همچنین بازی Indika کمی چاشنی طنز هم دارد که البته اصلا به جدیت مفاهیمی که بررسی می‌کند ضربه نمی‌زند. یکی از جالب‌ترینِ این طنزها، داشتن یک سیستم ارتقا کاراکتر است که با کسب امتیاز در طول بازی می‌توانید مهارت‌هایی عجیب راجع به ایندیکا را ارتقا بدهید که هیچ تاثیری هم روی روند بازی ندارند و جالب‌تر اینکه در جریان لودینگ‌های بازی، متن‌هایی دیده می‌شود که اشاره دارد این امتیازها و ارتقا کاراکتر عملا هیچ تاثیری در بازی ندارند! همچنین گاهی بازی تبدیل به اثری دوبعدی با گرافیک پیکسلی می‌شود که این نوع از مراحل بسیار کوتاه هم تنوع قابل‌قبولی در ایندیکا ایجاد می‌کنند.

Indika از نظر بصری هم بازی ارزشمندی است؛ با اینکه گرافیک فنی اثر خیلی هم فوق‌العاده نیست ولی از حیث هنری سازنده‌ها تصاویری خلق کرده‌اند که کاملا متناسب با فضای کلی است و حس و حال روسیه قرن نوزدهمی را که بارها در کتاب‌های مختلف داستان‌هایی در رابطه با آن خوانده‌ایم یا خود بازی قصد به تصویر کشیدنش را دارد، به بهترین نحو منتقل می‌کند. همچنین صداگذاری شخصیت‌ها و ایفای نقش آن‌ها هم کیفیت بسیار بالایی دارد و همین باعث می‌شود تا تاثیرگذاری مفاهیم داستانی بازی، به‌مراتب بیشتر از قبل باشد و از آن مهم‌تر، شخصیت‌پردازی خود کاراکترها را به شکل ایده‌آلی بهبود ببخشد.

سواری با سورتمه در بازی Indika

در مجموع ایندیکا اثری متفاوت و خاص در بین بازی‌های چند وقت اخیر است که شاید ضعف‌هایی هم مخصوصا از حیث گیم‌پلی داشته باشد، ولی از نظر داستان و رفتن به سراغ مفاهیم پیچیده‌ای چون باورها و اعتقادات مذهبی، می‌تواند در طول تجربه ۶-۷ ساعته خودش مخاطب را راضی نگه دارد و حتی باعث شود تا برای مدت راجع به مسائل مشابه درگیر تفکر شود. پس اگر شما هم از علاقه‌مندان به رمان‌های روسی هستید یا کلا تجربه آثار متفاوت را دوست دارید، پیشنهاد می‌کنم بازی Indika را از دست ندهید.

بررسی بازی براساس نسخه کامپیوتر صورت گرفته است و کد آن توسط ناشر برای زومجی ارسال شده است.

پوستر بازی ایندیکا با حضور راهبه جوان

Indika

10/8
امتیاز زومجی
در مجموع ایندیکا اثری متفاوت و خاص در بین بازی‌های چند وقت اخیر است که شاید ضعف‌هایی هم مخصوصا از حیث گیم‌پلی داشته باشد، ولی از نظر داستان و رفتن به سراغ مفاهیم پیچیده‌ای چون باورها و اعتقادات مذهبی، می‌تواند در طول تجربه ۶-۷ ساعته خودش مخاطب را راضی نگه دارد و حتی باعث شود تا برای مدت راجع به مسائل مشابه درگیر تفکر شود. پس اگر شما هم از علاقه‌مندان به رمان‌های روسی هستید یا کلا تجربه آثار متفاوت را دوست دارید، پیشنهاد می‌کنم بازی Indika را از دست ندهید. 

نقاط قوت

  • شخصیت‌پردازی مناسب کاراکترها و پرداخت درست تناقض بین آن‌ها
  • روایت داستان تاثیرگذار با مفاهیم پیچیده و ارزشمند
  • رویکرد بی‌طرفانه و احترام به شعور مخاطب در قضاوت راجع به مفاهیم بررسی‌شده
  • صداگذاری‌های باکیفیت
  • اتمسفر بصری ایده‌آل و کاملا متناسب با فضای کلی بازی

نقاط ضعف

  • پایان‌بندی داستان می‌توانست بهتر باشد
  • استفاده نکردن درست و کافی از مکانیک‌های معرفی‌شده برای خلق پازل‌های جذاب‌تر
مقاله رو دوست داشتی؟
نظرت چیه؟
داغ‌ترین مطالب روز
تبلیغات

نظرات