بررسی بازی Connection: The Nightmare Within؛ تجربهی دوران شکوه رزیدنت اویل
امسال را میتوانیم یکی از بهترین سالها برای طرفداران ژانر ترس و بقا بدانیم. اول از همه، بازسازی سایلنت هیل ۲ منتشر شد که توانست خودش را بهعنوان یکی از بهترینهای این سبک معرفی کند. همچنین نسخه جدیدی از Alone in the Dark هم عرضه شد که بازی کم و بیش موفقی بود. یک سری بازی ترسناک کلاسیک فوقالعاده مثل Crow Country هم عرضه شد؛ اما سر و صدای این بازیها به قدری زیاد بود که بازیهای مستقل دیگر، در سایه آنها گم شدند. یکی از همین بازیها، Connection: The Nightmare Within بود که چند روز پیش برای کامپیوتر عرضه شد.
بازی Connection، اولین بازی استودیوی Dragon Level محسوب میشود. این استودیو فقط سه عضو دارد که سه برادر هستند و همین سه برادر بدون هیچ کمکی توانستند بازی Connection را توسعه دهند. طبق گفته این استودیو، بازی Connection قصد دارد که گیمرها را به دوران اوج بازیهای ترسناک ببرد؛ یعنی زمانی که قسمتهای ابتدایی رزیدنت اویل، سایلنت و Alone in the Dark عرضه شد.
اگر مثل من، جزو پیرمردهایی باشید که دوران نوجوانی خود را با بازیهای ترسناک دهه ۹۰ میلادی مثل قسمت اول رزیدنت اویل و سایلنت هیل گذرانده باشید، حتما میدانید که یکی از عواملی که این بازیها رو بهشدت ترسناک میکرد، زاویه دید ثابت آنها بود. نسل جدید بازیهای ترسناک همگی یا از زاویه سومشخص هستند یا بهصورت اول شخص؛ ولی در دوران اوج سبک ترس و بقا، زاویه دید ثابت، حرف اول را میزد. بدین صورت که انگار یک سری دوربین در اتاقها و فضاهای مختلف کار گذاشته شده بود و شما باید شخصیت اصلی بازی را از دید این دوربینها میدیدید.
حالا Connection برای ادای احترام به بزرگان این سبک آمده و این امکان را در اختیارمان گذاشته که این بازی ترسناک و جذاب را در هر دو حالت تجربه کنیم: چه مثل من بخواهید از دوربین ثابت استفاده کنید و چه مثل نسل جدید، دنبال بازی بهصورت سوم شخص باشید. طبیعتا پیشنهاد من این است که اگر میخواهید هنگام تجربه Connection در ترس غرق شوید، آن را با دوربین زاویه ثابت استفاده کنید.
شاید فکر کنید که Connection صرفا یک کپی چیپ از رزیدنت اویل ۱ باشد؛ ولی حتی اگر دموی آن را تجربه کنید، میبینید که استودیوی Dragon Level به جای کپی کردن از کپکام، متوجه شده که چه چیزی این «دوربین ثابت» را در آن ابتدا جذاب کرده و یک پله آن را بهبود بخشیده است.
اگر بخواهیم در مورد این نوع جدید از دوربین صحبت کنیم باید ابتدا به قبل برگردیم. در بازی رزیدنت اویل ۱، دوربین ثابت هیچوقت حرکت نمیکرد. زاویه دید در این بازی طوری بود که انگار کل فضای بازی را از دید دوربینهای امنیتی قصر تماشا میکردید. سایلنت هیل ۱ کمی این موضوع را تغییر داد و دوربین بازی با شخصیت اصلی حرکت میکرد. حالا Connection آمده و ترکیبی از این دو را در اختیارمان میگذارد. یعنی برخی اوقات دوربین ثابت است و در زمانهای دیگر، انگار دوربین دست فیلمبرداری است که شما را تعقیب میکند. این موضوع یک جریان سینمایی جذاب ایجاد کرده و هیچوقت نشان نمیدهد که چه چیزی در گوشه کنار محیطهای بازی در انتظارتان نشسته است یا اینکه چه اتفاقی در دور دست رخ میدهد. در مدتی که این بازی را تجربه کردم، چندین بار اتفاق افتاد که صرفا در محیط قدم میزدم و انتخاب توسعهدهندههای بازی را برای دوربین محیط، تحسین میکردم.
از نظر بصری، بازی جذابیتهای خاص خودش را دارد. مشخص نشده که Connection با چه موتور گرافیکیای ساخته شده؛ ولی چیزی شبیه به نسخه چهارم آنریل انجین است. بنابراین برای اجرای روان این بازی قرار نیست مثل سایلنت هیل ۲ سیستم عجیب و غریبی داشته باشید. استفاده مناسب از فضاهای تاریک، نورپردازی و مه، کمک کرده که اکثر فضاهای بازی، جلوه زیبا و در عین حال ترسناکی داشته باشد و که البته این موضوع در زاویه دید ثابت، خودش را بیشتر نشان میدهد.
اما پشت این ظاهر زیبا چه خبر است؟ گیمپلی بازی شباهت خیلی زیادی به رزیدنت اویل ۱ دارد. جریان بازی از ترکیب یک سری معما و مبارزه با زامبیها و غولهای عجیب تشکیل شده است. حال و هوای بازی کمی به بازی Daymare شباهت دارد که یکی از بهترین بازیهای مستقل سبک بقا و وحشت بود. این یعنی زامبیهای بازی، مثل سری رزیدنت اویل یک سری انسان ساده نبودهاند و با قابلیتهای ویژهای که دارند، انگار از آینده دور آمدهاند.
یکی از مشکلات اصلی بازی دوربین ثابت این بود که نمیتوانستید درست تشخیص دهید که گلولههای شما به زامبیها برخورد میکنند یا نه. اگر بازیهای ترسناک دهه ۹۰ میلادی را تجربه کرده باشید، شما هم میدانید که همیشه یه تعدادی از گلولههای کمیاب و با ارزش را سر همین موضوع هدر میدادیم؛ ولی در Connection وقتی زامبی یا هر دشمن دیگری در خط شلیک شما قرار بگیرد، یک بهعلاوه سفید رنگ روی بدن هدف نشان داده میشود تا مطمئن شوید که گلوله شما به اون برخورد میکند. در کنار این مورد، امکان جاخالی دادن (قل خوردن روی زمین) هم وجود دارد. همچنین میتوانید با یک دکمه، سریعا نزدیکترین دشمن را هدف بگیرید. ترکیب این سه مورد، واقعا روند جذابی را در مبارزهها در مقایسه با بازیهای کلاسیک پیش رویتان قرار میدهد. تصور کنید یکی از غولهای بازی به سمت شما میآید، کافیست از ضربه اون جاخالی داده، پس از بلند شدن با یک دکمه به او نگاه کنید و وقتی مطمئن شدید که در هدف شما قرار دارد، شلیک کنید. این موضوع بار دیگر به من یادآوری کرد که سازندههای بازی دقیقا میدانستند که چگونه بخشبخش این بازی را لذتبخش کنند.
مثل اکثر بازیهای این سبک، فضایی محدود برای نگهداری سلاحها و آیتمهای بازی دارید؛ فضایی تشکیل شده از چند مربع که به مرور زمان و با پیشرفت در بازی، بزرگتر میشود. در ابتدا، با یک سری سلاح استاندارد مثل کلت و شاتگان بازی را شروع میکنید و به مرور زمان سلاحهای بهتر و قدرتمندتری هم بهدست میآورید. برای پر کردن خون خود هم باید مثل رزیدنت اویل، یک سری آیتم رنگی را با هم قاطی کنید تا به آیتمهای قویتر و بهتری برسید. با این تفاوت که اینجا به جای گل و گیاه، باید یک سری نوشیدنی را با هم ترکیب کنید.
یکی از دیگر مواردی که باید در موردش صحبت کنیم، سیستم «گرفتن» بازی است. در بازی Connection اکثر زامبیها این قابلیت را دارند که شما را بگیرند. وقتی توسط یک زامبی گرفته میشوید، دایرهای در پایین صفحه ظاهر میشود که طبق آن، اگر بتوانید در زمان مشخص شده، دکمه ماوس را فشار دهید، نهتنها از دست زامبی رها میشوید، بلکه او را با یک ضربه و بدون مصرف گلوله از بین میبرید؛ ولی اگر موفق نشدید خود را در زمان مشخص شده خلاص کنید، بخشی از خون خود را از دست داده و باید این سیکل را دوباره تکرار کنید.
در جریان بازی با دو نوع پازل روبهرو میشوید. دسته اول آنهایی هستند که خیلی کوچکند و معمولا راهحلشان هم در فاصله خیلی کمی از پازل پیدا میشود. این پازلها نه نه خستهکنندهاند و نه اذیتکننده؛ اما دسته دوم آنهایی هستند که حسابی زجرتان میدهد و باعث میشوند که حسابی در محیطهای بازی بچرخید و در نهایت بخواهید سرتان را محکم به دیوار بکوبید. معمولا این مدل پازلها روند بازی را برای مدتی متوقف میکنند. جالب است بدانید که توسعهدهندههای بازی یک راهنمای کامل و تر و تمیز در فروشگاه استیم قرار دادهاند که میتوانید برای حل پازلهای بازی به آن رجوع کنید. قول میدهم که برای بعضی از پازلهای پیشرفته بازی، قطعا سراغ این راهنما خواهید رفت.
وقتی برای اولین بار نام Connection: The Nightmare Within را بشنوید، ممکن است تصور کنید که با The Evil Within ارتباط دارد. باید بگویم که این موضوع تا حد زیادی هم صحت دارد و داستان بازی از روی Evil Within الهام گرفته است. در بازی Evil Within بهعنوان یکی از شاهکارهای سبک ترس و وحشت، شما وارد ذهن یک قاتل میشوید. در شروع بازی Connection هم درست به همین شکل وارد ذهن یک قاتل میشوید تا پاسخ یک سری معما را پیدا کنید. در جریان بازی با خواندن یادداشتها و گوش کردن به صداهای ضبط شده، میتوانید با عمق داستان بازی بیشتر آشنا شوید. حتی یک سری کاتسین هم وجود دارد که داستان Connection را بیشتر برایتان توضیح میدهد.
در نهایت باید بگویم که بازی Connection: The Nightmare Within خیلی بهتر و کاملتر از آن چیزی است که فکرش را میکنید. گرافیک بازی بسیار خوب بوده و پیادهسازی زاویه دید ثابت در این بازی، فوقالعاده بهحساب میآید. گیمپلی و اکشن بازی هم هیچ جایی برای گلایه نمیگذارد. بنابراین اگر جزو طرفداران سبک بقا و وحشت، بهخصوص اولین قسمتهای رزیدنت اویل و سایلنت هیل هستید، تجربه Connection را از دست ندهید.
بازی Connection: The Nightmare Within روی کامپیوتر بررسی شد و کد آن توسط ناشر در اختیار زومجی قرار گرفت.
Connection: The Nightmare Within
نقاط قوت
- نسل جدیدی از زاویه دید ثابت با پیادهسازی عالی
- ارائه تجربهای از دوران شکوه بازیهای ترسناک
- مکانیزمهای اکشن جذاب و کاربردی
- تنوع زیاد محیطها و دشمنان
- گرافیک و صداگذاری خوب
نقاط ضعف
- برخی از معماهای بازی بیش از حد سخت هستند
- داستان بازی میتوانست عمیقتر باشد