کاور بررسی بازی Split Fiction

بررسی بازی Split Fiction؛ لذت مثال‌زدنی تجربه‌ای دونفره

چهارشنبه ۲۲ اسفند ۱۴۰۳ - ۲۰:۵۹
مطالعه 8 دقیقه
جوزف فارس و تیمش با بازی Split Fiction، یک بار دیگر اثری بسیار ارزشمند برای طرفداران آثار دونفره خلق کرده‌اند. همراه بررسی بازی باشید.
تبلیغات

پس از عرضه بازی It Takes Two و موفقیت آن، انتظارها از جوزف فارس و استودیو هیزلایت برای اثر جدید خودشان با نام Split Fiction بسیار بالا بود. این بازی همان مسیر تجربه‌های دونفره قبلی جوزف فارس را ادامه می‌دهد و این بار، گیمرها در نقش دو کاراکتر نویسنده با نام‌های میو و زوئی قرار می‌گیرند. اما Split Fiction چقدر بازی خوب و باکیفیتی است؟ لطفا ابتدا بررسی ویدیویی بازی را تماشا کنید تا بعد بیش‌تر در مورد آن صحبت کنیم:

پخش از رسانه

Split Fiction از جایی آغاز می‌شود که میو و زوئی که به‌ترتیب نویسنده ژانر‌های علمی تخیلی و فانتزی هستند، به موسسه‌ای متعلق به فردی با نام Rader دعوت می‌شوند تا دستگاه جدیدی را تست کنند. اما اوضاع چندان مطابق انتظار پیش نمی‌رود و در حالی که این دو نویسنده هرکدام باید در دستگاه مجزایی قرار می‌گرفتند، باهم وارد یکی از آن‌ها می‌شوند. همین اتفاق کافی است تا دو نویسنده داستان ما وارد جهان‌هایی شوند که در واقع برگرفته از نوشته‌های خودشان هستند و حالا باید راهی برای نجات خودشان و فرار از این وضعیت پیدا کنند.

بازی Split Fiction ایده داستانی جالبی دارد و به‌خوبی هم آن را به بهانه‌ای برای خلق مراحلی با فضای علمی تخیلی و فانتزی تبدیل کرده است. اما یکی از مواردی که در طول تجربه بازی آن را حس می‌کردم، ضعف اثر در پرداخت بهتر، درست‌تر و کامل‌تر دو شخصیت اصلی خود است. در واقع ما معرفی اولیه این دو کاراکتر را داریم که به‌شکل قابل‌قبولی اجرا می‌شود و پس از آن، صرفا درگیر اتفاق‌های مربوط به مراحل مختلف می‌شویم و داستان، صرفا به تقابل این دو کاراکتر با شخصیت منفی بازی محدود می‌شود. پس از این وقفه در شخصیت‌پردازی، به پایان‌بندی و مراحل پایانی بازی می‌رسیم که تازه جزییاتی ارزشمند از شخصیت‌های اصلی را برای مخاطب رونمایی می‌کنند و این در حالی است که اگر بازی در حد فاصل بین مقدمه و پایان‌بندی جزییات بیش‌تری از شخصیت‌هایش ارائه می‌کرد، قطعا تاثیرگذاری نتیجه‌گیری آن هم بیش‌تر بود.

داستان بازی ایده، مقدمه و پایان‌بندی مناسبی دارد؛ با این حال تمرکز بیش‌تر روی شخصیت‌پردازی کاراکترها، می‌توانست تاثیرگذاری وقایع را بیش‌تر هم بکند

برای مقایسه، اگر نگاهی به بازی It Takes Two داشته باشیم، شیمی بین کاراکترها در آن اثر که از اختلاف اولیه شروع می‌شد و به مرور در نتیجه همکاری‌های دونفره به سمت صمیمیت پیش می‌رفت یا حتی حضور کاراکتر دکتر حکیم، در مجموع فضای داستانی بهتری ساخته بود و جنبه روایت بازی را هم به یکی از عناصری تبدیل می‌کرد که گیمر را به تمام کردن بازی ترغیب می‌کرد.

اما Split Fiction از نظر روند کلی بازی و طراحی مراحل، فقط و فقط با یک هدف خلق شده است و آن هم چیزی نیست جز سرگرم کردن مخاطب به شکلی ایده‌آل و تمام‌عیار و خب بازی در رسیدن به این هدف بسیار موفق بوده است. نمی‌خواهم بگویم که تک تک ایده‌های Split Fiction جدید و کاملا خلاقانه هستند؛ بلکه برعکس بازی تا دلتان بخواهد ارجاعات مختلفی به آثار دیگر دارد که یا در قالب ادای احترام هستند یا حتی گاهی به‌عنوان مکانیکی در گیم‌پلی استفاده شده‌اند. ولی نکته مهم، اینجاست که تمام این ویژگی‌ها و مکانیک‌ها در نهایت به تجربه بسیار مفرح و سرگرم‌کننده‌ای تبدیل می‌شوند که مخصوصا دونفره بازی کردن آن‌ها، لذتی عجیب و فراموش‌نشدنی دارد.

Split Fiction مثل وارد شدن به یک شهربازی همراه یک دوست است که در هر گوشه و کنار آن، تجربه‌ای جدید، متفاوت و حسابی مفرح انتظار شما را می‌کشد.

یک بار تجربه کامل Split Fiction، چیزی حدود ۱۵ ساعت گیم‌پلی تقدیم گیمرها می‌کند و در طول این مدت، بازی انواع و اقسام ایده‌ها را برای‌تان در نظر گرفته است. به‌عنوان صرفا چندتا مثال ساده، گاهی شاهد تجربه‌ای کاملا پلتفرمر در دنیایی فانتزی یا علمی تخیلی هستیم که باید با سرعت‌عمل و دقت بالا، سکوها و موانع را پشت سر بگذاریم. در جایی دیگر، بازی با پوشاندن لباس‌هایی شبیه به زره مگامن، گیمرها را درگیر تجربه‌ای از جنس اکشن می‌کند و حتی دشمنان مختلفی سر راه آن‌ها قرار می‌دهد. پس از آن در جایی باید سوار بر قایقی عجیب و با پارو زدن، دریاچه‌ای خروشان را پشت سر بگذارید و بعد هم در دنیایی بی‌نهایت چشم‌نواز، روند بزرگ شدن دو اژدها، هرکدام با قابلیت‌های مختلف را، تجربه کنید و انواع و اقسام پازل‌ها یا سکوبازی‌ها را با آن‌ها انجام دهید.

این وسط هرکدام از کاراکترهای میو و زوئی، بسته به مراحل بازی قابلیت‌های مخصوصی دریافت می‌کنند؛ ویژگی که در ساخته قبلی فارس هم شاهد آن بودیم و این بار هم به شکلی بسیار خلاقانه پیاده شده است و از جنبه دیگری هم حائز اهمیت است؛ آن هم اینکه تنوع مهارت‌های دو کاراکتر، باعث می‌شود تا Split Fiction حداقل دو بار ارزش بازی داشته باشد و هر بار هم بتوانید تجربه‌ای متفاوت و جدید از آن کسب کنید.

یکی دیگر از نکات جالب بازی، تغییرات مداوم زاویه دوربین آن است؛ به طوریکه بازی در ابتدا به‌عنوان اثری با دوربین سوم‌شخص آغاز می‌شود ولی در جریان همان مراحل متنوعش، گاهی به اثری ساید اسکرولینگ تغییر زاویه می‌دهد یا حتی در بخش‌هایی، تجربه‌ای کاملا ایزومتریک می‌شود. به تمام این‌ها، باید انواع و اقسام پازل‌ها را هم اضافه کنیم که حل کردن آن‌ها با ترکیب مهارت کاراکترهای بازی حسابی لذت‌بخش و دوست‌داشتنی است.

اما پس از این همه تعریف و تمجید که Split Fiction کاملا هم شایسته آن‌ها است، بد نیست به این نکته هم اشاره کنم که می‌توان گله‌هایی جزئی هم از بازی داشت. Split Fiction مراحلی طولانی‌تر نسبت به بازی It Takes Two دارد و در اکثر مراحل آن، تعدادی مرحله جانبی هم در نظر گرفته شده است. این مراحل جانبی ایده‌های بامزه‌ای دارند و مثلا در یکی از آن‌ها تبدیل به دو خوک می‌شوید، در یکی در نقش دو دندان تجربه‌ای مشابه فال گایز دارید و حتی در یکی باید باهم مشغول رقابتی از جنس اسکی روی برف شوید. با این حال راستش را بخواهید، به شخصه آن مینی‌گیم‌های It Takes Two را که در دل مراحل پیاده شده بودند و اجازه می‌دادند گاهی فارغ از تجربه کلی صرفا مشغول کارهایی از قبیل برف‌بازی با یکدیگر شوید، بیش‌تر دوست داشتم و کمی جای خالی آن‌ها در Split Fiction حس می‌شود.

از طرف دیگر، تجربه طولانی‌تر Split Fiction و به موازات آن تجربه طولانی‌تر هر مرحله از بازی، گاهی کمی از آن شدت خلاقیت بازی کم می‌کند و باید برای مدت طولانی‌تری در مقایسه با ساخته قبلی جوزف فارس، مشغول انجام کارهایی آشنا شوید. این کارها اصلا و ابدا بد یا خسته‌کننده نیستند ولی ریتم فقط کمی کُندتر ارائه ایده‌ها و ویژگی‌های جدید به بازی، حس می‌شود. مثلا در همان مرحله اژدها، با اینکه کماکان قرار است از طراحی کلی، زیبایی‌های بصری محیط و پیش‌روی مشترک در طول مرحله حسابی لذت ببرید، ولی نمی‌توان منکر این هم شد که نوع خاصی از حل شدن پازل‌ها یا حتی رد کردن پلتفرم‌ها، چندین و چند بار تکرار می‌شود تا بازی تجربه‌ای طولانی‌تر برای گیمرها رقم بزند.

راستی تا یادم نرفته، باید به باس فایت‌های معرکه Split Fiction هم اشاره کنم. نبرد با باس‌های بازی در مرز خیلی درستی از چالش‌برانگیز بودن و فان بودن طراحی شده‌اند و از رباتی گرد و عظیم‌جثه گرفته تا یک هواپیما در صفحه‌ای دوبعدی و انواع و اقسام دشمنان دیگر که برای جلوگیری از اسپویل خیلی وارد جزییات آن‌ها نمی‌شوم، برای نبرد در نظر گرفته شده‌اند. جنگیدن با این باس‌ها و مخصوصا همکاری دونفره برای شکست دادن آن‌ها، حس بسیار خوشایندی دارد و قطعا یکی از بهترین ویژگی‌های بازی است.

Split Fiction قطعا یکی از بهترین دستاوردهای آنریل ۵ است که در عین زیبایی مثال‌زدنی، به شکلی بسیار روان و بدون مشکل هم اجرا می‌شود.

بازی Split Fiction با موتور آنریل ۵ ساخته شده است و به نظرم یکی از بهترین دستاوردهای این موتور بازیسازی تا به‌امروز به‌حساب می‌آید. با اینکه بازی عملا دو تصویر را پردازش می‌کند (یکی تصویر خودتان و یکی هم تصویر دوست‌تان)، ولی حداقل در نسخه پی سی حتی ذره‌ای افت فریم هم احساس نکردم. جدا از جنبه‌های فنی، Split Fiction از نظر هنری هم واقعا بازی زیبایی است و تنوع محیطی بسیار بالا و دقت به جزییات در هرکدام از این محیط‌ها، قطعا شما را شگفت‌زده خواهد کرد. یکی از بهترین مثال‌ها برای این موضوع، بخش پایانی بازی است که واقعا ایده طراحی آن دیوانه‌کننده است و در طول تجربه این بخش، بارها از خودم سوال می‌کردم که چطور چنین چیزی به ذهن سازنده‌ها رسیده است. بُعد صوتی Split Fiction هم دست‌کمی از بُعد گرافیکی آن ندارد و کلا از این نظر، نمی‌توان ایرادی از ساخته جدید جوزف فارس گرفت.

در مجموع، جوزف فارس و تیمش سال‌هاس که مسیر خود را در خلق بازی‌هایی دونفره ترسیم کرده‌اند و Split Fiction هم اثری بی‌نهایت ارزشمند، دوست‌داشتنی و سرگرم‌کننده در ادامه همین مسیر است. بازی کردن Split Fiction در کنار یک دوست یا هم‌بازی، لذتی تمام‌عیار از جنس ویدیو گیم صرف را ارائه می‌دهد که به جرات می‌توان گفت پیدا کردن مشابه آن در مدیوم‌های دیگر کار بسیار دشواری است. Split Fiction به نظر من بی‌نقص نیست ولی بی‌نهایت سرگرم‌کننده و مفرح، چرا. پس خودتان را از تجربه این اثر ارزشمند محروم نکنید.

کاور بررسی بازی Split Fiction

Split Fiction

10/9
امتیاز زومجی
در مجموع، جوزف فارس و تیمش سال‌هاس که مسیر خود را در خلق بازی‌هایی دونفره ترسیم کرده‌اند و Split Fiction هم اثری بی‌نهایت ارزشمند، دوست‌داشتنی و سرگرم‌کننده در ادامه همین مسیر است. بازی کردن Split Fiction در کنار یک دوست یا هم‌بازی، لذتی تمام‌عیار از جنس ویدیو گیم صرف را ارائه می‌دهد که به جرات می‌توان گفت پیدا کردن مشابه آن در مدیوم‌های دیگر کار بسیار دشواری است. Split Fiction به نظر من بی‌نقص نیست ولی بی‌نهایت سرگرم‌کننده و مفرح، چرا. پس خودتان را از تجربه این اثر ارزشمند محروم نکنید.

نقاط قوت

  • تنوع بسیار عالی مراحل و ایده‌های شدیدا خلاقانه
  • طراحی جالب مهارت‌های منحصربه‌فرد دو کاراکتر اصلی بازی
  • ارجاعات و ادای احترام‌های ارزشمند به بازی‌های دیگر و استفاده درست از آن‌ها
  • هیجان بالای باس فایت‌ها
  • ارزش محتوایی بالا و داشتن ارزش تکرار مناسب
  • بی‌نهایت سرگرم‌کننده بودن تجربه دونفره بازی
  • طراحی‌های گرافیکی مثال‌زدنی و چشم‌نواز
  • جلوه‌های صوتی و موسیقی‌های باکیفیت
  • اجرای نرم و روان از حیث فنی

نقاط ضعف

  • شخصیت‌پردازی کاراکترها می‌توانست بهتر باشد
  • کم بودن مینی‌گیم‌هایی به سبک It Takes Two حس می‌شود
  • ریتم بازی در برخی مراحل بسیار محدود کمی کُند می‌شود

بررسی بازی بر اساس نسخه پی سی صورت گرفته است.

با تشکر از محسن وزیری بابت همکاری در تجربه بازی و آماده شدن این بررسی.

مقاله رو دوست داشتی؟
نظرت چیه؟
داغ‌ترین مطالب روز

نظرات