بررسی نسخهی PS5 بازی Indiana Jones and The Great Circle
بیهیچ اغراقی، تجربهی بازی Indiana Jones and the Great Circle مثل یک رویا میماند. در این روزها کمتر بازیای پیدا میشود که در روز عرضه اینقدر معرکه اجرا شود. از همین ثانیه خیالتان را راحت کنم که ماشینگیمز با ساخت و پورت بازی گُل کاشته است. شاید بگویید که خب معلوم است وقتی نزدیک به چهار ماه از انتشار بازی روی ایکس باکس سری اکس/اس و پیسی گذشته، انتظار کمتری از عملکرد عالی آن روی پلیاستیشن 5 نمیرود اما بهجرئت میتوانم بگویم که بسیاری از تردپارتیهایی که حتی از ابتدا برای PS5 ساخته شدهاند، یا کیفیت بصری را فدای پرفورمنس کردهاند یا پرفورمنس را فدای کیفیت و چه بسا، برخی هیچکدام را نمیتوانند همزمان مثل «ایندیانا جونز و حلقهی بزرگ» انجام دهند.
بازی Indiana Jones and the Great Circle از آندست آثاری است که دیدن و شنیدنش، هیچگاه مانند تجربهاش نیست. وقتی که کنترل ایندی را به دست میگیرید، انگار که جهان را از چشم او میبینید. پیش از عرضه، بحث و گمانهزنیهای بسیاری در پی اولشخص بودن بازی و القای هویت «ایندیانا جونز» وجود داشت. اما ماشینگیمز بیراه نمیگفت که برای بهترین خروجی، باید این یک تجربهی اولشخص باشد. از طرفی، چند ماه پیش که مشغول بازتجربهی نخستین بازی ماشینگیمز یعنی Wolfenstein: The New Order بودم، به این یقین رسیدم که آنها بهترین گزینه برای ساخت بازی ایندیانا جونز بودند و بسیاری از موارد موفقی که در ادامه به آنها خواهیم پرداخت، ریشه در همان قدم اول استودیو دارند.
از تایتل اسکرین تا گیمپلی یک ثانیه فاصله است. ترنزیشنهای بازی از کاتسین به گیمپلی بهسان باقلوا میماند؛ همانقدر دلچسب و همانقدر خواستنی. جالبتر اینکه کاتسینهای ریلتایم/Real-Time بازی آنقدر حرفهای کار شدهاند که اگر لحظهای به منو بروید و ظاهر ایندی را عوض کنید، بلافاصله همان ظاهر را در ادامهی کاتسین مشاهده خواهید کرد. نکتهی ظریف دیگر این است که دوربین در کاتسینها فعال است و با تغییر جهت به چپ یا راست میتوانید مرزهای معمول کاتسین را بشکنید. اما مهمتر از اینها، ترنزیشنهای اولشخص به سومشخص در پلتفرمینگ و چندین موقعیت خاص مانند حل پازل، بسیار طبیعی و یکپارچه به چشم میآیند. مگر اینکه از ایندیانا جونز انتظار «نیتن دریک» بودن داشته باشید.
از ابتدای بازی شاهد تنظیمات متنوع و دلخواه به میل بازیکن هستیم؛ تنظیماتی که میتوانند از یک تجربهی تمامسینمایی با کمترین راهنماییها تا تجربهای ویدیوگیمیتر با نشانهها و نقاط تعیینشده را شامل شوند. بد نیست در کنار دسترسیپذیری بازی، نگاهی به درجات سختی و تاثیر آن روی جریان گیمپلی داشته باشیم. درجات سختی به دو بخش «اکشن» و «پازل» تقسیم شدهاند. اکشن سختتر مساوی است با تعداد و شدت حملات بیشتر دشمنان و واکنش سریعتر آنها نسبت به لو رفتن ایندی. درجهی سختی پازلها هم لزوما شکل پازل را تغییر نمیدهد و صرفا میزان راهنماییها را کموزیاد میکند که استاندارد بازیهای امروز است. صدالبته که ایندیانا جونز و حلقهی بزرگ، تجربهی دشواری نیست و حتی پیشنهاد میکنم نشانههای روی HUD را خاموش کنید تا بیش از پیش در نقش ایندی قرار بگیرید.
ایندیانا از ساعت نخست به دوربینی دست پیدا کرده که قابلیتهای متفاوتی را در اختیارش میگذارد؛ از عکسبرداری بناها و میراثهای تاریخی که دستاوردش، امتیاز برای آنلاک کردن قابلیتهای جدید او است تا عکسبرداری از پازلها که به شکل ماهرانه و باورپذیری به او راهنماییهای لازم را میکند. پس حتی اگر اهل پازل نیستید، نگران این یکی نباشید که حسابی هوایتان را دارد و هیچگاه ذوقتان را کور نمیکند. از حیث اکشنها، ایندی غالباً متکی بر مبارزات دستی و سلاح سرد است. او میتواند از یک سیب یا دونات هم برای آسیب زدن یا پرت کردن حواس دشمنان استفاده کند و بامزهتر اینکه تروفیهای خاصی برای پرتاب برخی از این آیتمهای محیطی وجود دارد. تازیانه و کُلت ایندی همواره در اختیار او هستند تا دشمنان را خلع سلاح و بیهوش یا در شرایط اضطراری به آنها شلیک کند.
از آنجایی که هوش مصنوعی دشمنان تا حدی احمقانه جلوه میکند و درجه سختی بالاتر مصادف با لشکرکشی آنها به سمت ایندی است، ترجیح خواهید داد که روی درجهی معمول یا آسان به این سفر ادامه دهید. دشمنان معمولاً به صورت گروهی به سمت شما حرکت میکنند و گاهی آنقدر منتظر حملهی نوبتی دیگری میمانند که بهراحتی میشود با دست خالی، دمار از روزگارشان درآورد. اما این وضعیت آنچنان مطلوب نیست و میتواند وقت ارزشمند اکتشاف و ماجراجویی را بگیرد. استراتژی اساسی در لوکیشنهای محدود این است که مراقب کاپیتانها باشید تا با سوت، دیگران را خبردار نکنند. ایندی میتواند در هر شهر به لباسهای مبدلی دست پیدا کند تا با خیال راحت از کنار بدخواهانش رد شود. این جامههای مبدل معمولاً بسته به کوئستهای اصلی هستند اما کوئستهای فرعی هم میتوانند لباسها و ورودیهای جدیدی را در اختیار شما بگذارند.
ایندی در طول بازی، تفنگهای مختلفی در اختیارش دارد اما مشخص است که اولویت طراحی «بِزنوبُکش» نبوده و از جنبهی داستانی هم با منطق «ایندیانا جونز» جور درنمیآید که به ماشین کشتار تبدیل شود. در کنار این، اگر در رویارویی با دشمنان سلاح گرمتان را بیرون بکشید، احتمالا آنها همین کار را با شما میکنند و اگر غلاف کنید، آنها هم ترجیح میدهند به مبارزات تنبهتن بپردازند. فِدورای معروف ایندی هم زمانی که جانش به صفر برسد، روی زمین میافتد و بازیکن چند ثانیه وقت دارد تا آن را پیدا کند و دکتر جونز را به سرزمین زندگان برگرداند. ایندی همچنین میتواند در مبارزات تنبهتن جاخالی دهد و ضدحمله بزند. در نهایت، مبارزات بازی ترکیب جوابگویی برای سبک رفتاری ایندیانا است و پس از مدتی به آن عادت خواهید کرد.
دکتر جونز در این ماجراجویی که میان وقایع فیلمهای Raiders of the Lost Ark و The Last Crusade جریان دارد، به دنبال سارق مرموزی میرود که در آغاز بازی به موزهی او حمله کرده و مومیایی گربه را به سرقت برده است. ایندیانا با رفتن به واتیکان و ملاقات با دوستی قدیمی، خود را در شرایطی ویژه برای پردهبرداری از بزرگترین راز تاریخی جهان که از قضا «حلقهی بزرگ» نام دارد، پیدا میکند. این تمام توصیفی است که میتوانم از داستان بازی داشته باشم، چونکه این ماجراجویی آنقدر لذتبخش و هیجانانگیز است که خودتان باید تجربه کنید. بازی از مجموعهای از ستپیسهای داستانی و مراحل غیرخطی هابورلد تشکیل شده و شما را به نقاط مختلفِ جهان، از ایتالیا و مصر تا چین و تایلند میبرد.
لوکیشنهای غیرخطی، مثل شهر واتیکان و اهرام جیزه شامل انواعواقسام فعالیتها هستند. بازیکن میتواند تنها ماجراجویی اصلی را دنبال کند، به سراغ سایدکوئستها برود یا اشیای باستانی را جمعآوری کند. این وسط، کتابهای مهارتی هم هستند که ایندی میتواند برای ارتقای مهارتهای مبارزاتی، پلتفرمینگ و حتی یافتن رازهای آن منطقه مطالعه کند. برخی از این کتابها را هم میتوان در ازای پول یا یک آیتم کلیدی به دست آورد. همانطور که اشاره شد، برای مطالعهی کتابها و باز کردن مهارتها، نیازمند امتیاز/پوینتهایی هستید که از عکسبرداری یا انجام کوئستها به دست میآورید. حتی اگر حوصلهی انجام ساید کوئستها و فعالیتهای جانبی را نداشته باشید، در طول ماجراجویی اصلی آنقدر امتیاز کسب خواهید کرد که بتوانید اکثر قابلیتها را باز کنید.
برسیم به ساید کوئستهای بازی که از نگاه ایندی «پژوهش میدانی/Fieldwork» به حساب میآیند. کیفیت نویسندگی و کاتسینهای این سایدکوئستها بهقدری منسجم و جاندار است که چه با انجام و چه بدون انجام آنها، درک منحصربهفردی از جهان و شخصیتهای آن خواهید داشت. بااینحال، نباید این سایدکوئستها را از دست دهید چون برخی از بامزهترین و جذابترین لحظات بازی در این مراحل رخ میدهند. خبر خوب این است که پس از اتمام بازی هم میتوانید به این لوکیشنها برگردید و سایر کوئستها/فعالیتها را انجام دهید. بههیچوجه انتظار نداشتم که این حجم از کاتسینهای باکیفیت را خارج از داستان تماشا کنم و تنها میتوان گفت که ماشینگیمز از جانودل مایه گذاشته است. خود کاتسینهای داستانی نیز بسیاری از فیلمهای بلاکباستری امروز را به حسرت میاندازند.
شاید از خود بپرسید که چرا تا اینجا حرفی از نقشآفرینی تروی بیکر نزدهام و خب، علت واضحی دارد؛ او در شناخت و غرق شدن در نقشهایش، نابغه است و ایندیانا جونز هم از این اصل مستثنی نیست. میمیکهای صورتش دقیقا همان ذوق و کنجکاوی را دارند و متانت صدایش با حرکات حسابشدهی دستانش یکی شده است. شاید حتی اگر هریسون فورد افسانهای به تماشای کامل بازی مینشست، نمیتوانست تشخیص دهد که خود او در بازی است یا این تروی، که حتی ریزترین و کوچکترین جزئیات نقشآفرینی را از قلم نمیاندازد و ایندیانا جونزی بینقص تقدیممان میکند. از تروی بگذریم، باقی نقشآفرینان هم عملکرد فوقالعادهای دارند؛ بهخصوص آلساندرا ماستروناردی در نقش «جینا/Gina» که برایش آماده نبودم.
از جنبهی فنی، تنها موردی که میتوانم به آن اشاره کنم، مشکلات سایهاندازی/Ghosting دور نقشه و چندین مورد مشابه در کاتسینها بود. به جز اینها، بازی بدون افتفریم، باگ یا کرش جریان داشت که همواره از آن استقبال میکنم. خالی از لطف نیست که بگویم، بازی از سیستم سیو چکپوینتی استفاده میکند؛ مثلا اگر درون یک دانجن (با چکپوینتی مشخص) باشید و تصمیم بگیرید به شهر دیگری فستترول/Fast Travel کنید و سپس به نقطهی داستانی برگردید، خود را دقیقا از آخرین چکپوینت دانجن پیدا خواهید کرد و خبری از بازگشت به مکانهای باز نیست، مگر اینکه آن مرحلهی خطی را با موفقیت سپری کنید.
در نهایت، بازی Indiana Jones and the Great Circle میوهی عشق بازیسازانی است که به کارشان ایمان دارند و خود عاشق ماجراجوییهای تازه هستند؛ ماشینگیمز با دقت و ظرافتی مثالزدنی، قطعات داستانی و گیمپلی این تجربه را کنار هم قرار داده و از آنِ خود کرده است. در بیابان بازیهای «ایمرسیو سیم/Immersive sim» ایندیانا جونز از راه میرسد و با تازیانهاش، تلنگری قابلتوجه و هیجانانگیز به این فلسفهی طراحی میزند. به اُمید اینکه ماشینگیمز، حقههای بیشتری زیر آستین چرمی ایندیانا جونز قایم کرده و «حلقهی بزرگ» تنها آغازی تازهنفس، برای بازگشت طوفانی ژانر ادونچر به روزهای طلایی باشد.
بررسی بازی Indiana Jones and the Great Circle با کد ارسالی ناشر و براساس نسخهی پلیاستیشن 5 صورت گرفته است.
Zoomg has received a review code for Indiana Jones and the Great Circle on PS5 from the official distributor/publisher