بررسی تئوری پیکسار؛ آیا تمام انیمیشن‌های این استودیو، در جهانی مشترک جریان دارند؟

استودیوی پیکسار، تا به امروز بارها و بارها با انیمیشن‌های خواستنی‌اش، به جذب ما مخاطبان دنیای هنر هفتم پرداخته و با شات‌های بی‌نظیری که ساخته، قدرت جایگزین‌ناپذیر جهان انیمیشن را نشان سینمادوستان جهان داده است. سازنده‌ی محترمی که ورای تمام سرگرمی‌هایی که تقدیم‌مان کرده، جهانی مملو از معنا و مفهوم را پنهان می‌کند و در «داستان اسباب بازی»، «وال ای» و حتی یکی از انیمیشن‌هایش در سال‌های اخیر یعنی «پشت و رو»، ترسی از گفتن داستان‌هایی مهم، در قالب روایت‌هایی چندلایه ندارد. تازه این موضوع، از آن جهت بیش از پیش لایق ستایش به نظر می‌رسد که نه فقط یکی از ساخته‌های این استودیو، که تمامی آثار آن‌ها، لیاقت دریافت چنین توصیفاتی را در حد و اندازه‌هایی متفاوت با یکدیگر دارند. اما اگر فکر می‌کردید کانسپت‌های دست‌نخورده و زیبای فیلم‌های پیکسار را فقط در جایگاه آثاری مستقل از یکدیگر باید ستایش کرد، خب، بگذارید بگویم که نه! ماجرا احتمالا، خیلی خیلی پیچیده‌تر از این حرف‌ها باشد! چون طبق آن‌چه که عده‌ی زیادی از طرفداران این آثار فهمیده‌اند، تمام قصه‌گویی‌های پیکسار، نه در مکان و زمان‌هایی متفاوت که در جهانی مشترک جریان دارند و افزون بر تمامی فلسفه‌های‌شان، روایتی بلندتر و دیوانه‌وارتر را نیز، نشان مخاطبان خود می‌دهند. این، همان موضوع جذابی است که زومجی در بیست و سومین اپیزود «فریم»، دست به بررسی کوتاه آن زد. البته از آن‌جایی که قالب آیتم‌های ویدیویی، قطعا به سبب گستردگی موضوع توانایی بررسی صحیح کامل آن را ندارد، زومجی به زودی نگاهی جدی به این تئوری را در قالب یک مقاله نیز، به دست شما عزیزان می‌رساند.